شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

حاج آقا رحیم ارباب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۲۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
 +
'''آیت الله العظمی آقا رحیم ارباب''' (۱۲۹۷ - ۱۳۹۶ ق)، [[فقیه]]، عارف و فیلسوف [[شیعه]] در قرن چهاردهم هجری و از شاگردان [[جهانگیر خان قشقایی|جهانگیرخان قشقایی]] و [[آخوند کاشانی|‌آخوند کاشانی]] است. ایشان از اساتید بزرگ حوزه علمیه [[اصفهان]] در علوم متعدد [[فقه]] و [[فلسفه]] و [[علم کلام|کلام]] و [[ریاضی]] بود. [[شهید بهشتی|شهید بهشتی]] و [[شهید مرتضی مطهری|شهید مطهری]] از شاگردان او هستند.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = رحیم ارباب چرمهینی
 +
||تصویر= [[پرونده:ارباب.jpg|۲۳۰px]]
 +
||زادروز =  ۱۲۹۷ قمری
 +
|زادگاه = [[اصفهان]]
 +
|وفات =  ۱۳۹۶ قمری
 +
|مدفن = اصفهان، [[تخت فولاد]]
 +
|اساتید =  [[جهانگیر خان قشقایی|جهانگیرخان قشقایی]]، [[آخوند کاشانی|‌آخوند کاشانی]]، [[سید محمدباقر درچه ای|سید محمدباقر درچه‌ای]]، [[سید ابوالقاسم دهکردی|سید ابوالقاسم دهکردی]]،...
 +
|شاگردان = [[شهید بهشتی]]، [[شهید مفتح]]، [[سید محمدرضا خراسانی]]، [[جلال الدین همایی]]، [[شهید مرتضی مطهری]]، [[آیت الله ناصری|محمد ناصری دولت آبادی]]،...
 +
|آثار = تصحیح «[[التبیان (کتاب)|تبیان]]، حاشیه بر منهاج معادن التجنیس، حواشی بر کتب [[فلسفه|فلسفی]]،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
==ولادت==
+
رحیم ارباب در سال ۱۲۹۷ هـ.ق در قریه «چرمهین» [[اصفهان]] و در خانه حاج علی پناه، مشهور به ارباب حاج آقا (فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) به دنیا آمد.
  
در سال 1297 هـ.ق در قریه «چرمهین» اصفهان و در خانه حاج علی پناه (ارباب حاج آقا) پسری به دنیا آمد كه نام او را «رحیم» برگزیدند.
+
«آقا رحیم در خانواده‌ای رشد کرد که افرادی باسواد، اهل [[شعر]] و ادب و تاریخ بودند. پدر ایشان در شعر، تخلص «لنگر» داشت و سال‌ها با [[عمان سامانی]] و دهقان سامانی و ملا محمد همامی و دیگر شعرای معاصرش جلسات شعر داشت. آقا رحیم نیز بیشتر اشعار فارسی [[حافظ شیرازی|حافظ]] و [[مولوی|مولانا]] و شعرای عرب را که حفظ داشت، ‌از دوره کودکی خود و از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش بوده است».
  
==خاندان==
+
اجداد آقا رحیم ارباب «از اعیان دهاقین و مشاهیر نجبا و بزرگ زادگان قریه چرمهین از قرای معروف روستای لنجان اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده می‌شود».<ref> محمدحسین ریاحی، ارباب معرفت، ص ۱۲۵.</ref>
  
پدر آقا رحیم، حاج علی پناه، مشهور به ارباب حاج آقا (فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) فرزند حاج علی پناه فرزند ملا عبدالله شیرانی بود. «آقا رحیم در خانواده‌ای رشد كرد كه افرادی باسواد، اهل شعر و ادب و تاریخ بودند. پدر ایشان در شعر، تخلص «لنگر» داشت و سال‌ها با عمان سامانی و دهقان سامانی و ملا محمد همامی و دیگر شعرای معاصرش جلسات شعر داشت. آقا رحیم نیز بیشتر اشعار فارسی حافظ و مولانا و شعرای عرب را كه حفظ داشت، ‌از دوره كودكی خود و از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش بوده است».
+
==تحصیلات و استادان==
  
آقا رحیم ارباب بزرگترین فرزند خانواده‌اش بود. وی دو برادر و یك خواهر داشت. یكی از برادرانش، عبدالله ارباب (1298ـ1379 هـ.ق) استاد بزرگ خط نسخ بود و [[قرآن]] و كتاب‌های [[دعا]] را با این خط می‌نوشت. دومین برادر وی، حاج عبدالعلی ارباب (1304ـ1384 هـ.ق) بود. او مردی باسواد و اهل كمال بود كه مخارج خانواده به همت وی تأمین می‌شد. هر دو برابر آقا رحیم از وی كوچكتر بودند، و پیش از او وفات یافتند.<ref> ارباب معرفت، ص 77.</ref>
+
آقا رحیم ارباب، ادبیات فارسی و بخشی از [[صرف]] و [[علم نحو|نحو]] را در کودکی، نزد ملا محمد همامی که مردی فاضل، ادیب و شاعر بوده است، در «چرمهین» خواند. وی در [[اصفهان]]، بقیه مقدمات و سطوح را نزد حاج میرزا بدیع درب امامی (متوفا: ۱۳۱۸ هـ.ق)، [[قوانین الاصول (کتاب)|قوانین الاصول]] را نزد علامه آیت الله [[سید محمدباقر درچه ای|سید محمدباقر درچه‌ای]] (متوفا: ۱۳۴۲ هـ.ق) و خارج [[اصول فقه]] را نزد [[سید ابوالقاسم دهکردی|سید ابوالقاسم دهکردی]] (۱۳۵۳ هـ.ق)، [[میر محمد تقی مدرس|سید محمدتقی مدرس]] و حاج آقا منیر احمدآبادی (متوفا: ۱۳۴۲ هـ.ق) آموخت. [[فلسفه]]، هیئت و [[ریاضی|ریاضیات]] را نیز نزد [[جهانگیر خان قشقایی|جهانگیرخان قشقایی]] و [[آخوند کاشانی|‌آخوند ملا محمد کاشی]] فراگرفت.<ref> ارباب معرفت، ص ۷۴.</ref>
  
اجداد آقا رحیم ارباب «از اعیان دهاقین و مشاهیر نجبا و بزرگ زادگان قریه چرمهین از قرای معروف روستای لنجان اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده می‌شود».<ref> همان، ص 125.</ref>
+
وی همچنین ۴ سال به فراگیری [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] نزد حاجی [[ملا اسماعیل درب کوشکی اصفهانی|ملا اسماعیل درب کوشکی]] پرداخت. او برای ادامه تحصیلات، به [[عراق]] رفت و در درس [[میرزا محمدحسن شیرازی]] شرکت کرد، تا به مقام [[اجتهاد]] نائل آمد.
  
پدر و عمویش (ارباب حاج حسن) از ستم «بختیاری‌ها گریخته... به شهر آمدند كه تظلم كنند؛ اما چه نتیجه كه حاكم، خود فاسدتر از آن‌ها (بختیاری‌ها) بود و به ناچار برای همیشه در اصفهان و ـ در محله‌ باغ همایون سابق و باغ تختی امروزی ـ ساكن شدند و محل سكونت آن‌ها چهار خانه تو در تو بود كه چهار طرف این خانه‌ها اتاق وجود داشت، ‌و هشت خانوار كه حدود شصت نفر بودند در صلح و صفا و ‌آرامش می‌زیستند...».<ref> ارباب معرفت، ص 67 و 68 (با تغییر اندك).</ref>
+
آقا رحیم ارباب شوق فراوانی نسبت به فراگیری دانش داشت. خودش در این باره می‌گوید: «از اول شب آماده مطالعه کتاب‌های علمی می‌شدم و مطالعه طول می‌کشید تا شام حاضر می‌شد و لذت مطالعه کتاب، ‌مهلت به صرف شام نمی‌داد و غذا سرد می‌شد و گاهی مطالعه طول می‌کشید تا صبح می‌شد و بعد از تناول غذای شب و ادای فریضه صبح، در مجلس درس حاضر می‌شدم و با شوقِ علم آموزی اعتنا به کمبود خواب نداشتم».<ref>همان، ص ۴۳.</ref>
  
==تحصیلات==
+
«آقا رحیم ارباب از حیث تبحر در ادبیات، در زمان خود کم نظیر بودند. تمام اشعار [[سیوطی]] را در سن نود و چند سالگی از حفظ داشتند و نیز کتاب «[[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|شرح منظومه]]» [[حاج ملاهادی سبزواری|ملا هادی سبزواری]] را...».<ref> همان، ص ۴۲.</ref>
  
آقا رحیم ارباب، ادبیات فارسی و بخشی از صرف و نحو را در كودكی، نزد ملا محمد همامی،<ref> وی مردی فاضل، ادیب و شاعر بوده است.</ref> در «چرمهین» خواند. وی در اصفهان، بقیه مقدمات و سطوح را نزد حاج میرزا بدیع (متوفا: 1318 هـ.ق)، قوانین اصول را نزد علامه آیت الله آقا سید محمدباقر درچه‌ای (متوفا: 1342 هـ.ق) و خارج [[اصول فقه]] را نزد سید ابوالقاسم دهكردی و حاج آقا منیر احمدآبادی (متوفا: 1342 هـ.ق) آموخت. [[فلسفه]]، هیئت و ریاضیات را نزد جهانگیرخان قشقایی و ‌آخوند ملا محمد كاشی فراگرفت.<ref> ارباب معرفت، ص 74.</ref>
+
==تدریس و شاگردان==
  
وی 4 سال به فراگیری اسفار نزد حاجی ملا اسماعیل درب كوشكی پرداخت. او برای ادامه تحصیلات، به [[عراق]] رفت و در درس میرزا محمدحسن شیرازی شركت كرد، تا به مقام اجتهاد نائل آمد.
+
آقا رحیم ارباب دروس متعددی از جمله [[شرح لمعه]] تدریس می‌کرد. «درس شرح لمعه ایشان آن قدر تطبیقی بود و شرح و بسط داشت که مطالب را استدلالی برای شاگردانشان می‌گفتند. آن کسانی که می‌رفتند درس ایشان و آن را یادداشت می‌کردند، از شرح لمعه آیت الله ارباب بیشتر از درس خارج دیگران استفاده می‌کردند؛ به طوری که کسی شش یا هفت سال به درس خارج حاج آقا رحیم ارباب می‌رفت، ادعای اجتهادش مقرون به دلیل می‌شد. چون در هر بحث فقهی، ایشان روایاتش را از [[بحارالانوار]] و یا کتب مشهور روایی که مستند [[فقه]] است، نقل می‌نمودند و یا نظر استادان فقه را با دلایل آن می‌گفتند. کتاب [[وسایل الشیعه]] از کتاب‌های جامع اخبار فقهی است، کانّه ایشان آن روایات را حاضر الذهن داشتند و اقوال مختلف فقها را نقل می‌کردند، با شرح لمعه تمام اقوال را با شواهد روایی و شواهد آیات [[قرآن|قرآن کریم]]، [[تفسیر]]، [[علم لغت|لغت]]، [[علم رجال|رجال]]، [[مصطلح الحدیث|درایه]] آن کاملاً بررسی می‌کردند. مصداق آن چه که به آن می‌گویند درس خارج».
  
او شوق فراوانی نسبت به فراگیری دانش داشت. خودش در این باره می‌گوید: «از اول شب آماده مطالعه كتاب‌های علمی می‌شدم و مطالعه طول می‌كشید تا شام حاضر می‌شد و لذت مطالعه كتاب، ‌مهلت به صرف شام نمی‌داد و غذا سرد می‌شد و گاهی مطالعه طول می‌كشید تا صبح می‌شد و بعد از تناول غذای شب و ادای فریضه صبح، در مجلس درس حاضر می‌شدم و با شوقِ علم آموزی اعتنا به كمبود خواب نداشتم».<ref> همان، ص 43.</ref>
+
حاج آقا رحیم ارباب، ابتدا در [[مسجد حکیم|مسجد حکیم]] و سپس در مسجد «کرک یراق» تدریس می‌کردند.<ref> همان، ص ۴۰.</ref> «ایشان فقه را از روی [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر]] می‌گفتند و جواهر هم جلوی ایشان بود. در خارج فقه استنباطشان از روی جواهر [[شیخ محمدحسن نجفی]] بود. فقه را از جواهر می‌گفتند و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را هم از [[فرائد الاصول (کتاب)|فرائد]].»<ref> همان، ص ۴۸.</ref> او پس از آن که بیماری‌اش شدت یافت، در منزل تدریس می‌کرد. وی به تدریس، بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت می‌داد، «در طول پنجاه سال کمتر مسافرت رفتند، حتی برای سفرهای زیارتی [[عتبات عالیات|عتبات]] مقدس [[کربلا]]، [[نجف]]، [[مشهد]] و [[حج]] هم همان یک حج واجب را ایشان رفتند. ایشان درس را تعطیل نمی‌کردند و در احیای حوزه و تربیت شاگردانی که هر کدام از علمای این شهر ([[اصفهان]]) هستند، نهایت جدیت و کوشش را می‌نمودند».<ref> همان، ص ۴۰.</ref>
  
آقا رحیم ارباب «از حیث تبحر در ادبیات، در زمان خود كم نظیر بودند. تمام اشعار [[سیوطی]] را در سن نود و چند سالگی از حفظ داشتند و نیز كتاب شرح منظومه ملا هادی سبزواری را، همین ملاهادی كتابی دارد در [[فقه]] به نام «نبراس» كه هم نظم است و هم نثر و موضوع آن [[فلسفه]] [[احكام]] است».<ref> همان، ص 42.</ref>
+
آیت الله ارباب در سال ۱۳۲۰ جواهر و شرح تجرید [[علامه حلی|علامه]] را در مسجد حکیم تدریس می‌کرد.<ref> همان، ص ۵۷.</ref> وی معتقد بود «تنها تدریس کافی نیست، علما و مجتهدین بر اریکه منبر بنشینند و به بیان مسائل شرعیه و اخلاقیات برای مردم بپردازند.»<ref> همان، ص ۱۰ (با تغییر اندک).</ref> یکی از شاگردان وی‌ می‌گوید: «در زمینه [[فلسفه]]، در حد اعلی بودند و به «حکیم» شهرت داشتند».<ref> همان، ص ۵۷.</ref>
  
==استادان==
+
آیت الله ارباب آخرین فروغ‌های فلسفه در اصفهان بودند. وی مدت‌ها درس فلسفه می‌گفتند، لکن بعداً تبدیل کردند به [[علم کلام|کلام]]. مانند «شرح تجرید» و هنگامی که به ایشان پیشنهاد می‌شود که شرح منظومه تدریس کنند، قبول نمی‌کنند و می‌فرماید: حاضرم [[شرایع الاسلام (کتاب)|شرایع الاسلام]] (در فقه) بگویم. [[حکمت]] ایشان «متمایل به [[حکمت مشایی|حکمت مشاء]] و حرف‌های [[ملاصدرا]] بود؛ به مطالب صدرالمتألهین خیلی اهمیت می‌دادند. هر وقت حرف از حکمت بود، ‌معمولاً سخنان ملاصدرا یا [[محیی الدین ابن عربی|محی الدین عربی اندلسی]] را مطرح می‌فرمودند، زیرا این ها استوانه‌های علمی ایشان بودند در حکمت و [[عرفان]]».<ref> همان، ص ۵۰ و ۵۱.</ref>
  
استادان حاج آقا رحیم در [[اصفهان]] و [[نجف]] به شرح ذیل است:
+
برخی از شاگردان ایشان عبارتند از:
  
# حجت الاسلام والمسلمین ابوالمعالی كلباسی
+
#ملا محمدعلی معلم حبیب‌آبادی (نویسنده مکارم الآثار)؛ او می‌گوید: «من هیئت را خدمت آیت الله ارباب می‌خواندم و مثل این که ایشان در کرات سیر کرده بودند، با وجود نداشتن ابزار و وسایل در آن زمان، چنان برای ما علم هیئت را ترسیم می‌نمودند که گویا می‌دیدیم و برای ما عینیت پیدا می‌کرد».<ref> ارباب معرفت، ص ۴۰.</ref>
# آخوند ملا محمد كاشی
+
#سید حسین مدرس هاشمی (متولد: ۱۲۹۰ هـ.ق)؛ وی هیئت را نزد آیت الله ارباب فراگرفت.<ref> مجله حوزه، شماره ۴۷، ص ۳۳.</ref> او درباره استادش می‌گوید: «خیلی به ادبیات بها می‌داد و اگر طلبه‌ای عبارتی را اشتباه می‌خواند، خیلی ناراحت می‌شد و برعکس، وقتی عبارت عربی را از نظر ادبی خوب می‌خواند، او را مورد تشویق قرار می‌داد».<ref> همان، ص ۴۰ و ۴۱.</ref>
# آیت الله سید محمدتقی مدرس
+
#سید مصطفی بهشتی نژاد
# آیت الله حاج سید محمدباقر درچه‌ای
+
#[[شهید بهشتی|شهید سید محمد حسینی بهشتی]]
# جهانگیرخان قشقایی<ref> گنجینه دانشمندان، ج 8، ص 86.</ref>
+
#[[شهید مفتح|شهید محمد مفتح]]
# آیت الله سید ابوالقاسم دهكردی (1272ـ1353 هـ.ق)
+
#[[سید محمدرضا خراسانی]]
# میرزا بدیع درب امامی (متوفی: 1318 هـ.ق)<ref> دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 505.</ref>
+
#ملا هاشم جنتی (پدر [[احمد جنتی|آیت الله جنتی]])
# حاج آقا منیر احمدآبادی (1269 ـ 1342 هـ.ق)
+
#شیخ حسین علی راشد (سخنران معروف)
# آقا سید محمود كلیشادی (متوفی: 1324 هـ.ق)<ref> همان.</ref>
+
#شیخ مرتضی شمس اردکانی
 +
#آیت الله محمد ناصری دولت آبادی اصفهانی<ref> به نقل از حسن ابراهیم زاده (یکی از پژوهشگران حوزه علمیه قم).</ref>
 +
#[[جلال الدین همایی]]: وی «هر وقت به اصفهان می‌آمد، فوراً به خدمت آقای ارباب می‌شتافت و ایشان نیز به وی علاقه داشتند. آقا همایی «فقه» آیت الله ارباب را تماماً می‌دانست.»<ref> ارباب معرفت، ص ۵۷.</ref> آقای همایی در این خصوص نوشته است: «این بنده ‌حقیر افتخار دارد که سالیان دراز با ارادت صادق در خدمت ایشان آمد و رفت داشتم و مدت مدید از درس [[فقه]]، [[کلام]]، هیئت و نجوم از محضر مبارکشان بهره‌مند شده‌ام...».<ref> مجله جاویدان خرد، شماره اول، سال سوم، ص ۸.</ref>
 +
#[[شهید مرتضی مطهری]]: آیت الله شیخ احمد فیاض می‌گوید: «مرحوم مطهری پیش حاج [[میرزا علی آقا شیرازی|میرزا علی شیرازی]] و مرحوم ارباب ـ که در جنبه‌های [[حکمت]] و [[ریاضی]] و... قوی بودند و جامع ـ رفت و آمد می‌کردند و از ایشان استفاده‌ها می‌بردند، مرحوم ارباب به ایشان احترام می‌گذاشتند».<ref> مجله حوزه، شماره ۱۸، ص ۳۲.</ref> شهید مطهری درباره حاج آقا رحیم ارباب گفته است: «خدا حفظ کند آقای حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی را، ایشان از علمای طراز اول ما در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[فلسفه]] و [[ادبیات عرب]] و قسمتی از ریاضیات قدیم می‌باشند...».<ref> ارباب معرفت، (پشت جلد).</ref>
  
==احترام به استادان==
+
==آثار و تألیفات==
  
ارادت و عشق آقا رحیم به استادانش، به خصوص جهانگیرخان قشقایی و آخوند كاشی به حدی بود كه نظیرش در كمتر كسی دیده شده است. وی در خدمت آن دو بزرگوار می‌ایستاد تا بگویند: آقا رحیم، بنشین! آن وقت با ادب در حضور آنان می‌نشست. «نكته مهمی كه در زندگی ایشان قابل توجه است و به عنوان اسوه پذیری از آیت الله ارباب می‌توان نام برد، ‌این است كه در مورد خدمت به استادش، جهانگیرخان این گونه بود كه كلیه وسایل زندگی و خوراك ایشان را تهیه و غذای ایشان را آماده می‌كرد و حتی لباس‌های ایشان را با نهایت احتیاطی كه طبیعت او بود، می‌شست؛ آن گاه اگر اجازه می‌داد از خدمتش مرخص می‌شد».<ref> ارباب معرفت، ص 74.</ref>
+
حاج آقا رحیم ارباب جزوه‌ای در علم هیئت نوشته بودند. از جمله آثار ایشان، حاشیه نویسی بر کتب مختلف علمی ـ [[فلسفه|فلسفی]] بود، به طوری که مطالب خلاف خود را در سطوری یادداشت و نظر خودشان را نیز می‌نوشتند.<ref>همان، ص ۴۵.</ref> ایشان در این زمینه همانند مرحوم [[علامه شعرانی|ابوالحسن شعرانی]] بودند که بر آثار دیگران حاشیه می‌زدند.
  
==تدریس==
+
آیت الله ارباب همراه آیت الله [[میرزا علی آقا شیرازی]]، در تصحیح «[[التبیان (کتاب)|تبیان]]» سعی فراوانی نمود. «مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی در جلسات متعددی که در هر هفته با حاج آقا رحیم داشتند؛ آن دو با هم گفتگو می‌کردند و بقیه سراپا گوش بودند، ‌خوب به یاد دارم که مدت‌های مدید، به هنگامی که مشغول تصحیح تبیان بودند، ... تبیان را صفحه به صفحه تصحیح کرده و به پیش می‌رفتند؛ تا پایان پذیرفت.»<ref> همان، ص ۶۹.</ref> این [[تفسیر قرآن|تفسیر]] شامل ۷۶ جزء بود.<ref> همان، ص ۴۴ (با تغییر اندک).</ref>
  
او شرح لمعه تدریس می‌كردند. درس شرح لمعه ایشان «آن قدر تطبیقی بود و شرح و بسط داشت كه مطالب را استدلالی برای شاگردانشان می‌گفتند. آن كسانی كه می‌رفتند درس ایشان و آن را یادداشت می‌كردند، از شرح لمعه آیت الله ارباب بیشتر از درس خارج دیگران استفاده می‌كردند؛ به طوری كه كسی شش یا هفت سال به درس خارج حاج آقا رحیم ارباب می‌رفت، ادعای اجتهادش مقرون به دلیل می‌شد. چون در هر بحث فقهی، ایشان روایاتش را از [[بحارالانوار]] و یا كتب مشهور روایی كه مستند [[فقه]] است، نقل می‌نمودند و یا نظر استادان فقه را با دلایل آن می‌گفتند. كتاب [[وسایل الشیعه]] از كتاب‌های جامع اخبار فقهی است، كانّهُ ایشان آن روایات را حاضر الذهن داشتند و اقوال مختلف فقها را نقل می‌كردند، با شرح لمعه تمام اقوال را با شواهد روایی و شواهد آیات [[قرآن]] كریم، [[تفسیر]]، لغت، رجال، درایه آن كاملاً بررسی می‌كردند. مصداق آن چه كه به آن می‌گویند درس خارج».
+
از دیگر آثار این عالم فرهیخته، تعلیقات ریاضی در حواشی کتاب «منهاج معادن التجنیس» است که در نسخه عکسی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.<ref> همان، ص ۱۲۷.</ref>
  
حاج آقا رحیم ارباب، ابتدا در مسجد حكیم و سپس در مسجد «كرك یراق» تدریس می‌كردند.<ref> همان، ص 40.</ref> وی «فقه را از روی جواهر می‌گفتند و جواهر هم جلوی ایشان بود. در خارج فقه استنباطشان از روی جواهر آشیخ محمدحسین نجفی بود. فقه را از جواهر می‌گفتند و اصول را هم از فرائد.»<ref> همان، ص 48.</ref> او پس از آن كه بیماری‌اش شدت یافت، در منزل تدریس می‌كردند. وی به تدریس، بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت می‌دادند، «در طول پنجاه سال كمتر مسافرت رفتند، حتی برای سفرهای زیارتی عتبات مقدس [[كربلا]]، [[نجف]]، [[مشهد]] و [[حج]] هم همان یك حج واجب را ایشان رفتند. ایشان درس را تعطیل نمی‌كردند و در احیای حوزه و تربیت شاگردانی كه هر كدام از علمای این شهر ([[اصفهان]]) هستند، نهایت جدیت و كوشش را می‌نمودند».<ref> همان، ص 40.</ref>
+
==فعالیت اجتماعی==
 +
'''آیت‌الله ارباب و امام خمینی:'''
  
آیت الله ارباب در سال 1320 جواهر و شرح تجرید علامه را در مسجد حكیم تدریس می‌كردند.<ref> همان، ص 57.</ref> وی معتقد بود «تنها تدریس كافی نیست، علما و مجتهدین بر اریكه منبر بنشینند و به بیان مسائل شرعیه و اخلاقیات برای مردم بپردازند.»<ref> همان، ص 10 (با تغییر اندك).</ref> یكی از شاگردان وی‌ می‌گوید: «در زمینه [[فلسفه]]، در حد اعلی بودند و به «حكیم» شهرت داشتند».<ref> همان، ص 57.</ref>
+
«در ابتدای مبارزات [[امام خمینی]] (قدس‌سره) و نهضت ایشان، قضایای نهضت به آقای ارباب منتقل شد و ایشان فرمودند: آقای خمینی که از اصحاب لیل (اهل [[نماز شب]]) هستند باید پیروز شوند و کارشان به ثمر برسد. شخصی به آیت‌الله ارباب گفت: شاه انتظار دارد که حضرت آیت‌الله  خمینی بروند و از او عذرخواهی کنند؛ آقای ارباب در جواب او فرمودند: این شاه است که باید برود و از ایشان عذرخواهی کند.»<ref>ریاحی، محمدحسین، ارباب معرفت، ص۳۳.</ref>
  
آیت الله ارباب آخرین فروغ‌های فلسفه در اصفهان بودند. وی مدت‌ها درس فلسفه می‌گفتند، لكن بعداً تبدیل كردند به كلام. مانند «شرح تجرید» و هنگامی كه به ایشان پیشنهاد می‌شود كه شرح منظومه تدریس كنند، قبول نمی‌كنند و می‌فرماید: حاضرم شرایع الاسلام (فقه) بگویم. [[حكمت]] ایشان «متمایل به حكمت مشاء و حرف‌های [[ملاصدرا]] بود؛ به مطالب صدرالمتألهین خیلی اهمیت می‌دادند. هر وقت حرف از حكمت بود، ‌معمولاً سخنان ملاصدرا یا محی الدین عربی اندلسی را مطرح می‌فرمودند، زیرا این ها استوانه‌های علمی ایشان بودند در حكمت و عرفان».<ref> همان، ص 50 و 51.</ref>
+
'''آیت‌الله ارباب و مسائل جهانی:'''
  
==شاگردان==
+
«ایشان در مسائل جهانی و خارج از کشور نیز اگر صلاح می‌دانستند، اظهار نظر می‌فرمودند در موقع استقلال [[الجزایر]] که ظاهراً در سال ۱۳۴۲ش بود، [[فتوا|فتوایی]] جهت کمک به مسلمانان و ملت الجزایر و به نفع آنان و علیه دولت فرانسه صادر نمودند.» در بخشی از آن آمده است: «وَ قالَ تَبارکَ وَ تَعالی: اِنْ تَنْصرُوا الله یَنْصُرکُمْ وَ یُثَبِّت اَقْدامَکُمْ؛ دیر زمانی است که اهل الجزایر به وجوه مختلفه دچار گرفتاری شدید گردیده و ندای «یا للمسلمین» آن‌ها به سمع عالمیان رسیده، به منظور عمل به لوازم ایمان بلکه عمل به لوازم بشریت و وجدان مامول و مترقب از ارباب همم عالیه و اولیاء احسان که مظانّ خیرند، از طبقات جامعه و طوایف این است که در اسرع اوقات هر چند زودتر بذل جهد فرموده در مقام مساعدت و دستگیری این ستمدیدگان که حال آن‌ها حزن‌آور و رقّت‌بار است بر آیند و خداوند را از خود خشنود فرمایند، ان‌شاء‌الله وسیله ازدیاد نعمت و برکت خواهد بود؛ اقل الخلیقه رحیم.»
 
 
# ملا محمدعلی معلم حبیب‌آبادی (نویسنده مكارم الآثار) می‌گوید: «من هیئت را خدمت آیت الله ارباب می‌خواندم و مثل این كه ایشان در كُرات سیر كرده بودند، با وجود نداشتن ابزار و وسایل در آن زمان، چنان برای ما علم هیئت را ترسیم می‌نمودند كه گویا می‌دیدیم و برای ما عینیت پیدا می‌كرد».<ref> ارباب معرفت، ص 40.</ref>
 
# سید حسین مدرس هاشمی (متولد: 1290 هـ.ق) وی هیئت را نزد آیت الله ارباب فراگرفت.<ref> مجله حوزه، شماره 47، ص 33.</ref> او درباره استادش می‌گوید: «خیلی به ادبیات بها می‌داد و اگر طلبه‌ای عبارتی را اشتباه می‌خواند، خیلی ناراحت می‌شد و برعكس، وقتی عبارت عربی را از نظر ادبی خوب می‌خواند، او را مورد تشویق قرار می‌داد».<ref> همان، ص 40 و 41.</ref>
 
# سید مصطفی بهشتی نژاد
 
# سید محمد حسینی قهدریجانی
 
# شهید سید محمد حسینی بهشتی
 
# شهید محمد مفتح
 
# حاج سید محمدرضا خراسانی
 
# حاج میرزا علی آقا هسته‌ای
 
# سید محمد مباركه‌ای
 
# حاج ملا رمضان املایی
 
# حجت الاسلام مقتدایی
 
# حاج آقا رضا بهشتی نژاد
 
# ملا هاشم جنتی (پدر آیت الله جنتی)
 
# حاج آقا هدایت (اهل شهرضا)
 
# حاج آقا مهدی امام (امام جمعه شهرضا)
 
# آخوند نوری (اهل رهنان)
 
# حاج آقا میرزا امام دهكردی
 
# حاج آقا مصطفی امام دهكردی
 
# آقای حسین علی راشد (سخنران معروف)
 
# شیخ مرتضی شمس اردكانی
 
# حاج آقا كلباسی
 
# آیت الله ناصری اصفهانی<ref> به نقل از حسن ابراهیم زاده (یكی از پژوهشگران حوزه علمیه قم).</ref>
 
# جلال الدین همایی: وی «هر وقت به اصفهان می‌آمد، فوراً به خدمت آقای ارباب می‌شتافت و ایشان نیز به وی علاقه داشتند. آقا همایی «فقه» آیت الله ارباب را تماماً می‌دانست.»<ref> ارباب معرفت، ص 57.</ref> آقای همایی در این خصوص نوشته است: «این بنده ‌حقیر افتخار دارد كه سالیان دراز با ارادت صادق در خدمت ایشان آمد و رفت داشتم و مدت مدید از درس [[فقه]]، [[كلام]]، هیئت و نجوم از محضر مباركشان بهره‌مند شده‌ام. آن چه درباره ایشان می‌نویسم مبتنی بر درایت است، نه روایت؛ از قبیل مشاهدات و امور یقینی است نه مسموعات و قضایای حدسی و تخمینی».<ref> مجله جاویدان خرد، شماره اول، سال سوم، ص 8.</ref>
 
# [[شهید مرتضی مطهری]]: آیت الله شیخ احمد فیاض می‌گوید: «مرحوم مطهری پیش حاج میرزا علی شیرازی و مرحوم ارباب ـ كه در جنبه‌های [[حكمت]] و ریاضی و... قوی بودند و جامع ـ رفت و آمد می‌كردند و از ایشان استفاده‌ها می‌بردند، مرحوم ارباب به ایشان احترام می‌گذاشتند».<ref> مجله حوزه، شماره 18، ص 32.</ref>
 
 
 
شهید مطهری درباره حاج آقا رحیم ارباب گفت: «خدا حفظ كند آقای حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی را، ایشان از علمای طراز اول ما در فقه و [[اصول]] و [[فلسفه]] و ادبیات عرب و قسمتی از ریاضیات قدیم می‌باشند؛ شاگرد حكیم معروف مرحوم جهانگیرخان قشقایی بوده‌اند و مثل مرحوم جهانگیرخان هنوز هم كلاه پوستی بسر می‌گذارند».<ref> ارباب معرفت، (پشت جلد).</ref>
 
  
 
==ویژگی‌های اخلاقی==
 
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
در خصوص ویژگی‌های اخلاقی حاج آقا رحیم ارباب باید گفت كه وی مردی بود كه جذبه معنوی‌اش، كوچك و بزرگ را به تكریم و تعظیم وامی‌داشت و سخنان كوتاه و پرلطفش هر كسی را به قبول و اطاعت ترغیب می‌كرد. همیشه با طمأنینه راه می‌رفت و چشم به سوی زمین داشت. ابتدا، از طریق صدا دیگران را می‌شناخت و بعد آن ها را می‌دید. به اندك غذایی قانع بود، غذای اصلی او را لبنیات تشكیل می‌داد. اگر به مهمانی می‌رفت ساده‌ترین غذا را می‌خورد. عادت او، خوردن چند استكان چای بود. هرگز با هیچ كس، بچه و بزرگ، با لحن تند و خشن سخن نمی‌گفت و همه را با لفظ آقا یا خانم صدا می‌زد. او با بچه‌هایی كه شلوغ می‌كردند، درشتی نمی‌كرد و با مهربانی برخورد می‌نمود.
+
حاج آقا رحیم ارباب مردی بود که جذبه معنوی‌اش، کوچک و بزرگ را به تکریم و تعظیم وامی‌داشت و سخنان کوتاه و پرلطفش هر کسی را به قبول و اطاعت ترغیب می‌کرد. همیشه با طمأنینه راه می‌رفت و چشم به سوی زمین داشت. به اندک غذایی قانع بود، غذای اصلی او را لبنیات تشکیل می‌داد. اگر به مهمانی می‌رفت ساده‌ترین غذا را می‌خورد.  
  
هر كس به ملاقات او می‌رفت، تا آن جا كه توان داشت در تكریم و تعظیم او می‌كوشید و در مقابل او بپا می‌خاست. كمتر كسی دیده شده است كه هنگام سخن گفتن از استادان خود و بزرگان گذشته و حال، تا آن حد احترام آمیز سخن گوید. «وقتی از جهانگیرخان و آخوند كاشی حرفی به میان می‌آورد، درست مثل آن بود كه هنوز در برابر آنان ایستاده است. آن ها را عاشقانه می‌ستود. یك بار مرد ناپخته‌ای به ایشان گفت: حاج آقا! شنیده‌ام كه مرحوم آخوند كاشی گاهی عصبانی كه می‌شدند الفاظ تند و درشت بر زبان می‌آوردند. در پاسخ گفتند: از این بابت چیزی نمی‌دانم؛ ولی شما آیا از بزرگی مقام و علم آخوند چیزی نشنیده‌ای؟ گفت: چرا. گفتند: پس از آن ها حرف بزنید.<ref> همان، ص 63 و 64.</ref>
+
هرگز با هیچ کس، بچه و بزرگ، با لحن تند و خشن سخن نمی‌گفت و همه را با لفظ آقا یا خانم صدا می‌زد. او با بچه‌هایی که شلوغ می‌کردند، درشتی نمی‌کرد و با مهربانی برخورد می‌نمود. حاج رحیم ارباب می گوید: «در مسایل علمى، هیچ ادعایى ندارم. اما در مسایل شخصى خود، دو ادعا دارم: یکى آنکه به عمرم [[غیبت (گناه)|غیبت]] نکردم و غیبت نشنیدم؛ دوم آنکه در طول عمرم، چشمم به نامحرم نیفتاده است».
  
==جنبه علمی==
+
هر کس به ملاقات ایشان می‌رفت، تا آن جا که توان داشت در تکریم و تعظیم او می‌کوشید و در مقابل او بپا می‌خاست. ارادت و عشق آقا رحیم به استادانش، به خصوص [[جهانگیر خان قشقایی|جهانگیرخان قشقایی]] و [[آخوند کاشانی|آخوند کاشی]] به حدی بود که نظیرش در کمتر کسی دیده شده است. «وقتی از جهانگیرخان و آخوند کاشی حرفی به میان می‌آورد، درست مثل آن بود که هنوز در برابر آنان ایستاده است. آن ها را عاشقانه می‌ستود. یک بار مرد ناپخته‌ای به ایشان گفت: حاج آقا! شنیده‌ام که مرحوم آخوند کاشی گاهی عصبانی که می‌شدند الفاظ تند و درشت بر زبان می‌آوردند. در پاسخ گفتند: از این بابت چیزی نمی‌دانم؛ ولی شما آیا از بزرگی مقام و علم آخوند چیزی نشنیده‌ای؟ گفت: چرا. گفتند: پس از آن ها حرف بزنید.<ref> همان، ص ۶۳ و ۶۴.</ref>
  
مرحوم ارباب، از نظر علمی فوق العاده بود. «مرحوم ارباب رفته بودند تهران برای معالجه. آقایی از علمای تهران، همراه پسرش به عیادت آن مرحوم می‌روند. همان جا، مشكل فلسفی را كه سال‌ها دنبال حل آن بوده؛ ولی موفق به حل آن نشده بود، از مرحوم ارباب سؤال می‌كند. ایشان با همان حال مریضی و با آن كهولت سن، پاسخ وی را می‌دهد و سپس اشعاری را از منظومه، از حفظ می‌خواند. آن آقا به پسرش می‌گوید: «این چنین باید درس خواند كه هنوز اشعار منظومه از یادش نرفته است و مشكل مرا هم به آسانی حل كرد».<ref> مجله حوزه، شماره 53، ص 54 و 55.</ref>
+
==وفات==
  
==تألیفات==
+
آیت الله آقا رحیم ارباب نزدیک به یک قرن زیست. این حکیم فرزانه در خصوص راز طولانی بودن عمر خود گفته است: «من هیچ وقت بدخواه کسی نبودم.»<ref> ارباب معرفت، ص ۲۰.</ref> وی در ۱۸ [[ذی الحجه]] ۱۳۹۶ هـ.ق (۱۹ آذر ۱۳۵۵ هـ.ش) و در روز [[عید غدیر]] دار فانی را وداع گفت. بدن مطهرش را در [[تخت فولاد]] اصفهان، حوالی تکیه ملک به خاک سپردند.
  
حاج آقا رحیم ارباب جزوه‌ای در علم هیئت نوشته بودند. از جمله آثار ایشان، حاشیه نویسی بر كتب مختلف علمی ـ فلسفی بود ـ به طوری كه مطالب خلاف خود را در سطوری یادداشت و نظر خودشان را نیز می‌نوشتند.<ref> همان، ص 45.</ref> ایشان در این زمینه همانند مرحوم ابوالحسن شعرانی بودند كه بر آثار دیگران حاشیه می‌زدند.
+
==پانویس==
 +
<references />
  
آیت الله ارباب همراه آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی، در تصحیح «تبیان» سعی فراوانی نمود. «مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی در جلسات متعددی كه در هر هفته با حاج آقا رحیم داشتند؛ آن دو با هم گفتگو می‌كردند و بقیه سراپا گوش بودند، ‌خوب به یاد دارم كه مدت‌های مدید، به هنگامی كه مشغول تصحیح تبیان بودند، از بعدازظهر تا غروب، دو نفری مشغول بودند و گاهی سید دیگری نیز بود كه متأسفانه ایشان را به یاد نمی‌آورم. به هر حال، [[تبیان]] را صفحه به صفحه تصحیح كرده و به پیش می‌رفتند؛ تا پایان پذیرفت.»<ref> همان، ص 69.</ref> این تفسیر شامل 76 جزء بود «كه در كتابخانه مرحوم آقا محسن اراكی بوده است كه به دستور حاج میرزا علی آقا شیرازی از آن‌جا توسط استاد حسین عمادزاده به اصفهان ـ برای تصحیح و مقابله ـ برده می‌شود».<ref> همان، ص 44 (با تغییر اندك).</ref>
+
==منابع==
  
از دیگر آثار این عالم فرهیخته، تعلیقات ریاضی در حواشی كتاب «منهاج معادن التجنیس» است كه در نسخه عكسی كتابخانه مركزی دانشگاه تهران موجود است.<ref> همان، ص 127.</ref>
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۳، زندگی نامه "آیت الله ارباب" از سید عباس رفیعی پورعلوی.
 +
*آیا می توان نماز را به فارسی خواند؟، [http://www.andisheqom.com/Files/matbuat.php?idVeiw=660&level=4&cat=n اندیشه قم]، بازیابی: ۷ اسفند ۱۳۹۲.
 +
*ویکی فقه.
  
==توجه به فقرا و مستمندان==
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:ارباب (5).jpg|رحیم ارباب چرمهینی (نفر دوم از چپ) در جوانی
 +
پرونده:ارباب (6).jpg|رحیم ارباب چرمهینی
 +
پرونده:ارباب (4).jpg|رحیم ارباب چرمهینی
 +
پرونده:ارباب (8).jpg|نشسته از راست: ناشناسان، رحیم ارباب چرمهینی، محمد کلباسی و ناشناسان
 +
پرونده:ارباب (1).jpg|رحیم ارباب چرمهینی
 +
پرونده:شمس (5).jpg|از راست: ناشناس، [[آیت الله شمس آبادی|شهید سید ابوالحسن موسوی شاهاندشتي آل رسول (شمس آبادی)]]، ناشناس و رحیم ارباب چرمهینی
 +
پرونده:ارباب (3).jpg|رحیم ارباب چرمهینی
 +
پرونده:ارباب (9).jpg|از راست: محمود شلتوت، غلامرضا کیانپور و رحیم ارباب چرمهینی
 +
پرونده:ارباب (10).jpg|رحیم ارباب چرمهینی و جلال الدین همائی
 +
پرونده:روضاتی00.jpg|از راست: محمد کلباسی، [[سید محمدعلی روضاتی|سید محمدعلی روضاتیان]] و رحیم ارباب چرمهینی
 +
پرونده:ارباب (2).jpg|آرامگاه رحیم ارباب چرمهینی در [[تخت فولاد]] اصفهان
 +
پرونده:ارباب (7).jpg|قبر رحیم ارباب چرمهینی در میان قبور شهدای [[اصفهان]]
 +
</gallery>
  
«دكتر محمدباقر كتابی می‌گوید: وقتی كه عازم سفر بیت الله بودم و جهت خداحافظی منزل آقای ارباب رفتم، به ایشان عرض كردم: آقا! آمده‌ام خداحافظی كنم،‌ ضمناً یك مقدار پول در ذمّه من هست كه آمده‌ام خدمت شما بدهم. آقا دست در جیبشان كردند، مقداری پول درآورده و به من داده، فرمودند:‌ آقا، چرا از فلان همسایه‌تان غافلید؟! این پول‌ها را با پو‌ل‌های خودتان روی هم گذاشته و بدهید به او».
+
{{سنجش کیفی
 
+
|سنجش=شده
«عوام و خواص به [[عدالت]] ایشان معترفند و كلیه طبقات مردم از بازاری، اداری،‌ مقدسین و مجتهدین به ایشان ارادت دارند و اطلاق نائب امام برای ایشان صحیح است. هیچ گاه تاكنون از سهم امام اعاشه نكرده‌اند، اصلاً سهم امام نمی‌گیرند، به مردم می‌گوید: خود شما بروید به مستحقین و طلاب سهم امام بدهید؛ چه لازم است كه من بگیرم و به آن ها بدهم».<ref> علوم و عقاید، ابراهیم جواهری، چ 1333، ص 7.</ref>
+
|شناسه= متوسط
 
+
|عنوان بندی مناسب= خوب
==وفات==
+
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 
+
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
آیت الله ارباب نزدیك به یك قرن زیست. این حكیم فرزانه در خصوص راز طولانی بودن عمر خود گفته است: «من هیچ وقت بدخواه كسی نبودم.»<ref> ارباب معرفت، ص 20.</ref> وی در 18 [[ذی الحجه]] 1396 هـ.ق مصادف با 19 آذر ماه 1355 هـ.ش و در روز عید غدیر دارفانی را وداع گفت. بدن مطهرش را در تخت فولاد اصفهان، حوالی تكیه ملك به خاك سپردند.
+
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 
+
|جامعیت= خوب
==پانویس==
+
|رعایت اختصار= خوب
<references/>
+
|سیر منطقی= خوب
 
+
|کیفیت پژوهش= خوب
==منابع==
+
|رده= دارد
تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "آيت الله ارباب" از سيد عباس رفيعي پورعلوی
+
}}
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|ارباب،رحیم]]
 +
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:عارفان]]
 +
[[رده:ریاضیدانان]]
 +
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۹

آیت الله العظمی آقا رحیم ارباب (۱۲۹۷ - ۱۳۹۶ ق)، فقیه، عارف و فیلسوف شیعه در قرن چهاردهم هجری و از شاگردان جهانگیرخان قشقایی و ‌آخوند کاشانی است. ایشان از اساتید بزرگ حوزه علمیه اصفهان در علوم متعدد فقه و فلسفه و کلام و ریاضی بود. شهید بهشتی و شهید مطهری از شاگردان او هستند.

۲۳۰px
نام کامل رحیم ارباب چرمهینی
زادروز ۱۲۹۷ قمری
زادگاه اصفهان
وفات ۱۳۹۶ قمری
مدفن اصفهان، تخت فولاد

Line.png

اساتید

جهانگیرخان قشقایی، ‌آخوند کاشانی، سید محمدباقر درچه‌ای، سید ابوالقاسم دهکردی،...

شاگردان

شهید بهشتی، شهید مفتح، سید محمدرضا خراسانی، جلال الدین همایی، شهید مرتضی مطهری، محمد ناصری دولت آبادی،...

آثار

تصحیح «تبیان، حاشیه بر منهاج معادن التجنیس، حواشی بر کتب فلسفی،...

ولادت و خاندان

رحیم ارباب در سال ۱۲۹۷ هـ.ق در قریه «چرمهین» اصفهان و در خانه حاج علی پناه، مشهور به ارباب حاج آقا (فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) به دنیا آمد.

«آقا رحیم در خانواده‌ای رشد کرد که افرادی باسواد، اهل شعر و ادب و تاریخ بودند. پدر ایشان در شعر، تخلص «لنگر» داشت و سال‌ها با عمان سامانی و دهقان سامانی و ملا محمد همامی و دیگر شعرای معاصرش جلسات شعر داشت. آقا رحیم نیز بیشتر اشعار فارسی حافظ و مولانا و شعرای عرب را که حفظ داشت، ‌از دوره کودکی خود و از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش بوده است».

اجداد آقا رحیم ارباب «از اعیان دهاقین و مشاهیر نجبا و بزرگ زادگان قریه چرمهین از قرای معروف روستای لنجان اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده می‌شود».[۱]

تحصیلات و استادان

آقا رحیم ارباب، ادبیات فارسی و بخشی از صرف و نحو را در کودکی، نزد ملا محمد همامی که مردی فاضل، ادیب و شاعر بوده است، در «چرمهین» خواند. وی در اصفهان، بقیه مقدمات و سطوح را نزد حاج میرزا بدیع درب امامی (متوفا: ۱۳۱۸ هـ.ق)، قوانین الاصول را نزد علامه آیت الله سید محمدباقر درچه‌ای (متوفا: ۱۳۴۲ هـ.ق) و خارج اصول فقه را نزد سید ابوالقاسم دهکردی (۱۳۵۳ هـ.ق)، سید محمدتقی مدرس و حاج آقا منیر احمدآبادی (متوفا: ۱۳۴۲ هـ.ق) آموخت. فلسفه، هیئت و ریاضیات را نیز نزد جهانگیرخان قشقایی و ‌آخوند ملا محمد کاشی فراگرفت.[۲]

وی همچنین ۴ سال به فراگیری اسفار نزد حاجی ملا اسماعیل درب کوشکی پرداخت. او برای ادامه تحصیلات، به عراق رفت و در درس میرزا محمدحسن شیرازی شرکت کرد، تا به مقام اجتهاد نائل آمد.

آقا رحیم ارباب شوق فراوانی نسبت به فراگیری دانش داشت. خودش در این باره می‌گوید: «از اول شب آماده مطالعه کتاب‌های علمی می‌شدم و مطالعه طول می‌کشید تا شام حاضر می‌شد و لذت مطالعه کتاب، ‌مهلت به صرف شام نمی‌داد و غذا سرد می‌شد و گاهی مطالعه طول می‌کشید تا صبح می‌شد و بعد از تناول غذای شب و ادای فریضه صبح، در مجلس درس حاضر می‌شدم و با شوقِ علم آموزی اعتنا به کمبود خواب نداشتم».[۳]

«آقا رحیم ارباب از حیث تبحر در ادبیات، در زمان خود کم نظیر بودند. تمام اشعار سیوطی را در سن نود و چند سالگی از حفظ داشتند و نیز کتاب «شرح منظومه» ملا هادی سبزواری را...».[۴]

تدریس و شاگردان

آقا رحیم ارباب دروس متعددی از جمله شرح لمعه تدریس می‌کرد. «درس شرح لمعه ایشان آن قدر تطبیقی بود و شرح و بسط داشت که مطالب را استدلالی برای شاگردانشان می‌گفتند. آن کسانی که می‌رفتند درس ایشان و آن را یادداشت می‌کردند، از شرح لمعه آیت الله ارباب بیشتر از درس خارج دیگران استفاده می‌کردند؛ به طوری که کسی شش یا هفت سال به درس خارج حاج آقا رحیم ارباب می‌رفت، ادعای اجتهادش مقرون به دلیل می‌شد. چون در هر بحث فقهی، ایشان روایاتش را از بحارالانوار و یا کتب مشهور روایی که مستند فقه است، نقل می‌نمودند و یا نظر استادان فقه را با دلایل آن می‌گفتند. کتاب وسایل الشیعه از کتاب‌های جامع اخبار فقهی است، کانّه ایشان آن روایات را حاضر الذهن داشتند و اقوال مختلف فقها را نقل می‌کردند، با شرح لمعه تمام اقوال را با شواهد روایی و شواهد آیات قرآن کریم، تفسیر، لغت، رجال، درایه آن کاملاً بررسی می‌کردند. مصداق آن چه که به آن می‌گویند درس خارج».

حاج آقا رحیم ارباب، ابتدا در مسجد حکیم و سپس در مسجد «کرک یراق» تدریس می‌کردند.[۵] «ایشان فقه را از روی جواهر می‌گفتند و جواهر هم جلوی ایشان بود. در خارج فقه استنباطشان از روی جواهر شیخ محمدحسن نجفی بود. فقه را از جواهر می‌گفتند و اصول را هم از فرائد[۶] او پس از آن که بیماری‌اش شدت یافت، در منزل تدریس می‌کرد. وی به تدریس، بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت می‌داد، «در طول پنجاه سال کمتر مسافرت رفتند، حتی برای سفرهای زیارتی عتبات مقدس کربلا، نجف، مشهد و حج هم همان یک حج واجب را ایشان رفتند. ایشان درس را تعطیل نمی‌کردند و در احیای حوزه و تربیت شاگردانی که هر کدام از علمای این شهر (اصفهان) هستند، نهایت جدیت و کوشش را می‌نمودند».[۷]

آیت الله ارباب در سال ۱۳۲۰ جواهر و شرح تجرید علامه را در مسجد حکیم تدریس می‌کرد.[۸] وی معتقد بود «تنها تدریس کافی نیست، علما و مجتهدین بر اریکه منبر بنشینند و به بیان مسائل شرعیه و اخلاقیات برای مردم بپردازند.»[۹] یکی از شاگردان وی‌ می‌گوید: «در زمینه فلسفه، در حد اعلی بودند و به «حکیم» شهرت داشتند».[۱۰]

آیت الله ارباب آخرین فروغ‌های فلسفه در اصفهان بودند. وی مدت‌ها درس فلسفه می‌گفتند، لکن بعداً تبدیل کردند به کلام. مانند «شرح تجرید» و هنگامی که به ایشان پیشنهاد می‌شود که شرح منظومه تدریس کنند، قبول نمی‌کنند و می‌فرماید: حاضرم شرایع الاسلام (در فقه) بگویم. حکمت ایشان «متمایل به حکمت مشاء و حرف‌های ملاصدرا بود؛ به مطالب صدرالمتألهین خیلی اهمیت می‌دادند. هر وقت حرف از حکمت بود، ‌معمولاً سخنان ملاصدرا یا محی الدین عربی اندلسی را مطرح می‌فرمودند، زیرا این ها استوانه‌های علمی ایشان بودند در حکمت و عرفان».[۱۱]

برخی از شاگردان ایشان عبارتند از:

  1. ملا محمدعلی معلم حبیب‌آبادی (نویسنده مکارم الآثار)؛ او می‌گوید: «من هیئت را خدمت آیت الله ارباب می‌خواندم و مثل این که ایشان در کرات سیر کرده بودند، با وجود نداشتن ابزار و وسایل در آن زمان، چنان برای ما علم هیئت را ترسیم می‌نمودند که گویا می‌دیدیم و برای ما عینیت پیدا می‌کرد».[۱۲]
  2. سید حسین مدرس هاشمی (متولد: ۱۲۹۰ هـ.ق)؛ وی هیئت را نزد آیت الله ارباب فراگرفت.[۱۳] او درباره استادش می‌گوید: «خیلی به ادبیات بها می‌داد و اگر طلبه‌ای عبارتی را اشتباه می‌خواند، خیلی ناراحت می‌شد و برعکس، وقتی عبارت عربی را از نظر ادبی خوب می‌خواند، او را مورد تشویق قرار می‌داد».[۱۴]
  3. سید مصطفی بهشتی نژاد
  4. شهید سید محمد حسینی بهشتی
  5. شهید محمد مفتح
  6. سید محمدرضا خراسانی
  7. ملا هاشم جنتی (پدر آیت الله جنتی)
  8. شیخ حسین علی راشد (سخنران معروف)
  9. شیخ مرتضی شمس اردکانی
  10. آیت الله محمد ناصری دولت آبادی اصفهانی[۱۵]
  11. جلال الدین همایی: وی «هر وقت به اصفهان می‌آمد، فوراً به خدمت آقای ارباب می‌شتافت و ایشان نیز به وی علاقه داشتند. آقا همایی «فقه» آیت الله ارباب را تماماً می‌دانست.»[۱۶] آقای همایی در این خصوص نوشته است: «این بنده ‌حقیر افتخار دارد که سالیان دراز با ارادت صادق در خدمت ایشان آمد و رفت داشتم و مدت مدید از درس فقه، کلام، هیئت و نجوم از محضر مبارکشان بهره‌مند شده‌ام...».[۱۷]
  12. شهید مرتضی مطهری: آیت الله شیخ احمد فیاض می‌گوید: «مرحوم مطهری پیش حاج میرزا علی شیرازی و مرحوم ارباب ـ که در جنبه‌های حکمت و ریاضی و... قوی بودند و جامع ـ رفت و آمد می‌کردند و از ایشان استفاده‌ها می‌بردند، مرحوم ارباب به ایشان احترام می‌گذاشتند».[۱۸] شهید مطهری درباره حاج آقا رحیم ارباب گفته است: «خدا حفظ کند آقای حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی را، ایشان از علمای طراز اول ما در فقه و اصول و فلسفه و ادبیات عرب و قسمتی از ریاضیات قدیم می‌باشند...».[۱۹]

آثار و تألیفات

حاج آقا رحیم ارباب جزوه‌ای در علم هیئت نوشته بودند. از جمله آثار ایشان، حاشیه نویسی بر کتب مختلف علمی ـ فلسفی بود، به طوری که مطالب خلاف خود را در سطوری یادداشت و نظر خودشان را نیز می‌نوشتند.[۲۰] ایشان در این زمینه همانند مرحوم ابوالحسن شعرانی بودند که بر آثار دیگران حاشیه می‌زدند.

آیت الله ارباب همراه آیت الله میرزا علی آقا شیرازی، در تصحیح «تبیان» سعی فراوانی نمود. «مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی در جلسات متعددی که در هر هفته با حاج آقا رحیم داشتند؛ آن دو با هم گفتگو می‌کردند و بقیه سراپا گوش بودند، ‌خوب به یاد دارم که مدت‌های مدید، به هنگامی که مشغول تصحیح تبیان بودند، ... تبیان را صفحه به صفحه تصحیح کرده و به پیش می‌رفتند؛ تا پایان پذیرفت.»[۲۱] این تفسیر شامل ۷۶ جزء بود.[۲۲]

از دیگر آثار این عالم فرهیخته، تعلیقات ریاضی در حواشی کتاب «منهاج معادن التجنیس» است که در نسخه عکسی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.[۲۳]

فعالیت اجتماعی

آیت‌الله ارباب و امام خمینی:

«در ابتدای مبارزات امام خمینی (قدس‌سره) و نهضت ایشان، قضایای نهضت به آقای ارباب منتقل شد و ایشان فرمودند: آقای خمینی که از اصحاب لیل (اهل نماز شب) هستند باید پیروز شوند و کارشان به ثمر برسد. شخصی به آیت‌الله ارباب گفت: شاه انتظار دارد که حضرت آیت‌الله خمینی بروند و از او عذرخواهی کنند؛ آقای ارباب در جواب او فرمودند: این شاه است که باید برود و از ایشان عذرخواهی کند.»[۲۴]

آیت‌الله ارباب و مسائل جهانی:

«ایشان در مسائل جهانی و خارج از کشور نیز اگر صلاح می‌دانستند، اظهار نظر می‌فرمودند در موقع استقلال الجزایر که ظاهراً در سال ۱۳۴۲ش بود، فتوایی جهت کمک به مسلمانان و ملت الجزایر و به نفع آنان و علیه دولت فرانسه صادر نمودند.» در بخشی از آن آمده است: «وَ قالَ تَبارکَ وَ تَعالی: اِنْ تَنْصرُوا الله یَنْصُرکُمْ وَ یُثَبِّت اَقْدامَکُمْ؛ دیر زمانی است که اهل الجزایر به وجوه مختلفه دچار گرفتاری شدید گردیده و ندای «یا للمسلمین» آن‌ها به سمع عالمیان رسیده، به منظور عمل به لوازم ایمان بلکه عمل به لوازم بشریت و وجدان مامول و مترقب از ارباب همم عالیه و اولیاء احسان که مظانّ خیرند، از طبقات جامعه و طوایف این است که در اسرع اوقات هر چند زودتر بذل جهد فرموده در مقام مساعدت و دستگیری این ستمدیدگان که حال آن‌ها حزن‌آور و رقّت‌بار است بر آیند و خداوند را از خود خشنود فرمایند، ان‌شاء‌الله وسیله ازدیاد نعمت و برکت خواهد بود؛ اقل الخلیقه رحیم.»

ویژگی‌های اخلاقی

حاج آقا رحیم ارباب مردی بود که جذبه معنوی‌اش، کوچک و بزرگ را به تکریم و تعظیم وامی‌داشت و سخنان کوتاه و پرلطفش هر کسی را به قبول و اطاعت ترغیب می‌کرد. همیشه با طمأنینه راه می‌رفت و چشم به سوی زمین داشت. به اندک غذایی قانع بود، غذای اصلی او را لبنیات تشکیل می‌داد. اگر به مهمانی می‌رفت ساده‌ترین غذا را می‌خورد.

هرگز با هیچ کس، بچه و بزرگ، با لحن تند و خشن سخن نمی‌گفت و همه را با لفظ آقا یا خانم صدا می‌زد. او با بچه‌هایی که شلوغ می‌کردند، درشتی نمی‌کرد و با مهربانی برخورد می‌نمود. حاج رحیم ارباب می گوید: «در مسایل علمى، هیچ ادعایى ندارم. اما در مسایل شخصى خود، دو ادعا دارم: یکى آنکه به عمرم غیبت نکردم و غیبت نشنیدم؛ دوم آنکه در طول عمرم، چشمم به نامحرم نیفتاده است».

هر کس به ملاقات ایشان می‌رفت، تا آن جا که توان داشت در تکریم و تعظیم او می‌کوشید و در مقابل او بپا می‌خاست. ارادت و عشق آقا رحیم به استادانش، به خصوص جهانگیرخان قشقایی و آخوند کاشی به حدی بود که نظیرش در کمتر کسی دیده شده است. «وقتی از جهانگیرخان و آخوند کاشی حرفی به میان می‌آورد، درست مثل آن بود که هنوز در برابر آنان ایستاده است. آن ها را عاشقانه می‌ستود. یک بار مرد ناپخته‌ای به ایشان گفت: حاج آقا! شنیده‌ام که مرحوم آخوند کاشی گاهی عصبانی که می‌شدند الفاظ تند و درشت بر زبان می‌آوردند. در پاسخ گفتند: از این بابت چیزی نمی‌دانم؛ ولی شما آیا از بزرگی مقام و علم آخوند چیزی نشنیده‌ای؟ گفت: چرا. گفتند: پس از آن ها حرف بزنید.[۲۵]

وفات

آیت الله آقا رحیم ارباب نزدیک به یک قرن زیست. این حکیم فرزانه در خصوص راز طولانی بودن عمر خود گفته است: «من هیچ وقت بدخواه کسی نبودم.»[۲۶] وی در ۱۸ ذی الحجه ۱۳۹۶ هـ.ق (۱۹ آذر ۱۳۵۵ هـ.ش) و در روز عید غدیر دار فانی را وداع گفت. بدن مطهرش را در تخت فولاد اصفهان، حوالی تکیه ملک به خاک سپردند.

پانویس

  1. محمدحسین ریاحی، ارباب معرفت، ص ۱۲۵.
  2. ارباب معرفت، ص ۷۴.
  3. همان، ص ۴۳.
  4. همان، ص ۴۲.
  5. همان، ص ۴۰.
  6. همان، ص ۴۸.
  7. همان، ص ۴۰.
  8. همان، ص ۵۷.
  9. همان، ص ۱۰ (با تغییر اندک).
  10. همان، ص ۵۷.
  11. همان، ص ۵۰ و ۵۱.
  12. ارباب معرفت، ص ۴۰.
  13. مجله حوزه، شماره ۴۷، ص ۳۳.
  14. همان، ص ۴۰ و ۴۱.
  15. به نقل از حسن ابراهیم زاده (یکی از پژوهشگران حوزه علمیه قم).
  16. ارباب معرفت، ص ۵۷.
  17. مجله جاویدان خرد، شماره اول، سال سوم، ص ۸.
  18. مجله حوزه، شماره ۱۸، ص ۳۲.
  19. ارباب معرفت، (پشت جلد).
  20. همان، ص ۴۵.
  21. همان، ص ۶۹.
  22. همان، ص ۴۴ (با تغییر اندک).
  23. همان، ص ۱۲۷.
  24. ریاحی، محمدحسین، ارباب معرفت، ص۳۳.
  25. همان، ص ۶۳ و ۶۴.
  26. ارباب معرفت، ص ۲۰.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد ۳، زندگی نامه "آیت الله ارباب" از سید عباس رفیعی پورعلوی.
  • آیا می توان نماز را به فارسی خواند؟، اندیشه قم، بازیابی: ۷ اسفند ۱۳۹۲.
  • ویکی فقه.

آرشیو عکس و تصویر