فرش: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
فرش به معنای گستردنى و زيرانداز و دشت فراخ است و همچنین كشت كه برگهايش به سه برگ رسيده باشد وهمچنین به معنای مركب سوارى آمده است.
+
فرش از کلمات [[قرآن|قرآنی]]، به معنای گستردنى و زیرانداز و دشت فراخ است و همچنین کشت که برگهایش به سه برگ رسیده باشد و همچنین به معنای مرکب سوارى آمده است.
  
== فرش در قرآن ==
+
==فرش در قرآن==
  
فرش در معنای مرکب سواری در این آیه امده است: ومن الأنعام حمولة وفرشاً: از چهارپايان وسيله نقليه و مركب سوارى شما قرار داديم. <ref> انعام: 142 </ref>
+
* فرش در [[قرآن|قرآن کریم]] به معنای مرکب سواری در این [[آیه]] آمده است: {{متن قرآن|«وَمِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا»}}؛ از چهارپایان وسیله نقلیه و مرکب سوارى شما قرار دادیم.<ref> انعام: ۱۴۲ </ref>
 +
* و فرش در معنای گستردن در این آیه است: {{متن قرآن|«وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ»}}؛ زمین را گستردیم، که ما نیکو آماده سازان باشیم.<ref> ذاریات:۴۸ </ref>
  
و فرش در معنای گستردن در این آیه است: والارض فرشناها فنعم الماهدون: زمين را گسترديم، كه ما نيكو آماده سازان باشيم. <ref> ذاريات:48 </ref>
+
==فرش در روایات==
  
== فرش در روایات ==
+
از [[امام صادق]] (ع) رسیده که [[امام سجاد علیه السلام|حضرت سجاد]] (ع) فرشهاى رنگارنگ که به عکس درخت منقوش بود در خانه داشت. ابوعباد گوید: [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] (ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و در زمستان روى گلیم.
  
از [[امام صادق]] (ع) رسيده كه [[حضرت سجاد]] (ع) فرشهاى رنگارنگ كه به عكس درخت منقوش بود در خانه داشت. ابوعباد گويد: [[حضرت رضا]] (ع) در تابستان روى حصير مى نشست و در زمستان  روى گليم.
+
از امام صادق (ع) روایت شده که فردی بر [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] (ص) وارد شد دید حضرت بر حصیرى خفته که اثر چوبهاى آن در بدن مبارکش دیده مى شد و بالشى به زیر سر داشت که اثر لیف آن در گونه هاى حضرت نمایان بود. آن مرد به زدودن گرد و خاک از رخسار پیغمبر پرداخت و در آن حال مى گفت: کسرى و قیصر بر حریر و دیبا بخسبند و تو بر این حصیر؟! حضرت فرمود: به خدا سوگند که من نزد خدا از آنها بهتر و گرامى تر مى باشم، مرا به دنیا چکار؟! آدمى در این جهان به مسافرى مى ماند که به سایه درختى غنوده باشد و چون سایه برود وى نیز از آنجا کوچ کند.<ref>مرحوم مجلسی، [[بحارالانوار]] : ۴۶ و ۷۹ و ۱۶. </ref>
  
==زهد [[پیامبر اسلام]] (ص)==
+
==پانویس==  
 
+
<references />
از امام صادق (ع) روايت شده كه فردی بر پيغمبر (ص) وارد شد ديد حضرت بر حصيرى خفته كه اثر چوبهاى آن در بدن مباركش ديده مى شد و بالشى به زير سر داشت كه اثر ليف آن در گونه هاى حضرت نمايان بود. آن مرد به زدودن گرد و خاك از رخسار پيغمبر پرداخت و در آن حال مى گفت: كسرى و قيصر بر حرير و ديبا بخسبند و تو بر اين حصير؟!
 
 
 
حضرت فرمود: به خدا سوگند كه من نزد خدا از آنها بهتر و گرامى تر مى باشم، مرا به دنيا چكار؟! آدمى در اين جهان به مسافرى مى ماند كه به سايه درختى غنوده باشد وچون سايه برود وى نيز از آنجا كوچ كند. <ref>مرحوم [[مجلسی]]،  [[بحارالانوار]] : 46 و 79 و 16 </ref>
 
  
==پانویس ==  
+
==منابع==
<references />
 
  
== منبع ==
 
 
*سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.  
 
*سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.  
  
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۴۵

فرش از کلمات قرآنی، به معنای گستردنى و زیرانداز و دشت فراخ است و همچنین کشت که برگهایش به سه برگ رسیده باشد و همچنین به معنای مرکب سوارى آمده است.

فرش در قرآن

  • فرش در قرآن کریم به معنای مرکب سواری در این آیه آمده است: «وَمِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا»؛ از چهارپایان وسیله نقلیه و مرکب سوارى شما قرار دادیم.[۱]
  • و فرش در معنای گستردن در این آیه است: «وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ»؛ زمین را گستردیم، که ما نیکو آماده سازان باشیم.[۲]

فرش در روایات

از امام صادق (ع) رسیده که حضرت سجاد (ع) فرشهاى رنگارنگ که به عکس درخت منقوش بود در خانه داشت. ابوعباد گوید: حضرت رضا (ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و در زمستان روى گلیم.

از امام صادق (ع) روایت شده که فردی بر پیغمبر (ص) وارد شد دید حضرت بر حصیرى خفته که اثر چوبهاى آن در بدن مبارکش دیده مى شد و بالشى به زیر سر داشت که اثر لیف آن در گونه هاى حضرت نمایان بود. آن مرد به زدودن گرد و خاک از رخسار پیغمبر پرداخت و در آن حال مى گفت: کسرى و قیصر بر حریر و دیبا بخسبند و تو بر این حصیر؟! حضرت فرمود: به خدا سوگند که من نزد خدا از آنها بهتر و گرامى تر مى باشم، مرا به دنیا چکار؟! آدمى در این جهان به مسافرى مى ماند که به سایه درختى غنوده باشد و چون سایه برود وى نیز از آنجا کوچ کند.[۳]

پانویس

  1. انعام: ۱۴۲
  2. ذاریات:۴۸
  3. مرحوم مجلسی، بحارالانوار : ۴۶ و ۷۹ و ۱۶.

منابع

  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.