سوء ظن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(نكوهش سوءظن و ستايش حسن ظن به خداوند)
(ویرایش)
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
  
يكی از صفات رذيله و ناپسندی كه در انسان ها وجود دارد سوء ظن است. سوءظن يعنی اين كه انسان نسبت به ديگران گونه ای بدگمانی و بدبينی داشته باشد و به تعبيری به همه چيز با عينك بدبينی بنگرد بطوری كه گفتار و كردار ديگران را در اكثر موارد حمل بر جهت منفی كند مثلا اگر كسی به او ابراز محبت كند او با خود می گويد حتما اين شخص در صدد سودجويی و سوءاستفاده از من است و يا اگر كسی در نماز حال خشوع و خضوع داشته باشد به جای اين كه آن را دليل مقام معنوی او قلمداد كند آن حال معنوی او را بر رياكاری او حمل می كند و بدگمانی ها و بدبيني هايی از اين قبيل.
+
یکی از صفات رذیله و ناپسندی که در انسان ها وجود دارد «سوءظن» است. سوءظن یعنی این که [[انسان]] نسبت به دیگران گونه ای بدگمانی و بدبینی داشته باشد و به تعبیری به همه چیز با عینک بدبینی بنگرد، بطوری که گفتار و کردار دیگران را در اکثر موارد حمل بر جهت منفی کند، مثلا اگر کسی به او ابراز محبت کند، او با خود می گوید حتما این شخص در صدد سودجویی و سوءاستفاده از من است؛ و بدگمانی ها و بدبینی هایی از این قبیل. سوءظن مفاسد زیادی به دنبال دارد که [[قرآن مجید]] و [[ائمه اطهار|ائمه]] معصومین علیهم السّلام از آن نهی کرده اند.
  
==سوءظن در آيات قرآن==
+
== مفهوم‌شناسی سوءظن ==
 +
آنچه در [[آیه|آیات]] و أخبار از آن نهی شده، ظنّ سوء است که همان گمان نزدیک به یقین است، به گونه ای که موجب تمایل نفس به قبول آن شود؛ به این معنی که گمان بد را به دل راه دهد و به آن معتقد شود، لکن مجرّد گذشتن چیزی به خطور در ذهن، ظن مذموم و ناپسند نیست و وجه تمایز سوءظن از صِرف خطور امری به ذهن، این است که به واسطه سوءظن تغییری در دل، احساس می شود. مثلا الفت و محبّت به نفرت و دشمنی تبدیل می شود و یا رفتار و معاشرت نسبت به گذشته تفاوت می کند و دلیل این بیان، گفتار [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است که فرمود: {{متن حدیث|ثَلاثٌ فِی الْمُؤْمِنِ لاتَسْتَحْسِنُ و لَهُ مِنْهُنَّ مَخْرَجٌ، فَمَخْرَجَُهُ مِن سُؤءِ الظّنّ ألا یحَقّقَهُ}}؛ سه چیز است که برای مؤمن پسندیده نیست و راه فرار از آن ها برای او مهیا است، و راه گریز از سوءظن این است که آن را به عمل درنیاورد،<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۰۱، باب ۶۲</ref> یعنی در دل به گمان خود معتقد نشود و به معرض عمل درنیاورد، نه در قلب و نه در عمل.
  
خداوند متعال در [[قرآن مجيد]] می فرمايد: {{متن قرآن|«يا ايّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجتَنِبُوا كَثيرا مِن الظَّنِّ إنَّ بَعضَ الظَّنِّ إثْمٌ و َلاتَجَسَّسُوا وَ لايَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ و َاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ تَوّابٌ رَحِيم»}}؛ ای كسانی كه ايمان داريد، از بسياری گمانها بپرهيزيد كه بعضی گمانها گناه است و نيز هرگز (از حال درونی هم) تجسس نكنيد و غيبت يكديگر نكنيد آيا كسی از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد البته از خوردن آن نفرت و كراهت داريد ( پس بدانيد كه صورت واقعيه غيبت مؤمن چنين است) و از خدا پروا داشته باشيد كه خدا توبه پذير و مهربان است. <ref>[[سوره حجرات]]،آیه12</ref>
+
=== ترتیب اثر دادن به سوءظن ===
 +
ترتیب اثر دادن به سوءظن به دو گونه است:
  
نكته: [[قرآن كريم]] با اين كه تنها بعضی از ظنون را گناه می داند ولی می فرمايد: اجتَنِبُوا كَثيرا مِنَ الظَّنِّ از بسياری از ظنون اجتناب كنيد مبادا گرفتار سوءظنّ حرام شويد.  
+
*ترتیب اثر قلبی که علمای [[اخلاق]] از آن به عقد القلب تعبیر کرده اند. ترتیب اثر قلبی آن است که انسان گمان خود را که در ابتدا یک تصور ساده و خاطره زود گذر بیش نیست در ذهن بسپارد، سپس آن را پرورش دهد و به صورت نوعی باور (عقد قلب) در آورد، بطوری که امر بر خودش ‍ نیز مشتبه شود و گمانش را به جای یقین بگیرد و آثار علم و یقین بر آن بار کند. در چنین وضعی، انسان نسبت به دوستش بدگمان شده و حس اعتمادش سلب می گردد. این حالت نوعی بیماری روحی و اخلاقی است که در صورت شمول و عمومیت، اساس زندگی را متزلزل می کند و جامعه را به فساد و تباهی می کشد.
 +
*ترتیب اثر عملی که عملا به صورت [[تهمت]] و [[غیبت (گناه)|غیبت]] یا تضییع حقوق دیگران تحقق می پذیرد.
  
و نيز فرموده است: {{متن قرآن|«وَذَلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ أَرْدَاكُمْ»}}؛ اين گمان شما كه به خدای خود برديد شما را هلاك كرد. <ref>[[سوره فصلت]]،آیه 23</ref>
+
===منشأ سوءظن===
  
و همچنين در جای ديگر فرموده است: {{متن قرآن|«وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوء وَ كُنْتُمْ قَوْما بُورا»}}؛ و گمان بد برديد و گروهی هلاك زده شديد. <ref>[[سوره فتح]]، آیه 12</ref>
+
سوءظنّ و بد دلی از نتایج ضعف و پستی [[نفس]] و حاکی از خبث باطن انسان است. [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام می فرمایند:{{متن حدیث| سُوءُ الظَّنِّ بِمَنْ لایخُونُ مِنَ اللُّؤمِ}}؛ از پستی انسان است که به کسانی که خیانت پیشه نیستند، بدگمان باشد.<ref>غررالحکم، ۲۶۳</ref>
  
==مراتب سوءظن در روايات==
+
زیرا انسان ضعیف النفس هر فکر فاسدی را که به خاطرش می گذرد و به ذهنش خطور می کند می پذیرد و به آن ترتیب اثر نیز می دهد، مثلا [[شیطان]] او را وا می دارد که از او غیبت کند یا در بزرگداشت و [[احترام]] او بی اعتنائی و سستی نماید و در ادای حقوق او کوتاهی کند، یا به دیده حقارت به او بنگرد و خود را از او بهتر بداند و اگر کسی از طینت پاکی برخوردار باشد، با ظن و گمان، آبروی کسی را نمی برد و به صورت حدس و گمان و یا تنها به بهانه این که من شنیدم فلانی مرتکب فلان خلاف شده است، حیثیت و شخصیت او را لکه دار نمی کند.
  
آنچه از روايات برمی آيد اين است كه سوءظن دارای دو مرتبه است:
+
و [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه السّلام فرمود: {{متن حدیث|ضَعْ أَمْرَ أَخِیک عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یأْتِیک مَا یغْلِبُک مِنْهُ وَلَا تَظُنَّنَّ بِکلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیک سُوءاً و َأَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیرِ مَحْمِلًا}}؛ کار برادر دینی خود را به بهترین وجه و محمل توجیه و حمل کن تا بقدری که ظنّ غالب از بدی او برای تو پیدا شود، و از سخنی که از دهان برادرت بیرون آید تا وقتی که می توانی محمل خوبی برای آن بیابی، گمان بد، مبر.<ref>الکافی، ج۲، ص۳۶۲</ref>
  
* سوءظن نسبت به خدا
+
===جایگاه سوءظن===
* سوءظن نسبت به مردم
 
  
===نكوهش سوءظن و ستايش حسن ظن به خداوند===
+
نباید فراموش کرد که [[حسن ظن]] در شرایطی درست است که در جامعه صلاح بر [[فساد]] غالب باشد، ولی در اجتماعی که اکثر افراد آن اهل فسادند ـیعنی فساد بر صلاح غلبه داردـ خوش بینی و حمل بر صحّت بی مورد است. در این گونه جوامع باید با عینک بدبینی نظر کرد و چنانچه بدون اتکا به محمل قابل قبول و معتبر، کارهای مردم را توجیه و تصحیح کنیم خود را فریب داده ایم.
  
انسان بايد در طول زندگی به خداوند و رحمت او خوش بين و اميدوار باشد و به يقين بداند خداوند متعال از پدر و مادر نسبت به او مهربانتر است و با او به خوبی و احسن وجه مدارا خواهد نمود در روايات اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اين مطلب مفصلا بيان شده است كه به ذكر چند روايت اكتفا می كنيم.
+
[[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السّلام در این مورد فرموده است: {{متن حدیث|إِذَا اسْتَوْلیَ الصَّلاَحُ عَلَی الزّمَانِ و َأَهلِِهِ ثُمّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظّنَّ بِرَجُلٍ لَم تظْهَرْ مِنْهُ حُوبَةٌ فَقَد ظَلَمَ، و َإِذَا اسْتَولیَ الفَسَادُ عَلیَ الزّماَنِ وَ أَهلِهِ فَأَحسَنَ رَجُلٌ الظّنَّ بِرَجُلٍ فََقَدْ غرَّرَ}}؛ هنگامی که صلاح و نیکی زمانه و مردم آن را در بر گیرد در چنین شرایطی اگر کسی گمان بد به دیگری ببرد که از او گناهی آشکار نشده است بی تردید به او ستم کرده است، اما هنگامی که فساد بر زمان و اهل آن فراگیر شد هر کس به دیگری گمان خوب ببرد قطعا خود را فریب داده است.<ref>نهج البلاغة، ۴۸۹</ref>
  
امام هشتم حضرت رضا عليه السلام می فرمايند: {{متن حدیث|أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُول: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَإِنْ شَرّاً فَشَرّاً}}؛ گمانت را به خدا نيكو گردان چرا كه خداوند می فرمايد: من نزد گمان بنده ام هستم اگر او به من خوش بين باشد من با او به خوبی معامله می كنم و بالعكس اگر نسبت به من بدبين باشد من هم مطابق همان نيت با او معامله می كنم. <ref>وسائل الشيعة، ج15، ص229</ref>
+
و از [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] علیه السّلام نیز آمده است: {{متن حدیث|إِذَا کانَ زَمانٌ اَلعَدلُ فیهِ أَغلَبُ مِنَ الجَورِ فَحَرَامٌ أَن تَظنَّ بِأَحَدٍ سوُءً حَتّی یعلَمَ ذَلِک مِنهُ وَإِذَا کانَ زَمَانٌ الجَورُ فیهِ أَغلَبُ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَنْ یظنَّ بِأَحَدٍ خَیرًا حَتَّی یبدُوا ذَلِک مِنْه}}؛ هنگامی که [[عدالت]] بر جور و ستم غالب باشد حرام است به کسی سوءظن ببری مگر آن که بدانی که فلان کار زشت را انجام داده است، و زمانی که جور و ستم بیش از عدل و داد باشد کسی حق ندارد به دیگری گمان خوب ببرد مگر در صورتی که خوبی وی کاملا مشهود و آشکار باشد.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۹۷</ref>
  
در روايت ديگری باز حضرت رضا عليه السلام می فرمايند: {{متن حدیث|فَأَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام كَانَ يَقُولُ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَمَنْ رَضِيَ بِالْقَلِيلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ مِنْهُ الْيَسِيرَ مِنَ الْعَمَلِ}}؛ گمان خود را نبست به پروردگار نيكو گردان زيرا حضرت ابا عبدالله عليه السلام مكرر می فرمودند: كسی كه گمانش نسبت به خداوند نيكو باشد خداوند در نزد گمان آن بنده نسبت به خودش خواهد بود ـ با او مطابق همان گمان معامله خواهد نمود ـ و كسی كه به مقدار اندكی از روزی اكتفا نمايد خداوند متقابلا عمل كم او را قبول خواهد نمود. <ref>وسائل، 15، ص229</ref>
+
البته باید دانست که در زمان غلبه فساد بر صلاح، گر چه خوش بینی، ساده اندیشی است؛ ولی بدگمانی نیز روا نمی باشد. به عبارت دیگر، در این گونه شرایط هر چند نمی توان بدون دلیل به مردم اعتماد کرد، ولی به صرف ظن و گمان نیز نمی توان کسی را محکوم ساخت، که فرمود: {{متن قرآن|«إِنَّ الظَّنَّ لَا یغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیئًا»}}؛ مظنّه و گمان به هیچ وجه جای حق و حقیقت را نمی گیرد.<ref>[[سوره نجم]]، آیه ۲۸</ref>
 +
پس، در این گونه موارد باید از هر دو جهت احتیاط را از دست نداد: چه در مقام قضاوت و داوری و چه در مقام اعتماد به مردم و خلاصه بدون تحقیق و بررسی هیچ گونه اقدامی نباید کرد.
  
و همچنين حضرت رسول صلی الله عليه و آله و سلم در يكی از منبرهای خويش فرمودند:
+
امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرماید: {{متن حدیث|لَیسَ مِنَ العَدلِ القَضَاءُ عَلیَ الثّقَةِ بِالظّنِّ}}؛ داوری کردن با استناد و اتکا به ظن و گمان از عدالت به دور است.<ref> وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۳۷۹</ref>
  
{{متن حدیث|وَالَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِيَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَيْرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَرَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ الْكَفِّ عَنِ اغْتِيَابِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الَّذِي لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ لَايُعَذِّبُ اللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءٍ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ تَقْصِيرٍ مِنْ رَجَائِهِ لَهُ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اغْتِيَابِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الَّذِي لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ لَايَحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ كَرِيمٌ بِيَدِهِ الْخَيْرُ يَسْتَحْيِي أَنْ يَكُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ يُخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَيْه}}؛
+
===نکات مربوط به سوءظن===
  
قسم به كسی كه جز او خدايی نيست خير دنيا و آخرت به مؤمنی عطا نشد مگر بواسطه چهار چيز:
+
*نکته اول: بی تردید نمی توان مطلق گمان را بدون قید و شرط، [[گناه]] و [[حرام]] دانست، زیرا خطورات زودگذر و تصورات ذهنی در برخورد با حوادثی که در اطراف انسان می گذرد امری قهری و طبیعی و خارج از دایره اختیار انسان است. این گونه خاطرات به هیچ وجه قابل اتصاف به حسن و قبح تکلیفی و اخلاقی نیست و متعلق [[امر به معروف و نهی از منکر|امر و نهی]] واقع نمی شود، مگر آن که در پیدایش آن اراده شـخص دخیل باشـد و مقدماتش را با اراده و اختیار فراهم کند و یا آن که به گمانش ترتیب اثر سوئی بدهد، مثلا با [[تجسس|تجسّس]] در اسرار دیگران مقدمات پیدایش سوءظن را ایجاد کند و یا آن که به صرف سوءظن، دیگران را متهم سازد. بنابر این، از مقدّمات سوءظن مانند تجسس و گوش دادن به شایعات باید پرهیز کرد و نیز در صورت بروز سوءظن بایستی آن را به فراموشی سپرد و از پی گیری و ترتیب اثر دوری جست.
* حسن ظن نسبت به خدا
 
* اميدوار بودن به رحمت او
 
* خوش اخلاقی
 
* اجتناب از غيبت مؤمنين
 
  
و قسم به كسی كه جز او خدايی نيست خداوند هيچ مؤمنی را بعد از [[توبه]] و [[استغفار]] عذاب نمی كند مگر به واسطه چهار چيز:
+
*نکته دوم: چون سوءظن از مهلکات است، نباید خود را در معرض سوءظن قرار داد، چنان که امیرمؤمنان علیه السّلام فرموده است: {{متن حدیث|مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهَمَةِ فَلَا یلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ وَ...}}؛ کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد ملامت نکند کسی را که به او بدگمان شود.<ref>کافی، ج۸، ص۱۵۲</ref> و روایت است که [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] صلّی اللّه علیه و آله و سلّم با همسر خود [[صفیه بنت حیی بن اخطب|صفیه]] دختر حییّ بن اخطب در بیرون خانه سخن می گفت، مردی از انصار بر حضرت گذشـت. رسول خدا او را صدا زد و فرمود: ای فلان این همسر من صفیه است. وی عرض کرد: یا رسول اللّه مگر ما به تو جز گمان نیک می بریم؟ فرمود: [[شیطان]] همچون خون در آدمی جریان دارد، ترسیدم که در تو نیز داخل شود.
* سوءظن نسبت به خدا
 
* نااميدی و ياس از رحمت بی كران او
 
* بداخلاقی
 
* [[غيبت]] مؤمنين
 
و قسم به خدايی كه جز او معبودی نيست هيچ مؤمنی به خدا حسن ظن نمی ورزد مگر اينكه خداوند در نزد آن حسن ظن است يعنی با او مطابق همان حسن ظن برخورد می نمايد چرا كه او كريمی است كه تمام خوبی ها به دست اوست و شرم دارد از اين كه بنده ای به او حسن ظن داشته باشد و او خلاف آن ظن با او معامله نمايد و اميدش را نا اميد گرداند پس به خداوند و رحمت او اميدوار و راغب باشيد. <ref>وسائل، 15، ص230</ref>
 
  
===نكوهش سوءظن نسبت به مردم===
+
==سوءظن در قرآن==
  
[[رسول خدا]] صلّی اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: إنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ المُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالَهُ وَ عِرْضَهُ وَأَنْ يَظُنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْءِ؛ خداوند خون و مال و آبروی مسلمان را محترم شمرده و سوءظن به مسلمان را تحريم فرموده است. در مذمت سوءظن به مردم همين بس كه حضرت آن را در كنار كشتن و تجاوز به آبروی مؤمن بيان نموده است.
+
[[خداوند]] متعال در [[قرآن مجید]] می فرماید: {{متن قرآن|«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجتَنِبُوا کثیرا مِن الظَّنِّ إنَّ بَعضَ الظَّنِّ إثْمٌ و َلاتَجَسَّسُوا وَ لایغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضاً أَیحِبُّ أَحَدُکمْ أَنْ یأْکلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتاً فَکرِهْتُمُوهُ و َاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ تَوّابٌ رَحِیم»}}؛ ای کسانی که ایمان دارید، از بسیاری گمانها بپرهیزید که بعضی گمانها گناه است و نیز هرگز (از حال درونی هم) [[تجسس]] نکنید و [[غیبت (گناه)|غیبت]] یکدیگر نکنید آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد البته از خوردن آن نفرت و کراهت دارید (پس بدانید که صورت واقعیه غیبت مؤمن چنین است) و از خدا پروا داشته باشید که خدا توبه پذیر و مهربان است.<ref>[[سوره حجرات]]،آیه۱۲</ref>
  
اميرمؤمنان علی عليه السّلام فرمود: اطرحُوا سُوءَ الظّنّ بَيْنََكُمْ فَإِنّ اللّه عزّوَجَلّ نَهی عَنْ ذَلِكَ؛ نسبت به يكديگر سوءظن نداشته باشيد زيرا خدا از آن نهی كرده است. ([[مستدرك الوسائل]]، ج9، ص144)
+
نکته: قرآن کریم با این که تنها بعضی از ظنون را گناه می داند ولی می فرماید: {{متن قرآن|«اجْتَنِبُوا کثِیرًا مِنَ الظَّنِّ»}}<ref>[[سوره حجرات]]،آیه ۱۲</ref> از بسیاری از ظنون اجتناب کنید مبادا گرفتار سوءظنّ [[حرام]] شوید.
  
پيامبر اكرم صلّی اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: إيّاكُمْ وَالظّنّ فإنّ الظّنّ أكْذَبُ الْحَدِيثِ؛ از سوءظن بپرهيزيد چرا كه آن دروغ ترين خبرها است.
+
و نیز فرموده است: {{متن قرآن|«وَذَلِکمْ ظَنُّکمُ الَّذِی ظَنَنتُم بِرَبِّکمْ أَرْدَاکمْ»}}؛ این گمان شما که به خدای خود بردید شما را هلاک کرد.<ref>[[سوره فصلت]]،آیه ۲۳</ref>
  
==فرق سوءظن با خطورات ذهنی==
+
و همچنین در جای دیگر فرموده است: {{متن قرآن|«وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوء وَ کنْتُمْ قَوْما بُورا»}}؛ و گمان بد بردید و گروهی هلاک زده شدید.<ref>[[سوره فتح]]، آیه ۱۲</ref>
  
آنچه در آيات و أخبار از آن نهی شده ظن سوء است كه همان گمان نزديك به يقين است به گونه ای كه موجب تمايل نفس به قبول آن شود به اين معنی كه گمان بد را به دل راه دهد و به آن معتقد شود، لكن مجرّد گذشتن چيزی به خطور در ذهن، ظن مذموم و ناپسند نيست و وجه تمايز سوءظن از صرف خطور امری به ذهن، اين است كه به واسطه سوءظن تغييری در دل، احساس می شود. مثلا الفت و محبّت به نفرت و دشمنی تبديل می شود و يا رفتار و معاشرت نسبت به گذشته تفاوت می كند و دليل اين بيان گفتار پيامبر اكرم صلّی اللّه عليه و آله و سلّم است كه فرمود: ثَلاثٌ فِي الْمُؤْمِنِ لاتَسْتَحْسِنُ و َلَهُ مِنْهُنَّ مَخْرَجٌ، فَمَخْرَجَُهُ مِن سُؤءِ الظّنّ ألا يُحَقّقَهُ؛ سه چيز است كه برای مؤمن پسنديده نيست و راه فرار از آن ها برای او مهيا است ـ راه گريز از سوءظن اين است كه آن را به عمل درنياورد، يعنی در دل به گمان خود معتقد نشود و به معرض عمل درنياورد، نه در قلب و نه در جوارح. ([[بحارالانوار]]، ج72، ص201، باب 62)
+
==مراتب سوءظن ==
  
==ترتیب اثر دادن به سوء ظن==
+
آنچه از روایات برمی آید این است که سوءظن دارای دو مرتبه است:
  
'''<I> ترتيب اثر دادن به سوءظن به دو گونه است:</I>'''
+
===الف. سوءظن به خداوند===
  
# ترتيب اثر قلبی كه علمای اخلاق از آن به عقد القلب تعبير كرده اند. ترتيب اثر قلبی آن است كه انسان گمان خود را كه در ابتدا يك تصور ساده و خاطره زود گذر بيش نيست در ذهن بسپارد، سپس آن را پرورش دهد و به صورت نوعی باور (عقد قلب) در آورد، بطوري كه امر بر خودش ‍ نيز مشتبه شود و گمانش را به جای يقين بگيرد و آثار علم و يقين بر آن بار كند. در چنين وضعی، انسان نسبت به دوستش بدگمان شده و حس اعتمادش سلب می گردد. اين حالت نوعی بيماری روحی و اخلاقی است كه در صورت شمول و عموميّت، اساس زندگی را متزلزل می كند و جامعه را به فساد و تباهی می كشد.
+
انسان باید در طول زندگی به [[الله|خداوند]] و رحمت او خوش بین و امیدوار باشد و به یقین بداند خداوند متعال از پدر و مادر نسبت به او مهربانتر است و با او به خوبی و احسن وجه مدارا خواهد نمود. در روایات [[اهل البیت|اهل بیت]] عصمت و طهارت علیهم السلام این مطلب مفصلا بیان شده است که به ذکر چند روایت اکتفا می کنیم:
# ترتيب اثر عملی كه عملا به صورت تهمت و غيبت يا تضييع حقوق ديگران تحقق می پذيرد.
 
  
==منشأ سوءظن==
+
*[[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] صلی الله علیه و آله و سلم در یکی از خطابه های خویش فرمودند: {{متن حدیث|وَالَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِی مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیرَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَرَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ الْکفِّ عَنِ اغْتِیابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ لَایعَذِّبُ اللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءٍ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ تَقْصِیرٍ مِنْ رَجَائِهِ لَهُ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اغْتِیابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ لَایحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا کانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ کرِیمٌ بِیدِهِ الْخَیرُ یسْتَحْیی أَنْ یکونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ یخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَیه}}؛ قسم به کسی که جز او خدایی نیست، خیر دنیا و آخرت به مؤمنی عطا نشد مگر بواسطه چهار چیز: حسن ظن نسبت به خدا، امیدوار بودن به رحمت او، خوش اخلاقی، اجتناب از غیبت مؤمنین؛ و قسم به کسی که جز او خدایی نیست خداوند هیچ مؤمنی را بعد از [[توبه]] و [[استغفار]] عذاب نمی کند مگر به واسطه چهار چیز: سوءظن نسبت به خدا، ناامیدی و یاس از رحمت بی کران او، بداخلاقی، [[غیبت]] مؤمنین. و قسم به خدایی که جز او معبودی نیست هیچ مؤمنی به خدا حسن ظن نمی ورزد مگر اینکه خداوند در نزد آن حسن ظن است یعنی با او مطابق همان حسن ظن برخورد می نماید چرا که او کریمی است که تمام خوبی ها به دست اوست و شرم دارد از این که بنده ای به او حسن ظن داشته باشد و او خلاف آن ظن با او معامله نماید و امیدش را نا امید گرداند پس به خداوند و رحمت او امیدوار و راغب باشید.<ref>وسائل، ۱۵، ص۲۳۰</ref>
 +
*و همچنین [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث|أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یقُول: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی بِی إِنْ خَیراً فَخَیراً وَإِنْ شَرّاً فَشَرّاً}}؛ گمانت را به خدا نیکو گردان چرا که خداوند می فرماید: من نزد گمان بنده ام هستم اگر او به من خوش بین باشد من با او به خوبی معامله می کنم و بالعکس اگر نسبت به من بدبین باشد من هم مطابق همان نیت با او معامله می کنم.<ref>وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۲۹</ref>
 +
*در روایت دیگری باز حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث|فَأَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام کانَ یقُولُ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ کانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَمَنْ رَضِی بِالْقَلِیلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ مِنْهُ الْیسِیرَ مِنَ الْعَمَلِ}}؛ گمان خود را نبست به پروردگار نیکو گردان زیرا حضرت ابا عبدالله علیه السلام مکرر می فرمودند: کسی که گمانش نسبت به خداوند نیکو باشد خداوند در نزد گمان آن بنده نسبت به خودش خواهد بود ـ با او مطابق همان گمان معامله خواهد نمود ـ و کسی که به مقدار اندکی از روزی اکتفا نماید خداوند متقابلا عمل کم او را قبول خواهد نمود.<ref>وسائل، ۱۵، ص۲۲۹</ref>
  
سوءظنّ و بد دلی از نتايج ضعف و پستی نفس و حاكی از خبث باطن انسان است، حضرت علی عليه السلام می فرمايند: سُوءُ الظَّنِّ بِمَنْ لايَخُونُ مِنَ اللُّؤمِ؛ از پستی انسان است كه به كسانی كه خيانت پيشه نيستند، بدگمان باشد. ([[غررالحكم]]، 263)
+
===ب. سوءظن نسبت به مردم===
  
زيرا انسان ضعيف النفس هر فكر فاسدی را كه به خاطرش می گذرد و به ذهنش خطور می كند می پذيرد و به آن ترتيب اثر نيز می دهد مثلا [[شيطان]] او را وا می دارد كه از او غيبت كند يا در بزرگداشت و احترام او بی اعتنائی و سستی نمايد و در ادای حقوق او كوتاهی كند، يا به ديده حقارت به او بنگرد و خود را از او بهتر بداند و اگر كسی از طينت پاكی برخوردار باشد، با ظن و گمان، آبروی كسی را نمی برد و به صورت حدس و گمان و يا تنها به بهانه اين كه من شنيدم فلانی مرتكب فلان خلاف شده است، حيثيت و شخصيت او را لكه دار نمی كند.
+
*[[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: {{متن حدیث|إنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ المُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالَهُ وَ عِرْضَهُ وَأَنْ یظُنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْءِ}}؛ خداوند خون و مال و [[آبرو|آبروی]] مسلمان را محترم شمرده و سوءظن به مسلمان را تحریم فرموده است. (در مذمت سوءظن به مردم همین بس که حضرت رسول آن را در کنار کشتن و تجاوز به آبروی مؤمن بیان نموده است.)
 +
*[[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان علی]] علیه السّلام فرمود: {{متن حدیث|اطرحُوا سُوءَ الظّنّ بَینََکمْ فَإِنّ اللّه عزّوَجَلّ نَهی عَنْ ذَلِک}}؛ نسبت به یکدیگر سوءظن نداشته باشید زیرا خدا از آن نهی کرده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۴</ref>
 +
*پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: {{متن حدیث|إیاکمْ وَالظّنّ فإنّ الظّنّ أکذَبُ الْحَدِیثِ}}؛ از سوءظن بپرهیزید چرا که آن دروغ ترین خبرها است.
  
و اميرمؤمنان عليه السّلام فرمود: ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ وَلَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً و َأَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا؛ كار برادر دينی خود را به بهترين وجه و محمل توجيه و حمل كن تا بقدری كه ظنّ غالب از بدی او برای تو پيدا شود، و از سخنی كه از دهان برادرت بيرون آيد تا وقتی كه می توانی محمل خوبی برای آن بيابی، گمان بد، مبر. (الكافی، ج2، ص362)
+
==حکم شرعی سوءظن==
  
==حكم شرعی سوءظن==
+
از آیات و روایات بخوبی استفاده می شود که سوءظنّ (در صورتی که به مرحله عقد قلب و ترتیب اثر عملی برسد) [[حرام]] است و برای این که گمان های بد به مرحله باور و عقد القلب نرسد، دستور این است که به تصورات و خاطرات بدی که احیانا در ذهنتان خطور می کند اعتنا نکنید.
  
از آيات و روايات بخوبی استفاده می شود كه سوءظنّ (در صورتی كه به مرحله عقد قلب و ترتيب اثر عملی برسد) حرام است و برای اين كه گمان های بد به مرحله باور و عقد القلب نرسد دستور اين است كه به تصورات و خاطرات بدی كه احيانا در ذهنتان خطور می كند اعتنا نكنيد.
+
سرّ این که در [[شریعت|شرع]] از بد گمانی نهی شده این است که اسرار قلوب را جز [[علّام الغیوب (اسم الله)|علّام الغیوب]] نمی داند و تنها اوست که از باطن همه موجودات و [[نیت|نیت]] انسان ها آگاه است: {{متن قرآن|«یعْلَمُ خائِنَةَ الْأعْینِ وَما تُخْفِی الصُّدورُ»}} ـ او: خداوند از خیانت چشم ها و از آنچه در سینه ها پنهان است خبر دارد<ref>سوره غافر/ آیه ۱۹</ref> ـ و هیچ کس حقّ ندارد نسبت به دیگری اعتقاد و پیش داوری منفی داشته باشد مگر این که بدی او از راه های غیر قابل انکار که اصلا قابل توجیه نباشد ثابت شود. امّا نسبت به چیزهایی که برای او یقینی نیست و اصلا از او چیزی ندیده و نشنیده و یا این که دیده و شنیده ولی قابل توجیه است باید آن را [[وسوسه]] شیطان ـ که دشمن قسم خورده بشریت است ـ تلقی کند و اصلا به آن گمان، اعتنایی نکند چرا که اگر به چنین گمانی اعتنا کند در حقیقت به این [[آیه|آیه]] شریفه عمل نکرده است که می فرماید: {{متن قرآن|«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَینُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ»}}<ref>سوره حجرات/آیه۶</ref>؛ ای کسانی که [[ایمان|ایمان]] آورده اید اگر شخص فاسقی برای شما خبری آورد در باره آن تحقیق کنید، مبادا نادانسته به گروهی از مردم آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید.
  
سرّ اين كه در شرع از بد گمانی نهی شده اين است كه اسرار قلوب را جز علام الغيوب نمی داند و تنها اوست كه از باطن همه موجودات و نيت انسان ها آگاه است: يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأ عْيُنِ وَما تُخْفِی الصُّدورُ ـ او: خداوند از خيانت چشم ها و از آنچه در سينه ها پنهان است خبر دارد ـ و هيچ كس حقّ ندارد نسبت به ديگری اعتقاد و پيش داوری منفی داشته باشد مگر اين كه بدی او از راه های غير قابل انكار كه اصلا قابل توجيه نباشد ثابت شود امّا نسبت به چيزهايی كه برای او يقينی نيست و اصلا از او چيزی نديده و نشنيده و يا اين كه ديده و شنيده ولی قابل توجيه است بايد آن را وسوسه شيطان ـ كه دشمن قسم خورده بشريت است ـ تلقی كند و اصلا به آن گمان، اعتنايی نكند چرا كه اگر به چنين گمانی اعتنا كند در حقيقت به اين آيه شريفه عمل نكرده است كه می فرمايد: {{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ»}}(سوره حجرات/آیه6)؛ ای كسانی كه ايمان آورده ايد اگر شخص فاسقی برای شما خبری آورد در باره آن تحقيق كنيد، مبادا نادانسته به گروهی از مردم آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.
+
بنابراین برای اهل ایمان جایز نیست که [[شیطان|شیطان]] لعین را در خبری که به دل افکنده، چنانچه قابل توجیه و حمل بر صحت باشد، تصدیق کنند، اگر چه بعضی قرائن فساد همراه آن باشد. مثلا اگر عالمی را در خانه امیر ظالمی ببینی، گمان مبر که به [[طمع]] مال حرام آنجا رفته، زیرا محتمل است که رفتنش برای دادرسی و کمک مظلومی باشد و دقیقا به همین جهت نیز باید در گفتار افراد غیر متعهدی که درباره دیگران سخن می گویند تحقیق کرد، چه بسا او نسبت به آن شخص سوءظن دارد و آن را برای ما بازگو می کند و یا این که روی اغراض شخصی و خصومت های فردی می خواهد شخصیت او را ترور کند و بدین وسیله از عظمت و ابّهت او در میان اجتماع بکاهد.
  
بنابراين برای اهل ايمان جايز نيست كه شيطان لعين را در خبری كه به دل افكنده، چنانچه قابل توجيه و حمل بر صحت باشد، تصديق كنند، اگر چه بعضی قرائن فساد همراه آن باشد. مثلا اگر عالمی را در خانه امير ظالمی ببينی گمان مبر كه به طمع مال حرام آنجا رفته، زيرا محتمل است كه رفتنش برای دادرسی و كمك مظلومی باشد و دقيقا به همين جهت نيز بايد در گفتار افراد غير متعهدی كه درباره ديگران سخن می گويند تحقيق كرد، چه بسا او نسبت به آن شخص سوءظن دارد و آن را برای ما بازگو می كند و يا اين كه روی اغراض شخصی و خصومت های فردی می خواهد شخصيت او را ترور كند (كه اين ترور از ترور شخص بدتر است) و بدين وسيله از عظمت و ابّهت او در ميان اجتماع بكاهد.
+
==مفاسد سوءظن ==
  
==مفاسد سوءظن در روايات==
+
در این جا مناسب است به پاره ای از [[حدیث|احادیث]] اشاره کنیم تا بهتر معلوم شود که سوءظن تا چه اندازه خطرناک است و چه زیان هایی (اجتماعی، فردی و معنوی) به بار می آورد و شاید با توجه به این گونه مفاسد زیانبار، بیماری های خود را بشناسیم و هر چه زودتر در صدد بهبود و اصلاح آن برآییم.
  
در اين جا مناسب است به پاره ای از احاديث اشاره كنيم تا بهتر معلوم شود كه سوءظن تا چه اندازه خطرناك است و چه زيان هايی (اجتماعی، فردی و معنوی) به بار می آورد و شايد با توجه به اين گونه مفاسد زيانبار، بيماري های خود را بشناسيم و هر چه زودتر در صدد بهبود و اصلاح آن برآييم. (انشاءاللّه تعالی)
+
'''الف: زیانهای فردی سوءظن:'''
  
'''الف: زيانهای فردی سوءظن'''
+
۱. گوشه گیری: یکی از زیان های فردی سوءظن این است که شخص بدگمان به دلیل عدم اعتماد به مردم، همیشه در رنج و ناراحتی بسر می برد و به گمان بد خود دیگر کسی را نمی یابد که با او معاشرت کند، چون افراد بدبین به خاطر ترسی که از مردم دارند و آنان را مورد اعتماد خود نمی دانند، جز این که گوشه نشینی اختیار کرده و دور از اجتماع زندگی کنند و به طور کلی روابط خود را با مردم قطع نمایند، چاره ای ندارند زیرا از همه می ترسند. [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السّلام فرمود: {{متن حدیث|مَن لَم یحْسِنْ ظَنّهُ اِسْتَوْحَشَ مِن کلّ أَحَدٍ}}؛ کسی که بدبین است از همه وحشت دارد.<ref>غررالحکم، ص۲۵۴</ref>
  
1 ـ گوشه گيری: يكی از زيان های فردی سوءظن اين است كه شخص بدگمان به دليل عدم اعتماد به مردم، هميشه در رنج و ناراحتی بسر می برد و به گمان بد خود ديگر كسی را نمی يابد كه با او معاشرت كند، چون افراد بدبين به خاطر ترسی كه از مردم دارند و آنان را مورد اعتماد خود نمی دانند، جز اين كه گوشه نشينی اختيار كرده و دور از اجتماع زندگی كنند و به طور كلی روابط خود را با مردم قطع نمايند، چاره ای ندارند زيرا از همه می ترسند. حضرت علی عليه السّلام فرمود: مَن لَم يَحْسِنْ ظَنّهُ اِسْتَوْحَشَ مِن كُلّ أَحَدٍ؛ كسی كه بدبين است از همه وحشت دارد. (غررالحكم، ص254)
+
۲. سوءظن [[غیبت (گناه)|غیبت]] قلبی است: زیان فردی دیگری که سوءظن دارد این است که گمان بد، خود نوعی غیبت قلبی است. علمای [[اخلاق]]، سوءظن را یکی از مصادیق غیبت قلب می دانند، به این معنی که اگر انسان در دل و ضمیر خود نسبت به برادر مسلمانش بدبین شد، در دل از او غیبت کرده است و از دیدگاه دین مقدس [[اسلام]]، گذشته از ممنوع بودن [[گناه]]، فکر گناه نیز ناپسند است، چون فکر گناه سبب می شود که انسان صفای روح خود را از دست بدهد.
  
2 ـ سوءظن غيبت قلبی است: زيان فردی ديگری كه سوءظن دارد اين است كه گمان بد، خود نوعی غيبت قلبی است. علمای اخلاق سوءظن را يكی از مصاديق غيبت قلب می دانند، به اين معنی كه اگر انسان در دل و ضمير خود نسبت به برادر مسلمانش بدبين شد در دل از او [[غيبت]] كرده است و از ديدگاه دين مقدس اسلام، گذشته از ممنوع بودن [[گناه]]، فكر گناه نيز ناپسند است چون فكر گناه سبب می شود كه انسان صفای روح خود را از دست بدهد.
+
امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام فرمود: {{متن حدیث|مَن کثُرَ فِکرُهُ فِی المَعَاصِی دَعَتهُ إِلَیهَا}}؛ کسی که زیاد در باره گناهان فکر کند گناهان او را به سوی خود می کشند.<ref>غررالحکم؛ ۱۸۶</ref>
  
امير مؤمنان حضرت علی عليه السّلام فرمود: مَن كَثُرَ فِكْرُهُ فِي المَعَاصِی دَعَتهُ إِلَيهَا؛ كسی كه زياد در باره گناهان فكر كند گناهان او را به سوی خود می كشند. (غررالحكم؛ 186)
+
سوءظن نیز این گونه است، زیرا اگر کسی نسبت به برادران دینی خود بدگمان شد و به این بدبینی ترتیب اثر داد ـ یعنی در دل آن را پی گیری کرد و پرورش داد ـ سوءظن او منتهی به غیبت قلبی می شود.
  
سوءظن نيز اين گونه است، زيرا اگر كسی نسبت به برادران دينی خود بدگمان شد و به اين بدبينی ترتيب اثر داد ـ يعنی در دل آن را پی گيری كرد و پرورش داد ـ سوءظن او منتهی به غيبت قلبی می شود.
+
'''ب: زیانهای اجتماعی سوءظن:'''
  
'''ب: زيانهای اجتماعی سوءظن:'''
+
۱. اختلال در امور اجتماع: مردم باید در معاشرت خود نسبت به یکدیگر حسن ظن داشـته باشند، که اگر حسن ظن و اعتماد متقابل نباشد، چرخ زندگی از کار می افتد و ادامه فعالیت و همکاری برای مردم دشوار می شود، زیرا در اجتماعی که مردم به یکدیگر اطمینان نداشته باشند نمی توانند روابط خوب و پایداری میان خود برقرار سازند.
  
# اختلال در امور اجتماع: مردم بايد در معاشرت خود نسبت به يكديگر حسن ظن داشـته باشند، كه اگر حسن ظن و اعتماد متقابل نباشد چرخ زندگی از كار می افتد و ادامه فعاليت و همكاری برای مردم دشوار می شود، زيرا در اجتماعی كه مردم به يكديگر اطمينان نداشته باشند نمی توانند روابط خوب و پايداری ميان خود برقرار سازند.
+
۲. گسستن رشته الفت در اجتماع: یکی از زیانبارترین نتایج سوءظن این است که رشته الفت و مودّت مردم را از هم می گسلد و بین آنان تفرقه و جدایی به وجود می آورد.
# گسستن رشته الفت در اجتماع: يكی از زيانبارترين نتايج سوءظن اين است كه رشته الفت و مودّت مردم را از هم می گسلد و بين آنان تفرقه و جدايی به وجود می آورد.
 
  
حضرت علی عليه السّلام فرمود: مَن غَلَبَ عَلَيهِ سُوءُ الظّنّ لَم يتْرَكْ بَيْنَهُ وَبَيْنَ خَليلٍ صُلْحًا؛ بر هر كس بدگمانی غلبه كند هر گونه صلح و صفا بين او و دوستانش از بين می رود. (غررالحكم، ص264)
+
حضرت علی علیه السّلام فرمود: {{متن حدیث|مَن غَلَبَ عَلَیهِ سُوءُ الظّنّ لَم یتْرَک بَینَهُ وَ بَینَ خَلیلٍ صُلْحًا}}؛ بر هر کس بدگمانی غلبه کند هر گونه صلح و صفا بین او و دوستانش از بین می رود.<ref>غررالحکم، ص۲۶۴</ref>
  
'''ج: زيانهای معنوی سوءظن:'''
+
'''ج: زیانهای معنوی سوءظن:'''
  
* تباه شدن عبادت و ايمان: از مفاسد ديگری كه سوءظن دارد اين است كه سبب فساد و تباهی عبادت انسان می شود. از اين رو اميرمؤمنان عليه السّلام مردم را از عاقبت اين بلايی كه دامن گير افراد می شود بر حذر داشته و می فرمايد: إيَّاك أنْ تسِيء الظَّنَّ فإِنَّ سُوء الظَّنَّ يُفْسِدُ الْعِبادة و يُعظِّمُ الْوِزْر؛ از گمان بد دوری كنيد زيرا بدگمانی اثر عبادت را از بين می برد و گناه انسان را بزرگ می سازد. (غررالحكم، ص263)
+
۱. تباه شدن [[عبادت]] و [[ایمان|ایمان]]: از مفاسد دیگری که سوءظن دارد این است که سبب فساد و تباهی عبادت انسان می شود. از این رو امیرمؤمنان علیه السّلام مردم را از عاقبت این بلایی که دامن گیر افراد می شود بر حذر داشته و می فرماید: {{متن حدیث|إیاک أنْ تسِیء الظَّنَّ فإِنَّ سُوء الظَّنَّ یفْسِدُ الْعِبادة و یعظِّمُ الْوِزْر}}؛ از گمان بد دوری کنید زیرا بدگمانی اثر عبادت را از بین می برد و گناه انسان را بزرگ می سازد.<ref>غررالحکم، ص۲۶۳</ref>
  
و نيز فرمود: لااِيمَانَ مَعَ سُوءِ ظَنّ؛ ايمان با سوءظن جمع نمی شود. (غررالحكم، ص264)
+
و نیز فرمود: {{متن حدیث|لا اِیمَانَ مَعَ سُوءِ ظَنّ}}؛ ایمان با سوءظن جمع نمی شود.<ref>غررالحکم، ص۲۶۴</ref>
  
و نيز حضرت می فرمايند: آفَةُ الدِّينِ سُوءُ الظَّن؛ سوءظن آفت و مخرب دين است. (غررالحكم، ص263)
+
و نیز حضرت می فرمایند: {{متن حدیث|آفَةُ الدِّینِ سُوءُ الظَّن}}؛ سوءظن آفت و مخرب دین است.<ref>غررالحکم، ص۲۶۳</ref>
  
وَرُوِيَ أَنَّ دَاوُدَ عليه السلام قَالَ يَا رَبِّ مَا آمَنَ بِكَ مَنْ عَرَفَكَ وَلَمْ يُحْسِنِ الظَّنَّ بِك؛ روايت شده [[حضرت داود]] عليه السلام به خداوند عرضه می دارد خدايا: كسی كه تو را شناخت و به تو خوش ببن و خوش گمان نبود در حقيقت به تو ايمان نياورده است. (مستدرك، ج11، ص248)
+
{{متن حدیث|وَرُوِی أَنَّ دَاوُدَ علیه السلام قَالَ یا رَبِّ مَا آمَنَ بِک مَنْ عَرَفَک وَلَمْ یحْسِنِ الظَّنَّ بِک}}؛ روایت شده [[حضرت داود]] علیه السلام به خداوند عرضه می دارد خدایا: کسی که تو را شناخت و به تو خوش ببن و خوش گمان نبود در حقیقت به تو ایمان نیاورده است.<ref>مستدرک، ج۱۱، ص۲۴۸</ref>
  
* سوءظن منشأ گناهان و صفات ناپسند ديگر: اميرمؤمنان عليه السّلام فرمود: سُوءُ الظَّنِّ يُفْسِدُ الْأُمُورَ و َيُبْعِثُ عَلیَ الشّرُور؛ بدگمانی درباره مردم كارها را درهم می ريزد و بدي ها را برمی انگيزد و مردم را به بدي ها و زشتي ها وامی دارد. (غررالحكم، ص263)
+
۲. سوءظن منشأ گناهان و صفات ناپسند دیگر: امیرمؤمنان علیه السّلام فرمود:{{متن حدیث| سُوءُ الظَّنِّ یفْسِدُ الْأُمُورَ و َیبْعِثُ عَلیَ الشّرُور}}؛ بدگمانی درباره مردم کارها را درهم می ریزد و بدی ها را برمی انگیزد و مردم را به بدی ها و زشتی ها وامی دارد.<ref>غررالحکم، ص۲۶۳</ref>
 
 
خلاصه اين كه سوءظن مفاسد زيادی به دنبال دارد كه [[قرآن مجيد]] و ائمه معصومين عليهم السّلام از آن نهی كرده اند.
 
 
 
==جایگاه سوء ظن و حسن ظن==
 
 
 
نبايد فراموش كرد كه حسن ظن در شرايطی درست است كه در جامعه صلاح بر فساد غالب باشـد، ولی در اجتماعی كه اكثر افراد آن اهل فسادند ـ يعنی فساد بر صلاح غلبه داردـ خوش بينی و حمل بر صحّت بی مورد است.
 
 
 
در اين گونه جوامع بايد با عينك بدبينی نظر كرد و چنانچه بدون اتكا به محمل قابل قبول و معتبر، كارهای مردم را توجيه و تصحيح كنيم خود را فريب داده ايم.
 
 
 
در اين مورد از اميرمؤمنان و [[امام هادی]] عليهما السّلام بياناتی داريم كه می خوانيد: اميرالمؤمنين عليه السّلام فرموده است: إِذَا اسْتَوْلیَ الصَّلاَحُ عَلَی الزّمَانِ و َأَهلِِهِ ثُمّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظّنَّ بِرَجُلٍ لَم تظْهَرْ مِنْهُ حُوبَةٌ فَقَد ظَلَمَ، و َإِذَا اسْتَولیَ الفَسَادُ عَلیَ الزّماَنِ وَ أَهلِهِ فَأَحسَنَ رَجُلٌ الظّنَّ بِرَجُلٍٍ فََقَدْ غرَّرَ؛ هنگامی كه صلاح و نيكی زمانه و مردم آن را در بر گيرد در چنين شرايطی اگر كسی گمان بد به ديگری ببرد كه از او گناهی آشكار نشده است بی ترديد به او ستم كرده است، اما هنگامی كه فساد بر زمان و اهل آن فراگير شد هر كس به ديگری گمان خوب ببرد قطعا خود را فريب داده است. (نهج البلاغة، 489)
 
 
 
و از امام هادی عليه السّلام نيز آمده است: إِذَا كَانَ زَمانٌ اَلعَدلُ فيِهِ أَغلَبُ مِنَ الجَورِ فَحَرَامٌ أَن تَظنَّ بِأَحَدٍ سوُءً حَتّی يُعلَمَ ذَلِكَ مِنهُ وَإِذَا كَانَ زَمَانٌ الجَورُ فيِهِ أَغلَبُ مِنَ العَدلِ فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يظنَّ بِأَحَدٍ خَيرًا حَتَّی يَبدُوا ذَلِكَ مِنْه؛ هنگامی كه عدالت بر جور و ستم غالب باشد حرام است به كسی سوءظن ببری مگر آن كه بدانی كه فلان كار زشت را انجام داده است، و زمانی كه جور و ستم بيش از عدل و داد باشد كسی حق ندارد به ديگری گمان خوب ببرد مگر در صورتی كه خوبی وی كاملا مشهود و آشكار باشد. (بحارالانوار، ج72، ص197)
 
 
 
البته بايد دانست كه در زمان غلبه فساد بر صلاح، گر چه خوش بينی، ساده انديشی است ولی بدگمانی نيز روا نمی باشد. به عبارت ديگر، در اين گونه شرايط هر چند نمی توان بدون دليل به مردم اعتماد كرد ولی به صرف ظن و گمان نيز نمی توان كسی را محكوم ساخت، كه فرمود: {{متن قرآن|«إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا»}}؛ مظنّه و گمان به هيچ وجه جای حق و حقيقت را نمی گيرد. ([[سوره نجم]]، آيه 28)
 
 
 
پس، در اين گونه موارد بايد از هر دو جهت احتياط را از دست نداد: چه در مقام قضاوت و داوری و چه در مقام اعتماد به مردم و خلاصه بدون تحقيق و بررسی هيچ گونه اقدامی نبايد كرد.
 
 
 
اميرالمؤمنين عليه السّلام می فرمايد: لَيسَ مِنَ العَدلِ القَضَاءُ عَلیَ الثّقَةِ بِالظّنِّ؛ داوری كردن با استناد و اتكا به ظن و گمان از عدالت به دور است. (وسائل الشيعة، ج16، ص379)
 
 
 
==نكات مربوط به سوءظن==
 
 
 
 
 
* نكته اول:
 
 
 
بی ترديد نمی توان مطلق گمان را بدون قيد و شرط، گناه و حرام دانست، زيرا خاطرات زودگذر و تصورات ذهنی در برخورد با حوادثی كه در اطراف انسان می گذرد امری قهری و طبيعی و خارج از دايره اختيار انسان است.
 
 
 
اين گونه خاطرات به هيچ وجه قابل اتصاف به حسن و قبح تكليفی و اخلاقی نيست و متعلق امر و نهی واقع نمی شود، مگر آن كه در پيدايش آن اراده شـخص دخيل باشـد و مقدماتش را با اراده و اختيار فراهم كند و يا آن كه به گمانش ترتيب اثر سوئی بدهد، مثلا با تجسّس در اسرار ديگران مقدمات پيدايش سوءظن را ايجاد كند و يا آن كه به صرف سوءظن، ديگران را متهم سازد.
 
 
 
در اين شرايط، سوءظن به دايره اختيار باز می گردد، زيرا با اختياری بودن مقدمات در صورت اول و اختياری بودن ترتيب اثر در صورت دوم، سوءظن يك پديده اختياری محسوب می شود و ديگر به عنوان يك پديده قهری و طبيعی به حساب نمی آيد. در علوم عقليه ثابت شده است كه: الامتناع بالاختيار لا ينافی الاختيار، يعنی بی اختياری اگر مستند به اختيار و اراده انسان شود با اختيار منافات ندارد. مثلا اگر كسی خود را از بلندی پرت كند و بميرد گناهكار و مجرم است.
 
 
 
هر چند كه اين شخص در وسط راه پشيمان شده باشد، اما چون در ابتدا به اراده خود، خويشتن را به زير افكنده عقلا او را فاعل مختار می شمارند و گناهكارش می دانند. و نيز اگر كسی يك عمل غير اختياری را با اراده و خواست خويش ادامه دهد گناهكار است هر چند در اصل مختار نبوده. مثلا اگر كسی بی اختيار نظرش به نامحرم بيفتد گناهكار نيست اما اگر به اين نگاه ادامه دهد گناهكار محسوب می شود، زيرا ادامه نگاه در اختيارش بوده است. از اين رو [[امام صادق]] عليه السّلام فرمود: قَالَ و َقَالَ عليه السلام أَوَّلُ نَظْرَةٍ لَكَ و َالثَّانِيَةُ عَلَيْكَ وَلَا لَكَ وَ الثَّالِثَةُ فِيهَا الْهَلَاكُ؛ نگاه اول به سود تو است و نگاه دوم به زيان تو است نه به سود تو و در نگاه سوم هلاك تو است. (وسائل الشيعة، ج20، ص194)
 
 
 
بنابر اين، از مقدّمات سوءظن مانند تجسس و گوش دادن به شايعات بايد پرهيز كرد و نيز در صورت بروز سوءظن بايستی آن را به فراموشی سپرد و از پی گيری و ترتيب اثر دوری جست.
 
 
 
* نكته دوم:
 
 
 
كه ياد آوری آن مفيد به نظر می رسد آن است كه چون سوءظن از مهلكات است، نبايد خود را در معرض سوءظن قرار دهد چنان كه اميرمؤمنان عليه السّلام فرموده است: مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ وَ...؛ كسی كه خود را در معرض تهمت قرار دهد ملامت نكند كسی را كه به او بدگمان شود. (كافی، ج8، ص152)
 
 
 
و روايت است كه پيغمبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم با همسر خود صفيّه دختر [[حيیّ بن اخطب]] در بيرون خانه سخن می گفت، مردی از انصار بر حضرت گذشـت. رسول خدا او را صدا زد و فرمود: ای فلان اين همسر من صفيّه است. وی عرض كرد: يا رسول اللّه مگر ما به تو جز گمان نيك می بريم؟ فرمود: [[شيطان]] همچون خون در آدمی جريان دارد، ترسيدم كه در تو نيز داخل شود.
 
  
 
==راه علاج سوءظن==
 
==راه علاج سوءظن==
سطر ۱۵۶: سطر ۱۱۳:
 
موراد زیر می تواند کمک شایانی به علاج سوء ظن بکند:
 
موراد زیر می تواند کمک شایانی به علاج سوء ظن بکند:
  
* شخص در مورد مضرات و مفاسد سوءظن و محاسن حسن ظن كمی تأمل كند (درك مصالح و مفاسد).  
+
*شخص در مورد مضرات و مفاسد سوءظن و محاسن [[حسن ظن]] کمی تأمل کند (درک مصالح و مفاسد).
*انسان مواظب باشد هرگاه گمان بدی از مسلمانی به ذهن او خطور كرد نهايت تلاش خود را بكار گيرد تا به آن معتقد نشود.
+
*انسان مواظب باشد هرگاه گمان بدی از مسلمانی به ذهن او خطور کرد، نهایت تلاش خود را بکار گیرد تا به آن معتقد نشود. [[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام]] صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: {{متن حدیث|إِذَا ظَنَنتَ فَلاَ تُحَقِّقْ}}؛ هرگاه به کسی بدگمان شدی آن را تصدیق مکن (یعنی به صرف گمان چیزی را باور مدار). <ref>بحارالانوار، ج۵۵، ص۳۲۰</ref>
 
 
پيامبر اسلام صلّی اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: إِذَا ظَنَنتَ فَلاَ تُحَقِّقْ؛ هرگاه به كسی بدگمان شدی آن را تصديق مكن (يعنی به صرف گمان چيزی را باور مدار). (بحارالانوار، ج55، ص320)
 
 
 
* بايد بكوشد تا ظن خود را كنار گذاشته و آن را دنبال نكند و در مورد آن شخص تشويشی را به دل راه ندهد و رفتار خود را با او تغيير ندهد، و همان گرامي داشت و اعتماد پيشين را نسبت به او كم نكند، بلكه در بزرگداشت و احترام او بيشتر بكوشد و حتی در حق او دعای خير كند، كه اين كار شيطان را مأيوس می كند و ديگر او در صدد ايجاد بدبينی در وجود تو برنمی آيد تا مبادا انسان برای دفع آن به دعا و گرامی داشت بيشتر بپردازد.
 
  
* تا زمانی كه انسان از كسی كردار و رفتار بدی نديده است نبايد به او بدبين شود، زيرا شنيدن يا حدس و گمان معيار خوبی و بدی اشخاص نيست و بسياری از مطالبی كه انسان می شنود بی پايه و بی دليل است.
+
*باید بکوشد تا ظن خود را کنار گذاشته و آن را دنبال نکند و در مورد آن شخص تشویشی را به دل راه ندهد و رفتار خود را با او تغییر ندهد، و همان گرامی داشت و اعتماد پیشین را نسبت به او کم نکند، بلکه در بزرگداشت و احترام او بیشتر بکوشد و حتی در حق او دعای خیر کند، که این کار شیطان را مأیوس می کند.
  
[[امام باقر]] عليه السّلام فرمود: سُئِلَ أَميِرُ المُؤْمَنيِِنَ عليه السّلام كَمْ بَيْنَ الحَقِّ وَ البَاطِلِ؟ فَقَالَ أَربَعُ أَصَابِعَ وَ وَضَعَ أَميِرُ المُؤمِنيِنَ عليه السّلام يَدَهُ عَلَی أُذُنِهِ وَعَيْنَيْهِ، فَقَالَ: مَا رَأَتْهُ عَيْناكَ فَهُوَ الحَقّ وَ مَا سَمِعَتْهُ اُذُناكَ فَأَكْثَرُهُ بَاطِلٌ؛ از اميرالمؤمنين عليه السّلام سؤال شد كه فاصله بين حق و باطل چه اندازه است؟ فرمود: چهار انگشت. آن گاه اميرمؤمنان عليه السّلام دست خود را بر گوش و دو چشم خويش گذاشت و فرمود: آن چه چشمهايت ببيند حق است و آن چه گوشت شنيده بيشترش نادرست و باطل است. (بحارالانوار، ج72، ص196)
+
*تا زمانی که انسان از کسی کردار و رفتار بدی ندیده است، نباید به او بدبین شود، زیرا شنیدن یا حدس و گمان معیار خوبی و بدی اشخاص نیست و بسیاری از مطالبی که انسان می شنود بی پایه و بی دلیل است. [[امام باقر]] علیه السّلام فرمود: {{متن حدیث|سُئِلَ أَمیرُ المُؤْمَنینَ علیه السّلام کمْ بَینَ الحَقِّ وَ البَاطِلِ؟ فَقَالَ أَربَعُ أَصَابِعَ وَ وَضَعَ أَمیرُ المُؤمِنینَ علیه السّلام یدَهُ عَلَی أُذُنِهِ وَعَینَیهِ، فَقَالَ: مَا رَأَتْهُ عَیناک فَهُوَ الحَقّ وَ مَا سَمِعَتْهُ اُذُناک فَأَکثَرُهُ بَاطِلٌ}}؛ از امیرالمؤمنین علیه السّلام سؤال شد که فاصله بین حق و باطل چه اندازه است؟ فرمود: چهار انگشت. آن گاه امیرمؤمنان دست خود را بر گوش و دو چشم خویش گذاشت و فرمود: آن چه چشمهایت ببیند [[حق]] است و آن چه گوشت شنیده بیشترش نادرست و [[باطل]] است.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۹۶</ref>
  
* حداقل به سوء ظن خود ترتيب اثر عملی ندهد. ترتیب اثر عملی چنین است که انسان گمان خود را به عنوان يك واقعيت مسلّم تلقی كرده و آثار واقع را بر آن بار كند. مثلا ظنّ خود را به صورت يك خبر قطعی بازگو نمايد و ديگران را به صرف گمان، متهم و محكوم سازد. بديهی است نتيجه اين گونه برخورد جز تهمت و غيبت و هتك آبرو و تضييع حقوق افراد و جامعه چيز ديگری نمی تواند باشد. چه بسيار آبروها و استعداد ها و لياقت ها كه در اثر يك سوءظن جزئی و بی اساس بر باد رفت و مردم را از نتايج اين سرمايه های اجتماعی و الهی، محروم ساخت.
+
*حداقل به سوء ظن خود ترتیب اثر عملی ندهد. ترتیب اثر عملی چنین است که انسان گمان خود را به عنوان یک واقعیت مسلّم تلقی کرده و آثار واقع را بر آن بار کند. مثلا ظنّ خود را به صورت یک خبر قطعی بازگو نماید و دیگران را به صرف گمان، متهم و محکوم سازد. بدیهی است نتیجه این گونه برخورد جز [[تهمت]] و [[غیبت (گناه)|غیبت]] و هتک [[آبرو]] و تضییع حقوق افراد و جامعه چیز دیگری نمی تواند باشد. چه بسیار آبروها و استعداد ها و لیاقت ها که در اثر یک سوءظن جزئی و بی اساس بر باد رفت و مردم را از نتایج این سرمایه های اجتماعی و الهی، محروم ساخت.
  
 +
== پانویس ==
 +
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
[http://www.downloadbook.org/maasumin/np/SOUE-ZAN.HTM گروهی از پژوهشگران، سوء ظن، سایت دانلود بوک، بخش با معصومین]، بازیابی: 2 بهمن 1391.
+
* [http://www.downloadbook.org/maasumin/np/SOUE-ZAN.HTM گروهی از پژوهشگران، سوء ظن، سایت دانلود بوک، بخش با معصومین]، بازیابی: ۲ بهمن ۱۳۹۱.
  
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۴


یکی از صفات رذیله و ناپسندی که در انسان ها وجود دارد «سوءظن» است. سوءظن یعنی این که انسان نسبت به دیگران گونه ای بدگمانی و بدبینی داشته باشد و به تعبیری به همه چیز با عینک بدبینی بنگرد، بطوری که گفتار و کردار دیگران را در اکثر موارد حمل بر جهت منفی کند، مثلا اگر کسی به او ابراز محبت کند، او با خود می گوید حتما این شخص در صدد سودجویی و سوءاستفاده از من است؛ و بدگمانی ها و بدبینی هایی از این قبیل. سوءظن مفاسد زیادی به دنبال دارد که قرآن مجید و ائمه معصومین علیهم السّلام از آن نهی کرده اند.

مفهوم‌شناسی سوءظن

آنچه در آیات و أخبار از آن نهی شده، ظنّ سوء است که همان گمان نزدیک به یقین است، به گونه ای که موجب تمایل نفس به قبول آن شود؛ به این معنی که گمان بد را به دل راه دهد و به آن معتقد شود، لکن مجرّد گذشتن چیزی به خطور در ذهن، ظن مذموم و ناپسند نیست و وجه تمایز سوءظن از صِرف خطور امری به ذهن، این است که به واسطه سوءظن تغییری در دل، احساس می شود. مثلا الفت و محبّت به نفرت و دشمنی تبدیل می شود و یا رفتار و معاشرت نسبت به گذشته تفاوت می کند و دلیل این بیان، گفتار پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است که فرمود: ثَلاثٌ فِی الْمُؤْمِنِ لاتَسْتَحْسِنُ و لَهُ مِنْهُنَّ مَخْرَجٌ، فَمَخْرَجَُهُ مِن سُؤءِ الظّنّ ألا یحَقّقَهُ؛ سه چیز است که برای مؤمن پسندیده نیست و راه فرار از آن ها برای او مهیا است، و راه گریز از سوءظن این است که آن را به عمل درنیاورد،[۱] یعنی در دل به گمان خود معتقد نشود و به معرض عمل درنیاورد، نه در قلب و نه در عمل.

ترتیب اثر دادن به سوءظن

ترتیب اثر دادن به سوءظن به دو گونه است:

  • ترتیب اثر قلبی که علمای اخلاق از آن به عقد القلب تعبیر کرده اند. ترتیب اثر قلبی آن است که انسان گمان خود را که در ابتدا یک تصور ساده و خاطره زود گذر بیش نیست در ذهن بسپارد، سپس آن را پرورش دهد و به صورت نوعی باور (عقد قلب) در آورد، بطوری که امر بر خودش ‍ نیز مشتبه شود و گمانش را به جای یقین بگیرد و آثار علم و یقین بر آن بار کند. در چنین وضعی، انسان نسبت به دوستش بدگمان شده و حس اعتمادش سلب می گردد. این حالت نوعی بیماری روحی و اخلاقی است که در صورت شمول و عمومیت، اساس زندگی را متزلزل می کند و جامعه را به فساد و تباهی می کشد.
  • ترتیب اثر عملی که عملا به صورت تهمت و غیبت یا تضییع حقوق دیگران تحقق می پذیرد.

منشأ سوءظن

سوءظنّ و بد دلی از نتایج ضعف و پستی نفس و حاکی از خبث باطن انسان است. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: سُوءُ الظَّنِّ بِمَنْ لایخُونُ مِنَ اللُّؤمِ؛ از پستی انسان است که به کسانی که خیانت پیشه نیستند، بدگمان باشد.[۲]

زیرا انسان ضعیف النفس هر فکر فاسدی را که به خاطرش می گذرد و به ذهنش خطور می کند می پذیرد و به آن ترتیب اثر نیز می دهد، مثلا شیطان او را وا می دارد که از او غیبت کند یا در بزرگداشت و احترام او بی اعتنائی و سستی نماید و در ادای حقوق او کوتاهی کند، یا به دیده حقارت به او بنگرد و خود را از او بهتر بداند و اگر کسی از طینت پاکی برخوردار باشد، با ظن و گمان، آبروی کسی را نمی برد و به صورت حدس و گمان و یا تنها به بهانه این که من شنیدم فلانی مرتکب فلان خلاف شده است، حیثیت و شخصیت او را لکه دار نمی کند.

و امیرمؤمنان علیه السّلام فرمود: ضَعْ أَمْرَ أَخِیک عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یأْتِیک مَا یغْلِبُک مِنْهُ وَلَا تَظُنَّنَّ بِکلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیک سُوءاً و َأَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیرِ مَحْمِلًا؛ کار برادر دینی خود را به بهترین وجه و محمل توجیه و حمل کن تا بقدری که ظنّ غالب از بدی او برای تو پیدا شود، و از سخنی که از دهان برادرت بیرون آید تا وقتی که می توانی محمل خوبی برای آن بیابی، گمان بد، مبر.[۳]

جایگاه سوءظن

نباید فراموش کرد که حسن ظن در شرایطی درست است که در جامعه صلاح بر فساد غالب باشد، ولی در اجتماعی که اکثر افراد آن اهل فسادند ـیعنی فساد بر صلاح غلبه داردـ خوش بینی و حمل بر صحّت بی مورد است. در این گونه جوامع باید با عینک بدبینی نظر کرد و چنانچه بدون اتکا به محمل قابل قبول و معتبر، کارهای مردم را توجیه و تصحیح کنیم خود را فریب داده ایم.

امیرالمؤمنین علیه السّلام در این مورد فرموده است: إِذَا اسْتَوْلیَ الصَّلاَحُ عَلَی الزّمَانِ و َأَهلِِهِ ثُمّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظّنَّ بِرَجُلٍ لَم تظْهَرْ مِنْهُ حُوبَةٌ فَقَد ظَلَمَ، و َإِذَا اسْتَولیَ الفَسَادُ عَلیَ الزّماَنِ وَ أَهلِهِ فَأَحسَنَ رَجُلٌ الظّنَّ بِرَجُلٍ فََقَدْ غرَّرَ؛ هنگامی که صلاح و نیکی زمانه و مردم آن را در بر گیرد در چنین شرایطی اگر کسی گمان بد به دیگری ببرد که از او گناهی آشکار نشده است بی تردید به او ستم کرده است، اما هنگامی که فساد بر زمان و اهل آن فراگیر شد هر کس به دیگری گمان خوب ببرد قطعا خود را فریب داده است.[۴]

و از امام هادی علیه السّلام نیز آمده است: إِذَا کانَ زَمانٌ اَلعَدلُ فیهِ أَغلَبُ مِنَ الجَورِ فَحَرَامٌ أَن تَظنَّ بِأَحَدٍ سوُءً حَتّی یعلَمَ ذَلِک مِنهُ وَإِذَا کانَ زَمَانٌ الجَورُ فیهِ أَغلَبُ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَنْ یظنَّ بِأَحَدٍ خَیرًا حَتَّی یبدُوا ذَلِک مِنْه؛ هنگامی که عدالت بر جور و ستم غالب باشد حرام است به کسی سوءظن ببری مگر آن که بدانی که فلان کار زشت را انجام داده است، و زمانی که جور و ستم بیش از عدل و داد باشد کسی حق ندارد به دیگری گمان خوب ببرد مگر در صورتی که خوبی وی کاملا مشهود و آشکار باشد.[۵]

البته باید دانست که در زمان غلبه فساد بر صلاح، گر چه خوش بینی، ساده اندیشی است؛ ولی بدگمانی نیز روا نمی باشد. به عبارت دیگر، در این گونه شرایط هر چند نمی توان بدون دلیل به مردم اعتماد کرد، ولی به صرف ظن و گمان نیز نمی توان کسی را محکوم ساخت، که فرمود: «إِنَّ الظَّنَّ لَا یغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیئًا»؛ مظنّه و گمان به هیچ وجه جای حق و حقیقت را نمی گیرد.[۶] پس، در این گونه موارد باید از هر دو جهت احتیاط را از دست نداد: چه در مقام قضاوت و داوری و چه در مقام اعتماد به مردم و خلاصه بدون تحقیق و بررسی هیچ گونه اقدامی نباید کرد.

امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرماید: لَیسَ مِنَ العَدلِ القَضَاءُ عَلیَ الثّقَةِ بِالظّنِّ؛ داوری کردن با استناد و اتکا به ظن و گمان از عدالت به دور است.[۷]

نکات مربوط به سوءظن

  • نکته اول: بی تردید نمی توان مطلق گمان را بدون قید و شرط، گناه و حرام دانست، زیرا خطورات زودگذر و تصورات ذهنی در برخورد با حوادثی که در اطراف انسان می گذرد امری قهری و طبیعی و خارج از دایره اختیار انسان است. این گونه خاطرات به هیچ وجه قابل اتصاف به حسن و قبح تکلیفی و اخلاقی نیست و متعلق امر و نهی واقع نمی شود، مگر آن که در پیدایش آن اراده شـخص دخیل باشـد و مقدماتش را با اراده و اختیار فراهم کند و یا آن که به گمانش ترتیب اثر سوئی بدهد، مثلا با تجسّس در اسرار دیگران مقدمات پیدایش سوءظن را ایجاد کند و یا آن که به صرف سوءظن، دیگران را متهم سازد. بنابر این، از مقدّمات سوءظن مانند تجسس و گوش دادن به شایعات باید پرهیز کرد و نیز در صورت بروز سوءظن بایستی آن را به فراموشی سپرد و از پی گیری و ترتیب اثر دوری جست.
  • نکته دوم: چون سوءظن از مهلکات است، نباید خود را در معرض سوءظن قرار داد، چنان که امیرمؤمنان علیه السّلام فرموده است: مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهَمَةِ فَلَا یلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ وَ...؛ کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد ملامت نکند کسی را که به او بدگمان شود.[۸] و روایت است که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم با همسر خود صفیه دختر حییّ بن اخطب در بیرون خانه سخن می گفت، مردی از انصار بر حضرت گذشـت. رسول خدا او را صدا زد و فرمود: ای فلان این همسر من صفیه است. وی عرض کرد: یا رسول اللّه مگر ما به تو جز گمان نیک می بریم؟ فرمود: شیطان همچون خون در آدمی جریان دارد، ترسیدم که در تو نیز داخل شود.

سوءظن در قرآن

خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: «یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجتَنِبُوا کثیرا مِن الظَّنِّ إنَّ بَعضَ الظَّنِّ إثْمٌ و َلاتَجَسَّسُوا وَ لایغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضاً أَیحِبُّ أَحَدُکمْ أَنْ یأْکلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتاً فَکرِهْتُمُوهُ و َاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ تَوّابٌ رَحِیم»؛ ای کسانی که ایمان دارید، از بسیاری گمانها بپرهیزید که بعضی گمانها گناه است و نیز هرگز (از حال درونی هم) تجسس نکنید و غیبت یکدیگر نکنید آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد البته از خوردن آن نفرت و کراهت دارید (پس بدانید که صورت واقعیه غیبت مؤمن چنین است) و از خدا پروا داشته باشید که خدا توبه پذیر و مهربان است.[۹]

نکته: قرآن کریم با این که تنها بعضی از ظنون را گناه می داند ولی می فرماید: «اجْتَنِبُوا کثِیرًا مِنَ الظَّنِّ»[۱۰] از بسیاری از ظنون اجتناب کنید مبادا گرفتار سوءظنّ حرام شوید.

و نیز فرموده است: «وَذَلِکمْ ظَنُّکمُ الَّذِی ظَنَنتُم بِرَبِّکمْ أَرْدَاکمْ»؛ این گمان شما که به خدای خود بردید شما را هلاک کرد.[۱۱]

و همچنین در جای دیگر فرموده است: «وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوء وَ کنْتُمْ قَوْما بُورا»؛ و گمان بد بردید و گروهی هلاک زده شدید.[۱۲]

مراتب سوءظن

آنچه از روایات برمی آید این است که سوءظن دارای دو مرتبه است:

الف. سوءظن به خداوند

انسان باید در طول زندگی به خداوند و رحمت او خوش بین و امیدوار باشد و به یقین بداند خداوند متعال از پدر و مادر نسبت به او مهربانتر است و با او به خوبی و احسن وجه مدارا خواهد نمود. در روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام این مطلب مفصلا بیان شده است که به ذکر چند روایت اکتفا می کنیم:

  • حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در یکی از خطابه های خویش فرمودند: وَالَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِی مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیرَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَرَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ الْکفِّ عَنِ اغْتِیابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ لَایعَذِّبُ اللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءٍ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ تَقْصِیرٍ مِنْ رَجَائِهِ لَهُ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اغْتِیابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ لَایحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا کانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ کرِیمٌ بِیدِهِ الْخَیرُ یسْتَحْیی أَنْ یکونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ یخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَیه؛ قسم به کسی که جز او خدایی نیست، خیر دنیا و آخرت به مؤمنی عطا نشد مگر بواسطه چهار چیز: حسن ظن نسبت به خدا، امیدوار بودن به رحمت او، خوش اخلاقی، اجتناب از غیبت مؤمنین؛ و قسم به کسی که جز او خدایی نیست خداوند هیچ مؤمنی را بعد از توبه و استغفار عذاب نمی کند مگر به واسطه چهار چیز: سوءظن نسبت به خدا، ناامیدی و یاس از رحمت بی کران او، بداخلاقی، غیبت مؤمنین. و قسم به خدایی که جز او معبودی نیست هیچ مؤمنی به خدا حسن ظن نمی ورزد مگر اینکه خداوند در نزد آن حسن ظن است یعنی با او مطابق همان حسن ظن برخورد می نماید چرا که او کریمی است که تمام خوبی ها به دست اوست و شرم دارد از این که بنده ای به او حسن ظن داشته باشد و او خلاف آن ظن با او معامله نماید و امیدش را نا امید گرداند پس به خداوند و رحمت او امیدوار و راغب باشید.[۱۳]
  • و همچنین امام رضا علیه السلام می فرمایند: أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یقُول: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی بِی إِنْ خَیراً فَخَیراً وَإِنْ شَرّاً فَشَرّاً؛ گمانت را به خدا نیکو گردان چرا که خداوند می فرماید: من نزد گمان بنده ام هستم اگر او به من خوش بین باشد من با او به خوبی معامله می کنم و بالعکس اگر نسبت به من بدبین باشد من هم مطابق همان نیت با او معامله می کنم.[۱۴]
  • در روایت دیگری باز حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: فَأَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام کانَ یقُولُ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ کانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَمَنْ رَضِی بِالْقَلِیلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ مِنْهُ الْیسِیرَ مِنَ الْعَمَلِ؛ گمان خود را نبست به پروردگار نیکو گردان زیرا حضرت ابا عبدالله علیه السلام مکرر می فرمودند: کسی که گمانش نسبت به خداوند نیکو باشد خداوند در نزد گمان آن بنده نسبت به خودش خواهد بود ـ با او مطابق همان گمان معامله خواهد نمود ـ و کسی که به مقدار اندکی از روزی اکتفا نماید خداوند متقابلا عمل کم او را قبول خواهد نمود.[۱۵]

ب. سوءظن نسبت به مردم

  • رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: إنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ المُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالَهُ وَ عِرْضَهُ وَأَنْ یظُنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْءِ؛ خداوند خون و مال و آبروی مسلمان را محترم شمرده و سوءظن به مسلمان را تحریم فرموده است. (در مذمت سوءظن به مردم همین بس که حضرت رسول آن را در کنار کشتن و تجاوز به آبروی مؤمن بیان نموده است.)
  • امیرمؤمنان علی علیه السّلام فرمود: اطرحُوا سُوءَ الظّنّ بَینََکمْ فَإِنّ اللّه عزّوَجَلّ نَهی عَنْ ذَلِک؛ نسبت به یکدیگر سوءظن نداشته باشید زیرا خدا از آن نهی کرده است.[۱۶]
  • پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: إیاکمْ وَالظّنّ فإنّ الظّنّ أکذَبُ الْحَدِیثِ؛ از سوءظن بپرهیزید چرا که آن دروغ ترین خبرها است.

حکم شرعی سوءظن

از آیات و روایات بخوبی استفاده می شود که سوءظنّ (در صورتی که به مرحله عقد قلب و ترتیب اثر عملی برسد) حرام است و برای این که گمان های بد به مرحله باور و عقد القلب نرسد، دستور این است که به تصورات و خاطرات بدی که احیانا در ذهنتان خطور می کند اعتنا نکنید.

سرّ این که در شرع از بد گمانی نهی شده این است که اسرار قلوب را جز علّام الغیوب نمی داند و تنها اوست که از باطن همه موجودات و نیت انسان ها آگاه است: «یعْلَمُ خائِنَةَ الْأعْینِ وَما تُخْفِی الصُّدورُ» ـ او: خداوند از خیانت چشم ها و از آنچه در سینه ها پنهان است خبر دارد[۱۷] ـ و هیچ کس حقّ ندارد نسبت به دیگری اعتقاد و پیش داوری منفی داشته باشد مگر این که بدی او از راه های غیر قابل انکار که اصلا قابل توجیه نباشد ثابت شود. امّا نسبت به چیزهایی که برای او یقینی نیست و اصلا از او چیزی ندیده و نشنیده و یا این که دیده و شنیده ولی قابل توجیه است باید آن را وسوسه شیطان ـ که دشمن قسم خورده بشریت است ـ تلقی کند و اصلا به آن گمان، اعتنایی نکند چرا که اگر به چنین گمانی اعتنا کند در حقیقت به این آیه شریفه عمل نکرده است که می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَینُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ»[۱۸]؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر شخص فاسقی برای شما خبری آورد در باره آن تحقیق کنید، مبادا نادانسته به گروهی از مردم آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید.

بنابراین برای اهل ایمان جایز نیست که شیطان لعین را در خبری که به دل افکنده، چنانچه قابل توجیه و حمل بر صحت باشد، تصدیق کنند، اگر چه بعضی قرائن فساد همراه آن باشد. مثلا اگر عالمی را در خانه امیر ظالمی ببینی، گمان مبر که به طمع مال حرام آنجا رفته، زیرا محتمل است که رفتنش برای دادرسی و کمک مظلومی باشد و دقیقا به همین جهت نیز باید در گفتار افراد غیر متعهدی که درباره دیگران سخن می گویند تحقیق کرد، چه بسا او نسبت به آن شخص سوءظن دارد و آن را برای ما بازگو می کند و یا این که روی اغراض شخصی و خصومت های فردی می خواهد شخصیت او را ترور کند و بدین وسیله از عظمت و ابّهت او در میان اجتماع بکاهد.

مفاسد سوءظن

در این جا مناسب است به پاره ای از احادیث اشاره کنیم تا بهتر معلوم شود که سوءظن تا چه اندازه خطرناک است و چه زیان هایی (اجتماعی، فردی و معنوی) به بار می آورد و شاید با توجه به این گونه مفاسد زیانبار، بیماری های خود را بشناسیم و هر چه زودتر در صدد بهبود و اصلاح آن برآییم.

الف: زیانهای فردی سوءظن:

۱. گوشه گیری: یکی از زیان های فردی سوءظن این است که شخص بدگمان به دلیل عدم اعتماد به مردم، همیشه در رنج و ناراحتی بسر می برد و به گمان بد خود دیگر کسی را نمی یابد که با او معاشرت کند، چون افراد بدبین به خاطر ترسی که از مردم دارند و آنان را مورد اعتماد خود نمی دانند، جز این که گوشه نشینی اختیار کرده و دور از اجتماع زندگی کنند و به طور کلی روابط خود را با مردم قطع نمایند، چاره ای ندارند زیرا از همه می ترسند. حضرت علی علیه السّلام فرمود: مَن لَم یحْسِنْ ظَنّهُ اِسْتَوْحَشَ مِن کلّ أَحَدٍ؛ کسی که بدبین است از همه وحشت دارد.[۱۹]

۲. سوءظن غیبت قلبی است: زیان فردی دیگری که سوءظن دارد این است که گمان بد، خود نوعی غیبت قلبی است. علمای اخلاق، سوءظن را یکی از مصادیق غیبت قلب می دانند، به این معنی که اگر انسان در دل و ضمیر خود نسبت به برادر مسلمانش بدبین شد، در دل از او غیبت کرده است و از دیدگاه دین مقدس اسلام، گذشته از ممنوع بودن گناه، فکر گناه نیز ناپسند است، چون فکر گناه سبب می شود که انسان صفای روح خود را از دست بدهد.

امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام فرمود: مَن کثُرَ فِکرُهُ فِی المَعَاصِی دَعَتهُ إِلَیهَا؛ کسی که زیاد در باره گناهان فکر کند گناهان او را به سوی خود می کشند.[۲۰]

سوءظن نیز این گونه است، زیرا اگر کسی نسبت به برادران دینی خود بدگمان شد و به این بدبینی ترتیب اثر داد ـ یعنی در دل آن را پی گیری کرد و پرورش داد ـ سوءظن او منتهی به غیبت قلبی می شود.

ب: زیانهای اجتماعی سوءظن:

۱. اختلال در امور اجتماع: مردم باید در معاشرت خود نسبت به یکدیگر حسن ظن داشـته باشند، که اگر حسن ظن و اعتماد متقابل نباشد، چرخ زندگی از کار می افتد و ادامه فعالیت و همکاری برای مردم دشوار می شود، زیرا در اجتماعی که مردم به یکدیگر اطمینان نداشته باشند نمی توانند روابط خوب و پایداری میان خود برقرار سازند.

۲. گسستن رشته الفت در اجتماع: یکی از زیانبارترین نتایج سوءظن این است که رشته الفت و مودّت مردم را از هم می گسلد و بین آنان تفرقه و جدایی به وجود می آورد.

حضرت علی علیه السّلام فرمود: مَن غَلَبَ عَلَیهِ سُوءُ الظّنّ لَم یتْرَک بَینَهُ وَ بَینَ خَلیلٍ صُلْحًا؛ بر هر کس بدگمانی غلبه کند هر گونه صلح و صفا بین او و دوستانش از بین می رود.[۲۱]

ج: زیانهای معنوی سوءظن:

۱. تباه شدن عبادت و ایمان: از مفاسد دیگری که سوءظن دارد این است که سبب فساد و تباهی عبادت انسان می شود. از این رو امیرمؤمنان علیه السّلام مردم را از عاقبت این بلایی که دامن گیر افراد می شود بر حذر داشته و می فرماید: إیاک أنْ تسِیء الظَّنَّ فإِنَّ سُوء الظَّنَّ یفْسِدُ الْعِبادة و یعظِّمُ الْوِزْر؛ از گمان بد دوری کنید زیرا بدگمانی اثر عبادت را از بین می برد و گناه انسان را بزرگ می سازد.[۲۲]

و نیز فرمود: لا اِیمَانَ مَعَ سُوءِ ظَنّ؛ ایمان با سوءظن جمع نمی شود.[۲۳]

و نیز حضرت می فرمایند: آفَةُ الدِّینِ سُوءُ الظَّن؛ سوءظن آفت و مخرب دین است.[۲۴]

وَرُوِی أَنَّ دَاوُدَ علیه السلام قَالَ یا رَبِّ مَا آمَنَ بِک مَنْ عَرَفَک وَلَمْ یحْسِنِ الظَّنَّ بِک؛ روایت شده حضرت داود علیه السلام به خداوند عرضه می دارد خدایا: کسی که تو را شناخت و به تو خوش ببن و خوش گمان نبود در حقیقت به تو ایمان نیاورده است.[۲۵]

۲. سوءظن منشأ گناهان و صفات ناپسند دیگر: امیرمؤمنان علیه السّلام فرمود: سُوءُ الظَّنِّ یفْسِدُ الْأُمُورَ و َیبْعِثُ عَلیَ الشّرُور؛ بدگمانی درباره مردم کارها را درهم می ریزد و بدی ها را برمی انگیزد و مردم را به بدی ها و زشتی ها وامی دارد.[۲۶]

راه علاج سوءظن

موراد زیر می تواند کمک شایانی به علاج سوء ظن بکند:

  • شخص در مورد مضرات و مفاسد سوءظن و محاسن حسن ظن کمی تأمل کند (درک مصالح و مفاسد).
  • انسان مواظب باشد هرگاه گمان بدی از مسلمانی به ذهن او خطور کرد، نهایت تلاش خود را بکار گیرد تا به آن معتقد نشود. پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: إِذَا ظَنَنتَ فَلاَ تُحَقِّقْ؛ هرگاه به کسی بدگمان شدی آن را تصدیق مکن (یعنی به صرف گمان چیزی را باور مدار). [۲۷]
  • باید بکوشد تا ظن خود را کنار گذاشته و آن را دنبال نکند و در مورد آن شخص تشویشی را به دل راه ندهد و رفتار خود را با او تغییر ندهد، و همان گرامی داشت و اعتماد پیشین را نسبت به او کم نکند، بلکه در بزرگداشت و احترام او بیشتر بکوشد و حتی در حق او دعای خیر کند، که این کار شیطان را مأیوس می کند.
  • تا زمانی که انسان از کسی کردار و رفتار بدی ندیده است، نباید به او بدبین شود، زیرا شنیدن یا حدس و گمان معیار خوبی و بدی اشخاص نیست و بسیاری از مطالبی که انسان می شنود بی پایه و بی دلیل است. امام باقر علیه السّلام فرمود: سُئِلَ أَمیرُ المُؤْمَنینَ علیه السّلام کمْ بَینَ الحَقِّ وَ البَاطِلِ؟ فَقَالَ أَربَعُ أَصَابِعَ وَ وَضَعَ أَمیرُ المُؤمِنینَ علیه السّلام یدَهُ عَلَی أُذُنِهِ وَعَینَیهِ، فَقَالَ: مَا رَأَتْهُ عَیناک فَهُوَ الحَقّ وَ مَا سَمِعَتْهُ اُذُناک فَأَکثَرُهُ بَاطِلٌ؛ از امیرالمؤمنین علیه السّلام سؤال شد که فاصله بین حق و باطل چه اندازه است؟ فرمود: چهار انگشت. آن گاه امیرمؤمنان دست خود را بر گوش و دو چشم خویش گذاشت و فرمود: آن چه چشمهایت ببیند حق است و آن چه گوشت شنیده بیشترش نادرست و باطل است.[۲۸]
  • حداقل به سوء ظن خود ترتیب اثر عملی ندهد. ترتیب اثر عملی چنین است که انسان گمان خود را به عنوان یک واقعیت مسلّم تلقی کرده و آثار واقع را بر آن بار کند. مثلا ظنّ خود را به صورت یک خبر قطعی بازگو نماید و دیگران را به صرف گمان، متهم و محکوم سازد. بدیهی است نتیجه این گونه برخورد جز تهمت و غیبت و هتک آبرو و تضییع حقوق افراد و جامعه چیز دیگری نمی تواند باشد. چه بسیار آبروها و استعداد ها و لیاقت ها که در اثر یک سوءظن جزئی و بی اساس بر باد رفت و مردم را از نتایج این سرمایه های اجتماعی و الهی، محروم ساخت.

پانویس

  1. بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۰۱، باب ۶۲
  2. غررالحکم، ۲۶۳
  3. الکافی، ج۲، ص۳۶۲
  4. نهج البلاغة، ۴۸۹
  5. بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۹۷
  6. سوره نجم، آیه ۲۸
  7. وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۳۷۹
  8. کافی، ج۸، ص۱۵۲
  9. سوره حجرات،آیه۱۲
  10. سوره حجرات،آیه ۱۲
  11. سوره فصلت،آیه ۲۳
  12. سوره فتح، آیه ۱۲
  13. وسائل، ۱۵، ص۲۳۰
  14. وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۲۹
  15. وسائل، ۱۵، ص۲۲۹
  16. مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۴
  17. سوره غافر/ آیه ۱۹
  18. سوره حجرات/آیه۶
  19. غررالحکم، ص۲۵۴
  20. غررالحکم؛ ۱۸۶
  21. غررالحکم، ص۲۶۴
  22. غررالحکم، ص۲۶۳
  23. غررالحکم، ص۲۶۴
  24. غررالحکم، ص۲۶۳
  25. مستدرک، ج۱۱، ص۲۴۸
  26. غررالحکم، ص۲۶۳
  27. بحارالانوار، ج۵۵، ص۳۲۰
  28. بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۹۶

منابع