امانتداری: تفاوت بین نسخهها
(←امانتداری در قرآن) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}} |
− | + | «امانتداری» به معنای بازگرداندن به موقع و همراه با حفظ سلامت [[امانت]]، از خصلتهای پسندیده [[اخلاق|اخلاقی]] و مورد تأکید و سفارش [[قرآن کریم]] و [[احادیث]] است. امانتداری ضامن قوام و بقای روابط اجتماعی بر پایه اعتماد عمومی است. | |
− | == امانتداری | + | == معنای امانتداری == |
+ | «[[امانت]]» ضد «[[خیانت]]» است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳، «امن»؛ لغتنامه، ج ۲، ص ۲۸۴۱.</ref> و از «ا-م-ن» به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و [[اضطراب]]<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».</ref> گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از [[حقوق اسلامی|حقوق]] به وسیله عهد، [[وصیت]] و مانند آن است.<ref>المیزان، ج ۹، ص ۵۴.</ref> یا به معنای حالتی است که [[انسان]] را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز میدارد.<ref>التحریر والتنویر، ج ۸، ص ۲۰۳.</ref> این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به مالی که در نزد دیگری به امانت سپرده شود «امانت»<ref>مفردات، ص ۹۰، التحقیق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».</ref> و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده میشود «امین»<ref>لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۲۲۸.</ref> و [[امانتداری|امانتدار]] گویند. | ||
− | + | این موضوع در [[قرآن]] با تعابیر مختلفی آمده است؛ مانند: «امین» ۱۲ بار (اعراف/۷،۶۸، یوسف/۱۲، ۵۴؛...) «حَفیظ» یک بار (یوسف/۱۲،۵۵)، «حافظون» دوبار (یوسف/ ۱۲،۱۲،۶۳) و نیز «حافِظات للغَیب» یک بار (نساء/۴، ۳۴) بهکار رفته است. | |
+ | ==امانتداری در قرآن و احادیث== | ||
+ | [[قرآن|قرآن مجید]] در تقویت این صفت نیک اخلاقی توصیههای فراوان کرده و رعایت امانت را یکی از صفات مؤمنان دانسته است: | ||
+ | *{{متن قرآن|«وَالَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»}}؛<ref>[[سوره مومنون]]، آیه ۸.</ref> مؤمنان کسانی هستند که امانتها و پیمان خویش را رعایت میکنند. | ||
+ | *{{متن قرآن|«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها»}}؛<ref>[[سوره نساء]]، آیه ۵۸.</ref> همانا خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به اهل آن بدهید. | ||
− | + | [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله، قبل و بعد از [[بعثت]] به «محمد امین» معروف بود و مردم اشیای گرانبهای خود را نزد آن حضرت به [[امانت]] میسپردند. حتی در شب [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] ([[لیلة المبیت]]) که [[رسول خدا]] مخفیانه از [[مکه]] خارج شد، امانتهای مردم را که اغلب از کفار بودند، نزد «[[ام ایمن]]» نهاد و به [[حضرت علی]] علیهالسلام فرمود که در موقع مناسب به صاحبانش برگرداند.<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۵۰۴.</ref> برخی از احادیث در این باب چنین است: | |
− | ( | + | * [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله فرمود: «لاتزال امتی بخیر مالم یتخاونوا و ادّوا الامانة؛<ref>بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷۲.</ref> امت من همیشه در خیر و سلامت است تا زمانی که به یکدیگر [[خیانت]] نورزند و ادای امانت کنند». |
+ | * [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان علی]] علیهالسلام فرمود: سوگند میخورم که لحظه قبل از وفات پیامبر سه بار از او شنیدم که فرمود: «یا اباالحسن اَدّ الامانه الی البَرّ والفاجر فیما قلّ و جلّ حتی فی الخیط والمخیط؛<ref>بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۷۵.</ref> ای علی! امانت را به نیکوکار و بدکار پس بده، کم باشد یا زیاد حتی نخ و سوزن». | ||
+ | * همچنین آن حضرت در یکی از وصیتهایش فرمود: «اَدّوا الامانات ولَو إلی قتلة الانبیاء؛<ref>تحف العقول، ص۷۴.</ref> امانتها را رد کنید، گرچه به قاتلان [[پیامبران]] باشد». | ||
+ | * امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: «رأس الاسلام الامانة؛<ref>شرح غررالحکم، ج۴، ص۴۷.</ref> سر اسلام، امانتداری است». | ||
+ | * امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: «اذا احبّ الله عبدا حبّب الیه الامانة؛<ref> همان، ج۳، ص۱۴۰.</ref> وقتی خدا بندهای را دوست بدارد، امانتداری را محبوب او میگرداند». | ||
+ | * [[امام صادق]] علیهالسلام فرمود: «ان الله عزوجل لم یبعث نبیاً الا بصدق الحدیث و اداء الامانة الی البَرّ والفاجر؛<ref>اصول کافی، ج۲، ص۸۵.</ref> خداوند هیچ پیامبری را برنیانگیخته، جز به راستگویی و ادای امانت به نیکوکار و بدکار». | ||
+ | * [[امام باقر]] علیهالسلام فرمود: «ثلاث لم یجعل الله عزوجل لأحد فیهنّ رُخصة: اداء الامانة الی البر والفاجر...؛<ref> بحارالانوار، ج۷۴، ص۵۶.</ref> خداوند اجازه ترک سه چیز را به هیچ کس نداده: یکی رد امانت (به صاحبش) میباشد چه نیکوکار باشد چه بدکار...». | ||
+ | * [[ابوحمزه ثمالی]] میگوید: از [[امام سجاد]] علیهالسلام شنیدم که به [[شیعه|شیعیان]] میفرمود: بر شما باد به ادای امانت؛ به خدا سوگند اگر قاتل پدرم [[امام حسین علیه السلام|حسین بن علی]] علیهالسلام شمشیری را که با آن پدرم را به قتل رسانده، نزد من امانت گذارد، به او برمیگردانم.<ref>بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۴.</ref> | ||
+ | * پیامبر خدا صلى الله علیه وآله فرمود: به زیادى [[نماز]] کسان و [[روزه]] و [[حج]] و بخشش و ناله هاى شبانه آنها نگاه نکنید، بلکه راستگویى و امانتدارى شان را بنگرید. | ||
+ | * [[امام کاظم]] علیهالسلام فرمود: «انّ اهل الارض لمرحومون ما تحابّوا و ادّوا الامانات و عملوا بالحقّ؛<ref>همان، ص۱۱۷.</ref> تا وقتی که زمینیان به یکدیگر محبت کنند و امانتدار باشند و به حق عمل نمایند مورد رحمتند». | ||
+ | * امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: «استعمال الامانة یزید فی الرّزق؛<ref>همان، ص۱۷۲.</ref> بکارگیری امانت، روزی را زیاد میکند». | ||
+ | * امام صادق علیهالسلام فرمود: خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخته جز بر راستگویی و ادای امانت به نیکوکار و بدکار. | ||
− | + | ==آثار امانتداری== | |
+ | ۱. اعتماد دیگران: | ||
− | + | [[امانتداری|امانتداری]] عامل جلب اعتماد دیگران و سپردن کارها و مسئولیتها به شخص امین است، بر همین اساس [[دختران حضرت شعیب|دختران شعیب]] (علیه السلام) یکی از علل گزینش [[حضرت موسی علیه السلام|موسی]] (علیه السلام) برای عهدهداری کارهای آنان را امانتداری او برشمردند: {{متن قرآن|«یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمِینُ»}} (قصص/۲۸، ۲۶) [[حضرت یوسف علیه السلام|یوسف]] (علیه السلام) نیز هنگام پذیرش مسئولیت خزانهداری عزیز مصر امانتداری خویش را مطرح کرد و بدین جهت خود را شایسته پذیرش این مسئولیت دانست: {{متن قرآن|«اجْعَلْنِی عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ»}} (یوسف/۱۲، ۵۵)، چنانکه مأمور آوردن تخت [[بلقیس]] نیز امانتداری خود را دلیل بر شایستگی خود برای انجام این مسئولیت برشمرد: {{متن قرآن|«أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِک ۖ وَإِنِّی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِینٌ»}}(نمل/۲۷، ۳۹). از این [[آیه]] فهمیده میشود که امانتداری از ملاکهای سپردن مسئولیتها در نزد [[حضرت سلیمان علیه السلام|سلیمان]] (علیه السلام) بوده است. | |
− | + | ۲. محبت الهی: | |
− | + | [[قرآن]] در آیات ۷۵ [[سوره آلعمران]] از امانتداری برخی از [[اهل کتاب]] یاد کرده، سپس آن دسته از کسانی را که امانتدار بوده و به عهد خود وفا میکنند جزو پرهیزکاران و محبوب خداوند برشمرده است: {{متن قرآن|«وَمِنْ أَهْلِ الْکتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یؤَدِّهِ إِلَیک... * بَلَىٰ مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَىٰ فَإِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَّقِینَ»}} (آلعمران/۳، ۷۵-۷۶). | |
+ | ۳. فلاح و رستگاری: | ||
− | + | مؤمنان امانتدار و پایبند به عهد خود با دیگران، رستگارند: {{متن قرآن|«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ *... وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ»}} (مؤمنون/۲۳، ۱، ۸). | |
− | + | ۴. پاداش دنیوی و اخروی: | |
− | + | امانتداران هم در دنیا و هم در [[آخرت]] از پاداش الهی برخوردارند. از جمله پاداشهای دنیوی میتواند همان اعتماد دیگران و سپردن امور به دست آنان باشد، چنانکه قرآن از امانتداری یوسف (علیه السلام) و سپردن امور به آن حضرت و بهرهمندی وی از نعمتهای دنیوی سخن به میان آورده و در ادامه آن را پاداش نیکوکاران دانسته است: {{متن قرآن|«قَالَ اجْعَلْنِی عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ ۖ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ * وَکذَٰلِک مَکنَّا لِیوسُفَ فِی الْأَرْضِ یتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیثُ یشَاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ»}} (یوسف/۱۲، ۵۵-۵۶). سپس قرآن پاداش اخروی این افراد را وراثت [[بهشت]] و جاویدان بودن در آن دانسته که بسیار بهتر و بالاتر از پاداش دنیوی است: {{متن قرآن|«وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ*... أُولَٰئِک هُمُ الْوَارِثُونَ * الَّذِینَ یرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»}} (مؤمنون/۲۳، ۸، ۱۰-۱۱؛ معارج/۷۰، ۳۲، ۳۵). | |
+ | ==خیانت در امانت== | ||
− | + | در [[اسلام]] به همان اندازه که امانتداری، شریف و ارجمند است، [[خیانت]] در امانت نکوهیده است و در ردیف [[گناه|گناهان]] کبیره جا گرفته است.<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۶۱.</ref> | |
− | [[پیامبر | + | [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله فرموده است: «لیس منا من خانَ مسلماً فی اهله و ماله؛<ref>بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷۲.</ref> آن که به ناموس و مال مسلمانی خیانت کند، از ما نیست». |
− | + | امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمود: «شرّ الناس من لایعتقد الامانة ولایجتنب الخیانة؛<ref>شرح غررالحکم، ج۴، ص۱۷۵.</ref> بدترین مردم کسی است که به امانت معتقد نباشد و از خیانت پرهیز نکند». | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمود: | ||
'''اقسام خیانت''' | '''اقسام خیانت''' | ||
− | + | می توان اقسام خیانت را چنین برشمرد: | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | *الف و ب) خیانت به خدا و پیامبر: قرآن مجید میفرماید: {{متن قرآن|«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»}}؛<ref>[[سوره انفال]]، آیه۲۷.</ref> ای مؤمنان! به خدا و پیامبر خیانت نورزید و به امانتهای خود نیز خیانت نورزید درحالی که می دانید. | |
− | + | [[امام باقر]] علیهالسلام در [[تفسیر]] این [[آیه]] شریفه میفرماید: «واجبات الهی نزد هر انسانی به امانت سپرده شده است و عمل نکردن بدان، خیانت محسوب میشود».<ref>تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۴۴.</ref> بنابراین، بیاعتنایی به قوانین و دستورات شرعی که مجموعهای از دستورات الهی و سیره و روش پیامبر و [[ائمه اطهار|ائمه]] معصومین است به منزله خیانت به آنان محسوب میشود که مؤمن باید از آن اجتناب ورزد. | |
− | + | همچنین کلیه اموال مؤسسات دولتی، جزء داراییهای عمومی یا [[بیت المال]] است که در دست کارمندان به امانت سپرده شده است و هر فردی به تنهایی موظف به حفظ و نگهداری و استفاده صحیح و قانونی از آنها است. حیف و میل بیت المال و استفاده شخصی و ناصحیح از آن، خیانت به اموال مسلمانان بوده و گناهی نابخشودنی است و در واقع، خیانت به خود نیز محسوب می شود. کمکاری، گرانفروشی، کمفروشی و... همه از موارد خیانت به مردم است. | |
− | + | *ج. خیانت به اسرار نظامی و سیاسی: آنان که در مشاغل نظامی و سیاسی اشتغال دارند، در حقیقت امانتدار مردمند و اسرار تشکیلاتی به طور امانت در اختیارشان قرار گرفته است. آنان باید دقت کافی به خرج دهند و آگاه باشند که حیات و نابودی یک ملت بسته به حفظ و افشای اسرار سیاسی، نظامی و اقتصادی آن کشور است، گاهی ممکن است افشای یک مسأله سیاسی یا نظامی، بخصوص اسرار جنگ چنان ضربهای به کشور وارد کند که هرگز جبران نشود. | |
− | ==پانویس == | + | *د. خیانت به ناموس، اموال و اسرار شخصی دیگران: ناموس و اسرار مردم همچون اموالشان محترم است و اگر به شکلی در اختیار دیگران قرار گیرد به منزله امانت است که باید به بهترین صورت از آن نگهداری شود. نگاههای هوس آلود به ناموس مردم و دست درازی به آنها خیانت است. همچنین افشای راز مردم، نوعی خیانت به آنهاست. نیز افشای محتوای پروندهها و نامههای مردم، خبر دادن از وضع داخلی افراد، اطلاع و آگاهی از عیوب و نقاط ضعف آنان و برملا کردن آن، خیانت محسوب میشود. |
+ | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
− | + | ==منابع== | |
− | + | *اخلاق اسلامی، علیاصغر الهامی نیا. | |
− | + | *[http://www.hadith.net/n98-e3026.html "امانتداری"، پایگاه اطلاعرسانی حدیث شیعه]، بازیابی: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳. | |
− | *علیاصغر الهامی | + | *"امانت"، حمیده عبداللهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴. |
− | * | + | {{سنجش کیفی |
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= متوسط | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} | ||
+ | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
[[رده: اخلاق اجتماعی پسندیده]] | [[رده: اخلاق اجتماعی پسندیده]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۵۸
«امانتداری» به معنای بازگرداندن به موقع و همراه با حفظ سلامت امانت، از خصلتهای پسندیده اخلاقی و مورد تأکید و سفارش قرآن کریم و احادیث است. امانتداری ضامن قوام و بقای روابط اجتماعی بر پایه اعتماد عمومی است.
محتویات
معنای امانتداری
«امانت» ضد «خیانت» است[۱] و از «ا-م-ن» به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و اضطراب[۲] گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از حقوق به وسیله عهد، وصیت و مانند آن است.[۳] یا به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز میدارد.[۴] این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به مالی که در نزد دیگری به امانت سپرده شود «امانت»[۵] و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده میشود «امین»[۶] و امانتدار گویند.
این موضوع در قرآن با تعابیر مختلفی آمده است؛ مانند: «امین» ۱۲ بار (اعراف/۷،۶۸، یوسف/۱۲، ۵۴؛...) «حَفیظ» یک بار (یوسف/۱۲،۵۵)، «حافظون» دوبار (یوسف/ ۱۲،۱۲،۶۳) و نیز «حافِظات للغَیب» یک بار (نساء/۴، ۳۴) بهکار رفته است.
امانتداری در قرآن و احادیث
قرآن مجید در تقویت این صفت نیک اخلاقی توصیههای فراوان کرده و رعایت امانت را یکی از صفات مؤمنان دانسته است:
- «وَالَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»؛[۷] مؤمنان کسانی هستند که امانتها و پیمان خویش را رعایت میکنند.
- «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها»؛[۸] همانا خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به اهل آن بدهید.
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، قبل و بعد از بعثت به «محمد امین» معروف بود و مردم اشیای گرانبهای خود را نزد آن حضرت به امانت میسپردند. حتی در شب هجرت (لیلة المبیت) که رسول خدا مخفیانه از مکه خارج شد، امانتهای مردم را که اغلب از کفار بودند، نزد «ام ایمن» نهاد و به حضرت علی علیهالسلام فرمود که در موقع مناسب به صاحبانش برگرداند.[۹] برخی از احادیث در این باب چنین است:
- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «لاتزال امتی بخیر مالم یتخاونوا و ادّوا الامانة؛[۱۰] امت من همیشه در خیر و سلامت است تا زمانی که به یکدیگر خیانت نورزند و ادای امانت کنند».
- امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمود: سوگند میخورم که لحظه قبل از وفات پیامبر سه بار از او شنیدم که فرمود: «یا اباالحسن اَدّ الامانه الی البَرّ والفاجر فیما قلّ و جلّ حتی فی الخیط والمخیط؛[۱۱] ای علی! امانت را به نیکوکار و بدکار پس بده، کم باشد یا زیاد حتی نخ و سوزن».
- همچنین آن حضرت در یکی از وصیتهایش فرمود: «اَدّوا الامانات ولَو إلی قتلة الانبیاء؛[۱۲] امانتها را رد کنید، گرچه به قاتلان پیامبران باشد».
- امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: «رأس الاسلام الامانة؛[۱۳] سر اسلام، امانتداری است».
- امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: «اذا احبّ الله عبدا حبّب الیه الامانة؛[۱۴] وقتی خدا بندهای را دوست بدارد، امانتداری را محبوب او میگرداند».
- امام صادق علیهالسلام فرمود: «ان الله عزوجل لم یبعث نبیاً الا بصدق الحدیث و اداء الامانة الی البَرّ والفاجر؛[۱۵] خداوند هیچ پیامبری را برنیانگیخته، جز به راستگویی و ادای امانت به نیکوکار و بدکار».
- امام باقر علیهالسلام فرمود: «ثلاث لم یجعل الله عزوجل لأحد فیهنّ رُخصة: اداء الامانة الی البر والفاجر...؛[۱۶] خداوند اجازه ترک سه چیز را به هیچ کس نداده: یکی رد امانت (به صاحبش) میباشد چه نیکوکار باشد چه بدکار...».
- ابوحمزه ثمالی میگوید: از امام سجاد علیهالسلام شنیدم که به شیعیان میفرمود: بر شما باد به ادای امانت؛ به خدا سوگند اگر قاتل پدرم حسین بن علی علیهالسلام شمشیری را که با آن پدرم را به قتل رسانده، نزد من امانت گذارد، به او برمیگردانم.[۱۷]
- پیامبر خدا صلى الله علیه وآله فرمود: به زیادى نماز کسان و روزه و حج و بخشش و ناله هاى شبانه آنها نگاه نکنید، بلکه راستگویى و امانتدارى شان را بنگرید.
- امام کاظم علیهالسلام فرمود: «انّ اهل الارض لمرحومون ما تحابّوا و ادّوا الامانات و عملوا بالحقّ؛[۱۸] تا وقتی که زمینیان به یکدیگر محبت کنند و امانتدار باشند و به حق عمل نمایند مورد رحمتند».
- امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: «استعمال الامانة یزید فی الرّزق؛[۱۹] بکارگیری امانت، روزی را زیاد میکند».
- امام صادق علیهالسلام فرمود: خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخته جز بر راستگویی و ادای امانت به نیکوکار و بدکار.
آثار امانتداری
۱. اعتماد دیگران:
امانتداری عامل جلب اعتماد دیگران و سپردن کارها و مسئولیتها به شخص امین است، بر همین اساس دختران شعیب (علیه السلام) یکی از علل گزینش موسی (علیه السلام) برای عهدهداری کارهای آنان را امانتداری او برشمردند: «یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمِینُ» (قصص/۲۸، ۲۶) یوسف (علیه السلام) نیز هنگام پذیرش مسئولیت خزانهداری عزیز مصر امانتداری خویش را مطرح کرد و بدین جهت خود را شایسته پذیرش این مسئولیت دانست: «اجْعَلْنِی عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ» (یوسف/۱۲، ۵۵)، چنانکه مأمور آوردن تخت بلقیس نیز امانتداری خود را دلیل بر شایستگی خود برای انجام این مسئولیت برشمرد: «أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِک ۖ وَإِنِّی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِینٌ»(نمل/۲۷، ۳۹). از این آیه فهمیده میشود که امانتداری از ملاکهای سپردن مسئولیتها در نزد سلیمان (علیه السلام) بوده است.
۲. محبت الهی:
قرآن در آیات ۷۵ سوره آلعمران از امانتداری برخی از اهل کتاب یاد کرده، سپس آن دسته از کسانی را که امانتدار بوده و به عهد خود وفا میکنند جزو پرهیزکاران و محبوب خداوند برشمرده است: «وَمِنْ أَهْلِ الْکتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یؤَدِّهِ إِلَیک... * بَلَىٰ مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَىٰ فَإِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَّقِینَ» (آلعمران/۳، ۷۵-۷۶).
۳. فلاح و رستگاری:
مؤمنان امانتدار و پایبند به عهد خود با دیگران، رستگارند: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ *... وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ» (مؤمنون/۲۳، ۱، ۸).
۴. پاداش دنیوی و اخروی:
امانتداران هم در دنیا و هم در آخرت از پاداش الهی برخوردارند. از جمله پاداشهای دنیوی میتواند همان اعتماد دیگران و سپردن امور به دست آنان باشد، چنانکه قرآن از امانتداری یوسف (علیه السلام) و سپردن امور به آن حضرت و بهرهمندی وی از نعمتهای دنیوی سخن به میان آورده و در ادامه آن را پاداش نیکوکاران دانسته است: «قَالَ اجْعَلْنِی عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ ۖ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ * وَکذَٰلِک مَکنَّا لِیوسُفَ فِی الْأَرْضِ یتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیثُ یشَاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (یوسف/۱۲، ۵۵-۵۶). سپس قرآن پاداش اخروی این افراد را وراثت بهشت و جاویدان بودن در آن دانسته که بسیار بهتر و بالاتر از پاداش دنیوی است: «وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ*... أُولَٰئِک هُمُ الْوَارِثُونَ * الَّذِینَ یرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (مؤمنون/۲۳، ۸، ۱۰-۱۱؛ معارج/۷۰، ۳۲، ۳۵).
خیانت در امانت
در اسلام به همان اندازه که امانتداری، شریف و ارجمند است، خیانت در امانت نکوهیده است و در ردیف گناهان کبیره جا گرفته است.[۲۰]
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده است: «لیس منا من خانَ مسلماً فی اهله و ماله؛[۲۱] آن که به ناموس و مال مسلمانی خیانت کند، از ما نیست».
امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمود: «شرّ الناس من لایعتقد الامانة ولایجتنب الخیانة؛[۲۲] بدترین مردم کسی است که به امانت معتقد نباشد و از خیانت پرهیز نکند».
اقسام خیانت
می توان اقسام خیانت را چنین برشمرد:
- الف و ب) خیانت به خدا و پیامبر: قرآن مجید میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛[۲۳] ای مؤمنان! به خدا و پیامبر خیانت نورزید و به امانتهای خود نیز خیانت نورزید درحالی که می دانید.
امام باقر علیهالسلام در تفسیر این آیه شریفه میفرماید: «واجبات الهی نزد هر انسانی به امانت سپرده شده است و عمل نکردن بدان، خیانت محسوب میشود».[۲۴] بنابراین، بیاعتنایی به قوانین و دستورات شرعی که مجموعهای از دستورات الهی و سیره و روش پیامبر و ائمه معصومین است به منزله خیانت به آنان محسوب میشود که مؤمن باید از آن اجتناب ورزد.
همچنین کلیه اموال مؤسسات دولتی، جزء داراییهای عمومی یا بیت المال است که در دست کارمندان به امانت سپرده شده است و هر فردی به تنهایی موظف به حفظ و نگهداری و استفاده صحیح و قانونی از آنها است. حیف و میل بیت المال و استفاده شخصی و ناصحیح از آن، خیانت به اموال مسلمانان بوده و گناهی نابخشودنی است و در واقع، خیانت به خود نیز محسوب می شود. کمکاری، گرانفروشی، کمفروشی و... همه از موارد خیانت به مردم است.
- ج. خیانت به اسرار نظامی و سیاسی: آنان که در مشاغل نظامی و سیاسی اشتغال دارند، در حقیقت امانتدار مردمند و اسرار تشکیلاتی به طور امانت در اختیارشان قرار گرفته است. آنان باید دقت کافی به خرج دهند و آگاه باشند که حیات و نابودی یک ملت بسته به حفظ و افشای اسرار سیاسی، نظامی و اقتصادی آن کشور است، گاهی ممکن است افشای یک مسأله سیاسی یا نظامی، بخصوص اسرار جنگ چنان ضربهای به کشور وارد کند که هرگز جبران نشود.
- د. خیانت به ناموس، اموال و اسرار شخصی دیگران: ناموس و اسرار مردم همچون اموالشان محترم است و اگر به شکلی در اختیار دیگران قرار گیرد به منزله امانت است که باید به بهترین صورت از آن نگهداری شود. نگاههای هوس آلود به ناموس مردم و دست درازی به آنها خیانت است. همچنین افشای راز مردم، نوعی خیانت به آنهاست. نیز افشای محتوای پروندهها و نامههای مردم، خبر دادن از وضع داخلی افراد، اطلاع و آگاهی از عیوب و نقاط ضعف آنان و برملا کردن آن، خیانت محسوب میشود.
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳، «امن»؛ لغتنامه، ج ۲، ص ۲۸۴۱.
- ↑ التحقیق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۵۴.
- ↑ التحریر والتنویر، ج ۸، ص ۲۰۳.
- ↑ مفردات، ص ۹۰، التحقیق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۲۲۸.
- ↑ سوره مومنون، آیه ۸.
- ↑ سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۲، ص۵۰۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۷۵.
- ↑ تحف العقول، ص۷۴.
- ↑ شرح غررالحکم، ج۴، ص۴۷.
- ↑ همان، ج۳، ص۱۴۰.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۸۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۴، ص۵۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۴.
- ↑ همان، ص۱۱۷.
- ↑ همان، ص۱۷۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۶۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷۲.
- ↑ شرح غررالحکم، ج۴، ص۱۷۵.
- ↑ سوره انفال، آیه۲۷.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۴۴.
منابع
- اخلاق اسلامی، علیاصغر الهامی نیا.
- "امانتداری"، پایگاه اطلاعرسانی حدیث شیعه، بازیابی: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳.
- "امانت"، حمیده عبداللهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.