لَظى: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
یکی از نامهای [[دوزخ]]، «لَظى»، به معنی آتش یا شعله آتش است.
هشتمين نام دوزخ ، «لَظى» است .
 
  
== واژه شناسى «لظى» ==
+
==واژه شناسى «لظى»==
  
برخى از واژه شناسان ، اين واژه را به زبانه و شعله خالص آتش ، تفسير كرده اند و برخى از آنان ، آن را به معناى آتش مى دانند . خليل بن احمد فراهيدى مى گويد : لظى : هو اللهب الخالص . <ref> العين : ج ۸ ص ۱۶۹ (مادّه «لظى») </ref>  
+
برخى از واژه شناسان، این واژه را به زبانه و شعله خالص آتش، [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کرده اند و برخى از آنان آن را به معناى آتش مى دانند. [[خلیل بن احمد فراهیدی|خلیل بن احمد فراهیدى]] مى گوید: «لظى: هو اللهب الخالص».<ref>العین: ج۸، ص۱۶۹. (مادّه «لظى»)</ref> (لظى، شعله ناب (بدون دود) است).
  
. لظى ، شعله ناب (بدون دود) است . امّا ابن منظور مى گويد : اللظى : النار ، و قيل : اللهب الخالص ... و لظى : اسم جهنّم ، نعوذ باللّه منها ، غير مصروف ، و هى معرفة لا تنوّن و لا تنصرف للعلميّة و التأنيث ، و سمّيت بذلك لأنّها أشدّ النيران .
+
اما [[ابن منظور]] مى گوید: «اللظى: النار و قیل: اللهب الخالص... و لظى: اسم جهنم -نعوذ باللّه منها- غیرمصروف و هى معرفة لاتنوّن ولاتنصرف للعلمیة والتأنیث، و سمّیت بذلک لأنّها أشدّ النیران». (لظى، آتش است و گفته شده شعله خالص است. لظى، نام جهنّم است که از آن به خدا پناه مى بریم. این کلمه غیرمنصرف است و تنوین نمى گیرد. غیرمنصرف بودنش به خاطر علم بودن و مؤنّت بودن است. نامیده شدن دوزخ به «لظى» به سبب سختترین آتش بودن آن است).  
  
لظى ، آتش است و گفته شده شعله خالص است . لظى ، نام جهنّم است كه از آن به خدا پناه مى بريم . اين كلمه ، غير منصرف است و تنوين نمى گيرد . غير منصرف بودنش به خاطر علم بودن و مؤنّت بودن است . ناميده شدن دوزخ به «لظى» ، به سبب سخت ترين آتش بودن آن است . بنا بر اين ، از نظر واژه شناسى ، كلمه «لظى» اگر با تنوين بيايد ، صفت آتش است ؛ ولى اگر بدون تنوين بيايد ، نام عام و يا نام خاصّ آن است . البته از بعضى احاديث استفاده مى شود كه لظى ، نام يكى از دركات جهنّم است<ref> .ر . ك : ص ۳۷ ح ۲۲ . </ref>
+
بنابراین از نظر واژه شناسى، کلمه «لظى» اگر با تنوین بیاید، صفت آتش است؛ ولى اگر بدون تنوین بیاید، نام عام و یا نام خاصّ آن است البته از بعضى [[حدیث|احادیث]] استفاده مى شود که لظى نام یکى از درکات [[جهنم|جهنّم]] است.<ref>ر.ک: ص۳۷، ح۲۲.</ref>
  
== واژه «لظى» در قرآن و حديث ==
+
==واژه «لظى» در قرآن و حدیث==
  
واژه «لظى» ، تنها يك بار در قرآن آمده است : «كَلَا إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى .  <ref> معارج : آيه ۱۵ ـ ۱۶ . </ref> نه چنين است! آن ، شعله هاى سوزان آتش است . بر كَننده پوست سر و اندام است» . مرجع ضمير «إنّها» در اين آيه ، اگر «نار»  در تفسير الكشّاف ، در باره مرجع اين ضمير آمده : «و الضمير للنار و لم يجرلها ذكر ، لأنّ ذكر العذاب دلّ عليها . <ref> ويجوز أن يكون ضميرا مبهما ترجم عنه الخبر ، أو ضمير القصة» مرجع ضمير ، نار است . اين كه از نار ، اسم برده نشده ، براى اين است كه عذاب ذكر شده ، بر آن ، دلالت مى كند . اين هم درست است كه گفته شود : ضمير مبهم است و خبر ، حكايتگر آن است . نيز ممكن است ضمير قصّه باشد (الكشّاف : ج ۶ ص ۲۰۷) . </ref> باشد ، «لظى» معناى وصفى آن را در بر دارد و ديگر ، نام دوزخ نخواهد بود ، مانند :«فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى .<ref> ليل : آيه ۱۴ </ref>. و من شما را از آتشى كه زبانه مى كشد ، بيم مى دهم» . امّا اگر ضمير «إنّها» ضمير مبهم و يا ضمير قصّه باشد ـ چنان كه بسيارى از واژه شناسان<ref>  ر . ك : العين : ج ۸ ص ۱۶۹ و الصحاح : ج ۶ ص ۲۴۸۲ و النهاية : ج ۴ ص ۲۵۴ و لسان العرب : ج ۱۵ ص ۲۴۸ و القاموس المحيط : ج ۴ ص ۳۸۶ و مجمع البحرين : ج ۴ ص ۱۲۲ (مادّه «لظى») .</ref> و مفسّران <ref> ر . ك : التبيان فى تفسير القرآن : ج ۱۰ ص ۱۱۷ و تفسير غريب القرآن : ص ۶۵ و تفسير الطبرى : ج ۱۴ الجزء ۲۹ ص ۷۴ و تفسير السمرقندى : ص ۴۷۲ .
+
واژه «لظى»، تنها یک بار در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|«كَلَّا إِنَّهَا لَظَىٰ  × نَزَّاعَةً لِلشَّوَىٰ»}}؛<ref>[[سوره معارج]]: آیه ۱۵ـ۱۶.</ref> نه چنین است! آن شعله هاى سوزان آتش است. بر کننده پوست سر و اندام است.
. </ref>گفته اند ـ ، «لظى» نامى از نام هاى دوزخ است . گفتنى است كه برخى از احاديث نيز اين معنا را تأييد مى نمايد <ref> .ر . ك : ص ۳۵ (فصل يكم : نام هاى دوزخ / لظى «آتشِ زبانه كِش») </ref>.
 
  
==پانویس ==  
+
مرجع ضمیر «إنّها» در این آیه اگر «نار»<ref>در تفسیر الکشّاف درباره مرجع این ضمیر آمده: «والضمیر للنار ولم یجرلها ذکر، لأنّ ذکر العذاب دلّ علیها. ویجوز أن یکون ضمیرا مبهما ترجم عنه الخبر، أو ضمیر القصة» مرجع ضمیر نار است. این که از نار اسم برده نشده، براى این است که عذاب ذکر شده، بر آن دلالت مى کند. این هم درست است که گفته شود: ضمیر مبهم است و خبر حکایتگر آن است. نیز ممکن است ضمیر قصه باشد. (الکشّاف: ج۶، ص۲۰۷)</ref> باشد، «لظى» معناى وصفى آن را دربر دارد و دیگر نام [[دوزخ]] نخواهد بود، مانند: {{متن قرآن|«فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ»}}؛<ref>[[سوره لیل]]: آیه ۱۴.</ref> و من شما را از آتشى که زبانه مى کشد، بیم مى دهم.
 +
 
 +
اما اگر ضمیر «إنّها» ضمیر مبهم و یا ضمیر قصّه باشد ـ چنان که بسیارى از واژه شناسان<ref>ر.ک: العین: ج۸، ص۱۶۹ و الصحاح: ج۶، ص۲۴۸۲ و النهایة: ج۴، ص۲۵۴ و لسان العرب: ج۱۵، ص۲۴۸ والقاموس المحیط: ج۴، ص۳۸۶ و مجمع البحرین: ج۴، ص۱۲۲.(مادّه «لظى»)</ref> و مفسران<ref>ر.ک: التبیان فى تفسیر القرآن: ج۱۰، ص۱۱۷ و تفسیر غریب القرآن: ص۶۵ و تفسیر الطبرى: ج۱۴، الجزء۲۹، ص۷۴ و تفسیر السمرقندى: ص۴۷۲.</ref> گفته اند ـ، «لظى» نامى از نامهاى دوزخ است. گفتنى است که برخى از احادیث نیز این معنا را تأیید مى نماید.<ref>ر.ک: ص۳۵ (فصل یکم: نامهاى دوزخ/ لظى «آتشِ زبانه کش»).</ref>
 +
 
 +
==پانویس==  
 
<references />
 
<references />
  
== منبع ==
+
==منابع==
*محمد محمدی ری شهری،بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث ج2،قم:دارالحدیث،چاپ : اول،1389 ش،ص61،در دسترس در[http://lib.qhu.ac.ir/n2021-e25195-p61.html پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه]، بازیابی: 16 اردیبهشت 1393.
+
 
 +
*محمد محمدی ری شهری، بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث، ج2، قم: دارالحدیث، چاپ اول، 1389ش، ص61، در دسترس در [http://lib.qhu.ac.ir/n2021-e25195-p61.html پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه]، بازیابی: 16 اردیبهشت 1393.
  
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 
[[رده: واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۸

یکی از نامهای دوزخ، «لَظى»، به معنی آتش یا شعله آتش است.

واژه شناسى «لظى»

برخى از واژه شناسان، این واژه را به زبانه و شعله خالص آتش، تفسیر کرده اند و برخى از آنان آن را به معناى آتش مى دانند. خلیل بن احمد فراهیدى مى گوید: «لظى: هو اللهب الخالص».[۱] (لظى، شعله ناب (بدون دود) است).

اما ابن منظور مى گوید: «اللظى: النار و قیل: اللهب الخالص... و لظى: اسم جهنم -نعوذ باللّه منها- غیرمصروف و هى معرفة لاتنوّن ولاتنصرف للعلمیة والتأنیث، و سمّیت بذلک لأنّها أشدّ النیران». (لظى، آتش است و گفته شده شعله خالص است. لظى، نام جهنّم است که از آن به خدا پناه مى بریم. این کلمه غیرمنصرف است و تنوین نمى گیرد. غیرمنصرف بودنش به خاطر علم بودن و مؤنّت بودن است. نامیده شدن دوزخ به «لظى» به سبب سختترین آتش بودن آن است).

بنابراین از نظر واژه شناسى، کلمه «لظى» اگر با تنوین بیاید، صفت آتش است؛ ولى اگر بدون تنوین بیاید، نام عام و یا نام خاصّ آن است البته از بعضى احادیث استفاده مى شود که لظى نام یکى از درکات جهنّم است.[۲]

واژه «لظى» در قرآن و حدیث

واژه «لظى»، تنها یک بار در قرآن آمده است: «كَلَّا إِنَّهَا لَظَىٰ × نَزَّاعَةً لِلشَّوَىٰ»؛[۳] نه چنین است! آن شعله هاى سوزان آتش است. بر کننده پوست سر و اندام است.

مرجع ضمیر «إنّها» در این آیه اگر «نار»[۴] باشد، «لظى» معناى وصفى آن را دربر دارد و دیگر نام دوزخ نخواهد بود، مانند: «فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ»؛[۵] و من شما را از آتشى که زبانه مى کشد، بیم مى دهم.

اما اگر ضمیر «إنّها» ضمیر مبهم و یا ضمیر قصّه باشد ـ چنان که بسیارى از واژه شناسان[۶] و مفسران[۷] گفته اند ـ، «لظى» نامى از نامهاى دوزخ است. گفتنى است که برخى از احادیث نیز این معنا را تأیید مى نماید.[۸]

پانویس

  1. العین: ج۸، ص۱۶۹. (مادّه «لظى»)
  2. ر.ک: ص۳۷، ح۲۲.
  3. سوره معارج: آیه ۱۵ـ۱۶.
  4. در تفسیر الکشّاف درباره مرجع این ضمیر آمده: «والضمیر للنار ولم یجرلها ذکر، لأنّ ذکر العذاب دلّ علیها. ویجوز أن یکون ضمیرا مبهما ترجم عنه الخبر، أو ضمیر القصة» مرجع ضمیر نار است. این که از نار اسم برده نشده، براى این است که عذاب ذکر شده، بر آن دلالت مى کند. این هم درست است که گفته شود: ضمیر مبهم است و خبر حکایتگر آن است. نیز ممکن است ضمیر قصه باشد. (الکشّاف: ج۶، ص۲۰۷)
  5. سوره لیل: آیه ۱۴.
  6. ر.ک: العین: ج۸، ص۱۶۹ و الصحاح: ج۶، ص۲۴۸۲ و النهایة: ج۴، ص۲۵۴ و لسان العرب: ج۱۵، ص۲۴۸ والقاموس المحیط: ج۴، ص۳۸۶ و مجمع البحرین: ج۴، ص۱۲۲.(مادّه «لظى»)
  7. ر.ک: التبیان فى تفسیر القرآن: ج۱۰، ص۱۱۷ و تفسیر غریب القرآن: ص۶۵ و تفسیر الطبرى: ج۱۴، الجزء۲۹، ص۷۴ و تفسیر السمرقندى: ص۴۷۲.
  8. ر.ک: ص۳۵ (فصل یکم: نامهاى دوزخ/ لظى «آتشِ زبانه کش»).

منابع

  • محمد محمدی ری شهری، بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث، ج2، قم: دارالحدیث، چاپ اول، 1389ش، ص61، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه، بازیابی: 16 اردیبهشت 1393.