تخریب قبر امام حسین علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{مدخل دائره المعارف|کتاب [[فرهنگ عاشورا(کتاب)|فرهنگ عاشورا]]}}
  
الهام‌بخشى تربت‌ خونين [[سيدالشهدا]] علیه السلام در راه مبارزه با ستم، سبب شد كه [[شيعه]]، همواره مرقد آن شهيد را تكريم و بر گرد آن تجمع كند.
+
الهام‌‌بخشى [[تربت امام حسین علیه السلام|تربت‌]] خونین [[سیدالشهدا]] علیه السلام در راه مبارزه با ستم، سبب شد که [[شیعه]]، همواره مرقد آن شهید را تکریم و بر گرد آن تجمع کند. توصیه‌هاى اکید [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام نیز نسبت به ‌[[زیارت]] قبر [[امام حسين‌]] علیه السلام، این شور و الهام را مى‌افزود. همین سبب شد که حکام ستمگر همواره احساس خطر کنند و این کانون را از هم بپاشند. از دوران [[بنى امیه]] که زیارت آن‌ حضرت، ممنوع و تحت کنترل بود تا زمان [[هارون الرشید]] که حتى درخت ‌سدرى را که‌ سایه‌بان زائران بود قطع کردند،<ref>تاریخ الشیعه، مظفرى، ص ۸۹؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۹۸.</ref> تا زمان [[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل عباسى]] که اوج آن سختگیری ها و ممانعت ها بود، تا زمان استیلاى [[وهابیت|وهابیون]] و غارت [[کربلا]] و تخریب [[حرم امام حسین علیه السلام|حرم حسینى]]، همه و همه گویاى ‌وحشت دشمنان حق و [[اهل البیت|اهل بیت]]، از جلوه‌گرى این خورشیدهاى تابان بود.
  
توصيه‌هاى اكيد ائمه نيز نسبت به ‌زيارت قبر امام حسين‌ علیه السلام اين شور و الهام را مى‌افزود. همين سبب شد كه حكام ستمگر همواره احساس خطر كنند و اين كانون را از هم بپاشند. از دوران بنى اميه كه زيارت آن‌ حضرت، ممنوع و تحت كنترل بود تا زمان هارون الرشيد كه حتى درخت ‌سدرى را كه‌ سايه‌بان زائران بود قطع كردند،<ref>تاريخ الشيعه، مظفرى، ص 89؛ بحارالانوار، ج 45، ص 398.</ref> تا زمان متوكل عباسى كه اوج آن سختگيري ها و ممانعت هابود تا زمان استيلاى وهابيون و غارت [[كربلا]] و تخريب حرم حسينى، همه و همه گوياى ‌وحشت دشمنان حق و اهل بيت، از جلوه‌گرى اين خورشيدهاى تابان بود.
+
== تخریب قبر امام توسط طواغیت زمان ==
 +
[[هارون الرشید]] یک بار به والى [[کوفه]] فرمان داد تا قبر [[امام حسین علیه السلام|حسین بن‌ على]] علیه السلام را خراب کند. اطراف آن را عمارت ها ساخته و زمین هایش را زیر کشت و زراعت ‌بردند.<ref>تتمة المنتهى، ص ۲۴۰.</ref>  
  
متوكل عباسى، پاسگاهى در نزديكى كربلا زده و به افراد خويش فرمان اكيد داده بود كه: هر كس را ديديد قصد زيارت حسين را دارد، بكشيد.<ref>[[بحارالانوار]]، ج 45، ص 404.</ref> به امر متوكل، هفده بار قبر حسين علیه السلام را خراب كردند.<ref>همان، ص 410، تتمة المنتهى، ص 241.</ref>
+
[[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل عباسى]] نیز پاسگاهى در نزدیکى کربلا زده و به افراد خویش فرمان اکید داده بود که: هر کس را دیدید قصد زیارت حسین را دارد، بکشید.<ref>بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۰۴.</ref> گفته شده به امر متوکل، هفده بار قبر حسین علیه السلام را خراب کردند.<ref>همان، ص ۴۱۰، تتمة المنتهى، ص ۲۴۱.</ref> در یکى از این نوبت ها، «[[ابراهیم دیزج|ابراهیم دیزج یهودی]]» را مامور تغییر و تبدیل ‌و تخریب قبر مطهر کرد. او نیز با غلامان خویش سراغ قبر رفت و حتى قبر را شکافت و به‌ حصیرى که پیکر امام در آن بود برخورد کرد که از آن بوى مشک مى‌آمد. دوباره خاک ‌روى آن ریختند و آب بستند و آن زمین را مى‌خواستند با گاو، شخم بزنند که گاوها پیشروى نمى‌کردند.<ref>بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۹۴.</ref> به متوکل خبر دادند که مردم در سرزمین‌ «[[نینوا|نینوا]]» براى زیارت قبر حسین‌ علیه السلام جمع ‌مى‌شوند و از این رهگذر، جمعیت انبوهى پدید مى‌آید و کانون خطرى تشکیل مى‌شود.
  
در يكى از اين نوبت ها، «ديزج يهودى‌» را مامور تغيير و تبديل ‌و تخريب قبر مطهر كرد. او نيز با غلامان خويش سراغ قبر رفت و حتى قبر را شكافت و به‌ حصيرى كه پيكر امام در آن بود برخورد كرد كه از آن بوى مشك مى‌آمد. دوباره خاك ‌روى آن ريختند و آب بستند و آن زمين را مى‌خواستند با گاو، شخم بزنند كه گاوها پيشروى نمى‌كردند.<ref>بحارالانوار، ج 45، ص 394.</ref>
+
متوکل به یکى از فرماندهان ارتش خود در معیت تعدادى از لشگریان ماموریت داد تا مرقد مطهر را بشکافند و مردم را متفرق ساخته، از تجمع بر سر قبر آن حضرت و زیارت ‌قبر او جلوگیرى کنند. او هم طبق دستور، مردم را از پیرامون قبر پراکنده ساخت. این حادثه‌ در سال ۲۳۷ هجرى بود ولى مردم در موسم زیارت، باز هم تجمع کرده، علیه او شورش ‌کردند و بى‌باکانه به ماموران خلیفه گفتند: اگر تا آخرین نفر هم کشته شویم، دست برنمى‌داریم و بازماندگان ما به زیارت خواهند آمد. وقتى حادثه به متوکل گزارش شد به ‌آن فرمانده نوشت که دست از مردم بردارد و به [[کوفه]] بازگردد و چنین وانمود کند که‌ مسافرتش به کوفه در رابطه با مصالح مردم بوده... تا این که در سال ۲۴۷ باز تجمع مردم ‌زیاد شد. به نحوى که در آن محل، بازارى درست ‌شد مجددا بناى سخت‌گیرى گذاشتند.<ref>اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۲۸، تراث کربلا، ص ۳۴ (با اختلاف در عبارات).</ref> روز به روز بر زائران افزوده مى‌شد، متوکل سردارى فرستاد و میان مردم اعلام کردند که ‌ذمه خلیفه از کسى که به زیارت [[کربلا]] رود بیزار است. باز هم آن منطقه را ویران کردند و آب بستند و شخم زدند و قبر را شکافتند.<ref> تتمة المنتهى، ص ۲۴۱.</ref>
  
هارون الرشيد نيز يك بار به والى كوفه فرمان داد تا قبر حسين بن‌ على علیه السلام را خراب كند. اطراف آن را عمارت ها ساخته و زمين هايش را زير كشت و زراعت ‌بردند.<ref>تتمة المنتهى، ص 240.</ref> به متوكل خبر دادند كه مردم در سرزمين‌ «نينوا» براى زيارت قبر حسين‌ علیه السلام جمع ‌مى‌شوند و از اين رهگذر، جمعيت انبوهى پديد مى‌آيد و كانون خطرى تشكيل مى‌شود.
+
همچنین [[وهابیت|وهابیان]] در سال ۱۲۱۶ ه.ق به [[کربلا]] حمله کردند و این تهاجم ها ده سال ادامه‌ داشت. هم شهر را غارت و هم مردم را قتل عام و هم قبر مطهر را خراب کردند. یک بار هم‌ «امیر مسعود» در سال ۱۲۲۵ با سپاهى متشکل از ۲۰ هزار جنگجوى وهابى به [[نجف]] و از آنجا به کربلا تاختند.<ref>براى آشنایى با فتنه‌ها و تهاجمات وهابی ها به اعتاب مقدسه، از جمله ر.ک: «کشف الارتیاب‌»، سید محسن امین، «اعیان الشیعه‌»، ج ۱، ص ۶۲۸، «تراث کربلا»، سلمان هادى الطعمه، ص ۲۶۲، «موسوعة العتبات المقدسه‌»، کربلا، جزء ۱، ص ۲۰۱، «فرقه وهابى‌»، محمدحسین قزوینى، «تاریخ کربلا» عبدالجواد کلیددار، ص ۲۳۴.</ref>
  
متوكل به يكى از فرماندهان ارتش خود در معيت تعدادى از لشگريان ماموريت داد تا مرقد مطهر را بشكافند و مردم را متفرق ساخته، از تجمع بر سر قبر آن حضرت و زيارت ‌قبر او جلوگيرى كنند. او هم طبق دستور، مردم را از پيرامون قبر پراكنده ساخت. اين حادثه‌ در سال 237 هجرى بود ولى مردم در موسم زيارت، باز هم تجمع كرده، عليه او شورش ‌كردند و بى‌باكانه به ماموران خليفه گفتند: اگر تا آخرين نفر هم كشته شويم، دست برنمى‌داريم و بازماندگان ما به زيارت خواهند آمد.
+
این گونه برخوردها و جفاها، همه براى پراکندن ‌مردم از گرد این کانون حرارت و شوق بود، اما کمترین نتیجه‌اى نمى‌گرفتند و بر شوق ‌مردم افزوده مى‌شد. به گفته مرحوم شریعتی: «زیارت این خاک است که توده مردم را یارى مى‌دهد تا به انقلاب حسین علیه السلام و به [[جهاد]] و مبارزه او علیه [[ظلم]] بیندیشند و به رسواکردن دستگاه حاکم بنشینند. چنین است ‌که این خاک - خاک کربلا - سمبل و شعار مى‌شود و طواف آرامگاه حسین، با صد طواف‌ [[کعبه|کعبه]] مقابل مى‌شود و حتى بر آن ترجیح مى‌یابد».<ref>مجموعه آثار، شریعتى، ج ۷(شیعه)، ص ۲۰.</ref>
  
وقتى حادثه به متوكل گزارش شد به ‌آن فرمانده نوشت كه دست از مردم بردارد و به [[كوفه]] بازگردد و چنين وانمود كند كه‌ مسافرتش به كوفه در رابطه با مصالح مردم بوده... تا اين كه در سال 247 باز تجمع مردم ‌زياد شد. به نحوى كه در آن محل، بازارى درست ‌شد مجددا بناى سخت‌گيرى گذاشتند.<ref>اعيان الشيعه، ج 1، ص 628، تراث كربلا، ص 34 (با اختلاف در عبارات).</ref>
+
در عصر حاضر نیز حکومت بعثى [[عراق]] براى در هم کوبیدن حرکت انقلابى [[شیعه|شیعیان‌]] این سرزمین، در سال ۱۳۷۰ ش. با انواع سلاح ها مردم را در نجف و کربلا به خاک و خون‌ کشید و با توپخانه، گنبد و بارگاه امام حسین علیه السلام را مورد هجوم قرار داد و این پس از قیام‌ مردمى بر ضد حکومت‌ «صدام‌» بود که شهر نجف و کربلا را به تصرف درآوردند و رژیم‌ عراق، براى باز پس‌گیرى آن ها از دست انقلابیون با خشونت تمام وارد میدان شد و ساختمان [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم امیرالمؤمنین]] و [[سیدالشهداء|سیدالشهدا]] و [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت اباالفضل]] علیهم السلام و گنبد و [[ضریح|ضریح]] و درب‌ها آسیب دید.
 
 
روز به روز بر زائران افزوده مى‌شد، متوكل سردارى فرستاد و ميان مردم اعلام كردند كه ‌ذمه خليفه از كسى كه به زيارت [[كربلا]] رود بيزار است. باز هم آن منطقه را ويران كردند و آب بستند و شخم زدند و قبر را شكافتند.<ref> تتمة المنتهى، ص 241.</ref>
 
 
 
اين گونه برخوردها و جفاها، همه براى پراكندن ‌مردم از گرد اين كانون حرارت و شوق بود اما كمترين نتيجه‌اى نمى‌گرفتند و بر شوق ‌مردم افزوده مى‌شد. «بهاى وصل تو گر جان بود، خريدارم‌». كربلا، سنگر مقاومت ‌مى‌گشت و كعبه اهل حقيقت و ولا.
 
 
 
آرى... «زيارت اين خاك است كه توده مردم را يارى مى‌دهد تا به انقلاب حسين علیه السلام و به جهاد و مبارزه او عليه ظلم بينديشند و به رسواكردن دستگاه حاكم بنشينند. چنين است ‌كه اين خاك - خاك كربلا - سمبل و شعار مى‌شود و طواف آرامگاه حسين، با صد طواف‌ كعبه مقابل مى‌شود و حتى بر آن ترجيح مى‌يابد».<ref>مجموعه آثار، شريعتى، ج 7(شيعه)، ص 20.</ref>
 
 
 
وهابيان نيز در سال 1216 ه.ق به [[كربلا]] حمله كردند و اين تهاجم ها ده سال ادامه‌ داشت. هم شهر را غارت و هم مردم را قتل عام و هم قبر مطهر را خراب كردند. يك بار هم‌ «امير مسعود» در سال 1225 با سپاهى متشكل از 20 هزار جنگجوى وهابى به نجف و از آنجا به كربلا تاختند.<ref>براى آشنايى با فتنه‌ها و تهاجمات وهابي ها به اعتاب مقدسه، از جمله ر.ك: «كشف الارتياب‌»، سيد محسن امين، «اعيان الشيعه‌»، ج 1، ص 628، «تراث كربلا»، سلمان هادى الطعمه، ص 262، «موسوعة العتبات المقدسه‌»، كربلا، جزء 1، ص 201، «فرقه وهابى‌»، محمدحسين قزوينى، «تاريخ كربلا» عبدالجواد كليددار، ص 234.</ref>
 
 
 
در عصر حاضر نيز حكومت بعثى [[عراق]] براى در هم كوبيدن حركت انقلابى شيعيان‌اين سرزمين، در سال 1370 ش. با انواع سلاح ها مردم را در [[نجف]] و [[كربلا]] به خاك و خون‌ كشيد و با توپخانه، گنبد و بارگاه امام حسين علیه السلام را مورد هجوم قرار داد و اين پس از قيام‌ مردمى بر ضد حكومت‌ «صدام‌» بود كه شهر نجف و كربلا را به تصرف درآوردند و رژيم‌ عراق، براى باز پس‌گيرى آن ها از دست انقلابيون با خشونت تمام وارد ميدان شد و ساختمان حرم اميرالمؤمنين و سيدالشهدا و حضرت اباالفضل عليهم السلام و گنبد و درب هاو ضريح آسيب ديد.
 
 
 
اين جنايت ها سبب شد رهبر انقلاب اسلامى،آيت الله خامنه‌اى طى‌اطلاعيه‌اى ضمن محكوم كردن تجاوزات رژيم بعث عراق به حرم ها و شهرهاى مقدس، روز پنجشنبه 8 [[ذی القعده]] 1411 ق. برابر با دوم خرداد 1370 ش. را عزاى عمومى اعلام ‌كرده، به سوگ بنشيند.<ref> روزنامه‌هاى 31 ارديبهشت 1370.</ref>
 
 
 
در بخشى از اين اطلاعيه آمده است: «...با يورش وحشيانه به‌ [[نجف]] و [[كربلا]]، آن كردند كه قلم از شرح آن عاجز است و بر عتبات عاليات و مسلمانان و مردم [[عراق]] و حوزه‌هاى علميه، آن روا داشتند كه طواغيت ‌ستمگر و خون آشام بنى اميه و بنى عباس هم روا نداشته بودند و چنان ضايعه و جراحتى بر قلب دوستان اهل بيت وارد كردند كه سنگينى آن پى‌نوشت ها را با هيچ فاجعه‌اى در اين زمان، نتوان قياس كرد. «هيجوا احزان يوم‌الطفوف...».<ref>قضاياى درگيري ها در نجف و كربلا و حمله رژيم بعث به حرم هاى مطهر، در اخبار و گزارش هاى مطبوعات‌ ارديبهشت 1370 درج شده است. از جمله ر.ك: «مرورى اجمالى بر تاريخ سياسى كربلا» انتشارات سازمان تبليغات ‌اسلامى. نيز: «سيماى كربلا»، محمد صحتى.</ref>
 
  
 +
این جنایت ها سبب شد رهبر انقلاب اسلامى، [[سید علی حسینی خامنه ای|آیت الله خامنه‌اى]]، طى‌ اطلاعیه‌اى ضمن محکوم کردن تجاوزات رژیم بعث عراق به حرم ها و شهرهاى مقدس، روز پنجشنبه ۸ [[ذی القعده]] ۱۴۱۱ ق. برابر با دوم خرداد ۱۳۷۰ ش. را عزاى عمومى اعلام ‌کنند.<ref> روزنامه‌هاى ۳۱ اردیبهشت ۱۳۷۰.</ref> در بخشى از این اطلاعیه آمده است: «... با یورش وحشیانه به‌ [[نجف]] و [[کربلا]]، آن کردند که قلم از شرح آن عاجز است و بر [[عتبات عالیات|عتبات عالیات]] و مسلمانان و مردم [[عراق]] و حوزه‌هاى علمیه، آن روا داشتند که طواغیت ‌ستمگر و خون آشام [[بنى امیه]] و [[بنى عباس]] هم روا نداشته بودند و چنان ضایعه و جراحتى بر قلب دوستان اهل بیت وارد کردند که سنگینى آن را با هیچ فاجعه‌اى در این زمان، نتوان قیاس کرد. «هیجوا احزان یوم‌ الطفوف...».<ref>قضایاى درگیری ها در نجف و کربلا و حمله رژیم بعث به حرم هاى مطهر، در اخبار و گزارش هاى مطبوعات‌ اردیبهشت ۱۳۷۰ درج شده است. از جمله ر.ک: «مرورى اجمالى بر تاریخ سیاسى کربلا» انتشارات سازمان تبلیغات ‌اسلامى. نیز: «سیماى کربلا»، محمد صحتى.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
+
* جواد محدثی، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، نشر معروف.
 +
{{شناختنامه امام حسین (ع)}}
 +
[[رده:امام حسین علیه السلام]]
 +
[[رده:حرم امام حسین علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۹

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


الهام‌‌بخشى تربت‌ خونین سیدالشهدا علیه السلام در راه مبارزه با ستم، سبب شد که شیعه، همواره مرقد آن شهید را تکریم و بر گرد آن تجمع کند. توصیه‌هاى اکید ائمه علیهم السلام نیز نسبت به ‌زیارت قبر امام حسين‌ علیه السلام، این شور و الهام را مى‌افزود. همین سبب شد که حکام ستمگر همواره احساس خطر کنند و این کانون را از هم بپاشند. از دوران بنى امیه که زیارت آن‌ حضرت، ممنوع و تحت کنترل بود تا زمان هارون الرشید که حتى درخت ‌سدرى را که‌ سایه‌بان زائران بود قطع کردند،[۱] تا زمان متوکل عباسى که اوج آن سختگیری ها و ممانعت ها بود، تا زمان استیلاى وهابیون و غارت کربلا و تخریب حرم حسینى، همه و همه گویاى ‌وحشت دشمنان حق و اهل بیت، از جلوه‌گرى این خورشیدهاى تابان بود.

تخریب قبر امام توسط طواغیت زمان

هارون الرشید یک بار به والى کوفه فرمان داد تا قبر حسین بن‌ على علیه السلام را خراب کند. اطراف آن را عمارت ها ساخته و زمین هایش را زیر کشت و زراعت ‌بردند.[۲]

متوکل عباسى نیز پاسگاهى در نزدیکى کربلا زده و به افراد خویش فرمان اکید داده بود که: هر کس را دیدید قصد زیارت حسین را دارد، بکشید.[۳] گفته شده به امر متوکل، هفده بار قبر حسین علیه السلام را خراب کردند.[۴] در یکى از این نوبت ها، «ابراهیم دیزج یهودی» را مامور تغییر و تبدیل ‌و تخریب قبر مطهر کرد. او نیز با غلامان خویش سراغ قبر رفت و حتى قبر را شکافت و به‌ حصیرى که پیکر امام در آن بود برخورد کرد که از آن بوى مشک مى‌آمد. دوباره خاک ‌روى آن ریختند و آب بستند و آن زمین را مى‌خواستند با گاو، شخم بزنند که گاوها پیشروى نمى‌کردند.[۵] به متوکل خبر دادند که مردم در سرزمین‌ «نینوا» براى زیارت قبر حسین‌ علیه السلام جمع ‌مى‌شوند و از این رهگذر، جمعیت انبوهى پدید مى‌آید و کانون خطرى تشکیل مى‌شود.

متوکل به یکى از فرماندهان ارتش خود در معیت تعدادى از لشگریان ماموریت داد تا مرقد مطهر را بشکافند و مردم را متفرق ساخته، از تجمع بر سر قبر آن حضرت و زیارت ‌قبر او جلوگیرى کنند. او هم طبق دستور، مردم را از پیرامون قبر پراکنده ساخت. این حادثه‌ در سال ۲۳۷ هجرى بود ولى مردم در موسم زیارت، باز هم تجمع کرده، علیه او شورش ‌کردند و بى‌باکانه به ماموران خلیفه گفتند: اگر تا آخرین نفر هم کشته شویم، دست برنمى‌داریم و بازماندگان ما به زیارت خواهند آمد. وقتى حادثه به متوکل گزارش شد به ‌آن فرمانده نوشت که دست از مردم بردارد و به کوفه بازگردد و چنین وانمود کند که‌ مسافرتش به کوفه در رابطه با مصالح مردم بوده... تا این که در سال ۲۴۷ باز تجمع مردم ‌زیاد شد. به نحوى که در آن محل، بازارى درست ‌شد مجددا بناى سخت‌گیرى گذاشتند.[۶] روز به روز بر زائران افزوده مى‌شد، متوکل سردارى فرستاد و میان مردم اعلام کردند که ‌ذمه خلیفه از کسى که به زیارت کربلا رود بیزار است. باز هم آن منطقه را ویران کردند و آب بستند و شخم زدند و قبر را شکافتند.[۷]

همچنین وهابیان در سال ۱۲۱۶ ه.ق به کربلا حمله کردند و این تهاجم ها ده سال ادامه‌ داشت. هم شهر را غارت و هم مردم را قتل عام و هم قبر مطهر را خراب کردند. یک بار هم‌ «امیر مسعود» در سال ۱۲۲۵ با سپاهى متشکل از ۲۰ هزار جنگجوى وهابى به نجف و از آنجا به کربلا تاختند.[۸]

این گونه برخوردها و جفاها، همه براى پراکندن ‌مردم از گرد این کانون حرارت و شوق بود، اما کمترین نتیجه‌اى نمى‌گرفتند و بر شوق ‌مردم افزوده مى‌شد. به گفته مرحوم شریعتی: «زیارت این خاک است که توده مردم را یارى مى‌دهد تا به انقلاب حسین علیه السلام و به جهاد و مبارزه او علیه ظلم بیندیشند و به رسواکردن دستگاه حاکم بنشینند. چنین است ‌که این خاک - خاک کربلا - سمبل و شعار مى‌شود و طواف آرامگاه حسین، با صد طواف‌ کعبه مقابل مى‌شود و حتى بر آن ترجیح مى‌یابد».[۹]

در عصر حاضر نیز حکومت بعثى عراق براى در هم کوبیدن حرکت انقلابى شیعیان‌ این سرزمین، در سال ۱۳۷۰ ش. با انواع سلاح ها مردم را در نجف و کربلا به خاک و خون‌ کشید و با توپخانه، گنبد و بارگاه امام حسین علیه السلام را مورد هجوم قرار داد و این پس از قیام‌ مردمى بر ضد حکومت‌ «صدام‌» بود که شهر نجف و کربلا را به تصرف درآوردند و رژیم‌ عراق، براى باز پس‌گیرى آن ها از دست انقلابیون با خشونت تمام وارد میدان شد و ساختمان حرم امیرالمؤمنین و سیدالشهدا و حضرت اباالفضل علیهم السلام و گنبد و ضریح و درب‌ها آسیب دید.

این جنایت ها سبب شد رهبر انقلاب اسلامى، آیت الله خامنه‌اى، طى‌ اطلاعیه‌اى ضمن محکوم کردن تجاوزات رژیم بعث عراق به حرم ها و شهرهاى مقدس، روز پنجشنبه ۸ ذی القعده ۱۴۱۱ ق. برابر با دوم خرداد ۱۳۷۰ ش. را عزاى عمومى اعلام ‌کنند.[۱۰] در بخشى از این اطلاعیه آمده است: «... با یورش وحشیانه به‌ نجف و کربلا، آن کردند که قلم از شرح آن عاجز است و بر عتبات عالیات و مسلمانان و مردم عراق و حوزه‌هاى علمیه، آن روا داشتند که طواغیت ‌ستمگر و خون آشام بنى امیه و بنى عباس هم روا نداشته بودند و چنان ضایعه و جراحتى بر قلب دوستان اهل بیت وارد کردند که سنگینى آن را با هیچ فاجعه‌اى در این زمان، نتوان قیاس کرد. «هیجوا احزان یوم‌ الطفوف...».[۱۱]

پانویس

  1. تاریخ الشیعه، مظفرى، ص ۸۹؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۹۸.
  2. تتمة المنتهى، ص ۲۴۰.
  3. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۰۴.
  4. همان، ص ۴۱۰، تتمة المنتهى، ص ۲۴۱.
  5. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۹۴.
  6. اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۲۸، تراث کربلا، ص ۳۴ (با اختلاف در عبارات).
  7. تتمة المنتهى، ص ۲۴۱.
  8. براى آشنایى با فتنه‌ها و تهاجمات وهابی ها به اعتاب مقدسه، از جمله ر.ک: «کشف الارتیاب‌»، سید محسن امین، «اعیان الشیعه‌»، ج ۱، ص ۶۲۸، «تراث کربلا»، سلمان هادى الطعمه، ص ۲۶۲، «موسوعة العتبات المقدسه‌»، کربلا، جزء ۱، ص ۲۰۱، «فرقه وهابى‌»، محمدحسین قزوینى، «تاریخ کربلا» عبدالجواد کلیددار، ص ۲۳۴.
  9. مجموعه آثار، شریعتى، ج ۷(شیعه)، ص ۲۰.
  10. روزنامه‌هاى ۳۱ اردیبهشت ۱۳۷۰.
  11. قضایاى درگیری ها در نجف و کربلا و حمله رژیم بعث به حرم هاى مطهر، در اخبار و گزارش هاى مطبوعات‌ اردیبهشت ۱۳۷۰ درج شده است. از جمله ر.ک: «مرورى اجمالى بر تاریخ سیاسى کربلا» انتشارات سازمان تبلیغات ‌اسلامى. نیز: «سیماى کربلا»، محمد صحتى.

منابع