میرزا محمدرفیع طباطبایی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: میرزا محمد رفیع طباطبایی، آثار میرزا مح...' ایجاد کرد)
 
جز
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
حاج میرزا محمدرفیع طباطبایی (م، ۱۳۲۶ ق) از دانشمندان [[علوم اسلامی]] ‌‌در سده‌های سیزده و چهارده هجری بوده و صاحب تألیفات سودمندی است. وی در اثر تعلق به یک خاندان قدیمی، علمی‌‌ و بانفوذ در بین مردم شناخته شد و در حل گرفتاری‌ها و مشکلات مردم، انسانی جدی و فعال بود.
  
 +
[[پرونده:M rafie.png|250px|بندانگشتی|میرزا محمدرفیع طباطبایی]]
  
 +
==ولادت و خاندان==
  
 +
در سال ۱۲۵۰ ق. در خانواده حاج میرزا علی‌اصغر مستوفی، در شهر [[تبریز]] پسری قدم به عالم خاکی گذاشت که محمدرفیع (رفیع) نام گرفت. پدران و نیاکان او، همه از افراد نیکوکار و صاحب منصب و در دیانت، شهره آفاق بوده‌اند. پدرش، حاج میرزا علی‌اصغر مستوفی، از بزرگان و ثروتمندان شهر بود.
  
==ميرزا محمدرفيع طباطبايي==
+
فرزندان پسر میرزا محمدرفیع عبارتند از: حاج ناصرالسلطنة که از اعیان و بزرگان آذربایجان بود. و دیگری سید المحققین، که در نجف به مقام بلند [[اجتهاد]] دست یافت. وی در جریان قیام شهید [[شیخ محمد خیابانی|شیخ محمد خیابانی]] از او حمایت کرد و همگام با او، علیه استبداد و ظلم مبارزه نمود.
  
آيت نظم
+
==تحصیلات==
  
'''طليعه'''
+
میرزا محمد رفیع در دوران کودکی، هوش و استعداد فراونی داشت و علاقه بسیاری به فراگیری علوم دینی نشان داد و به رسم نیاکان خویش، آموختن [[علوم اسلامی|علوم اسلامی‌‌]] را آغاز نمود.<ref> مقدمه مجالس نظامیه.</ref> او با عشق و علاقه وافر، در محضر درس استادان بزرگ [[حوزه علمیه]] تبریز، زانوی ادب زد و از دریای علم و دانش آن‌ها خوشه‌ها چید. نتیجه زحمات این مرد بزرگ در راه تحصیل، به یادگار ماندن ده‌ها اثر ارزشمند است.<ref> متأسفانه از اسامی ‌‌استادان این عالم بزرگوار اطلاعی بدست نیامد.</ref>
  
خاندان قاضي طباطبايي از خاندان‌هاي پُرخير و بركت بوده و از ارزش فوق‌العاده‌اي در مجامع علمی ‌‌[[شيعه]] برخوردار است. اين خاندان، با پرورش ده‌ها عالم، مجتهد، فقيه و عارف، خدمات شاياني به جامعه مسلمانان تقديم داشته است.<ref> سخنوران آذربايجان، ج 2، ص 697.</ref>
+
==در دیدگاه بزرگان==
 +
در این قسمت به داوری برخی نویسندگان چیره‌دست در مورد ادیب فرزانه، شادروان نظام‌العلماء می‌‌پردازیم؛ تا چهره واقعی این مرد الهی بیش از پیش آشکارتر و روشن‌تر گردد.
  
حاج ميرزا محمدرفيع طباطبايي يكي ديگر از ستارگان فروزاني است كه از اين طايفه علمی ‌‌برخاسته‌اند. وي از دانشمندان [[علوم اسلامی]] ‌‌در سده‌هاي سيزده و چهارده هجري بوده و صاحب تأليفات سودمندي است. ما در اين نوشتار به شرح حال ايشان پرداخته و زندگاني وي را در ابعاد مختلف بررسي می‌‌كنيم.
+
صاحب تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، ایشان را از ادیبان بزرگ و از خانواده‌ای محترم و صاحب عزت و شوکت معرفی می‌‌کند.<ref> تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، ص ۳۳۳.</ref> محمدعلی تربیت، نویسنده کتاب دانشمندان آذربایجان وی را جزء ادیبان تبریز ذکر می‌‌کند.<ref> دانشمندان آذربایجان، ص ۳۸۰ و ۳۸۱.</ref>
  
'''ولادت'''
+
علامه پرکار، [[محمدعلی مدرس تبریزی|میرزا محمدعلی مدرس]]، نظام‌العلما را با چنین عبارتی یاد می‌‌کند: «بسیار نیکو معاشرت بوده و از مطالعات علمیه نیز آنی فروگذاری نمی‌‌کرد. اوقات خود را با عزمی ‌‌فتورناپذیر مصروف مطالعه کتب متنوعه می‌‌نمود».<ref> ریحانةالادب، ج ۶، ص ۲۰۸.</ref>
  
در سال 1250 ق. در خانواده حاج ميرزا علي‌اصغر مستوفي، در شهر تبريز پسري قدم به عالم خاكي گذاشت كه محمدرفيع (رفيع) نام گرفت. پدران و نياكان او، همه از افراد نيكوكار و صاحب منصب و در ديانت، شهره آفاق بوده‌اند.
+
کتابشناس معاصر، شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، نظام العلما را از بزرگان فضل و دانش و از صاحب نظران علوم نقلی و عقلی می‌‌داند.<ref> نقباء البشر، ج ۲، ص ۷۸۷.</ref> نویسنده کتاب علمای معاصرین،<ref> علمای معاصرین، ص ۹۲.</ref> [[علی اکبر دهخدا|علی‌اکبر دهخدا]]،<ref> لغت نامه دهخدا (ذیل نظام العلما)، ج ۱۳، ص ۱۹۹۵۵.</ref> یحیی دولت‌آبادی،<ref> سخنوران آذربایجان، ج ۲، ص ۶۹۷.</ref> مؤلف کتاب مفاخر آذربایجان،<ref> مفاخر آذربایجان، ج ۱، ص ۲۱۷.</ref> استاد عمران علیزاده<ref> نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۲۳۱.</ref> و مؤلفان اثر ارزشمند [[اثر آفرینان (کتاب)|اثرآفرینان]]،<ref> اثرآفرینان، ج ۶، ص ۵۱.</ref> هر کدام جداگانه به شرح حال او پرداخته و جهات علمی، ادبی و شعری او را یادآور شده‌اند.
  
'''سيادت'''
+
==شعر میرزا محمد رفیع==
  
سلسله نسب حاج ميرزا محمدرفيع، مشهور به «نظام العلماء» در پايان كتاب مجالس النظامية قيد شده و مؤلف به نسب خويش اشاره نموده است.<ref> جناب ميرزا محمد رفيع، ابن حاج ميرزا علي‌اصغر، ابن ميرزا رفيع، ابن ميرزا ابي‌طالب وزير، ابن ميرزا سليم نايب الصدارة، ابن ميرزا محمدسعيد، ابن ميرزا علي‌اكبر، ابن ميرزا رفيع، ابن ميرمطلب، ابن مير ميرفتاح، ابن محمد صدرالدين، ابن مجدالدين، ابن سيد اسماعيل ابن مير علي‌اكبر معروف به شاه مير، ابن مير عبدالوهاب، ابن سيد جليل امير عبدالغفار، ابن سيد عمادالدين اميرالحاج، ابن سيد حسن فخرالدين، ابن سيد محمد كمال‌الدين، ابن سيد حسن، ابن سيد علي شهاب‌الدين، ابن مير علي عمادالدين، ابن سيد احمد ابن سيد عماد، ابن سيد عباد، ابن سيد علي عمادالدين، ابن محمد ابي‌الحسن، ابن سيد احمد، ابن عبدالله (از علماي انساب)، ابن سيد اسماعيل ديباج، ابن سيد ابراهيم الغمر، الذي امّه فاطمه بنت مولانا الحسين عليه الصلوة والسلام و هو ابن الحسن المثني عليه الصلوة والسلام هو ابن الحسن المثني ابي الامام الهمام الحسن المجتبي ابن علي ابن ابي طالب عليه‌السلام (مجالس النظاميه، ص 348 و 349).</ref>
+
محمدرفیع از شاعران چیره‌دست و از فرزانگان بنامی ‌‌است که [[شعر]] و ادب را به خدمت دانش و [[حکمت]] گرفت و بر زیبایی شعر خویش افزود. شعر او غالباً در [[مرثیه|مراثی]] و مدایح [[اهل البیت|اهل بیت]] [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله سروده شده. وی با اصطلاحات [[عرفان|عرفانی]] و [[فلسفه|فلسفی]]، جان تازه‌ای به شعر خویش بخشیده است. نظم او معمولاً در قالب [[غزل]] و [[قصیده|قصیده]] گنجانده شده و از تکلف و سنگینی به دور است. او در شعر، به «نظام» [[تخلص]] می‌‌کند و در کتاب‌های [[علم رجال|رجالی]] و تذکره‌ها به «نظام تبریزی» و «نظام العلما» معروف است. نمونه‌ای از اشعار او چنین است:
  
'''پدر'''
+
گر یار به صد پرده ز اغیار نهان است * در دیده عشاق به صد جلوه عیان است
  
خاندان و نياكان ميرزا محمدرفيع از بزرگان عصر خويش بودند. پدرش، حاج ميرزا علي‌اصغر مستوفي، از بزرگان و ثروتمندان شهر بود. وي در اثر تعلق به يك خاندان قديمي، علمی‌‌ و بانفوذ در بين مردم شناخته شد و در حل گرفتاري‌ها و مشكلات مردم، انساني جدي و فعال بود.
+
عاشق به یقین دم زند از جلوه دیدار * اغیار در این دعوی عاشق به گمان است
  
'''تحصيلات'''
+
ای دوست مکن عیب من دلشده زنهار * تا عشق نداری ز تو این قصه نهان است
  
نظام العلماء دوران كودكي، هوش و استعداد فراوني كه داشت علاقه بسياري به فراگيري علوم ديني نشان داد و به رسم نياكان خويش، آموختن علوم اسلامی‌‌ را آغاز نمود.<ref> مقدمه مجالس نظاميه.</ref> او با عشق و علاقه وافر، در محضر درس استادان بزرگ حوزه علميه تبريز، زانوي ادب زد و از درياي علم و دانش آن‌ها خوشه‌ها چيد. نتيجه زحمات اين مرد بزرگ در راه تحصيل، به يادگار ماندن ده‌ها اثر ارزشمند است.<ref> متأسفانه از اسامی ‌‌استادان اين عالم بزرگوار اطلاعي بدست نيامد.</ref>
+
یک جان دگر زین تن و جان است هویدا * مقصود من آن است که او جان جهان است
  
'''شعر و ادب'''
+
گر در قفسم جای دهی رو به گلستان * تسلیم رضای تو مرا راحت جان است
  
محمدرفيع از شاعران چيره‌دست و از فرزانگان بنامی ‌‌است كه شعر و ادب را به خدمت دانش و [[حكمت]] گرفت و بر زيبايي شعر خويش افزود. شعر او غالباً در مدايح و مراثي اهل بيت [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله سروده شده. وي با اصطلاحات عرفاني و فلسفي، جان تازه‌اي به شعر خويش بخشيده است. نظم او معمولاً در قالب غزل و قصيده گنجانده شده و از تكلف و سنگيني به دور است. او در شعر، به «نظام» تخلص می‌‌كند و در كتاب‌هاي رجالي و تذكره‌ها به «نظام تبريزي» و «نظام العلما» معروف است. نمونه‌اي از اشعار او چنين است:
+
از کلک «نظام» این غزل و قول عجب نیست * عالم همه بر عشق زبان است و بیان است
  
گر يار به صد پرده ز اغيار نهان است × در ديده عشاق به صد جلوه عيان است
+
دوش در معطبه عشق فسونم دادند * خبر از عالم مستی و جنونم دادند
  
عاشق به يقين دم زند از جلوه ديدار × اغيار در اين دعوي عاشق به گمان است
+
قدم از دایره عشق برون ننهادم * حیرتی دارم از این کاین همه جونم دادند
  
اي دوست مكن عيب من دلشده زنهار × تا عشق نداري ز تو اين قصه نهان است
+
سال‌ها پیر مغان را نظری بود ز دور * حالیا مروه اسرار درونم دادند
  
يك جان دگر زين تن و جان است هويدا × مقصود من آن است كه او جان جهان است
+
در خور طاقت من بیش ز یک جرعه نبود * باده از حوصله خویش فزونم دادند
  
گر در قفسم جاي دهي رو به گلستان × تسليم رضاي تو مرا راحت جان است
+
تن افسرده به کنج قفسی بود «نظام» * شکرلله نفسی راه برونم دادند.<ref> سخنوران آذربایجان، ج ۲، ص ۷۰۰.</ref>
  
از كلك «نظام» اين غزل و قول عجب نيست × عالم همه بر عشق زبان است و بيان است
+
==آثار میرزا محمد==
  
دوش در معطبه عشق فسونم دادند × خبر از عالم مستي و جنونم دادند
+
نظام العلما از لحظه لحظه عمر خود بهره جسته و در راه تألیف و نشر علوم آل [[پیامبر اسلام|محمد]] صلی الله علیه و آله از هیچ کوششی دریغ ننموده است. وی در اثر هوش سرشار و جدیت فراوان، دست به خلق آثار زیبایی زد که هر کدام بیانگر نبوغ ذهنی و بُعد علمی‌‌ و فکری اوست. آثار قلمی‌‌ او مملو از اخبار نبوی صلی الله علیه و آله و [[احادیث]] [[امامان معصوم]] علیهم‌السلام و طرایف، ظرایف و حکمت است. نظام العلماء، در دیباچه کتاب خود در مورد مجموعه تألیفات خویش می‌‌سراید:
  
قدم از دايره عشق برون ننهادم × حيرتي دارم از اين كاين همه جونم دادند
+
آشفته سخن ز زلف جانان خوشتر * چون کار جهان بی‌سر و سامان بهتر
  
سال‌ها پير مغان را نظري بود ز دور × حاليا مروه اسرار درونم دادند
+
مجموعه عاشقان بود دفتر من * مجموعه عاشقان پریشان بهتر
  
در خور طاقت من بيش ز يك جرعه نبود × باده از حوصله خويش فزونم دادند
+
برخی از آثار قلمی‌ ‌و فکری ایشان بدین قرار است:
  
تن افسرده به كنج قفسي بود «نظام» × شكرلله نفسي راه برونم دادند.<ref> سخنوران آذربايجان، ج 2، ص 700.</ref>
+
'''<I>۱- الادب الفارسی:</I>'''
  
'''ميراث ماندگار'''
+
در علم [[صرف]] و [[علم نحو|نحو]].<ref> مفاخر آذربایجان، ج ۱، ص ۲۱۷.</ref>
  
نظام العلما از لحظه لحظه عمر خود بهره جسته و در راه تأليف و نشر علوم آل محمد صلی الله علیه و آله از هيچ كوششي دريغ ننموده است. وي در اثر هوش سرشار و جديت فراوان، دست به خلق آثار زيبايي زد كه هر كدام بيانگر نبوغ ذهني و بُعد علمی‌‌ و فكري اوست. آثار قلمی‌‌ او مملو از اخبار نبوي صلی الله علیه و آله و [[احاديث]] امامان معصوم علیهم‌السلام و طرايف، ظرايف و حكمت است.
+
'''<I>۲- انیس الادباء و سمیرالسعداء:</I>'''
  
نظام العلماء، در ديباچه كتاب خود در مورد مجموعه تأليفات خويش می‌‌سرايد:
+
این کتاب، کشکول فارسی - عربی و شامل فواید بسیار و نکات پندآموز است. کتاب یاد شده در سال ۱۳۱۵ ق. در [[ایران|ایران]] چاپ سنگی شده است.<ref> الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۲، ص ۴۵۱.</ref> نسخه خطی انیس الادبا با شماره ۳۵۵۷، در کتابخانه ملی تبریز نگهداری می‌‌شود.
  
آشفته سخن ز زلف جانان خوشتر × چون كار جهان بي‌سر و سامان بهتر
+
'''<I>۳- آداب الملوک:</I>'''
  
مجموعه عاشقان بود دفتر من × مجموعه عاشقان پريشان بهتر.
+
این اثر، شرح عهدنامه [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام به [[مالک اشتر]] است. کتاب فوق به زبان فارسی است و در سال ۱۳۲۰ ق. در تبریز به زیور چاپ آراسته گردیده است.<ref> همان، ج ۴، ص ۱۸۷.</ref>
  
برخي از آثار قلمی‌ ‌و فكري ايشان بدين قرار است:
+
'''<I>۴- تحفة الامثال:</I>'''
  
'''<I>1- الادب الفارسي:</I>'''
+
اثر مذکور در سال ۱۳۱۱ ق، در شهر استانبول چاپ شده و شامل سه قسمت است: [[آیه|آیات]]؛ کلمات منشوره؛ امثال منظومه.<ref> همان، ج ۳، ص ۴۲۱؛ ج ۱۳، ص ۳۷۴؛ ج ۱۴، ص ۱۲۶.</ref>
  
در علم صرف و نحو.<ref> مفاخر آذربايجان، ج 1، ص 217.</ref>
+
'''<I>۵- التحقیقات العلویة:</I>'''
  
'''<I>2- انيس الادباء و سميرالسعداء:</I>'''
+
این کتاب دارای مطالب سودمند بوده و در سال ۱۳۱۹ ق. چاپ شده است.<ref> همان، ج ۳، ص ۴۸۶.</ref>
  
اين كتاب، كشكول فارسي - عربي و شامل فوايد بسيار و نكات پندآموز است. كتاب ياد شده در سال 1315 ق. در ايران چاپ سنگي شده است.<ref> الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج ص 451.</ref> نسخه خطي انيس الادبا با شماره 3557، در كتابخانه ملي تبريز نگهداري می‌‌شود.
+
'''<I>۶- تشریح التقویم</I>'''.<ref> همان، ج ۴، ص ۱۸۷؛ معجم المؤلفین، ج ۴، ص ۱۶۹.</ref>
  
'''<I>3- آداب الملوك:</I>'''
+
'''<I>۷- حقیقة الامر:</I>'''
  
اين اثر، شرح عهدنامه [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام به [[مالك اشتر]] است. كتاب فوق به زبان فارسي است و در سال 1320 ق. در تبريز به زيور چاپ آراسته گرديده است.<ref> همان، ج ص 187.</ref>
+
این کتاب در مورد [[جبر]] و [[تفویض|تفویض]] و امر بین الامرین نگاشته شده است. مؤلف، تألیف کتاب خود را در سال ۱۲۸۱ ق. به اتمام رسانده است. این کتاب برای بار اول، با مباشرت ملک الکتاب در سال ۱۳۱۳ ق، در بمبئی به چاپ رسید و برای بار دوم، توسط یکی از بستگان مولف؛ میرزا صادق بن میرزا یوسف طباطبایی منتشر گردید.<ref> همان، ص ۴۷ و ۴۸؛ ج ۱۱، ص ۱۱۶.</ref>
  
'''<I>4- تحفة الامثال:</I>'''
+
'''<I>۸- جواهر الاخبار:</I>'''
  
اثر مذكور در سال 1311 ق، در شهر استانبول چاپ شده و شامل سه قسمت است:
+
شرحی درباره «اربعین حدیث» بوده که چاپ شده است.<ref> همان، ج ۵، ص ۲۵۹.</ref>
  
* 1- آيات؛
+
'''<I>۹- مجالس النظامیه:</I>'''
  
* 2- كلمات منشوره؛
+
این کتاب شامل دو باب، یک مقدمه و یک خاتمه است. باب اول در حکم عالم تکوین و باب دوم در اسرار عالم تشریع است. کتاب مزبور در سال ۱۳۱۹ ق. در تبریز چاپ سنگی گردیده است.<ref> همان، ج ۱۹، ص ۳۷۳.</ref>
  
* 3- امثال منظومه.<ref> همان، ج 3، ص 421؛ ج 13، ص 374؛ ج 14، ص 126.</ref>
+
'''<I>۱۰- مصابیح:</I>'''
  
'''<I>5- التحقيقات العلوية:</I>'''
+
اثری است در اثبات صانع و [[معاد جسمانی]].<ref> همان، ج ۲۱، ص ۸۰.</ref>
  
اين كتاب داراي مطالب سودمند بوده و در سال 1319 ق. چاپ شده است.<ref> همان، ج 3، ص 486.</ref>
+
'''<I>۱۱- مقالات نظامیة:</I>'''
  
'''<I>6- تشريح التقويم</I>'''.<ref> همان، ج 4، ص 187؛ معجم المؤلفين، ج 4، ص 169.</ref>
+
نویسنده، این اثر را به زبان فارسی و در چهل مقاله و یک خاتمه به نگارش درآورده و آن را در [[رمضان]] ۱۳۱۹ ق. به اتمام رسانده است. این کتاب به اهتمام محمد بن موسی تبریزی، در سال ۱۳۱۵ ق، در تبریز چاپ شده است.<ref> همان، ص ۳۲۹.</ref>
  
'''<I>7- حقيقة الامر:</I>'''
+
'''<I>۱۲- وسیلة الزائرین:</I>'''
  
اين كتاب در مورد جبر و تفويض و امر بين الامرين نگاشته شده است. مؤلف، تأليف كتاب خود را در سال 1281 ق. به اتمام رسانده است. اين كتاب براي بار اول، با مباشرت ملك الكتاب در سال 1313 ق، در بمبئي به چاپ رسيد و براي بار دوم، توسط يكي از بستگان مولف؛ ميرزا صادق بن ميرزا يوسف طباطبايي منتشر گرديد.<ref> همان، ص 47 و 48؛ ج 11، ص 116.</ref>
+
این کتاب در سال ۱۳۱۵ ق. منتشر گردیده است.<ref> همان، ج ۲۵، ص ۷۸.</ref>
  
'''<I>8- جواهر الاخبار:</I>'''
+
'''<I>۱۳- مجمع الفضائل:</I>'''
  
شرحي درباره «اربعين حديث» بوده كه چاپ شده است.<ref> همان، ج ص 259.</ref>
+
مؤلف، کتاب خود را در یک مقدمه و چهارده [[حدیث]] در فضائل حضرت [[امیرالمومنین]] علی علیه‌السلام و یک خاتمه در اخبار [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]] و [[رجعت]] تنظیم نموده است. این اثر به زبان فارسی است و در سال‌های ۱۳۳۹ ق و ۱۳۲۵ ق در تبریز چاپ شده است.<ref> همان، ج ۳، ص ۳۹.</ref>
  
'''<I>9- مجالس النظاميه:</I>'''
+
'''<I>۱۴- مجالس الحسینیة:</I>'''
  
اين كتاب شامل دو باب، يك مقدمه و يك خاتمه است. باب اول در حكم عالم تكوين و باب دوم در اسرار عالم تشريع است. كتاب مزبور در سال 1319 ق. در تبريز چاپ سنگي گرديده است.<ref> همان، ج 19، ص 373.</ref>
+
این کتاب در خصوص اسرارالشهادة تألیف گردیده و در سال ۱۳۲۲ ق در ۲۳۷ صفحه، در تبریز به چاپ رسیده است.<ref> همان، ج ۲۵، ص ۷۸.</ref>
  
'''<I>10- مصابيح:</I>'''
+
'''<I>۱۵- رموز الشهادة و کنوز الشهادة:</I>'''
  
اثري است در اثبات صانع و [[معاد جسمانی]].<ref> همان، ج 21، ص 80.</ref>
+
جلد اول این کتاب به خط مؤلف، در مدرسه آیت الله [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید کاظم یزدی]]، در شهر مقدس [[نجف]] موجود است.<ref> همان، ج ۱۱، ص ۲۵۲.</ref>
  
'''<I>11- مقالات نظامية:</I>'''
+
'''<I>۱۶- کنوز السعادة فی رموز الشهاة:</I>'''
  
نويسنده، اين اثر را به زبان فارسي و در چهل مقاله و يك خاتمه به نگارش درآورده و آن را در [[رمضان]] 1319 ق. به اتمام رسانده است. اين كتاب به اهتمام محمد بن موسي تبريزي، در سال 1315 ق، در تبريز چاپ شده است.<ref> همان، ص 329.</ref>
+
این کتاب در سال ۱۳۲۲ ق، به خط موسی بن محمد فتوح الملک، در ۳۰۸ صفحه؛ در تبریز چاپ سنگی گردیده است.<ref> همان، ج ۱۸، ص ۱۷۲.</ref>
  
'''<I>12- وسيلة الزائرين:</I>'''
+
'''<I>۱۷- سفرنامه رضوی:</I>'''
  
اين كتاب در سال 1315 ق. منتشر گرديده است.<ref> همان، ج 25، ص 78.</ref>
+
در این اثر، مؤلف سوانح و خاطرات سفر خویش به [[مشهد]] مقدس را با قلمی ‌‌شیوا و روان به رشته تحریر درآورده و در سال ۱۳۱۵ ق، در تبریز منتشر نموده است.<ref> همان، ج ۱۲، ص ۱۸۷.</ref>
  
'''<I>13- مجمع الفضائل:</I>'''
+
'''<I>۱۸- سفرنامه غروی:</I>'''
  
مؤلف، كتاب خود را در يك مقدمه و چهارده [[حديث]] - در فضائل حضرت [[امیرالمومنین]] علي علیه‌السلام و يك خاتمه در اخبار غيبت و رجعت تنظيم نموده است. اين اثر به زبان فارسي است و در سال‌هاي 1339 ق و 1325 ق در تبريز چاپ شده است.<ref> همان، ج 3، ص 39.</ref>
+
وی در این [[سفرنامه]] جریان سفر خود به نجف اشرف را به قلم درآورده و با خط علی بن احمد، در ۹۱ صفحه در تبریز در سال ۱۳۳۱ ق به چاپ رسانده است.<ref> همان، ص ۱۸۸.</ref>
  
'''<I>14- مجالس الحسينية:</I>'''
+
'''<I>۱۹- سرالشهادة</I>'''.<ref> همان، ص ۱۶۷.</ref>
  
اين كتاب در خصوص اسرارالشهادة تأليف گرديده و در سال 1322 ق در 237 صفحه، در تبريز به چاپ رسيده است.<ref> همان، ج 25، ص 78.</ref>
+
'''<I>۲۰- فتوحات نظامیه در غیبت امام زمان علیه‌السلام:</I>'''
  
'''<I>15- رموز الشهادة و كنوز الشهادة:</I>'''
+
این کتاب بسیار مفید و سودمند بوده و مزین به تقریظ عالمان بزرگ [[شیعه|شیعه]] چون: میرزا محمدحسین شهرستانی، سید علی یزدی و شیخ اسماعیل بن حاج میرزا خلیل است. اثر مذکور در سال ۱۳۱۱ ق. در تبریز چاپ شده است.<ref> همان، ج ۱۶، ص ۱۱۸، مؤلفین کتب چاپی، ج ۳، ص ۲۲۵.</ref>
  
جلد اول اين كتاب به خط مؤلف، در مدرسه آيت الله سيد كاظم يزدي، در شهر مقدس [[نجف]] موجود است.<ref> همان، ج 11، ص 252.</ref>
+
'''<I>۲۱- رسالة فی القضاء والقدر:</I>'''
  
'''<I>16- كنوز السعادة في رموز الشهاة:</I>'''
+
این رساله در سال ۱۲۸۱ ق. تألیف یافته است.<ref> همان، ج ۱۷، ص ۲۴۹.</ref>
  
اين كتاب در سال 1322 ق، به خط موسي بن محمد فتوح الملك، در 308 صفحه؛ در تبريز چاپ سنگي گرديده است.<ref> همان، ج 18، ص 172.</ref>
+
'''<I>۲۲- کافیة العروض فی علم العروض</I>'''.<ref> همان، ج ۱۸، ص ۲۸۶.</ref>
  
'''<I>17- سفرنامه رضوي:</I>'''
+
'''<I>۲۳- لب الحسنات</I>'''.<ref> همان، ج ۱۸، ص ۲۸۶.</ref>
  
در اين اثر، مؤلف سوانح و خاطرات سفر خويش به [[مشهد]] مقدس را با قلمی ‌‌شيوا و روان به رشته تحرير درآورده و در سال 1315 ق، در تبريز منتشر نموده است.<ref> همان، ج 12، ص 187.</ref>
+
'''<I>۲۴- لؤلؤة البحار فی منقبة الائمة الاطهار علیهم‌السلام:</I>'''
  
'''<I>18- سفرنامه غروي:</I>'''
+
این اثر پرفایده در زمینه چگونگی فلسفه و شهادت حضرت [[امام رضا علیه السلام|ثامن الائمه]] علیهم‌السلام نوشته شده است. مؤلف در [[جمادی الاول]] ۱۳۰۰ ق. تألیف آن را به اتمام رسانده است. نسخه‌ای از این رساله با شماره ۳۷۱۶ در دانشگاه تهران نگهداری می‌‌شود. اثر یاد شده ۸۰ صفحه و در تبریز چاپ شده است.<ref> همان، ج ۱۹، ص ۳۵۹.</ref>
  
وي در اين سفرنامه جريان سفر خود به [[نجف]] اشرف را به قلم درآورده و با خط علي بن احمد، در 91 صفحه در تبريز در سال 1331 ق به چاپ رسانده است.<ref> همان، ص 188.</ref>
+
'''<I>۲۵- مصابیح الانوار و مفاتیح الاسرار:</I>'''
  
'''<I>19- سرالشهادة</I>'''.<ref> همان، ص 167.</ref>
+
مؤلف، این کتاب را در زمینه‌های [[اخلاق]]، [[عقاید]] و عجایب خلقت، تألیف نموده و در سال ۱۳۰۲ ق. نگارش آن را به پایان رسانده است. اثر مزبور در سال ۱۳۰۴ ق. در تبریز به چاپ رسیده است.<ref> همان، ج ۲۲، ص ۱۴.</ref>
  
'''<I>20- فتوحات نظاميه در غيبت امام زمان علیه‌السلام:</I>'''
+
'''<I>۲۶- مقامات النظامیه</I>'''.<ref> همان، ج ۲۱، ص ۸۵ و ۳۰۷.</ref>
  
اين كتاب بسيار مفيد و سودمند بوده و مزين به تقريظ عالمان بزرگ شيعه چون: ميرزا محمدحسين شهرستاني، سيد علي يزدي و شيخ اسماعيل بن حاج ميرزا خليل است. اثر مذكور در سال 1311 ق. در تبريز چاپ شده است.<ref> همان، ج 16، ص 118، مؤلفين كتب چاپي، ج 3، ص 225.</ref>
+
'''<I>۲۷- مفاتیح الکنوز:</I>'''
  
'''<I>21- رسالة في القضاء والقدر:</I>'''
+
در این کتاب به [[مرثیه|مراثی]] و اسرار شهادت [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام پرداخته شده و مطالب آن در پنج باب و یک خاتمه گرد آمده است. اثر فوق در سال ۱۲۹۸ ق. در تبریز منتشر گردیده است.<ref> مؤلفین کتب چاپی، ج ۳، ص ۲۲۵.</ref>
  
اين رساله در سال 1281 ق. تأليف يافته است.<ref> همان، ج 17، ص 249.</ref>
+
'''<I>۲۸- حقوق دُوَل و ملل:</I>'''
  
'''<I>22- كافية العروض في علم العروض</I>'''.<ref> همان، ج 18، ص 286.</ref>
+
اثر مزبور در سال ۱۳۱۲ ق. در ۱۹۸ صفحه در تبریز چاپ شده است.<ref> همان.</ref>
  
'''<I>23- لب الحسنات</I>'''.<ref> همان، ج 18، ص 286.</ref>
+
'''<I>۲۹- ترجمة الادب فی قواعد لغة العرب:</I>'''
  
'''<I>24- لؤلؤة البحار في منقبة الائمة الاطهار علیهم‌السلام:</I>'''
+
این ترجمه در سال ۱۳۰۳ ق. در ۱۸۳ صفحه در تبریز نشر یافته است.<ref> علمای معاصرین، ص ۹۲.</ref>
  
اين اثر پرفايده در زمينه چگونگي [[فلسفه]] و شهادت حضرت ثامن الائمه علیهم‌السلام نوشته شده است. مؤلف در [[جمادی الاول]] 1300 ق. تأليف آن را به اتمام رسانده است. نسخه‌اي از اين رساله با شماره 3716 در دانشگاه تهران نگهداري می‌‌شود. اثر ياد شده 80 صفحه و در تبريز چاپ شده است.<ref> همان، ج 19، ص 359.</ref>
+
'''<I>۳۰- دستور الحکمة:</I>'''.<ref> سنخوران آذربایجان، ج ۲، ص ۶۹۸.</ref>
  
'''<I>25- مصابيح الانوار و مفاتيح الاسرار:</I>'''
+
'''<I>۳۱- تحفه خاقانیه</I>'''.<ref> همان.</ref>
  
مؤلف، اين كتاب را در زمينه‌هاي اخلاق، عقايد و عجايب خلقت، تأليف نموده و در سال 1302 ق. نگارش آن را به پايان رسانده است. اثر مزبور در سال 1304 ق. در تبريز به چاپ رسيده است.<ref> همان، ج 22، ص 14.</ref>
+
'''<I>۳۲- حقوق نظامیه:</I>'''
  
'''<I>26- مقامات النظاميه</I>'''.<ref> همان، ج 21، ص 85 و 307.</ref>
+
این اثر، شرح «[[رسالة الحقوق (کتاب)|رسالة الحقوق]]» [[امام سجاد]] علیه‌السلام است و در سال ۱۳۲۱ ق. در ۲۱۳ صفحه در تبریز چاپ شده است.<ref> الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۹، ص ۱۲۰۲-۱۲۰۳.</ref>
  
'''<I>27- مفاتيح الكنوز:</I>'''
+
'''<I>۳۳- دیوان شعر:</I>'''
  
در اين كتاب به مراثي و اسرار شهادت اهل بيت علیهم‌السلام پرداخته شده و مطالب آن در پنج باب و يك خاتمه گرد آمده است. اثر فوق در سال 1298 ق. در تبريز منتشر گرديده است.<ref> مؤلفين كتب چاپي، ج 3، ص 225.</ref>
+
این دیوان دربردارنده اشعار نظام العلماء در مدایح و مراثی [[ائمه اطهار|امامان]] معصوم علیهم‌السلام است.<ref> دانشمندان آذربایجان، ص ۳۰۸.</ref>
  
'''<I>28- حقوق دُوَل و ملل:</I>'''
+
'''<I>۳۳- دیوان رضوی:</I>'''
  
اثر مزبور در سال 1312 ق. در 198 صفحه در تبريز چاپ شده است.<ref> همان.</ref>
+
ایشان دیوان مذکور را در سال ۱۳۰۱ ق در مشهد، مدون نموده و در آن به ۵۱ سالگی خود اشاره کرده است:
  
'''<I>29- ترجمة الادب في قواعد لغة العرب:</I>'''
+
ز پنجاه و یک سال عمرم گذشت * ز پیری به جانم غباری نشست.<ref> نخستین امام جماعت مسجد، فرزند نظام‌العلما، مرحوم سید المحققین بود این مسجد به دلیل اقامه نماز توسط سید المحققین، به نام وی اشتهار یافت؛ ولی بعدها به علت تعطیلی نماز جماعت وی، آیت الله سید علی مولانا در مسجد مذکور اقامه جماعت نمود که هم اکنون به مسجد آیت الله مولانا معروف است.</ref>
  
اين ترجمه در سال 1303 ق. در 183 صفحه در تبريز نشر يافته است.<ref> علماي معاصرين، ص 92.</ref>
+
همچنین از یادگارهای جاوید و پابرجای نظام العلماء، بنای جذاب و باشکوه [[مسجد]] سید المحققین است.<ref> آثار باستانی آذربایجان، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref> او چهار سال قبل از رحلتش، در سال ۱۳۲۲ ق در بازار صادقیه تبریز، مسجد زیبایی با مساحت ۱۵×۲۵ متر ساخت. این مسجد دارای هشت ستون سنگی و پانزده گنبد آجری است. مسجد سید المحققین در طی سال‌های اخیر رو به ویرانی بود؛ اما در سال ۱۳۷۶ ش. با همت مسئولان و مردم متدین، به طرز زیبایی بازسازی گردید. هم اکنون مسجد یاد شده از مساجد بسیار فعال بازار تبریز است و نماز ظهر و عصر، با حضور گسترده مردم و با امامت آیت الله سید ابوالقاسم مولانا برگزار می‌‌شود.
  
'''<I>30- دستور الحكمة:</I>'''.<ref> سنخوران آذربايجان، ج 2، ص 698.</ref>
+
==وفات==
  
'''<I>31- تحفه خاقانيه</I>'''.<ref> همان.</ref>
+
نظام العلماء، پس از سال‌ها تعلیم و تعلم در سال ۱۳۲۶ ق. در روستای «باسمنج»، دارفانی را وداع گفت. پیکر پاک این دانشور فرهیخته به شهر مقدس [[قم]] انتقال یافت و در صحن بزرگ [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها به خاک سپرده شد.
  
'''<I>32- حقوق نظاميه:</I>'''
+
==پانویس==
 
 
اين اثر، شرح رسالة الحقوق [[امام سجاد]] علیه‌السلام است و در سال 1321 ق. در 213 صفحه در تبريز چاپ شده است.<ref> الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج 9، ص 1202-1203.</ref>
 
 
 
'''<I>33- ديوان شعر:</I>'''
 
 
 
اين ديوان دربردارنده اشعار نظام العلماء در مدايح و مراثي امامان معصوم علیهم‌السلام است.<ref> دانشمندان آذربايجان، ص 308.</ref>
 
 
 
'''<I>33- ديوان رضوي:</I>'''
 
 
 
ايشان ديوان مذكور را در سال 1301 ق در [[مشهد]]، مدون نموده و در آن به 51 سالگي خود اشاره كرده است:
 
 
 
ز پنجاه و يك سال عمرم گذشت × ز پيري به جانم غباري نشست.<ref> نخستين امام جماعت مسجد، فرزند نظام‌العلما، مرحوم سيد المحققين بود اين مسجد به دليل اقامه [[نماز]] توسط سيد المحققين، به نام وي اشتهار يافت؛ ولي بعدها به علت تعطيلي [[نماز جماعت]] وي، آيت الله سيد علي مولانا در مسجد مذكور اقامه جماعت نمود كه هم اكنون به مسجد آيت الله مولانا معروف است.</ref>
 
 
 
'''مسجد سيد المحققين'''<ref> آثار باستاني آذربايجان، ج 2، ص 350.</ref>
 
 
 
از يادگارهاي جاويد و پابرجاي نظام العلماء، بناي جذاب و باشكوه مسجد سيد المحققين است. او چهار سال قبل از رحلتش، در سال 1322 ق در بازار صادقيه تبريز، مسجد زيبايي با مساحت 15×25 متر ساخت. اين مسجد داراي هشت ستون سنگي و پانزده گنبد آجري است. مسجد سيد المحققين در طي سال‌هاي اخير رو به ويراني بود؛ اما در سال 1376 ش. با همت مسئولان و مردم متدين، به طرز زيبايي بازسازي گرديد. هم اكنون مسجد ياد شده از مساجد بسيار فعال بازار تبريز است و [[نماز ظهر]] و عصر، با حضور گسترده مردم و با امامت آيت الله سيد ابوالقاسم مولانا برگزار می‌‌شود.
 
 
 
'''از منظر ديگران'''
 
 
 
يكي از اصولي‌ترين و آسان‌ترين راه‌هاي شناخت شخصيت‌ها، قضاوت‌ها و داوري‌هاي بزرگان اهل قلم و نويسندگان خُبره و ماهر در مورد آن‌هاست. نوشته‌ها و اظهارنظر صاحبان قلم است كه موجب می‌‌گردد، آيندگان سره را از ناسره بازشناسند و از اشتباه و خطا در امان بمانند. در اين قسمت از نوشته به داوري برخي نويسندگان چيره‌دست در مورد اديب فرزانه، شادروان نظام‌العلماء می‌‌پردازيم؛ تا چهره واقعي اين مرد الهي بيش از پيش آشكارتر و روشن‌تر گردد.
 
 
 
صاحب تاريخ و جغرافياي دارالسلطنه تبريز، ايشان را از اديبان بزرگ و از خانواده‌اي محترم و صاحب عزت و شوكت معرفي می‌‌كند.<ref> تاريخ و جغرافياي دارالسلطنه تبريز، ص 333.</ref> محمدعلي تربيت، نويسنده كتاب دانشمندان آذربايجان وي را جزء اديبان تبريز ذكر می‌‌كند.<ref> دانشمندان آذربايجان، ص 380 و 381.</ref>
 
 
 
علامه پركار، ميرزا محمدعلي مدرس، نظام‌العلما را با چنين عبارتي ياد می‌‌كند: «بسيار نيكو معاشرت بوده و از مطالعات علميه نيز آني فروگذاري نمی‌‌كرد. اوقات خود را با عزمی ‌‌فتورناپذير مصروف مطالعه كتب متنوعه می‌‌نمود».<ref> ريحانةالادب، ج 6، ص 208.</ref>
 
 
 
كتابشناس معاصر، شيخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، نظام العلما را از بزرگان فضل و دانش و از صاحب نظران علوم نقلي و عقلي می‌‌داند.<ref> نقباء البشر، ج 2، ص 787.</ref> نويسنده كتاب علماي معاصرين،<ref> علماي معاصرين، ص 92.</ref> علي‌اكبر دهخدا،<ref> لغت نامه دهخدا (ذيل نظام العلما)، ج 13، ص 19955.</ref> يحيي دولت‌آبادي،<ref> سخنوران آذربايجان، ج 2، ص 697.</ref> مؤلف كتاب مفاخر آذربايجان،<ref> مفاخر آذربايجان، ج 1، ص 217.</ref> استاد عمران عليزاده<ref> نامداران تاريخ، ج 2، ص 231.</ref> و مؤلفان اثر ارزشمند اثرآفرينان،<ref> اثرآفرينان، ج 6، ص 51.</ref> هر كدام جداگانه به شرح حال او پرداخته و جهات علمي، ادبي و شعري او را يادآور شده‌اند.
 
 
 
'''رحلت'''
 
 
 
نظام العلماء، پس از سال‌ها تعليم و تعلم در سال 1326 ق. در روستاي «باسمنج»، دارفاني را وداع گفت. پيكر پاك اين دانشور فرهيخته به شهر مقدس [[قم]] انتقال يافت و در صحن بزرگ [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها به خاك سپرده شد و دوستداران و علاقمندان خود را در سوگ نشاند.
 
