عطار نیشابوری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «فریدالدین محمد، معروف به عطار نیشابوری، شاعر و عارف معروف ایرانی قرن هفتم هج...» ایجاد کرد)
 
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
فریدالدین محمد، معروف به عطار نیشابوری، شاعر و عارف معروف ایرانی قرن هفتم هجری است.
+
'''«فریدالدین محمد عطار نیشابوری»''' (۶۱۸-۵۴۰ ق)، شاعر و عارف بزرگ [[ایران|ایرانی]] در قرن هفتم هجری است. از عطار آثار ارزشمند [[عرفان|عرفانی]] به نثر و نظم، از جمله «[[تذکرة الاولیاء (کتاب)|تذکرة الاولیاء]]» و «[[منطق الطیر (کتاب)|منطق الطیر]]» بر جای مانده است. عطار نیشابوری اشعار بسیاری نیز در مدح [[اهل بیت]] (علیهم‌السلام) به‌ویژه [[حضرت علی]] (علیه‌السلام) سروده است.
 
 
از عطار آثار بسیاری بر جای مانده که عموم آن‌ها به نظم می‌باشد.
 
  
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = فریدالدین محمد عطار نیشابوری
 +
|تصویر= [[پرونده:عطار.jpg|۲۲۰px|center]]
 +
||زادروز =  ۵۴۰ قمری
 +
|زادگاه =  نیشابور
 +
|وفات =  ۶۱۸ قمری 
 +
|مدفن =  نیشابور
 +
|اساتید = شیخ مجدالدین بغدادی، شیخ نجم‌الدین کبری،...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار= [[تذکرة الاولیاء (کتاب)|تذکرة الاولیاء]]، [[منطق الطیر (کتاب)|منطق الطیر]]، [[الهی نامه (عطار) (کتاب)|الهی‌ نامه]]، [[اسرارنامه (کتاب)|اسرارنامه]]، مظهر العجایب، دیوان اشعار، هفت وادی عرفان، مصیبت‌نامه،...
 +
}}
 
==زندگی‌نامه==
 
==زندگی‌نامه==
  
فریدالدین محمد بن ابوبکر نیشابوری، در سال ۵۴۰ ق. یا ۵۳۷ ق. [۱][۲] در روستای کدکن نیشابور به دنیا آمد.[۳][۴] پدر او عطار (داروفروش) بود. [۶] و عطار به کسی گفته می‌شد که هم پزشک بوده و هم دارو فروش.[۱۶]
+
فریدالدین محمد بن ابوبکر نیشابوری، در سال ۵۴۰ ق. یا ۵۳۷ ق.<ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، دیوان عطار، تحقیق تقی تفضلی، ص۲۶.</ref> در روستای کدکن نیشابور به دنیا آمد.<ref>فروزانفر، بدیع الزمان، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۷.</ref> پدر او عطار (داروفروش) بود.<ref>دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، بخش اعلام، کلمه «عطار».</ref> و عطار به کسی گفته می‌شد که هم پزشک بوده و هم دارو فروش.<ref>نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۵.</ref>
  
فریدالدین از همان دوران کودکی به مدارس علمیه شهر راه یافت و به تحصیل مقدمات علوم زمان خود مشغول گردید و به علوم دینی یعنی [[تفسیر قرآن]]، روایت [[احادیث]] و [[فقه]] نیز اشتغال ورزید. [[عبدالحسین زرین کوب]] می‌نویسد: «عطار از آنچه در آن ایام در مکتب خانه‌ها آموخته می‌شد بهره می‌گرفت، خط و حساب و [[قرآن]] با مایه‌ای از شعر و ادب و عصر»[۱۳] سپس او به تدریج به درس‌های عمیق‌تر پرداخت و فنون ادبی سنگین، علم [[حکمت]]، [[کلام]] و نجوم را نیز آغاز کرد.[۸]
+
فریدالدین از همان دوران کودکی به مدارس علمیه شهر راه یافت و به تحصیل مقدمات علوم زمان خود مشغول گردید و به علوم دینی یعنی [[تفسیر قرآن]]، روایت [[احادیث]] و [[فقه]] نیز اشتغال ورزید. [[عبدالحسین زرین کوب]] می‌نویسد: «عطار از آنچه در آن ایام در مکتب خانه‌ها آموخته می‌شد بهره می‌گرفت، خط و حساب و [[قرآن]] با مایه‌ای از شعر و ادب و عصر»<ref>زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۲۸.</ref> سپس او به تدریج به درس‌های عمیق‌تر پرداخت و فنون ادبی سنگین، علم [[حکمت]]، [[کلام]] و نجوم را نیز آغاز کرد.<ref>بادکوبه‌ای هزاوه‌ای، مصطفی، زندگی شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۳۴.</ref>
  
فریدالدین علاوه بر این‌ها، به حرفه پدرش (عطاری) نیز روی آورد؛[۱۴][۱۵] عطار پس از مدتی سرآمد دارو سازان شهر شد و به مداوای بیماران پرداخت. در همان حال اوقات فراغتش را صرف مطالعه کتاب‌های [[تصوف|صوفیه]] و اشتغال به تمرین در [[شعر]] و شاعری می‌کرد.[۱۷]
+
فریدالدین علاوه بر این‌ها، به حرفه پدرش (عطاری) نیز روی آورد؛<ref>نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۵.</ref> عطار پس از مدتی سرآمد دارو سازان شهر شد و به مداوای بیماران پرداخت. در همان حال اوقات فراغتش را صرف مطالعه کتاب‌های [[تصوف|صوفیه]] و اشتغال به تمرین در [[شعر]] و شاعری می‌کرد.<ref>زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۳۳.</ref>
  
