میرزا فتاح شهیدی تبریزی: تفاوت بین نسخهها
(بخش بندی و افزودن رده های جدید) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| (۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | '''«میرزا فتاح مجتهد تبریزی»''' (۱۳۷۲-۱۳۰۲ ق)، [[فقیه]] اصولی و عالم مجاهد [[شیعه]] در قرن چهاردهم قمری و از شاگردان [[سید ابوالحسن اصفهانی]] بود. او از مدرسان برجسته [[اصول فقه|اصول]] و [[فقه]] در [[نجف]] و [[تبریز]] بود و آثار متعددی نیز در این علوم از جمله «هدایةالطالب الی اسرارالمکاسب» تألیف نمود. آن روحانی وارسته، از مخالفان حکومت طاغوتی پهلوی بود و هیچگاه با آن سر سازش نداشت. | |
| − | ''' | + | {{شناسنامه عالم |
| + | |نام کامل = میرزا فتاح مجتهد تبریزی | ||
| + | ||تصویر=[[پرونده:Fatah.jpg|250px|center]] | ||
| + | |زادروز = ۱۳۰۲ قمری | ||
| + | |زادگاه = تبریز | ||
| + | |وفات = ۱۳۷۲ قمری | ||
| + | |مدفن = تبریز | ||
| + | |اساتید = [[آخوند خراسانی]]، [[شیخ الشریعه اصفهانی]]، [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدی]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی]]،... | ||
| + | |شاگردان = [[میرزا محسن کوچه باغی تبریزی|میرزا محسن کوچهباغی]]، [[علامه محمدتقی جعفری]]، ملا علی واعظ خیابانی، میرزا ولیالله اشراقی سرابی،... | ||
| + | |آثار = تعلیقه بر وسیلةالنجاه، هدایةالطالب الی اسرارالمکاسب، تهذیب الاحکام فی قاعدةالالزام، هدایة العقول، زاد التقوی،... | ||
| + | }} | ||
| + | ==ولادت و خاندان== | ||
| − | + | میرزا فتاح مجتهد تبریزی فرزند عالم مبارز، میرزا محمدعلی شیخ الاسلام داش آتانی در سال ۱۳۰۲ هـ.ق.<ref>این تاریخ با دست نوشته خود آن بزرگوار، در آخر کتاب وقایع الایام تتمه محرم، ص۴۰۱ هماهنگ است اما در آخر حاشیه مکاسب، ص۶۸ که به قلم یکی از شاگردان آن بزرگوار تحریر یافته تولد ایشان ۱۲۹۶ قمری ذکر شده است.</ref> در روستای داش آتان از توابع [[تبریز]] دیده به جهان گشود. | |
| − | + | پدر ایشان، میرزا محمدعلی شیخ الاسلام یکی از بزرگان و مفاخر علمی و دینی تبریز و عالمی نیک نفس، فاضل، ادیب و وارسته بود. وی در اوایل غائله [[مشروطیت|مشروطه]] و در سال ۱۳۲۶ هـ.ق به همراه میرزا محمد آقا (برادر [[امام جمعه]]) توسط سردسته فدائیان محله «خیابان»، به نام میرزا آقا بالاخان که از مخالفان سرسخت روحانیت بود، در سکوی مسجد رفیع در محله «خیابان» به [[شهادت]] رسید. آیت الله میرزا فتاح تبریزی بعد از اطلاع از شهادت مظلومانه پدر در [[نجف]] اشرف برای جاویدان ماندن حادثه شهادت پدر دانشمندش عنوان «شهیدی» را برای نام خانواده برگزید و از آن پس به «شهیدی» معروف گردید.<ref>رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، ص۱۰۱.</ref> | |
| − | + | ==تحصیلات و استادان== | |
| + | میرزا فتاح، بعد از تحصیل دروس مقدماتی در زادگاه خویش به [[تبریز]] مهاجرت نمود و بعد از فراگیری سطوح متوسطه نزد اساتید ممتاز [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] تبریز، همچون آیت الله [[سید ابوالحسن انگجی]]، برای تکمیل مراتب علمی و تحصیل سطوح عالی در سال ۱۳۲۳ هجری قمری به [[نجف]] اشرف هجرت کرد. | ||
| − | + | وی درس [[اصول فقه|اصول]] را نزد [[آخوند خراسانی]] و [[فقه]] را از [[شیخ الشریعه اصفهانی|شریعت اصفهانی]] و [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدی]] (صاحب [[عروة الوثقی]]) آموخت. بعد از رحلت آن بزرگان، مدتی نسبتاً طولانی در درس خارج اصول و فقه آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، حضور یافت و در ردیف همراهان و یاران نزدیک آن فقیه بزرگوار قرار گرفت. او علاوه بر اساتید بزرگ خویش، از سایر مراجع حوزه [[نجف]] از جمله [[میرزا محمدحسین نائینی]] اجازه [[اجتهاد]] دریافت کرد.<ref>وقایع الایام، تتمه محرم، ص۴۰۱.</ref> | |
| − | + | ==تدریس و شاگردان== | |
| − | + | آیت الله شهیدی به عنوان یکی از استادان برجسته و بی بدیل حوزه علمیه نجف مطرح گردید. یکی از محققین در مورد عظمت حوزه درسی وی در نجف اشرف، می نویسد: آیت الله شهیدی در نجف اشرف، مجلس درس مهمی داشت که فضلای بسیاری در آن حضور می یافتند. این [[فقیه]] فرزانه درس خود را به زبان عربی روان و رسا بیان می کرد. بسیاری از شرکت کنندگان عرب زبان از بحثهای ارزشمند وی کمال بهره را می بردند.<ref>مکاسب کلانتر، ج۱، ص۲۰۵.</ref> | |
| − | + | ایشان بعد از ۲۳ سال تحصیل مداوم در نجف اشرف، برای معالجه و [[صله ارحام]]، به ویژه دیدار مادر و [[زیارت]] حضرت [[امام رضا]] علیه السلام، به [[ایران]] بازگشت و در [[تبریز]] به تدریس خارج اصول و فقه پرداخت. وی بعد از ۴ سال یعنی در سال ۱۳۵۰ هـ.ق به درخواست [[سید ابوالحسن اصفهانی]] دوباره به [[نجف]] اشرف برگشت و آیت الله اصفهانی را که در آن هنگام محور [[مرجعیت]] [[شیعه]] محسوب می شد، از نظر علمی و عملی همراهی نمود. در سال ۱۳۶۱ هـ.ق به پیشنهاد آقا سید ابوالحسن اصفهانی شهر نجف را ترک کرده و برای همیشه به تبریز رفت و تا آخر عمر، در آن منطقه به احیای حوزه علمیه تبریز و پرورش عالمان [[دین]] پرداخت. وی رهبری دینی آن سامان را به عهده گرفت و تا حد توان به خدمات دینی ـ اجتماعی همت گماشت.<ref>وقایع الایام، تتمه محرم، ص۴۰۱.</ref> | |
| − | + | اندیشمندان زیادی در حوزه علمیه تبریز و نجف در محضر پرفیض آیت الله شهیدی پرورش یافتند که برخی از آنان شهرت جهانی دارند، که برخی از آنان عبارتند از: | |
| − | + | * آیت الله [[میرزا محسن کوچه باغی تبریزی|میرزا محسن کوچهباغی]]: وی تحصیلات خویش را در حوزه تبریز آغاز نمود و بعد از گذراندن دروس مقدماتی، فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ حوزه تبریز، همچون میرزا فتاح شهیدی و [[میرزا رضی زنوزی]] فراگرفت. | |
| − | + | * [[علامه محمدتقی جعفری]]؛ علامه جعفری در خاطرات خود می نویسد: از مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا فتاح شهیدی صاحب حاشیه بر [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] که از مجتهدین بسیار زبردست و باتقوی و وزین و مرد بزرگی بود استفاده نمودم، ایشان به من گفت: شما بروید [[نجف]]، عمده محرک ما برای رفتن به نجف، همین مرحوم شهیدی بود. | |
| − | + | * ملا علی واعظ خیابانی (۱۲۸۲ـ۱۳۶۸ هـ.ق): این عالم فرهیخته علاوه بر مقام وعظ و خطابه در صحنه تألیف و تصنیف، تلاش فراوانی نموده است که از جمله آثار وی «وقایع الایام» (۵ جلد)، «علماء معاصرین» و «منتخب المقاصد» است. | |
| − | + | * میرزا ولی الله اشراقی سرابی (۱۳۳۵ـ۱۳۷۰ هـ.ق): او عالمی پژوهشگر و مفسری ژرف اندیش است و یکی از شاخص ترین عالمان [[تفسیر]] و فقه آذربایجان بشمار می رود. | |
| − | + | * میرزا احمد معروف به حاج میرزا آقا باغ میشهای: او نویسنده کتابهای الدرّ المنضود در شرح [[زیارت عاشورا]]، شرح و ترجمه «[[نهج البلاغه]]»، شرح [[دعای مکارم الاخلاق]] و... است. از مهمترین خدمات وی می توان به تنظیم و نشر مکاسب استادش (آیت الله شهید) با همیاری جمعی از اهل تحقیق اشاره نمود. | |
| − | + | ==آثار و تألیفات== | |
| + | میرزا فتاح شهیدی اندوخته های علمی خویش از محضر اساتید بزرگ حوزه های تبریز و نجف را در قالب آثار مفیدی به دوستداران علم و دانش عرضه کرده است. برخی از این آثار چاپ شده و برخی دیگر به صورت خطی باقی مانده که فهرست آنان به شرح زیر است: | ||
| − | + | #تعلیقه بر [[وسیلة النجاة (کتاب)|وسیلة النجاة]] استادش [[سید ابوالحسن اصفهانی]] | |
| + | #رساله تهذیب الاحکام فی قاعدة الالزام | ||
| + | #هدایة الطالب الی اسرار المکاسب، این کتاب که [[حاشیه]] بر [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] است، مشهورترین اثر این فقیه وارسته و مورد استفاده علما و فضلای حوزه ها و محافل علمی می باشد. | ||
| + | #شرح بر رساله العداله | ||
| + | #تعلیق بر رساله التقیه | ||
| + | #هدایة العقول، که شرح کتاب [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] است. | ||
| + | #زاد التقوی، که حاشیه استدلالی بر [[عروة الوثقی]] است. | ||
| + | #کشکول | ||
| + | #حاشیه بر [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] اثر [[شیخ مرتضی انصاری]] | ||
| + | #القضاء عن المیت، که تعلیقه ای است بر رساله شیخ انصاری. | ||
| + | #شرح بر [[زیارت عاشورا]] | ||
| + | #رساله جامع الدلالات فی القضاء والشهادات | ||
| + | #رساله در احیاء الاموات | ||
| + | #تعلیقه بر برخی ابواب و مسائل | ||
| + | #تحقیقی در مسئله قرعه | ||
| + | #اجوبة المسائل الوارده | ||
| + | #تحقیق در مسئله استهلاکیه | ||
| + | #تحقیق الدلائل که سه موضوع را در آن بررسی کرده است.<ref>در این بخش از کتابهای ذیل استفاده شده است: الذریعه، ج۳، ص۴۸۳، ج۵، ص۵۳، ج۲۵، ص۹۱ و ۱۷۹؛ معجم مؤلفی الشیعه، ص۹۱؛ هدایة الطالب، ص۶۵۸؛ مفاخر آذربایجان، ج۱، ص۳۱۴.</ref> | ||
| − | + | ==ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی== | |
| − | + | در اینجا به برخی از صفات اخلاقی و ویژگیهای آیت الله شهیدی می پردازیم: | |
| − | + | '''<I>الف. ساده زیستی:</I>''' | |
| − | + | پرهیز از جلوه های دنیوی یکی از شاخص ترین ویژگی های رهبران الهی است. آیت الله شهیدی در ردیف چنین عالمانی قرار داشت. [[علامه محمدتقی جعفری]] در مورد ساده زیستی استاد خویش می گوید: «مرد والامقامی بود و از وی جز دو فرش کهنه و مقداری اثاثیه معمولی چیزی باقی نماند. [[وصیت]] کرده بود من کتابهایش را به مدرسه مرحوم سید کاظم تحویل دهم، با آن که ایشان مرجع تقلید بود و مردم به او علاقه بسیاری داشتند اما فقیرانه زندگی می کرد». و در جای دیگری ساده زیستی آیت الله شهیدی را چنین ترسیم می کند: «ایشان واقعاً مردی بود المعرض عن الدنیا و طیّباتها، شهیدی واقعاً این گونه بود وقتی از دنیا رفت ماترک ایشان مقداری کتاب و وسایل معمولی زندگی بود و خانه هم ملک ایشان نبود».<ref>مجله حوزه، ش۱۹، ص۲۷.</ref> | |
| − | + | '''<I>ب. عزت نفس و یاری به تنگدستان:</I>''' | |
| − | + | آیت الله شهیدی یک از اسوه های گذشت و [[عزت نفس]] بود. وی در مقابل اهانت و یا تحقیر دیگران دلگیر نمی شد و درصدد انتقام و [[کینه]] ورزی نبود. در مقابل حقوق شخصی خود، دارای گذشت و بخشش بود. علامه جعفری این ویژگی استادش را چنین بیان می کند: او همیشه قبل از حضور در مسجد، در دکان عطاری نزدیک [[مسجد]] می نشست و رفع خستگی می کرد. روزی کسی بر او وارد می شود و می گوید: آنقدر خورده ای که گردنت کلفت شده! مقداری هم به ما بده که ما هم نیازمندیم. ایشان به عطار اشاره می کند و می گوید: ۲۵۰ تومان به وی بده آن مرد به دست و پای ایشان می افتد و عذرخواهی می کند.<ref>باید توجه داشت که در حدود سالهای ۱۳۱۵، ۲۵۰ تومان مبلغ زیادی بوده است.</ref> چون منزل وی به خاطر ۲۵۰ تومان در رهن بود او در تعجب بود که ایشان از کجا مشکل وی را فهمیده است و دقیقاً همان مبلغ را به وی می دهد. علامه جعفری در جای دیگر می فرماید: او ... خیلی با[[تقوا]]، وزین و مرد بزرگی بود.<ref>جاودان اندیشه، در ضمن شرح حال آقای شهیدی.</ref> | |
| − | + | '''<I>ج. خودداری از انتشار رساله:</I>''' | |
| − | + | در گذشته، فقها و بزرگان دین برای حفظ محوریت رهبری و اقتدار مرجعیت [[شیعه]] اهمیت خاصی قائل بودند. آنان با این که از نظر علم و [[تقوا]] در حد اعلا بودند؛ اما هرگز به فکر ریاست و مقام برای خود نبوده، تلاش می کردند کسانی را که در خط مقدم [[مرجعیت]] قرار دارند، تقویت و اقتدار مرجعیت را حفظ کنند. برای همین ما در طول تاریخ روحانیت شیعه مشاهده می کنیم که در یک عصری با این که ده ها مجتهد مسلم وجود داشته اما پرچم مرجعیت شیعه بر دوش یکی از آنان بوده و دیگران در تقویت و اقتدار وی تلاش می نمودند؛ گرچه احیانا از او شایسته تر هم بودند. به همین جهت در هر دوره ای بیش از یکی دو رساله بیشتر مطرح نبوده است. آیت الله شهیدی از مجتهدان باتقوی و پاک نیتی بود که در عین شایستگی و درخواست مردم، [[رساله]] ننوشت. آیت الله [[ميرزا على آقا غروى عليارى|شیخ علی غروی علیاری]] در این مورد می گوید: مرحوم آیت الله شهیدی، با این که یکی از سه مدرس معروف [[نجف]] بود (ایروانی، شهیدی، مشکینی) و در [[علم]] و [[تقوا]] معروف، اما تا زمانی که مرحوم [[سید ابوالحسن اصفهانی]] زنده بود، رساله ننوشت. تبریز هم که آمده بود، از آقا سید ابوالحسن، ترویج می کرد.<ref>مجله حوزه، شماره (۶۴ـ۶۳)، ص۴۸.</ref> | |
| − | + | '''<I>د. شهرت گریزی:</I>''' | |
| − | + | آیت الله شهیدی از سال ۱۳۲۶، ظهرها در [[مسجد]] حصیر چیلر (میرزا مهدی قاری) واقع در نجار بازار تبریز و شبها در مسجد میرزا سلمان، واقع در محله خیابان، [[نماز جماعت]] اقامه می کرد. بعدها مردم اصرار کردند که این دو مسجد را به نام مسجد شهیدی بنامند. آن بزرگوار همیشه مردم را از تغییر نام این دو مسجد منع می کرد؛ ولی امروزه هر دو مسجد در تبریز به نام مسجد «شهیدی» معروف است. | |
| − | + | '''<I>هـ. توجه به شأن روحانیت:</I>''' | |
| − | + | آیت الله شهیدی به شأن و منزلت سلسله جلیله روحانیت توجه خاصی داشت. همیشه به روحانیون سفارش می کرد: که مواظب اعمال و رفتار خود باشید تا خدای ناکرده توسط حرکات و سخنان شما ضربه ای به [[دین]] و اعتقادات مردم وارد نیاید. خودش به صفات زیبای اخلاقی آراسته بود. قوت قلب، [[شجاعت]]، [[اخلاق]] نیک، [[تواضع]]، [[حلم]]، وقار و شکیبایی از جمله ویژگیهای وی بود. با این حال هرگاه احساس می کرد از سوی افرادی جایگاه رفیع روحانیت مورد خدشه قرار گرفته است، به صورت شایسته ای از آن دفاع می کرد. روزی در زمان سرلشگر قبلی، استاندار وقت آذربایجان، فردی روحانی نما را به اتهام خیانتی دستگیر نمودند. بعد از اثبات جرم، برخی از فرصت طلبان با همدستی عوامل [[طاغوت]] به خاطر شکستن قداست روحانیت وی را به حضور آیت الله شهیدی آوردند و گفتند: آقا! شما که برای شأن و منزلت روحانیت این همه ارزش قائلید؛ در میان آنان چنین افرادی وجود دارد. آقای شهیدی فرد مزبور را به نزدیک طلبیده و سپس وی را خلع لباس نموده و عبا و عمامه را در کنار خویش قرار داد و آنگاه خطاب به حضار فرمود: این شخص در پوشیدن این عبا و عمامه به ما روحانیت خیانت کرده است و ما این لباس را از او گرفتیم و حالا هر خیانتی که به شما کرده، ببرید و مجازاتش کنید. در ادامه فرمود: هیچ وقت نگویید یک روحانی خیانت کرده بلکه بگویید یک خائن آمده و لباس روحانی پوشیده است. | |
| − | + | '''<I>و. صبر و بردباری:</I>''' | |
| − | + | آیت الله شهیدی با این که مرجع [[شیعه|شیعیان]] بود؛ اما مورد بی مهری عده ای از افراد غافل و ناآگاه قرار گرفته و شخصیت والای ایشان آماج [[تهمت]]ها و ناسزاها واقع شد. با این حال این اسطوره [[صبر]] و استقامت تمام ناملایمات را به خاطر حفظ [[دین]] الهی به جان خریده و شکیبایی پیشه می کرد. یکی از همراهان ایشان می گوید: گاهی که من همراه ایشان به [[مسجد]] می رفتم و یا از مسجد برمیگشتم، افراد مغرض و ناآگاه در کنار خیابان از نزدیک باصدای بلند کلمات ناروا و اهانت آمیز در گوش وی می گفتند و گاهی هم علناً توهین می کردند و او هم می شنید و با سکوتی معنی دار رد می شد.<ref>شرح حالی از نامداران تاریخ، ج۲، ص۳۳۰.</ref> گاهی این اذیت و آزارها آنچنان شدید بوده است که آن بزرگوار از خداوند درخواست می کرده است او را از آن منطقه بیرون ببرد.<ref>حاشیه مکاسب، ص۱۴۷.</ref> | |
| − | + | ==مخالفت با رژیم طاغوت== | |
| − | + | آیت الله شهیدی به عنوان یک [[فقیه]] وارسته و به حق پیوسته، هیچگاه با ستمگران سر سازش نداشت و در فرصتهای مختلف نارضایتی و مخالفت خود را ابراز می داشت و به این [[آیه]] شریفه عمل می نمود که {{متن قرآن|«وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ...»}}؛<ref>[[سوره هود]]/ ۱۱۳.</ref> (و بر ظالمان تکیه ننماید که موجب می شود آتش شما را فراگیرد). در اینجا چند نمونه از مخالفت ها و ناسازگاری های وی با ستمگران و رژیم پهلوی را می خوانیم. | |
| − | + | '''<I>الف. مخالفت با انتخابات طاغوتی:</I>''' | |
| − | + | در سال ۱۳۳۱ ش. قرار بود که انتخابات طاغوتی دوره هفدهم مجلس شورای ملی انجام یابد. جمعی تلاش می کردند تا با شرکت در آن، به رژیم شاه و عوامل آن مشروعیت بخشند. مرحوم آیت الله شهیدی به مخالفت برخاسته و با بیانات روشنگرانه و مثال های متنوع مردم را از شرکت در آن برحذر می داشت. | |
| − | + | '''<I>ب. توبیخ استاندار طاغوت:</I>''' | |
| − | + | یکی از شاگردان وی می نویسد: روز جمعه بود و من و رفیقم میرزا صادق و حاج میرزا علی داماد در گوشه اتاق نشسته بودیم و آقای شهیدی بالای اتاق مشغول مطالعه بود که سیدی معمم وارد شد و گفت: آقا! استاندار (دکتر منوچهر اقبال) در برون در، اجازه شرفیابی می خواهند، فرمود: من با استاندار کاری ندارم! سید از بس اصرار کرد آقای شهیدی ساکت شد، استاندار آمد، آقای شهیدی در مورد اعمال خلاف شرع و خلاف قانون به سرزنش و توبیخ استاندار پرداخت و او را مقداری نصیحت نمود، پس از ختم سخنان آقای شهیدی، استاندار بدون این که چیزی بگوید، برخاست و رفت.<ref>شرح حالی از نامدارن تاریخ، ج۲، ص۳۲۹.</ref> | |
| − | + | '''<I>ج. رد هدیه دربار:</I>''' | |
| − | + | [[علامه محمدتقی جعفری]] در خاطرات خود می گوید: «روزی شاه، برای مرحوم آقا میرزا فتاح شهیدی ۳۰ هزار تومان (به عنوان هدیه) می فرستد. مرحوم شهیدی قبول نمی کند! افراد دربار می گویند: این پولی که ما آوردیم، می دانیم که مورد نیاز شما نیست، آن را بگیرید و به طلبه ها بدهید. میرزا گفته بود: اگر طلبه ها از این پولها مصرف کنند دیگر طلبه نمی شوند». | |
| − | + | '''<I>د. امتناع از ملاقات با شاه:</I>''' | |
| − | + | علامه جعفری در خاطره دیگری می گوید: محمدرضا شاه به تبریز رفته بود. عده ای از بزرگان حتی بعضی از روحانیون مشهور تبریز به دیدن ایشان رفته بودند. چندن تن از اطرافیان دربار، به خدمت آیت الله شهیدی رسیده و از ایشان خواهش می کنند که او نیز به دیدن شاه برود. وی برای این که آنها را متقاعد کند، می گوید: آقاجان! من یک دهاتی هستم. مرا چه به شاه! آنها هر چه اصرار می کنند، وی این جمله را تکرار می کند.<ref>جاودان اندیشه، ص۱۰۶.</ref> | |
| − | + | ==وفات== | |
| − | + | مرحوم آیت الله میرزا فتاح شهیدی، که از زخم زبانها و آزار عده ای از خدا بی خبر سینه اش به تنگ آمده بود، در روز ۱۹ ماه [[صفر]]، در مسجد و در میان جمعیت رو به قبله ایستاده و فرمود: «اللهم خلّصنی فقد ملئتُ؛ خدایا دیگر بستوه آمده ام خلاصم کن!» بعد از این دعا، [[نماز]] را به جماعت ادا کرد و به خانه رفت. در همان روز به بستر بیماری افتاد و بعد از ۲۵ روز بیماری به ملاقات پروردگارش شتافت. | |
| − | + | بعد از رحلت آن اسوه [[صبر]] و فضیلت، مردم به قدر و منزلت او پی برده و با شخصیت علمی و معنوی اش بیشتر آگاه شدند، به حدی که تا آن زمان [[تشییع جنازه|تشییع جنازه ای]] باشکوهتر از تشییع پیکر پاک آن یگانه دوران در تبریز دیده نشده بود.<ref>هدایة الطالب، ص۶۵۸.</ref> این عالم جلیل القدر در ۱۵ [[ربیع الاول]] ۱۳۷۲ هـ.ق (۱۳۳۱ ش) دیده از جهان فروبست و پیکرش در قبرستان طوبائیه تبریز به خاک سپرده شد. | |
| − | + | ==پانویس== | |
| − | + | <references /> | |
| − | |||
| − | |||
| − | == | ||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | + | ==منابع== | |
| − | + | *[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، عبدالكريم پاکنيا، جلد ۴، صفحه ۴۰۵. | |
| + | *مجله پيام بهارستان، سال دوازدهم شماره ۶، زمستان ۱۳۸۸، [http://www.ensani.ir/storage/Files/20101205124442-Pages%20from%20payam6-10.pdf پژوهشگاه علوم انسانی]. | ||
| − | + | [[رده:علمای قرن چهاردهم]][[رده:علماء شیعه]][[رده:فقیهان]][[رده:مراجع تقلید]][[رده:مبارزان علیه پهلوی]] | |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | [[رده: | ||
| − | [[رده:فقیهان]] | ||
| − | [[رده:مراجع تقلید]] | ||
| − | [[رده:مبارزان علیه پهلوی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۴
«میرزا فتاح مجتهد تبریزی» (۱۳۷۲-۱۳۰۲ ق)، فقیه اصولی و عالم مجاهد شیعه در قرن چهاردهم قمری و از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی بود. او از مدرسان برجسته اصول و فقه در نجف و تبریز بود و آثار متعددی نیز در این علوم از جمله «هدایةالطالب الی اسرارالمکاسب» تألیف نمود. آن روحانی وارسته، از مخالفان حکومت طاغوتی پهلوی بود و هیچگاه با آن سر سازش نداشت.
| نام کامل | میرزا فتاح مجتهد تبریزی |
| زادروز | ۱۳۰۲ قمری |
| زادگاه | تبریز |
| وفات | ۱۳۷۲ قمری |
| مدفن | تبریز |
| اساتید |
آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمدکاظم یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی،... |
| شاگردان |
میرزا محسن کوچهباغی، علامه محمدتقی جعفری، ملا علی واعظ خیابانی، میرزا ولیالله اشراقی سرابی،... |
| آثار |
تعلیقه بر وسیلةالنجاه، هدایةالطالب الی اسرارالمکاسب، تهذیب الاحکام فی قاعدةالالزام، هدایة العقول، زاد التقوی،... |
محتویات
ولادت و خاندان
میرزا فتاح مجتهد تبریزی فرزند عالم مبارز، میرزا محمدعلی شیخ الاسلام داش آتانی در سال ۱۳۰۲ هـ.ق.[۱] در روستای داش آتان از توابع تبریز دیده به جهان گشود.
پدر ایشان، میرزا محمدعلی شیخ الاسلام یکی از بزرگان و مفاخر علمی و دینی تبریز و عالمی نیک نفس، فاضل، ادیب و وارسته بود. وی در اوایل غائله مشروطه و در سال ۱۳۲۶ هـ.ق به همراه میرزا محمد آقا (برادر امام جمعه) توسط سردسته فدائیان محله «خیابان»، به نام میرزا آقا بالاخان که از مخالفان سرسخت روحانیت بود، در سکوی مسجد رفیع در محله «خیابان» به شهادت رسید. آیت الله میرزا فتاح تبریزی بعد از اطلاع از شهادت مظلومانه پدر در نجف اشرف برای جاویدان ماندن حادثه شهادت پدر دانشمندش عنوان «شهیدی» را برای نام خانواده برگزید و از آن پس به «شهیدی» معروف گردید.[۲]
تحصیلات و استادان
میرزا فتاح، بعد از تحصیل دروس مقدماتی در زادگاه خویش به تبریز مهاجرت نمود و بعد از فراگیری سطوح متوسطه نزد اساتید ممتاز حوزه علمیه تبریز، همچون آیت الله سید ابوالحسن انگجی، برای تکمیل مراتب علمی و تحصیل سطوح عالی در سال ۱۳۲۳ هجری قمری به نجف اشرف هجرت کرد.
وی درس اصول را نزد آخوند خراسانی و فقه را از شریعت اصفهانی و سید محمدکاظم یزدی (صاحب عروة الوثقی) آموخت. بعد از رحلت آن بزرگان، مدتی نسبتاً طولانی در درس خارج اصول و فقه آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، حضور یافت و در ردیف همراهان و یاران نزدیک آن فقیه بزرگوار قرار گرفت. او علاوه بر اساتید بزرگ خویش، از سایر مراجع حوزه نجف از جمله میرزا محمدحسین نائینی اجازه اجتهاد دریافت کرد.[۳]
تدریس و شاگردان
آیت الله شهیدی به عنوان یکی از استادان برجسته و بی بدیل حوزه علمیه نجف مطرح گردید. یکی از محققین در مورد عظمت حوزه درسی وی در نجف اشرف، می نویسد: آیت الله شهیدی در نجف اشرف، مجلس درس مهمی داشت که فضلای بسیاری در آن حضور می یافتند. این فقیه فرزانه درس خود را به زبان عربی روان و رسا بیان می کرد. بسیاری از شرکت کنندگان عرب زبان از بحثهای ارزشمند وی کمال بهره را می بردند.[۴]
ایشان بعد از ۲۳ سال تحصیل مداوم در نجف اشرف، برای معالجه و صله ارحام، به ویژه دیدار مادر و زیارت حضرت امام رضا علیه السلام، به ایران بازگشت و در تبریز به تدریس خارج اصول و فقه پرداخت. وی بعد از ۴ سال یعنی در سال ۱۳۵۰ هـ.ق به درخواست سید ابوالحسن اصفهانی دوباره به نجف اشرف برگشت و آیت الله اصفهانی را که در آن هنگام محور مرجعیت شیعه محسوب می شد، از نظر علمی و عملی همراهی نمود. در سال ۱۳۶۱ هـ.ق به پیشنهاد آقا سید ابوالحسن اصفهانی شهر نجف را ترک کرده و برای همیشه به تبریز رفت و تا آخر عمر، در آن منطقه به احیای حوزه علمیه تبریز و پرورش عالمان دین پرداخت. وی رهبری دینی آن سامان را به عهده گرفت و تا حد توان به خدمات دینی ـ اجتماعی همت گماشت.[۵]
اندیشمندان زیادی در حوزه علمیه تبریز و نجف در محضر پرفیض آیت الله شهیدی پرورش یافتند که برخی از آنان شهرت جهانی دارند، که برخی از آنان عبارتند از:
- آیت الله میرزا محسن کوچهباغی: وی تحصیلات خویش را در حوزه تبریز آغاز نمود و بعد از گذراندن دروس مقدماتی، فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ حوزه تبریز، همچون میرزا فتاح شهیدی و میرزا رضی زنوزی فراگرفت.
- علامه محمدتقی جعفری؛ علامه جعفری در خاطرات خود می نویسد: از مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا فتاح شهیدی صاحب حاشیه بر مکاسب که از مجتهدین بسیار زبردست و باتقوی و وزین و مرد بزرگی بود استفاده نمودم، ایشان به من گفت: شما بروید نجف، عمده محرک ما برای رفتن به نجف، همین مرحوم شهیدی بود.
- ملا علی واعظ خیابانی (۱۲۸۲ـ۱۳۶۸ هـ.ق): این عالم فرهیخته علاوه بر مقام وعظ و خطابه در صحنه تألیف و تصنیف، تلاش فراوانی نموده است که از جمله آثار وی «وقایع الایام» (۵ جلد)، «علماء معاصرین» و «منتخب المقاصد» است.
- میرزا ولی الله اشراقی سرابی (۱۳۳۵ـ۱۳۷۰ هـ.ق): او عالمی پژوهشگر و مفسری ژرف اندیش است و یکی از شاخص ترین عالمان تفسیر و فقه آذربایجان بشمار می رود.
- میرزا احمد معروف به حاج میرزا آقا باغ میشهای: او نویسنده کتابهای الدرّ المنضود در شرح زیارت عاشورا، شرح و ترجمه «نهج البلاغه»، شرح دعای مکارم الاخلاق و... است. از مهمترین خدمات وی می توان به تنظیم و نشر مکاسب استادش (آیت الله شهید) با همیاری جمعی از اهل تحقیق اشاره نمود.
آثار و تألیفات
میرزا فتاح شهیدی اندوخته های علمی خویش از محضر اساتید بزرگ حوزه های تبریز و نجف را در قالب آثار مفیدی به دوستداران علم و دانش عرضه کرده است. برخی از این آثار چاپ شده و برخی دیگر به صورت خطی باقی مانده که فهرست آنان به شرح زیر است:
- تعلیقه بر وسیلة النجاة استادش سید ابوالحسن اصفهانی
- رساله تهذیب الاحکام فی قاعدة الالزام
- هدایة الطالب الی اسرار المکاسب، این کتاب که حاشیه بر مکاسب است، مشهورترین اثر این فقیه وارسته و مورد استفاده علما و فضلای حوزه ها و محافل علمی می باشد.
- شرح بر رساله العداله
- تعلیق بر رساله التقیه
- هدایة العقول، که شرح کتاب کفایة الاصول است.
- زاد التقوی، که حاشیه استدلالی بر عروة الوثقی است.
- کشکول
- حاشیه بر رسائل اثر شیخ مرتضی انصاری
- القضاء عن المیت، که تعلیقه ای است بر رساله شیخ انصاری.
- شرح بر زیارت عاشورا
- رساله جامع الدلالات فی القضاء والشهادات
- رساله در احیاء الاموات
- تعلیقه بر برخی ابواب و مسائل
- تحقیقی در مسئله قرعه
- اجوبة المسائل الوارده
- تحقیق در مسئله استهلاکیه
- تحقیق الدلائل که سه موضوع را در آن بررسی کرده است.[۶]
ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی
در اینجا به برخی از صفات اخلاقی و ویژگیهای آیت الله شهیدی می پردازیم:
الف. ساده زیستی:
پرهیز از جلوه های دنیوی یکی از شاخص ترین ویژگی های رهبران الهی است. آیت الله شهیدی در ردیف چنین عالمانی قرار داشت. علامه محمدتقی جعفری در مورد ساده زیستی استاد خویش می گوید: «مرد والامقامی بود و از وی جز دو فرش کهنه و مقداری اثاثیه معمولی چیزی باقی نماند. وصیت کرده بود من کتابهایش را به مدرسه مرحوم سید کاظم تحویل دهم، با آن که ایشان مرجع تقلید بود و مردم به او علاقه بسیاری داشتند اما فقیرانه زندگی می کرد». و در جای دیگری ساده زیستی آیت الله شهیدی را چنین ترسیم می کند: «ایشان واقعاً مردی بود المعرض عن الدنیا و طیّباتها، شهیدی واقعاً این گونه بود وقتی از دنیا رفت ماترک ایشان مقداری کتاب و وسایل معمولی زندگی بود و خانه هم ملک ایشان نبود».[۷]
