حسین بن عبدالصمد عاملی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح الگو)
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{عدم احراز اعتبار منبع|ماخذ=سایت}}
+
'''«حسین بن عبدالصمد عاملی حارثی»'''، -پدر [[شیخ بهایی]]-، محدّث، فقیه، متکلم بزرگ [[شیعه|شیعه]] در قرن دهم هجری و از شاگردان [[شهید ثانی]] است. او در دوره [[صفویه|صفوی]] از [[لبنان]] به [[ایران]] مهاجرت کرد و در [[اصهفان]] و برخی شهرهای دیگر مقام [[شیخ‌ الاسلام|شیخ‌ الاسلامی]] را بر عهده داشت. حارثی عاملی علاوه بر تألیف آثار متعددی در [[حدیث]] و [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] و [[کلام]] و [[اخلاق]]، شاگردان بزرگی چون [[حسن‌ بن زین الدین عاملی|حسن‌ بن زین‌الدین عاملی]] و [[میرداماد]] را تربیت نمود.
'''منبع:پایگاه شعائر'''
 
  
حسين بن عبدالصمد عاملی از علمای بزرگ شيعه در قرن دهم هجري است نسب آن جناب به حارث همدان یار با وفای سرور انس و جان مولای متقيان امير مؤمنان عليه السلام منتهی می شود او مشهور به عزالدين حسين والد شيخ بهاست که سرزمين اسلام و تشيع به وجود آن دو بزرگوار پر بهاست و اصولا مکتب تشيع با وجود علمای جبل عامل بر بقاست لبنان یعنی جبل عامل چه نيکو سرزمينی که از لحاظ وسعت اندک ولی از لحاظ عالم خيزی پر برکت و اغلب علمای بزرگ ما از آنان ديار ريشه می گيرد و شاخه های پربار خود را به اقصی نقاط جهان اسلام گسترش می دهد عزالدين والد شيخ بهائی در سال 918 در جبل عامل در خانواده ای که اکثرا اهل علم و فضل و دوستار خاندان اهل بيت بودند به جهان ديده گشود و از آغاز زندگی به تحصيل دانشهای دينی همت گماشت او در جوانی مدتها نزد سيد حسن کرکی و سپس به محضر شهيد ثانی شتافت و پس از سالها بحث و گفتگو و تحقيق و تدريس و تصنيف در عداد اساتيد مجتهدين در آمد عزالدين به قصد زيارت خراسان به اتفاق فرزندش به جانب ايران رهسپار شد و سپس به تأکيد فاضل علی معروف به شيخ علی منشار پدر زن شيخ بهائی در اين کشور رحل اقامت افکند و مدتی در خراسان و قزوين بود و سپس به پيشنهاد مردم و اصرار طهماسب ابلاغ مسئوليت ديار افغانستان (هرات) به او واگذار شد و عازم آن ديار گرديد و در آن نواحی چند سالی به ارشاد خلايق و تدريس افاضل مشغول بود و وضيع و شريف، عالی و دانی از محفل گرم او و محضر درسش مستفيض و بهره مند بودند و اغلب بلاد افغانستان در ظرف اين چند سال به تعاليم مکتب جعفری به خوبی آشنا شدند. عزالدين خود مجتهدی جامع بود و نماز جمعه را واجب عينی می دانست و در هرات مسلمانان هر جمعه از محضر او تا فاصله چند کيلومتر شرکت می جستند و از تعاليم عاليه اسلامی و راه و روش زندگی عبادی سياسی برخوردار گشتند و تا عصر حاضر شيعيان بلاد آنجا از زمان او ريشه می گيرند.
+
==زندگی‌نامه==
 +
عزالدین حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی، در سال ۹۱۸ قمری در روستای جُبَع، نزدیک شهر صیدون [[لبنان]]، در خاندانی مشهور به دنیا آمد. [۱][۲][۳] نسبش‌ به [[حارث همدانی|حارث‌ بن‌ عبداللّه هَمْدانی]]، از اصحاب خاص [[حضرت علی]] علیه‌السلام، می‌رسد. [۴]
  