 
'''گرایش به عرفان:'''
 
'''گرایش به عرفان:'''
  
فریدالدین عطار، پس از مدتی به [[عرفان]] روی آورد و راه تازه‌ای را در زندگی خود برگزید. در علت این تغییر، داستان معروفی نقل شده است: «روزی عطار در دکان خود مشغول معامله بود، درویشی به آن‌جا رسید و چندبار "شی‌ء لله" گفت. وی به درویش توجهی نکرد، درویش گفت: ‌ای خواجه! تو چگونه خواهی مرد؟ عطار گفت: همان‌گونه که تو خواهی مرد. درویش گفت: تو همچون من می‌توانی بمیری؟ عطار گفت: بلی. درویش کاسه‌ای چوبین داشت بر سر نهاد و گفت: "[[الله]]"، و جان داد! عطار متغیر شد و مسیر زندگی خود را تغییر داده، به عرفان روی آورد». [۱۰]
+
فریدالدین عطار، پس از مدتی به [[عرفان]] روی آورد و راه تازه‌ای را در زندگی خود برگزید. در علت این تغییر، داستان معروفی نقل شده است: «روزی عطار در دکان خود مشغول معامله بود، درویشی به آن‌جا رسید و چندبار "شی‌ء لله" گفت. وی به درویش توجهی نکرد، درویش گفت: ‌ای خواجه! تو چگونه خواهی مرد؟ عطار گفت: همان‌گونه که تو خواهی مرد. درویش گفت: تو همچون من می‌توانی بمیری؟ عطار گفت: بلی. درویش کاسه‌ای چوبین داشت بر سر نهاد و گفت: "[[الله]]"، و جان داد! عطار متغیر شد و مسیر زندگی خود را تغییر داده، به عرفان روی آورد».<ref>عبدالرحمن جامی، نفحات الانس، ص۶۹۸.</ref>
  
عطار پس از این تحول، برای کسب علم و معنا و در طلب مشایخ و اولیا، سفرهای زیادی به مناطقی مانند هند، [[عراق]]، [[شام]] و [[مصر]] مسافرت کرد. سپس به [[مکه]] رفته و [[حج]] به جا آورد و سپس به شهر خود نیشابور بازگشت و در آن‌جا ماندگار شد.[۱۱]
+
عطار پس از این تحول، برای کسب علم و معنا و در طلب مشایخ و اولیا، سفرهای زیادی به مناطقی مانند هند، [[عراق]]، [[شام]] و [[مصر]] مسافرت کرد. سپس به [[مکه]] رفته و [[حج]] به جا آورد و سپس به شهر خود نیشابور بازگشت و در آن‌جا ماندگار شد.<ref>سید محمدحسین تهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۸۴. </ref>
عطار از شاگردان و مریدان شیخ مجدالدین بغدادی و شیخ نجم الدین کبری بوده است.[۱۲]
+
 
 +
عطار از شاگردان و مریدان شیخ مجدالدین بغدادی و شیخ نجم الدین کبری بوده است.<ref>جامی، نفحات الانس، ص۶۹۷.</ref>
  
 
'''مذهب عطار:'''
 
'''مذهب عطار:'''
  
ظواهر آثار عطار گواهی می‌دهد که وی مذهب [[اهل سنت]] را داشته است، اما اخلاص و ارادت و نحوه ستایش عطار از [[حضرت علی]] (علیه‌السّلام) موجب شده است که [[قاضی نورالله شوشتری]]، وی را [[شیعه]] پاک و خالص بداند.[۴۴]
+
ظواهر آثار عطار گواهی می‌دهد که وی مذهب [[اهل سنت]] را داشته است، اما اخلاص و ارادت و نحوه ستایش عطار از [[حضرت علی]] (علیه‌السّلام) موجب شده است که [[قاضی نورالله شوشتری]]، وی را [[شیعه]] پاک و خالص بداند.<ref>فروزانفر، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۵۷.</ref>
 
گرچه بسیاری بر این اعتقادند که او سنی بوده، ولی اشعاری که در کتاب «مظهر العجایب» وی درباره [[اهل بیت]] (علیهم‌السّلام) مخصوصاً حضرت علی (علیه‌السّلام) گفته است، گویای علاقه او به اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشد. عطار این کتاب را در شأن انسان کامل نوشته و مصداق آن را حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیه‌السّلام) که مظهر کامل کمال انسانی و انسان کامل است قرار داده؛ در واقع این کتاب در شأن امام علی (علیه‌السّلام) است و از نظر خود عطار، این کتاب بهترین و ارزشمند‌ترین اثر اوست. این چند [[بیت (شعر)|بیت]] از مظهر العجایب عطار است:
 
گرچه بسیاری بر این اعتقادند که او سنی بوده، ولی اشعاری که در کتاب «مظهر العجایب» وی درباره [[اهل بیت]] (علیهم‌السّلام) مخصوصاً حضرت علی (علیه‌السّلام) گفته است، گویای علاقه او به اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشد. عطار این کتاب را در شأن انسان کامل نوشته و مصداق آن را حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیه‌السّلام) که مظهر کامل کمال انسانی و انسان کامل است قرار داده؛ در واقع این کتاب در شأن امام علی (علیه‌السّلام) است و از نظر خود عطار، این کتاب بهترین و ارزشمند‌ترین اثر اوست. این چند [[بیت (شعر)|بیت]] از مظهر العجایب عطار است:
  
سطر ۳۱: سطر ۴۱:
 
'''وفات:'''
 
'''وفات:'''
  
عموما وفات این شاعر بزرگ را به سال ۶۱۸ ق. (یا ۶۲۷ ق) در زمان حمله وحشیانه مغولان به شهر نیشابور ذکر کرده‌اند. عده‌ای هم معتقدند که عطار به مرگ طبیعی از دنیا نرفته، بلکه در حمله مغولان به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.[۴۹]
+
عموما وفات این شاعر بزرگ را به سال ۶۱۸ ق. (یا ۶۲۷ ق) در زمان حمله وحشیانه مغولان به شهر نیشابور ذکر کرده‌اند. عده‌ای هم معتقدند که عطار به مرگ طبیعی از دنیا نرفته، بلکه در حمله مغولان به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.<ref>فروزانفر، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۹۰.</ref>
  
 
==شخصیت علمی و ادبی==
 
==شخصیت علمی و ادبی==
  
بدون شک عطار از شخصیت والایی برخوردار بوده است. عموم تذکره‌نویسان به عظمت مقام عطار در عرفان و بلند‌ای مرتبه او در شاعری، معترفند.[۲۱] در خلوت انزوای او در [[مسجد]] و خانه، چیزی جز اندیشه خدا راه نداشت.[۲۲]
+
بدون شک عطار از شخصیت والایی برخوردار بوده است. عموم تذکره‌نویسان به عظمت مقام عطار در عرفان و بلند‌ای مرتبه او در شاعری، معترفند.<ref>نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۷.</ref> در خلوت انزوای او در [[مسجد]] و خانه، چیزی جز اندیشه خدا راه نداشت.<ref>زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۳۸.</ref>
او هرگز شاعری مداح و [[قصیده]] سرا نبود و خود را به خاطر جیفه پست دنیوی به دولتمردان و قدرتمندان عصر خود نزدیک نکرد. بلکه اعمال و رفتار آنان را نیز به باد انتقاد گرفت.[۱۹] خودش چنین می‌گوید:
+
او هرگز شاعری مداح و [[قصیده]] سرا نبود و خود را به خاطر جیفه پست دنیوی به دولتمردان و قدرتمندان عصر خود نزدیک نکرد. بلکه اعمال و رفتار آنان را نیز به باد انتقاد گرفت.<ref>رتیر، هلموت، در پای جان، ج۲، ترجمه مهر آفاق با یبوری</ref> خود عطار چنین می‌گوید:
  
 
به عمر خویش مدح کس نگفتم * دری از بهر دنیا من نسفتم
 
به عمر خویش مدح کس نگفتم * دری از بهر دنیا من نسفتم
  
دکتر [[[[عبدالحسین زرین کوب|زرین کوب]] نیز می‌نویسد: «عطار تحت تاثیر تمایلات زاهدانه خویش و به اقتضای معمول عصر، به [[شعر]] و وعظ و تحقیق گرایش یافت و برخلاف بسیاری از شاعران، به دربارهای عصر و مجالس اعیان ولایت هم علاقه‌ای نشان نداد. داروخانه برایش از دربار فرمانروایان جالب‌تر بود».[۲۰]
+
دکتر [[عبدالحسین زرین کوب|زرین کوب]] نیز می‌نویسد: «عطار تحت تاثیر تمایلات زاهدانه خویش و به اقتضای معمول عصر، به [[شعر]] و وعظ و تحقیق گرایش یافت و برخلاف بسیاری از شاعران، به دربارهای عصر و مجالس اعیان ولایت هم علاقه‌ای نشان نداد. داروخانه برایش از دربار فرمانروایان جالب‌تر بود».<ref>زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۳۳.</ref>
  
اهتمام و علاقه عطار به گردآوری [[قصه‌ های قرآن|قصص قرآنی]]، [[احادیث]] و حکایات آموزنده که در [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوی‌ها]] و آثار دیگر وی مشخص است، نیز نشان دهنده شخصیت والا و دینی عطار دارد. [[مولوی]]] درباره عطار چنین سروده است:
+
اهتمام و علاقه عطار به گردآوری [[قصه‌ های قرآن|قصص قرآنی]]، [[احادیث]] و حکایات آموزنده که در [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوی‌ها]] و آثار دیگر وی مشخص است، نیز نشان دهنده شخصیت والا و دینی عطار دارد. [[مولوی]] درباره عطار چنین سروده است:
  
هفت شهر عشق را عطار گشت * ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم[۲۴]
+
هفت شهر عشق را عطار گشت * ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم<ref>نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۷.</ref>
  
 
مقصود مولوی از هفت شهر عشق، هفت وادی است که عطار در «[[منطق الطیر (کتاب)|منطق الطیر]]» خود آن‌ها را شرح داده است.
 
مقصود مولوی از هفت شهر عشق، هفت وادی است که عطار در «[[منطق الطیر (کتاب)|منطق الطیر]]» خود آن‌ها را شرح داده است.
  
عطار، مانند بسیاری از عارفان، قدرت شاعری بالایی داشت؛ او همچنین سرمایه بزرگی از ادب و [[شعر]] اندوخته بود؛ به همین جهت عموم اندیشه‌های [[عرفان|عرفانی]] خود را به نظم درآورد.[۲۵]
+
عطار، مانند بسیاری از عارفان، قدرت شاعری بالایی داشت؛ او همچنین سرمایه بزرگی از ادب و [[شعر]] اندوخته بود؛ به همین جهت عموم اندیشه‌های [[عرفان|عرفانی]] خود را به نظم درآورد.<ref>محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، تحقیق منوچهر مظفریان، ص۲۸۴.</ref>
 
البته شعر، مقصود اصلی عطار نبود و حتی می‌توان گفت عطار به شعر و شاعری اعتنا نداشت و این‌که او را شاعر بشمارند، مورد پسندش نبود. او خود را بیشتر مرد حال می‌دانست و فقط به معنا توجه دارد و نه به شعر:
 
البته شعر، مقصود اصلی عطار نبود و حتی می‌توان گفت عطار به شعر و شاعری اعتنا نداشت و این‌که او را شاعر بشمارند، مورد پسندش نبود. او خود را بیشتر مرد حال می‌دانست و فقط به معنا توجه دارد و نه به شعر:
  
شاعرم مشمر که من راضی نیم * مرد حالم شاعر ماضی نیم
+
شاعرم مشمُر که من راضی نیَم * مرد حالم شاعر ماضی نیم
  
 
عیب از شعر است و این اشعار نیست * شعر را در چشم من مقدار نیست
 
عیب از شعر است و این اشعار نیست * شعر را در چشم من مقدار نیست
  
تو مخوان شعرش اگر خواننده‌ای * ره به معنی بر اگر داننده‌ای[۲۶]
+
تو مخوان شعرش اگر خواننده‌ای * ره به معنی بر اگر داننده‌ای<ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، مصیبت‌نامه، ص۴۵۰</ref>
  
 
با این حال، باید به حق و انصاف عطار را از فصیح‌ترین شعرای زبان فارسی دانست.
 
با این حال، باید به حق و انصاف عطار را از فصیح‌ترین شعرای زبان فارسی دانست.
  
عطار نقش و تأثیر بسیاری بر بزرگان زمان خود و پس از خود داشته است. [[مولوی]]] از بزرگ‌ترین شاعران و عارفان، علاقه‌مند به عطار بود و حتی برخی از اشعار عطار را نیز در کتاب «[[مثنوی معنوی]]» خود شرح داده است.[۲۷] مولانا درباره عطار و [[سنائی|سنایی]] گفته است:
+
عطار نقش و تأثیر بسیاری بر بزرگان زمان خود و پس از خود داشته است. [[مولوی]] از بزرگ‌ترین شاعران و عارفان، علاقه‌مند به عطار بود و حتی برخی از اشعار عطار را نیز در کتاب «[[مثنوی معنوی]]» خود شرح داده است.<ref>مولانا جلال‌الدین، مثنوی معنوی، ص۶۷.</ref> مولانا درباره عطار و [[سنائی|سنایی]] گفته است:
  
عطار روح و سنایی دو چشم او * ما از پی سنایی و عطار می‌رویم[۲۳]
+
عطار روح و سنایی دو چشم او * ما از پی سنایی و عطار می‌رویم<ref>نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۷.</ref>
  
 
[[شیخ محمود شبستری]] از عرفای زمان خود نیز در آغاز «[[گلشن راز]]» می‌گوید:
 
[[شیخ محمود شبستری]] از عرفای زمان خود نیز در آغاز «[[گلشن راز]]» می‌گوید:
سطر ۶۷: سطر ۷۷:
 
مرا از شاعری خود عار ناید * که در صد قرن چون عطار ناید
 
مرا از شاعری خود عار ناید * که در صد قرن چون عطار ناید
  
اگر چه زین نمط صد عالم اسرار * بود یک شمه از دکان عطار[۳۱]
+
اگر چه زین نمط صد عالم اسرار * بود یک شمه از دکان عطار<ref>محمود شبستری، گلشن راز، ص۱۵.</ref>
  
 
==آثار عطار==
 
==آثار عطار==
  
عطار نیشابوری صاحب تألیفات و تصانیف بسیاری است که بیشتر آن‌ها منظوم می‌باشند. مشهور است که به عدد سوره‌های [[قرآن]] یعنی ۱۱۴ تصنیف از کتاب و رساله و نظم و نثر نوشته است.[۳۲] زبان عطار در آثارش سلیس، بی‌تکلف، سبک، شیوا و روان است.[۳۳] از جمله مهم‌ترین آثار وی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد.
+
عطار نیشابوری صاحب تألیفات و تصانیف بسیاری است که بیشتر آن‌ها منظوم می‌باشند. مشهور است که به عدد سوره‌های [[قرآن]] یعنی ۱۱۴ تصنیف از کتاب و رساله و نظم و نثر نوشته است.<ref>نیشابوری، عطار، تذکرة الاولیاء، ص۲۳.</ref> زبان عطار در آثارش سلیس، بی‌تکلف، سبک، شیوا و روان است.<ref>نیشابوری، عطار، تذکرة الاولیاء، ص۵۹.</ref> از جمله مهم‌ترین آثار وی می‌توان به کتب زیر اشاره کرد:
 
 
*[[تذکرة الاولیاء]]: این کتاب شامل حکایت‌ها و گفتارهایی از اولیای الهی است. آغاز این اولیا، [[امام جعفر صادق]] (علیه‌السلام) است که عطار از آن حضرت، سخنان و کرامات بسیاری گفته است.[۳۴] افزون بر این، از افرادی مانند ابوحنیفه،[۳۵] شافعی [۳۶] و احمد بن حنبل [۳۷] نیز سخن گفته است. جالب این‌جاست که این کتاب با ذکر مختصری از امام باقر (علیه‌السلام) به اتمام می‌رسد.[۳۸]
 
عطار، در ذکر سبب نگارش این کتاب، علت‌های مختلفی را ذکر می‌کند:
 
«مرا در جمع کردن این کتاب چند چیز باعث بود: اول باعث، رغبت برادران دین، که التماس می‌کردند. دیگر باعث، آن بود تا از من یادگاری ماند تا هر که برخواند از آن‌جا گشایشی یابد، مرا به دعای خیر یاد دارد.... دیگر باعث، آن بود که بعد از قرآن و احادیث بهترین سخن‌ها، سخن ایشان (اولیاء) دیدم و جمله سخن ایشان شرح قرآن و احادیث دیدم. خود را بدین شغل درافگندم تا اگر از ایشان نیستم، باری خود را با ایشان تشبه کرده باشم». [۳۹]
 
 
 
*دیوان عطار: که بیشتر شامل غزلیاتی است عاشقانه، عارفانه. [۴۰]
 
  
 +
*[[تذکرة الاولیاء (کتاب)|تذکرة الاولیاء]]: این کتاب شامل حکایت‌ها و گفتارهایی از اولیای الهی است. آغاز این اولیا، [[امام جعفر صادق]] (علیه‌السلام) است که عطار از آن حضرت، سخنان و کرامات بسیاری گفته است.<ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۹-۱۵.</ref>
 
*[[منطق الطیر (کتاب)|منطق الطیر]] یا «مقامات طیور»: این کتاب در حقیقت یک شاهکار عرفانی است و مورد توجه شعرای بزرگی چون [[مولوی]] واقع شده است.
 
*[[منطق الطیر (کتاب)|منطق الطیر]] یا «مقامات طیور»: این کتاب در حقیقت یک شاهکار عرفانی است و مورد توجه شعرای بزرگی چون [[مولوی]] واقع شده است.
 
+
*مظهر العجایب: عطار این کتاب را در شان انسان کامل نوشته و مصداق آن را [[امیرالمؤمنین]] امام علی (علیه‌السّلام) که مظهر کامل کمال انسانی و انسان کامل است، قرار داده است. عطار در این کتاب ارادت کامل خود به حضرت علی و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) را به نحوی نشان می‌دهد.
*مظهر العجایب: عطار این کتاب را در شان انسان کامل نوشته و مصداق آن را [[امیرالمؤمنین]] علی (علیه‌السّلام) که مظهر کامل کمال انسانی و انسان کامل است، قرار داده است. عطار در این کتاب ارادت کامل خود به حضرت علی و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) را به نحوی نشان می‌دهد.  
+
*[[الهی نامه (عطار) (کتاب)|الهی‌ نامه]]؛ عطار در این منظومه، بسیارى از مطالب عرفانى، [[فلسفه|فلسفى]] و اخلاقى را به کمک استعاره و تمثیل بیان کرده و از همه مقامات و حالات سالک سخن گفته است.
*هفت وادی عرفان: عطار در این کتاب، هفت وادی [[عرفان]] را نقل می‌کند که چنین ترتیب داده شده: ۱. وادی طلب؛ ۲. عشق؛ ۳. معرفت؛ ۴. استغنا؛ ۵. توحید؛ ۶. حیرت؛ ۷. فنا. [۴۶]
+
*[[اسرارنامه (کتاب)|اَسرارنامه]]؛ کتابی در زمینه [[عرفان]] و [[تصوف]] اسلامی و شامل حکایت‌هایی از [[قرآن]] و روایات‌ و قصه‌هاى مذهبى.
*مصیبت‌نامه؛
+
*هفت وادی عرفان: عطار در این کتاب، هفت وادی عرفان را نقل می‌کند که چنین ترتیب داده شده: ۱. وادی طلب؛ ۲. عشق؛ ۳. معرفت؛ ۴. استغنا؛ ۵. توحید؛ ۶. حیرت؛ ۷. فنا.<ref>جلال الدین همایی، مولوی‌نامه، مولوی چه می‌گوید، ج۱، ص۱۷۳.</ref>
*الهی‌نامه؛
+
*دیوان اشعار: که بیشتر شامل [[غزل|غزلیاتی]] است عاشقانه و عارفانه.
*اسرارنامه؛
+
*مصیبت‌ نامه؛
*مختارنامه؛
+
*مختار نامه؛
*خسرونامه؛
+
*خسرو نامه؛
 
*دیوان غزلیات و قصاید؛
 
*دیوان غزلیات و قصاید؛
*جواهرنامه؛
+
*جواهر نامه؛
*شرح القلب. [۴۷]
+
*شرح القلب.<ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، دیوان عطار، ص۲۹.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
+
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
  
سطر ۱۰۱: سطر ۱۰۶:
 
{{شعر فارسی}}
 
{{شعر فارسی}}
 
[[رده:علمای قرن هفتم]][[رده:شعرای پارسی گو]]
 
[[رده:علمای قرن هفتم]][[رده:شعرای پارسی گو]]
[[رده:شعرای پارسی گوی قرن هفتم]][[رده:ادیبان]]
+
[[رده:شعرای پارسی گوی قرن هفتم]][[رده:ادیبان]][[رده:عارفان]]
[[رده:عارفان]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۳۲

«فریدالدین محمد عطار نیشابوری» (۶۱۸-۵۴۰ ق)، شاعر و عارف بزرگ ایرانی در قرن هفتم هجری است. از عطار آثار ارزشمند عرفانی به نثر و نظم، از جمله «تذکرة الاولیاء» و «منطق الطیر» بر جای مانده است. عطار نیشابوری اشعار بسیاری نیز در مدح اهل بیت (علیهم‌السلام) به‌ویژه حضرت علی (علیه‌السلام) سروده است.

۲۲۰px
نام کامل فریدالدین محمد عطار نیشابوری
زادروز ۵۴۰ قمری
زادگاه نیشابور
وفات ۶۱۸ قمری
مدفن نیشابور

Line.png

اساتید

شیخ مجدالدین بغدادی، شیخ نجم‌الدین کبری،...


آثار

تذکرة الاولیاء، منطق الطیر، الهی‌ نامه، اسرارنامه، مظهر العجایب، دیوان اشعار، هفت وادی عرفان، مصیبت‌نامه،...

زندگی‌نامه

فریدالدین محمد بن ابوبکر نیشابوری، در سال ۵۴۰ ق. یا ۵۳۷ ق.[۱] در روستای کدکن نیشابور به دنیا آمد.[۲] پدر او عطار (داروفروش) بود.[۳] و عطار به کسی گفته می‌شد که هم پزشک بوده و هم دارو فروش.[۴]

فریدالدین از همان دوران کودکی به مدارس علمیه شهر راه یافت و به تحصیل مقدمات علوم زمان خود مشغول گردید و به علوم دینی یعنی تفسیر قرآن، روایت احادیث و فقه نیز اشتغال ورزید. عبدالحسین زرین کوب می‌نویسد: «عطار از آنچه در آن ایام در مکتب خانه‌ها آموخته می‌شد بهره می‌گرفت، خط و حساب و قرآن با مایه‌ای از شعر و ادب و عصر»[۵] سپس او به تدریج به درس‌های عمیق‌تر پرداخت و فنون ادبی سنگین، علم حکمت، کلام و نجوم را نیز آغاز کرد.[۶]

فریدالدین علاوه بر این‌ها، به حرفه پدرش (عطاری) نیز روی آورد؛[۷] عطار پس از مدتی سرآمد دارو سازان شهر شد و به مداوای بیماران پرداخت. در همان حال اوقات فراغتش را صرف مطالعه کتاب‌های صوفیه و اشتغال به تمرین در شعر و شاعری می‌کرد.[۸]

گرایش به عرفان:

فریدالدین عطار، پس از مدتی به عرفان روی آورد و راه تازه‌ای را در زندگی خود برگزید. در علت این تغییر، داستان معروفی نقل شده است: «روزی عطار در دکان خود مشغول معامله بود، درویشی به آن‌جا رسید و چندبار "شی‌ء لله" گفت. وی به درویش توجهی نکرد، درویش گفت: ‌ای خواجه! تو چگونه خواهی مرد؟ عطار گفت: همان‌گونه که تو خواهی مرد. درویش گفت: تو همچون من می‌توانی بمیری؟ عطار گفت: بلی. درویش کاسه‌ای چوبین داشت بر سر نهاد و گفت: "الله"، و جان داد! عطار متغیر شد و مسیر زندگی خود را تغییر داده، به عرفان روی آورد».[۹]

عطار پس از این تحول، برای کسب علم و معنا و در طلب مشایخ و اولیا، سفرهای زیادی به مناطقی مانند هند، عراق، شام و مصر مسافرت کرد. سپس به مکه رفته و حج به جا آورد و سپس به شهر خود نیشابور بازگشت و در آن‌جا ماندگار شد.[۱۰]

عطار از شاگردان و مریدان شیخ مجدالدین بغدادی و شیخ نجم الدین کبری بوده است.[۱۱]

مذهب عطار:

ظواهر آثار عطار گواهی می‌دهد که وی مذهب اهل سنت را داشته است، اما اخلاص و ارادت و نحوه ستایش عطار از حضرت علی (علیه‌السّلام) موجب شده است که قاضی نورالله شوشتری، وی را شیعه پاک و خالص بداند.[۱۲] گرچه بسیاری بر این اعتقادند که او سنی بوده، ولی اشعاری که در کتاب «مظهر العجایب» وی درباره اهل بیت (علیهم‌السّلام) مخصوصاً حضرت علی (علیه‌السّلام) گفته است، گویای علاقه او به اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشد. عطار این کتاب را در شأن انسان کامل نوشته و مصداق آن را حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیه‌السّلام) که مظهر کامل کمال انسانی و انسان کامل است قرار داده؛ در واقع این کتاب در شأن امام علی (علیه‌السّلام) است و از نظر خود عطار، این کتاب بهترین و ارزشمند‌ترین اثر اوست. این چند بیت از مظهر العجایب عطار است:

جمله فرزندان حیدر ز اولیا * جمله یک نورند حق کرد این ندا

پاک و معصوم و مطهّر چون نبی‌ * این سخن را می‌نداند هر صبی

سالکان کار حق ایشان بُدند * مظهـر انوار حق ایشان بُدند

وفات:

عموما وفات این شاعر بزرگ را به سال ۶۱۸ ق. (یا ۶۲۷ ق) در زمان حمله وحشیانه مغولان به شهر نیشابور ذکر کرده‌اند. عده‌ای هم معتقدند که عطار به مرگ طبیعی از دنیا نرفته، بلکه در حمله مغولان به شهادت رسید.[۱۳]

شخصیت علمی و ادبی

بدون شک عطار از شخصیت والایی برخوردار بوده است. عموم تذکره‌نویسان به عظمت مقام عطار در عرفان و بلند‌ای مرتبه او در شاعری، معترفند.[۱۴] در خلوت انزوای او در مسجد و خانه، چیزی جز اندیشه خدا راه نداشت.[۱۵] او هرگز شاعری مداح و قصیده سرا نبود و خود را به خاطر جیفه پست دنیوی به دولتمردان و قدرتمندان عصر خود نزدیک نکرد. بلکه اعمال و رفتار آنان را نیز به باد انتقاد گرفت.[۱۶] خود عطار چنین می‌گوید:

به عمر خویش مدح کس نگفتم * دری از بهر دنیا من نسفتم

دکتر زرین کوب نیز می‌نویسد: «عطار تحت تاثیر تمایلات زاهدانه خویش و به اقتضای معمول عصر، به شعر و وعظ و تحقیق گرایش یافت و برخلاف بسیاری از شاعران، به دربارهای عصر و مجالس اعیان ولایت هم علاقه‌ای نشان نداد. داروخانه برایش از دربار فرمانروایان جالب‌تر بود».[۱۷]

اهتمام و علاقه عطار به گردآوری قصص قرآنی، احادیث و حکایات آموزنده که در مثنوی‌ها و آثار دیگر وی مشخص است، نیز نشان دهنده شخصیت والا و دینی عطار دارد. مولوی درباره عطار چنین سروده است:

هفت شهر عشق را عطار گشت * ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم[۱۸]

مقصود مولوی از هفت شهر عشق، هفت وادی است که عطار در «منطق الطیر» خود آن‌ها را شرح داده است.

عطار، مانند بسیاری از عارفان، قدرت شاعری بالایی داشت؛ او همچنین سرمایه بزرگی از ادب و شعر اندوخته بود؛ به همین جهت عموم اندیشه‌های عرفانی خود را به نظم درآورد.[۱۹] البته شعر، مقصود اصلی عطار نبود و حتی می‌توان گفت عطار به شعر و شاعری اعتنا نداشت و این‌که او را شاعر بشمارند، مورد پسندش نبود. او خود را بیشتر مرد حال می‌دانست و فقط به معنا توجه دارد و نه به شعر:

شاعرم مشمُر که من راضی نیَم * مرد حالم شاعر ماضی نیم

عیب از شعر است و این اشعار نیست * شعر را در چشم من مقدار نیست

تو مخوان شعرش اگر خواننده‌ای * ره به معنی بر اگر داننده‌ای[۲۰]

با این حال، باید به حق و انصاف عطار را از فصیح‌ترین شعرای زبان فارسی دانست.

عطار نقش و تأثیر بسیاری بر بزرگان زمان خود و پس از خود داشته است. مولوی از بزرگ‌ترین شاعران و عارفان، علاقه‌مند به عطار بود و حتی برخی از اشعار عطار را نیز در کتاب «مثنوی معنوی» خود شرح داده است.[۲۱] مولانا درباره عطار و سنایی گفته است:

عطار روح و سنایی دو چشم او * ما از پی سنایی و عطار می‌رویم[۲۲]

شیخ محمود شبستری از عرفای زمان خود نیز در آغاز «گلشن راز» می‌گوید:

مرا از شاعری خود عار ناید * که در صد قرن چون عطار ناید

اگر چه زین نمط صد عالم اسرار * بود یک شمه از دکان عطار[۲۳]

آثار عطار

عطار نیشابوری صاحب تألیفات و تصانیف بسیاری است که بیشتر آن‌ها منظوم می‌باشند. مشهور است که به عدد سوره‌های قرآن یعنی ۱۱۴ تصنیف از کتاب و رساله و نظم و نثر نوشته است.[۲۴] زبان عطار در آثارش سلیس، بی‌تکلف، سبک، شیوا و روان است.[۲۵] از جمله مهم‌ترین آثار وی می‌توان به کتب زیر اشاره کرد:

  • تذکرة الاولیاء: این کتاب شامل حکایت‌ها و گفتارهایی از اولیای الهی است. آغاز این اولیا، امام جعفر صادق (علیه‌السلام) است که عطار از آن حضرت، سخنان و کرامات بسیاری گفته است.[۲۶]
  • منطق الطیر یا «مقامات طیور»: این کتاب در حقیقت یک شاهکار عرفانی است و مورد توجه شعرای بزرگی چون مولوی واقع شده است.
  • مظهر العجایب: عطار این کتاب را در شان انسان کامل نوشته و مصداق آن را امیرالمؤمنین امام علی (علیه‌السّلام) که مظهر کامل کمال انسانی و انسان کامل است، قرار داده است. عطار در این کتاب ارادت کامل خود به حضرت علی و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) را به نحوی نشان می‌دهد.
  • الهی‌ نامه؛ عطار در این منظومه، بسیارى از مطالب عرفانى، فلسفى و اخلاقى را به کمک استعاره و تمثیل بیان کرده و از همه مقامات و حالات سالک سخن گفته است.
  • اَسرارنامه؛ کتابی در زمینه عرفان و تصوف اسلامی و شامل حکایت‌هایی از قرآن و روایات‌ و قصه‌هاى مذهبى.
  • هفت وادی عرفان: عطار در این کتاب، هفت وادی عرفان را نقل می‌کند که چنین ترتیب داده شده: ۱. وادی طلب؛ ۲. عشق؛ ۳. معرفت؛ ۴. استغنا؛ ۵. توحید؛ ۶. حیرت؛ ۷. فنا.[۲۷]
  • دیوان اشعار: که بیشتر شامل غزلیاتی است عاشقانه و عارفانه.
  • مصیبت‌ نامه؛
  • مختار نامه؛
  • خسرو نامه؛
  • دیوان غزلیات و قصاید؛
  • جواهر نامه؛
  • شرح القلب.[۲۸]

پانویس

  1. پرش به بالا عطار نیشابوری، فریدالدین، دیوان عطار، تحقیق تقی تفضلی، ص۲۶.
  2. پرش به بالا فروزانفر، بدیع الزمان، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۷.
  3. پرش به بالا دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، بخش اعلام، کلمه «عطار».
  4. پرش به بالا نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۵.
  5. پرش به بالا زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۲۸.
  6. پرش به بالا بادکوبه‌ای هزاوه‌ای، مصطفی، زندگی شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۳۴.
  7. پرش به بالا نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۵.
  8. پرش به بالا زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۳۳.
  9. پرش به بالا عبدالرحمن جامی، نفحات الانس، ص۶۹۸.
  10. پرش به بالا سید محمدحسین تهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۸۴.
  11. پرش به بالا جامی، نفحات الانس، ص۶۹۷.
  12. پرش به بالا فروزانفر، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۵۷.
  13. پرش به بالا فروزانفر، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، ص۹۰.
  14. پرش به بالا نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۷.
  15. پرش به بالا زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۳۸.
  16. پرش به بالا رتیر، هلموت، در پای جان، ج۲، ترجمه مهر آفاق با یبوری
  17. پرش به بالا زرین کوب، عبدالحسین، صدای بال سیمرغ، ج۱، ص۳۳.
  18. پرش به بالا نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۷.
  19. پرش به بالا محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، تحقیق منوچهر مظفریان، ص۲۸۴.
  20. پرش به بالا عطار نیشابوری، فریدالدین، مصیبت‌نامه، ص۴۵۰
  21. پرش به بالا مولانا جلال‌الدین، مثنوی معنوی، ص۶۷.
  22. پرش به بالا نیشابوری، عطار، مصیبت نامه، ص۷.
  23. پرش به بالا محمود شبستری، گلشن راز، ص۱۵.
  24. پرش به بالا نیشابوری، عطار، تذکرة الاولیاء، ص۲۳.
  25. پرش به بالا نیشابوری، عطار، تذکرة الاولیاء، ص۵۹.
  26. پرش به بالا عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۹-۱۵.
  27. پرش به بالا جلال الدین همایی، مولوی‌نامه، مولوی چه می‌گوید، ج۱، ص۱۷۳.
  28. پرش به بالا عطار نیشابوری، فریدالدین، دیوان عطار، ص۲۹.

منابع

  • "عطار نیشابوری"، سایت پژوهه.
  • "شعرای مشهور اهل بیت(ع)"، سایت‌اندیشه قم.
  • "فریدالدین عطار نیشابوری"، پایگاه اسلام کوئست.
شعر فارسی
Poetry1.jpg
شعرشناسی * شعر * علم عروض * قافیه * تخلص * دیوان * مصراع * بیت * مقفا * قالب * مطلع * تغزل * بحور شعری
قالب‌های شعر *مثنوی * قصیده * غزل * مسمط * مستزاد * ترجیع‌بند * ترکیب‌بند * قطعه * رباعی
سبک‌های شعر فارسی * سبک خراسانی * سبک عراقی * سبک هندی * سبک بازگشت ادبی * شعر نو
شاعران پارسی گو: همه*قرن 4 * قرن 5 * قرن 6 * قرن 7 * قرن 8 * قرن 9 * قرن 10 * قرن 11 * قرن 12 * قرن 13 * قرن 14