 
 
محمدعلي تربيت، وفات وي را سال 1327 ق، بعد از مراجعت از [[مكه]] معظمه ذكر كرده است؛ ولي مورخ شهير، ملا علي واعظ خياباني، در رد نوشته او می‌‌نويسد: «در اين دو كلمه، دو اشتباه بزرگ واقع شده است. يكي آن كه گويد، پس از مراجعت از سفر مكه، سفر مكه مترجم محترم، 15 سال قبل از تاريخ مذكور است و مجالس كثيره بعد از مراجعت از [[حج]] در منزل شريف ايشان انجام پذيرفته و ملاقات اتفاق افتاده و به منزل ما نيز تشريف آورده است و در منزل خود مجلد اول وقايع الايام را ارائه نمود كه حواشي بر آن مرقوم فرموده بود و ديگر اين كه گويد، در تاريخ 1327 ق. در تبريز مرحوم شد. ما حاضر واقعه بوديم، سال 1326 ق. در انقلاب تبريز، از شهر به «باسمنج» در دو فرسخي تبريز منتقل و در آنجا مريض شده و به جنان جاويد خراميد».<ref> علماي معاصرين، ص 92 و 93؛ دانشمندان آذربايجان، ص 380 و 381.</ref>
 
 
 
'''فرزندان'''
 
 
 
فرزندان پسر وي عبارتند از:
 
 
 
* 1- حاج ناصرالسلطنة كه از اعيان و بزرگان آذربايجان و مقيم تهران بود.
 
 
 
* 2- سيد المحققين، وي در خانواده سيادت و ديانت ديده به جهان گشود. تحصيلات حوزوي را در [[حوزه علميه]] تبريز آغاز نمود و پس از گذراندن سطوح، راهي عتبات عاليات گرديد. او در عتبات از محضر استادان آن سامان، چون: آيت الله ملا محمدفاضل شربياني بهره‌مند شد و به مقام بلند اجتهاد دست يافت.
 
 
 
سيد المحققين در زمان رضاخان قلدر، به وطن مراجعت نمود و با دختر مرجع تقليد وقت، آيت الله حاج ميرزا جواد آقا مجتهد تبريزي ازدواج كرد. وي در جريان قيام شهيد شيخ محمد خياباني از او حمايت كرد و همگام با او، عليه استبداد و ظلم مبارزه نمود. او از سال 1300 ش. چندين دوره نماينده مردم تبريز شد. ايشان مردي نيك‌انديش و خيرخواه بود و در زمان رضاخان رحلت كرد.<ref> نامداران تاريخ، ج 2، ص 232.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
==منابع:==
+
==مشخصات منابع==
  
(1). آثار باستاني آذربايجان، عبدالعلي كارنگ، چاپ دوم، انتشارات راستي نو، 1374.
+
(۱). آثار باستانی آذربایجان، عبدالعلی کارنگ، چاپ دوم، انتشارات راستی نو، ۱۳۷۴.
  
(2). اثرآفرينان، زير نظر عبدالحسين نوايي، چاپ اول، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1380.
+
(۲). اثرآفرینان، زیر نظر عبدالحسین نوایی، چاپ اول، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۰.
  
(3). تاريخ و جغرافياي دارالسلطنه تبريز، نادر ميرزا، تبريز، نشر ستوده.
+
(۳). تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، نادر میرزا، تبریز، نشر ستوده.
  
(4). دانشمندان آذربايجان، محمدعلي تربيت، تبريز، فخرآذر.
+
(۴). دانشمندان آذربایجان، محمدعلی تربیت، تبریز، فخرآذر.
  
(5). الذريعه الي تصانيف الشيعه، شيخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، دارالكتب الاسلاميه.
+
(۵). الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، دارالکتب الاسلامیه.
  
(6). ريحانةالادب، محمدعلي مدرس تبريزي، چاپ خيام تبريز.
+
(۶). ریحانةالادب، محمدعلی مدرس تبریزی، چاپ خیام تبریز.
  
(7). سخنوران آذربايجان، عزيز دولت‌آبادي، انتشارات اسوه.
+
(۷). سخنوران آذربایجان، عزیز دولت‌آبادی، انتشارات اسوه.
  
(8). علماي معاصرين، ملا علي واعظ خياباني، كتابفروشي اسلاميه، تبريز.
+
(۸). علمای معاصرین، ملا علی واعظ خیابانی، کتابفروشی اسلامیه، تبریز.
  
(9). لغت نامه دهخدا، علي‌اكبر دهخدا، دانشگاه تهران.
+
(۹). لغت نامه دهخدا، علی‌اکبر دهخدا، دانشگاه تهران.
  
(10). مفاخر آذربايجان، عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، آذربايجان، تبريز، 1375 ش.
+
(۱۰). مفاخر آذربایجان، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، آذربایجان، تبریز، ۱۳۷۵ ش.
  
(11). معجم المؤلفين، عمر رضا كحاله، داراحياء التراث اسلامي.
+
(۱۱). معجم المؤلفین، عمر رضا کحاله، داراحیاء التراث اسلامی.
  
(12). نامداران تاريخ، عمران عليزاده، چاپ اول، تبريز.
+
(۱۲). نامداران تاریخ، عمران علیزاده، چاپ اول، تبریز.
  
(13). نسب نامه شاخه‌اي از طباطبايي تبريز، سيد جمال ترابي، طباطبايي، سازمان اسناد ملي، تبريز، 1376 ش.
+
(۱۳). نسب نامه شاخه‌ای از طباطبایی تبریز، سید جمال ترابی، طباطبایی، سازمان اسناد ملی، تبریز، ۱۳۷۶ ش.
  
===منبع===
+
==منبع==
  
محمد الوانساز خويي, ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 163-173
+
محمد الوانساز خویی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۸، صفحه ۱۶۳-۱۷۳.
 +
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۲

حاج میرزا محمدرفیع طباطبایی (م، ۱۳۲۶ ق) از دانشمندان علوم اسلامی ‌‌در سده‌های سیزده و چهارده هجری بوده و صاحب تألیفات سودمندی است. وی در اثر تعلق به یک خاندان قدیمی، علمی‌‌ و بانفوذ در بین مردم شناخته شد و در حل گرفتاری‌ها و مشکلات مردم، انسانی جدی و فعال بود.

میرزا محمدرفیع طباطبایی

ولادت و خاندان

در سال ۱۲۵۰ ق. در خانواده حاج میرزا علی‌اصغر مستوفی، در شهر تبریز پسری قدم به عالم خاکی گذاشت که محمدرفیع (رفیع) نام گرفت. پدران و نیاکان او، همه از افراد نیکوکار و صاحب منصب و در دیانت، شهره آفاق بوده‌اند. پدرش، حاج میرزا علی‌اصغر مستوفی، از بزرگان و ثروتمندان شهر بود.

فرزندان پسر میرزا محمدرفیع عبارتند از: حاج ناصرالسلطنة که از اعیان و بزرگان آذربایجان بود. و دیگری سید المحققین، که در نجف به مقام بلند اجتهاد دست یافت. وی در جریان قیام شهید شیخ محمد خیابانی از او حمایت کرد و همگام با او، علیه استبداد و ظلم مبارزه نمود.

تحصیلات

میرزا محمد رفیع در دوران کودکی، هوش و استعداد فراونی داشت و علاقه بسیاری به فراگیری علوم دینی نشان داد و به رسم نیاکان خویش، آموختن علوم اسلامی‌‌ را آغاز نمود.[۱] او با عشق و علاقه وافر، در محضر درس استادان بزرگ حوزه علمیه تبریز، زانوی ادب زد و از دریای علم و دانش آن‌ها خوشه‌ها چید. نتیجه زحمات این مرد بزرگ در راه تحصیل، به یادگار ماندن ده‌ها اثر ارزشمند است.[۲]

در دیدگاه بزرگان

در این قسمت به داوری برخی نویسندگان چیره‌دست در مورد ادیب فرزانه، شادروان نظام‌العلماء می‌‌پردازیم؛ تا چهره واقعی این مرد الهی بیش از پیش آشکارتر و روشن‌تر گردد.

صاحب تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، ایشان را از ادیبان بزرگ و از خانواده‌ای محترم و صاحب عزت و شوکت معرفی می‌‌کند.[۳] محمدعلی تربیت، نویسنده کتاب دانشمندان آذربایجان وی را جزء ادیبان تبریز ذکر می‌‌کند.[۴]

علامه پرکار، میرزا محمدعلی مدرس، نظام‌العلما را با چنین عبارتی یاد می‌‌کند: «بسیار نیکو معاشرت بوده و از مطالعات علمیه نیز آنی فروگذاری نمی‌‌کرد. اوقات خود را با عزمی ‌‌فتورناپذیر مصروف مطالعه کتب متنوعه می‌‌نمود».[۵]

کتابشناس معاصر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، نظام العلما را از بزرگان فضل و دانش و از صاحب نظران علوم نقلی و عقلی می‌‌داند.[۶] نویسنده کتاب علمای معاصرین،[۷] علی‌اکبر دهخدا،[۸] یحیی دولت‌آبادی،[۹] مؤلف کتاب مفاخر آذربایجان،[۱۰] استاد عمران علیزاده[۱۱] و مؤلفان اثر ارزشمند اثرآفرینان،[۱۲] هر کدام جداگانه به شرح حال او پرداخته و جهات علمی، ادبی و شعری او را یادآور شده‌اند.

شعر میرزا محمد رفیع

محمدرفیع از شاعران چیره‌دست و از فرزانگان بنامی ‌‌است که شعر و ادب را به خدمت دانش و حکمت گرفت و بر زیبایی شعر خویش افزود. شعر او غالباً در مراثی و مدایح اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله سروده شده. وی با اصطلاحات عرفانی و فلسفی، جان تازه‌ای به شعر خویش بخشیده است. نظم او معمولاً در قالب غزل و قصیده گنجانده شده و از تکلف و سنگینی به دور است. او در شعر، به «نظام» تخلص می‌‌کند و در کتاب‌های رجالی و تذکره‌ها به «نظام تبریزی» و «نظام العلما» معروف است. نمونه‌ای از اشعار او چنین است:

گر یار به صد پرده ز اغیار نهان است * در دیده عشاق به صد جلوه عیان است

عاشق به یقین دم زند از جلوه دیدار * اغیار در این دعوی عاشق به گمان است

ای دوست مکن عیب من دلشده زنهار * تا عشق نداری ز تو این قصه نهان است

یک جان دگر زین تن و جان است هویدا * مقصود من آن است که او جان جهان است

گر در قفسم جای دهی رو به گلستان * تسلیم رضای تو مرا راحت جان است

از کلک «نظام» این غزل و قول عجب نیست * عالم همه بر عشق زبان است و بیان است

دوش در معطبه عشق فسونم دادند * خبر از عالم مستی و جنونم دادند

قدم از دایره عشق برون ننهادم * حیرتی دارم از این کاین همه جونم دادند

سال‌ها پیر مغان را نظری بود ز دور * حالیا مروه اسرار درونم دادند

در خور طاقت من بیش ز یک جرعه نبود * باده از حوصله خویش فزونم دادند

تن افسرده به کنج قفسی بود «نظام» * شکرلله نفسی راه برونم دادند.[۱۳]

آثار میرزا محمد

نظام العلما از لحظه لحظه عمر خود بهره جسته و در راه تألیف و نشر علوم آل محمد صلی الله علیه و آله از هیچ کوششی دریغ ننموده است. وی در اثر هوش سرشار و جدیت فراوان، دست به خلق آثار زیبایی زد که هر کدام بیانگر نبوغ ذهنی و بُعد علمی‌‌ و فکری اوست. آثار قلمی‌‌ او مملو از اخبار نبوی صلی الله علیه و آله و احادیث امامان معصوم علیهم‌السلام و طرایف، ظرایف و حکمت است. نظام العلماء، در دیباچه کتاب خود در مورد مجموعه تألیفات خویش می‌‌سراید:

آشفته سخن ز زلف جانان خوشتر * چون کار جهان بی‌سر و سامان بهتر

مجموعه عاشقان بود دفتر من * مجموعه عاشقان پریشان بهتر

برخی از آثار قلمی‌ ‌و فکری ایشان بدین قرار است:

۱- الادب الفارسی:

در علم صرف و نحو.[۱۴]

۲- انیس الادباء و سمیرالسعداء:

این کتاب، کشکول فارسی - عربی و شامل فواید بسیار و نکات پندآموز است. کتاب یاد شده در سال ۱۳۱۵ ق. در ایران چاپ سنگی شده است.[۱۵] نسخه خطی انیس الادبا با شماره ۳۵۵۷، در کتابخانه ملی تبریز نگهداری می‌‌شود.

۳- آداب الملوک:

این اثر، شرح عهدنامه امیرالمومنین علیه‌السلام به مالک اشتر است. کتاب فوق به زبان فارسی است و در سال ۱۳۲۰ ق. در تبریز به زیور چاپ آراسته گردیده است.[۱۶]

۴- تحفة الامثال:

اثر مذکور در سال ۱۳۱۱ ق، در شهر استانبول چاپ شده و شامل سه قسمت است: آیات؛ کلمات منشوره؛ امثال منظومه.[۱۷]

۵- التحقیقات العلویة:

این کتاب دارای مطالب سودمند بوده و در سال ۱۳۱۹ ق. چاپ شده است.[۱۸]

۶- تشریح التقویم.[۱۹]

۷- حقیقة الامر:

این کتاب در مورد جبر و تفویض و امر بین الامرین نگاشته شده است. مؤلف، تألیف کتاب خود را در سال ۱۲۸۱ ق. به اتمام رسانده است. این کتاب برای بار اول، با مباشرت ملک الکتاب در سال ۱۳۱۳ ق، در بمبئی به چاپ رسید و برای بار دوم، توسط یکی از بستگان مولف؛ میرزا صادق بن میرزا یوسف طباطبایی منتشر گردید.[۲۰]

۸- جواهر الاخبار:

شرحی درباره «اربعین حدیث» بوده که چاپ شده است.[۲۱]

۹- مجالس النظامیه:

این کتاب شامل دو باب، یک مقدمه و یک خاتمه است. باب اول در حکم عالم تکوین و باب دوم در اسرار عالم تشریع است. کتاب مزبور در سال ۱۳۱۹ ق. در تبریز چاپ سنگی گردیده است.[۲۲]

۱۰- مصابیح:

اثری است در اثبات صانع و معاد جسمانی.[۲۳]

۱۱- مقالات نظامیة:

نویسنده، این اثر را به زبان فارسی و در چهل مقاله و یک خاتمه به نگارش درآورده و آن را در رمضان ۱۳۱۹ ق. به اتمام رسانده است. این کتاب به اهتمام محمد بن موسی تبریزی، در سال ۱۳۱۵ ق، در تبریز چاپ شده است.[۲۴]

۱۲- وسیلة الزائرین:

این کتاب در سال ۱۳۱۵ ق. منتشر گردیده است.[۲۵]

۱۳- مجمع الفضائل:

مؤلف، کتاب خود را در یک مقدمه و چهارده حدیث در فضائل حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام و یک خاتمه در اخبار غیبت و رجعت تنظیم نموده است. این اثر به زبان فارسی است و در سال‌های ۱۳۳۹ ق و ۱۳۲۵ ق در تبریز چاپ شده است.[۲۶]

۱۴- مجالس الحسینیة:

این کتاب در خصوص اسرارالشهادة تألیف گردیده و در سال ۱۳۲۲ ق در ۲۳۷ صفحه، در تبریز به چاپ رسیده است.[۲۷]

۱۵- رموز الشهادة و کنوز الشهادة:

جلد اول این کتاب به خط مؤلف، در مدرسه آیت الله سید کاظم یزدی، در شهر مقدس نجف موجود است.[۲۸]

۱۶- کنوز السعادة فی رموز الشهاة:

این کتاب در سال ۱۳۲۲ ق، به خط موسی بن محمد فتوح الملک، در ۳۰۸ صفحه؛ در تبریز چاپ سنگی گردیده است.[۲۹]

۱۷- سفرنامه رضوی:

در این اثر، مؤلف سوانح و خاطرات سفر خویش به مشهد مقدس را با قلمی ‌‌شیوا و روان به رشته تحریر درآورده و در سال ۱۳۱۵ ق، در تبریز منتشر نموده است.[۳۰]

۱۸- سفرنامه غروی:

وی در این سفرنامه جریان سفر خود به نجف اشرف را به قلم درآورده و با خط علی بن احمد، در ۹۱ صفحه در تبریز در سال ۱۳۳۱ ق به چاپ رسانده است.[۳۱]

۱۹- سرالشهادة.[۳۲]

۲۰- فتوحات نظامیه در غیبت امام زمان علیه‌السلام:

این کتاب بسیار مفید و سودمند بوده و مزین به تقریظ عالمان بزرگ شیعه چون: میرزا محمدحسین شهرستانی، سید علی یزدی و شیخ اسماعیل بن حاج میرزا خلیل است. اثر مذکور در سال ۱۳۱۱ ق. در تبریز چاپ شده است.[۳۳]

۲۱- رسالة فی القضاء والقدر:

این رساله در سال ۱۲۸۱ ق. تألیف یافته است.[۳۴]

۲۲- کافیة العروض فی علم العروض.[۳۵]

۲۳- لب الحسنات.[۳۶]

۲۴- لؤلؤة البحار فی منقبة الائمة الاطهار علیهم‌السلام:

این اثر پرفایده در زمینه چگونگی فلسفه و شهادت حضرت ثامن الائمه علیهم‌السلام نوشته شده است. مؤلف در جمادی الاول ۱۳۰۰ ق. تألیف آن را به اتمام رسانده است. نسخه‌ای از این رساله با شماره ۳۷۱۶ در دانشگاه تهران نگهداری می‌‌شود. اثر یاد شده ۸۰ صفحه و در تبریز چاپ شده است.[۳۷]

۲۵- مصابیح الانوار و مفاتیح الاسرار:

مؤلف، این کتاب را در زمینه‌های اخلاق، عقاید و عجایب خلقت، تألیف نموده و در سال ۱۳۰۲ ق. نگارش آن را به پایان رسانده است. اثر مزبور در سال ۱۳۰۴ ق. در تبریز به چاپ رسیده است.[۳۸]

۲۶- مقامات النظامیه.[۳۹]

۲۷- مفاتیح الکنوز:

در این کتاب به مراثی و اسرار شهادت اهل بیت علیهم‌السلام پرداخته شده و مطالب آن در پنج باب و یک خاتمه گرد آمده است. اثر فوق در سال ۱۲۹۸ ق. در تبریز منتشر گردیده است.[۴۰]

۲۸- حقوق دُوَل و ملل:

اثر مزبور در سال ۱۳۱۲ ق. در ۱۹۸ صفحه در تبریز چاپ شده است.[۴۱]

۲۹- ترجمة الادب فی قواعد لغة العرب:

این ترجمه در سال ۱۳۰۳ ق. در ۱۸۳ صفحه در تبریز نشر یافته است.[۴۲]

۳۰- دستور الحکمة:.[۴۳]

۳۱- تحفه خاقانیه.[۴۴]

۳۲- حقوق نظامیه:

این اثر، شرح «رسالة الحقوق» امام سجاد علیه‌السلام است و در سال ۱۳۲۱ ق. در ۲۱۳ صفحه در تبریز چاپ شده است.[۴۵]

۳۳- دیوان شعر:

این دیوان دربردارنده اشعار نظام العلماء در مدایح و مراثی امامان معصوم علیهم‌السلام است.[۴۶]

۳۳- دیوان رضوی:

ایشان دیوان مذکور را در سال ۱۳۰۱ ق در مشهد، مدون نموده و در آن به ۵۱ سالگی خود اشاره کرده است:

ز پنجاه و یک سال عمرم گذشت * ز پیری به جانم غباری نشست.[۴۷]

همچنین از یادگارهای جاوید و پابرجای نظام العلماء، بنای جذاب و باشکوه مسجد سید المحققین است.[۴۸] او چهار سال قبل از رحلتش، در سال ۱۳۲۲ ق در بازار صادقیه تبریز، مسجد زیبایی با مساحت ۱۵×۲۵ متر ساخت. این مسجد دارای هشت ستون سنگی و پانزده گنبد آجری است. مسجد سید المحققین در طی سال‌های اخیر رو به ویرانی بود؛ اما در سال ۱۳۷۶ ش. با همت مسئولان و مردم متدین، به طرز زیبایی بازسازی گردید. هم اکنون مسجد یاد شده از مساجد بسیار فعال بازار تبریز است و نماز ظهر و عصر، با حضور گسترده مردم و با امامت آیت الله سید ابوالقاسم مولانا برگزار می‌‌شود.

وفات

نظام العلماء، پس از سال‌ها تعلیم و تعلم در سال ۱۳۲۶ ق. در روستای «باسمنج»، دارفانی را وداع گفت. پیکر پاک این دانشور فرهیخته به شهر مقدس قم انتقال یافت و در صحن بزرگ حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. مقدمه مجالس نظامیه.
  2. متأسفانه از اسامی ‌‌استادان این عالم بزرگوار اطلاعی بدست نیامد.
  3. تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، ص ۳۳۳.
  4. دانشمندان آذربایجان، ص ۳۸۰ و ۳۸۱.
  5. ریحانةالادب، ج ۶، ص ۲۰۸.
  6. نقباء البشر، ج ۲، ص ۷۸۷.
  7. علمای معاصرین، ص ۹۲.
  8. لغت نامه دهخدا (ذیل نظام العلما)، ج ۱۳، ص ۱۹۹۵۵.
  9. سخنوران آذربایجان، ج ۲، ص ۶۹۷.
  10. مفاخر آذربایجان، ج ۱، ص ۲۱۷.
  11. نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۲۳۱.
  12. اثرآفرینان، ج ۶، ص ۵۱.
  13. سخنوران آذربایجان، ج ۲، ص ۷۰۰.
  14. مفاخر آذربایجان، ج ۱، ص ۲۱۷.
  15. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۲، ص ۴۵۱.
  16. همان، ج ۴، ص ۱۸۷.
  17. همان، ج ۳، ص ۴۲۱؛ ج ۱۳، ص ۳۷۴؛ ج ۱۴، ص ۱۲۶.
  18. همان، ج ۳، ص ۴۸۶.
  19. همان، ج ۴، ص ۱۸۷؛ معجم المؤلفین، ج ۴، ص ۱۶۹.
  20. همان، ص ۴۷ و ۴۸؛ ج ۱۱، ص ۱۱۶.
  21. همان، ج ۵، ص ۲۵۹.
  22. همان، ج ۱۹، ص ۳۷۳.
  23. همان، ج ۲۱، ص ۸۰.
  24. همان، ص ۳۲۹.
  25. همان، ج ۲۵، ص ۷۸.
  26. همان، ج ۳، ص ۳۹.
  27. همان، ج ۲۵، ص ۷۸.
  28. همان، ج ۱۱، ص ۲۵۲.
  29. همان، ج ۱۸، ص ۱۷۲.
  30. همان، ج ۱۲، ص ۱۸۷.
  31. همان، ص ۱۸۸.
  32. همان، ص ۱۶۷.
  33. همان، ج ۱۶، ص ۱۱۸، مؤلفین کتب چاپی، ج ۳، ص ۲۲۵.
  34. همان، ج ۱۷، ص ۲۴۹.
  35. همان، ج ۱۸، ص ۲۸۶.
  36. همان، ج ۱۸، ص ۲۸۶.
  37. همان، ج ۱۹، ص ۳۵۹.
  38. همان، ج ۲۲، ص ۱۴.
  39. همان، ج ۲۱، ص ۸۵ و ۳۰۷.
  40. مؤلفین کتب چاپی، ج ۳، ص ۲۲۵.
  41. همان.
  42. علمای معاصرین، ص ۹۲.
  43. سنخوران آذربایجان، ج ۲، ص ۶۹۸.
  44. همان.
  45. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۹، ص ۱۲۰۲-۱۲۰۳.
  46. دانشمندان آذربایجان، ص ۳۰۸.
  47. نخستین امام جماعت مسجد، فرزند نظام‌العلما، مرحوم سید المحققین بود این مسجد به دلیل اقامه نماز توسط سید المحققین، به نام وی اشتهار یافت؛ ولی بعدها به علت تعطیلی نماز جماعت وی، آیت الله سید علی مولانا در مسجد مذکور اقامه جماعت نمود که هم اکنون به مسجد آیت الله مولانا معروف است.
  48. آثار باستانی آذربایجان، ج ۲، ص ۳۵۰.

مشخصات منابع

(۱). آثار باستانی آذربایجان، عبدالعلی کارنگ، چاپ دوم، انتشارات راستی نو، ۱۳۷۴.

(۲). اثرآفرینان، زیر نظر عبدالحسین نوایی، چاپ اول، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۰.

(۳). تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، نادر میرزا، تبریز، نشر ستوده.

(۴). دانشمندان آذربایجان، محمدعلی تربیت، تبریز، فخرآذر.

(۵). الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، دارالکتب الاسلامیه.

(۶). ریحانةالادب، محمدعلی مدرس تبریزی، چاپ خیام تبریز.

(۷). سخنوران آذربایجان، عزیز دولت‌آبادی، انتشارات اسوه.

(۸). علمای معاصرین، ملا علی واعظ خیابانی، کتابفروشی اسلامیه، تبریز.

(۹). لغت نامه دهخدا، علی‌اکبر دهخدا، دانشگاه تهران.

(۱۰). مفاخر آذربایجان، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، آذربایجان، تبریز، ۱۳۷۵ ش.

(۱۱). معجم المؤلفین، عمر رضا کحاله، داراحیاء التراث اسلامی.

(۱۲). نامداران تاریخ، عمران علیزاده، چاپ اول، تبریز.

(۱۳). نسب نامه شاخه‌ای از طباطبایی تبریز، سید جمال ترابی، طباطبایی، سازمان اسناد ملی، تبریز، ۱۳۷۶ ش.

منبع

محمد الوانساز خویی، ستارگان حرم، جلد ۱۸، صفحه ۱۶۳-۱۷۳.