محمد بن یحیی عطار قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 +
'''«محمد بن یحیى عطار قمی»'''، از [[محدث|محدثان]] بزرگ [[شیعه]] اهل [[قم]] در قرن سوم هجری و از شاگردان [[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم قمی]] و [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى]] است. عالمان [[علم رجال|رجال]] او را به بزرگى یاد کرده و به وثاقت و صداقت و علم و [[تقوا]] ستوده اند. [[شیخ کلینی|ثقةالاسلام کلینى]] در کتاب شریف «[[الکافی|الکافى]]»، روایات زیادی از محمد بن یحیى عطار نقل کرده است. دو کتاب «مقتل الحسین علیه‌السلام» و «النوادر» از آثار اوست.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = '''محمد بن یحیى عطار قمی'''
 +
||تصویر=
 +
||زادروز =
 +
|زادگاه = [[قم]]
 +
|وفات =  قرن سوم قمری
 +
|مدفن =
 +
|اساتید =  [[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم]]، [[احمد بن ابی زاهر قمی|احمد بن ابى زاهر]]، [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى]]، [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى قمى]]،...
 +
|شاگردان = [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]]، [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن الحسین بن بابویه قمى]]، [[محمد بن حسن بن ولید]]، محمد ماجیلویه قمى،...
 +
|آثار = مقتل الحسین علیه‌السلام، النوادر،...
 +
}}
 +
==ولادت==
  
 +
گرچه در کتاب‌هاى [[علم رجال|رجالى]] از تاریخ ولادت و وفات این [[فقیه]] و [[محدث]] بزرگوار سخنى به میان نیامده است، لکن از آنجا که وى از محضر استادانى چون [[محمد بن احمد بن یحیی اشعری قمی|محمد بن احمد بن یحیى اشعرى]] (وفات ۲۸۰ ق)<ref>«ستارگان حرم»، دفتر سوم، ص ۲۵۹، به نقل از «معجم المؤلفین»، ح ۵، ص ۲۸.</ref> استفاده کرده است و نیز افتخار استادى ثقة الاسلام [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]] (وفات ۳۲۸ یا ۳۲۹ ق)<ref>رجال الطوسى، ص ۴۹۶.</ref> و [[ابن بابویه قمی علی بن حسین بن موسی|على بن الحسین بن بابویه]] (وفات ۳۲۹ ق) را داشته است، پس باید وى در نیمه دوم قرن سوم تا اوایل قرن چهارم هجری زیسته باشد.
 +
==شناسایى محمد عطار قمی==
  
 +
نام «محمد بن یحیى» که در سلسله [[سند حدیث|اسناد]] بسیارى از روایات آمده، بین چند نفر مشترک است:<ref>«تنقیح المقال»، المامقانى، ج ۳، ص ۱۹۹.</ref>
  
 +
*الف) محمد بن یحیى سلیمان خثعمىِ کوفى؛ که از اصحاب [[امام صادق]] علیه‌السلام بوده و بیش از ۲۹ روایت از وى با این مشخصات نقل شده است.<ref> معجم رجال الحدیث، خویى، ج ۱۹، ص ۳۷.</ref>
  
استاد كلينى
+
*ب) محمد بن یحیى خزاز کوفی؛ که از اصحاب [[امام کاظم]] علیه‌السلام مى باشد. وى شخصیتى برجسته و معتبر و مورد توجه بیشتر مردم بوده و صاحب کتاب «النوادر» است.<ref>رجال النجاشى، ص ۲۵۴.</ref>
  
'''پيشگفتار'''
+
*ج) محمد بن یحیى عطّار قمى؛ [[شهید ثانى]] مى گوید: «هر سه از راویان مورد وثوق هستند، در صورتى که محمد بن یحیى به طور مطلق در سلسله سند قرار گیرد، از طریق طبقه و زمان حیات و روایاتى که از وى نقل شده، تشخیص داده مى شود. هر کجا [[شیخ کلینی|ثقة الاسلام کلینى]] در اول سند نام «محمد بن یحیى» را ذکر کند، مقصود '''محمد بن یحیى عطار قمى''' است؛ چون وى در طبقه استادان کلینى مى باشد».<ref> «الدرایة فى علم مصطلح الحدیث»، شهید ثانى، ص ۱۲۹.</ref>
  
اشعريان [[قم]] ابتدا در يمن مى زيستند. با اسلام آوردن مالك بن عامر، بزرگ خاندان اشعرى، به [[مدينه]] رفتند و در آنجا به [[اسلام]] گرويدند. آنان با خدمات زياد خود، به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله مورد توجه آن حضرت قرار گرفتند؛ به طورى كه پيامبر درباره آنان دعا كرده، فرمود: «خدايا اشعريان را افزايش بده».
+
==استادان==
  
حدود 370 سال بعد از دعاى پيامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله، جمعيت آنان به حدى افزايش يافت كه فرزندان و نوادگان يكى از آنان به شش هزار نفر رسيد.(1) بيش از صد نفر از آنان بدون واسطه از ائمه معصومين علیهم‌السلام روايت نقل مى كردند و در شمار ياران ايشان بودند.(2)
+
محمد بن یحیى عطار قمى نزد بسیارى از دانشمندان و راویان برجسته و بزرگان حدیث حاضر شد و کسب علم و معرفت نمود. اینک به طور خلاصه بعضى از آن‌ها را معرفى مى کنیم:
  
عبدالله و احوص دو فرزند سعد بن مالك بن عامر اشعرى همراه با خانواده و بستگان خويش، اولين افرادى بودند كه در سال 94 ق بر اثر فشارهاى زياد و رفتار دردمنشانه [[حجاج بن يوسف]] با شيعيان، به ويژه اشعريان از [[كوفه]] به [[قم]] مهاجرت كردند.
+
*۱. [[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم]]: پدر بزرگوار [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم]] صاحب [[تفسیر قمی|تفسیر قمی]]، و از یاران [[امام رضا]] و [[امام جواد]] علیهم‌السلام به شمار مى رفت.<ref>«الفهرست»، شیخ طوسى، ص ۴.</ref>
  
احوص، فرزند سعد بن مالك در ابتداى حضورش در قم، آتشكده اى را ويران كرد و به جاى آن مسجدى بنا نهاد و برادرش عبدالله در آن مسجد به فعاليت هاى مذهبى پرداخت. پس از چندى، عبدالله و احوص به وسيله نامه، ديگر بستگان و خاندان خويش را به قم فراخواندند. در پى اين درخواست، جمعى ديگر از اشعريان از كوفه به جمع شيعيان قم پيوستند.(3) بدين جهت شهر قم از قرن دوم هجرى مركز تجمع شيعيان و دوستداران اهل بيت و مركز دانش و [[حديث]] گرديد.
+
*۲. [[احمد بن ابی زاهر قمی|احمد بن ابى زاهر]]: نجاشى و شیخ طوسى، محمد بن یحیى عطار قمى را از اصحاب خاص احمد بن ابى زاهر مى دانند.<ref> «رجال النجاشى»، ص ۶۴ و «الفهرست»، شیخ طوسى، ص ۲۵.
 +
</ref> نام پدرش موسى و کنیه اش «ابوجعفر» است. وى منتسب به خاندان برجسته اشعریان و از چهره هاى برگزیده و مورد توجه قم بوده است. احمد کتاب هاى زیادى در زمینه هاى مختلف تألیف نمود از جمله: «البداء»، «کتاب صفة الرسل والانبیاء والصالحین»، «احادیث الشمس والقمر»، «الجمعة والعیدین»، «الجبر والتفویض» و «ما یفعل الناس حین یفقدون الامام».
  
محمد بن يحيى عطار قمى يكى از راويان برجسته اى است كه منتسب به اين خداندان شريف اشعرى مى باشد.(4) و پرورش يافته از اين حوزه غنى علم و حديث.
+
*۳. [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى]]: او در شمار یاران امام رضا، امام جواد و [[امام هادى]] علیهم السلام قرار داشت و فقیه، رییس، بزرگ قم و از محدثان موثق شیعى بود.<ref>«رجال العلامة الحلى»، ص ۱۴.</ref>
  
'''تولد و كنيه '''
+
*۴. ایوب بن نوح: او وکیل حضرت على بن موسى الرضا و امام جواد علیهماالسلام بود و از یاران آن دو امام و نیز امام هادى علیه‌السلام به شمار مى رفت. برادرش [[جمیل بن دراج|جمیل بن دراج]] نیز از محدثان برجسته و بزرگوار بود.<ref> «معجم الرجال»، قهپایى، ج ۱، ص ۲۴۸.</ref>
  
گرچه در كتاب‌هاى رجالى از تاريخ ولادت و وفات اين عالم و فقيه و محدث بزرگوار سخنى به ميان نيامده است، لكن از آنجا كه وى از محضر استادانى چون محمد بن احمد بن يحيى ابن عمران اشعرى (وفات 280 ق)(5) و محمد بن حسين بن خطاب (وفات 262 ق)(6) استفاده كرده است و نيز افتخار استادى محدث عظيم‌الشأن ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كلينى (وفات 328 يا 329 ق)(7) و جمعى از راويان معروف ديگر چون ابوالحسن على بن الحسين بن بابويه (صدوق اول، وفات 329 ق) و محمد بن الحسن بن الوليد قمى (وفات 343 ق)(8) را داشته است، پس بايد وى در نيمه دوم قرن سوم تا اوايل قرن چهارم زيسته باشد. كنيه محمد بن يحيى، ابوجعفر است.
+
*۵. حمدان بن سلیمان نیشابورى: نجاشى مى گوید: کنیه اش ابوسعید و از چهره هاى برجسته اصحاب ما، مورد وثوق و صاحب کتاب است.<ref>«رجال النجاشى»، ص ۱۰۰.</ref>
  
'''محمد بن يحيى در يك نگاه '''
+
*۶. [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى قمى]]: شیخ طوسى مى نویسد: «عبدالله شخص مورد وثوق و در زمره یاران امام هادى و [[امام حسن عسکرى]] علیهماالسلام بوده است».<ref>«رجال الطوسى»، ص ۴۱۹.</ref> تنها کتابى که از وى بر جاى مانده، کتاب معروف «[[قرب الاسناد (کتاب)|قرب الاسناد]]» است که یکى از مآخذ [[کتب اربعه|کتب اربعه]] شیعه را تشکیل مى دهد.
  
محمد بن يحيى، بزرگِ دانشمندان [[شيعه]] قم، استاد مرحوم كلينى و محدثى با روايات زياد و صاحب تأليفات متعدد مورد اعتماد اهل علم و حديث، موثق و «عين» بوده است.(9)
+
*۷. عبدالله بن محمد بن عیسى، برادر احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى.<ref> «معجم رجال الحدیث»، ح ۲۱، ص ۳۳۳ و ج ۱۹، ص ۴۴.</ref>
  
كلمه «عين» در لغت مشترك بين معانى زيادى است. مانند چشم، چشمه، برگزيده هر چيز سيد، بزرگ. و در اصطلاح علماى رجال، چنان كه در كتاب شريف رجال خاقانى در بخش تعليقات بر «فوائد» وحيد بهبهانى آمده است، ظاهراً مقصود از كلمه «عين» به شخصيت بزرگوارى است كه مورد توجه مردم و در نزد آن‌ها، داراى جايگاه ويژه و رفعت باشد.(10)
+
. عمرکى بن على بوفکى: نجاشى مى گوید: «ابومحمد عمرکى بن على اهل بوفک، ... استاد راویان و اصحاب ما، مورد اطمینان و صاحب کتاب «الملاحم» و «النوادر» است».<ref> «معجم الرجال»، قهپایى، ج ۴، ص ۲۷۴، به نقل از نجاشى.</ref>
  
از اين نكته معلوم مى شود كه محمد بن يحيى شخصيتى برجسته بوده و ارج و قرب خاصى نزد مردم داشته است. وى چون بعضى اوقات به شغل عطارى مى پرداخته، به عطار نيز لقب يافته است.(11)
+
*۹. [[محمد بن عبدالجبار قمى|محمد بن عبدالجبار ابى‌صهبان قمى]]، از اصحاب امام هادى و امام عسکرى علیهماالسلام.<ref>«معجم رجال الحدیث»، خویى، ج ۱۹، ص ۴۴ و ج ۱۵، ص ۲۷۶.</ref>
  
'''در منظر اهل نظر'''
+
*۱۰. [[محمد بن احمد بن یحیی اشعری قمی|محمد بن احمد بن یحیى اشعرى]]: او صحابى چهار امام (امام جواد و امام هادى و امام حسن عسکری و [[امام زمان]] علیهم‌السلام) بوده است. نجاشى نیز وى را در نقل حدیث مورد اعتماد مى داند.<ref>«رجال النجاشى»، ص ۲۴۵.</ref> یکى از تألیفات مهم وى کتاب «النوادر» است.
  
هر كدام از رجال شناسان كه از محمد بن يحيى عطار نامى برده اند، او را به بزرگى و عظمت ياد كرده و به وثاقت و صداقت و علم و تقوا ستوده اند.
+
*۱۱. محمد بن حسین بن ابى خطاب (م ۲۶۲ ق): بنا به نقل نجاشى، او شخصى عظیم‌القدر، بزرگوار، کثیرالحدیث، مورد وثوق است. از جمله تألیفات وى است: «التوحید»، «المعرفة والبداء»، «الرد على اهل القدر»، «الامامة»، «وصایا الائمه علیهم‌السلام» و «کتاب النوادر».
  
نجاشى (وفات 450 ق) مى نويسد: «محمد بن يحيى، ابوجعفر قمى، استاد اصحاب ما در زمان خود بود. شخصيتى مورد توجه و اعتماد، صاحب امتياز و كثيرالحديث بود. وى كتاب هاى زيادى تأليف كرد كه «مقتل الحسين» و «النّوادر» از جمله آن‌هاست. عده اى از اصحاب ما تمام كتاب هاى او را از فرزندش احمد و وى هم از پدرش براى ما نقل نموده اند».(12)
+
*۱۴. [[یعقوب بن یزید قمی|یعقوب بن یزید]]: شیخ طوسى نوشته است: یعقوب بن یزید، کثیرالروایة و مورد وثوق و صاحب کتاب «النوادر» است... یعقوب از یاران [[امام کاظم]]، [[امام رضا]] و [[امام هادى]] علیهم‌السلام بوده است. نجاشى وى را از منشى هاى «[[منتصر|المنتصر]]» برشمرده، وى را به وثاقت و صداقت مى ستاید. به گفته نجاشى، کتاب هاى «البداء»، «المسائل»، «نوادر الحج» و «الطعن على یونس» از آثار او است.<ref>«معجم رحال الحدیث»، خویى، ج ۱۹ و ح ۲۱، ص ۱۵۶ و ۱۵۷.</ref>
  
[[شيخ طوسى]] (وفات 460 ق) و حسن بن على ابن داود (متولد 647 ق) وى را از جلمه كسانى شمرده اند كه از ائمه معصومين علیهم‌السلام بدون واسطه روايتى نقل نكرده اند. نيز وى را از اهل [[قم]] و استاد ثقة الاسلام كلينى دانسته اند.(13)
+
==شاگردان==
  
شيخ صدوق (وفات 381 ق) مى گويد: «تمام رواياتى كه در كتاب «[[من لايحضره الفقيه]]» از على بن جعفر نقل كرده ام، از پدرم رضى الله عنه، از محمد بن يحيى عطار، از عمركى بن على بوفكى روايت كرده ام و تمام رواياتى كه از عمر بن يزيد روايت كرده ام از پدرم رضى الله عنه، از محمد بن يحيى عطار، از يعقوب بن يزيد، از محمد بن ابى عمير و صفوان بن يحيى نقل نموده ام».(14)
+
محمد بن یحیى عطار قمى پس از کسب فیض از استادان بسیار، خود نیز بر کرسى استادى نشست و شاگردان زیادى تربیت نمود؛ بعضى از آن‌ها عبارتند از:
  
محدث بزرگوار، شيخ ميرزا حسين نورى (وفات 1320 ق)، صاحب كتاب ارزشمند «[[مستدرك الوسائل]]» هر كجا سندى نقل مى كند كه محمد بن يحيى در آن وجود دارد و ديگر راويان آن مورد وثوق وى باشد، مى گويد: «تمام آن‌ها از موثقين هستند و هيچ خلافى در آن‌ها نيست».(15)
+
*۱. [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]]: او مؤلف کتاب «کافى» است. کلینى در جاى جاى کتاب «کافى» از استادش حدیث نقل کرده است.
  
يا مى گويد: «اين سند در اعلى درجه صحت است».(16) و يا مى گويد: «تمام افراد اين سند از بزرگان هستند كه هيچ تأمّلى در آن‌ها نيست».(17)
+
. [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن الحسین بن بابویه قمى]] (پدر [[شیخ صدوق]]).
  
فقيه و فيلسوف و محدث بزرگوار، محمدباقر حسينى، مشهور به ميرداماد (وفات 1041 ق) درباره سندى كه محمد بن يحيى در آن وجود دارد و ديگر راويان آن هم مورد اطمينان وى باشند، مى گويد: «صحيح و عالى الاسناد است». وى محمد بن يحيى عطار قمى را به وثاقت و كثرت روايت و استادى محمد بن يعقوب كلينى مى ستايد.(18)
+
*۳. [[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن احمد بن ولید]] (م ۳۴۳ ق): او در علوم گوناگون کتاب هاى زیادى دارد که از آن میان مى توان به «الجامع»، «التفسیر» اشاره کرد.<ref>«الفهرست»، شیخ طوسى، ص ۱۵۶.</ref>
  
'''شناسايى محمد بن يحيى عطار'''
+
*۴. احمد بن محمد بن یحیى (فرزندش): او یکى از استادان شیخ صدوق و تلعکبرى مى باشد شیخ طوسى وى را از کسانى شمرده که از ائمه علیهم‌السلام بدون واسطه روایتى نقل نکرده اند.
  
نام محمد بن يحيى كه در سلسله اسناد بسيارى از روايات آمده، بين چند نفر مشترك است.(19)
+
*۵. محمد بن على ماجیلویه قمى: شیخ صدوق، از وى روایات زیادى نقل نموده است و هرگاه نام وى را مى برد براى وى طلب رحمت و رضایت مى کند. [[علامه حلی|علامه حلى]] در کتاب رجال خود او را مورد وثوق و اطمینان معرفى مى کند.<ref>«تنقیح المقال»، مامقانى، ح ۳، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.</ref>
  
* الف) محمد بن يحيى سليمان خثعمىِ كوفى كه از اصحاب [[امام صادق]] علیه‌السلام بوده و بيش از 29 روايت از وى با اين مشخصات نقل شده است.(20)
+
*۶. محمد بن موسى بن متوکل: شیخ صدوق از وى بسیار حدیث نقل کرده است. [[علامه حلى]] و [[ابن داوود حلی|ابن داود]]، دو رجال شناس معروف، وى را در بخش افراد مورد وثوق نام برده اند.<ref> «معجم رجال الحدیث»، ج ۱۸، ص ۳۰۰ و ج ۱۹، ص ۴۴.</ref>
  
* ب) محمد بن يحيى خزاز [[كوفه]] كه از اصحاب [[امام كاظم]] علیه‌السلام مى باشد. وى شخصيتى برجسته و معتبر و مورد توجه بيشتر مردم بوده و صاحب كتاب «النوادر» است.(21)
+
==در نظر عالمان رجال==
  
* ج) محمد بن يحيى عطّار قمى، [[شهيد ثانى]] مى گويد: «هر سه از راويان مورد وثوق هستند، در صورتى كه محمد بن يحيى به طور مطلق در سلسله سند قرار گيرد، از طريق طبقه و زمان حيات و رواياتى كه از وى نقل شده، تشخيص داده مى شود. هر كجا ثقة الاسلام كلينى در اول سند نام «محمد بن يحيى» را ذكر كند، مقصود محمد بن يحيى عطار قمى است؛ چون وى در طبقه استادان كلينى مى باشد».(22)
+
هر کدام از رجال شناسان که از محمد بن یحیى عطار نامى برده اند، او را به بزرگى و عظمت یاد کرده و به وثاقت و صداقت و علم و [[تقوا]] ستوده اند:
  
'''تعداد روايات'''
+
*[[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] (وفات ۴۵۰ ق) مى نویسد: «محمد بن یحیى، ابوجعفر قمى، استاد اصحاب ما در زمان خود بود. شخصیتى مورد اعتماد، صاحب امتیاز و کثیرالحدیث بود. وى کتاب هاى زیادى تألیف کرد که «مقتل الحسین» و «النّوادر» از جمله آن‌هاست. عده اى از اصحاب ما تمام کتاب هاى او را از فرزندش احمد و وى هم از پدرش براى ما نقل نموده اند».<ref>«رجال النجاشى»، ص ۲۵۰.</ref>
 +
*[[شیخ طوسى]] (وفات ۴۶۰ ق) و [[ابن داوود حلی|حسن بن على ابن داود]] (متولد ۶۴۷ ق) وى را از جلمه کسانى شمرده اند که از [[ائمه اطهار|ائمه]] معصومین علیهم‌السلام بدون واسطه روایتى نقل نکرده اند. نیز وى را از اهل [[قم]] و استاد [[شیخ کلینی|ثقة الاسلام کلینى]] دانسته اند.<ref>«رجال الطوسى»، ص ۴۹۵ و «رجال ابن داود»، ص ۳۴۰.</ref>
 +
*[[میرداماد]] (وفات ۱۰۴۱ ق) درباره [[سند حدیث|سندى]] که محمد بن یحیى در آن وجود دارد و دیگر راویان آن هم مورد اطمینان وى باشند، مى گوید: «صحیح و عالى الاسناد است». وى محمد بن یحیى عطار قمى را به وثاقت و کثرت روایت و استادى محمد بن یعقوب کلینى مى ستاید.<ref> «التعلیقه على کتاب الکافى»، محمدباقر حسینى مرعشى (مشهور به داماد)، ج ۱، ص ۷۶ و ۳۶۵.</ref>
  
رواياتى كه از محمد بن يحيى (به طور مطلق) نقل شده به 5985 روايت مى رسد كه با توجه به قرائنى از قبيل نقل راويانى چون، على بن الحسين بن بابويه، محمد بن على ماجيلويه، محمد بن الحسن بن وليد و محمد بن يعقوب كلينى كه از شاگردان محمد بن يحيى عطار قمى مى باشند، تعداد زيادى از آن روايات از وى است؛(23) اما رواياتى كه به عنوان محمد بن يحيى با وصف عطار نقل شده به 58 روايت مى رسد.(24) بنابراين مجموع روايت هايى كه محمد بن يحيى عطار قمى نقل كرده، به چندين هزار روايت مى رسد.
+
==آثار و روایات==
  
كتاب شريف «كافى» تأليف حديث شناس بزرگ، ثقةالاسلام كلينى، پر از روايات و [[احاديث]] محمد بن يحيى است، به گونه اى كه هيچ برگى از آن خالى از نام شريف محمد بن يحيى نيست علاوه بر اين، هر كجا مرحوم كلينى احاديثى را تحت عنوان «عدّة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عيسى» آورده، مقصودش از «عدة» محمد بن يحيى، على بن موسى كميدانى، داود بن كوره، احمد بن ادريس و على بن ابراهيم هاشم است.(25) بنابراين تعداد زيادى از روايات ديگر نيز از محمد بن يحيى خواهد بود.
+
کتاب‌هایى که محمد بن یحیى عطار تألیف کرده است، عبارتند از:
  
'''تأليفات '''
+
*۱. [[مقتل]] الحسین علیه‌السلام؛ که درباره حادثه جانسوز [[کربلا]] و شهادت [[امام حسین علیه السلام|اباعبداللّه الحسین]] علیه‌السلام مى باشد.<ref> همان، ص ۲۵.</ref>
 +
*۲. النوادر؛<ref>«نوادر» عنوان عامى بوده براى بعضى از تألیفات علما در چهار قرن اول هجرى که یک یا چند ویژگى از ویژگی‌هاى زیر را داشته باشد: ۱. احادیث گردآورى شده در آن، مشهور نباشد. ۲. روایات آن داراى مضمون و حکمى ناآشنا باشد. ۳. حکمِ روایات، استثنا و تبصره محسوب شود. ۴. روایاتى که مؤلف در هنگام به پایان رسیدن تألیف خود به آن‌ها دسترسى پیدا کرده باشد.</ref> علامه [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ تهرانى]] مى نویسد: کتاب هاى نوادرى که ما از آن‌ها اطلاع یافته ایم، نزدیک به دویست کتاب است که یکى از آن‌ها از آنِ محمد بن یحیى عطار قمى است.<ref>الذریعة الى تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج ۲۴، ص ۳۴۱.</ref>
  
كتاب‌هايى كه ابوجعفر، محمد تأليف كرده است، عبارتند از:
+
روایاتى که از «محمد بن یحیى» (به طور مطلق) نقل شده به ۵۹۸۵ [[حدیث|روایت]] مى رسد که با توجه به قرائنى از قبیل نقل راویانى چون، [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن الحسین بن بابویه]]، محمد بن على ماجیلویه، [[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن الحسن بن ولید]] و [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]] که از شاگردان محمد بن یحیى عطار قمى مى باشند، تعداد زیادى از آن روایات از وى است؛<ref>«معجم رجال الحدیث»، خویى، ج ۱۹، ص ۹.</ref> اما روایاتى که به عنوان محمد بن یحیى با وصف عطار نقل شده به ۵۸ روایت مى رسد.<ref>همان، ص ۴۴.</ref> بنابراین مجموع روایت هایى که محمد بن یحیى عطار قمى نقل کرده، به چندین هزار روایت مى رسد.
  
1. مقتل الحسين علیه‌السلام كه درباره حادثه جانسوز [[كربلا]] و شهادت اباعبداللّه الحسين علیه‌السلام مى باشد.(26)
+
کتاب شریف «[[الکافی|کافى]]» تألیف ثقةالاسلام کلینى، پر از روایات و احادیث محمد بن یحیى است، به گونه اى که هیچ برگى از آن خالى از نام شریف محمد بن یحیى نیست. علاوه بر این، هر کجا مرحوم کلینى احادیثى را تحت عنوان «عدّة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسى» آورده، مقصودش از «عدة» محمد بن یحیى، على بن موسى کمیدانى، داود بن کوره، [[احمد ابن ادریس|احمد بن ادریس]] و [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم هاشم]] است.<ref>«رجال النجاشى»، ص ۲۶۷.</ref> بنابراین تعداد زیادى از روایات دیگر نیز از محمد بن یحیى خواهد بود.
  
2. النوادر(27)؛ علامه [[شيخ آقا بزرگ تهرانى]] مى نويسد: «نوادر» عنوان عامى بوده براى بعضى از تأليفات علما در چهار قرن اول هجرى كه يك يا چند ويژگى از ويژگي‌هاى زير را داشته باشد:
+
در اینجا به عنوان نمونه تعدادى از روایات محمد بن یحیى عطار ذکر می شود:
  
* 1. [[احاديث]] گردآورى شده در آن، مشهور نباشد.
+
'''<I>شناخت عقل:</I>'''
  
* 2. روايات آن داراى مضمون و حكمى ناآشنا باشد.
+
*۱. مرحوم کلینى مى گوید: جمعى از اصحاب ما که محمد بن یحیى عطار یکى از آن‌ها است از احمد بن محمد از... [[امام باقر]] علیه‌السلام چنین روایت کرده اند که آن حضرت فرمود: «چون خداوند عقل را آفرید، او را به سخن گفتن واداشت و به او فرمود: پیش بیا. پیش آمد. فرمود: بازگرد، بازگشت. سپس فرمود: به عزت و جلالم سوگند، مخلوقى که محبوب تر از تو نزد من باشد نیافریدم و تو را تنها به کسانى که دوستشان دارم به طور کامل دادم. همانا امر و نهى، کیفر و پاداشم، تنها متوجه تو خواهد بود».<ref> «اصول کافى»، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج ۱، ص ۱۰.</ref>
  
* 3. حكمِ روايات، استثنا و تبصره محسوب شود.
+
*۲. محمد بن یحیى با چند واسطه از حضرت [[امام رضا علیه السلام|على بن موسى الرضا]] علیه‌السلام روایت کرده: «دوست هر انسانى [[عقل]] او و دشمن او جهلش است».<ref>همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.</ref>
  
* 4. رواياتى كه مؤلف در هنگام به پايان رسيدن تأليف خود به آن‌ها دسترسى پيدا كرده باشد، آن گاه مى نويسد: كتاب هاى نوادرى كه ما از آن‌ها اطلاع يافته ايم، نزديك به دويست كتاب است(28) كه يكى از آن‌ها از آنِ محمد بن يحيى عطار قمى است.(29)
+
'''<I>طلب علم:</I>'''
  
'''استادان '''
+
*۳. محمد بن یحیى با چند واسطه از [[امام صادق]] علیه‌السلام: قال: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَةٌ؛ به دنبال دانش رفتن واجب است».<ref>همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.</ref>
  
شناخت استادان از آن جهت حائز اهميت است كه هر شاگردى به اندازه ظرفيت خود مى تواند آيينه سجايا و مكارم الاخلاق و علوم استاد خويش باشد.
+
*۴. از [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام نقل کرده: «اى مردم بدانید، کمال دین طلب علم و عمل به آن است. بدانید طلب علم بر شما از طلب مال لازم تر است؛ زیر خداوند عادل مال را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده است و به شما خواهد رسید؛ ولى «علم» نزد اهلش نگه داشته شده و شما مأمورید آن را از اهلش طلب کنید. پس در جستجوى علم بکوشید».<ref>همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.</ref>
  
محمد بن يحيى عطار قمى در حضور بسيارى از دانشمندان و راويان برجسته و بزرگان [[حديث]] زانو زد و كسب علم و معرفت نمود. اينك به طور خلاصه بعضى از آن‌ها را معرفى مى كنيم:  
+
'''<I>برترى علم:</I>'''
  
* 1. ابراهيم بن هاشم: پدر بزرگوار على بن ابراهيم، صاحب تفسير معروف مى باشد كه كنيه اش «ابواسحاق قمى» است. وى از بزرگان شيعيان كوفه بود. سپس به شهر قم مهاجرت كرد، او از ياران [[امام رضا]] و [[امام جواد]] علیهم‌السلام به شمار مى رفت.(30)
+
*۵. با واسطه از امام باقر علیه‌السلام: «عالِمٌ ینْتَفَعُ بِعِلْمِهِ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ اَلْف عابدٍ؛ عالمى که از علمش بهره ببرد (و به آن عمل کند) بهتر از هفتاد هزار عابد است».<ref>همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.</ref>
  
ابراهيم كتاب هاى متعددى تأليف كرد كه «النوادر» و «قضايا اميرالمؤمنين» از جمله آن‌ها است.(31) با وجود آن كه ابراهيم بن هاشم در زمره ياران امام رضا علیه‌السلام بوده، اما هيچ روايتى از آن حضرت نقل نكرده است. برخلاف آن روايات متعددى از امام جواد علیه‌السلام نقل كرده است.(32)
+
. با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «دانشمندان وارثان پیامبران هستند؛ زیرا پیامبران طلا و نقره به ارث نمى گذارند، تنها سخنانى بر جاى مى گذارند که هر کس بدان ها عمل کند، بهره بسیار برده است. پس نیکو بنگرید که از چه کسى علم مى آموزید...».<ref>همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.</ref>
  
مجموع رواياتى كه از ابراهيم بن هاشم قمى نقل شده است، 6414 مورد مى باشد.(33)
+
'''<I>صفت عالمان:</I>'''
  
آيت الله خويى مى نويسد: «سزاوار نيست درباره موثق بودن ابراهيم بن هاشم شك و ترديد به خود راه داد».(34)
+
*۷. محمد بن یحیى با واسطه از امام صادق علیه‌السلام نقل مى کند: «دانش بیاموزید و همراه آن خود را با خویشتندارى، حلم و وقار بیارائید. با دانش آموزان متواضع و با استاد خود فروتن باشید. جزء عالمان متکبر نباشید؛ چرا که با رفتار باطل حق ضایع مى شود».<ref> همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.</ref>
  
* 2. احمد بن ابى زاهر: نجاشى و شيخ طوسى، هر دو، محمد بن يحيى عطار قمى را از اصحاب خاص احمد بن ابى زاهر مى دانند.(35) نام پدرش موسى و كنيه اش «ابوجعفر» است. وى منتسب به خاندان برجسته اشعريان و از چهره هاى برگزيده و مورد توجه قم بوده است.
+
*۸. از امام رضا علیه‌السلام نقل کرده: «از نشانه هاى فهمیدن دین، خویشتندارى و خاموشى است».<ref> همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.</ref>
  
او كتاب هاى زيادى در زمينه هاى مختلف تأليف نمود كه بعضى از آن‌ها عبارتند از: «البداء»، «النوادر»، «كتاب صفة الرسل والانبياء والصالحين»، «الزكاة»، «احاديث الشمس والقمر»، «الجمعة والعيدين»، «الجبر والتفويض» و «ما يفعل الناس حين يفقدون الامام».
+
'''<I>توحید:</I>'''
  
نجاشى مى گويد: «ابن شاذان به ما اجازه داد كه تمام كتاب هاى وى را از احمد، فرزند محمد بن يحيى عطار، از پدرش از احمد بن ابى زاهر نقل و استفاده كنيم».(36)
+
*۹. محمد بن یحیى با واسطه از نافع بن ازرق چنین نقل کرده است که وى از امام باقر علیه‌السلام سؤال کرد: «خدا از چه زمانى بوده؟ حضرت فرمود: مگر چه زمانى نبوده تا به تو بگویم از چه زمانى بوده! منزه است خداوندى که همیشه بوده و خواهد بود، یکتا و بى نیاز است و همسر و فرزند ندارد».<ref> همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.</ref>
 
 
آيت الله خويى تصريح نموده است كه محمد بن ابى زاهر يكى از چهره هاى مورد اطمينان و معتبر و برجسته زمان خويش بود.(37)
 
 
 
* 3. احمد بن محمد بن عيسى بن عبدالله اشعرى قمى: وى يكى از عالمان و فقهاى زبده [[شيعه]] محسوب مى شد و علاوه بر اين كه در حوزه [[حديث]] برجستگى ويژه اى داشت، در ميدان سياست و مديريت نيز شايستگى هاى خوبى از خود نشان داد.(38)
 
 
 
او در شمار ياران حضرت [[امام رضا]]، [[امام جواد]] و [[امام هادى]] علیه‌السلام قرار داشت و فقيه، رييس، بزرگ قم و از محدثان موثق شيعى بود(39) و بيش از 2290 روايت نقل كرده است.(40)
 
 
 
* 4. ايوب بن نوح: ابوالحسن، ايوب بن نوح، فرزند دراج نخعى، وكيل حضرت على بن موسى الرضا علیه‌السلام و [[امام جواد]] علیه‌السلام بود و از ياران آن دو امام و نيز [[امام هادى]] علیه‌السلام به شمار مى رفت. در نقل روايات مورد وثوق و در [[عبادت]] بسيار كوشا و از بندگان صالح خدا بود. پدر بزرگوارش در [[كوفه]] قاضى بود. وى از شيعيانى بود كه بر اعتقادات صحيح خود استقامت مى ورزيد.(41) برادرش جميل بن دراج نيز از محدثان برجسته و بزرگوار بود.(42)
 
 
 
ابوعمرو كشى مى گويد: «ايوب بن نوح از مردان صالح پروردگار محسوب مى شد. وقتى از دنيا رفت، به جز 150 دينار، از مال دنيا چيز ديگرى به ارث نگذاشت. با اين كه وى وكيل ائمه علیهم‌السلام بود و اموال زيادى در اختيار داشت».(43)
 
 
 
* 5. حمدان بن سليمان نيشابورى: نجاشى مى گويد: كنيه اش ابوسعيد و از چهره هاى برجسته اصحاب ما، مورد وثوق و صاحب كتاب است.(44)
 
 
 
* 6. عبدالله بن جعفر حميرى قمى: [[شيخ طوسى]] (وفات 460 ق) مى نويسد: «عبدالله كنيه اش ابوالعباس و شخص مورد وثوق و اطمينان و در زمره ياران [[امام هادى]] و [[امام حسن عسکرى]] علیهم‌السلام بوده است».(45)
 
 
 
نجاشى نوشته است: «وى بزرگِ علماى قم بود. در سال 290 و اندى از [[قم]] به كوفه رفت. بزرگان و علماى كوفه از حميرى اخبار و روايات زيادى را شنيدند و كتاب هاى زيادى تصنيف نمودند».(46)
 
 
 
مرحوم شيخ در «فهرست» پانزده كتاب را براى ايشان برمى شمرد كه البته اين كتاب ها از بين رفته اند. تنها كتابى كه از وى بر جاى مانده، كتاب معروف «قرب الاسناد» است كه يكى از مآخذ كتب اربعه [[شيعه]] را تشكيل مى دهد. در آخرين چاپ، به ضميمه كتاب «جعفريات» به وسيله آقاى احمد صادقى اردستانى تصحيح، تنظيم و چاپ شده است.(47)
 
 
 
* 7. عبدالله بن محمد بن عيسى، برادر احمد بن محمد بن عيسى اشعرى قمى.(48)
 
 
 
* 8. عمركى بن على بوفكى: نجاشى مى گويد: «ابومحمد عمركى بن على اهل بوفك، يكى از قريه هاى نيشابور بود و استاد راويان و اصحاب ما، مورد اطمينان و صاحب كتاب «الملاحم» و «النوادر» است».(49)
 
 
 
* 9. محمد بن عبدالجبار ابى صهبان قمى، از اصحاب امام هادى و امام عسکرى علیهم‌السلام.(50)
 
 
 
* 10. محمد بن احمد بن يحيى بن عمران اشعرى: با وجود آن كه محمد بن احمد صحابى چهار امام ([[امام جواد]] و [[امام هادى]] و [[امام حسن عسکری]] و [[امام زمان]] علیهم‌السلام) بوده، ولى هيچ حديثى بدون واسطه از ايشان نقل نكرده است. بدين جهت شيخ طوسى وى را در شمار كسانى آورده كه بدون واسطه از امام روايت نقل نكرده اند.(51)
 
 
 
[[شيخ طوسى]]: «محمد بن احمد را عالمى ارزشمند دانسته كه روايات زيادى نقل كرده است.(52) نجاشى نيز وى را در نقل حديث مورد اعتماد مى داند.(53)
 
 
 
يكى از تأليفات مهم وى كتاب «النوادر» است. اين كتاب چنان مورد توجه راوى شناس بزرگ، شيخ ابوالعباس نجاشى، قرار گرفته كه از آن به عنوان «كتابى نيكو» ياد كرده است. اين كتاب بسيار پرحجم و مفصل است؛ به گونه اى كه خود 22 كتاب را دربرمى گيرد. وى در حدود سال 280 ق از دنيا رفت.(54)
 
 
 
* 11. محمد بن حسين بن ابى خطاب: بنا به نقل نجاشى، ابوجعفر محمد بن حسين همدانى، فرزند ابى الخطّاب و جدش «زيد» و شخصى عظيم‌القدر، بزرگوار، كثيرالحديث، مورد وثوق است. نجاشى وى را يكى از اصحاب برگزيده خويش معرفى كرده است. از جمله تأليفات وى است: «التوحيد»، «المعرفة والبداء»، «الرد على اهل القدر»، «الامامة»، «اللؤلؤة»، «وصايا الائمه عليهم‌السلام» و «كتاب النوادر». او در سال 262 ق از دنيا رفت.(55)
 
 
 
* 12 و 13. محمد بن عبدالجبار و محمد بن على بن محبوب.(56)
 
 
 
* 14. يعقوب بن يزيد: شيخ طوسى نوشته است: يعفوب بن يزيد، كاتب انبارى، كثيرالرواية و مورد وثوق و صاحب كتاب «النوادر» است. وى و پدرش هر دو ثقه هستند و يعقوب از ياران [[امام كاظم]]، [[امام رضا]] و [[امام هادى]] علیهم‌السلام بوده است.
 
 
 
نجاشى وى را از منشى هاى «المنتصر» برشمرده، وى را به وثاقت و صداقت مى ستايد. به گفته نجاشى، كتاب هاى «البداء»، «المسائل»، «نوادر الحج» و «الطعن على يونس» از آن وى است.(57)
 
 
 
'''شاگردان '''
 
 
 
محمد بن يحيى عطار قمى پس از كسب فيض از استادان بسيار، خود نيز بر كرسى استادى نشست و شاگردان زيادى تربيت نمود؛ بعضى از آن‌ها عبارتند از:
 
 
 
* 1. محمد بن يعقوب كلينى: از افتخارات بزرگ وى اين است كه شاگردى چون كلينى، مؤلف كتاب «كافى» را تربيت كرد. كلينى در جاى جاى كتاب «كافى» از استادش حديث نقل كرده است.
 
 
 
* 2. على بن الحسين بن بابويه قمى: افتخار دوم محمد بن يحيى اين است كه صدوق اول، على بن الحسين (پدر بزرگوار محمد بن على [[شيخ صدوق]] كه به دعاى حضرت بقية الله عجل الله تعالى فرجه الشريف به دنيا آيد، در حضور وى زانو زده و كسب فيض نموده است.(58)
 
 
 
* 3. محمد بن حسن بن احمد بن وليد: شيخ طوسى مى گويد: «محمد بن حسن، دانشمندى جليل القدر، آگاه به رجال و مورد اطمينان است. او در علوم گوناگون كتاب هاى زيادى دارد كه از آن ميان مى توان به «الجامع»، «التفسير» اشاره كرد.(59)
 
 
 
نجاشى او را پيشوا و بزرگ و فقيه علماى [[قم]] دانسته است. محمد بن حسن در قم مى زيست، ولى اصالتاً قمى نبود. او او دانشمندى مورد اعتماد بود. و در سال 343 ق وفات يافت.(60)
 
 
 
* 4. فرزندش احمد بن محمد بن يحيى.
 
 
 
* 5. محمد بن على ماجيلويه قمى: شيخ در كتاب شريف رجالى خود او را از كسانى مى شمارد كه بدون واسطه از ائمه علیهم‌السلام روايتى نقل نكرده اند و از افتخارات وى اين را مى داند كه [[شيخ صدوق]] محمد بن على بن الحسين بن بابويه قمى مى باشد.(61)
 
 
 
شيخ صدوق، از وى روايات زيادى نقل نموده است و هرگاه نام وى را مى برد براى وى طلب رحمت و رضايت مى كند. علامه حلى در كتاب رجال خود او را مورد وثوق و اطمينان معرفى مى كند؛ زيرا محمد بن على ماجيلويه در سلسله سندى قرار گرفته كه شيخ صدوق آن را صحيح شمرده است.(62)
 
 
 
* 6. محمد بن موسى بن متوكل: شيخ صدوق عليه الرحمة از وى بسيار حديث نقل كرده است. [[علامه حلى]] و [[ابن داود]]، دو رجال شناس معروف، وى را در بخش افراد مورد وثوق نام برده اند.(63)
 
 
 
سيد بن طاووس در كتاب شريف «فلاح السائل» خبر داده كه همه رجال شناسان بر وثاقت وى نظر دارند.(64) آيت الله خويى نيز وى را شخصى موثق دانسته است.(65)
 
 
 
'''فرزندان '''
 
 
 
در كتب رجالى از تعداد فرزندان وى اطلاع دقيقى به دست نيامد. آنچه مسلم است اين است كه وى فرزندى به نام «احمد» داشته و راوى كتاب هاى پدر خويش بوده است. ابوعلى، احمد بن يحيى يكى از استادان شيخ صدوق و تلعكبرى مى باشد، بلكه بعضى وى را از مشايخ نجاشى نيز شمرده اند كه آيت الله خويى اين را نمى پذيرد.(66)
 
 
 
شيخ طوسى وى را از كسانى شمرده كه از ائمه علیهم‌السلام بدون واسطه روايتى نقل نكرده اند. برخى روايات وى در سال 356 ق نقل شده كه اين نكته را نشان مى دهد. وى از راويان برجسته در اوايل قرن چهارم است. پدرش و سعد بن عبدالله از استادان وى بوده اند. او شاگردانى چون: حسين بن عبيدالله و ابوالحسين بن ابى جيد تعليم و تربيت كرده است.(67)
 
 
 
'''روايتى از محمد بن يحيى عطار'''
 
 
 
همان گونه كه بيان شد كتاب شريف «كافى» مملو از احاديثى است كه در سلسله سند آن نام محمد بن يحيى چون ستاره اى مى درخشد. چنانچه رواياتى كه او نقل كرده در كتابى گرد آيد، كتابى بزرگ و مفصل خواهد شد. در اينجا مناسب است به عنوان نمونه تعدادى از روايات وى را ذكر كنيم:
 
 
 
'''<I>شناخت عقل :</I>'''
 
 
 
اولين حديث «اصول كافى» در كتاب عقل و جهل با حديث محمد بن يحيى عطار شروع مى شود.
 
 
 
* 1. مرحوم كلينى مى گويد: جمعى از اصحاب ما كه محمد بن يحيى عطار يكى از آن‌ها است از احمد بن محمد از... [[امام باقر]] علیه‌السلام چنين روايت كرده اند كه آن حضرت فرمود: «چون خداوند عقل را آفريد، او را به سخن گفتن واداشت و به او فرمود: پيش بيا. پيش آمد. فرمود: بازگرد، بازگشت. سپس فرمود: به عزت و جلالم سوگند، مخلوقى كه محبوب تر از تو نزد من باشد نيافريدم و تو را تنها به كسانى كه دوستشان دارم به طور كامل دادم. همانا امر و نهى، كيفر و پاداشم، تنها متوجه تو خواهد بود».(68)
 
 
 
* 2. محمد بن يحيى با چند واسطه از حضرت على بن موسى الرضا علیه‌السلام روايت كرده: «دوست هر انسانى عقل او و دشمن او جهلش است».(69)
 
 
 
'''<I>طلب علم :</I>'''
 
 
 
* 3. محمد بن يحيى با چند واسطه از [[امام صادق]] علیه‌السلام: قال: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَةٌ؛ به دنبال دانش رفتن واجب است».(70)
 
 
 
* 4. از اميرالمؤمنين علیه‌السلام نقل كرده: «اى مردم بدانيد، كمال دين طلب علم و عمل به آن است. بدانيد طلب علم بر شما از طلب مال لازم تر است؛ زير خداوند عادل مال را بين شما قسمت كرده و تضمين نموده است و به شما خواهد رسيد؛ ولى «علم» نزد اهلش نگه داشته شده و شما مأموريد آن را از اهلش طلب كنيد. پس در جستجوى علم بكوشيد».(71)
 
 
 
'''<I>برترى علم :</I>'''
 
 
 
* 5. با واسطه از امام باقر علیه‌السلام: «عالِمٌ يُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعينَ اَلْف عابدٍ؛ عالمى كه از علمش بهره ببرد (و به آن عمل كند) بهتر از هفتاد هزار عابد است».(72)
 
 
 
* 6 با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «دانشمندان وارثان [[پيامبران]] هستند؛ زيرا پيامبران طلا و نقره به ارث نمى گذارند، تنها سخنانى بر جاى مى گذارند كه هر كس بدان ها عمل كند، بهره بسيار برده است. پس نيكو بنگريد كه از چه كسى علم مى آموزيد؛ زيرا در خاندان ما اهل بيت در هر عصر، جانشينان عادلى هستند كه تغيير دادن غلوكنندگان و به خود بستن خرابكاران و بد معنى كردن نادانان را از دين برمى دارند».(73)
 
 
 
توضيح: خرابكارى در دين طبق اين روايت سه گونه است:
 
 
 
* الف) كلمه يا جمله [[قرآن]] يا [[حديث]] را به نفع و سيلقه خويش تغيير دادن. اين عمل گاهى از مسلمانان غلوكننده سر مى زند.
 
 
 
* ب) كسانى كه متدين نيستند، خود را به دين بندند يا مطلبى كه از دين نيست، به دين نسبت دهند.
 
 
 
* ث) قرآن و حديث را از معنى حقيقى خود برگردانند.
 
 
 
در هر دوره امامان يا علماى عادلى هستند كه از اين اعمال جلوگيرى مى كنند.
 
 
 
'''<I>صفت عالمان :</I>'''
 
 
 
* 7. محمد بن يحيى با واسطه از [[امام صادق]] علیه‌السلام نقل مى كند: «دانش بياموزيد و همراه آن خود را با خويشتندارى، حلم و وقار بيارائيد. با دانش آموزان متواضع و با استاد خود فروتن باشيد. جزء عالمان متكبر نباشيد؛ چرا كه با رفتار باطل حق ضايع مى شود».(74)
 
 
 
* 8. از امام رضا علیه‌السلام نقل كرده: «از نشانه هاى فهميدن دين، خويشتندارى و خاموشى است».(75)
 
 
 
'''<I>توحيد:</I>'''
 
 
 
* 9. محمد بن يحيى با واسطه از نافع بن ازرق چنين نقل كرده است كه وى از امام باقر علیه‌السلام سؤال كرد: «خدا از چه زمانى بوده؟ حضرت فرمود: مگر چه زمانى نبوده تا به تو بگويم از چه زمانى بوده! منزه است خداوندى كه هميشه بوده و خواهد بود، يكتا و بى نياز است و همسر و فرزند ندارد».(76)
 
  
 
'''<I>ضرورت حجت خدا:</I>'''
 
'''<I>ضرورت حجت خدا:</I>'''
  
* 10. با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «اگر در زمين جز دو نفر باقى نباشد، يكى از آن دو امام است».(77)
+
*۱۰. با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «اگر در زمین جز دو نفر باقى نباشد، یکى از آن دو امام است».<ref> همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.</ref>
 
 
* 11. در روايت ديگر فرمود: «اگر در ساكنان زمين تنها دو نفر باشند، يكى از آن دو امام است» و فرمود: «آخرين كسى كه از دنيا مى رود امام است تا شخصى نتواند بر خداى عزوجل احتجاج كند كه او را بدون حجت واگذاشته است».(78)
 
 
 
'''<I>تقوى :</I>'''
 
 
 
* 12. محمد بن يحيى با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «اتّقواللّه وُ صُونُوا دينَكُمْ بِالْوَرْع؛ تقواى خدا پيشه كنيد و دين خود را با ورع حفظ كنيد».(79)
 
 
 
پى نوشت
 
 
 
(1). «كتاب تاريخ قم»، حسن بن محمد بن حسن قمى، ترجمه حسن بن على، ص 240، 242، 268.
 
 
 
(2). همان، ص 278.
 
 
 
(3). همان، ص 253، 257 و 263.
 
 
 
(4). «معجم رجال الحديث» آيت الله خويى، چاپ پنجم، ج 19، ص 34.
 
 
 
(5). «ستارگان حرم»، دفتر سوم، ص 259، به نقل از «معجم المؤلفين»، ح 5، ص 28.
 
 
 
(6). «رجال النجاشى»، ص 236.
 
 
 
(7). رجال الطوسى، ص 496.
 
 
 
(8). «معجم رجال الحديث»، خويى، چاپ پنجم، ج 19، ص 10 و «رجال الطوسى»، ص 495.
 
 
 
(9). همان، ج 19، ص 33.
 
 
 
(10). «رجال الخاقانى»، على خاقانى، ص 322.
 
 
 
(11). «بشارة المؤمنين فى تاريخ قم والقميين»، قوام اسلامى، ص 208.
 
 
 
(12). «رجال النجاشى»، ص 250.
 
 
 
(13). «رجال الطوسى»، ص 495 و «رجال ابن داود»، ص 340.
 
 
 
(14). «من لايحضره الفقيه»، شيخ صدوق، ج 4، شرح ص 4، 8 و 9.
 
 
 
(15) و (16) و (17). «مستدرك الوسائل» محدث نورى، طبع المكتبه الاسلامية، ج 3، ص 611، 618.
 
 
 
(18). «التعليقه على كتاب الكافى»، محمدباقر حسينى مرعشى (مشهور به داماد)، ج 1، ص 76 و 365.
 
 
 
(19). «تنقيح المقال»، المامقانى، ج 3، ص 199.
 
 
 
(20). معجم رجال الحديث، خويى، ج 19، ص 37.
 
 
 
(21). رجال النجاشى، ص 254.
 
 
 
(22). «الدراية فى علم مصطلح الحديث»، شهيد ثانى، ص 129.
 
 
 
(23). «معجم رجال الحديث»، خويى، ج 19، ص 9.
 
 
 
(24). همان، ص 44.
 
 
 
(25). «رجال النجاشى»، ص 267.
 
 
 
(26) و (27). همان، ص 25.
 
 
 
(28). «الذريعة الى تصانيف الشيعه»، شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]]، ج 24، ص 315 و 316.
 
 
 
(29). همان، ص 341.
 
 
 
(30). «الفهرست»، شيخ طوسى، ص 4.
 
 
 
(31). «رجال النجاشى»، ص 12.
 
 
 
(32). «معجم رجال الحديث»، خويى، ح 1، ص 290 و ج 19، ص 44.
 
 
 
(33) و (34). همان، ج 1، ص 291.
 
 
 
(35). «رجال النجاشى»، ص 64 و «الفهرست»، شيخ طوسى، ص 25.
 
 
 
(36). «رجال النجاشى»، ص 64.
 
 
 
(37). «معجم رجال الحديث»، خويى، ج 2، ص 29 و ج 19، ص 44.
 
 
 
(38). «رجال النجاشى»، ص 59، 60.
 
 
 
(39). «رجال العلامة الحلى»، ص 14.
 
 
 
(40). «معجم رجال الحديث»، خويى، ج 3، ص 90 و ح 19، ص 44.
 
 
 
(41) و (42). «معجم الرجال»، قهپايى، ج 1، ص 248.
 
 
 
(43). «اختيار معرفة الرجال (رجال الكشى)»، شيخ طوسى، ص 572، حديث 1083.
 
 
 
(44). «رجال النجاشى»، ص 100.
 
 
 
(45). «رجال الطوسى»، ص 419.
 
 
 
(46). «رجال النجاشى»، ص 152.
 
 
 
(47). براى اطلاع بيشتر از زندگى اين راوى به «ستارگان حرم»، دفتر چهارم، ص 61-69 مراجعه شود.
 
 
 
(48). «معجم رجال الحديث»، ح 21، ص 333 و ج 19، ص 44.
 
 
 
(49). «معجم الرجال»، قهپايى، ج 4، ص 274، به نقل از نجاشى.
 
 
 
(50). «معجم رجال الحديث»، خويى، ج 19، ص 44 و ج 15، ص 276.
 
 
 
(51). «رجال الطوسى»، ص 493.
 
 
 
(52). «الفهرست»، شيخ طوسى، ص 231.
 
 
 
(53). «رجال النجاشى»، ص 245.
 
 
 
(54). همان، ص 245 و «الفهرست»، شيخ طوسى، ص 144 و 145. براى اطلاع بيشتر از زندگى اين راوى به «ستارگان حرم»، دفتر سوم، ص 242 تا 261 مراجعه شود.
 
 
 
(55). «رجال النجاشى»، ص 236.
 
 
 
(56). براى اطلاع و آشنايى با اين دو راوى جليل القدر به «ستارگان حرم»، دفتر هشتم مراجعه شود.
 
 
 
(57). «معجم رحال الحديث»، خويى، ج 19 و ح 21، ص 156 و 157.
 
 
 
(58). براى اطلاع بيشتر از زندگى اين راوى به «ستارگان حرم»، دفتر هشتم، ص 69 مراجعه شود.
 
 
 
(59). «الفهرست»، [[شيخ طوسى]]، ص 156.
 
 
 
(60). «رجال النجاشى»، ص 271. براى اطلاع بيشتر به ستارگان حرم، دفتر هشتم ص 214-235 مراجعه شود.
 
 
 
(61). «رجال الطوسى»، ص 491.
 
 
 
(62). «تنقيح المقال»، مامقانى، ح 3، ص 159 و 160.
 
 
 
(63). «معجم رجال الحديث»، ج 18، ص 300 و ج 19، ص 44.
 
 
 
(64). «فلاح السائل»، [[سيد بن طاووس]]، ص 158.
 
 
 
(65). «معجم رجال الحديث»، ج 18، ص 300.
 
 
 
(66). همان، ج 3، ص 120.
 
 
 
(67). همان، و «الجامع فى الرجال»، موسى زنجانى، ح 1، ص 186.
 
  
(68). «اصول كافى»، ترجمه سيد جواد مصطفوى، ج ص 10.
+
*۱۱. در روایت دیگر فرمود: «اگر در ساکنان زمین تنها دو نفر باشند، یکى از آن دو امام است» و فرمود: «آخرین کسى که از دنیا مى رود امام است تا شخصى نتواند بر خداى عزوجل احتجاج کند که او را بدون حجت واگذاشته است».<ref> همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.</ref>
  
(69)، (70)، (71)، (72) و (73). همان، ج 1، ص 12، 35، 39، 40.
+
'''<I>تقوى:</I>'''
  
(74)، (75)، (76)، (77) و (78). همان، ج ص 44، 45، 118، 253 و 254.
+
*۱۲. محمد بن یحیى با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «اتّقوااللّه و صُونُوا دینَکمْ بِالْوَرْع؛ [[تقوا|تقواى]] خدا پیشه کنید و دین خود را با [[ورع]] حفظ کنید».<ref> همان، ج ۳، ص ۱۲۲.</ref>
  
(79). همان، ج 3، ص 122.
+
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
  
===منبع===
+
*احمد محیطى اردکانى، [[ستارگان حرم]]، جلد ۱۱.
  
احمد محيطى اردكانى , ستارگان حرم، جلد 11
+
[[رده:علمای قرن سوم]][[رده:علماء شیعه]]
[[رده:علمای قرن سوم]]
+
[[رده:محدثان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۵۸

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«محمد بن یحیى عطار قمی»، از محدثان بزرگ شیعه اهل قم در قرن سوم هجری و از شاگردان ابراهیم بن هاشم قمی و عبدالله بن جعفر حمیرى است. عالمان رجال او را به بزرگى یاد کرده و به وثاقت و صداقت و علم و تقوا ستوده اند. ثقةالاسلام کلینى در کتاب شریف «الکافى»، روایات زیادی از محمد بن یحیى عطار نقل کرده است. دو کتاب «مقتل الحسین علیه‌السلام» و «النوادر» از آثار اوست.

نام کامل محمد بن یحیى عطار قمی
زادگاه قم
وفات قرن سوم قمری

Line.png

اساتید

ابراهیم بن هاشم، احمد بن ابى زاهر، احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى، عبدالله بن جعفر حمیرى قمى،...

شاگردان

محمد بن یعقوب کلینى، على بن الحسین بن بابویه قمى، محمد بن حسن بن ولید، محمد ماجیلویه قمى،...

آثار

مقتل الحسین علیه‌السلام، النوادر،...

ولادت

گرچه در کتاب‌هاى رجالى از تاریخ ولادت و وفات این فقیه و محدث بزرگوار سخنى به میان نیامده است، لکن از آنجا که وى از محضر استادانى چون محمد بن احمد بن یحیى اشعرى (وفات ۲۸۰ ق)[۱] استفاده کرده است و نیز افتخار استادى ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینى (وفات ۳۲۸ یا ۳۲۹ ق)[۲] و على بن الحسین بن بابویه (وفات ۳۲۹ ق) را داشته است، پس باید وى در نیمه دوم قرن سوم تا اوایل قرن چهارم هجری زیسته باشد.

شناسایى محمد عطار قمی

نام «محمد بن یحیى» که در سلسله اسناد بسیارى از روایات آمده، بین چند نفر مشترک است:[۳]

  • الف) محمد بن یحیى سلیمان خثعمىِ کوفى؛ که از اصحاب امام صادق علیه‌السلام بوده و بیش از ۲۹ روایت از وى با این مشخصات نقل شده است.[۴]
  • ب) محمد بن یحیى خزاز کوفی؛ که از اصحاب امام کاظم علیه‌السلام مى باشد. وى شخصیتى برجسته و معتبر و مورد توجه بیشتر مردم بوده و صاحب کتاب «النوادر» است.[۵]
  • ج) محمد بن یحیى عطّار قمى؛ شهید ثانى مى گوید: «هر سه از راویان مورد وثوق هستند، در صورتى که محمد بن یحیى به طور مطلق در سلسله سند قرار گیرد، از طریق طبقه و زمان حیات و روایاتى که از وى نقل شده، تشخیص داده مى شود. هر کجا ثقة الاسلام کلینى در اول سند نام «محمد بن یحیى» را ذکر کند، مقصود محمد بن یحیى عطار قمى است؛ چون وى در طبقه استادان کلینى مى باشد».[۶]

استادان

محمد بن یحیى عطار قمى نزد بسیارى از دانشمندان و راویان برجسته و بزرگان حدیث حاضر شد و کسب علم و معرفت نمود. اینک به طور خلاصه بعضى از آن‌ها را معرفى مى کنیم:

  • ۲. احمد بن ابى زاهر: نجاشى و شیخ طوسى، محمد بن یحیى عطار قمى را از اصحاب خاص احمد بن ابى زاهر مى دانند.[۸] نام پدرش موسى و کنیه اش «ابوجعفر» است. وى منتسب به خاندان برجسته اشعریان و از چهره هاى برگزیده و مورد توجه قم بوده است. احمد کتاب هاى زیادى در زمینه هاى مختلف تألیف نمود از جمله: «البداء»، «کتاب صفة الرسل والانبیاء والصالحین»، «احادیث الشمس والقمر»، «الجمعة والعیدین»، «الجبر والتفویض» و «ما یفعل الناس حین یفقدون الامام».
  • ۴. ایوب بن نوح: او وکیل حضرت على بن موسى الرضا و امام جواد علیهماالسلام بود و از یاران آن دو امام و نیز امام هادى علیه‌السلام به شمار مى رفت. برادرش جمیل بن دراج نیز از محدثان برجسته و بزرگوار بود.[۱۰]
  • ۵. حمدان بن سلیمان نیشابورى: نجاشى مى گوید: کنیه اش ابوسعید و از چهره هاى برجسته اصحاب ما، مورد وثوق و صاحب کتاب است.[۱۱]
  • ۷. عبدالله بن محمد بن عیسى، برادر احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى.[۱۳]
  • ۸. عمرکى بن على بوفکى: نجاشى مى گوید: «ابومحمد عمرکى بن على اهل بوفک، ... استاد راویان و اصحاب ما، مورد اطمینان و صاحب کتاب «الملاحم» و «النوادر» است».[۱۴]
  • ۱۰. محمد بن احمد بن یحیى اشعرى: او صحابى چهار امام (امام جواد و امام هادى و امام حسن عسکری و امام زمان علیهم‌السلام) بوده است. نجاشى نیز وى را در نقل حدیث مورد اعتماد مى داند.[۱۶] یکى از تألیفات مهم وى کتاب «النوادر» است.
  • ۱۱. محمد بن حسین بن ابى خطاب (م ۲۶۲ ق): بنا به نقل نجاشى، او شخصى عظیم‌القدر، بزرگوار، کثیرالحدیث، مورد وثوق است. از جمله تألیفات وى است: «التوحید»، «المعرفة والبداء»، «الرد على اهل القدر»، «الامامة»، «وصایا الائمه علیهم‌السلام» و «کتاب النوادر».
  • ۱۴. یعقوب بن یزید: شیخ طوسى نوشته است: یعقوب بن یزید، کثیرالروایة و مورد وثوق و صاحب کتاب «النوادر» است... یعقوب از یاران امام کاظم، امام رضا و امام هادى علیهم‌السلام بوده است. نجاشى وى را از منشى هاى «المنتصر» برشمرده، وى را به وثاقت و صداقت مى ستاید. به گفته نجاشى، کتاب هاى «البداء»، «المسائل»، «نوادر الحج» و «الطعن على یونس» از آثار او است.[۱۷]

شاگردان

محمد بن یحیى عطار قمى پس از کسب فیض از استادان بسیار، خود نیز بر کرسى استادى نشست و شاگردان زیادى تربیت نمود؛ بعضى از آن‌ها عبارتند از:

  • ۱. محمد بن یعقوب کلینى: او مؤلف کتاب «کافى» است. کلینى در جاى جاى کتاب «کافى» از استادش حدیث نقل کرده است.
  • ۴. احمد بن محمد بن یحیى (فرزندش): او یکى از استادان شیخ صدوق و تلعکبرى مى باشد شیخ طوسى وى را از کسانى شمرده که از ائمه علیهم‌السلام بدون واسطه روایتى نقل نکرده اند.
  • ۵. محمد بن على ماجیلویه قمى: شیخ صدوق، از وى روایات زیادى نقل نموده است و هرگاه نام وى را مى برد براى وى طلب رحمت و رضایت مى کند. علامه حلى در کتاب رجال خود او را مورد وثوق و اطمینان معرفى مى کند.[۱۹]
  • ۶. محمد بن موسى بن متوکل: شیخ صدوق از وى بسیار حدیث نقل کرده است. علامه حلى و ابن داود، دو رجال شناس معروف، وى را در بخش افراد مورد وثوق نام برده اند.[۲۰]

در نظر عالمان رجال

هر کدام از رجال شناسان که از محمد بن یحیى عطار نامى برده اند، او را به بزرگى و عظمت یاد کرده و به وثاقت و صداقت و علم و تقوا ستوده اند:

  • نجاشى (وفات ۴۵۰ ق) مى نویسد: «محمد بن یحیى، ابوجعفر قمى، استاد اصحاب ما در زمان خود بود. شخصیتى مورد اعتماد، صاحب امتیاز و کثیرالحدیث بود. وى کتاب هاى زیادى تألیف کرد که «مقتل الحسین» و «النّوادر» از جمله آن‌هاست. عده اى از اصحاب ما تمام کتاب هاى او را از فرزندش احمد و وى هم از پدرش براى ما نقل نموده اند».[۲۱]
  • شیخ طوسى (وفات ۴۶۰ ق) و حسن بن على ابن داود (متولد ۶۴۷ ق) وى را از جلمه کسانى شمرده اند که از ائمه معصومین علیهم‌السلام بدون واسطه روایتى نقل نکرده اند. نیز وى را از اهل قم و استاد ثقة الاسلام کلینى دانسته اند.[۲۲]
  • میرداماد (وفات ۱۰۴۱ ق) درباره سندى که محمد بن یحیى در آن وجود دارد و دیگر راویان آن هم مورد اطمینان وى باشند، مى گوید: «صحیح و عالى الاسناد است». وى محمد بن یحیى عطار قمى را به وثاقت و کثرت روایت و استادى محمد بن یعقوب کلینى مى ستاید.[۲۳]

آثار و روایات

کتاب‌هایى که محمد بن یحیى عطار تألیف کرده است، عبارتند از:

روایاتى که از «محمد بن یحیى» (به طور مطلق) نقل شده به ۵۹۸۵ روایت مى رسد که با توجه به قرائنى از قبیل نقل راویانى چون، على بن الحسین بن بابویه، محمد بن على ماجیلویه، محمد بن الحسن بن ولید و محمد بن یعقوب کلینى که از شاگردان محمد بن یحیى عطار قمى مى باشند، تعداد زیادى از آن روایات از وى است؛[۲۷] اما روایاتى که به عنوان محمد بن یحیى با وصف عطار نقل شده به ۵۸ روایت مى رسد.[۲۸] بنابراین مجموع روایت هایى که محمد بن یحیى عطار قمى نقل کرده، به چندین هزار روایت مى رسد.

کتاب شریف «کافى» تألیف ثقةالاسلام کلینى، پر از روایات و احادیث محمد بن یحیى است، به گونه اى که هیچ برگى از آن خالى از نام شریف محمد بن یحیى نیست. علاوه بر این، هر کجا مرحوم کلینى احادیثى را تحت عنوان «عدّة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسى» آورده، مقصودش از «عدة» محمد بن یحیى، على بن موسى کمیدانى، داود بن کوره، احمد بن ادریس و على بن ابراهیم هاشم است.[۲۹] بنابراین تعداد زیادى از روایات دیگر نیز از محمد بن یحیى خواهد بود.

در اینجا به عنوان نمونه تعدادى از روایات محمد بن یحیى عطار ذکر می شود:

شناخت عقل:

  • ۱. مرحوم کلینى مى گوید: جمعى از اصحاب ما که محمد بن یحیى عطار یکى از آن‌ها است از احمد بن محمد از... امام باقر علیه‌السلام چنین روایت کرده اند که آن حضرت فرمود: «چون خداوند عقل را آفرید، او را به سخن گفتن واداشت و به او فرمود: پیش بیا. پیش آمد. فرمود: بازگرد، بازگشت. سپس فرمود: به عزت و جلالم سوگند، مخلوقى که محبوب تر از تو نزد من باشد نیافریدم و تو را تنها به کسانى که دوستشان دارم به طور کامل دادم. همانا امر و نهى، کیفر و پاداشم، تنها متوجه تو خواهد بود».[۳۰]
  • ۲. محمد بن یحیى با چند واسطه از حضرت على بن موسى الرضا علیه‌السلام روایت کرده: «دوست هر انسانى عقل او و دشمن او جهلش است».[۳۱]

طلب علم:

  • ۳. محمد بن یحیى با چند واسطه از امام صادق علیه‌السلام: قال: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَةٌ؛ به دنبال دانش رفتن واجب است».[۳۲]
  • ۴. از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل کرده: «اى مردم بدانید، کمال دین طلب علم و عمل به آن است. بدانید طلب علم بر شما از طلب مال لازم تر است؛ زیر خداوند عادل مال را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده است و به شما خواهد رسید؛ ولى «علم» نزد اهلش نگه داشته شده و شما مأمورید آن را از اهلش طلب کنید. پس در جستجوى علم بکوشید».[۳۳]

برترى علم:

  • ۵. با واسطه از امام باقر علیه‌السلام: «عالِمٌ ینْتَفَعُ بِعِلْمِهِ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ اَلْف عابدٍ؛ عالمى که از علمش بهره ببرد (و به آن عمل کند) بهتر از هفتاد هزار عابد است».[۳۴]
  • ۶. با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «دانشمندان وارثان پیامبران هستند؛ زیرا پیامبران طلا و نقره به ارث نمى گذارند، تنها سخنانى بر جاى مى گذارند که هر کس بدان ها عمل کند، بهره بسیار برده است. پس نیکو بنگرید که از چه کسى علم مى آموزید...».[۳۵]

صفت عالمان:

  • ۷. محمد بن یحیى با واسطه از امام صادق علیه‌السلام نقل مى کند: «دانش بیاموزید و همراه آن خود را با خویشتندارى، حلم و وقار بیارائید. با دانش آموزان متواضع و با استاد خود فروتن باشید. جزء عالمان متکبر نباشید؛ چرا که با رفتار باطل حق ضایع مى شود».[۳۶]
  • ۸. از امام رضا علیه‌السلام نقل کرده: «از نشانه هاى فهمیدن دین، خویشتندارى و خاموشى است».[۳۷]

توحید:

  • ۹. محمد بن یحیى با واسطه از نافع بن ازرق چنین نقل کرده است که وى از امام باقر علیه‌السلام سؤال کرد: «خدا از چه زمانى بوده؟ حضرت فرمود: مگر چه زمانى نبوده تا به تو بگویم از چه زمانى بوده! منزه است خداوندى که همیشه بوده و خواهد بود، یکتا و بى نیاز است و همسر و فرزند ندارد».[۳۸]

ضرورت حجت خدا:

  • ۱۰. با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «اگر در زمین جز دو نفر باقى نباشد، یکى از آن دو امام است».[۳۹]
  • ۱۱. در روایت دیگر فرمود: «اگر در ساکنان زمین تنها دو نفر باشند، یکى از آن دو امام است» و فرمود: «آخرین کسى که از دنیا مى رود امام است تا شخصى نتواند بر خداى عزوجل احتجاج کند که او را بدون حجت واگذاشته است».[۴۰]

تقوى:

  • ۱۲. محمد بن یحیى با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «اتّقوااللّه و صُونُوا دینَکمْ بِالْوَرْع؛ تقواى خدا پیشه کنید و دین خود را با ورع حفظ کنید».[۴۱]

پانویس

  1. «ستارگان حرم»، دفتر سوم، ص ۲۵۹، به نقل از «معجم المؤلفین»، ح ۵، ص ۲۸.
  2. رجال الطوسى، ص ۴۹۶.
  3. «تنقیح المقال»، المامقانى، ج ۳، ص ۱۹۹.
  4. معجم رجال الحدیث، خویى، ج ۱۹، ص ۳۷.
  5. رجال النجاشى، ص ۲۵۴.
  6. «الدرایة فى علم مصطلح الحدیث»، شهید ثانى، ص ۱۲۹.
  7. «الفهرست»، شیخ طوسى، ص ۴.
  8. «رجال النجاشى»، ص ۶۴ و «الفهرست»، شیخ طوسى، ص ۲۵.
  9. «رجال العلامة الحلى»، ص ۱۴.
  10. «معجم الرجال»، قهپایى، ج ۱، ص ۲۴۸.
  11. «رجال النجاشى»، ص ۱۰۰.
  12. «رجال الطوسى»، ص ۴۱۹.
  13. «معجم رجال الحدیث»، ح ۲۱، ص ۳۳۳ و ج ۱۹، ص ۴۴.
  14. «معجم الرجال»، قهپایى، ج ۴، ص ۲۷۴، به نقل از نجاشى.
  15. «معجم رجال الحدیث»، خویى، ج ۱۹، ص ۴۴ و ج ۱۵، ص ۲۷۶.
  16. «رجال النجاشى»، ص ۲۴۵.
  17. «معجم رحال الحدیث»، خویى، ج ۱۹ و ح ۲۱، ص ۱۵۶ و ۱۵۷.
  18. «الفهرست»، شیخ طوسى، ص ۱۵۶.
  19. «تنقیح المقال»، مامقانى، ح ۳، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.
  20. «معجم رجال الحدیث»، ج ۱۸، ص ۳۰۰ و ج ۱۹، ص ۴۴.
  21. «رجال النجاشى»، ص ۲۵۰.
  22. «رجال الطوسى»، ص ۴۹۵ و «رجال ابن داود»، ص ۳۴۰.
  23. «التعلیقه على کتاب الکافى»، محمدباقر حسینى مرعشى (مشهور به داماد)، ج ۱، ص ۷۶ و ۳۶۵.
  24. همان، ص ۲۵.
  25. «نوادر» عنوان عامى بوده براى بعضى از تألیفات علما در چهار قرن اول هجرى که یک یا چند ویژگى از ویژگی‌هاى زیر را داشته باشد: ۱. احادیث گردآورى شده در آن، مشهور نباشد. ۲. روایات آن داراى مضمون و حکمى ناآشنا باشد. ۳. حکمِ روایات، استثنا و تبصره محسوب شود. ۴. روایاتى که مؤلف در هنگام به پایان رسیدن تألیف خود به آن‌ها دسترسى پیدا کرده باشد.
  26. الذریعة الى تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج ۲۴، ص ۳۴۱.
  27. «معجم رجال الحدیث»، خویى، ج ۱۹، ص ۹.
  28. همان، ص ۴۴.
  29. «رجال النجاشى»، ص ۲۶۷.
  30. «اصول کافى»، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج ۱، ص ۱۰.
  31. همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.
  32. همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.
  33. همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.
  34. همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.
  35. همان، ج ۱، ص ۱۲، ۳۵، ۳۹، ۴۰.
  36. همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.
  37. همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.
  38. همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.
  39. همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.
  40. همان، ج ۱، ص ۴۴، ۴۵، ۱۱۸، ۲۵۳ و ۲۵۴.
  41. همان، ج ۳، ص ۱۲۲.

منابع