جون بن حوی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۳: سطر ۳:
 
==جون در کربلا==
 
==جون در کربلا==
  
در سفر [[کربلا]]، از [[مدینه]] همراه [[امام حسین]] علیه السلام تا [[مکه]] و از آن‌جا به کربلا آمد. چون به اسلحه سازى و اسلحه شناسى آشنا بود، به نقل [[ابن اثیر]] و [[محمد بن جریر طبری|طبرى]]، [[شب عاشورا]] هم در کربلا به کار اصلاح سلاح‌ها اشتغال داشت. با آن که سن او زیاد بود، ولى [[روز عاشورا]] از [[سیدالشهدا]] علیه السلام اذن میدان طلبید. امام او را رخصت داد تا برود و آزادش کرد. ولى او با اصرار، مى خواست در روزهاى شادى و غم و راحت و رنج، از خاندان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] جدا نشود.
+
جَون در سفر [[کربلا]]، از [[مدینه]] همراه [[امام حسین]] علیه السلام تا [[مکه]] و از آن‌جا به کربلا آمد. چون به اسلحه سازى و اسلحه شناسى آشنا بود، به نقل [[ابن اثیر]] و [[محمد بن جریر طبری|طبرى]]، [[شب عاشورا]] هم در کربلا به کار اصلاح سلاح‌ها اشتغال داشت. با آن که سن او زیاد بود، ولى [[روز عاشورا]] از [[سیدالشهدا]] علیه السلام اذن میدان طلبید. امام او را رخصت داد تا برود و آزادش کرد. ولى او با اصرار، مى خواست در روزهاى شادى و غم و راحت و رنج، از خاندان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] جدا نشود.
  
به امام حسین علیه السلام عرض کرد: گرچه نسبم پست و بویم ناخوش و چهره ام سیاه است، ولى مى خواهم به [[بهشت]] روم و شرافت یابم و روسفید شوم. از شما جدا نمى شوم تا خون سیاهم با خون‌هاى شما آمیخته شود. پس از نبرد، وقتى بر زمین افتاد امام خود را به بالین او رساند و چنین دعا کرد: خدایا! رویش را سفید و بویش را معطر کن و او را با نیکان محشور گردان «اللهم بیض وجهه و طیب ریحه واحشره مع الابرار و عرّف بینه و بین محمد و آل محمد».<ref>انصارالحسین، ص۶۵؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۲.</ref> به دعاى امام، بویش معطر گشت. 
+
به امام حسین علیه السلام عرض کرد: گرچه نسبم پست و بویم ناخوش و چهره ام سیاه است، ولى مى خواهم به [[بهشت]] روم و شرافت یابم و روسفید شوم. از شما جدا نمى شوم تا خون سیاهم با خون‌هاى شما آمیخته شود. پس از نبرد، وقتى بر زمین افتاد امام خود را به بالین او رساند و چنین دعا کرد: خدایا! رویش را سفید و بویش را معطر کن و او را با نیکان محشور گردان و بین او و محمد و آل محمد آشنایی قرار بده. «اللهم بیض وجهه و طیب ریحه واحشره مع الابرار و عرّف بینه و بین محمد و آل محمد».<ref>انصارالحسین، ص۶۵؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۲.</ref>  
  
[[امام باقر]] علیه السلام از [[امام سجاد]] علیه السلام روایت مى کند که پس از عاشورا که مردم براى دفن کشته ها به میدان مى آمدند (و [[قبيله بنى اسد|بنى اسد]] براى  دفن شهدا آمدند)، پس از ده روز، بدن جون را در حالى یافتند که بوى مُشک از آن به مشام مى رسید.<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۳؛ معارف و معاریف، ج۲، ص۶۳۴.</ref>
+
این دعا در حق او مستجاب شد چنانچه [[امام باقر]] علیه السلام از [[امام سجاد]] علیه السلام روایت مى کند که پس از عاشورا که مردم براى دفن کشته ها به میدان مى آمدند (و [[قبيله بنى اسد|بنى اسد]] براى  دفن شهدا آمدند)، پس از ده روز، بدن جون را در حالى یافتند که بوى مُشک از آن به مشام مى رسید.<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۳؛ معارف و معاریف، ج۲، ص۶۳۴.</ref>
  
 
==رجزهاى جون==
 
==رجزهاى جون==
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
 
:کیف ترى الکفار ضرب الاسود *** بالسیف ضربا عن بنى محمد
 
:کیف ترى الکفار ضرب الاسود *** بالسیف ضربا عن بنى محمد
 
:اذب عنهم باللسان و الید *** ارجو به الجنة یوم المورد<ref>اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۹۷.</ref>
 
:اذب عنهم باللسان و الید *** ارجو به الجنة یوم المورد<ref>اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۹۷.</ref>
 +
 +
:گروه کفار شمشير زدن غلامی سياه را در راه اولاد پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم چگونه مي بينند؟
 +
 +
:من با دست و زبان شر دشمنان را از آنها منع مي‌کنم، و در قبال این کار اميد رحمت الهي در روز قيامت را دارم.
  
 
این اشعار نشان دهنده عمق بینش او در شناخت ولاى [[اهل البیت|آل البیت]] و جبهه کفر [[بنی امیه|امویان]] و دفاع همه جانبه او از خاندان رسالت است.<ref>درباره جون، کتاب «جون، مسک للزنوج» تالیف: محمدرضا عبدالامیر انصارى. نشر: بنیاد پژوهش‌هاى آستان قدس رضوى، منتشر شده است. (کیهان فرهنگى، سال۱۰، شماره۳، ص۴۵)</ref>
 
این اشعار نشان دهنده عمق بینش او در شناخت ولاى [[اهل البیت|آل البیت]] و جبهه کفر [[بنی امیه|امویان]] و دفاع همه جانبه او از خاندان رسالت است.<ref>درباره جون، کتاب «جون، مسک للزنوج» تالیف: محمدرضا عبدالامیر انصارى. نشر: بنیاد پژوهش‌هاى آستان قدس رضوى، منتشر شده است. (کیهان فرهنگى، سال۱۰، شماره۳، ص۴۵)</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۸

«جَون بن حُوَی» یکی از شهدای کربلا است. او غلام سیاه چهره ای بود از اهالی نوبه که حضرت علی علیه السلام او را خریده و به ابوذر غفاری بخشیده بود. جون پس از شهادت مولایش ابوذر، به مدینه برگشت و ابتدا در خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گرفت؛ سپس در خدمت امام حسن علیه السلام و بعد از ایشان در خدمت امام حسین علیه السلام بود تا اینکه در واقعه عاشورا به شهادت رسید.

جون در کربلا

جَون در سفر کربلا، از مدینه همراه امام حسین علیه السلام تا مکه و از آن‌جا به کربلا آمد. چون به اسلحه سازى و اسلحه شناسى آشنا بود، به نقل ابن اثیر و طبرى، شب عاشورا هم در کربلا به کار اصلاح سلاح‌ها اشتغال داشت. با آن که سن او زیاد بود، ولى روز عاشورا از سیدالشهدا علیه السلام اذن میدان طلبید. امام او را رخصت داد تا برود و آزادش کرد. ولى او با اصرار، مى خواست در روزهاى شادى و غم و راحت و رنج، از خاندان پیامبر جدا نشود.

به امام حسین علیه السلام عرض کرد: گرچه نسبم پست و بویم ناخوش و چهره ام سیاه است، ولى مى خواهم به بهشت روم و شرافت یابم و روسفید شوم. از شما جدا نمى شوم تا خون سیاهم با خون‌هاى شما آمیخته شود. پس از نبرد، وقتى بر زمین افتاد امام خود را به بالین او رساند و چنین دعا کرد: خدایا! رویش را سفید و بویش را معطر کن و او را با نیکان محشور گردان و بین او و محمد و آل محمد آشنایی قرار بده. «اللهم بیض وجهه و طیب ریحه واحشره مع الابرار و عرّف بینه و بین محمد و آل محمد».[۱]

این دعا در حق او مستجاب شد چنانچه امام باقر علیه السلام از امام سجاد علیه السلام روایت مى کند که پس از عاشورا که مردم براى دفن کشته ها به میدان مى آمدند (و بنى اسد براى دفن شهدا آمدند)، پس از ده روز، بدن جون را در حالى یافتند که بوى مُشک از آن به مشام مى رسید.[۲]

رجزهاى جون

رجزهاى مختلفى براى جون بن حوی نقل شده است. از جمله:

کیف ترى الکفار ضرب الاسود *** بالسیف ضربا عن بنى محمد
اذب عنهم باللسان و الید *** ارجو به الجنة یوم المورد[۳]
گروه کفار شمشير زدن غلامی سياه را در راه اولاد پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم چگونه مي بينند؟
من با دست و زبان شر دشمنان را از آنها منع مي‌کنم، و در قبال این کار اميد رحمت الهي در روز قيامت را دارم.

این اشعار نشان دهنده عمق بینش او در شناخت ولاى آل البیت و جبهه کفر امویان و دفاع همه جانبه او از خاندان رسالت است.[۴]

پانویس

  1. انصارالحسین، ص۶۵؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۲.
  2. بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۳؛ معارف و معاریف، ج۲، ص۶۳۴.
  3. اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۹۷.
  4. درباره جون، کتاب «جون، مسک للزنوج» تالیف: محمدرضا عبدالامیر انصارى. نشر: بنیاد پژوهش‌هاى آستان قدس رضوى، منتشر شده است. (کیهان فرهنگى، سال۱۰، شماره۳، ص۴۵)

منابع

11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها