احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: یاران امام جواد علیه السلام، احمد بن مح...' ایجاد کرد)
 
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''«احمد بن محمد بن ابى‌نصر بزنطى»''' (م، ۲۲۱ ق)، فقیه و راوی موثق [[شیعه]] در قرن سوم هجری و از یاران [[امام کاظم]] و [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] و [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] (علیهم‌السلام) است. بزنطی از جمله [[اصحاب اجماع]] بوده و بر وثاقت، فقاهت و پذیرش روایاتش اتّفاق نظر وجود دارد. او نخست [[واقفیه|واقفی]] مذهب بود، اما با دیدن [[معجزه|معجزاتی]] از امام رضا (علیه‌السلام) مستبصر شد و در نزد آن حضرت منزلتی والا یافت.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = احمد بن محمد بن ابى‌نصر بزنطى
 +
||تصویر=
 +
|زادروز = 
 +
|زادگاه = 
 +
|وفات =  ۲۲۱ قمری
 +
|مدفن =  [[مدینه]]
 +
|اساتید =  [[ابان بن عثمان]]، [[جمیل بن دراج|جمیل بن دَرّاج]]، [[حمّاد بن عثمان]]، [[حماد بن عیسی|حمّاد بن عیسی]]، [[صفوان بن مهران|صفوان بن مِهران]]، [[عبدالله بن بکیر شیبانی|عبد اللّٰه بن بُکَیر]]،...
 +
|شاگردان =  [[احمد بن محمد بن خالد برقى|احمد بن محمد بن خالد برقی]]، [[عباس بن معروف قمى|عبّاس بن معروف]]، محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب، یحیی بن سعید اهوازی،...
 +
|آثار = جامع البزنطی، ما رواه عن الرضا(ع)، مسائل الرضا(ع)، النوادر،...
 +
}}
 +
== زندگی‌نامه ==
 +
خاندان بزنطی از موالیان کوفه و وابسته به قبیله سکون از شاخه‌های قبیله کنده به حساب می‌آمدند که بعضی آن‌ها را اصالتاً ایرانی و برخی بیزانسی می‌دانند. چنانکه لقب «بزنطی» برای زید، جد اعلای احمد بن محمد بن عمرو بن زید را معرب بیزانسی دانسته‌اند. هرچند برخی «بزنط» را نوعی لباس دانسته و زید را شاغل در خرید و فروش این لباس قلمداد کرده‌اند.
  
 +
بزنطی پس از رحلت [[امام موسی کاظم علیه السلام|حضرت موسی بن جعفر]] علیه السلام، اندک زمانی [[واقفیه|واقفی]] بوده و اعتقاد به زنده بودن ایشان داشته است، ولی بعد از مکاتبه با [[امام رضا علیه السلام|امام علی بن موسی الرضا]] علیه السلام و ظهور برخی [[معجزه|معجزات]] توسط ایشان، از مذهب واقفی عدول کرده است. بزنطی می‌گوید: «من از کسانی بودم که به امامت موسی بن جعفر (ع) اعتقاد داشتم ولی درباره امامت حضرت رضا (ع) در حال تردیده بودم. نامه‌ای به امام (ع) نوشتم و از چند مسئله سؤال کردم، ولی مهم‌ترین مسئله‌ای که در نظر داشتم، از یادداشت آن غفلت نمودم. نامه را به امام (ع) رساندم و ایشان در نامه‌ای جواب همه آن مسائل را آورده بود و در آخر نامه اضافه فرموده بودند که مهم‌ترین مسئله خود را فراموش کرده بودی، ایشان هم سؤال فراموش شده من و هم جواب آن را مرقوم داشتند. این چنین شد که به امامت ایشان معتقد شدم.
  
 +
وی نزد امام رضا(ع)، مرتبه و منزلتی والا داشت، چنانکه در [[رجال کشی (کتاب)|رجال کشى]] از احمد بزنطى منقول است که گوید: روزى به اتفاق [[صفوان بن یحیی]] و [[محمد بن سنان]] و [[عبدالله بن مغیره|عبدالله بن مغیره]] (یا [[عبدالله بن جندب]]) نزد امام رضا علیه السلام رفتیم و چون ساعتى نشستیم برخاستیم؛ پس آن حضرت از آن میان مرا فرمودند که اى احمد تو بنشین پس نشستم و آن حضرت با من به سخن درآمدند و من نیز از آن حضرت سؤال‌ها مى‌نمودم و جواب مى‌شنیدم تا بیشتر شب گذشت و چون خواستم که به منزل خود روم مرا فرمودند که مى‌روى یا همین جا مى‌خوابی؟ گفتم: جان من فداى تو باد! اگر فرمایى که بروم مى‌روم و اگر مى‌فرمایى که باش در خدمت مى‌باشم. پس فرمودند که این جا خواب کن که دیر وقت شد و مردم درهاى خانه بسته‌اند و به خواب رفته‌اند. آن‌گاه آن حضرت برخاستند و به حرم شریف رفتند و چون مرا گمان شد که آن حضرت به حرم درآمدند به [[سجده]] افتادم و در آن سجده گفتم حمد مرا خداى را که حجت خود و وارث علوم انبیاء را از جمیع برادران و اصحاب من با من در مقام انس و عنایت درآورد، و هنوز من در سجده بودم که آن حضرت آمدند و به پاى مبارک خود مرا متنبه ساختند، پس من برخاستم و آن حضرت دست مرا گرفته مالیدند و فرمودند که اى احمد، بدان که حضرت [[امیرالمومنین]] علیه السلام به [[عیادت بیماران|عیادت]] [[صعصعة بن صوحان]] رفت و چون از بالین او برخاست به او گفت که اى صعصعه! زنهار که افتخار نکنى بر برادران خود به عیادتى که من تو را نموده‌ام و از خداى بر حذر باش. این سخن به من گفتند و به حرم شریف مراجعت نمودند.
  
 +
احمد بن ابى‌نصر بزنطی سرانجام در سال ۲۲۱ قمری چشم از جهان فروبست.
  
==ابوجعفر احمد بن محمد بن ابى‌نصر معروف به بزنطى كوفى ثقه جليل القدر==
+
== استادان و شاگردان ==
 +
مشایخ بَزَنطی، طبق احصای [[غلامرضا عرفانیان یزدی|میرزا غلامرضا عرفانیان]]، ۱۱۹ نفرند. برخی استادان وی عبارتند از: [[ابان بن عثمان]]، [[جمیل بن دراج|جمیل بن دَرّاج]]، [[حمّاد بن عثمان]]، [[حماد بن عیسی|حمّاد بن عیسی]]، [[صفوان بن مهران|صفوان بن مِهران]]، [[عبدالله بن بکیر شیبانی|عبد اللّٰه بن بُکَیر]]، [[عبدالله بن سنان|عبداللّٰه بن سِنان]]، معاویة بن عمّار.
  
در (مجالس المؤمنين) است كه در (خلاصه) مذكور است كه او به خدمت حضرت [[امام رضا]] عليه السلام رسيده و نزد آن حضرت قدر و منزلت بسيار داشت و اختصاص تمام به حضرت [[امام جواد]] عليه السلام داشت و اجماع نموده‌اند اصحاب بر تصريح هر چه او روايت نموده باشد و اقرار به [[فقه]] و [[اجتهاد]] او كرده‌اند در سال دويست و بيست و يك بعد از وفات حسن بن على بن فضال به هشت ماه وفات يافت.<ref> مجالس المؤمنين، 1/415.</ref>
+
همچنین چهل نفر از وی اخذ [[حدیث]] کرده اند، از جمله: [[احمد بن محمد بن خالد برقى|احمد بن محمد بن خالد برقی]]، [[عباس بن معروف قمى|عبّاس بن معروف]]، محمد بن حسین بن ابی الخطاب، [[احمد بن هلال عبرتائی|احمد بن هلال]]، یحیی بن سعید اهوازی، محسن بن موسی الخشّاب.  
  
و در (مختار كشى) از احمد منقول است كه گفت: روزى به اتفاق صفوان بن يحيى و محمد بن سنان و عبدالله بن المغيره يا عبدالله بن جندب نزد حضرت امام رضا عليه السلام رفتيم و چون ساعتى نشستيم برخاستيم پس آن حضرت از آن ميان مرا فرمودند كه اى احمد تو بنشين پس نشستم و آن حضرت با من به سخن درآمدند و من نيز از آن حضرت سؤال‌ها مى‌نمودم و جواب مى‌شنيدم تا بيشتر شب گذشت و چون خواستم كه به منزل خود روم مرا فرمودند كه مى‌روى يا همين جا خواب مى‌كنى؟
+
== جایگاه علمی ==
 +
بر وثاقت، فقاهت، صداقت و پذیرش روایات بزنطی اتّفاق نظر وجود دارد و رجالیان از او به جلالت و عظمت، یاد کرده اند. [[ابوعمرو کشی|شیخ کشّی]] او را در شمار شش [[فقیه]] مهم از اصحاب [[امام کاظم]] و [[امام رضا]] علیهماالسلام، نام برده و این شش تن طبقه سوم [[اصحاب اجماع]] را تشکیل می دهند.
  
گفتم: جان من فداى تو باد! اگر فرمايى كه بروم مى‌روم و اگر مى‌فرمايى كه باش در خدمت مى‌باشم. پس فرمودند كه اين جا خواب كن كه دير وقت شد و مردم درهاى خانه بسته‌اند و به خواب رفته‌اند. آن‌گاه آن حضرت برخاستند و به حرم شريف رفتند و چون مرا گمان شد كه آن حضرت به حرم درآمدند به [[سجده]] افتادم و در آن سجده گفتم حمد مر خداى را كه حجت خود و وارث علوم انبياء را از جميع برادران و اصحاب من با من در مقام انس و عنايت درآورد، و هنوز من در سجده بودم كه آن حضرت آمدند و به پاى مبارك خود مرا متنبه ساختند، پس من برخاستم و آن حضرت دست مرا گرفته ماليدند و فرمودند كه اى احمد بدان كه حضرت [[امیرالمومنین]] عليه السلام به عيادت صعصعة بن صوحان رفت و چون از بالين او برخاست به او گفت كه اى صعصعه! زنهار كه افتخار نكنى بر برادران خود به عيادتى كه من تو را نموده‌ام و از خداى بر حذر باش. اين سخن به من گفتند و به حرم شريف مراجعت نمودند.<ref> مجالس المؤمنين، 1/415، 416؛ رجال كشى، 2/852.</ref>
+
به گفته [[شیخ طوسی]] به دلیل آنکه او و چند تن دیگر، فقط از افراد ثقه نقل روایت می کنند، [[حدیث مرسل|روایات مرسل]] آنها در حکم روایات [[مسند|مُسند]] است: «لا یروون و لا یرسلون إلّا عمّن یوثق به».
 +
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] نیز از منزلت والای او نزد امام رضا و [[امام جواد]] (ع) یاد کرده است.
  
و ايضا از او روايت نموده كه گفت: وقتى كه حضرت امام على بن موسى الرضا عليه السلام را به گفته مأمون از [[مدينه]] مى‌آوردند او را به جانب [[بصره]] بردند و به [[كوفه]] درنياوردند و من در آن وقت به قادسيه بودم پس آن حضرت مصحف نزد من فرستاد و چون مصحف را بگشودم در آنجا (سوره لم يكن) ديدم كه اطول و اكثر بود از آن چه در ميان مردم است و از آن جا چند [[آيه]] حفظ كردم تا آن كه (مسافر) مولاى آن حضرت آمد و مصحف را از من گرفت و در منديلى نهاد و آن را مهر كرد پس آنچه از آن مصحف حفظ كرده بودم مرا فراموش شد و هر چند جهد كردم كه مرا يك كلمه از آن به ياد آيد ميسر نشد.<ref> مجالس المؤمنين، 1/416؛ رجال كشى، 2/853.</ref>
+
[[علامه حلی]] درباره وی گفته است: لقی الرضا(ع) وکان عظیم المنزلة عنده، وهو ثقة جلیل القدر.
 +
و [[شهید اول]] در «[[ذکری الشیعه فی احکام الشریعه (کتاب)|ذکری]]» می گوید: انّ الأصحاب أجمعوا علی قبول مراسیله.
  
==پانویس ==
+
== آثار و روایات ==
<references />
+
شماری از تألیفات محمد بن ابى‌نصر بزنطی عبارت است از:
===منبع===
+
#الجامع یا جامع البزنطی (دربردارنده مجموعه‌ای از اخبار در زمینه‌های گوناگون معارف دینی‌، به ویژه [[فقه]])،
 +
#ما رواه عن الرضا(علیه السلام)،
 +
#المسائل (یا مسائل الرضا)،
 +
#النوادر.
 +
این روای جلیل القدر، روایات فراوانی در همه ابواب [[اصول دین|اصول]] و [[فروع دین|فروع]] نقل کرده است و نام شریفش در حدود ۷۸۸ مورد از سلسله اسناد واقع شده است.
 +
==منابع==
 +
* شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت دوم، باب یازدهم: در تاريخ حضرت جواد عليه السلام.
 +
* [https://hawzah.net/fa/Article/View/51162/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%91%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D9%86%D8%B5%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D9%86%D8%B7%DB%8C?SID=201526 "احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی"، پایگاه اطلاع رسانی حوزه].
 +
* [[دانشنامه جهان اسلام]]، جلد ۳.
  
حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال، قسمت دوم، باب یازدهم: در تاريخ حضرت جواد عليه السلام
+
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]][[Category:اصحاب امام کاظم علیه السلام]][[Category:اصحاب امام رضا علیه السلام]][[Category:اصحاب امام جواد علیه السلام]][[Category:علمای قرن سوم]][[Category:اصحاب اجماع]][[Category:راویان حدیث]][[Category:فقیهان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۱

«احمد بن محمد بن ابى‌نصر بزنطى» (م، ۲۲۱ ق)، فقیه و راوی موثق شیعه در قرن سوم هجری و از یاران امام کاظم و امام رضا و امام جواد (علیهم‌السلام) است. بزنطی از جمله اصحاب اجماع بوده و بر وثاقت، فقاهت و پذیرش روایاتش اتّفاق نظر وجود دارد. او نخست واقفی مذهب بود، اما با دیدن معجزاتی از امام رضا (علیه‌السلام) مستبصر شد و در نزد آن حضرت منزلتی والا یافت.

نام کامل احمد بن محمد بن ابى‌نصر بزنطى
وفات ۲۲۱ قمری
مدفن مدینه

Line.png

اساتید

ابان بن عثمان، جمیل بن دَرّاج، حمّاد بن عثمان، حمّاد بن عیسی، صفوان بن مِهران، عبد اللّٰه بن بُکَیر،...

شاگردان

احمد بن محمد بن خالد برقی، عبّاس بن معروف، محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب، یحیی بن سعید اهوازی،...

آثار

جامع البزنطی، ما رواه عن الرضا(ع)، مسائل الرضا(ع)، النوادر،...

زندگی‌نامه

خاندان بزنطی از موالیان کوفه و وابسته به قبیله سکون از شاخه‌های قبیله کنده به حساب می‌آمدند که بعضی آن‌ها را اصالتاً ایرانی و برخی بیزانسی می‌دانند. چنانکه لقب «بزنطی» برای زید، جد اعلای احمد بن محمد بن عمرو بن زید را معرب بیزانسی دانسته‌اند. هرچند برخی «بزنط» را نوعی لباس دانسته و زید را شاغل در خرید و فروش این لباس قلمداد کرده‌اند.

بزنطی پس از رحلت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، اندک زمانی واقفی بوده و اعتقاد به زنده بودن ایشان داشته است، ولی بعد از مکاتبه با امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و ظهور برخی معجزات توسط ایشان، از مذهب واقفی عدول کرده است. بزنطی می‌گوید: «من از کسانی بودم که به امامت موسی بن جعفر (ع) اعتقاد داشتم ولی درباره امامت حضرت رضا (ع) در حال تردیده بودم. نامه‌ای به امام (ع) نوشتم و از چند مسئله سؤال کردم، ولی مهم‌ترین مسئله‌ای که در نظر داشتم، از یادداشت آن غفلت نمودم. نامه را به امام (ع) رساندم و ایشان در نامه‌ای جواب همه آن مسائل را آورده بود و در آخر نامه اضافه فرموده بودند که مهم‌ترین مسئله خود را فراموش کرده بودی، ایشان هم سؤال فراموش شده من و هم جواب آن را مرقوم داشتند. این چنین شد که به امامت ایشان معتقد شدم.

وی نزد امام رضا(ع)، مرتبه و منزلتی والا داشت، چنانکه در رجال کشى از احمد بزنطى منقول است که گوید: روزى به اتفاق صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و عبدالله بن مغیره (یا عبدالله بن جندب) نزد امام رضا علیه السلام رفتیم و چون ساعتى نشستیم برخاستیم؛ پس آن حضرت از آن میان مرا فرمودند که اى احمد تو بنشین پس نشستم و آن حضرت با من به سخن درآمدند و من نیز از آن حضرت سؤال‌ها مى‌نمودم و جواب مى‌شنیدم تا بیشتر شب گذشت و چون خواستم که به منزل خود روم مرا فرمودند که مى‌روى یا همین جا مى‌خوابی؟ گفتم: جان من فداى تو باد! اگر فرمایى که بروم مى‌روم و اگر مى‌فرمایى که باش در خدمت مى‌باشم. پس فرمودند که این جا خواب کن که دیر وقت شد و مردم درهاى خانه بسته‌اند و به خواب رفته‌اند. آن‌گاه آن حضرت برخاستند و به حرم شریف رفتند و چون مرا گمان شد که آن حضرت به حرم درآمدند به سجده افتادم و در آن سجده گفتم حمد مرا خداى را که حجت خود و وارث علوم انبیاء را از جمیع برادران و اصحاب من با من در مقام انس و عنایت درآورد، و هنوز من در سجده بودم که آن حضرت آمدند و به پاى مبارک خود مرا متنبه ساختند، پس من برخاستم و آن حضرت دست مرا گرفته مالیدند و فرمودند که اى احمد، بدان که حضرت امیرالمومنین علیه السلام به عیادت صعصعة بن صوحان رفت و چون از بالین او برخاست به او گفت که اى صعصعه! زنهار که افتخار نکنى بر برادران خود به عیادتى که من تو را نموده‌ام و از خداى بر حذر باش. این سخن به من گفتند و به حرم شریف مراجعت نمودند.

احمد بن ابى‌نصر بزنطی سرانجام در سال ۲۲۱ قمری چشم از جهان فروبست.

استادان و شاگردان

مشایخ بَزَنطی، طبق احصای میرزا غلامرضا عرفانیان، ۱۱۹ نفرند. برخی استادان وی عبارتند از: ابان بن عثمان، جمیل بن دَرّاج، حمّاد بن عثمان، حمّاد بن عیسی، صفوان بن مِهران، عبد اللّٰه بن بُکَیر، عبداللّٰه بن سِنان، معاویة بن عمّار.

همچنین چهل نفر از وی اخذ حدیث کرده اند، از جمله: احمد بن محمد بن خالد برقی، عبّاس بن معروف، محمد بن حسین بن ابی الخطاب، احمد بن هلال، یحیی بن سعید اهوازی، محسن بن موسی الخشّاب.

جایگاه علمی

بر وثاقت، فقاهت، صداقت و پذیرش روایات بزنطی اتّفاق نظر وجود دارد و رجالیان از او به جلالت و عظمت، یاد کرده اند. شیخ کشّی او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام، نام برده و این شش تن طبقه سوم اصحاب اجماع را تشکیل می دهند.

به گفته شیخ طوسی به دلیل آنکه او و چند تن دیگر، فقط از افراد ثقه نقل روایت می کنند، روایات مرسل آنها در حکم روایات مُسند است: «لا یروون و لا یرسلون إلّا عمّن یوثق به». نجاشی نیز از منزلت والای او نزد امام رضا و امام جواد (ع) یاد کرده است.

علامه حلی درباره وی گفته است: لقی الرضا(ع) وکان عظیم المنزلة عنده، وهو ثقة جلیل القدر. و شهید اول در «ذکری» می گوید: انّ الأصحاب أجمعوا علی قبول مراسیله.

آثار و روایات

شماری از تألیفات محمد بن ابى‌نصر بزنطی عبارت است از:

  1. الجامع یا جامع البزنطی (دربردارنده مجموعه‌ای از اخبار در زمینه‌های گوناگون معارف دینی‌، به ویژه فقه
  2. ما رواه عن الرضا(علیه السلام)،
  3. المسائل (یا مسائل الرضا)،
  4. النوادر.

این روای جلیل القدر، روایات فراوانی در همه ابواب اصول و فروع نقل کرده است و نام شریفش در حدود ۷۸۸ مورد از سلسله اسناد واقع شده است.

منابع