شیخ علی منشار عاملی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
جز
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''شیخ علی منشار عاملی''' (م، ۹۸۴ ق) از عالمان فرزانه و بزرگ [[شیعه]] در عصر [[صفویه|صفوی]] است. او از جبل عامل [[لبنان]] به [[ایران]] مهاجرت نمود و پس از وفات استادش [[محقق ثانی]]، به مقام [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]] نائل شد و خود باعث ترویج مذهب حق [[امامیه]] گردید، و این نشانه آن است که وی دارای توانایی‌های علمی‌‌ بالا، نفوذ در میان رجال علمی‌‌ و سیاسی و دارای قدرت تدبیر در امور اجرایی بوده است. [[شیخ بهایی]]، عالم بزرگ [[شیعه]]، داماد اوست.
  
 +
==ولادت و خاندان==
  
 +
شیخ زین‌الدین علی بن احمد بن محمد بن هلال کرکی عاملی، به نام جدش شهرت یافته و با عنوان «علی بن هلال کرکی» نیز از او نام برده می‌‌شود. نام پدرش، احمد و به «منشار» مشهور بوده است؛ از این رو شیخ علی به منشار، شهرت یافت. اطلاع چندانی از پدرش، در دست نیست. از عناوینی که [[محقق ثانی]] در [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نامه‌اش به شیخ علی، درباره پدر وی بکار برده، برمی‌‌آید که احمد منشار گرچه از دانش آموختگان دینی نبوده است؛ اما شخصیتی صالح، پرهیزگار و ایشان را افتخار صالحان دانسته است. این مطلب نشان می‌‌دهد که محقق ثانی، پدر شیخ علی را می‌‌شناخته که از چهره‌های نام آشنای آن زمان بوده است.
  
 +
زمان و مکان ولادت علی منشار معلوم نیست، اما احتمالاً موطن و زادگاهش جبل عامل [[لبنان]] است. گفته شده که وی سال‌ها در سرزمن هند می‌‌زیسته و همچنین در اجازه‌نامه [[محقق ثانی]] به وی، اشاره شده که شیخ علی منشار به قصد تحصیل علوم دینی و مجاورت با مرقد حضرت [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه‌السلام، مدت زیادی ساکن [[عراق]] بوده و نزد او دروس مختلفی را آموخته است.
  
'''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 5، صفحه 104
+
لازم به ذکر است، «[[شیخ بهایی]]» همسر تنها [[دختر شیخ علی منشار عاملی|دختر شیخ علی منشار]] و در واقع داماد اوست. نام این دختر ذکر نشده است؛ اما چنان که در «[[ریاض العلماء (کتاب)|ریاض العلماء]]» آمده، وی زنی [[محدث]] و [[فقیه]] بوده و تدریس می‌‌نموده و زنان در درس او شرکت می‌‌کرده‌اند.<ref> ریاحین الشریعه، ذبیح‌الله محلاتی، ج ۴، ص ۲۲۵؛ [[اعیان الشیعه]]، ج ۸، ص ۳۶۹؛ ریاض العلماء، ج ۴، ص ۲۶۶.</ref>
  
'''نویسنده:''' ابوالقاسم آرزومندي
+
==استادان و شاگردان==
  
'''مهاجر نور'''
+
علی بن عبدالعال کرکی ([[محقق ثانی]])<ref> ر.ک: مجموعه دیدار با ابرار، محقق کرکی.</ref> و شیخ جمال الدین ابوالعباس احمد بن شیخ شمس الدین محمد بن خاتون، از استادان شیخ علی منشار عاملی هستند.
  
شیخ زین‌الدین علی بن احمد بن محمد بن هلال کرکی عاملی ـ که به نام جدش شهرت یافته و با عنوان «علی بن هلال کرکی» از او نام برده می‌‌شود ـ از عالمان فرزانه و سترگ عصر صفوی است. زمان و مکان ولادت او معلوم نیست، اما احتمالاً موطن و زادگاهش جبل عامل است. گفته شده که وی سال‌ها در سرزمن هند می‌‌زیسته و همچنین در اجازه‌نامه [[محقق ثانی]] به وی، اشاره شده که شیخ علی منشار به قصد تحصیل علوم دینی و مجاورت با مرقد حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام، مدت زیادی ساکن [[عراق]] بوده و نزد او دروس مختلفی را آموخته است.
+
اما به یقین، عالم فرزانه‌ای چون شیخ علی منشار ـ که به علت توجه فراوان محقق کرکی به او، به ایران دعوت می‌‌شود ـ دارای محافل و مجالس تدریس بوده است؛ اما در کتاب‌های شرح حال، از شاگردان ایشان، تنها نام کسانی دیده می‌‌شود که از او «اجازه‌نامه» دریافت داشته‌اند؛ هر چند می‌‌توان حدس زد که احتمالاً صاحبان [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] در مجلس درس او حضور داشته‌اند. گذشته از این، [[دختر شیخ علی منشار عاملی|دختر شیخ علی منشار]] که زنی [[فقیه]] و [[محدث]] بوده، به یقین از زلال دانش و اندیشه پدر فرزانه‌اش، بهره تام برده؛ ولی در کتاب‌های شرح حال اشاره‌ای بدان نشده است. نام برخی از شاگردان وی ـ که به آن‌ها دست یافتیم ـ از این قرار است:
  
هنگامی‌‌ که شیخ علی منشار روانه ایران شد، چهار هزار جلد کتاب نیز به همراه خود برد و در واقع، او حامل میراث گرانبهای فرهنگی و علمی‌‌ بوده است.<ref> ریاض العلما، ج 4، ص 266.</ref> همه این کتاب‌ها پس از مرگ، به تنها فرزندش ـ که همسر [[شیخ بهایی]] بوده ـ به ارث می‌‌رسد.
+
. شمس‌الدین ملک محمد بن سلطان حسین اصفهانی؛
  
نام پدرش، احمد و به «منشار» مشهور بوده است؛ از این رو شیخ علی به منشار، شهرت یافت. اطلاع چندانی از پدرش، در دست نیست. از عناوینی که محقق ثانی در اجازه‌نامه‌اش به شیخ علی، درباره پدر وی بکار برده، برمی‌‌آید که احمد منشار گرچه از دانش آموختگان دینی نبوده است؛ اما شخصیتی صالح، پرهیزگار و ایشان را افتخار صالحان دانسته است. این مطلب نشان می‌‌دهد که محقق ثانی، پدر شیخ علی را می‌‌شناخته که از چهره‌های نام آشنای آن زمان بوده است.
+
*۲. محمد بن وحید مشهور به میرک اصفهانی؛
  
'''با کاروان فرزانگان'''
+
*۳. سید حسین بن محمد موسوی کرکی.
  
چشمگیرترین فراز زندگی شیخ علی منشار، مهاجرت او به ایران است. شیخ علی، در زمره نخستین گروه از عالمان جبل عامل است که به دعوت استادش، محقق کرکی، آهنگ ایران کرد و به نقل آفرینی در تحولات فکری، دینی و سیاسی ایران پرداخت. راهیابی آنان به دربار پادشاهان صفوی، قدرت و نفوذ فوق‌العاده‌ای برایشان به ارمغان آورد و البته حضور در مناصب قدرت که به دعوت و خواست حاکمان صفوی بود، پیامدهای مثبت فراوانی هم به همراه داشت. در حقیقت، حضور جبل عاملی‌ها در ایران، نقطه عطفی در تاریخ تشیع ایران به شمار می‌‌رود.
+
==آثار و تألیفات==
  
'''مهاجران نور'''
+
از شیخ علی منشار عاملی، آثار اندکی به جای مانده است که عبارتند از:
  
هجرت عالمان جبل عامل به ایران، در عصر صفوی، بی‌تردید یکی از عوامل مهم و انکارناپذیر رسمیت یافتن مذهب [[شیعه]] است. اولین و شاخص‌ترین آنان، استاد شیخ علی منشار یعنی محقق کرکی است. در واقع، مذهب تشیع در ایارن عصر صفوی، بیش از هرکس، مرهون تلاش‌های خستگی‌ناپذیر این عالم برجسته شیعی است. البته این مهاجرت، به تدریج روی داد. ابتدا محقق کرکی راهی ایران شد و آن‌گاه به دعوت او، عده‌ای دیگر از جمله شیخ علی بن هلال کرکی، به ایران عزیمت نمودند. اینان را می‌‌توان پیشگامان مهاجران جبل عامل دانست.
+
*۱. رساله فی النکاح؛ نسخه‌ای از این رساله را [[آقا بزرگ تهرانی]]، در [[نجف]] دیده است.<ref> الذریعه، ج ۲۴، ص ۲۹۹.</ref>
  
'''پیامدها'''
+
*۲. کتاب الطهاره؛ این کتاب مشتمل بر مباحث مهم برای [[طهارت]] است. وی این اثر را به درخواست شاه طهماسب به رشته تحریر درآورد و فرزند محقق کرکی بر این کتاب حاشیه زده است.<ref> طبقات اعلام الشیعه، قرن دهم، ذیل عنوان «علی بن منشار».</ref> شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخه‌ای از این اثر را نزد سید ابوالقاسم ریاضی خوانساری به خط محمدباقر، مکتوب سال ۱۱۳۱ هـ.ق دیده است.<ref> اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۶۹؛ تکمله أمل الآمل، ص ۲۶۶؛ الذریعه، ج ۱۵، ص ۱۸۶.</ref>
  
این هجرت، سه پیامد اساسی به دنبال داشت:
+
*۳. صیغ العقود و الایقاعات؛<ref> مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ترجمه محمد آصف فکرت، ص ۱۸۲.</ref>
  
'''<I>الف. پیامد مذهبی:</I>'''
+
*۴. رساله فی صلاه الجمعه؛ شیخ منشار، در این اثر، قائل به عدم وجوب عینی [[نماز جمعه]] شده است.<ref> الذریعه، ج ۱۵، ص ۷۶.</ref>
  
توسعه مذهب اثنی عشری در ایران، نخستین پیامد این هجرت بود. در سال‌های آغازین استقرار دولت صفوی، تشیع فقط در چند شهر کوچک، مانند: ساوه، قم، ری و... رواج داشت؛ در مدت دو سده پس از حکومت صفویان، این مذهب در قلمرو حکومت آنان با استقبال عمومی‌‌ روبرو گردید.<ref> مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی، مهدی فرهانی منفرد، انتشارات امیرکبیر، ص 156.</ref>
+
==مهاجرت شیخ منشار به ایران==
  
عالمان جبل عامل برای دست‌یابی به این هدف بزرگ، راه‌های گوناگونی را پیمودند، از جمله این که، از همان آغاز حضور خود در ایران، کتاب‌ها و رساله‌های مختلی را در اثبات حقانیت مذهب اثنی عشری و رد مذهب سنیان به رشته تحریر درآوردند؛ البته ناگفته نماند که تأکید بر نقش جبل عاملی‌ها در رواج مکتب و مذهب اهل بیت، به معنی انکار یا تأثیر اندک عالمان ایران عصر صفوی نیست؛ به عنوان نمونه، [[علامه مجلسی]] از عالمان ایرانی است، اما حضوری بسیار قدرتمند و پرنفوذ در دربار شاهان داشت و وجود او، مانع بسیاری از امور خلاف شرع شاه معاصرش بود. از سوی دیگر، تألیفات وی تأثیرات شگرف معنوی و مذهبی در پی داشت؛ به طوری که گفته‌اند تنها با تألیف و انتشار کتاب حق الیقین (از علامه مجلسی)، هفتاد هزار تن از سنیان سوریه به مذهب تشیع پیوستند.<ref> همان، ص 157.</ref>
+
چشمگیرترین فراز زندگی شیخ علی منشار، مهاجرت او به [[ایران]] است. شیخ علی، در زمره نخستین گروه از عالمان جبل عامل است که به دعوت استادش، [[محقق کرکی]]، آهنگ ایران کرد و به نقل آفرینی در تحولات فکری، دینی و سیاسی ایران پرداخت. راهیابی آنان به دربار پادشاهان [[صفویه|صفوی]]، قدرت و نفوذ فوق‌العاده‌ای برایشان به ارمغان آورد و البته حضور در مناصب قدرت که به دعوت و خواست حاکمان صفوی بود، پیامدهای مثبت فراوانی هم به همراه داشت. در حقیقت، حضور جبل عاملی‌ها در ایران، نقطه عطفی در تاریخ [[تشیع]] ایران به شمار می‌‌رود.
  
'''<I>ب. پیامد علمی‌‌ و ادبی:</I>'''
+
به طور کلی هجرت عالمان جبل عامل به ایران، در عصر صفوی، بی‌تردید یکی از عوامل مهم و انکارناپذیر رسمیت یافتن مذهب [[شیعه]] است. اولین و شاخص‌ترین آنان، استاد شیخ علی منشار یعنی محقق کرکی است. در واقع، مذهب تشیع در عصر صفوی، بیش از هرکس، مرهون تلاش‌های خستگی‌ناپذیر این عالم برجسته شیعی است. البته این مهاجرت، به تدریج روی داد. ابتدا محقق کرکی راهی ایران شد و آن‌گاه به دعوت او، عده‌ای دیگر از جمله شیخ علی بن هلال کرکی، به ایران عزیمت نمودند. اینان را می‌‌توان پیشگامان مهاجران جبل عامل دانست.
  
عالمان جبل عامل، در رواج و آموزش علوم شیعی تلاش‌های گسترده‌ای مبذول داشتند و حوزه‌های بحث و تدریس را رونق بخشیدند. شاهان صفوی نیز با پشتیبانی از آنان، مانند: اختصاص دادن مبالغی برای طالبان علم تعیین مقرری برای استادان و همچنین تأسیس موقوفاتی برای این امور، بر شدت این روند افزودند.
+
===پیامدهای هجرت===
  
جبل عاملی‌ها، با تبیین احکام فقهی مختلف و گسترش علم کلام و تفسیر، توانستند عالمانی را بپرورند، که این‌ها نیز خود زمینه‌ساز تربیت گروه بزرگی از روحانیان دیگر شدند.<ref> همان، ص 166.</ref>
+
این هجرت، سه پیامد اساسی به دنبال داشت:
  
'''<I>ج. پیامد سیاسی:</I>'''
+
'''<I>الف. پیامد مذهبی:</I>'''
  
نمود آشکار این پیامد، به دست گرفتن قدرت سیاسی و تصدی مناصب مذهبی، اجتماعی، سیاسی و... است. البته نفوذ آنان، در طول سال‌های حکومت صفویان، با افت و خیزها و شدت و ضعف‌هایی همراه بود. این نفوذ با محقق کرکی آغاز شد. او چنان مورد توجه شاه طهماسب بود که شاه خود را کارگزار او می‌‌دانست.<ref> همان، ص 149.</ref>
+
توسعه مذهب [[امامیه|اثنی عشری]] در ایران، نخستین پیامد این هجرت بود. در سال‌های آغازین استقرار دولت [[صفویه|صفوی]]، تشیع فقط در چند شهر کوچک، مانند: ساوه، [[قم]]، ری و... رواج داشت؛ در مدت دو سده پس از حکومت صفویان، این مذهب در قلمرو حکومت آنان با استقبال عمومی‌‌ روبرو گردید.<ref> مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی، مهدی فرهانی منفرد، انتشارات امیرکبیر، ص ۱۵۶.</ref>
  
مناصبی که شاهان صفوی بر عهده عالمان جبل عاملی و ایرانی نهادند، متنوع و مناسب با آن‌ها است، برای پی بردن به میزان نفوذ سیاسی و اجتماعی عالمان، به برخی از این مناصب اشاره شود.
+
عالمان جبل عامل برای دست‌یابی به این هدف بزرگ، راه‌های گوناگونی را پیمودند، از جمله این که، از همان آغاز حضور خود در ایران، کتاب‌ها و رساله‌های مختلفی را در اثبات حقانیت مذهب اثنی عشری و رد مذهب [[اهل سنت|سنیان]] به رشته تحریر درآوردند؛ البته ناگفته نماند که تأکید بر نقش جبل عاملی‌ها در رواج مکتب و مذهب [[اهل البیت|اهل بیت]]، به معنی انکار یا تأثیر اندک عالمان ایران عصر صفوی نیست؛ به عنوان نمونه، [[علامه مجلسی]] از عالمان ایرانی است، اما حضوری بسیار قدرتمند و پرنفوذ در دربار شاهان داشت و وجود او، مانع بسیاری از امور خلاف [[شرع]] شاه معاصرش بود. از سوی دیگر، تألیفات وی تأثیرات شگرف معنوی و مذهبی در پی داشت؛ به طوری که گفته‌اند تنها با تألیف و انتشار کتاب [[حق اليقين (کتاب)|حق الیقین]] او، هفتاد هزار تن از سنیان [[سوریه]] به مذهب تشیع پیوستند.<ref> همان، ص ۱۵۷.</ref>
  
* 1. مقام شیخ الاسلامی؛<ref> درباره وظایف «شیخ الاسلام»، به قلم نگارنده همین مقاله، طالبی در شرح حال میر محمدصالح خاتون‌آبادی آمده است. ر.ک: گلشن ابرار، ج 3.</ref>
+
'''<I>ب. پیامد علمی‌‌ و ادبی:</I>'''
  
* 2. مقام صدرات؛
+
عالمان جبل عامل، در رواج و آموزش علوم شیعی تلاش‌های گسترده‌ای مبذول داشتند و حوزه‌های بحث و تدریس را رونق بخشیدند. شاهان صفوی نیز با پشتیبانی از آنان، مانند: اختصاص دادن مبالغی برای طالبان علم، تعیین مقرری برای استادان و همچنین تأسیس موقوفاتی برای این امور، بر شدت این روند افزودند. جبل عاملی‌ها، با تبیین [[احکام شرعی|احکام]] فقهی مختلف و گسترش [[علم کلام]] و [[تفسیر]]، توانستند عالمانی را بپرورند، که این‌ها نیز خود زمینه‌ساز تربیت گروه بزرگی از روحانیان دیگر شدند.<ref> همان، ص ۱۶۶.</ref>
  
* 3. ملاباشی گری؛
+
'''<I>ج. پیامد سیاسی:</I>'''
  
* 4. امامت جمعه جماعت؛
+
نمود آشکار این پیامد، به دست گرفتن قدرت سیاسی و تصدی مناصب مذهبی، اجتماعی، سیاسی و... است. البته نفوذ آنان، در طول سال‌های حکومت صفویان، با افت و خیزها و شدت و ضعف‌هایی همراه بود. این نفوذ با محقق کرکی آغاز شد. او چنان مورد توجه شاه طهماسب بود که شاه خود را کارگزار او می‌‌دانست.<ref> همان، ص ۱۴۹.</ref> مناصبی که شاهان صفوی بر عهده عالمان جبل عاملی و ایرانی نهادند، متنوع و مناسب با آن‌ها است، برای پی بردن به میزان نفوذ سیاسی و اجتماعی عالمان، به برخی از این مناصب اشاره شود.
  
* 5. تدریس و تربیت دانش‌اندوزان و تألیف کتاب و رساله؛
+
*۱. مقام [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]]؛<ref> درباره وظایف «شیخ الاسلام»، در شرح حال میر محمدصالح خاتون‌آبادی آمده است. ر.ک: گلشن ابرار، ج ۳.</ref>
  
* 6. قضاوت؛
+
*۲. مقام صدرات؛
  
* 7. وعظ و ارشاد؛
+
*۳. ملاباشی گری؛
  
* 8. تولیت مساجد و مدارس.
+
*۴. [[امام جمعه|امامت جمعه]] و جماعت؛
  
معمولاً برای مناصب مهمی ‌‌چون: شیخ الاسلامی، ملاباشی‌گری و صدرات، عالمانی برگزیده می‌‌شدند که از جهت علم و عمل، سرآمد و مقبول دیگر روحانیان باشند. وظایف متصدیان این مناصب بسیار گسترده بود.<ref> خاندان شیخ الاسلام اصفهان، سید مصلح‌الدین مهدوی.</ref> و حتی بسیاری از اوقات، مورد مشورت شاهان قرار می‌‌گرفتند و به شاهان امر و نهی می‌‌کردند. از جمله وظایف آنان از این قرار است: تعیین حکام شرع و قاضیان، تعیین مباشران، مدرسان، متولیان مدارس، موقوفات، انتخاب پیش‌نمازها و شیخ‌الاسلام‌ها و امام جمعه‌ها، رفع تعدی از مظلومان و شفاعت نزد شاهان، تعلیم و تحقیق مسائل شرعی و نظارت بر امور روحانیان.
+
. تدریس و تربیت دانش‌اندوزان و تألیف کتاب و رساله؛
  
'''استادان'''
+
*۶. [[قضاوت]]؛
  
علی بن عبدالعال کرکی (محقق ثانی).<ref> ر.ک: مجموعه دیدار با ابرار، محقق کرکی.</ref> شیخ جمال الدین ابوالعباس احمد بن شیخ شمس الدین محمد بن خاتون.
+
. وعظ و ارشاد؛
  
'''شاگردان'''
+
*۸. تولیت [[مسجد|مساجد]] و مدارس.
  
به یقین، عالم فرزانه‌ای چون شیخ علی منشار ـ که به علت توجه فراوان محقق کرکی به او، به ایران دعوت می‌‌شود ـ دارای محافل و مجالس تدریس بوده است؛ اما در کتاب‌های شرح حال، از شاگردان ایشان، تنها نام کسانی دیده می‌‌شود که از او «اجازه‌نامه» دریافت داشته‌اند؛ هر چند می‌‌توان حدس زد که احتمالاً صاحبان اجازه در مجلس درس او حضور داشته‌اند. گذشته از این، دختر شیخ علی منشار که زنی فقیه و [[محدث]] بوده، به یقین از زلال دانش و اندیشه پدر فرزانه‌اش، بهره تام برده؛ ولی در کتاب‌های شرح حال اشاره‌ای بدان نشده است. نام برخی از شاگردان وی ـ که به آن‌ها دست یافتیم ـ از این قرار است:
+
معمولاً برای مناصب مهمی ‌‌چون: شیخ الاسلامی، ملاباشی‌گری و صدرات، عالمانی برگزیده می‌‌شدند که از جهت علم و عمل، سرآمد و مقبول دیگر روحانیان باشند. وظایف متصدیان این مناصب بسیار گسترده بود.<ref> خاندان شیخ الاسلام اصفهان، سید مصلح‌الدین مهدوی.</ref> و حتی بسیاری از اوقات، مورد مشورت شاهان قرار می‌‌گرفتند و به شاهان امر و نهی می‌‌کردند. از جمله وظایف آنان از این قرار است: تعیین حکام شرع و قاضیان، تعیین مباشران، مدرسان، متولیان مدارس، [[وقف|موقوفات]]، انتخاب پیش‌نمازها و شیخ‌الاسلام‌ها و امام جمعه‌ها، رفع تعدی از مظلومان و شفاعت نزد شاهان، تعلیم و تحقیق مسائل شرعی و نظارت بر امور روحانیان.
  
* 1. شمس‌الدین ملک محمد بن سلطان حسین اصفهانی؛
+
==جایگاه علمی‌‌ و اجتماعی==
  
* 2. محمد بن حید مشهور به میرک (میرکی) اصفهانی؛
+
پی بردن به جایگاه علمی‌‌ و منزلت اجتماعی شخصیت‌هایی چون شیخ علی منشار ـ که بسیاری از زوایای زندگی‌اش بر ما پوشیده است ـ دشوار به نظر می‌‌رسد، اما برخی نکات که در لابه‌لای شرح حال وی دیده می‌‌شود، به خوبی ما را به پهنه وسیع دانش و افق بلند فکری این دانشمند جبل عاملی آگاه می‌‌سازد. این نکات را که در گوشه و کنار برخی کتاب‌های شرح حال آمده و گاهی بارها تکرار شده و شاید کمتر کسی به اهمیت آن‌ها توجه داشته در این جا می‌‌آوریم:
  
* 3. سید حسین بن محمد موسوی کرکی.
+
۱. صاحب «[[ریاض العلماء (کتاب)|ریاض العلما]]» آورده است: قول شیخ علی در مسائل [[شرع|شرعی]] و جواب [[فتوا|فتاوا]]، معتبر و موثق بوده و در انتظام امور شرعی و عرفی، رأی صائب داشت و بر اقرانش فائق بود. به علاوه، وی پس از درگذشت استادش محقق ثانی، عهده‌دار شیخ الاسلامی‌‌ شد و نیز وکالت در حلالیات [[اصفهان]]، به وسیله شاه، به او تفویض گشت و در تنظیم معاملات دینی و دنیوی کوشا بود.<ref> ریاض العلما، ج ۴، ص ۲۶۷، به نقل از کتاب تاریخ عالم آرا.</ref>
  
'''جایگاه علمی‌‌ و اجتماعی'''
+
۲. هنگامی‌‌ که شیخ علی منشار روانه [[ایران]] شد، چهار هزار جلد کتاب نیز به همراه خود برد و در واقع، او حامل میراث گرانبهای فرهنگی و علمی‌‌ بوده است.<ref> ریاض العلما، ج ۴، ص ۲۶۶.</ref> همه این کتاب‌ها پس از مرگ علی منشار، به دخترش ـ که همسر [[شیخ بهایی]] بوده ـ به [[ارث]] می‌‌رسد. این تعداد کتاب در آن سال‌ها، گذشته از آن که علو همت او را در جمع‌آوری آثار علمی‌‌ نشان می‌‌دهد، حاکی از آن است که او شیفته آموختن و پژوهش و تتبع بوده است؛ از این رو، بی‌راه نیست اگر گمان شود که او قله‌های مختلف دانش را فتح کرده و با علوم گوناگونی آشنا بوده است.
  
پی بردن به جایگاه علمی‌‌ و منزلت اجتماعی شخصیت‌هایی چون شیخ علی منشار ـ که بسیاری از زوایای زندگی‌اش بر ما پوشیده است ـ دشوار به نظر می‌‌رسد، اما برخی نکات که در لابه‌لای شرح حال وی دیده می‌‌شود، به خوبی ما را به پهنه وسیع دانش و افق بلند فکری این دانشمند جبل عاملی آگاه می‌‌سازد. این نکات را که در گوشه و کنار برخی کتاب‌های شرح حال آمده و گاهی بارها تکرار شده و شاید کمتر کسی به اهمیت آن‌ها توجه داشته در این جا می‌‌آوریم.
+
۳. در شرح حال [[دختر شیخ علی منشار عاملی|دختر شیخ علی منشار]] گفته‌اند که وی زنی [[محدث]] و [[فقیه]] بود و تدریس می‌‌کرد. این مطلب کاشف از آن است که شیخ علی، خود بر آن علوم احاطه و تسلط داشته است؛ چرا که بدون تردید، اولین استاد و شاید تنها استاد دخترش بوده است.
  
1. صاحب «ریاض العلما» آورده است: قول شیخ علی در مسائل شرعی و جواب فتاوا، معتبر و موثق بوده و در انتظام امور شرعی و عرفی، رأی صائب داشت و بر اقرانش فائق بود. به علاوه، وی پس از درگذشت استادش محقق ثانی، عهده‌دار شیخ الاسلامی‌‌ شد و نیز وکالت در حلالیات اصفهان، به وسیله شاه، به او تفویض گشت و در تنظیم معاملات دینی و دنیوی کوشا بود.<ref> ریاض العلما، ج ص 267، به نقل از کتاب تاریخ عالم آرا.</ref>
+
۴. از این که استادش محقق کرکی، او را به ایران دعوت می‌کند، این نکته بدست می‌‌آید که وی شخصیتی متخلق و فرهیخته و با توانایی علمی ‌‌برتر بوده و مورد عنایت استادش قرار داشته است. اهمیت این نکته آن است که یکی از اهداف محقق کرکی از دعوت عالمان به ایران، رواج معارف و علوم ناب شیعی، در جامعه نوپای شیعی ایران بوده است و این که از این افراد در جهت تربیت عالمان دیگر بهره گیرد و مسئولیت‌ها و مناصب علمی‌‌ و اجتماعی و مذهبی و سیاسی را بر عهده آنان گذارد. از این رو محقق کرکی می‌‌بایست عالمانی را به ایران فرامی‌‌خواند که واجد چنین شرایطی باشند. مؤید این نظر، جملات آغازین اجازه‌نامه محقق کرکی، به شیخ علی منشار است که گفته است: «همانا (شیخ علی منشار) از صالحان و پرهیزگاران و فاضلان شریف است که توجه تام به اکتساب فضایل دارد».<ref> حیاه المحقق الکرکی، ج ۲، ص ۲۵۶. «عمده الصلحاء والاتقیاء والفضلاء النبلاء، المتوجه بکلییه الی اکتساب الفضائل».</ref>
  
از این که وی پس از وفات [[محقق ثانی]]، عهده‌دار مقام شیخ الاسلامی‌‌ شد و از اعتبار و وثاقت قول او در مسائل فقهی، معلوم می‌‌شود که وی دارای توانایی‌های علمی‌‌ بالا، نفوذ در میان رجال علمی‌‌ و سیاسی و دارای قدرت تدبیر در امور اجرایی بوده است.
+
۵. شیخ علی منشار پس از کوچ به ایران، مشاهده کرد که زمینه‌های بسیاری فراهم است تا تشیع، پس از سال‌ها غربت و انزوا، رونق گیرد. او تصمیم گرفت تا برخی از عالمان بزرگ دیگر را به ایران دعوت کند، که در میان آنان نام بزرگانی چون پدر [[شیخ بهایی]] نیز دیده می‌‌شود. از این جا معلوم می‌‌شود که نظر و امر شیخ علی منشار مطاع و مورد توجه و پذیرش عالمان بوده است.
  
2. نقل شده است که از این عالم ربانی، چهار هزار جلد کتاب به دخترش که تنها فرزند او به شمار می‌‌رفت به ارث رسید. این تعداد کتاب در آن سال‌ها، گذشته از آن که علو همت او را در جمع‌آوری آثار علمی‌‌ نشان می‌‌دهد، حاکی از آن است که او شیفته آموختن و پژوهش و تتبع بوده است؛ از این رو، بی‌راه نیست اگر گمان شود که او قله‌های مختلف دانش را فتح کرده و با علوم گوناگونی آشنا بوده است.
+
==وفات==
  
از این که استادش محقق کرکی، او را به ایران دعوت می‌‌کند، این نکته بدست می‌‌آید که وی شخصیتی متخلق و فرهیخته و با توانایی علمی ‌‌برتر بوده و مورد عنایت استادش قرار داشته است. اهمیت این نکته آن است که یکی از اهداف محقق کرکی از دعوت عالمان به ایران، رواج معارف و علوم ناب شیعی، در جامعه نوپای شیعی ایران بوده است و این که از این افراد در جهت تربیت عالمان دیگر بهره گیرد و مسئولیت‌ها و مناصب علمی‌‌ و اجتماعی و مذهبی و سیاسی را بر عهده آنان گذارد.  
+
شیخ علی منشار عاملی، پس از سال‌ها تلاش در راه گسترش و احیای مکتب اصیل [[تشیع]]، سرانجام روز دوشنبه سیزدهم [[ربیع الاول]] (۹۸۴ هـ.ق) در [[اصفهان]] درگذشت و پیکرش به [[مشهد]] مقدس انتقال یافت<ref> اعیان الشیعه، ج ۸، صص ۳۶۹؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، سید مصلح‌الدین مهدوی، ص ۳۲.</ref> و در دارالسیاده آستان [[امام رضا]] علیه‌السلام،<ref> خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص ۳۲.</ref> در خاک لحد آرام گرفت.
  
از این رو محقق کرکی می‌‌بایست عالمانی را به ایران فرامی‌‌خواند که واجد چنین شرایطی باشند. مؤید این نظر، جملات آغازین اجازه‌نامه محقق کرکی، به شیخ علی منشار است که گفته است: «همانا (شیخ علی منشار) از صالحان و پرهیزگاران و فاضلان شریف است که توجه تام به اکتساب فضایل دارد».<ref> حیاه المحقق الکرکی، ج 2، ص 256. «عمده الصلحاء والاتقیاء والفضلاء النبلاء، المتوجه بکلییه الی اکتساب الفضائل».</ref>
+
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
  
4. در شرح حال دختر شیخ علی گفته‌اند که وی زنی محدث و فقیه بود و تدریس می‌‌کرد. این مطلب کاشف از آن است که شیخ علی، خود بر آن علوم احاطه و تسلط داشته است؛ چرا که بدون تردید، اولین استاد و شاید تنها استاد دخترش بوده است.
+
*تلخیص از کتاب [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۵، صفحه ۱۰۴، نویسنده: ابوالقاسم آرزومندی.
  
5. شیخ علی منشار پس از کوچ به ایران، مشاهده کرد که زمینه‌های بسیاری فراهم است تا تشیع، پس از سال‌ها غربت و انزوا، رونق گیرد. او تصمیم گرفت تا برخی از عالمان بزرگ دیگر را به ایران دعوت کند، که در میان آنان نام بزرگانی چون پدر [[شیخ بهایی]] نیز دیده می‌‌شود. از این جا معلوم می‌‌شود که نظر و امر شیخ علی منشار مطاع و مورد توجه و پذیرش عالمان بوده است.
 
 
'''تألیفات'''
 
 
از شیخ علی منشار، آثار اندکی به جای مانده است که عبارتند از:
 
 
* 1. رساله فی النکاح؛ نسخه‌ای از این رساله را [[آقا بزرگ تهرانی]]، در [[نجف]] دیده است.<ref> الذریعه، ج 24، ص 299.</ref>
 
 
* 2. کتاب الطهاره؛ این کتاب مشتمل بر مباحث مهم برای طهارت است. وی این اثر را به درخواست شاه طهماسب به رشته تحریر درآورد و فرزند محقق کرکی بر این کتاب حاشیه زده است.<ref> طبقات اعلام الشیعه، قرن دهم، ذیل عنوان «علی بن منشار».</ref> شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخه‌ای از این اثر را نزد سید ابوالقاسم ریاضی خوانساری به خط محمدباقر، مکتوب سال 1131 هـ.ق دیده است.<ref> اعیان الشیعه، ج 8، ص 369؛ تکمله أمل الآمل، ص 266؛ الذریعه، ج 15، ص 186.</ref>
 
 
* 3. صیغ العقود والایقاعات؛<ref> مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ترجمه محمد آصف فکرت، ص 182.</ref>
 
 
* 4. رساله فی صلاه الجمعه؛ شیخ منشار، در این اثر، قائل به عدم وجوب عینی [[نماز جمعه]] شده است.<ref> الذریعه، ج 15، ص 76.</ref>
 
 
'''یگانه وارث'''
 
 
شیخ علی منشار، فقط یک دختر داشته است که پس از ورود به ایرن، به همسری [[شیخ بهایی]] درآمد. نام این دختر ذکر نشده است؛ اما چنان که در «ریاض العلما» آمده، وی زنی عالم و فقیه بوده و تدریس می‌‌نموده و زنان در درس او شرکت می‌‌کرده‌اند. سال وفات وی نامعلوم است؛ اما گفته شده که پس از مرگ همسرش (شیخ بهایی) در قید حیات بوده است.<ref> ریاحین الشریعه، ذبیح‌الله محلاتی، ج 4، ص 225؛ [[اعیان الشیعه]]، ج 8، ص 369؛ ریاض العلماء، ج 4، ص 266.</ref>
 
 
'''وفات'''
 
 
شیخ علی منشار عاملی، پس از سال‌ها تلاش در راه گسترش و احیای مکتب اصیل تشیع، سرانجام روز دوشنبه سیزدهم [[ربیع الاول]] (984 هـ.ق) در اصفهان درگذشت. پیکرش به مشهد مقدس انتقال یافت.<ref> اعیان الشیعه، ج 8، صص 369؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، سید مصلح‌الدین مهدوی، ص 32.</ref> و در دارالسیاده آستان [[امام رضا]] علیه‌السلام،<ref> خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص 32.</ref> در خاک لحد آرام گرفت.
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
 
[[رده:علمای قرن دهم]]
 
[[رده:علمای قرن دهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۸

شیخ علی منشار عاملی (م، ۹۸۴ ق) از عالمان فرزانه و بزرگ شیعه در عصر صفوی است. او از جبل عامل لبنان به ایران مهاجرت نمود و پس از وفات استادش محقق ثانی، به مقام شیخ الاسلامی نائل شد و خود باعث ترویج مذهب حق امامیه گردید، و این نشانه آن است که وی دارای توانایی‌های علمی‌‌ بالا، نفوذ در میان رجال علمی‌‌ و سیاسی و دارای قدرت تدبیر در امور اجرایی بوده است. شیخ بهایی، عالم بزرگ شیعه، داماد اوست.

ولادت و خاندان

شیخ زین‌الدین علی بن احمد بن محمد بن هلال کرکی عاملی، به نام جدش شهرت یافته و با عنوان «علی بن هلال کرکی» نیز از او نام برده می‌‌شود. نام پدرش، احمد و به «منشار» مشهور بوده است؛ از این رو شیخ علی به منشار، شهرت یافت. اطلاع چندانی از پدرش، در دست نیست. از عناوینی که محقق ثانی در اجازه نامه‌اش به شیخ علی، درباره پدر وی بکار برده، برمی‌‌آید که احمد منشار گرچه از دانش آموختگان دینی نبوده است؛ اما شخصیتی صالح، پرهیزگار و ایشان را افتخار صالحان دانسته است. این مطلب نشان می‌‌دهد که محقق ثانی، پدر شیخ علی را می‌‌شناخته که از چهره‌های نام آشنای آن زمان بوده است.

زمان و مکان ولادت علی منشار معلوم نیست، اما احتمالاً موطن و زادگاهش جبل عامل لبنان است. گفته شده که وی سال‌ها در سرزمن هند می‌‌زیسته و همچنین در اجازه‌نامه محقق ثانی به وی، اشاره شده که شیخ علی منشار به قصد تحصیل علوم دینی و مجاورت با مرقد حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام، مدت زیادی ساکن عراق بوده و نزد او دروس مختلفی را آموخته است.

لازم به ذکر است، «شیخ بهایی» همسر تنها دختر شیخ علی منشار و در واقع داماد اوست. نام این دختر ذکر نشده است؛ اما چنان که در «ریاض العلماء» آمده، وی زنی محدث و فقیه بوده و تدریس می‌‌نموده و زنان در درس او شرکت می‌‌کرده‌اند.[۱]

استادان و شاگردان

علی بن عبدالعال کرکی (محقق ثانی)[۲] و شیخ جمال الدین ابوالعباس احمد بن شیخ شمس الدین محمد بن خاتون، از استادان شیخ علی منشار عاملی هستند.

اما به یقین، عالم فرزانه‌ای چون شیخ علی منشار ـ که به علت توجه فراوان محقق کرکی به او، به ایران دعوت می‌‌شود ـ دارای محافل و مجالس تدریس بوده است؛ اما در کتاب‌های شرح حال، از شاگردان ایشان، تنها نام کسانی دیده می‌‌شود که از او «اجازه‌نامه» دریافت داشته‌اند؛ هر چند می‌‌توان حدس زد که احتمالاً صاحبان اجازه در مجلس درس او حضور داشته‌اند. گذشته از این، دختر شیخ علی منشار که زنی فقیه و محدث بوده، به یقین از زلال دانش و اندیشه پدر فرزانه‌اش، بهره تام برده؛ ولی در کتاب‌های شرح حال اشاره‌ای بدان نشده است. نام برخی از شاگردان وی ـ که به آن‌ها دست یافتیم ـ از این قرار است:

  • ۱. شمس‌الدین ملک محمد بن سلطان حسین اصفهانی؛
  • ۲. محمد بن وحید مشهور به میرک اصفهانی؛
  • ۳. سید حسین بن محمد موسوی کرکی.

آثار و تألیفات

از شیخ علی منشار عاملی، آثار اندکی به جای مانده است که عبارتند از:

  • ۲. کتاب الطهاره؛ این کتاب مشتمل بر مباحث مهم برای طهارت است. وی این اثر را به درخواست شاه طهماسب به رشته تحریر درآورد و فرزند محقق کرکی بر این کتاب حاشیه زده است.[۴] شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخه‌ای از این اثر را نزد سید ابوالقاسم ریاضی خوانساری به خط محمدباقر، مکتوب سال ۱۱۳۱ هـ.ق دیده است.[۵]
  • ۳. صیغ العقود و الایقاعات؛[۶]
  • ۴. رساله فی صلاه الجمعه؛ شیخ منشار، در این اثر، قائل به عدم وجوب عینی نماز جمعه شده است.[۷]

مهاجرت شیخ منشار به ایران

چشمگیرترین فراز زندگی شیخ علی منشار، مهاجرت او به ایران است. شیخ علی، در زمره نخستین گروه از عالمان جبل عامل است که به دعوت استادش، محقق کرکی، آهنگ ایران کرد و به نقل آفرینی در تحولات فکری، دینی و سیاسی ایران پرداخت. راهیابی آنان به دربار پادشاهان صفوی، قدرت و نفوذ فوق‌العاده‌ای برایشان به ارمغان آورد و البته حضور در مناصب قدرت که به دعوت و خواست حاکمان صفوی بود، پیامدهای مثبت فراوانی هم به همراه داشت. در حقیقت، حضور جبل عاملی‌ها در ایران، نقطه عطفی در تاریخ تشیع ایران به شمار می‌‌رود.

به طور کلی هجرت عالمان جبل عامل به ایران، در عصر صفوی، بی‌تردید یکی از عوامل مهم و انکارناپذیر رسمیت یافتن مذهب شیعه است. اولین و شاخص‌ترین آنان، استاد شیخ علی منشار یعنی محقق کرکی است. در واقع، مذهب تشیع در عصر صفوی، بیش از هرکس، مرهون تلاش‌های خستگی‌ناپذیر این عالم برجسته شیعی است. البته این مهاجرت، به تدریج روی داد. ابتدا محقق کرکی راهی ایران شد و آن‌گاه به دعوت او، عده‌ای دیگر از جمله شیخ علی بن هلال کرکی، به ایران عزیمت نمودند. اینان را می‌‌توان پیشگامان مهاجران جبل عامل دانست.

پیامدهای هجرت

این هجرت، سه پیامد اساسی به دنبال داشت:

الف. پیامد مذهبی:

توسعه مذهب اثنی عشری در ایران، نخستین پیامد این هجرت بود. در سال‌های آغازین استقرار دولت صفوی، تشیع فقط در چند شهر کوچک، مانند: ساوه، قم، ری و... رواج داشت؛ در مدت دو سده پس از حکومت صفویان، این مذهب در قلمرو حکومت آنان با استقبال عمومی‌‌ روبرو گردید.[۸]

عالمان جبل عامل برای دست‌یابی به این هدف بزرگ، راه‌های گوناگونی را پیمودند، از جمله این که، از همان آغاز حضور خود در ایران، کتاب‌ها و رساله‌های مختلفی را در اثبات حقانیت مذهب اثنی عشری و رد مذهب سنیان به رشته تحریر درآوردند؛ البته ناگفته نماند که تأکید بر نقش جبل عاملی‌ها در رواج مکتب و مذهب اهل بیت، به معنی انکار یا تأثیر اندک عالمان ایران عصر صفوی نیست؛ به عنوان نمونه، علامه مجلسی از عالمان ایرانی است، اما حضوری بسیار قدرتمند و پرنفوذ در دربار شاهان داشت و وجود او، مانع بسیاری از امور خلاف شرع شاه معاصرش بود. از سوی دیگر، تألیفات وی تأثیرات شگرف معنوی و مذهبی در پی داشت؛ به طوری که گفته‌اند تنها با تألیف و انتشار کتاب حق الیقین او، هفتاد هزار تن از سنیان سوریه به مذهب تشیع پیوستند.[۹]

ب. پیامد علمی‌‌ و ادبی:

عالمان جبل عامل، در رواج و آموزش علوم شیعی تلاش‌های گسترده‌ای مبذول داشتند و حوزه‌های بحث و تدریس را رونق بخشیدند. شاهان صفوی نیز با پشتیبانی از آنان، مانند: اختصاص دادن مبالغی برای طالبان علم، تعیین مقرری برای استادان و همچنین تأسیس موقوفاتی برای این امور، بر شدت این روند افزودند. جبل عاملی‌ها، با تبیین احکام فقهی مختلف و گسترش علم کلام و تفسیر، توانستند عالمانی را بپرورند، که این‌ها نیز خود زمینه‌ساز تربیت گروه بزرگی از روحانیان دیگر شدند.[۱۰]

ج. پیامد سیاسی:

نمود آشکار این پیامد، به دست گرفتن قدرت سیاسی و تصدی مناصب مذهبی، اجتماعی، سیاسی و... است. البته نفوذ آنان، در طول سال‌های حکومت صفویان، با افت و خیزها و شدت و ضعف‌هایی همراه بود. این نفوذ با محقق کرکی آغاز شد. او چنان مورد توجه شاه طهماسب بود که شاه خود را کارگزار او می‌‌دانست.[۱۱] مناصبی که شاهان صفوی بر عهده عالمان جبل عاملی و ایرانی نهادند، متنوع و مناسب با آن‌ها است، برای پی بردن به میزان نفوذ سیاسی و اجتماعی عالمان، به برخی از این مناصب اشاره شود.

  • ۲. مقام صدرات؛
  • ۳. ملاباشی گری؛
  • ۵. تدریس و تربیت دانش‌اندوزان و تألیف کتاب و رساله؛
  • ۷. وعظ و ارشاد؛

معمولاً برای مناصب مهمی ‌‌چون: شیخ الاسلامی، ملاباشی‌گری و صدرات، عالمانی برگزیده می‌‌شدند که از جهت علم و عمل، سرآمد و مقبول دیگر روحانیان باشند. وظایف متصدیان این مناصب بسیار گسترده بود.[۱۳] و حتی بسیاری از اوقات، مورد مشورت شاهان قرار می‌‌گرفتند و به شاهان امر و نهی می‌‌کردند. از جمله وظایف آنان از این قرار است: تعیین حکام شرع و قاضیان، تعیین مباشران، مدرسان، متولیان مدارس، موقوفات، انتخاب پیش‌نمازها و شیخ‌الاسلام‌ها و امام جمعه‌ها، رفع تعدی از مظلومان و شفاعت نزد شاهان، تعلیم و تحقیق مسائل شرعی و نظارت بر امور روحانیان.

جایگاه علمی‌‌ و اجتماعی

پی بردن به جایگاه علمی‌‌ و منزلت اجتماعی شخصیت‌هایی چون شیخ علی منشار ـ که بسیاری از زوایای زندگی‌اش بر ما پوشیده است ـ دشوار به نظر می‌‌رسد، اما برخی نکات که در لابه‌لای شرح حال وی دیده می‌‌شود، به خوبی ما را به پهنه وسیع دانش و افق بلند فکری این دانشمند جبل عاملی آگاه می‌‌سازد. این نکات را که در گوشه و کنار برخی کتاب‌های شرح حال آمده و گاهی بارها تکرار شده و شاید کمتر کسی به اهمیت آن‌ها توجه داشته در این جا می‌‌آوریم:

۱. صاحب «ریاض العلما» آورده است: قول شیخ علی در مسائل شرعی و جواب فتاوا، معتبر و موثق بوده و در انتظام امور شرعی و عرفی، رأی صائب داشت و بر اقرانش فائق بود. به علاوه، وی پس از درگذشت استادش محقق ثانی، عهده‌دار شیخ الاسلامی‌‌ شد و نیز وکالت در حلالیات اصفهان، به وسیله شاه، به او تفویض گشت و در تنظیم معاملات دینی و دنیوی کوشا بود.[۱۴]

۲. هنگامی‌‌ که شیخ علی منشار روانه ایران شد، چهار هزار جلد کتاب نیز به همراه خود برد و در واقع، او حامل میراث گرانبهای فرهنگی و علمی‌‌ بوده است.[۱۵] همه این کتاب‌ها پس از مرگ علی منشار، به دخترش ـ که همسر شیخ بهایی بوده ـ به ارث می‌‌رسد. این تعداد کتاب در آن سال‌ها، گذشته از آن که علو همت او را در جمع‌آوری آثار علمی‌‌ نشان می‌‌دهد، حاکی از آن است که او شیفته آموختن و پژوهش و تتبع بوده است؛ از این رو، بی‌راه نیست اگر گمان شود که او قله‌های مختلف دانش را فتح کرده و با علوم گوناگونی آشنا بوده است.

۳. در شرح حال دختر شیخ علی منشار گفته‌اند که وی زنی محدث و فقیه بود و تدریس می‌‌کرد. این مطلب کاشف از آن است که شیخ علی، خود بر آن علوم احاطه و تسلط داشته است؛ چرا که بدون تردید، اولین استاد و شاید تنها استاد دخترش بوده است.

۴. از این که استادش محقق کرکی، او را به ایران دعوت می‌کند، این نکته بدست می‌‌آید که وی شخصیتی متخلق و فرهیخته و با توانایی علمی ‌‌برتر بوده و مورد عنایت استادش قرار داشته است. اهمیت این نکته آن است که یکی از اهداف محقق کرکی از دعوت عالمان به ایران، رواج معارف و علوم ناب شیعی، در جامعه نوپای شیعی ایران بوده است و این که از این افراد در جهت تربیت عالمان دیگر بهره گیرد و مسئولیت‌ها و مناصب علمی‌‌ و اجتماعی و مذهبی و سیاسی را بر عهده آنان گذارد. از این رو محقق کرکی می‌‌بایست عالمانی را به ایران فرامی‌‌خواند که واجد چنین شرایطی باشند. مؤید این نظر، جملات آغازین اجازه‌نامه محقق کرکی، به شیخ علی منشار است که گفته است: «همانا (شیخ علی منشار) از صالحان و پرهیزگاران و فاضلان شریف است که توجه تام به اکتساب فضایل دارد».[۱۶]

۵. شیخ علی منشار پس از کوچ به ایران، مشاهده کرد که زمینه‌های بسیاری فراهم است تا تشیع، پس از سال‌ها غربت و انزوا، رونق گیرد. او تصمیم گرفت تا برخی از عالمان بزرگ دیگر را به ایران دعوت کند، که در میان آنان نام بزرگانی چون پدر شیخ بهایی نیز دیده می‌‌شود. از این جا معلوم می‌‌شود که نظر و امر شیخ علی منشار مطاع و مورد توجه و پذیرش عالمان بوده است.

وفات

شیخ علی منشار عاملی، پس از سال‌ها تلاش در راه گسترش و احیای مکتب اصیل تشیع، سرانجام روز دوشنبه سیزدهم ربیع الاول (۹۸۴ هـ.ق) در اصفهان درگذشت و پیکرش به مشهد مقدس انتقال یافت[۱۷] و در دارالسیاده آستان امام رضا علیه‌السلام،[۱۸] در خاک لحد آرام گرفت.

پانویس

  1. ریاحین الشریعه، ذبیح‌الله محلاتی، ج ۴، ص ۲۲۵؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۶۹؛ ریاض العلماء، ج ۴، ص ۲۶۶.
  2. ر.ک: مجموعه دیدار با ابرار، محقق کرکی.
  3. الذریعه، ج ۲۴، ص ۲۹۹.
  4. طبقات اعلام الشیعه، قرن دهم، ذیل عنوان «علی بن منشار».
  5. اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۳۶۹؛ تکمله أمل الآمل، ص ۲۶۶؛ الذریعه، ج ۱۵، ص ۱۸۶.
  6. مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ترجمه محمد آصف فکرت، ص ۱۸۲.
  7. الذریعه، ج ۱۵، ص ۷۶.
  8. مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی، مهدی فرهانی منفرد، انتشارات امیرکبیر، ص ۱۵۶.
  9. همان، ص ۱۵۷.
  10. همان، ص ۱۶۶.
  11. همان، ص ۱۴۹.
  12. درباره وظایف «شیخ الاسلام»، در شرح حال میر محمدصالح خاتون‌آبادی آمده است. ر.ک: گلشن ابرار، ج ۳.
  13. خاندان شیخ الاسلام اصفهان، سید مصلح‌الدین مهدوی.
  14. ریاض العلما، ج ۴، ص ۲۶۷، به نقل از کتاب تاریخ عالم آرا.
  15. ریاض العلما، ج ۴، ص ۲۶۶.
  16. حیاه المحقق الکرکی، ج ۲، ص ۲۵۶. «عمده الصلحاء والاتقیاء والفضلاء النبلاء، المتوجه بکلییه الی اکتساب الفضائل».
  17. اعیان الشیعه، ج ۸، صص ۳۶۹؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، سید مصلح‌الدین مهدوی، ص ۳۲.
  18. خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص ۳۲.

منابع

  • تلخیص از کتاب گلشن ابرار، جلد ۵، صفحه ۱۰۴، نویسنده: ابوالقاسم آرزومندی.