مقتفی (خلیفه عباسی): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | پس از فرار [[راشد (خلیفه عباسی)|راشد عباسی]] از [[بغداد]]، سلطان مسعود سلجوقی با رأی مفتی های [[بغداد]]، راشد را برکنار و عموی او ابوعبدالله محمد بن احمد مستظهر را با لقب «المقتفی لامرالله» در سال ۵۳۰ قمری به [[خلافت]] برگزید. او حدود ۲۴ سال خلیفه [[حکومت بنی عباس|عباسیان]] بود. | |
− | پس از فرار راشد از [[بغداد]]، مسعود سلجوقی با | + | |
+ | == خلافت مقتفی == | ||
+ | ابوعبدالله محمد، فرزند [[مستظهر (خلیفه عباسی)|احمد المستظهر بالله]]، در [[ماه ربیع الاول|ربیع الأول]] سال ۴۸۹ هـ متولد شد. پس از خلع پسر برادرش [[راشد (خلیفه عباسی)|راشد بالله]]، با او [[بیعت]] شد. وی در آن هنگام چهل و یک سال از عمرش میگذشت. خلیفهی جدید به لقب "المقتفى لامر الله" ملقب گردید. در علت انتخاب این لقب گفته شده: وی شش روز پیش از خلافت، [[پیامبر اسلام|رسول الله]] صلی الله علیه و سلم را به خواب دید که فرمود "امر خلافت به تو خواهد رسید، پس در آن هنگام بر امر الله اقتفا کن". به همین جهت وی را "مقتفی لامر الله" نامیدند. | ||
+ | |||
+ | مقتفى انسانی بردبار و جوانمرد و دادگر و نیک رفتار و دارای عقل و تدبیر فراوان بود. وی خود شخصا به جنگ مبادرت میورزید و این نشان دهندهی شجاعت و دلاوری او بود. ذهبی میگوید: "مقتفی از بزرگان خلفا بود؛ وی شخصی عالم، ادیب، شجاع، بردبار و لایق امامت بود و مانند او در بین ائمه بسیار کم است. هیچ امری، اگر چه کوچک بود بدون اذن و امضای او اجرا نمیشد". سمعانی میگوید: "مقتفی سیرتی پسندیده، و دولتی مقبول داشت و در ادارهی امور به دین و عقل و فضل و رأی و سیاست باز می گشت". | ||
+ | |||
+ | خلیفه مقتفی اهل علم و استماع [[حدیث]] را دوست میداشت، وی حدیث را از أبوالحسن بن العلاف و أبی البرکات بن أبی الفرج بن السنی شنیده است و روایات حدیثی نیز از وی به جا مانده است. | ||
+ | |||
+ | یکی از ویژگیهای خلیفه مقتفی این بود که به تنهایی و بدون وابستگی به سلطانی که با وی بود فرمانروایی میکرد، و چنین چیزی از روزگار دیلمیان تا به آن روز سابقه نداشت. همچنین او توانست با استفاده از قدرت خلافت، بر سرداران و سپاهیان خویش حکمرانی کند. از خلافت [[مستظهر (خلیفه عباسی)|مستظهر]] تا دورهی وی ممالیک بر خلفا تحکم میکردند. | ||
+ | |||
+ | یکی از سیاستهای مقتفی این بود که به خبرآوران خویش که او را از اوضاع شهر با خبر میساختند پاداش گزاف میداد. او بدینوسیله میخواست تا از هیچ خبر و موضوعی بیاطلاع نباشد. او با سودجویی از ناتوانی امیران سلجوقی و نابسامانی های درون [[ایران]] به محمد سلجوقی که جانشین مسعود بود، اجازه مداخله در کارهای [[بغداد]] را نداد. | ||
− | مقتفی که | + | مقتفی در سال ۵۳۱ هجری با فاطمه دختر محمد بن ملکشاه که خواهر سلطان مسعود بود ازدواج کرد، و در سال ۵۴۲ هـ برای فرزندش [[مستنجد]] اعلام ولایت عهدی کرد. |
− | او | + | در سال ۵۴۷ هـ سلطان مسعود وفات نمود؛ روایت شده: وقتی سوء رفتار مسعود و یارانش بر مقتفی زیاد شد، اتفاق بر این شد تا علیه او دست به دعا بر دارند، همان طور که [[پیامبر اسلام|رسول الله]] صلی الله علیه و سلم بر اهل رعل و ذکوان به مدت یک ماه دعا کرد. پس خلیفه و وزیرش به شکل پنهانی از سحر گاه بیست و نه جمادی الاولی شروع به دعا کردند و هر شب آن را ادامه دادند، تا اینکه بعد از یک ماه کامل سرانجام سلطان مسعود بر رختخوابش وفات کرد و لشکریان بر سلطنت ملکشاه اتفاق کردند. |
− | + | == وفات == | |
+ | مقتفی لأمر الله پس از ۲۴ سال و سه ماه خلافت، سرانجام در ربیع الاول سال ۵۵۵ هـ (۱۱۶۰ م) وفات نمود. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | دانشنامه رشد | + | * سایت عصر اسلام |
− | + | * دانشنامه رشد | |
+ | {{خلفای بنی عباس}} | ||
[[رده:خلفای عباسی]] | [[رده:خلفای عباسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۵
پس از فرار راشد عباسی از بغداد، سلطان مسعود سلجوقی با رأی مفتی های بغداد، راشد را برکنار و عموی او ابوعبدالله محمد بن احمد مستظهر را با لقب «المقتفی لامرالله» در سال ۵۳۰ قمری به خلافت برگزید. او حدود ۲۴ سال خلیفه عباسیان بود.
خلافت مقتفی
ابوعبدالله محمد، فرزند احمد المستظهر بالله، در ربیع الأول سال ۴۸۹ هـ متولد شد. پس از خلع پسر برادرش راشد بالله، با او بیعت شد. وی در آن هنگام چهل و یک سال از عمرش میگذشت. خلیفهی جدید به لقب "المقتفى لامر الله" ملقب گردید. در علت انتخاب این لقب گفته شده: وی شش روز پیش از خلافت، رسول الله صلی الله علیه و سلم را به خواب دید که فرمود "امر خلافت به تو خواهد رسید، پس در آن هنگام بر امر الله اقتفا کن". به همین جهت وی را "مقتفی لامر الله" نامیدند.
مقتفى انسانی بردبار و جوانمرد و دادگر و نیک رفتار و دارای عقل و تدبیر فراوان بود. وی خود شخصا به جنگ مبادرت میورزید و این نشان دهندهی شجاعت و دلاوری او بود. ذهبی میگوید: "مقتفی از بزرگان خلفا بود؛ وی شخصی عالم، ادیب، شجاع، بردبار و لایق امامت بود و مانند او در بین ائمه بسیار کم است. هیچ امری، اگر چه کوچک بود بدون اذن و امضای او اجرا نمیشد". سمعانی میگوید: "مقتفی سیرتی پسندیده، و دولتی مقبول داشت و در ادارهی امور به دین و عقل و فضل و رأی و سیاست باز می گشت".
خلیفه مقتفی اهل علم و استماع حدیث را دوست میداشت، وی حدیث را از أبوالحسن بن العلاف و أبی البرکات بن أبی الفرج بن السنی شنیده است و روایات حدیثی نیز از وی به جا مانده است.
یکی از ویژگیهای خلیفه مقتفی این بود که به تنهایی و بدون وابستگی به سلطانی که با وی بود فرمانروایی میکرد، و چنین چیزی از روزگار دیلمیان تا به آن روز سابقه نداشت. همچنین او توانست با استفاده از قدرت خلافت، بر سرداران و سپاهیان خویش حکمرانی کند. از خلافت مستظهر تا دورهی وی ممالیک بر خلفا تحکم میکردند.
یکی از سیاستهای مقتفی این بود که به خبرآوران خویش که او را از اوضاع شهر با خبر میساختند پاداش گزاف میداد. او بدینوسیله میخواست تا از هیچ خبر و موضوعی بیاطلاع نباشد. او با سودجویی از ناتوانی امیران سلجوقی و نابسامانی های درون ایران به محمد سلجوقی که جانشین مسعود بود، اجازه مداخله در کارهای بغداد را نداد.
مقتفی در سال ۵۳۱ هجری با فاطمه دختر محمد بن ملکشاه که خواهر سلطان مسعود بود ازدواج کرد، و در سال ۵۴۲ هـ برای فرزندش مستنجد اعلام ولایت عهدی کرد.
در سال ۵۴۷ هـ سلطان مسعود وفات نمود؛ روایت شده: وقتی سوء رفتار مسعود و یارانش بر مقتفی زیاد شد، اتفاق بر این شد تا علیه او دست به دعا بر دارند، همان طور که رسول الله صلی الله علیه و سلم بر اهل رعل و ذکوان به مدت یک ماه دعا کرد. پس خلیفه و وزیرش به شکل پنهانی از سحر گاه بیست و نه جمادی الاولی شروع به دعا کردند و هر شب آن را ادامه دادند، تا اینکه بعد از یک ماه کامل سرانجام سلطان مسعود بر رختخوابش وفات کرد و لشکریان بر سلطنت ملکشاه اتفاق کردند.
وفات
مقتفی لأمر الله پس از ۲۴ سال و سه ماه خلافت، سرانجام در ربیع الاول سال ۵۵۵ هـ (۱۱۶۰ م) وفات نمود.
منابع
- سایت عصر اسلام
- دانشنامه رشد
خلفای بنی عباس |
سفاح (132-136) • منصور (136-158) • مهدى (158-169) • هادى (169-170) • هارون الرشید (170-193) • امین (193-198) • مأمون (198-218) • معتصم (218-227) • واثق (227-232) • متوکل (232-247) • منتصر (247-248) • مستعین (248-251) • معتز (251-255) • مهتدى (255-256) • معتمد (256-279) • معتضد (279-289) • مكتفى (289-295) • مقتدر (295-320) • قاهر (320-322) • راضی (322-329) • متقی (329-333) • مستكفى (333-334) • مطیع (334-363) • طایع (363-381) • قادر (381-422) • قائم (422-467) • مقتدی (467-487) • مستظهر (487-512) • مسترشد (512-529) • راشد (529-530) • مقتفى (530-555) • مستنجد (555-566) • مستضىء (566-575) • ناصر (575-622) • ظاهر (622-623) • مستنصر (623-640) • مستعصم (640-656) |