ب. عزت نفس و یاری به تنگدستان:
آیت الله شهیدی یک از اسوه های گذشت و عزت نفس بود. وی در مقابل اهانت و یا تحقیر دیگران دلگیر نمی شد و درصدد انتقام و کینه ورزی نبود. در مقابل حقوق شخصی خود، دارای گذشت و بخشش بود. علامه جعفری این ویژگی استادش را چنین بیان می کند: او همیشه قبل از حضور در مسجد، در دکان عطاری نزدیک مسجد می نشست و رفع خستگی می کرد. روزی کسی بر او وارد می شود و می گوید: آنقدر خورده ای که گردنت کلفت شده! مقداری هم به ما بده که ما هم نیازمندیم. ایشان به عطار اشاره می کند و می گوید: ۲۵۰ تومان به وی بده آن مرد به دست و پای ایشان می افتد و عذرخواهی می کند.[۸] چون منزل وی به خاطر ۲۵۰ تومان در رهن بود او در تعجب بود که ایشان از کجا مشکل وی را فهمیده است و دقیقاً همان مبلغ را به وی می دهد. علامه جعفری در جای دیگر می فرماید: او ... خیلی باتقوا، وزین و مرد بزرگی بود.[۹]
ج. خودداری از انتشار رساله:
در گذشته، فقها و بزرگان دین برای حفظ محوریت رهبری و اقتدار مرجعیت شیعه اهمیت خاصی قائل بودند. آنان با این که از نظر علم و تقوا در حد اعلا بودند؛ اما هرگز به فکر ریاست و مقام برای خود نبوده، تلاش می کردند کسانی را که در خط مقدم مرجعیت قرار دارند، تقویت و اقتدار مرجعیت را حفظ کنند. برای همین ما در طول تاریخ روحانیت شیعه مشاهده می کنیم که در یک عصری با این که ده ها مجتهد مسلم وجود داشته اما پرچم مرجعیت شیعه بر دوش یکی از آنان بوده و دیگران در تقویت و اقتدار وی تلاش می نمودند؛ گرچه احیانا از او شایسته تر هم بودند. به همین جهت در هر دوره ای بیش از یکی دو رساله بیشتر مطرح نبوده است. آیت الله شهیدی از مجتهدان باتقوی و پاک نیتی بود که در عین شایستگی و درخواست مردم، رساله ننوشت. آیت الله شیخ علی غروی علیاری در این مورد می گوید: مرحوم آیت الله شهیدی، با این که یکی از سه مدرس معروف نجف بود (ایروانی، شهیدی، مشکینی) و در علم و تقوا معروف، اما تا زمانی که مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی زنده بود، رساله ننوشت. تبریز هم که آمده بود، از آقا سید ابوالحسن، ترویج می کرد.[۱۰]
د. شهرت گریزی:
آیت الله شهیدی از سال ۱۳۲۶، ظهرها در مسجد حصیر چیلر (میرزا مهدی قاری) واقع در نجار بازار تبریز و شبها در مسجد میرزا سلمان، واقع در محله خیابان، نماز جماعت اقامه می کرد. بعدها مردم اصرار کردند که این دو مسجد را به نام مسجد شهیدی بنامند. آن بزرگوار همیشه مردم را از تغییر نام این دو مسجد منع می کرد؛ ولی امروزه هر دو مسجد در تبریز به نام مسجد «شهیدی» معروف است.
هـ. توجه به شأن روحانیت:
آیت الله شهیدی به شأن و منزلت سلسله جلیله روحانیت توجه خاصی داشت. همیشه به روحانیون سفارش می کرد: که مواظب اعمال و رفتار خود باشید تا خدای ناکرده توسط حرکات و سخنان شما ضربه ای به دین و اعتقادات مردم وارد نیاید. خودش به صفات زیبای اخلاقی آراسته بود. قوت قلب، شجاعت، اخلاق نیک، تواضع، حلم، وقار و شکیبایی از جمله ویژگیهای وی بود. با این حال هرگاه احساس می کرد از سوی افرادی جایگاه رفیع روحانیت مورد خدشه قرار گرفته است، به صورت شایسته ای از آن دفاع می کرد. روزی در زمان سرلشگر قبلی، استاندار وقت آذربایجان، فردی روحانی نما را به اتهام خیانتی دستگیر نمودند. بعد از اثبات جرم، برخی از فرصت طلبان با همدستی عوامل طاغوت به خاطر شکستن قداست روحانیت وی را به حضور آیت الله شهیدی آوردند و گفتند: آقا! شما که برای شأن و منزلت روحانیت این همه ارزش قائلید؛ در میان آنان چنین افرادی وجود دارد. آقای شهیدی فرد مزبور را به نزدیک طلبیده و سپس وی را خلع لباس نموده و عبا و عمامه را در کنار خویش قرار داد و آنگاه خطاب به حضار فرمود: این شخص در پوشیدن این عبا و عمامه به ما روحانیت خیانت کرده است و ما این لباس را از او گرفتیم و حالا هر خیانتی که به شما کرده، ببرید و مجازاتش کنید. در ادامه فرمود: هیچ وقت نگویید یک روحانی خیانت کرده بلکه بگویید یک خائن آمده و لباس روحانی پوشیده است.
و. صبر و بردباری:
آیت الله شهیدی با این که مرجع شیعیان بود؛ اما مورد بی مهری عده ای از افراد غافل و ناآگاه قرار گرفته و شخصیت والای ایشان آماج تهمتها و ناسزاها واقع شد. با این حال این اسطوره صبر و استقامت تمام ناملایمات را به خاطر حفظ دین الهی به جان خریده و شکیبایی پیشه می کرد. یکی از همراهان ایشان می گوید: گاهی که من همراه ایشان به مسجد می رفتم و یا از مسجد برمیگشتم، افراد مغرض و ناآگاه در کنار خیابان از نزدیک باصدای بلند کلمات ناروا و اهانت آمیز در گوش وی می گفتند و گاهی هم علناً توهین می کردند و او هم می شنید و با سکوتی معنی دار رد می شد.[۱۱] گاهی این اذیت و آزارها آنچنان شدید بوده است که آن بزرگوار از خداوند درخواست می کرده است او را از آن منطقه بیرون ببرد.[۱۲]
مخالفت با رژیم طاغوت
آیت الله شهیدی به عنوان یک فقیه وارسته و به حق پیوسته، هیچگاه با ستمگران سر سازش نداشت و در فرصتهای مختلف نارضایتی و مخالفت خود را ابراز می داشت و به این آیه شریفه عمل می نمود که «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ...»؛[۱۳] (و بر ظالمان تکیه ننماید که موجب می شود آتش شما را فراگیرد). در اینجا چند نمونه از مخالفت ها و ناسازگاری های وی با ستمگران و رژیم پهلوی را می خوانیم.
الف. مخالفت با انتخابات طاغوتی:
در سال ۱۳۳۱ ش. قرار بود که انتخابات طاغوتی دوره هفدهم مجلس شورای ملی انجام یابد. جمعی تلاش می کردند تا با شرکت در آن، به رژیم شاه و عوامل آن مشروعیت بخشند. مرحوم آیت الله شهیدی به مخالفت برخاسته و با بیانات روشنگرانه و مثال های متنوع مردم را از شرکت در آن برحذر می داشت.
ب. توبیخ استاندار طاغوت:
یکی از شاگردان وی می نویسد: روز جمعه بود و من و رفیقم میرزا صادق و حاج میرزا علی داماد در گوشه اتاق نشسته بودیم و آقای شهیدی بالای اتاق مشغول مطالعه بود که سیدی معمم وارد شد و گفت: آقا! استاندار (دکتر منوچهر اقبال) در برون در، اجازه شرفیابی می خواهند، فرمود: من با استاندار کاری ندارم! سید از بس اصرار کرد آقای شهیدی ساکت شد، استاندار آمد، آقای شهیدی در مورد اعمال خلاف شرع و خلاف قانون به سرزنش و توبیخ استاندار پرداخت و او را مقداری نصیحت نمود، پس از ختم سخنان آقای شهیدی، استاندار بدون این که چیزی بگوید، برخاست و رفت.[۱۴]
ج. رد هدیه دربار:
علامه محمدتقی جعفری در خاطرات خود می گوید: «روزی شاه، برای مرحوم آقا میرزا فتاح شهیدی ۳۰ هزار تومان (به عنوان هدیه) می فرستد. مرحوم شهیدی قبول نمی کند! افراد دربار می گویند: این پولی که ما آوردیم، می دانیم که مورد نیاز شما نیست، آن را بگیرید و به طلبه ها بدهید. میرزا گفته بود: اگر طلبه ها از این پولها مصرف کنند دیگر طلبه نمی شوند».
د. امتناع از ملاقات با شاه:
علامه جعفری در خاطره دیگری می گوید: محمدرضا شاه به تبریز رفته بود. عده ای از بزرگان حتی بعضی از روحانیون مشهور تبریز به دیدن ایشان رفته بودند. چندن تن از اطرافیان دربار، به خدمت آیت الله شهیدی رسیده و از ایشان خواهش می کنند که او نیز به دیدن شاه برود. وی برای این که آنها را متقاعد کند، می گوید: آقاجان! من یک دهاتی هستم. مرا چه به شاه! آنها هر چه اصرار می کنند، وی این جمله را تکرار می کند.[۱۵]
وفات
مرحوم آیت الله میرزا فتاح شهیدی، که از زخم زبانها و آزار عده ای از خدا بی خبر سینه اش به تنگ آمده بود، در روز ۱۹ ماه صفر، در مسجد و در میان جمعیت رو به قبله ایستاده و فرمود: «اللهم خلّصنی فقد ملئتُ؛ خدایا دیگر بستوه آمده ام خلاصم کن!» بعد از این دعا، نماز را به جماعت ادا کرد و به خانه رفت. در همان روز به بستر بیماری افتاد و بعد از ۲۵ روز بیماری به ملاقات پروردگارش شتافت.
بعد از رحلت آن اسوه صبر و فضیلت، مردم به قدر و منزلت او پی برده و با شخصیت علمی و معنوی اش بیشتر آگاه شدند، به حدی که تا آن زمان تشییع جنازه ای باشکوهتر از تشییع پیکر پاک آن یگانه دوران در تبریز دیده نشده بود.[۱۶] این عالم جلیل القدر در ۱۵ ربیع الاول ۱۳۷۲ هـ.ق (۱۳۳۱ ش) دیده از جهان فروبست و پیکرش در قبرستان طوبائیه تبریز به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ این تاریخ با دست نوشته خود آن بزرگوار، در آخر کتاب وقایع الایام تتمه محرم، ص۴۰۱ هماهنگ است اما در آخر حاشیه مکاسب، ص۶۸ که به قلم یکی از شاگردان آن بزرگوار تحریر یافته تولد ایشان ۱۲۹۶ قمری ذکر شده است.
- ↑ رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، ص۱۰۱.
- ↑ وقایع الایام، تتمه محرم، ص۴۰۱.
- ↑ مکاسب کلانتر، ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ وقایع الایام، تتمه محرم، ص۴۰۱.
- ↑ در این بخش از کتابهای ذیل استفاده شده است: الذریعه، ج۳، ص۴۸۳، ج۵، ص۵۳، ج۲۵، ص۹۱ و ۱۷۹؛ معجم مؤلفی الشیعه، ص۹۱؛ هدایة الطالب، ص۶۵۸؛ مفاخر آذربایجان، ج۱، ص۳۱۴.
- ↑ مجله حوزه، ش۱۹، ص۲۷.
- ↑ باید توجه داشت که در حدود سالهای ۱۳۱۵، ۲۵۰ تومان مبلغ زیادی بوده است.
- ↑ جاودان اندیشه، در ضمن شرح حال آقای شهیدی.
- ↑ مجله حوزه، شماره (۶۴ـ۶۳)، ص۴۸.
- ↑ شرح حالی از نامداران تاریخ، ج۲، ص۳۳۰.
- ↑ حاشیه مکاسب، ص۱۴۷.
- ↑ سوره هود/ ۱۱۳.
- ↑ شرح حالی از نامدارن تاریخ، ج۲، ص۳۲۹.
- ↑ جاودان اندیشه، ص۱۰۶.
- ↑ هدایة الطالب، ص۶۵۸.
منابع
- گلشن ابرار، عبدالكريم پاکنيا، جلد ۴، صفحه ۴۰۵.
- مجله پيام بهارستان، سال دوازدهم شماره ۶، زمستان ۱۳۸۸، پژوهشگاه علوم انسانی.




