قیس بن سعد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''قیس بن سعد خزرجی''' فرزند [[سعد بن عباده]] و از یاران [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام به شمار می رفت. وی در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] و [[جنگ نهروان|نهروان]] در رکاب [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] حضور داشت و از سوی آن حضرت، مدتی حاکم [[مصر]] و آذربایجان بود. گفته شده که وی بلندقد بود و مردی [[سخاوت|سخاوتمند]] و [[شجاعت|شجاع]] شناخته می‌‌شد.
+
'''«قیس بن سعد خزرجی انصاری»''' (م، ۶۰ ق) فرزند [[سعد بن عباده]] و از [[صحابه]] [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله و از یاران [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام به شمار می‌رفت. قیس در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] و [[جنگ نهروان|نهروان]] در رکاب [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام حضور داشت و از سوی آن حضرت، مدتی حاکم [[مصر]] و آذربایجان بود.
  
== قیس در زمان پیامبر ==
+
== قیس در زمان پیامبر اسلام==
نام او قیس و [[کنیه|کنیه‌اش]] ابوعبدالله بود. پدرش [[سعد بن عباده]] رئیس [[قبیله خزرج]] بود و مادرش فکهیه نام داشت. قیس در سال آغازین [[اسلام]] و یا اندکی پیش از آن در [[مدینه]] به دنیا آمد. او در همان روزهای نوجوانی به [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم علاقه‌مند شد و در شمار [[صحابه]] آن حضرت درآمد. پس از حضور در [[غزوه بنی المصطلق]] در همه جنگ‌‌های زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حاضر بود.
+
ابوعبدالله قیس فرزند [[سعد بن عباده]] رئیس [[قبیله خزرج]] بود. قیس اندکی پیش از ظهور [[اسلام]] به دنیا آمد و در همان روزهای نوجوانی به [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله علاقه‌مند شد و در شمار [[صحابه]] آن حضرت در [[مکه]] درآمد. او با پیامبر اسلام به [[مدينه]] هجرت كرد و پس از حضور در [[غزوه بنی المصطلق]] در همه جنگ‌‌های زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله حاضر بود.<ref>آرمیدگان در بقیع، علی اکبر نوایی، پژوهشکده حج و زیارت، نشر مشعر، ۱۳۹۵.</ref>
 +
 
 +
طبق آن چه در منابع تاریخی آمده است، وی از راویان [[احادیث]] نبوی بوده و اشخاص زیادی از وی روایت نقل کردند که نشان از ثقه بودن وی دارد. اشخاصی همچون [[انس بن مالک]]، [[ابن ابی لیلی|عبدالرحمن بن ابی لیلی]]،<ref>عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۹۶.</ref> و... از او روایت نقل نمودند.
 +
 
 +
قیس بعد از پدرش، به ریاست خاندان خزرج درآمد و رهبری این قبیله را برعهده گرفت. وی بزرگ قبیله اش بود و هیچ کس با او نزاعی نداشت و از خاندان بزرگان آن‌ها بود.<ref>ابن اثیر جزری، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۴، ص۲۱۵.</ref> گفته شده که او مردی [[سخاوت|سخاوتمند]] و [[شجاعت|شجاع]] شناخته می‌‌شد.
  
 
== قیس از یاوران اهل بیت ==
 
== قیس از یاوران اهل بیت ==
قیس از ارادتمندان به [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام و از کسانى است که در امتثال اوامر آن حضرت تسلیم بلاشرط بوده است. در واقعه [[غدیر خم]] حاضر بود و با توجه به آنچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده بود ([[حدیث غدیر]]) یکی از دوازده نفری بود که تصمیم به رویارویی با [[ابوبکر]] گرفتند؛ ولی [[امام علی]] علیه‌السلام آن‌‌‌ها را به آرامش دعوت کرد و آنان به اعتراض لفظی بسنده کردند.  
+
===قیس در رکاب امام علی(ع)===
 +
قیس از ارادتمندان به [[امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام است و از کسانى است که در امتثال اوامر آن حضرت تسلیم بلاشرط بوده است. در واقعه [[غدیر خم]] حاضر بود و با توجه به آنچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده بود ([[حدیث غدیر]])، یکی از دوازده نفری بود که تصمیم به رویارویی با [[ابوبکر]] گرفتند؛ ولی [[امام علی]] علیه‌السلام آن‌‌‌ها را به آرامش دعوت کرد و آنان به اعتراض لفظی بسنده کردند.  
  
قیس در سال ۱۹ در فتح [[مصر]] شرکت کرد و سپس ساکن همان جا شد تا این که در ماجرای اعتراض به [[عثمان]] به مدینه آمد و پس از به حکومت رسیدن [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه‌السلام از سوی امام حاکم مصر شد؛ وى با حسن تدبیر و فراستى که داشت، به محض ورود به آنجا و قرائت نامه امام على بر مردم مصر و مختصر سخنرانى توانست کاملاً بر آن دیار مسلط شود و اگر احیاناً در برخى نقاط مصر زمزمه وفادارى به عثمان به گوش مى‌خورد با آن‌ها مدارا کرد و بدون درگیرى با آن‌ها ادامه حیات داد، ولى [[معاویه|معاویه]] از این که شخصیت لایقى مانند قیس بر سرزمین مصر که با کشور [[شام]] هم‌مرز بود، از طرف على حکومت مى‌کند، سخت نگران بود زیرا بیم آن داشت که اگر على علیه‌السلام از [[کوفه|کوفه]] حرکت کند، قیس با لشکر مصر از غرب با امام هم‌عنان گردد و از دو سوى او را محاصره کنند.  
+
قیس به پدرش [[سعد بن عباده]] -که رئیس [[انصار]] بود- بخاطر شرکت در [[سقیفه بنی ساعده]] و دفاع نکردن از حق [[امام علی]] علیه السلام در آنجا اعتراض کرد. هنگامی که پدرش به وی گفت پذیرفتن [[ولایت]] علی واجب بود، قیس گفت: «تو این سخن را از رسول خدا شنیدی و طلب [[خلافت]] کردی و اصحابت گفتند یک امیر از ما و یک امیر از شما؛ به خدا با تو دیگر سخن نخواهم گفت».<ref>تاریخ امامت، اصغر منتظر القائم، ص۲۹.</ref>
  
لذا نامه‌اى به مضمون این که: [[عثمان]] خلیفه مظلوم به تحریک [[امام علی علیه السلام|على]] کشته شده و چون من خوندار او مى‌باشم پس من به امر خلافت اولویت دارم و تو وظیفه دارى مرا در این امر یارى دهى، به قیس نوشت و قیس پاسخى دو پهلو به مضمون این که من در این باره باید بیندیشم و تو از خطر من ایمن باش، به وى نگاشت. اما معاویه به این قانع نشد و در نامه دوم با صراحت او را مورد تهدید قرار داد و قیس نیز با صراحت کامل به وى نوشت: تو از این خواب و خیال به در رو و هرگز گمان مبر که من آن کس را که از هر کسى به [[خلافت]] مقدم است رها ساخته و تو را که از هر کسى از مقام خلافت دورترى به جاى او بپذیرم و من از تهدید تو هراسى ندارم و در برابر هر گونه اقدامى آماده‌ام.
+
قیس در سال ۱۹ هجری در فتح [[مصر]] شرکت کرد و سپس ساکن همان جا شد تا این که در ماجرای اعتراض به [[عثمان]] به [[مدینه]] آمد و پس از به حکومت رسیدن [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه‌السلام، از سوی امام حاکم مصر شد. امام در نامه خود به مردم مصر نوشت: من قیس بن سعد انصاری را به عنوان امیر برای شما فرستادم؛ او را همراهی کنید و در اجرای حق یاری اش نمایید... او از زمره کسانی است که من از مسئولیت او راضی و صلاح و خیرخواهی اش را امید دارم.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۵۴۹-۵۵۰. </ref>
  
چون این نامه به [[معاویه]] رسید در عین حال که برآشفت، آرامش اعصاب خود را از دست نداد و در جمع مردم شام چنین وانمود کرد که والى مصر از على برگشته و به من پیوسته است و دو نامه را که یکى اولین نامه قیس بود و دیگر نامه‌اى ساختگى به نام قیس که این دومین نامه او است و در آن نامه معاویه را امیرالمؤمنین خوانده و [[بیعت]] خود را با وى در آن اعلام کرده بر مردم شام قرائت نمود. در نهایت توطئه‌های معاویه بر علیه او، حضرت علی را وادار به احضار قیس و گزاردن [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى‌بکر]] به جای او نمود.<ref>[[الغارات]]، محمد بن سعد ثقفی.</ref>
+
وى با حسن تدبیر و فراستى که داشت، به محض ورود به آنجا و قرائت نامه امام على بر مردم مصر و مختصر سخنرانى، توانست کاملاً بر آن دیار مسلط شود و اگر احیاناً در برخى نقاط مصر زمزمه وفادارى به عثمان به گوش مى‌خورد با آن‌ها مدارا کرد و بدون درگیرى با آن‌ها ادامه حیات داد. ولى [[معاویه|معاویه]] از این که شخصیت لایقى مانند قیس بر سرزمین مصر که با کشور [[شام]] هم‌مرز بود، از طرف على حکومت مى‌کند، سخت نگران بود. زیرا بیم آن داشت که اگر على علیه‌السلام از [[کوفه|کوفه]] حرکت کند، قیس با لشکر مصر از غرب با امام هم‌عنان گردد و از دو سوى او را محاصره کنند.  
  
قیس بن سعد در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] و [[جنگ نهروان|نهروان]] حضوری چشمگیر داشت و به جانبازی رسید. وی در دوران حکومت [[امام علی]] علیه‌السلام، فرمانده [[شرطة الخمیس|شرطة الخمیس]] (گروهی از یاران جان‌نثار حضرت علی علیه‌السلام) بود. همچنین از سوی حضرت علی علیه‌السلام مدتی فرماندار آذربایجان شد.  
+
لذا نامه‌اى به این مضمون به قیس نوشت: «[[عثمان]] خلیفه مظلوم به تحریک [[امام علی علیه السلام|على]] کشته شده و چون من خوندار او مى‌باشم پس من به امر خلافت اولویت دارم و تو وظیفه دارى مرا در این امر یارى دهى». قیس پاسخى دو پهلو به مضمون این که من «در این باره باید بیندیشم و تو از خطر من ایمن باش»، به وى نگاشت. اما معاویه به این قانع نشد و در نامه دوم با صراحت او را مورد تهدید قرار داد و قیس نیز با صراحت کامل به وى نوشت: «تو از این خواب و خیال به در رو و هرگز گمان مبر که من آن کس را که از هر کسى به [[خلافت]] مقدم است رها ساخته و تو را که از هر کسى از مقام خلافت دورترى به جاى او بپذیرم و من از تهدید تو هراسى ندارم و در برابر هر گونه اقدامى آماده‌ام».
  
قیس بن سعد پس از [[شهادت امام علی علیه السلام|شهادت امام علی]] علیه‌السلام در کنار [[امام حسن|امام حسن مجتبی]] علیه‌السلام قرار گرفت و از فرماندهان و پیش قراولان سپاه آن حضرت شد و پس از امام حسن علیه‌السلام نیز از یاران وفادار [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه‌السلام بشمار می‌‌آمد.
+
چون این نامه به [[معاویه]] رسید، در عین حال که برآشفت، آرامش خود را از دست نداد و در جمع مردم شام چنین وانمود کرد که والى مصر از على(ع) برگشته و به من پیوسته و از خونخواهان عثمان است. و دو نامه را که یکى اولین نامه قیس بود و دیگر نامه‌اى ساختگى به نام قیس که این دومین نامه او است و در آن نامه معاویه را «امیرالمؤمنین» خوانده و [[بیعت]] خود را با وى در آن اعلام کرده، بر مردم شام قرائت نمود.  
  
قیس بن سعد بن عباده در سال ۵۹ یا ۶۰ هجری دار فانی را وداع گفت.
+
با توطئه‌های معاویه این اخبار به وسیله جاسوسان به [[کوفه]] رسید و خیلی سریع بین مردم ساده لوح کوفه انتشار یافت. با وجود این که امام علی (علیه‌السّلام) این خبر را تکذیب کرد و این خبر را در مورد قیس راست ندانست، منافقان با تحریک مردم ساده کوفه، امام را مجبور به عزل قیس از حکومت مصر کردند.<ref>بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۶۳۶.</ref> حضرت علی قیس را احضار نمود [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى‌بکر]] را جایگزین او کرد.<ref>الغارات، محمد بن سعد ثقفی.</ref>
  
 +
قیس بن سعد در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] و [[جنگ نهروان|نهروان]] حضوری چشمگیر داشت و به جانبازی رسید. وی در دوران حکومت [[امام علی]] علیه‌السلام، فرمانده [[شرطة الخمیس|شرطة الخمیس]] (گروهی از یاران جان‌نثار حضرت علی علیه‌السلام) بود. همچنین از سوی حضرت علی علیه‌السلام مدتی فرماندار آذربایجان شد.
 +
===قیس در رکاب امام حسن(ع)===
 +
قیس بن سعد پس از [[شهادت امام علی علیه السلام|شهادت امام علی]] علیه‌السلام، در کنار [[امام حسن|امام حسن مجتبی]] علیه‌السلام قرار گرفت و مردم را نیز به بیعت با امام فرا خواند و از فرماندهان سپاه آن حضرت شد. معاویه که کار تبلیغاتی خود را از پیش آغاز کرده بود، به قیس نامه نوشت و از او خواست یا به او بپیوندد و یا از جنگ کناره بگیرد و نامه را به همراه یک میلیون درهم نقره به نزد قیس فرستاد؛ اما قیس آن را بازگرداند و جواب معاویه را چنین داد: می‌خواهی دینم را با پول بخری؟ بعد از آن بود که معاویه این مبلغ را با نامه به سوی عبیدالله بن عباس داد و عبیدالله با هشت هزار نفر شبانه به معاویه پیوست.<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۱۴.</ref> البته [[ابوالفرج اصفهانی]] در کتاب خود دعوت از قیس را بعد از دعوت از عبیدالله و فرار او عنوان کرده است.<ref>اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص۷۳.</ref>
 +
==وفات==
 +
درباره تاریخ مرگ و همین طور در مورد محل دفن قیس بن سعد بن عباده بین مورخان اختلاف است. در کتاب «[[الاستیعاب فی معرفة الاصحاب (کتاب)|الاستیعاب]]» آمده است که قیس در سال ۶۰ هجری وفات کرد و در [[مدینه]] مدفون است و در همین کتاب از برخی نقل شده که در سال ۵۹ هجری، در سال آخر حکومت معاویه وفات کرد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۲۹۰.</ref>
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*[[فرهنگ معارف و معاریف (کتاب)|فرهنگ معارف و معاریف]]، سید مصطفى حسینى دشتى.
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?pag سایت دانشنامه رشد].
+
*تاریخ امامت، اصغر منتظرالقائم، نشر معارف، چاپ هفتم، پاییز ۱۳۸۸.
*معارف و معاریف، سید مصطفى حسینى دشتى.
+
*"قیس بن سعد"، سایت دانشنامه پژوهه.
 
+
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?pag "قیس بن سعد"، سایت دانشنامه رشد].
 
[[رده:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[رده:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 +
[[رده:اصحاب پیامبر]]
 +
[[رده:اصحاب امام علی علیه السلام]]
 +
[[رده:اصحاب امام حسن علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۱۲

«قیس بن سعد خزرجی انصاری» (م، ۶۰ ق) فرزند سعد بن عباده و از صحابه رسول خدا صلی الله علیه وآله و از یاران اهل بیت علیهم‌السلام به شمار می‌رفت. قیس در نبردهای جمل و صفین و نهروان در رکاب امیرالمؤمنین علیه‌السلام حضور داشت و از سوی آن حضرت، مدتی حاکم مصر و آذربایجان بود.

قیس در زمان پیامبر اسلام

ابوعبدالله قیس فرزند سعد بن عباده رئیس قبیله خزرج بود. قیس اندکی پیش از ظهور اسلام به دنیا آمد و در همان روزهای نوجوانی به رسول خدا صلی الله علیه وآله علاقه‌مند شد و در شمار صحابه آن حضرت در مکه درآمد. او با پیامبر اسلام به مدينه هجرت كرد و پس از حضور در غزوه بنی المصطلق در همه جنگ‌‌های زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله حاضر بود.[۱]

طبق آن چه در منابع تاریخی آمده است، وی از راویان احادیث نبوی بوده و اشخاص زیادی از وی روایت نقل کردند که نشان از ثقه بودن وی دارد. اشخاصی همچون انس بن مالک، عبدالرحمن بن ابی لیلی،[۲] و... از او روایت نقل نمودند.

قیس بعد از پدرش، به ریاست خاندان خزرج درآمد و رهبری این قبیله را برعهده گرفت. وی بزرگ قبیله اش بود و هیچ کس با او نزاعی نداشت و از خاندان بزرگان آن‌ها بود.[۳] گفته شده که او مردی سخاوتمند و شجاع شناخته می‌‌شد.

قیس از یاوران اهل بیت

قیس در رکاب امام علی(ع)

قیس از ارادتمندان به امیرالمؤمنین علیه‌السلام است و از کسانى است که در امتثال اوامر آن حضرت تسلیم بلاشرط بوده است. در واقعه غدیر خم حاضر بود و با توجه به آنچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده بود (حدیث غدیر)، یکی از دوازده نفری بود که تصمیم به رویارویی با ابوبکر گرفتند؛ ولی امام علی علیه‌السلام آن‌‌‌ها را به آرامش دعوت کرد و آنان به اعتراض لفظی بسنده کردند.

قیس به پدرش سعد بن عباده -که رئیس انصار بود- بخاطر شرکت در سقیفه بنی ساعده و دفاع نکردن از حق امام علی علیه السلام در آنجا اعتراض کرد. هنگامی که پدرش به وی گفت پذیرفتن ولایت علی واجب بود، قیس گفت: «تو این سخن را از رسول خدا شنیدی و طلب خلافت کردی و اصحابت گفتند یک امیر از ما و یک امیر از شما؛ به خدا با تو دیگر سخن نخواهم گفت».[۴]

قیس در سال ۱۹ هجری در فتح مصر شرکت کرد و سپس ساکن همان جا شد تا این که در ماجرای اعتراض به عثمان به مدینه آمد و پس از به حکومت رسیدن حضرت علی علیه‌السلام، از سوی امام حاکم مصر شد. امام در نامه خود به مردم مصر نوشت: من قیس بن سعد انصاری را به عنوان امیر برای شما فرستادم؛ او را همراهی کنید و در اجرای حق یاری اش نمایید... او از زمره کسانی است که من از مسئولیت او راضی و صلاح و خیرخواهی اش را امید دارم.[۵]

وى با حسن تدبیر و فراستى که داشت، به محض ورود به آنجا و قرائت نامه امام على بر مردم مصر و مختصر سخنرانى، توانست کاملاً بر آن دیار مسلط شود و اگر احیاناً در برخى نقاط مصر زمزمه وفادارى به عثمان به گوش مى‌خورد با آن‌ها مدارا کرد و بدون درگیرى با آن‌ها ادامه حیات داد. ولى معاویه از این که شخصیت لایقى مانند قیس بر سرزمین مصر که با کشور شام هم‌مرز بود، از طرف على حکومت مى‌کند، سخت نگران بود. زیرا بیم آن داشت که اگر على علیه‌السلام از کوفه حرکت کند، قیس با لشکر مصر از غرب با امام هم‌عنان گردد و از دو سوى او را محاصره کنند.

لذا نامه‌اى به این مضمون به قیس نوشت: «عثمان خلیفه مظلوم به تحریک على کشته شده و چون من خوندار او مى‌باشم پس من به امر خلافت اولویت دارم و تو وظیفه دارى مرا در این امر یارى دهى». قیس پاسخى دو پهلو به مضمون این که من «در این باره باید بیندیشم و تو از خطر من ایمن باش»، به وى نگاشت. اما معاویه به این قانع نشد و در نامه دوم با صراحت او را مورد تهدید قرار داد و قیس نیز با صراحت کامل به وى نوشت: «تو از این خواب و خیال به در رو و هرگز گمان مبر که من آن کس را که از هر کسى به خلافت مقدم است رها ساخته و تو را که از هر کسى از مقام خلافت دورترى به جاى او بپذیرم و من از تهدید تو هراسى ندارم و در برابر هر گونه اقدامى آماده‌ام».

چون این نامه به معاویه رسید، در عین حال که برآشفت، آرامش خود را از دست نداد و در جمع مردم شام چنین وانمود کرد که والى مصر از على(ع) برگشته و به من پیوسته و از خونخواهان عثمان است. و دو نامه را که یکى اولین نامه قیس بود و دیگر نامه‌اى ساختگى به نام قیس که این دومین نامه او است و در آن نامه معاویه را «امیرالمؤمنین» خوانده و بیعت خود را با وى در آن اعلام کرده، بر مردم شام قرائت نمود.

با توطئه‌های معاویه این اخبار به وسیله جاسوسان به کوفه رسید و خیلی سریع بین مردم ساده لوح کوفه انتشار یافت. با وجود این که امام علی (علیه‌السّلام) این خبر را تکذیب کرد و این خبر را در مورد قیس راست ندانست، منافقان با تحریک مردم ساده کوفه، امام را مجبور به عزل قیس از حکومت مصر کردند.[۶] حضرت علی قیس را احضار نمود محمد بن ابى‌بکر را جایگزین او کرد.[۷]

قیس بن سعد در نبردهای جمل و صفین و نهروان حضوری چشمگیر داشت و به جانبازی رسید. وی در دوران حکومت امام علی علیه‌السلام، فرمانده شرطة الخمیس (گروهی از یاران جان‌نثار حضرت علی علیه‌السلام) بود. همچنین از سوی حضرت علی علیه‌السلام مدتی فرماندار آذربایجان شد.

قیس در رکاب امام حسن(ع)

قیس بن سعد پس از شهادت امام علی علیه‌السلام، در کنار امام حسن مجتبی علیه‌السلام قرار گرفت و مردم را نیز به بیعت با امام فرا خواند و از فرماندهان سپاه آن حضرت شد. معاویه که کار تبلیغاتی خود را از پیش آغاز کرده بود، به قیس نامه نوشت و از او خواست یا به او بپیوندد و یا از جنگ کناره بگیرد و نامه را به همراه یک میلیون درهم نقره به نزد قیس فرستاد؛ اما قیس آن را بازگرداند و جواب معاویه را چنین داد: می‌خواهی دینم را با پول بخری؟ بعد از آن بود که معاویه این مبلغ را با نامه به سوی عبیدالله بن عباس داد و عبیدالله با هشت هزار نفر شبانه به معاویه پیوست.[۸] البته ابوالفرج اصفهانی در کتاب خود دعوت از قیس را بعد از دعوت از عبیدالله و فرار او عنوان کرده است.[۹]

وفات

درباره تاریخ مرگ و همین طور در مورد محل دفن قیس بن سعد بن عباده بین مورخان اختلاف است. در کتاب «الاستیعاب» آمده است که قیس در سال ۶۰ هجری وفات کرد و در مدینه مدفون است و در همین کتاب از برخی نقل شده که در سال ۵۹ هجری، در سال آخر حکومت معاویه وفات کرد.[۱۰]

پانویس

  1. آرمیدگان در بقیع، علی اکبر نوایی، پژوهشکده حج و زیارت، نشر مشعر، ۱۳۹۵.
  2. عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۹۶.
  3. ابن اثیر جزری، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۴، ص۲۱۵.
  4. تاریخ امامت، اصغر منتظر القائم، ص۲۹.
  5. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۵۴۹-۵۵۰.
  6. بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۶۳۶.
  7. الغارات، محمد بن سعد ثقفی.
  8. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۱۴.
  9. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص۷۳.
  10. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۲۹۰.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه