وصیت: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) جز (صفحهای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: مرگ، ارث، وصیت، فلسفه وصیت، احکام وصیت، وارث، وصیت تملیکی...' ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | «وصيّت» در اصطلاح [[فقه|فقهى]]، به این معناست است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براى او كارهايى انجام دهند. انسان از نظر شرعی مىتواند تا ثُلث اموالش وصيت كند. وصيت بايد مطابق [[شریعت|شرع]] و [[عقل]] باشد و موجب ناراحتى و [[فتنه]] در ميان بازماندگانش نگردد. | |
− | + | ==وصیت در لغت و اصطلاح== | |
+ | «وصيّت» در لغت به معناى سفارش كردن، اندرز دادن، عهدكردن و امركردن آمده است، و هرگاه از جانب خداى تعالى باشد معناى امر و فرمان را مى رساند، چنانكه در آيه {{متن قرآن|«وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً...»}}؛ ([[سوره احقاف]]: آیه 15) و آيه {{متن قرآن|«...وَأَوْصَانِي بِالصَّلوةِ وَالزَّكوةِ مَادُمْتُ حَيّاً»}} ([[سوره مريم]]: 31)، در همين معنا به كار رفته است؛<ref> نثر طوبى (دائرة المعارف لغات قرآن مجيد)، ميرزا ابوالحسن شعرانى، ص 558-559.</ref> و هرگاه از جانب غيرخداوند باشد در ديگر معانى به كار مى رود. | ||
− | در اصطلاح | + | و در اصطلاح [[فقه|فقهى]]، وصيت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براى او كارهايى انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزى از مال او ملك كسى باشد، يا براى اولاد خود و كسانى كه اختيار آنان با اوست، قيّم و سرپرست معين كند.<ref> توضيح المسائل، مسئله 2694.</ref> |
− | [[قرآن كريم]]، وصيت را حقى بر عهده پرهيزكاران دانسته، مى فرمايد: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ» | + | ==جایگاه وصیت در اسلام== |
+ | [[قرآن كريم]]، وصيت را حقى بر عهده پرهيزكاران دانسته، مى فرمايد: {{متن قرآن|«كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ»}}؛ ([[سوره بقره]]: آیه 180) بر شما نوشته شده: «هنگامى كه يكى از شما را [[مرگ]] فرارسد، اگر چيز خوبى (:مالى) از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، به طور شايسته وصيت كند. اين حقى است بر پرهيزكاران. | ||
− | + | [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله مى فرمايد: سزاوار نيست مسلمان شب بخوابد، مگر اين كه وصيت نامه اش زير سر او باشد.<ref> وسائل الشيعه، ج 13، ص 352.</ref> نيز مى فرمايد: هر كس هنگام مرگ، وصيتش نيكو نباشد در مروّت و عقل او نقصان است.<ref> همان، ص 353.</ref> | |
− | [[ | + | در روايت دیگری آمده است: كسى كه بدون وصيت از دنيا برود، به مرگ [[جاهلیت|جاهليت]] مرده است.<ref> همان.</ref> |
− | + | [[امام باقر]] علیه السلام مى فرمايد: كسى كه هنگام مرگ براى خويشاوندانش وصيت نكند، عمل خود را با [[گناه|معصيت]] ختم كرده است.<ref> همان، ص 355.</ref> | |
− | + | ==حکمت وصيت== | |
− | + | آيا با وجود قانون [[ارث]]، وصيت كردن ضرورتى دارد؟ در پاسخ مى توان گفت: تنها يك عده از بستگان، از قانون ارث آن هم روى حساب معينى، بهره مند مى شوند، در حالى كه چه بسا عده اى ديگر از فاميل نياز مبرم به كمكهاى مالى داشته باشند. از سوى ديگر، گاهى مبلغ ارث در مورد بعضى از وارثان پاسخگوى نيازشان نيست. همچنين گاهى انسان مايل است كارهاى خيرى انجام دهد؛ اما در زمان حياتش موفق به آن نشده است؛ از اين رو، عقل و منطق ايجاب مى كند كه از اموال خود براى پس از مرگش برخوردار شود. | |
− | + | افزون بر اين موارد، گاهى ممكن است ديونى شرعى بر عهده انسان باشد و يا به اشخاصى بدهكار باشد و آنها را نپرداخته باشد، بر او [[واجب]] است نسبت به آنها وصيت كند. | |
− | + | مجموعه اين امور موجب شده است كه در كنار قانون ارث، وصيت نيز مقرر گردد و به مسلمانان اجازه داده شود كه نسبت به ثُلث (1/3) از اموال خود براى پس از مرگ خويش تصميم بگيرند. وصيت، نوعى دورانديشى و واقعبينى غيرقابل انكار است و اگر مايه طول عمر نباشد، هرگز كوتاهى عمر را در پى نخواهد داشت.<ref> وصيت از نظر اسلام، محمد سبحانى نيا، نشريه راه مردم، 20/7/1378.</ref> | |
− | + | ==انواع وصيت== | |
− | ''' | + | *'''1. وصيت تمليكى:''' |
− | + | وصيت تمليكى، آن است كه قسمتى از مالش را بعد از [[مرگ]] خود، به ملک كسى (از مستمندان يا مؤسسه اى خيريه) درآورد. وصيت به در اختيار درآوردن بعضى از حقوق مانند حقِ تحجير و [[سرقفلی]] (به شخص نيازمند يا امور خيريه) نيز به وصيت تمليكى ملحق مى شود. | |
− | + | *'''2. وصيت عهدى:''' | |
− | + | وصيت عهدى، آن است كه براى پس از مرگ خود، كسى را به انجام [[کفن]] و [[دفن]] و نايب گرفتن براى [[حج]] و ديگر وظايف ترك شده اش وصيت كند. | |
− | وصيت | + | *'''3. وصيت فكّى:''' |
− | + | وصيت فَكّى، آن است كه كسى را براى آزادسازى ملكى وصيت كند؛ مانند وصيت به [[وقف]] مال يا آزادكردن بنده.<ref> تحريرالوسيله، امام خمینی، ج 2، ص 82.</ref> | |
− | وصيت | + | ==احكام وصيت== |
− | + | *1. كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند، اگر به مردم بدهكار است و موقع دادن آن بدهى رسيده، بايد بدهد و اگر خودش نمى تواند بدهد، يا موقع دادن بدهى او نرسيده، بايد وصيت كند و بر وصيت شاهد بگيرد.<ref> توضيح المسائل، مسئله 2700.</ref> | |
− | + | *2. اگر [[خمس]]، [[زكات]] و [[رد مظالم|مَظالم]] بدهكار است، بايد فوراً بدهد و اگر نمى تواند بدهد چنانچه از خودش مال دارد، يا احتمال مى دهد كسى آنها را ادا نمايد، بايد وصيت كند و همچنين است اگر [[حج]] بر او [[واجب]] باشد.<ref> همان، مسئله 2701.</ref> | |
− | * اگر | + | *3. اگر [[نماز]] و [[روزه]] قضا دارد، بايد وصيت كند كه از مال خودش بر او اجير بگيرند؛ بلكه اگر مال نداشته باشد، ولى احتمال بدهد كسى بدون آن كه چيزى بگيرد آنها را انجام مى دهد، باز هم وصيت كردن واجب است.<ref> همان، مسئله 2702.</ref> |
− | * | + | *4. انسان، از نظر [[شرع]] مى تواند تا 1/3 اموالش وصيت كند. بر اين اساس، وصيت در بيش از 1/3 مال نافذ نيست؛ مگر اين كه ورثه اجازه دهند.<ref> تحريرالوسيله، ج 2، ص 86، مسئله 23.</ref> |
− | * اگر [[ | + | *5. واجبات مالى مانند اداى ديون افراد، خمس و زكات، مظالم و [[کفاره|كفارات]]، حتى اگر انسان نسبت به آنها وصيت نكرده باشد، از اصل مال اخراج مى شود؛ اگرچه تمام تركه را دربرگيرد. حج نيز به واجبات مالى ملحق است؛ اما واجبات بدنى مانند نماز و روزه و نيز وصيت به كارهاى [[استحباب|مستحبى]] مانند [[اطعام]] به فقرا، [[زيارت]]ها و برپايى مجلس عزا و سوگوارى، از ثلث اخراج مى شود و در زايد بر ثلث مشروط به اجازه ورثه است؛ اگر اجازه دادند، وصيت صحيح، وگرنه باطل خواهد بود.<ref> همان.</ref> |
− | + | *6. كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند، لازم نيست براى بچه هاى صغير خود قيّم و سرپرست معين كند؛ ولى در صورتى كه بدون قيّم مالشان از بين مى رود، يا خودشان ضايع مى شوند، بايد براى آنان قيّم امينى معين نمايد.<ref> توضيح المسائل، مسئله 2703.</ref> | |
− | + | *7. اگر نوشته اى به امضا يا مُهر ميّت ببينند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد كه براى وصيت كردن نوشته، بايد مطابق آن عمل كنند.<ref> همان، مسئله 2697.</ref> | |
− | + | *8. اگر كسى وصيت كند كه پس از مرگ او، تمام اموال و دارايى اش به همسرش واگذار گردد، وصيتش در ثلث تركه نافذ است و بقيه، مربوط به همه ورثه است.<ref> استفتاءات، ج 3، ص 374، س 14.</ref> | |
− | + | *9. [[مهریه|مهريه]] زن در صورتى كه ميّت در زمان حيات خود به همسرش نپرداخته باشد، جزو ديون او شمرده مى شود كه پس از مرگ او بايد از اصل تركه اش بپردازند.<ref> همان، ص 368، س 7 و ص 383، س 32.</ref> | |
− | + | ==اخلاق وصيت== | |
− | + | *1. شايسته آن است كه انسان، وصىّ خودش باشد و دل به انجام وصيت خود به دست ديگران خوش ندارد. [[امام على]] علیه السلام مى فرمايد: اى فرزند آدم! خود وصى خويش در مالت باش و آنچه مى خواهى ديگران بعد از تو انجام دهند، خودت انجام بده.<ref> نهج البلاغه، حكمت 246.</ref> | |
− | + | *2. انسان بايد وصيت خود را وسيله اى براى جبران كوتاهيهاى گذشته قرار دهد، حتى اگر كسانى از بستگان نسبت به او بى مهرى داشته اند، از طريق وصيت به آنان محبت كند. [[امام صادق]] علیه السلام هنگام [[احتضار]] فرمود: به حسن بن على بن الحسين علیه السلام ملقب به افطس، هفتاد دينار، به فلانى اين مقدار و به فلان كس، آن مقدار بدهيد. راوى گفت: آيا به مردى كه به قصد كشتن با شمشیر به شما حمله كرد بخشش مى كنى؟ امام علیه السلام فرمود: تو مى خواهى در زمره كسانى نباشم كه خداوند بزرگ (آنها را به [[صله رحم]] نمودن ستوده و در وصف آنان) فرموده: {{متن قرآن|«وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ...»}} ([[سوره رعد]]، آیه 21).<ref> مستدرك الوسائل، ج 14، ص 138.</ref> | |
− | * | + | *3. وصيت بايد «معروف» و مورد پسند [[شریعت|شرع]] و [[عقل]] باشد؛ و بى رويه، غيرمنطقى و تابع حبّ و بغض شخصى نباشد. اگر كسى به طور غيرمتعارف و بىتوجه به موازين [[اسلام|اسلامى]] وصيت كند و عامل ناراحتى و [[فتنه]] در ميان بازماندگانش گردد، تمام كارهاى خيرش از بين مى رود. |
− | + | [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله مى فرمايد: مرد يا زن 60 سال خدا را [[عبادت]] مى كند، ولى چون هنگام مرگ در وصيت خود ناعادلانه رفتار مى كند، [[جهنم]] بر او واجب مى شود.<ref> نهج الفصاحة، حديث 626.</ref> | |
− | + | در بعضى روايات، وصيت ناعادلانه از [[گناه|گناهان كبيره]] شمرده شده است. [[امام على]] علیه السلام مى فرمايد: «...الْحَيْفُ فِى الْوَصِيَّهِ مِنَ الْكَبائِرِ»؛ [[ظلم]] و ستم در وصيت، از گناهان كبيره است.<ref> وسائل الشيعه، ج 13، ص 359.</ref> ظلم در وصيت، آن است كه انسان بيش از ثلث وصيت كند و ورثه را از حق مشروع خويش بازدارد، يا با حب و بغض شخصى و به طور ناروا ميان بازماندگانش تبعيض قائل شود.<ref> احكام اقتصادى خانواده، نعمت الله يوسفيان، ص 48.</ref> | |
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references /> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | + | ==منابع برای مطالعه بیشتر== |
− | + | *[http://raz.ahlolbait.com/category/%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C/%D9%88%D8%B5%DB%8C%D8%AA "وصیت"، سایت راز ماندگاری]. | |
+ | {{فقه/احکام}} | ||
+ | [[رده:احکام میت]][[رده:احکام خانواده]] | ||
+ | [[رده:اخلاق فردی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۲۳
«وصيّت» در اصطلاح فقهى، به این معناست است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براى او كارهايى انجام دهند. انسان از نظر شرعی مىتواند تا ثُلث اموالش وصيت كند. وصيت بايد مطابق شرع و عقل باشد و موجب ناراحتى و فتنه در ميان بازماندگانش نگردد.
محتویات
وصیت در لغت و اصطلاح
«وصيّت» در لغت به معناى سفارش كردن، اندرز دادن، عهدكردن و امركردن آمده است، و هرگاه از جانب خداى تعالى باشد معناى امر و فرمان را مى رساند، چنانكه در آيه «وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً...»؛ (سوره احقاف: آیه 15) و آيه «...وَأَوْصَانِي بِالصَّلوةِ وَالزَّكوةِ مَادُمْتُ حَيّاً» (سوره مريم: 31)، در همين معنا به كار رفته است؛[۱] و هرگاه از جانب غيرخداوند باشد در ديگر معانى به كار مى رود.
و در اصطلاح فقهى، وصيت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براى او كارهايى انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزى از مال او ملك كسى باشد، يا براى اولاد خود و كسانى كه اختيار آنان با اوست، قيّم و سرپرست معين كند.[۲]
جایگاه وصیت در اسلام
قرآن كريم، وصيت را حقى بر عهده پرهيزكاران دانسته، مى فرمايد: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ»؛ (سوره بقره: آیه 180) بر شما نوشته شده: «هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرارسد، اگر چيز خوبى (:مالى) از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، به طور شايسته وصيت كند. اين حقى است بر پرهيزكاران.
رسول خدا صلی الله علیه وآله مى فرمايد: سزاوار نيست مسلمان شب بخوابد، مگر اين كه وصيت نامه اش زير سر او باشد.[۳] نيز مى فرمايد: هر كس هنگام مرگ، وصيتش نيكو نباشد در مروّت و عقل او نقصان است.[۴]
در روايت دیگری آمده است: كسى كه بدون وصيت از دنيا برود، به مرگ جاهليت مرده است.[۵]
امام باقر علیه السلام مى فرمايد: كسى كه هنگام مرگ براى خويشاوندانش وصيت نكند، عمل خود را با معصيت ختم كرده است.[۶]
حکمت وصيت
آيا با وجود قانون ارث، وصيت كردن ضرورتى دارد؟ در پاسخ مى توان گفت: تنها يك عده از بستگان، از قانون ارث آن هم روى حساب معينى، بهره مند مى شوند، در حالى كه چه بسا عده اى ديگر از فاميل نياز مبرم به كمكهاى مالى داشته باشند. از سوى ديگر، گاهى مبلغ ارث در مورد بعضى از وارثان پاسخگوى نيازشان نيست. همچنين گاهى انسان مايل است كارهاى خيرى انجام دهد؛ اما در زمان حياتش موفق به آن نشده است؛ از اين رو، عقل و منطق ايجاب مى كند كه از اموال خود براى پس از مرگش برخوردار شود.
افزون بر اين موارد، گاهى ممكن است ديونى شرعى بر عهده انسان باشد و يا به اشخاصى بدهكار باشد و آنها را نپرداخته باشد، بر او واجب است نسبت به آنها وصيت كند.
مجموعه اين امور موجب شده است كه در كنار قانون ارث، وصيت نيز مقرر گردد و به مسلمانان اجازه داده شود كه نسبت به ثُلث (1/3) از اموال خود براى پس از مرگ خويش تصميم بگيرند. وصيت، نوعى دورانديشى و واقعبينى غيرقابل انكار است و اگر مايه طول عمر نباشد، هرگز كوتاهى عمر را در پى نخواهد داشت.[۷]
انواع وصيت
- 1. وصيت تمليكى:
وصيت تمليكى، آن است كه قسمتى از مالش را بعد از مرگ خود، به ملک كسى (از مستمندان يا مؤسسه اى خيريه) درآورد. وصيت به در اختيار درآوردن بعضى از حقوق مانند حقِ تحجير و سرقفلی (به شخص نيازمند يا امور خيريه) نيز به وصيت تمليكى ملحق مى شود.
- 2. وصيت عهدى:
وصيت عهدى، آن است كه براى پس از مرگ خود، كسى را به انجام کفن و دفن و نايب گرفتن براى حج و ديگر وظايف ترك شده اش وصيت كند.
- 3. وصيت فكّى:
وصيت فَكّى، آن است كه كسى را براى آزادسازى ملكى وصيت كند؛ مانند وصيت به وقف مال يا آزادكردن بنده.[۸]
احكام وصيت
- 1. كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند، اگر به مردم بدهكار است و موقع دادن آن بدهى رسيده، بايد بدهد و اگر خودش نمى تواند بدهد، يا موقع دادن بدهى او نرسيده، بايد وصيت كند و بر وصيت شاهد بگيرد.[۹]
- 2. اگر خمس، زكات و مَظالم بدهكار است، بايد فوراً بدهد و اگر نمى تواند بدهد چنانچه از خودش مال دارد، يا احتمال مى دهد كسى آنها را ادا نمايد، بايد وصيت كند و همچنين است اگر حج بر او واجب باشد.[۱۰]
- 3. اگر نماز و روزه قضا دارد، بايد وصيت كند كه از مال خودش بر او اجير بگيرند؛ بلكه اگر مال نداشته باشد، ولى احتمال بدهد كسى بدون آن كه چيزى بگيرد آنها را انجام مى دهد، باز هم وصيت كردن واجب است.[۱۱]
- 4. انسان، از نظر شرع مى تواند تا 1/3 اموالش وصيت كند. بر اين اساس، وصيت در بيش از 1/3 مال نافذ نيست؛ مگر اين كه ورثه اجازه دهند.[۱۲]
- 5. واجبات مالى مانند اداى ديون افراد، خمس و زكات، مظالم و كفارات، حتى اگر انسان نسبت به آنها وصيت نكرده باشد، از اصل مال اخراج مى شود؛ اگرچه تمام تركه را دربرگيرد. حج نيز به واجبات مالى ملحق است؛ اما واجبات بدنى مانند نماز و روزه و نيز وصيت به كارهاى مستحبى مانند اطعام به فقرا، زيارتها و برپايى مجلس عزا و سوگوارى، از ثلث اخراج مى شود و در زايد بر ثلث مشروط به اجازه ورثه است؛ اگر اجازه دادند، وصيت صحيح، وگرنه باطل خواهد بود.[۱۳]
- 6. كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند، لازم نيست براى بچه هاى صغير خود قيّم و سرپرست معين كند؛ ولى در صورتى كه بدون قيّم مالشان از بين مى رود، يا خودشان ضايع مى شوند، بايد براى آنان قيّم امينى معين نمايد.[۱۴]
- 7. اگر نوشته اى به امضا يا مُهر ميّت ببينند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد كه براى وصيت كردن نوشته، بايد مطابق آن عمل كنند.[۱۵]
- 8. اگر كسى وصيت كند كه پس از مرگ او، تمام اموال و دارايى اش به همسرش واگذار گردد، وصيتش در ثلث تركه نافذ است و بقيه، مربوط به همه ورثه است.[۱۶]
- 9. مهريه زن در صورتى كه ميّت در زمان حيات خود به همسرش نپرداخته باشد، جزو ديون او شمرده مى شود كه پس از مرگ او بايد از اصل تركه اش بپردازند.[۱۷]
اخلاق وصيت
- 1. شايسته آن است كه انسان، وصىّ خودش باشد و دل به انجام وصيت خود به دست ديگران خوش ندارد. امام على علیه السلام مى فرمايد: اى فرزند آدم! خود وصى خويش در مالت باش و آنچه مى خواهى ديگران بعد از تو انجام دهند، خودت انجام بده.[۱۸]
- 2. انسان بايد وصيت خود را وسيله اى براى جبران كوتاهيهاى گذشته قرار دهد، حتى اگر كسانى از بستگان نسبت به او بى مهرى داشته اند، از طريق وصيت به آنان محبت كند. امام صادق علیه السلام هنگام احتضار فرمود: به حسن بن على بن الحسين علیه السلام ملقب به افطس، هفتاد دينار، به فلانى اين مقدار و به فلان كس، آن مقدار بدهيد. راوى گفت: آيا به مردى كه به قصد كشتن با شمشیر به شما حمله كرد بخشش مى كنى؟ امام علیه السلام فرمود: تو مى خواهى در زمره كسانى نباشم كه خداوند بزرگ (آنها را به صله رحم نمودن ستوده و در وصف آنان) فرموده: «وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ...» (سوره رعد، آیه 21).[۱۹]
- 3. وصيت بايد «معروف» و مورد پسند شرع و عقل باشد؛ و بى رويه، غيرمنطقى و تابع حبّ و بغض شخصى نباشد. اگر كسى به طور غيرمتعارف و بىتوجه به موازين اسلامى وصيت كند و عامل ناراحتى و فتنه در ميان بازماندگانش گردد، تمام كارهاى خيرش از بين مى رود.
رسول خدا صلی الله علیه وآله مى فرمايد: مرد يا زن 60 سال خدا را عبادت مى كند، ولى چون هنگام مرگ در وصيت خود ناعادلانه رفتار مى كند، جهنم بر او واجب مى شود.[۲۰]
در بعضى روايات، وصيت ناعادلانه از گناهان كبيره شمرده شده است. امام على علیه السلام مى فرمايد: «...الْحَيْفُ فِى الْوَصِيَّهِ مِنَ الْكَبائِرِ»؛ ظلم و ستم در وصيت، از گناهان كبيره است.[۲۱] ظلم در وصيت، آن است كه انسان بيش از ثلث وصيت كند و ورثه را از حق مشروع خويش بازدارد، يا با حب و بغض شخصى و به طور ناروا ميان بازماندگانش تبعيض قائل شود.[۲۲]
پانویس
- ↑ نثر طوبى (دائرة المعارف لغات قرآن مجيد)، ميرزا ابوالحسن شعرانى، ص 558-559.
- ↑ توضيح المسائل، مسئله 2694.
- ↑ وسائل الشيعه، ج 13، ص 352.
- ↑ همان، ص 353.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص 355.
- ↑ وصيت از نظر اسلام، محمد سبحانى نيا، نشريه راه مردم، 20/7/1378.
- ↑ تحريرالوسيله، امام خمینی، ج 2، ص 82.
- ↑ توضيح المسائل، مسئله 2700.
- ↑ همان، مسئله 2701.
- ↑ همان، مسئله 2702.
- ↑ تحريرالوسيله، ج 2، ص 86، مسئله 23.
- ↑ همان.
- ↑ توضيح المسائل، مسئله 2703.
- ↑ همان، مسئله 2697.
- ↑ استفتاءات، ج 3، ص 374، س 14.
- ↑ همان، ص 368، س 7 و ص 383، س 32.
- ↑ نهج البلاغه، حكمت 246.
- ↑ مستدرك الوسائل، ج 14، ص 138.
- ↑ نهج الفصاحة، حديث 626.
- ↑ وسائل الشيعه، ج 13، ص 359.
- ↑ احكام اقتصادى خانواده، نعمت الله يوسفيان، ص 48.
منابع برای مطالعه بیشتر
فقه/احکام |
عبادات: تقلید، طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، حج
اموال: خرید و فروش، شرکت، صلح، اجاره، مزارعه، مساقات، وکالت، قرض، حواله، رهن، ضامن شدن، کفالت، امانت، عاریه، ارث، غصب آداب و رفتار: ازدواج، طلاق، خوردن و آشامیدن، نذر و عهد، قسم، امر به معروف و نهی از منکر، صید ، ذبح، وصیت، مال پیدا شده، وقف، دفاع، مسائل مستحدثه |
رده ها: احکام | احکام عبادی | احکام اقتصادی | احکام خانواده | احکام روابط اجتماعی |اصطلاحات احکام|مراجع تقلید |