شیخ محمد فکور یزدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''آیت الله محمد فکور یزدى''' (۱۳۹۴-۱۳۲۴ ق)، از عالمان [[شیعه]] در قرن چهاردهم هجری و از شاگردان [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]] و [[آیت الله بروجردی]] بود. این عالم ربانی از مدرسان عالی‌رتبه [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]] بود و با وجود مشاغل و مقام والای علمی، خطیبی توانا نیز بشمار می رفت و به امر تبلیغ [[دین]] بسیار اهمیت می داد. [[سید مصطفی خمینی]] و [[محمدتقی مصباح یزدی]] از شاگردان او هستند.
'''منبع:''' ستارگان حرم، جلد 2
+
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = محمد فکور یزدى
 +
|تصویر=[[پرونده:فکور یزدی.jpg|230px|center]]
 +
|زادروز = ۱۳۲۴ قمری
 +
|زادگاه = اردکان، [[یزد]]
 +
|وفات =  ۱۳۹۴ قمری
 +
|مدفن =  [[قم]]، قبرستان شیخان
 +
|اساتید =  [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]]، [[آیت الله بروجردی]]، [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوه کمری]]، [[امام خمینی]]،...
 +
|شاگردان = [[سید مصطفی خمینی]]، [[محمدتقی مصباح یزدی]]، [[سید عباس خاتم یزدی]]،...
 +
|آثار =  جزواتی از تقریرات درس آیت الله حائری و آیت الله حجت،...
 +
}}
 +
==تحصیل و استادان==
 +
محمد یزدى فرزند آقا حسین یزدی در سال ۱۳۲۴ ه.ق، در احمدآباد اردکان [[یزد]] دیده به جهان گشود. او تحصیلات مقدماتی را در مدرسه علمیه اردکان طی کرد. سپس جهت ادامه تحصیل راهی یزد شد و در مدرسه عبدالرحیم خان یزد که رونق خاصی داشت، به تحصیل پرداخت. در بیست سالگی وارد [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]] شد و در [[مدرسه فیضیه]] اقامت گزید.
  
'''نویسنده:''' احمد محيطى اردكانى
+
طی سال های متمادی که محمد فکور یزدى در حوزه پربرکت [[قم]] مشغول تحصیل بود، از محضر استادان زیادی بهره مند گردید، از جمله:
  
'''فقيه وارسته'''
+
*[[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]]، مؤسس حوزه علمیه قم؛
  
شيخ محمد فرزند آقا حسين يزدى در سال 1324 ه.ق،(1) در احمدآباد اردكان و در خانواده اى مذهبى و مستضعف ديده به جهان گشود. كمتر از 6 سال داشت كه جهت فراگرفتن [[قرآن]] مجيد پاى به مكتب گذاشت. بزودى كلام خدا را آموخت. چون درآمد مالى پدرش كفاف مخارج خانواده اش نمى كرد، نزد شخصى به نام حاج عبدالصمد وكيلى به شاگردى رفته و همزمان با كار، خواندن و نوشتن را نيز فراگرفت. بيشتر شب‌ها بااجازه صاحب مغازه در همان مغازه مى ماند تا با فراغت بيشتر به مطالعه ادامه دهد.(2)
+
*[[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوه کمری]]؛
  
استعداد سرشار و شوق آموختن سبب شد تا سرانجام به مدرسه علميه اردكان راه بيابد و پس از طى تحصيلات مقدماتى، جهت ادامه تحصيل راهى يزد شود. با مستمرى اندكى كه حاج عبدالصمد در اختيارش قرار مى داد، توانست در مدرسه عبدالرحيم خان يزد كه رونق خاصى داشت، به تحصيل بپردازد. پس از گذشت حدود بيست بهار از زندگيش، رهسپار حوزه علميه قم شد(3) و در [[مدرسه فيضيه]] اقامت گزيد و بااشتياق فراوان به تحصيل و [[تهذيب نفس]] پرداخت.
+
*[[سید محمدتقی خوانساری]]؛
  
'''استادان'''
+
*[[سید صدرالدین صدر]]؛
  
طى سال هاى متمادى كه او در حوزه پربركت قم مشغول تحصيل بود، از محضر استادان زيادى بهره مند گرديد. بعضى از آن آيات عظام عبارتند از:
+
*[[امام خمینی]]؛
  
* 1- حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، مؤسس حوزه علميه قم؛
+
*[[آیت الله بروجردی|سید حسین بروجردی طباطبایی]]؛
  
* 2- سيد محمد حجت كوه كمرى؛
+
*[[سید شهاب الدین مرعشی نجفی]]؛
  
* 3- سيد محمدتقى خوانسارى؛
+
*[[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|سید محمدرضا گلپایگانی]].
  
* 4- سيد صدرالدين صدر؛(4)
+
وی در حدود ۱۸ سال از محضر آیت الله العظمی بروجردی بهره برد و به درجه [[اجتهاد]] نایل آمد. در دوران تحصیل بیشتر اوقات با شهید محراب آیت الله [[شهید صدوقی|شیخ محمد صدوقی]] مباحثه می کرد. جزوات متفرقه از تقریرات درس آیت الله حائری و آیت الله حجت از وی به یادگار مانده است.
  
* 5- [[امام خمينى]]؛
+
==تدریس و شاگردان==
  
* 6- محمدعلى قمى؛
+
حاج شیخ محمد یزدی از مدرسین عالی رتبه [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] بود و در صحن بزرگ [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها، در کنار مرقد [[شیخ فضل الله نوری]] تشکیل حوزه درسی داد و به تدریس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[فلسفه]] و سایر [[علوم اسلامی]] پرداخت. ایشان به امر تدریس خیلی اهمیت می داد، از این روی شاگردان زیادی در مکتب ایشان تربیت شدند که برخی از آنان عبارتند از:
  
* 7- سيد شهاب الدين مرعشى نجفى؛
+
* [[سید مصطفی خمینی]]؛ که بخشی از دروس فلسفه و [[حکمت]] را از وی فراگرفت.
 +
* [[محمدتقی مصباح یزدی]]
 +
* [[سید عباس خاتم یزدی]]
 +
* شیخ حسین راستی
 +
* غلامرضا رضوانی خمینی
 +
* حاج سید جعفر کریمی.
  
* 8- سيد محمدرضا گلپايگانى؛
+
آیت الله خاتم یزدی درباره استاد خود می گوید: «ما که در [[قم]] بودیم، قسمتی از کتاب [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] مرحوم [[شیخ انصاری]] در [[اصول فقه‌‌‌‌|علم اصول]] و [[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|منظومه مرحوم سبزواری]] در علم فلسفه را از محضر ایشان آموختیم. وی با وجود اهتمام زیادی که به علم [[فقه]] و اصول داشت، هرگز فلسفه و [[عرفان]] را از نظر دور نمی داشت. تا جایی که می فرمود: من زمانی، آن قدر به [[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوی]] عارف بزگوار، [[مولوی|ملای رومی]]، علاقه داشتم، که سالیان درازی تمام اوقات فراغتم را به خواندن آن می گذراندم و لذت می بردم. وی بر اثر تفکر زیاد در تحقیق مطالب و فهم مسائل، به لقب «فکور» معروف بودند. آن گونه که مشهور است، حضرت آیت الله حائری ایشان را به این لقب خواندند».
  
* 9- سيد حسين بروجردى طباطبايى.
+
== ویژگی‌های اخلاقی ==
 +
'''دوستی اهل بیت علیهم السلام:'''
  
وى در حدود 18 سال از محضر آيت الله العظمى بروجردى بهره برد و به درجه [[اجتهاد]] نايل آمد. در دوران تحصيل بيشتر اوقات با شهيد محراب آيت الله حاج شيخ محمد صدوقى مباحثه مى كرد.(5) تا اين كه از مدرسين عالى رتبه حوزه علميه شد و در صحن بزرگ [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها شروع به تدريس كرد.(6)
+
آیت الله فکور در ایامی که راه [[عتبات عالیات]] باز بود، سالی دو مرتبه به [[کربلا]] و [[نجف]] مشرف می شد، آن گاه هم که راه بسته شد، با زحمات زیادی از بیراهه ها با راهنمایی افراد خاصی خود را برای [[زیارت]] عتبات عالیات به نجف و کربلا می رساند و مدتی هم می ماند. وقتی به [[حرم امام حسین علیه السلام|حرم ابا عبدالله]] علیه السلام مشرف می شد، ساعت ها از حرم بیرون نمی آمد، به گونه ای مجذوب حرم می شد که متوجه هیچ کس نمی شد. عشق و علاقه ای خاص به [[امام حسین]] علیه السلام داشت. گاه ساعت ها در صحنِ حرم می نشست و گنبد و بارگاه ابا عبدالله را می نگریست و نمی توانست از آن دل بکند و به خانه برگردد.  
  
'''شاگردان'''
+
همچنین از دیگر خصوصیات بارز ایشان احترام بسیار به [[سادات]] بزرگوار و فرزندان [[اهل بیت]] علیهم السلام خصوصاً اهل علم آنها بود و با تعظیم و تکریم زایدالوصفی با آنها روبرو می شد.
  
اين بزرگمرد به امر تدريس خيلى اهميت مى داد. از اين روى شاگردان زيادى در مكتبش تربيت شدند كه اكثر آنان هنوز در قيد حيات و مايه افتخار حوزه هاى علميه اند. بعضى از شاگردان ايشان عبارتند از: آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى كه بخشى از دروس [[فلسفه]] و [[حكمت]] را از وى فراگرفت.(7) حاج سيد عباس خاتم يزدى، محمدتقى مصباح يزدى، شيخ حسين راستى، غلامرضا رضوانى خمينى و حاج سيد جعفر كريمى و...
+
'''زهد و تقوا و احتیاط در مصرف بیت المال:'''
  
'''آيت الله فكور از زبان شاگردان و دوستان'''
+
آیت الله فکور در تمام کارهایش دقت و احتیاط داشت، به ویژه در مصرف وجوهات شرعی و اموال [[بیت المال]] بیش از اندازه احتیاط می کرد. بدین سبب با این که اموال زیادی از [[خمس]] و [[زکات]] و [[کفاره|کفارات]] و هدایا به دستش می رسید، همه را با دقت خاصی جدا می کرد و به مصارفش می رساند؛ اما خود زندگی ساده و مختصری که از سطح یک طلبه متوسط نیز پایین تر بود، اختیار کرده بود.
  
آيت الله خاتم درباره استاد خود مى گويد: «ما كه در [[قم]] بوديم، قسمتى از كتاب رسائل مرحوم [[شيخ انصارى]] در علم [[اصول]] و منظومه مرحوم سبزوارى در علم فلسفه را از محضر ايشان آموختيم.
+
لباسش نوعاً از پشمی بود که خود تهیه می کرد، بسیار کم غذا می خورد، بیشتر به مطالعه و [[عبادت]] و [[شب زنده داری|شب زنده‌داری]] می پرداخت. تا آخر عمر در خانه اجاره ای بسر برد و به خود اجازه نداد که از وجوهات خانه ای تهیه کند. با این همه اگر کسی از جهت مادی یا معنوی احتیاجی داشت و به وی مراجعه می کرد، تا سر حد توان در انجام آن تلاش می کرد و هرگز شخصیت مؤمنین نیازمند را جریحه دار نمی کرد.
  
وى با اهتمام زيادى كه به علم [[فقه]] و اصول داشت، هرگز فلسفه و [[عرفان]] را از نظر دور نمى داشت. تا جايى كه مى فرمود: من زمانى، آن قدر به مثنوى عارف بزگوار، ملاى رومى، علاقه داشتم، كه ساليان درازى تمام اوقات فراغتم را به خواندن آن مى گذراندم و لذت مى بردم. وى بر اثر تفكر زياد در تحقيق مطالب و فهم مسائل، به لقب «فكور» معروف بودند. آن گونه كه مشهور است، حضرت آيت الله حائرى ايشان را به اين لقب خواندند».
+
'''علاقه زیاد به امام خمینی:'''
  
'''علاقه زياد به امام خمينى'''
+
آیت الله فکور، نسبت به [[امام خمینی]] علاقه زیادی داشت و امام نیز نسبت به وی محبت خاصی ابراز می کرد. آیت الله خاتم می گوید: «وقتی امام را از [[ترکیه]] به [[نجف]] اشرف تبعید نمودند، آقای فکور در منزل ما در نجف بود. تا شنید امام به نجف منتقل شده اند، بی درنگ به دیدن ایشان شتافتند و امام نیز برای دیدار ایشان به منزل ما آمد، بین آن دو انس و الفت خاصی وجود داشت. آقای فکور اگر احساس می کرد کسی نسبت به امام خمینی بی‌مهری می ورزد، بسیار ناراحت و رنجیده می شد و می فرمود: امام امت کسی است که از طرف [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت ولی عصر]] عجل الله تعالی فرجه مؤید است و ما باید در همه اعمال و رفتار، حامی و پشتیبان او باشیم».
  
آيت الله فكور، نسبت به [[امام خمينى]] علاقه زيادى داشت. امام نيز نسبت به وى محبت خاصى ابراز مى كرد. آيت الله خاتم مى گويد: «وقتى امام را از [[تركيه]] به [[نجف]] اشرف تبعيد نمودند، آقاى فكور در منزل ما در نجف بود. تا شنيد امام به نجف منتقل شده اند، بى درنگ به ديدن ايشان شتافتند و امام نيز براى ديدار ايشان به منزل ما آمد، بين آن دو انس و الفت خاصى وجود داشت.
+
'''وعظ و خطابه:'''
  
آقاى فكور اگر احساس مى كرد كسى نسبت به امام خمينى بى‌مهرى مى ورزد، بسيار ناراحت و رنجيده مى شد و مى فرمود: امام امت كسى است كه از طرف حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف مؤيد است و ما بايد در همه اعمال و رفتار، حامى و پشتيبان او باشيم».
+
با همه فضائل و کمالات و جایگاه بلند حوزوی، خطیب و سخنران خوبی بود. سخنرانی های او، انقلاب روحی در مردم ایجاد می کرد و همه را مجذوب خود می ساخت. بدین جهت، با همه مشاغل علمی به امر تبلیغ [[دین]] بسیار اهمیت می داد و تا سنین پیری در حد امکان سعی می کرد، در مواقع مناسب برای ارشاد مردم به شهرها و بخش ها و روستاهای دور و نزدیک سفر کند و [[احکام]] و معارف روحبخش [[اسلام]] را به مردم برساند. نه تنها سخنان شیوا و جذاب او آموزنده بود، بلکه رفتار و اخلاقش نیز الگو قلمداد می شد. ایشان همچنین تبحر خاصی در گرفتن [[استخاره]] داشت و از شهرهای دور و نزدیک از وی تقاضای استخاره می نمودند.
  
'''سخنرانى و منبر'''
+
==وفات==
 +
مرحوم حاج شیخ محمد فکور یزدی، سرانجام در روز جمعه هشتم [[ذی القعده]] سال ۱۳۹۴ قمری دیده از جهان فروبست و بدن مطهرش پس از قرائت [[نماز میت|نماز]] توسط [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|آیت الله گلپایگانی]]، در مقبره شیخان [[قم]]، در جوار [[زکریا بن آدم|زکریا بن آدم اشعری]]، به خاک سپرده شد.
 +
==منابع==
  
با همه فضائل و كمالات و جايگاه بلند حوزوى، خطيب و سخنران خوبى بود. سخنرانى هاى او، انقلاب روحى در مردم ايجاد مى كرد و همه را مجذوب خود مى ساخت. بدين جهت، با همه مشاغل علمى به امر تبليغ [[دين]] بسيار اهميت مى داد. و تا سنين پيرى، در حد امكان سعى مى كرد، در مواقع مناسب براى ارشاد مردم به شهرها و بخش ها و روستاهاى دور و نزديك سفر كند و [[احكام]] و معارف روحبخش اسلام را به مردم برساند. نه تنها سخنان شيوا و جذاب او، آموزنده بود، بلكه رفتار و اخلاقش نيز الگو قلمداد مى شد.
+
*احمد محیطى اردکانى، "حاج شیخ محمد فکور یزدى"، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۲.
 +
*[http://iribresearch.ir/paygah_marakez/cities/monasebat_text.aspx?id=1221&ccode=32 سایت مرکز پژوهش و سنجش افکار سازمان صدا و سیما].
  
مى گفت: «براى تبليغ اسلام و دين به تويسركان رفته بودم، شخص ديگرى از برادران روحانى نيز در آن جا سخنرانى مى كرد. سخنرانى و منبر من جلوه خاصى يافته بود. و بيشتر مردم را به خود جلب كرده بود. آن آقا، در بيشتر مجالس به من ناسزا مى گفت و توهين مى كرد. گاهى مى گفت تو رياكار هستى، تو چاپلوسى مى كنى؟!!... اما نه تنها من هيچ عكس العمل ناهنجارى نشان نمى دادم، بلكه بيشتر نسبت به وى اظهار علاقه مى كردم و اين رفتار ادامه داشت تا اين كه روزى به من گفت: فلانى تو چه آدمى هستى! با اين همه ناسزاگويى هيچ عكس العملى نشان نمى دهى؟! همين رفتار و اخلاق باعث شد، او كم‌كم از دشمني هايش دست بكشد و از دوستانم گردد».
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:فکور.jpg|قبر محمد فکور یزدی در قبرستان شیخان [[قم]]
 +
</gallery>
  
'''دوستى ابا عبدالله و اهل بيت علیهم السلام'''
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|فکور یزدی،محمد]]
 
+
[[رده:مجتهدین]]
در ايامى كه راه عتبات عاليات باز بود، آيت الله فكور سالى دو مرتبه به [[كربلا]] و [[نجف]] مشرف مى شد، آن گاه هم كه راه بسته شد، با زحمات زيادى از بيراهه ها با راهنمايى افراد خاصى خود را براى [[زيارت]] عتبات عاليات به نجف و كربلا مى رساند و مدتى هم مى ماند. وقتى به حرم ابا عبدالله علیه السلام مشرف مى شد، ساعت ها از حرم بيرون نمى آمد، به گونه اى مجذوب حرم مى شد كه متوجه هيچ كس نمى شد.
+
[[رده:مدفونین در قبرستان شیخان]]
 
 
عشق و علاقه اى خاص به [[امام حسين]] علیه السلام داشت. گاه ساعت ها در صحنِ حرم مى نشست و گنبد و بارگاه ابا عبدالله را مى نگريست و نمى توانست از آن دل بكند و به خانه برگردد. خودش مى گفت: دوست روحانى متدينى داشتم كه مدتى پيش از دنيا رفته بود، آرزو داشتم او را در خواب ببينم و از احوال عالم [[برزخ]] سؤال كنم و خبرى بگيرم. اين را هم مى دانستم كه بر اساس روايات: در روز [[قيامت]] پيامبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصومين علیهم السلام و... شيعيان را شفاعت مى كنند و از آن مهلكه ها نجات مى بخشند. آن چه كه خود آن ها سفارش كردند، اين است كه براى عالم [[برزخ]] فكرى بكنيد. شفاعت مال روز قيامت است.
 
 
 
به اين جهت خيلى دلم مى خواست بدانم كه چه عملى در عالم برزخ بكار مى آيد و انسان را نجات مى دهد؟ تا اين كه شبى او را در خواب ديدم؛ جلو رفتم، دستش را گرفتم و پرسيدم: در عالم برزخ چه عملى ارزش دارد و سبب نجات انسان مى شود؟ ابتدا دستش را از من جدا كرد و عقب عقب رفت، دويدم گريبانش را گرفتم و گفتم تا جوابم را ندهى، رهايت نمى كنم. گفت: «براى عالم برزخ زيارت ابا عبدالله الحسين علیه السلام را فراموش نكن».
 
 
 
از ديگر خصوصيات بارز ايشان احترام بسيار به [[سادات]] بزرگوار و فرزندان [[اهل بيت]] علیهم السلام خصوصاً اهل علم آن ها بود با تعظيم و تكريم زايدالوصفى با آن ها روبرو مى شد.
 
 
 
'''زهد و تقوا و احتياط در مصرف بيت المال'''
 
 
 
آيت الله فكور در تمام كارهايش دقت و احتياط داشت، به ويژه در مصرف وجوهات شرعى و اموال بيت المال بيش از اندازه احتياط مى كرد.(8) بدين سبب با اين كه اموال زيادى از [[خمس]] و [[زكات]] و [[كفارات]] و هدايا به دستش مى رسيد، همه را با دقت خاصى جدا مى كرد و به مصارفش مى رساند؛ اما خود زندگى ساده و مختصرى كه از سطح يك طلبه متوسط نيز پايين تر بود، اختيار كرده بود.
 
 
 
لباسش نوعاً از پشمى بود كه خود تهيه مى كرد، بسيار كم غذا مى خورد، بيشتر به مطالعه و [[عبادت]] و شب زنده‌دارى مى پرداخت. تا آخر عمر در خانه اجاره اى بسر برد و به خود اجازه نداد كه از وجوهات خانه اى تهيه كند. با اين همه اگر كسى از جهت مادى يا معنوى احتياجى داشت و به وى مراجعه مى كرد، تا سر حد توان در انجام آن تلاش مى كرد. چون پدرى دلسوز و مهربان، و برادرى همدل و چاره ساز، با بلندنظرى و احترام، نياز مراجعين را برطرف مى ساخت و هرگز شخصيت مؤمنين نيازمند را جريحه دار نمى كرد.
 
 
 
حجة الاسلام حاج سيد محمد نجفى مى گويد: «وقتى دخترش را به منزل شوهر بردند، مقدارى «مُهرِ نان»(9) كه سهميه دخترش بود و هنوز مصرف نشده بود، به بيت المال برگرداند».
 
 
 
آقاى محمدى مي‌گويد: يك وقت طلبه اى از آشنايان [[ازدواج]] كرد، ايشان مى خواست هديه اى براى داماد ببرد. اما اين كار 7 يا 8 ماه طول كشيد. بعدها به من گفت: هنوز پولى ندارم كه چيزى بخرم. كاملاً مشهود بود كه مايل نيست از وجوهات چيزى بخرد و مى خواست از اموال شخصى خودش باشد. بعد از يك سال پولى جمع كرد و يك روفرشى به قيمت 8 دينار عراقى معادل 160 تومان خريد و براى وى هديه برد.
 
 
 
آيت الله فكور با آن همه [[زهد]] و [[تقوا]]، مردى شيرين سخن بود و مجلس گرمى داشت. آن گونه نبود كه چون برخى چهره در هم كشد و گوشه گيرى اختيار كند. از نظر اجتماعى و برخورد با مردم به گونه اى بود كه اگر كسى در جلسه اى با ايشان مى نشست، مجذوب وى مى شد. تواضع بى حد و دل دادن به حرف هاى مردم، سبب محبوبيت وى در دل ها شده بود، ديدارش انسان را به ياد خدا مى انداخت.
 
 
 
'''استخاره'''
 
 
 
وى با روش خاصى براى مراجعين [[استخاره]] مى كرد. نوعاً جواب‌هايش درست بود. بدين سبب نيز شهره آفاق گرديد و از خارج و داخل براى همين امر به وى مراجعه مى كردند. در اين باره مى فرمود: استخاره غيب نمى گويد ولى مصلحت را بيان مى كند.(10)
 
 
 
روزهاى آخر عمر بر اثر عارضه سرطان در خانه بسترى شد، فضلا و طلاب براى عيادتش مى آمدند و از سخنان شيرينش بهره مند مى شدند. وى باصفا و معنويت، زهد و ورع زندگى را سپرى كرد و از وى تنها يك فرزند دختر باقى ماند. بالاخره در روز جمعه هشتم [[ذی القعده]] سال 1394 ديده از جهان فروبست و در مقبره شيخان قم، در جوار زكريا بن آدم اشعرى، سمت شرقى شيخان، بدن مطهرش به خاك سپرده شد. در حوزه علميه قم و شهر اردكان، سه روز به مناسبت رحلت وى درس ها و مغازه ها تعطيل شد.
 
 
 
روى سنگ مزارش چنين حجارى شده است: «العلماء باقون مابقى الدهر» قد اختفى فى هذه الجثوة جثمان العلم والحكمة والتقى، وافل فيها شمس سماء الفقه والورع والهدى بعد ما استضاء به جمّ غفير من طلبة العلم و بغاة الحكمة و روّاد الفضيلة و هو العبد الشكور. آيت الله الملك الغفور الحاج شيخ محمد الفكور اليزدى، حشره ربه مع مواليه فى جنات العلى و قد لحق روحه بالملاء الاعلى فى الرابع عشر من شهر ذيعقده الحرام من سنه 1394 هجرية قمريه، بعد مضّى سبعين عاما من عمره الشريف.(11)
 
 
 
پى نوشت
 
 
 
(1). گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 223 در تاريخ اردكان، على سپهرى، ج 1، ص 255 سال تولد وى را 1325 ه.ق ذكر كرده است. و در فتوكپى شناسنامه اش 1278 ه.ش برابر با 1317 ه.ق مى باشد.
 
 
 
(2). گفتگو با حجة الاسلام محمود محمدى، عضو دفتر استفتائات مقام معظم رهبرى در قم و از بستگان وى.
 
 
 
(3). مكتب اسلام، شماره 1، سال 16، ص 5 (در تاريخ اردكان، ج 1، ص 255 آمده است: وى در سن 25 سالگى عازم قم شد).
 
 
 
(4). گنجينه دانشمندان؛ ج 2، ص 223.
 
 
 
(5). آينه دانشوران، سيد على رضا ريحان يزدى، ص 396-397.
 
 
 
(6). همان.
 
 
 
(7). مجله حوزه، ش 81-82، ص 357.
 
 
 
(8). گفتگو با حجت الاسلام حاج سيد جعفر حسينى ركن آبادى.
 
 
 
(9). حواله اى كه بوسيله آن نان تهيه مى شد.
 
 
 
(10). مصاحبه با آيت الله خاتم يزدى و حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد محمد نجفى و حجت الاسلام محمود محمدى و حجت الاسلام حاج سيد جعفر حسينى ركن آبادى.
 
 
 
(11). 1394 ه.ق برابر است با 1352 ه.ش (گاهنامه تطبيقى سه هزار ساله، تأليف احمد بيرشك، ص 106) بنابراين؛ چنانچه تاريخ تولد وى را آن گونه كه در شناسنامه اش آمده (1278 ه.ش) برابر 1317 ه.ق بدانيم، وى در حدود 77 سالگى به لحاظ سال هاى قمرى و يا 74 سالگى به لحاظ سال هاى شمسى از دنيا رفته است و با نوشته روى سنگ قبر منافاتى ندارد. چون كه در اين جا اين گونه آمده «بعد مضىّ سبعين عاما من عمره الشريف» يعنى بعد از 70 سالگى از دنيا رفته اند.
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۶

آیت الله محمد فکور یزدى (۱۳۹۴-۱۳۲۴ ق)، از عالمان شیعه در قرن چهاردهم هجری و از شاگردان شیخ عبدالکریم حائری و آیت الله بروجردی بود. این عالم ربانی از مدرسان عالی‌رتبه حوزه علمیه قم بود و با وجود مشاغل و مقام والای علمی، خطیبی توانا نیز بشمار می رفت و به امر تبلیغ دین بسیار اهمیت می داد. سید مصطفی خمینی و محمدتقی مصباح یزدی از شاگردان او هستند.

فکور یزدی.jpg
نام کامل محمد فکور یزدى
زادروز ۱۳۲۴ قمری
زادگاه اردکان، یزد
وفات ۱۳۹۴ قمری
مدفن قم، قبرستان شیخان

Line.png

اساتید

شیخ عبدالکریم حائری، آیت الله بروجردی، سید محمد حجت کوه کمری، امام خمینی،...

شاگردان

سید مصطفی خمینی، محمدتقی مصباح یزدی، سید عباس خاتم یزدی،...

آثار

جزواتی از تقریرات درس آیت الله حائری و آیت الله حجت،...

تحصیل و استادان

محمد یزدى فرزند آقا حسین یزدی در سال ۱۳۲۴ ه.ق، در احمدآباد اردکان یزد دیده به جهان گشود. او تحصیلات مقدماتی را در مدرسه علمیه اردکان طی کرد. سپس جهت ادامه تحصیل راهی یزد شد و در مدرسه عبدالرحیم خان یزد که رونق خاصی داشت، به تحصیل پرداخت. در بیست سالگی وارد حوزه علمیه قم شد و در مدرسه فیضیه اقامت گزید.

طی سال های متمادی که محمد فکور یزدى در حوزه پربرکت قم مشغول تحصیل بود، از محضر استادان زیادی بهره مند گردید، از جمله:

وی در حدود ۱۸ سال از محضر آیت الله العظمی بروجردی بهره برد و به درجه اجتهاد نایل آمد. در دوران تحصیل بیشتر اوقات با شهید محراب آیت الله شیخ محمد صدوقی مباحثه می کرد. جزوات متفرقه از تقریرات درس آیت الله حائری و آیت الله حجت از وی به یادگار مانده است.

تدریس و شاگردان

حاج شیخ محمد یزدی از مدرسین عالی رتبه حوزه علمیه بود و در صحن بزرگ حضرت معصومه سلام الله علیها، در کنار مرقد شیخ فضل الله نوری تشکیل حوزه درسی داد و به تدریس خارج فقه و اصول و فلسفه و سایر علوم اسلامی پرداخت. ایشان به امر تدریس خیلی اهمیت می داد، از این روی شاگردان زیادی در مکتب ایشان تربیت شدند که برخی از آنان عبارتند از:

آیت الله خاتم یزدی درباره استاد خود می گوید: «ما که در قم بودیم، قسمتی از کتاب رسائل مرحوم شیخ انصاری در علم اصول و منظومه مرحوم سبزواری در علم فلسفه را از محضر ایشان آموختیم. وی با وجود اهتمام زیادی که به علم فقه و اصول داشت، هرگز فلسفه و عرفان را از نظر دور نمی داشت. تا جایی که می فرمود: من زمانی، آن قدر به مثنوی عارف بزگوار، ملای رومی، علاقه داشتم، که سالیان درازی تمام اوقات فراغتم را به خواندن آن می گذراندم و لذت می بردم. وی بر اثر تفکر زیاد در تحقیق مطالب و فهم مسائل، به لقب «فکور» معروف بودند. آن گونه که مشهور است، حضرت آیت الله حائری ایشان را به این لقب خواندند».

ویژگی‌های اخلاقی

دوستی اهل بیت علیهم السلام:

آیت الله فکور در ایامی که راه عتبات عالیات باز بود، سالی دو مرتبه به کربلا و نجف مشرف می شد، آن گاه هم که راه بسته شد، با زحمات زیادی از بیراهه ها با راهنمایی افراد خاصی خود را برای زیارت عتبات عالیات به نجف و کربلا می رساند و مدتی هم می ماند. وقتی به حرم ابا عبدالله علیه السلام مشرف می شد، ساعت ها از حرم بیرون نمی آمد، به گونه ای مجذوب حرم می شد که متوجه هیچ کس نمی شد. عشق و علاقه ای خاص به امام حسین علیه السلام داشت. گاه ساعت ها در صحنِ حرم می نشست و گنبد و بارگاه ابا عبدالله را می نگریست و نمی توانست از آن دل بکند و به خانه برگردد.

همچنین از دیگر خصوصیات بارز ایشان احترام بسیار به سادات بزرگوار و فرزندان اهل بیت علیهم السلام خصوصاً اهل علم آنها بود و با تعظیم و تکریم زایدالوصفی با آنها روبرو می شد.

زهد و تقوا و احتیاط در مصرف بیت المال:

آیت الله فکور در تمام کارهایش دقت و احتیاط داشت، به ویژه در مصرف وجوهات شرعی و اموال بیت المال بیش از اندازه احتیاط می کرد. بدین سبب با این که اموال زیادی از خمس و زکات و کفارات و هدایا به دستش می رسید، همه را با دقت خاصی جدا می کرد و به مصارفش می رساند؛ اما خود زندگی ساده و مختصری که از سطح یک طلبه متوسط نیز پایین تر بود، اختیار کرده بود.

لباسش نوعاً از پشمی بود که خود تهیه می کرد، بسیار کم غذا می خورد، بیشتر به مطالعه و عبادت و شب زنده‌داری می پرداخت. تا آخر عمر در خانه اجاره ای بسر برد و به خود اجازه نداد که از وجوهات خانه ای تهیه کند. با این همه اگر کسی از جهت مادی یا معنوی احتیاجی داشت و به وی مراجعه می کرد، تا سر حد توان در انجام آن تلاش می کرد و هرگز شخصیت مؤمنین نیازمند را جریحه دار نمی کرد.

علاقه زیاد به امام خمینی:

آیت الله فکور، نسبت به امام خمینی علاقه زیادی داشت و امام نیز نسبت به وی محبت خاصی ابراز می کرد. آیت الله خاتم می گوید: «وقتی امام را از ترکیه به نجف اشرف تبعید نمودند، آقای فکور در منزل ما در نجف بود. تا شنید امام به نجف منتقل شده اند، بی درنگ به دیدن ایشان شتافتند و امام نیز برای دیدار ایشان به منزل ما آمد، بین آن دو انس و الفت خاصی وجود داشت. آقای فکور اگر احساس می کرد کسی نسبت به امام خمینی بی‌مهری می ورزد، بسیار ناراحت و رنجیده می شد و می فرمود: امام امت کسی است که از طرف حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه مؤید است و ما باید در همه اعمال و رفتار، حامی و پشتیبان او باشیم».

وعظ و خطابه:

با همه فضائل و کمالات و جایگاه بلند حوزوی، خطیب و سخنران خوبی بود. سخنرانی های او، انقلاب روحی در مردم ایجاد می کرد و همه را مجذوب خود می ساخت. بدین جهت، با همه مشاغل علمی به امر تبلیغ دین بسیار اهمیت می داد و تا سنین پیری در حد امکان سعی می کرد، در مواقع مناسب برای ارشاد مردم به شهرها و بخش ها و روستاهای دور و نزدیک سفر کند و احکام و معارف روحبخش اسلام را به مردم برساند. نه تنها سخنان شیوا و جذاب او آموزنده بود، بلکه رفتار و اخلاقش نیز الگو قلمداد می شد. ایشان همچنین تبحر خاصی در گرفتن استخاره داشت و از شهرهای دور و نزدیک از وی تقاضای استخاره می نمودند.

وفات

مرحوم حاج شیخ محمد فکور یزدی، سرانجام در روز جمعه هشتم ذی القعده سال ۱۳۹۴ قمری دیده از جهان فروبست و بدن مطهرش پس از قرائت نماز توسط آیت الله گلپایگانی، در مقبره شیخان قم، در جوار زکریا بن آدم اشعری، به خاک سپرده شد.

منابع

آرشیو عکس و تصویر