اگر خدا میخواست فرزندی اختیار کند همانا هر که را از مخلوقاتش خواستی بر میگزید (و لیکن این نقص است و) او (از هر گونه نقص و آلایش) پاک و منزه است، او خدای فرد قهّار بیمانند است.
اگر [بر فرض محال] خدا می خواست برای خود فرزندی بگیرد، همانا از میان آفریده هایش آنچه را خودش می خواست برمی گزید [نه اینکه شما برای او انتخاب کنید]؛ منزّه است او [از آنکه برای او فرزندی باشد] اوست خدای یگانه و قهّار.
اگر خدا مىخواست براى خود فرزندى بگيرد، قطعاً از [ميان] آنچه خلق مىكند، آنچه را مىخواست برمىگزيد. منزّه است او، اوست خداى يگانه قهار.
اگر خدا مىخواست كه براى خود فرزندى برگيرد، از ميان مخلوقات خود هر چه را كه مىخواست برمىگزيد. منزه است. اوست خداى يكتاى قهار.
اگر (بفرض محال) خدا میخواست فرزندی انتخاب کند، از میان مخلوقاتش آنچه را میخواست برمیگزید؛ منزّه است (از اینکه فرزندی داشته باشد)! او خداوند یکتای پیروز است!
Had Allah intended to take a son, He could have chosen from those He has created whatever He wished. Immaculate is He! He is Allah, the One, the All-paramount.
If Allah desire to take a son to Himself, He will surely choose those He pleases from what He has created. Glory be to Him: He is Allah, the One, the Subduer (of all).
If Allah had willed to choose a son, He could have chosen what He would of that which He hath created. