آیه 3 سوره زمر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(نزول)
(معانی کلمات آیه)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«لِلّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ»: تنها عبادت بی‌شائبه از کفر و شرک، خداپسند و مقبول خدا است. تنها خدا، طاعت و عبادت خالصانه می‌گردد و بس. «مِن دُونِهِ»: غیر از خدا. جدای از خدا. «أَوْلِیَآءَ»: سرپرستان. یاوران. مراد معبودها است. از قبیل: فرشتگان و عُزَیر و عیسی و اصنام. (نگا: اعراف /  و ، هود /  و  رعد / ، کهف /  و  فرقان / ، عنکبوت / ). «زُلْفی»: (نگا: سبأ / ، ص /  و ). «کُفَّار»: کفرپیشه. کفران کننده نعمت.
 
==نزول==
 
 
*'''زلفى''': مصدر است به معنى تقرّب و نيز به معنى مقام و منزلت آيت، مراد از آن در آيه معناى مصدرى است.
 
*'''زلفى''': مصدر است به معنى تقرّب و نيز به معنى مقام و منزلت آيت، مراد از آن در آيه معناى مصدرى است.
 
*'''كفار''': بسيار كافر و بسيار ناسپاس: با قرائن معلوم مى‏‌شود.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص262</ref>
 
*'''كفار''': بسيار كافر و بسيار ناسپاس: با قرائن معلوم مى‏‌شود.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص262</ref>
 +
 +
==نزول==
 +
جویبر از ابن عباس نقل کند که این آیه درباره سه طائفه نازل گردیده که عبارت بودند از: عامر و کنانة و بنى سلمة زیرا اینان بت مى پرستیدند و معتقد بودند که فرشتگان دختران خدایند و مى گفتند: این بت ها را به خاطر تقرب و نزدیکى به سوى خداوند مى پرستیم.<ref> لباب النقول فی اسباب النزول.</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۵۴

مشاهده آیه در سوره

أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ۚ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ

مشاهده آیه در سوره


<<2 آیه 3 سوره زمر 4>>
سوره : سوره زمر (39)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آگاه باشید که دین خالص (بی هیچ شرک و ریا) برای خداست، و آنان که غیر خدا را (چون بتان و فرعونان) به دوستی و پرستش برگرفتند (گفتند) ما آن بتان را نمی‌پرستیم مگر برای اینکه ما را به درگاه خدا نیک مقرب گردانند. خدا البته (این عذر نپذیرد و) میان آنها در آنچه اختلاف می‌کنند حکم خواهد کرد، که خدا هرگز آن کس را که بسیار دروغگو و کافر نعمت است هدایت نخواهد کرد.

آگاه باشید! که دین خالص ویژه خداست، و آنان که به جای خدا سرپرستان و معبودانی برگزیده اند [و می گویند:] ما آنان را جز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک کنند، نمی پرستیم. بی تردید خدا میان آنان [و مؤمنان] درباره آنچه که اختلاف می کنند [و آن آیین توحید و شرک است] داوری خواهد کرد؛ قطعاً خدا آن کس را که دروغگو و بسیار ناسپاس است، هدایت نمی کند.

آگاه باشيد: آيين پاك از آنِ خداست، و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفته‌اند [به اين بهانه كه:] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند، نمى‌پرستيم، البته خدا ميان آنان در باره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند، داورى خواهد كرد. در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغ‌پرداز ناسپاس است هدايت نمى‌كند.

آگاه باش كه دين خالص از آن خداست و آنان كه سواى او ديگرى را به خدايى گرفتند، گفتند: اينان را از آن رو مى‌پرستيم تا وسيله نزديكى ما به خداى يكتا شوند. و خدا در آنچه اختلاف مى‌كنند ميانشان حكم خواهد كرد. خدا آن را كه دروغگو و ناسپاس باشد هدايت نمى‌كند.

آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: «اینها را نمی‌پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند»، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌کند؛ خداوند آن کس را که دروغگو و کفران‌کننده است هرگز هدایت نمی‌کند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed, only exclusive faith is worthy of Allah, and those who take other as awliya besides Him [claiming,] ‘We only worship them so that they may bring us near to Allah,’ Allah will judge between them concerning that about which they differ. Indeed Allah does not guide someone who is a liar and an ingrate.

Now, surely, sincere obedience is due to Allah (alone) and (as for) those who take guardians besides Him, (saying), We do not serve them save that they may make us nearer to Allah, surely Allah will judge between them in that in which they differ; surely Allah does not guide him aright who is a liar, ungrateful.

Surely pure religion is for Allah only. And those who choose protecting friends beside Him (say): We worship them only that they may bring us near unto Allah. Lo! Allah will judge between them concerning that wherein they differ. Lo! Allah guideth not him who is a liar, an ingrate.

Is it not to Allah that sincere devotion is due? But those who take for protectors other than Allah (say): "We only serve them in order that they may bring us nearer to Allah." Truly Allah will judge between them in that wherein they differ. But Allah guides not such as are false and ungrateful.

معانی کلمات آیه

  • زلفى: مصدر است به معنى تقرّب و نيز به معنى مقام و منزلت آيت، مراد از آن در آيه معناى مصدرى است.
  • كفار: بسيار كافر و بسيار ناسپاس: با قرائن معلوم مى‏‌شود.[۱]

نزول

جویبر از ابن عباس نقل کند که این آیه درباره سه طائفه نازل گردیده که عبارت بودند از: عامر و کنانة و بنى سلمة زیرا اینان بت مى پرستیدند و معتقد بودند که فرشتگان دختران خدایند و مى گفتند: این بت ها را به خاطر تقرب و نزدیکى به سوى خداوند مى پرستیم.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ «3»

آگاه باشيد كه دين خالص مخصوص خداوند است و كسانى كه به جاى خداوند معبودهايى را برگزيدند (و در توجيه كار خود گفتند:) ما آنها را نمى‌پرستيم مگر براى آن كه ما را هر چه بيش‌تر به خدا نزديك كنند، همانا خداوند درباره‌ى آن چه آنان بر سر آن اختلاف مى‌كنند، ميانشان داورى خواهد كرد. البتّه خداوند كسى را كه دروغگوى كفران پيشه است هدايت نمى‌كند.

نکته ها

در آيه‌ى قبل به شخص پيامبر فرمود: عبادتت خالصانه باشد. «فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً» در اين آيه به همه‌ى مردم مى‌فرمايد: تمام عبادت‌ها بايد براى خداوند باشد. «لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ»

شخصى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گفت: ما اموال خود را به فقرا مى‌دهيم تا نام ما به نيكى برده شود. حضرت فرمود: خداوند تنها كار خالص را مى‌پذيرد و سپس اين آيه را تلاوت فرمود:

«1». ذاريات، 56.

جلد 8 - صفحه 141

أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ‌ ... «1»

براى بت پرستى ريشه‌هايى گفته‌اند، از جمله:

الف) براى احترام به بزرگان، مجسمه‌ى آنان را مى‌ساختند و با گذشت زمان اين مجسّمه‌ها به صورت مستقل پرستش مى‌شد.

ب) بت‌پرستان گمان مى‌كردند انسان نمى‌تواند مستقيماً با خدا ارتباط برقرار كند و نياز به واسطه‌هاى مقدّس دارد، لذا براى مقدّسين تمثالى مى‌ساختند كه به مرور زمان اين سمبل‌ها به صورت بت در آمد.

پیام ها

1- در شيوه‌ى تبليغ، مخاطب را حسّاس كنيد. (كلمه‌ «أَلا» يعنى آگاه باش كه مسئله مهمّى است)

2- تمام مكاتب بشرى با خرافات و هوس‌ها آلوده هستند و دين خالص، تنها از آن خداست. «لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ»

3- ارزش دين به خالص بودن آن است وگرنه هوس‌ها و خرافات آن را مسخ مى‌كند. «لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ»

4- منحرفان، انحرافات خود را توجيه مى‌كنند. بت‌پرستان مى‌گويند: ما بت‌ها را مى‌پرستيم زيرا نمى‌توانيم بدون واسطه به خدا نزديك شويم. «ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا»

5- خداجويى، امرى نهفته در وجود انسان حتّى مشركان است. «لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌»

6- در پيشگاه الهى بعضى واسطه‌ها مورد قبول و سفارش خداوند است. «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» «2» ولى بعضى وسيله‌ها مثل بت مورد قبول نيست. «ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌»

«1». تفسير درّالمنثور.

«2». مائده، 35.

جلد 8 - صفحه 142

7- بت پرستان مكّه خدا را قبول داشتند و بت‌ها را واسطه قرب به او مى‌پنداشتند.

«إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌»

8- مشركان به شفاعت عقيده داشتند لكن شفيع خود را بت‌ها مى‌پنداشتند. «إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌»

9- قرب به خدا محبوب همه است. «لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌»

10- قيامت روز پايان اختلافات است. يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما ... يَخْتَلِفُونَ‌

11- بستر هدايت الهى را بايد انسان در خود فراهم كند و دروغ و كفران، انسان را از قابليّت هدايت مى‌اندازد. «لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ»

12- دروغ مى‌تواند مقدّمه انحراف دائمى شود. «كاذِبٌ كَفَّارٌ»

13- تقرب آفرينى بت‌ها عقيده‌اى است بس دروغ. «كاذِبٌ»

14- بت‌ها نزد بت پرستان به مانند موجودات عاقل و فهيم بودند. (ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا ... كلمه‌ «هُمْ» براى افراد با شعور بكار مى‌رود.)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ «3»

أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ‌: آگاه باشيد مر خداى راست پرستش پاك از شرك، يعنى سزاوار آنست كه طاعت او خالص باشد از شائبه ريا و لوث شرك، زيرا ذات الهى يگانه است در ذات و صفات. وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا: و آنانكه فرا گرفتند، مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ؛ به غير از خداى به حق اوليائى كه به زعم خود معبودانند، ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا: به اعتقاد باطل گويند ما پرستش نمى‌كنيم ايشان را مگر براى آنكه نزديك گردانند ما را، إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌: بسوى خدا نزديك گردانيدنى، يعنى‌

جلد 11 - صفحه 219

پرستيدن ما ايشان را به جهت آنست كه شفاعت ما نمايند و به سبب آن شفاعت مقرب درگاه الهى شويم. إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ‌: بدرستى كه خداى تعالى حكم فرمايد ميان ايشان روز قيامت، فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ‌: در آن چيزى كه ايشان اختلاف مى‌كنند و ظاهر سازد بطلان همه را و حق را از باطل ممتاز سازد. إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي‌: بدرستى كه خداى تعالى هدايت ننمايد به اجبر و اكراه، مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ: كسى را كه دروغگو است در ادعاى شفاعت الهيه، بسيار ناسپاس در حق منعم حقيقى خود كه منكر وحدانيت او باشد و جاحد اخلاص عبوديت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «1» إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ «2» أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ «3» لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفى‌ مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ «4»

خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ «5»

ترجمه‌

اين نازل نمودن كتابست از جانب خداوند غالب درست كردار

همانا ما فرستاديم بسوى تو كتابرا بحق پس بپرست خدا را با آنكه خالص‌كننده باشى براى او دين را

بدانيد كه براى خدا است دين خالص و آنها كه گرفتند غير از او خداوندگارانى ميگويند نمى‌پرستيم آنها را مگر براى آنكه نزديك كنند ما را بخدا نزديك نمودنى همانا خدا حكم ميكند ميانشان در آنچه آنها در آن اختلاف ميكنند همانا خدا هدايت نمى‌كند كسى را كه او دروغگوى ناسپاس است‌

اگر ميخواست خدا كه بگيرد فرزندى هر آينه برگزيده بود از آنچه مى‌آفريند آنچه را كه ميخواست منزّه است او او است خداى يگانه داراى قهر و غلبه‌

آفريد آسمانها و زمين را بحق ميپوشاند لباس شب را بر روز و ميپوشاند لباس روز را بر شب و رام گردانيد خورشيد و ماه را هر يك جارى ميگردد تا مدتى نامبرده بدانيد او است خداوند غالب آمرزنده.

تفسير

خداوند متعال در اينسوره مباركه بدوا فرموده نزول قرآن از خداوند ارجمند درست‌كردار است و بنابراين تنزيل مبتدا و من اللّه خبر است و محتمل است تنزيل خبر مبتداء محذوف باشد چنانچه ترجمه شد و بعدا ميفرمايد

جلد 4 صفحه 483

ما آنرا براستى و درستى و حق و حقيقت فرستاديم نه بدون غرض صحيح و بيهوده و بباطل و براى تذكر عموم بندگان به پيغمبر خود دستور داده كه عبادت كن خدا را از روى اخلاص بدون ريا و شرك و اغراض ديگرى بطوريكه دين تو منحصر بخداپرستى باشد و بدانكه دين خدا خالص از غير خدا است و دينى كه در آن شرك باشد بهر وجه كه باشد منسوب بحقّ و بامر خدا نميشود و مرضىّ الهى نيست و نبوده و نخواهد بود و آنكه بت‌پرستان مكّه ميگويند ما خداوند بزرگ را كه خالق آسمانها و زمين است قبول داريم و اينكه پرستش مينمائيم بتها را براى آنستكه آنها نزديك كنند ما را بخدا بنزديكى مخصوصى كه آنشفاعت است و خدا حكم ميكند ميان آنها و موحّدين در آنچه با هم در آن اختلاف مينمايند از توحيد و شرك يا حكم مينمايد بين اهل شرك در اختلافاتيكه مينمايند با يكديگر در امور دينى و انواع شرك آنها از خفى و جلى و اجلى و غيرها و هر كس را بقدر استحقاق عذاب ميفرمايد و قدر مشترك ميان همه آنستكه آنها دروغ ميگويند بتها هيچ كار از دستشان برنمى‌آيد و بعبادت آنها كفران نعمت خدا را مينمايند و خداوند توفيق نيل بسعادت و هدايت بدار كرامت خود را بآنها نميدهد در احتجاج از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نقل نموده كه بمشركين عرب فرمود شما چرا عبادت ميكنيد بتها را گفتند براى آنكه آنها ما را بخدا نزديك كنند فرمود آيا آنها شنوا و مطيع و عبادت كننده پروردگارند تا شما براى تعظيم آنها مقرّب درگاه خدا شويد گفتند خير فرمود شما كسانى هستيد كه آن بتها را بدست خودتان تراشيده و ساخته‌ايد گفتند بلى فرمود پس اگر قدرت داشتند آنها سزاوارتر بود عبادت شما را نمايند از شما كه عبادت آنها را نمائيد وقتى كه امر نفرموده باشد شما را بتعظيم آنها كسيكه عارف است بمصالح و عواقب شما و حكيم است در آنچه شما را بآن تكليف ميفرمايد و نيز اينكه بعضى از مشركين عرب ميگويند ملائكه دختران خدايند و يهود ميگويند عزير پسر خدا است و نصارى ميگويند مسيح پسر خدا است تمام دروغ و افتراء بخدا است چون خداوند منزّه است از آنكه مجانسى از زن و فرزند داشته باشد و اگر ميخواست كسيرا بفرزندى از بندگان خود قبول نمايد باختيار آنها نميگذارد كه براى او فرزند اختيار نمايند خودش براى خود از مخلوقاتش‌

جلد 4 صفحه 484

هر كس را ميخواست بفرزندى اختيار مينمود ولى او حاجت بگرفتن زن و فرزند براى خود ندارد و مقام مقدّسش اجلّ از اين امور است چون او يگانه است مجانس و مشابه و عديل و نظيرى ندارد و منقسم نميشود در وجودى و نه در عقلى و نه در وهمى چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و قاهر و غالب بر تمام موجودات است خلق فرموده آسمانها و زمين را بحقّ نه بباطل و بمقتضاى حكمت نه بيهوده و عبث و شب و روز را بر گرد يكديگر ميگرداند يا هر يك را غالب بر ديگرى مينمايد و مسخّر فرموده خورشيد و ماه و ساير سيّارات را كه هر يك از آنها در مدار خود بامر او سير مينمايند تا مدّت معيّنى كه نهايت دور آنها يا روز قيامت باشد كه پايان سير آنها است و همه مقهور بقهر الهى خواهند شد و اينها براى آنستكه تمام موجودات بكمال لايق خود برسند و هر موجودى بقدر قابليّت خود از معرفت و نعمت بى‌منتهاى او كامياب و بهره‌مند گردد و عزّت و عظمت خداوند آشكار شود و براى اهل ايمان احيانا اگر خلل و فتورى در اطاعت و عبادت حقّ روى دهد بمغفرت و رحمت او تلافى و تدارك گردد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَلا لِلّه‌ِ الدِّين‌ُ الخالِص‌ُ وَ الَّذِين‌َ اتَّخَذُوا مِن‌ دُونِه‌ِ أَولِياءَ ما نَعبُدُهُم‌ إِلاّ لِيُقَرِّبُونا إِلَي‌ اللّه‌ِ زُلفي‌ إِن‌َّ اللّه‌َ يَحكُم‌ُ بَينَهُم‌ فِي‌ ما هُم‌ فِيه‌ِ يَختَلِفُون‌َ إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَهدِي‌ مَن‌ هُوَ كاذِب‌ٌ كَفّارٌ «3»

آگاه‌ باشيد ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ دين‌ خالص‌ ‌است‌.

‌يعني‌ ‌خدا‌ قبول‌ نميفرمايد مگر دين‌ خالص‌ ‌را‌ خلوص‌ ‌در‌ دين‌ اينست‌ ‌که‌ چيزي‌ ‌در‌ دين‌ داخل‌ نكنند و چيزي‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌را‌ كسر نگذارند ‌که‌ مكرر گفته‌ايم‌ ايمان‌

جلد 15 - صفحه 281

مركب‌ ارتباطيست‌ مثل‌ نماز ‌اگر‌ چيزي‌ ‌بر‌ ‌آن‌ افزوده‌ شود ‌ يا ‌ كم‌ شود عمدا نماز باطل‌ ‌است‌ و نماز نيست‌ همين‌ نحو ‌اگر‌ يك‌ بدعتي‌ ‌در‌ دين‌ گذارده‌ شود و ‌لو‌ مثل‌ تكتّف‌ ‌در‌ نماز ‌ يا ‌ تأمين‌ ‌پس‌ ‌از‌ حمد ‌ يا ‌ ترك‌ تسميه‌ ‌در‌ سوره‌ ‌ يا ‌ غسل‌ بجاي‌ مسح‌ ‌ يا ‌ سجده‌ ‌بر‌ ‌غير‌ ‌ما يصح‌ السجود ‌عليه‌ ‌ يا ‌ افطار قبل‌ ‌از‌ مغرب‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ قبيل‌ ها بسيار ‌است‌ ‌از‌ دين‌ خارج‌ ميشود ‌ يا ‌ قبول‌ ايمان‌ ‌از‌ روي‌ خوف‌ ‌ يا ‌ طمع‌ ايمان‌ نيست‌ ‌ يا ‌ رياء ‌در‌ عمل‌ و عبادت‌ ‌که‌ ‌در‌ كليه عبادات‌ علاوه‌ ‌بر‌ قربت‌ خلوص‌ ‌هم‌ شرط ‌است‌ و امروز ‌در‌ ميان‌ جامعه‌ ايمان‌ بسيار كم‌ ‌است‌ چه‌ اندازه‌ احكام‌ الهيه‌ تعطيل‌ ‌است‌ حد زنا حد سرقت‌ حد قتل‌ عمدي‌ و خطايي‌ حد شرب‌ تقسيم‌ ميراث‌ حد بلوغ‌ و هزارهاي‌ ديگر آنهم‌ نه‌ فقط ‌از‌ روي‌ عصيان‌ ‌باشد‌ بلكه‌ ‌از‌ روي‌ انكار ‌است‌ ‌حتي‌ ترك‌ واجبات‌ و فعل‌ محرمات‌ ‌که‌ واجب‌ الهي‌ ‌را‌ واجب‌ نداند و حرام‌ الهي‌ ‌را‌ حرام‌ نشمارد ايمان‌ و دين‌ خالص‌ نيست‌ «‌اينکه‌ رشته‌ سر دراز دارد» اكنون‌ ‌تا‌ كجا كشيده‌ ‌شده‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌تا‌ كجا كش‌ پيدا كند ‌حتي‌ دارد ‌اگر‌ كسي‌ ‌از‌ دنيا رفت‌ ‌با‌ ايمان‌ خالص‌ ملائكه‌ تعجب‌ ميكنند ‌که‌ چه‌ نحو ايمان‌ ‌خود‌ ‌را‌ حفظ نموده‌.

وَ الَّذِين‌َ اتَّخَذُوا مِن‌ دُونِه‌ِ أَولِياءَ ما نَعبُدُهُم‌ إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي‌ اللّه‌ِ زُلفي‌ إِن‌َّ اللّه‌َ يَحكُم‌ُ بَينَهُم‌ فِي‌ ما هُم‌ فِيه‌ِ يَختَلِفُون‌َ و كساني‌ ‌که‌ گرفتند ‌براي‌ پرستش‌ ‌از‌ ‌غير‌ خداوند متعال‌ اوليائي‌ و آلهه‌اي‌ بعنوان‌ اينكه‌ ‌ما پرستش‌ نميكنيم‌ اينها ‌را‌ مگر ‌براي‌ اينكه‌ ‌ما ‌را‌ نزديك‌ كنند بسوي‌ ‌خدا‌ قرب‌ و منزلتي‌ محققا خداوند حكم‌ ميفرمايد ‌بين‌ ‌آنها‌ ‌در‌ آنچه‌ ‌آنها‌ بودند ‌در‌ ‌او‌ اختلاف‌ ميكردند توضيح‌ كلام‌ اينكه‌ مشركين‌ منكر ‌خدا‌ نبودند مثل‌ طبيعيين‌ لكن‌ ميگفتند ‌ما چون‌ ‌خدا‌ ‌را‌ نديده‌ايم‌ و ‌در‌ عبادت‌ توجه‌ لازم‌ دارد ‌ما ‌اينکه‌ اصنام‌ و شمس‌ و قمر و كواكب‌ و ملك‌ و جن‌ و برخي‌ ‌از‌ حيوانات‌ مثل‌ گاو و گوساله‌ و شجر و حجر ‌را‌ مقرب‌ درگاه‌ الهي‌ ميدانيم‌ بآنها توجه‌ ميكنيم‌ ‌تا‌ ‌آنها‌ شفاعت‌ كنند ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌ و ‌ما قرب‌ و منزلت‌ پيدا كنيم‌ نزد ‌او‌ ولي‌ غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ انسان‌ ‌در‌ ‌هر‌ حالي‌ مواجه‌

جلد 15 - صفحه 282

شيئي‌ ‌است‌ لكن‌ خداوند متعال‌ ‌که‌ احاطه‌ بجميع‌ ممكنات‌ دارد و ‌از‌ ‌هر‌ چيزي‌ بانسان‌ نزديك‌تر ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ نَحن‌ُ أَقرَب‌ُ إِلَيه‌ِ مِن‌ حَبل‌ِ الوَرِيدِ ق‌ آيه 15 بهر طرفي‌ توجه‌ كند توجه‌ بخدا ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ لِلّه‌ِ المَشرِق‌ُ وَ المَغرِب‌ُ فَأَينَما تُوَلُّوا فَثَم‌َّ وَجه‌ُ اللّه‌ِ بقره‌ آيه 109 و فرق‌ ‌است‌ ‌بين‌ قبله‌ و ‌بين‌ پرستش‌ قبله‌ مسلمين‌ كعبه‌ معظمه‌ قبلا بيت‌ المقدس‌ قبله ملائكه‌ بيت‌ المعمور لكن‌ كعبه‌ و بيت‌ المقدس‌ و بيت‌ المعمور ‌را‌ نميپرستيدند پرستش‌ مختص‌ باو ‌است‌ و بس‌ لذا ميفرمايد:

وَ الَّذِين‌َ اتَّخَذُوا مِن‌ دُونِه‌ِ أَولِياءَ و ‌غير‌ ‌خدا‌ ‌را‌ پرستش‌ ميكنند.

ما نَعبُدُهُم‌ إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي‌ اللّه‌ِ زُلفي‌ مقول‌ قول‌ مشركين‌ ‌است‌ چه‌ ‌به‌ زبان‌ ‌قال‌ بگويند ‌ يا ‌ بزبان‌ حال‌ ‌که‌ ‌ما عبادت‌ اينها ‌را‌ نميكنيم‌ مگر ‌ما ‌را‌ ‌به‌ ‌خدا‌ نزديك‌ كنند.

(سؤال‌) يك‌ چوب‌ و فلز چه‌ قربي‌ دارد ‌که‌ انسان‌ ‌را‌ بخدا نزديك‌ كند!

(جواب‌) ‌اينکه‌ مشركين‌ اصنام‌ ‌خود‌ ‌را‌ تخيّل‌ ميكردند شبيه‌ ملائكه‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ مقرب‌ ميدانستند چنانچه‌ اول‌ دستگاه‌ شيطان‌ ‌براي‌ شرك‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ صورة انبياء ‌را‌ و مجسمه ‌آنها‌ ‌را‌ بپرستيد ‌تا‌ قرب‌ بخدا پيدا كنيد.

(تنبيه‌) ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ و ‌لو‌ ‌در‌ عبده اصنام‌ ‌است‌ لكن‌ بتنقيح‌ مناط كساني‌ ‌که‌ توجه‌ بغير انبياء و ائمه‌ پيدا كردند و جعل‌ خليفه‌ كردند ‌آنها‌ ‌هم‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ حكم‌ شريك‌ هستند ‌که‌ ميفرمايد:

إِن‌َّ اللّه‌َ يَحكُم‌ُ بَينَهُم‌ فِي‌ ما هُم‌ فِيه‌ِ يَختَلِفُون‌َ حكم‌ الهي‌ اينست‌ إِنَّكُم‌ وَ ما تَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ حَصَب‌ُ جَهَنَّم‌َ أَنتُم‌ لَها وارِدُون‌َ لَو كان‌َ هؤُلاءِ آلِهَةً ما‌-‌ وَرَدُوها وَ كُل‌ٌّ فِيها خالِدُون‌َ انبياء آيه 98 و 99.

إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَهدِي‌ مَن‌ هُوَ كاذِب‌ٌ كَفّارٌ محققا خداوند هدايت‌ نميكند كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ دروغ‌گو ‌باشد‌ و كافر باللّه‌ و كفران‌ نعمت‌ ‌او‌ ‌را‌ بكند.

عدم‌ هدايت‌ نه‌ ‌براي‌ كوتاهي‌ ‌در‌ دعوت‌ ‌باشد‌ بلكه‌ ‌براي‌ عدم‌ قابليت‌ محل‌

جلد 15 - صفحه 283

‌است‌ چون‌ قلب‌ سياه‌ شد قساوت‌ گرفته‌ ‌از‌ قابليت‌ افتاده‌ لذا إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَهدِي‌ ‌اينکه‌ همه‌ اسباب‌ هدايت‌ ‌از‌ اعطاء عقل‌ و ارسال‌ ‌رسول‌ و انزال‌ قرآن‌ و جعل‌ احكام‌ كافي‌ ‌بر‌ هدايت‌ ‌او‌ نيست‌ نطفه پاك‌ ببايد ‌که‌ شود قابل‌ فيض‌ و رنه‌ ‌هر‌ سنگ‌ و گلي‌ لؤلؤ و مرجان‌ نشود مَن‌ هُوَ كاذِب‌ٌ ‌علي‌ اللّه‌ و رسوله‌ و اوليائه‌.

كَفّارٌ كفران‌ نعمتهاي‌ الهي‌ ميكنند چه‌ نعمتي‌ بالاتر ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد لَقَد مَن‌َّ اللّه‌ُ عَلَي‌ المُؤمِنِين‌َ إِذ بَعَث‌َ فِيهِم‌ رَسُولًا مِن‌ أَنفُسِهِم‌ يَتلُوا عَلَيهِم‌ آياتِه‌ِ وَ يُزَكِّيهِم‌ وَ يُعَلِّمُهُم‌ُ الكِتاب‌َ وَ الحِكمَةَ وَ إِن‌ كانُوا مِن‌ قَبل‌ُ لَفِي‌ ضَلال‌ٍ مُبِين‌ٍ آل‌ عمران‌ آيه 158 و ‌مع‌ ‌ذلک‌ منكر شوند و كفران‌ كنند و تكذيب‌ كنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- در این آیه بار دیگر روی مسأله «اخلاص» تأکید کرده، می‌گوید:

«آگاه باشید که دین خالص از آن خداست»! (أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ).

این عبارت تاب دو معنی دارد:

نخست این که: آنچه را خدا می‌پذیرد تنها دین خالص و تسلیم بی‌قید و شرط در برابر فرمان اوست.

دیگر این که: دین و آئین خالص را تنها از خدا باید گرفت، چرا که هر چه ساخته و پرداخته افکار انسانهاست نارساست، و آمیخته با خطا و اشتباه است.

این آیه در حقیقت بیان دلیل برای آیه قبل است، در آنجا می‌گوید: خدا را روی اخلاص عبادت کن، و در اینجا می‌افزاید: بدانید خدا تنها عمل خالص را می‌پذیرد.

سپس به ابطال منطق سست و واهی مشرکان که راه اخلاص را رها کرده و در بیراهه شرک سرگردان شده‌اند پرداخته، چنین می‌گوید: «و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: اینها را نمی‌پرستیم مگر به خاطر این که ما را به خداوند نزدیک کنند، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌کند» و آنجاست که فساد و تباهی اعمال و افکارشان بر همگان آشکار می‌شود (وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللَّهِ زُلْفی إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).

این آیه در حقیقت تهدیدی است قاطع برای مشرکان که در روز قیامت که روز بر طرف شدن اختلافات و آشکار شدن حقائق است در میان آنها داوری می‌کند، و آنان را به کیفر اعمالشان می‌رساند، علاوه بر این که در صحنه محشر در برابر همگان رسوا می‌شوند.

قرآن مجید مخصوصا روی این نکته تأکید می‌کند که انسان بدون هیچ

ج4، ص208

واسطه‌ای می‌تواند با خدای خود تماس گیرد.

نه او از ما دور است، و نه ما از او دوریم، تا نیازی به واسطه باشد، او از هر کس دیگر به ما نزدیکتر است، در همه جا حضور دارد، و در درون قلب ما جای اوست.

بنابر این پرستش واسطه‌ها- خواه فرشتگان و جن و مانند آنها باشند، و خواه پرستش بتهای سنگی و چوبی- یک عمل بی‌اساس و دروغین است، به علاوه کفران نعمتهای پروردگار محسوب می‌شود، چرا که بخشنده نعمت سزاوار پرستش است نه این موجودات بی‌جان یا سراپا نیاز.

لذا در پایان آیه می‌گوید: «خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی‌کند» (إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ).

چرا که خود مقدمات بسته شدن درهای هدایت را فراهم ساخته است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص262
  2. لباب النقول فی اسباب النزول.

منابع