عز الدين در ترويج احکام اسلامی و نشر حقايق قرآنی و احاديث و سخنان معصومين سعی وافی به عمل آورد و پس از هشت سال هرات را به قصد ايران (قزوين) ترک نمود مراسم حج در پيش بود ضمن ملاقاتی با طهماسب صفوی شاه مقدم او را گرامی شمرد و از او خواست که در بلاد ايران به افاضه مشغول باشد او نپذيرفت و اظهار داشت دوست دارم بقيه عمر را به کنار خانه خدا سپری سازم پس از خدا حافظی طهماسب به او گفت الآن که خود می روی و از فيض حضورت ما را محروم می سازی فرزندت را در اين ديار برای خلق خدا بگذار پدر پيشانی شيخ بهائی بوسيد و پسر را وداع گفت و عازم خانه خدا گرديد و در آينده اين فرزند خلف جبل عامل فرزند خلف ايران در شهر اصفهان گرديد. و در قرن دهم و یازدهم برای حوزه اصفهان خورشيدی پر نور گشت که تا هم اکنون پرتو آثارش به اصفهان هست. و اما پدرش عزالدين را آثاری است که اهم آنها بدين قرار است: تحفه اهل ايمان شرح قواعد علامه، شرح الفيه شهيد، حاشيه ارشاد علامه، اعتقادات حقه، عقد حسينی (یا عقد طهماسبی) غرر و درر، رساله در وجوب نماز جمعه، درايت الحديث و ديوان اشعار او. عزالدين پس از زيارت خانه خدا تصميم قطعی داشت برای هميشه در مکه و مدينه بماند که ناگاه خواب بحرين او را بدين ديار کشانيد در لوء لوء بحرين است که چون عزالدين قصد اقامه در عربستان نمود پس از مدتی در خواب ديد که قيامت برپا شده و اراده خدا بدين تعلق گرفت که سرزمين بحرين و آنچه در آن است در عداد بهشتيان قرار گيرد (خلق بحرين و سرزمين آن در عداد بهشتند) و از آن پس عازم آن ديار گرديد و تا آخر عمر به ترويج و تصنيف و تدريس بدين ديار مشغول بود و سرانجام در هشتم ربيع الاول سال 984 در آنجا وفات نمود.
+
جدّ حارثی، محمد بن علی جباعی (جبعی)، از عالمان بزرگ جبل‌ عامل و مؤلف مجموعة الجباعی بود. [۵][۶][۷] و پدرش عبدالصمد بن محمد، نیز از عالمان بنام بوده و [[شهید ثانی]] وی را به علم و تقوا ستوده است. [۸][۹][۱۰][۱۱] بهاءالدین عاملی معروف به [[شیخ بهایی]]، فرزند بزرگوار اوست.
  
 +
'''تحصیل و استادان:'''
 +
 +
حسین حارثی در زادگاهش مدتی نزد [[سيد حسن موسوی کرکی|سید حسن بن جعفر کرکی]] و سپس نزد [[شهید ثانی]] درس آموخت. وی در سفرهای استادش شهید ثانی به [[مصر]] و استانبول ([[ترکیه]]) و [[عراق]] او را همراهی کرد و در ۹۴۱ از شهید ثانی [[اجازه]] دریافت کرد. [۱۳][۱۴][۱۵] شهید ثانی در این اجازه وی را ستوده است. [۱۶][۱۷]
 +
 +
'''مهاجرت به ایران:'''
 +
 +
تشکیل دولت [[صفویه]] و تشدید فشار دولت عثمانی بر مناطق [[شیعه]] نشین قلمرو خود، به‌ویژه جَبَل عامل، به مهاجرت عالمان این منطقه به [[ایران]] انجامید. [۱۸][۱۹][۲۰] حسین بن عبدالصمد حارثی نیز بعد از پدید آمدن دشواری‌هایی برای استادش، شهید ثانی، ظاهرا در ۹۵۶ ق. به [[عراق]] و سپس در حدود ۹۵۸ـ۹۶۱ همراه با خانواده‌اش به ایران مهاجرت کرد.[۲۱] به نظر بعضی مؤلفان، [۲۲][۲۳][۲۴] وی بعد از شهادت شهید ثانی در ۹۶۵ ق. به ایران آمده، اما شواهد متعددی حاکی است که این مهاجرت پیش از این تاریخ صورت گرفته است.
 +
 +
حارثی، به نوشته خودش، [۲۷] در آغاز ورود به ایران در [[اصفهان]] اقامت گزید. در آن‌جا [[شیخ علی منشار عاملی]] (متوفی ۹۸۴) [[شیخ‌ الاسلام]] اصفهان و پدر زن [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]]، از او استقبال کرد. [۲۸][۲۹][۳۰]
 +
 +
'''مقام شیخ‌ الاسلامی:'''
 +
 +
پس از سه سال اقامت و تدریس در شهر اصفهان، شهرت علمی حارثی و توصیه شیخ علی منشار موجب شد شاه طهماسب اول وی را به قزوین، پایتخت [[صفویه]]، دعوت کند و به مقام شیخ‌ الاسلامی آن‌جا منصوب نماید.
 +
او هفت سال در قزوین ماند و در آن‌جا به اقامه [[نماز جمعه]] -که آن را [[واجب]] عینی می‌دانست-، مبادرت کرد. [۳۱][۳۲][۳۳]
 +
 +
شاه طهماسب در ۹۷۰ ق، ظاهرا به دلایل سیاسی و اختلافات حارثی با [[سید حسین مجتهد کرکی]] (متوفی ۱۰۰۱) در برخی مسائل فقهی، حارثی را از شیخ‌ الاسلامی قزوین برکنار نمود و به شیخ‌ الاسلامی [[مشهد]] منصوب کرد.
 +
 +
حارثی سپس به هرات رفت و هشت سال در آن‌جا به تدریس و وعظ پرداخت و شیخ‌ الاسلام هرات نیز بود. [۳۴]
 +
به نوشته [[میرزا عبدالله افندی]]، [۳۵] به سبب اقدامات علمی و فعالیت‌های اجتماعی حارثی، بسیاری از اهالی هرات و نواحی اطراف آن، به مذهب [[تشیع]] گرویدند و طلاب بسیاری برای فراگیری علم از حارثی به آن‌جا روی آوردند.
 +
 +
حارثی تا ۹۸۳ ق. منصب شیخ‌ الاسلامی هرات را برعهده داشت. در این سال به قصد [[حج]]، رهسپار [[مکه]] شد و پس از زیارت مکه و [[مدینه]]، به [[بحرین]] رفت و در آن‌جا اقامت نمود.[۳۶]
 +
 +
'''وفات:'''
 +
 +
حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی سرانجام در ۸ ربیع‌الاول ۹۸۴ قمری درگذشت و در قریه مصلی، از توابع هَجَر بحرین، به خاک سپرده شد. [۳۷][۳۸] [[شیخ بهائی]] [[قصیده|قصایدی]] در سوگ پدرش سروده است. [۳۹][۴۰]
 +
 +
==فعالیت‌های علمی==
 +
 +
حارثی عاملی، همانند دیگر علمای جبل عامِل [[لبنان]]، در انتقال میراث [[حدیث|حدیثی]] و علمی [[شیعه]] به [[ایران]] سهم مهمی داشته است و عالمان ایران و [[ماوراءالنهر]] برای طلب علم نزد وی می‌رفتند. [۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵]
 +
 +
حارثی که پس از سالها بحث و تحقیق و تدریس و تصنیف، در عداد اساتید مجتهدین درآمد، شاگردان بزرگی پروراند و به علمای بسیاری [[اجازه]] نقل [[حدیث]] داد، از جمله به فرزندش [[شیخ بهائی]]، [[حسن‌ بن زین‌الدین]] صاحب [[معالم‌الاصول]] ، [[میرداماد]]، منصور بن عبداللّه شیرازی معروف به راستگو، بدرالدین حسن‌ بن علی شدقم مدنی ، فقیه و ادیب قرن دهم. [۴۶][۴۷][۴۸][۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴]
 +
 +
از جمله فعالیت‌های علمی حارثی، تصحیح و مقابله منابع حدیثی پیشین بوده است. [[میرزا عبدالله افندی]] [۵۵] و [[شیخ حر عاملی]] [۵۶] به نسخه‌ای از «[[تهذیب‌ الاحکام]]» به خط حارثی، که آن را نزد [[شهید ثانی]] مقابله کرده است، اشاره نموده‌اند. [۵۷][۵۸] همچنین افندی اصفهانی [۵۹][۶۰][۶۱] از برخی آثار [[شیخ طوسی]] در میان کتب متعلق به شهید ثانی گزارش داده که خط حارثی بر آن‌ها بوده است.
 +
 +
برخی منابع [۶۲][۶۳] با استناد به آثار حارثی، از تمایل او به [[تصوف]] و مدح [[مشایخ]] صوفیان سخن گفته‌اند.
 +
 +
==آثار و تألیفات==
 +
حسین بن عبدالصمد حارثی آثار متعددی در [[حدیث]]، [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]]، [[کلام]]، [[اخلاق]] و علوم دیگر دارد، که مهمترین آنها عبارت‌اند از:
 +
 +
*وصول الأخیار إلی‌ اصول الأخبار؛ که پس از کتاب «الرعایة فی علم الدرایة» [[شهید ثانی]]، یکی از متون مهم [[درایة الحدیث]] در عصر [[صفویه]] بوده و قبل از ۹۶۰ ق. در [[مشهد]] تألیف شده است. [۶۴][۶۵][۶۶][۶۷]
 +
 +
*حاشیه بر [[خلاصة الاقوال (کتاب)|خلاصةالاقوال فی علم‌الرجال]] اثر [[علامه حلّی]]؛
 +
 +
*حاشیه‌ و تعلیقات بر [[صحیفه سجادیه]]. [۶۸][۶۹][۷۰][۷۱][۷۲]
 +
 +
*الاربعون حدیثاً، که در آن چهل حدیث [[اخلاقی]] را جمع‌آوری کرده است. با توجه به تعبیر ثناگویانه آغاز رساله در حق شاه طهماسب، [۷۳] تاریخ نگارش این کتاب پیش از سفر به [[ایران]] و دست کم [۷۴] قبل از ۹۶۵ ق. بوده است.
 +
 +
*شرح [[قواعد الاحکام]]، از علامه حلّی؛
 +
 +
*شرح [[تهذیب الوصول الی علم الاصول (کتاب)|تهذیب الوصول الی علم‌الاصول]]، از علامه حلّی؛ [۷۷][۷۸][۷۹]
 +
 +
*حاشیه بر [[ارشاد الاذهان الی احکام الایمان (کتاب)|ارشاد الاذهان]] علامه حلّی؛ [۹۰][۹۱][۹۲]
 +
 +
*رسالة صلاة الجمعة یا رسالة فی وجوب صلاة الجمعة؛ [۸۰][۸۱]
 +
 +
*رسالة العقد الحسینی یا العقد الطهماسبی، که با فرمان‌ شاه‌ طهماسب ـکه به [[وسواس]] مبتلا بودـ تألیف شد و شامل نکوهش وسواس در [[طهارت]] و بیانگر اختلاف‌نظر فقهی حارثی با [[سید حسین مجتهد کرکی|سید حسین کرکی]]، در پاره‌ای مسائل است؛ [۸۲][۸۳]
 +
 +
*رساله تحفة اهل الایمان فی قبلة عراق العجم و الخراسان در نقد نظر [[محقق کرکی]] (متوفی ۹۴۰) درباره روش تعیین [[قبله]] ایران در آن عصر؛ [۸۴][۸۵][۸۶][۸۷][۸۸][۸۹]
 +
*مسألتان یا دو رساله، یکی درباره رفع نجاست حصیر و دیگری درباره چگونگی صرف سهم امام در زمان [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]] برای فقرای سید؛ [۹۳][۹۴][۹۵]
 +
 +
*شرح الفیه [[شهید اول]]؛ [۹۶][۹۷] افندی اصفهانی [۹۸] از شرح دیگری بر «الفیه» همراه با اشاراتی به آرای [[محقق کرکی]] با نام «المقاصد العلیة فی شرح‌ الرسالة الثمینة» نیز یاد کرده است؛ [۹۹]
 +
 +
*الرسالة الرضاعیة؛
 +
 +
*مقالة فی وجوب الافتاء و بیان‌الحق علی کُلِّ مَنْ علم به؛
 +
 +
*الرسالة التِّساعیة یا المسائل الصلاتیة، درباره نُه مسئله مربوط به [[نماز]]. [۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵]
 +
 +
*نورالحقیقة و نورالحدیقة فی علم‌الاخلاق، که بخشی از آن گزیده‌ای از «ادب‌ الدنیا و الدین» اثر ابوالحسن علی‌ بن محمد ماوردی (متوفی ۴۵۰) است. [۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰]
 +
 +
*الاعتقادات الحقة؛
 +
 +
*الواجبات الملکیة، درباره برخی امور [[عقاید|اعتقادی]] و عملی؛
 +
 +
*مناظرات کلامی حارثی با برخی علمای [[اهل سنت]] حلب؛
 +
 +
*دیوان شعر. [۱۱۳][۱۱۴]
 +
 +
۱۷ - فهرست منابع
 +
[ویرایش]
 +
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
 +
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الروضة النضرة فی علماء الماة الحادیة عشرة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
 +
(۳) اسکندر منشی.
 +
(۴) عبداللّه‌ بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض‌العلماء و حیاض‌الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱ـ.
 +
(۵) حسن امین، مستدرکات اعیان الشیعة، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۶/۱۹۸۷ـ۱۹۹۶.
 +
(۶) محسن امین.
 +
(۷) یوسف‌ بن احمد بحرانی، لؤلؤةالبحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
 +
(۸) رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، قم ۱۳۷۹ ش.
 +
(۹) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، الاربعون حدیثآ، چاپ علی‌اوسط ناطقی، در میراث حدیث شیعه، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، دفتر۲، قم: مرکز تحقیقات دارالحدیث، ۱۳۷۸ ش الف.
 +
(۱۰) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، الرحلة، در محمد بن حسین شیخ بهائی، العروةالوثقی فی تفسیر سورةالحمد، چاپ محمدرضا نعمتی و اسعد طیب، قم ۱۳۸۰ ش.
 +
(۱۱) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، رساله خطی مصرف خمس در زمان غیبت، (ترجمه و تحقیق) محمدجواد حسینی جلالی، در فقه اهل‌بیت علیهم‌السلام، ش ۳۰ (تابستان ۱۳۸۱).
 +
(۱۲) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، العقدالطهماسبی، چاپ محمدحسین روحانی رودسری، در میراث اسلامی ایران، به کوشش رسول جعفریان، دفتر۱۰، قم: کتابخانه آیةاللّه مرعشی نجفی، ۱۳۷۸ ش ب.
 +
(۱۳) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، نورالحقیقة و نورالحدیقة فی علم‌الاخلاق، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
 +
(۱۴) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، وصول‌الاخیار الی اصول الاخبار، چاپ عبداللطیف کوهکمری، قم ۱۴۰۱.
 +
(۱۵) محمدعلی حائری، فهرست نسخه‌های عکسی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۶۹ـ ۱۳۷۰ش.
 +
(۱۶) محمد بن حسن حرّ عاملی، امل‌الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
 +
(۱۷) احمدحسینی اشکوری، التراث‌العربی فی خزانة مخطوطات مکتبة آیةاللّه العظمی المرعشی النجفی، قم ۱۴۱۴.
 +
(۱۸) زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ ش.
 +
(۱۹) علی صدرایی خویی، فهرستگان نسخه‌های خطّی حدیث و علوم حدیث شیعه، قم ۱۳۸۲ ش ـ.
 +
(۲۰) علی‌ بن محمد عاملی، الدر المنثور من المأثور و غیرالمأثور، قم ۱۳۹۸.
 +
(۲۱) محمدآصف فکرت، فهرست الفبائی کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، مشهد ۱۳۶۹ ش.
 +
(۲۲) علی‌ بن محمد ماوردی، ادب‌الدنیا و الدین، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۵، چاپ افست بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
 +
(۲۳) مجلسی، بحارالانوار.
 +
(۲۴) حسین مدرسی طباطبائی، مقدمه‌ای برفقه شیعه: کلیات و کتابشناسی، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۶۸ ش.
 +
(۲۵) جعفر مهاجر، الهجرة العاملیة الی ایران فی العصرالصفوی: اسبابها التاریخیة و نتائجها الثقافیة و السیاسیة، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
 +
 +
پانویس
 +
 +
 +
==
 +
 +
عزالدین به قصد زیارت [[خراسان]] به اتفاق فرزندش به جانب [[ایران|ایران]] رهسپار شد و سپس به تأکید فاضل علی معروف به شیخ علی منشار پدر زن [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]] در این کشور رحل اقامت افکند و مدتی در خراسان و قزوین بود و سپس به پیشنهاد مردم و اصرار شاه طهماسب ابلاغ مسئولیت دیار [[افغانستان]] (هرات) به او واگذار شد و عازم آن دیار گردید و در آن نواحی چند سالی به ارشاد خلایق و تدریس افاضل مشغول بود و وضیع و شریف، عالی و دانی از محفل گرم او و محضر درسش مستفیض و بهره مند بودند و اغلب بلاد افغانستان در ظرف این چند سال به تعالیم [[مذهب جعفری|مکتب جعفری]] به خوبی آشنا شدند.
 +
 +
عزالدین خود مجتهدی جامع بود و [[نماز جمعه]] را [[واجب]] عینی می دانست و در هرات مسلمانان هر [[جمعه‌‌‌‌|جمعه]] از محضر او تا فاصله چند کیلومتر شرکت می جستند و از تعالیم عالیه اسلامی و راه و روش زندگی عبادی سیاسی برخوردار گشتند و تا عصر حاضر [[شیعه|شیعیان]] بلاد آنجا از زمان او ریشه می گیرند.
 +
 +
عز الدین در ترویج [[احکام شرعی|احکام]] اسلامی و نشر حقایق [[قرآن|قرآنی]] و [[حدیث|احادیث]] و سخنان [[معصوم|معصومین]] سعی وافی به عمل آورد و پس از هشت سال هرات را به قصد ایران (قزوین) ترک نمود.
 +
 +
مراسم [[حج]] در پیش بود، ضمن ملاقاتی با طهماسب صفوی شاه مقدم او را گرامی شمرد و از او خواست که در بلاد ایران به افاضه مشغول باشد. او نپذیرفت و اظهار داشت دوست دارم بقیه عمر را به کنار [[خانه خدا]] سپری سازم. پس از خداحافظی طهماسب به او گفت الآن که خود می روی و از فیض حضورت ما را محروم می سازی فرزندت را در این دیار برای خلق خدا بگذار. پدر پیشانی [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]] بوسید و پسر را وداع گفت و عازم خانه خدا گردید و در آینده این فرزند خلف جبل عامل فرزند خلف ایران در شهر [[اصفهان]] گردید و در قرن دهم و یازدهم برای حوزه اصفهان خورشیدی پر نور گشت که تا هم اکنون پرتو آثارش به اصفهان هست.
 +
 +
و اما پدرش عزالدین را آثاری است که اهم آنها بدین قرار است: تحفه اهل ایمان شرح [[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد علامه]]، شرح الفیه [[شهید اول|شهید]]، حاشیه ارشاد [[علامه حلی|علامه]]، اعتقادات حقه، عقد حسینی (یا عقد طهماسبی) غرر و درر، رساله در وجوب نماز جمعه، درایت الحدیث و دیوان اشعار او.
 +
 +
عزالدین پس از زیارت خانه خدا تصمیم قطعی داشت برای همیشه در [[مکه|مکه]] و [[مدینه|مدینه]] بماند که ناگاه خواب [[بحرین|بحرین]] او را بدین دیار کشانید. در لوءلوء بحرین است که چون عزالدین قصد اقامه در [[عربستان]]، نمود پس از مدتی در خواب دید که [[قیامت|قیامت]] برپا شده و اراده خدا بدین تعلق گرفت که سرزمین بحرین و آنچه در آن است در عداد بهشتیان قرار گیرد (خلق بحرین و سرزمین آن در عداد [[بهشت]] اند) و از آن پس عازم آن دیار گردید و تا آخر عمر به ترویج و تصنیف و تدریس بدین دیار مشغول بود و سرانجام در هشتم [[ماه ربیع الاول|ربیع الاول]] سال ۹۸۴ در آنجا وفات نمود.
 +
 +
==منابع==
 +
 +
*"حسین بن عبدالصمد حارثی"، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، شماره ۵۶۹۲.
 +
* پایگاه شعائر.
  
 
[[رده: علمای قرن دهم]]
 
[[رده: علمای قرن دهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۵۷

«حسین بن عبدالصمد عاملی حارثی»، -پدر شیخ بهایی-، محدّث، فقیه، متکلم بزرگ شیعه در قرن دهم هجری و از شاگردان شهید ثانی است. او در دوره صفوی از لبنان به ایران مهاجرت کرد و در اصهفان و برخی شهرهای دیگر مقام شیخ‌ الاسلامی را بر عهده داشت. حارثی عاملی علاوه بر تألیف آثار متعددی در حدیث و فقه و اصول و کلام و اخلاق، شاگردان بزرگی چون حسن‌ بن زین‌الدین عاملی و میرداماد را تربیت نمود.

زندگی‌نامه

عزالدین حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی، در سال ۹۱۸ قمری در روستای جُبَع، نزدیک شهر صیدون لبنان، در خاندانی مشهور به دنیا آمد. [۱][۲][۳] نسبش‌ به حارث‌ بن‌ عبداللّه هَمْدانی، از اصحاب خاص حضرت علی علیه‌السلام، می‌رسد. [۴]

جدّ حارثی، محمد بن علی جباعی (جبعی)، از عالمان بزرگ جبل‌ عامل و مؤلف مجموعة الجباعی بود. [۵][۶][۷] و پدرش عبدالصمد بن محمد، نیز از عالمان بنام بوده و شهید ثانی وی را به علم و تقوا ستوده است. [۸][۹][۱۰][۱۱] بهاءالدین عاملی معروف به شیخ بهایی، فرزند بزرگوار اوست.

تحصیل و استادان:

حسین حارثی در زادگاهش مدتی نزد سید حسن بن جعفر کرکی و سپس نزد شهید ثانی درس آموخت. وی در سفرهای استادش شهید ثانی به مصر و استانبول (ترکیه) و عراق او را همراهی کرد و در ۹۴۱ از شهید ثانی اجازه دریافت کرد. [۱۳][۱۴][۱۵] شهید ثانی در این اجازه وی را ستوده است. [۱۶][۱۷]

مهاجرت به ایران:

تشکیل دولت صفویه و تشدید فشار دولت عثمانی بر مناطق شیعه نشین قلمرو خود، به‌ویژه جَبَل عامل، به مهاجرت عالمان این منطقه به ایران انجامید. [۱۸][۱۹][۲۰] حسین بن عبدالصمد حارثی نیز بعد از پدید آمدن دشواری‌هایی برای استادش، شهید ثانی، ظاهرا در ۹۵۶ ق. به عراق و سپس در حدود ۹۵۸ـ۹۶۱ همراه با خانواده‌اش به ایران مهاجرت کرد.[۲۱] به نظر بعضی مؤلفان، [۲۲][۲۳][۲۴] وی بعد از شهادت شهید ثانی در ۹۶۵ ق. به ایران آمده، اما شواهد متعددی حاکی است که این مهاجرت پیش از این تاریخ صورت گرفته است.

حارثی، به نوشته خودش، [۲۷] در آغاز ورود به ایران در اصفهان اقامت گزید. در آن‌جا شیخ علی منشار عاملی (متوفی ۹۸۴) شیخ‌ الاسلام اصفهان و پدر زن شیخ بهائی، از او استقبال کرد. [۲۸][۲۹][۳۰]

مقام شیخ‌ الاسلامی:

پس از سه سال اقامت و تدریس در شهر اصفهان، شهرت علمی حارثی و توصیه شیخ علی منشار موجب شد شاه طهماسب اول وی را به قزوین، پایتخت صفویه، دعوت کند و به مقام شیخ‌ الاسلامی آن‌جا منصوب نماید. او هفت سال در قزوین ماند و در آن‌جا به اقامه نماز جمعه -که آن را واجب عینی می‌دانست-، مبادرت کرد. [۳۱][۳۲][۳۳]

شاه طهماسب در ۹۷۰ ق، ظاهرا به دلایل سیاسی و اختلافات حارثی با سید حسین مجتهد کرکی (متوفی ۱۰۰۱) در برخی مسائل فقهی، حارثی را از شیخ‌ الاسلامی قزوین برکنار نمود و به شیخ‌ الاسلامی مشهد منصوب کرد.

حارثی سپس به هرات رفت و هشت سال در آن‌جا به تدریس و وعظ پرداخت و شیخ‌ الاسلام هرات نیز بود. [۳۴] به نوشته میرزا عبدالله افندی، [۳۵] به سبب اقدامات علمی و فعالیت‌های اجتماعی حارثی، بسیاری از اهالی هرات و نواحی اطراف آن، به مذهب تشیع گرویدند و طلاب بسیاری برای فراگیری علم از حارثی به آن‌جا روی آوردند.

حارثی تا ۹۸۳ ق. منصب شیخ‌ الاسلامی هرات را برعهده داشت. در این سال به قصد حج، رهسپار مکه شد و پس از زیارت مکه و مدینه، به بحرین رفت و در آن‌جا اقامت نمود.[۳۶]

وفات:

حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی سرانجام در ۸ ربیع‌الاول ۹۸۴ قمری درگذشت و در قریه مصلی، از توابع هَجَر بحرین، به خاک سپرده شد. [۳۷][۳۸] شیخ بهائی قصایدی در سوگ پدرش سروده است. [۳۹][۴۰]

فعالیت‌های علمی

حارثی عاملی، همانند دیگر علمای جبل عامِل لبنان، در انتقال میراث حدیثی و علمی شیعه به ایران سهم مهمی داشته است و عالمان ایران و ماوراءالنهر برای طلب علم نزد وی می‌رفتند. [۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵]

حارثی که پس از سالها بحث و تحقیق و تدریس و تصنیف، در عداد اساتید مجتهدین درآمد، شاگردان بزرگی پروراند و به علمای بسیاری اجازه نقل حدیث داد، از جمله به فرزندش شیخ بهائی، حسن‌ بن زین‌الدین صاحب معالم‌الاصول ، میرداماد، منصور بن عبداللّه شیرازی معروف به راستگو، بدرالدین حسن‌ بن علی شدقم مدنی ، فقیه و ادیب قرن دهم. [۴۶][۴۷][۴۸][۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴]

از جمله فعالیت‌های علمی حارثی، تصحیح و مقابله منابع حدیثی پیشین بوده است. میرزا عبدالله افندی [۵۵] و شیخ حر عاملی [۵۶] به نسخه‌ای از «تهذیب‌ الاحکام» به خط حارثی، که آن را نزد شهید ثانی مقابله کرده است، اشاره نموده‌اند. [۵۷][۵۸] همچنین افندی اصفهانی [۵۹][۶۰][۶۱] از برخی آثار شیخ طوسی در میان کتب متعلق به شهید ثانی گزارش داده که خط حارثی بر آن‌ها بوده است.

برخی منابع [۶۲][۶۳] با استناد به آثار حارثی، از تمایل او به تصوف و مدح مشایخ صوفیان سخن گفته‌اند.

آثار و تألیفات

حسین بن عبدالصمد حارثی آثار متعددی در حدیث، فقه، اصول، کلام، اخلاق و علوم دیگر دارد، که مهمترین آنها عبارت‌اند از:

  • وصول الأخیار إلی‌ اصول الأخبار؛ که پس از کتاب «الرعایة فی علم الدرایة» شهید ثانی، یکی از متون مهم درایة الحدیث در عصر صفویه بوده و قبل از ۹۶۰ ق. در مشهد تألیف شده است. [۶۴][۶۵][۶۶][۶۷]
  • الاربعون حدیثاً، که در آن چهل حدیث اخلاقی را جمع‌آوری کرده است. با توجه به تعبیر ثناگویانه آغاز رساله در حق شاه طهماسب، [۷۳] تاریخ نگارش این کتاب پیش از سفر به ایران و دست کم [۷۴] قبل از ۹۶۵ ق. بوده است.
  • رسالة صلاة الجمعة یا رسالة فی وجوب صلاة الجمعة؛ [۸۰][۸۱]
  • رسالة العقد الحسینی یا العقد الطهماسبی، که با فرمان‌ شاه‌ طهماسب ـکه به وسواس مبتلا بودـ تألیف شد و شامل نکوهش وسواس در طهارت و بیانگر اختلاف‌نظر فقهی حارثی با سید حسین کرکی، در پاره‌ای مسائل است؛ [۸۲][۸۳]
  • رساله تحفة اهل الایمان فی قبلة عراق العجم و الخراسان در نقد نظر محقق کرکی (متوفی ۹۴۰) درباره روش تعیین قبله ایران در آن عصر؛ [۸۴][۸۵][۸۶][۸۷][۸۸][۸۹]
  • مسألتان یا دو رساله، یکی درباره رفع نجاست حصیر و دیگری درباره چگونگی صرف سهم امام در زمان غیبت برای فقرای سید؛ [۹۳][۹۴][۹۵]
  • شرح الفیه شهید اول؛ [۹۶][۹۷] افندی اصفهانی [۹۸] از شرح دیگری بر «الفیه» همراه با اشاراتی به آرای محقق کرکی با نام «المقاصد العلیة فی شرح‌ الرسالة الثمینة» نیز یاد کرده است؛ [۹۹]
  • الرسالة الرضاعیة؛
  • مقالة فی وجوب الافتاء و بیان‌الحق علی کُلِّ مَنْ علم به؛
  • الرسالة التِّساعیة یا المسائل الصلاتیة، درباره نُه مسئله مربوط به نماز. [۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵]
  • نورالحقیقة و نورالحدیقة فی علم‌الاخلاق، که بخشی از آن گزیده‌ای از «ادب‌ الدنیا و الدین» اثر ابوالحسن علی‌ بن محمد ماوردی (متوفی ۴۵۰) است. [۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰]
  • الاعتقادات الحقة؛
  • الواجبات الملکیة، درباره برخی امور اعتقادی و عملی؛
  • مناظرات کلامی حارثی با برخی علمای اهل سنت حلب؛
  • دیوان شعر. [۱۱۳][۱۱۴]

۱۷ - فهرست منابع [ویرایش] (۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الروضة النضرة فی علماء الماة الحادیة عشرة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰. (۳) اسکندر منشی. (۴) عبداللّه‌ بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض‌العلماء و حیاض‌الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱ـ. (۵) حسن امین، مستدرکات اعیان الشیعة، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۶/۱۹۸۷ـ۱۹۹۶. (۶) محسن امین. (۷) یوسف‌ بن احمد بحرانی، لؤلؤةالبحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا). (۸) رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، قم ۱۳۷۹ ش. (۹) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، الاربعون حدیثآ، چاپ علی‌اوسط ناطقی، در میراث حدیث شیعه، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، دفتر۲، قم: مرکز تحقیقات دارالحدیث، ۱۳۷۸ ش الف. (۱۰) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، الرحلة، در محمد بن حسین شیخ بهائی، العروةالوثقی فی تفسیر سورةالحمد، چاپ محمدرضا نعمتی و اسعد طیب، قم ۱۳۸۰ ش. (۱۱) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، رساله خطی مصرف خمس در زمان غیبت، (ترجمه و تحقیق) محمدجواد حسینی جلالی، در فقه اهل‌بیت علیهم‌السلام، ش ۳۰ (تابستان ۱۳۸۱). (۱۲) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، العقدالطهماسبی، چاپ محمدحسین روحانی رودسری، در میراث اسلامی ایران، به کوشش رسول جعفریان، دفتر۱۰، قم: کتابخانه آیةاللّه مرعشی نجفی، ۱۳۷۸ ش ب. (۱۳) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، نورالحقیقة و نورالحدیقة فی علم‌الاخلاق، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۱۴) حسین‌ بن عبدالصمد حارثی، وصول‌الاخیار الی اصول الاخبار، چاپ عبداللطیف کوهکمری، قم ۱۴۰۱. (۱۵) محمدعلی حائری، فهرست نسخه‌های عکسی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۶۹ـ ۱۳۷۰ش. (۱۶) محمد بن حسن حرّ عاملی، امل‌الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش. (۱۷) احمدحسینی اشکوری، التراث‌العربی فی خزانة مخطوطات مکتبة آیةاللّه العظمی المرعشی النجفی، قم ۱۴۱۴. (۱۸) زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ ش. (۱۹) علی صدرایی خویی، فهرستگان نسخه‌های خطّی حدیث و علوم حدیث شیعه، قم ۱۳۸۲ ش ـ. (۲۰) علی‌ بن محمد عاملی، الدر المنثور من المأثور و غیرالمأثور، قم ۱۳۹۸. (۲۱) محمدآصف فکرت، فهرست الفبائی کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، مشهد ۱۳۶۹ ش. (۲۲) علی‌ بن محمد ماوردی، ادب‌الدنیا و الدین، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۵، چاپ افست بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸. (۲۳) مجلسی، بحارالانوار. (۲۴) حسین مدرسی طباطبائی، مقدمه‌ای برفقه شیعه: کلیات و کتابشناسی، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۶۸ ش. (۲۵) جعفر مهاجر، الهجرة العاملیة الی ایران فی العصرالصفوی: اسبابها التاریخیة و نتائجها الثقافیة و السیاسیة، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹.

پانویس


==

عزالدین به قصد زیارت خراسان به اتفاق فرزندش به جانب ایران رهسپار شد و سپس به تأکید فاضل علی معروف به شیخ علی منشار پدر زن شیخ بهائی در این کشور رحل اقامت افکند و مدتی در خراسان و قزوین بود و سپس به پیشنهاد مردم و اصرار شاه طهماسب ابلاغ مسئولیت دیار افغانستان (هرات) به او واگذار شد و عازم آن دیار گردید و در آن نواحی چند سالی به ارشاد خلایق و تدریس افاضل مشغول بود و وضیع و شریف، عالی و دانی از محفل گرم او و محضر درسش مستفیض و بهره مند بودند و اغلب بلاد افغانستان در ظرف این چند سال به تعالیم مکتب جعفری به خوبی آشنا شدند.

عزالدین خود مجتهدی جامع بود و نماز جمعه را واجب عینی می دانست و در هرات مسلمانان هر جمعه از محضر او تا فاصله چند کیلومتر شرکت می جستند و از تعالیم عالیه اسلامی و راه و روش زندگی عبادی سیاسی برخوردار گشتند و تا عصر حاضر شیعیان بلاد آنجا از زمان او ریشه می گیرند.

عز الدین در ترویج احکام اسلامی و نشر حقایق قرآنی و احادیث و سخنان معصومین سعی وافی به عمل آورد و پس از هشت سال هرات را به قصد ایران (قزوین) ترک نمود.

مراسم حج در پیش بود، ضمن ملاقاتی با طهماسب صفوی شاه مقدم او را گرامی شمرد و از او خواست که در بلاد ایران به افاضه مشغول باشد. او نپذیرفت و اظهار داشت دوست دارم بقیه عمر را به کنار خانه خدا سپری سازم. پس از خداحافظی طهماسب به او گفت الآن که خود می روی و از فیض حضورت ما را محروم می سازی فرزندت را در این دیار برای خلق خدا بگذار. پدر پیشانی شیخ بهائی بوسید و پسر را وداع گفت و عازم خانه خدا گردید و در آینده این فرزند خلف جبل عامل فرزند خلف ایران در شهر اصفهان گردید و در قرن دهم و یازدهم برای حوزه اصفهان خورشیدی پر نور گشت که تا هم اکنون پرتو آثارش به اصفهان هست.

و اما پدرش عزالدین را آثاری است که اهم آنها بدین قرار است: تحفه اهل ایمان شرح قواعد علامه، شرح الفیه شهید، حاشیه ارشاد علامه، اعتقادات حقه، عقد حسینی (یا عقد طهماسبی) غرر و درر، رساله در وجوب نماز جمعه، درایت الحدیث و دیوان اشعار او.

عزالدین پس از زیارت خانه خدا تصمیم قطعی داشت برای همیشه در مکه و مدینه بماند که ناگاه خواب بحرین او را بدین دیار کشانید. در لوءلوء بحرین است که چون عزالدین قصد اقامه در عربستان، نمود پس از مدتی در خواب دید که قیامت برپا شده و اراده خدا بدین تعلق گرفت که سرزمین بحرین و آنچه در آن است در عداد بهشتیان قرار گیرد (خلق بحرین و سرزمین آن در عداد بهشت اند) و از آن پس عازم آن دیار گردید و تا آخر عمر به ترویج و تصنیف و تدریس بدین دیار مشغول بود و سرانجام در هشتم ربیع الاول سال ۹۸۴ در آنجا وفات نمود.

منابع

  • "حسین بن عبدالصمد حارثی"، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، شماره ۵۶۹۲.
  • پایگاه شعائر.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه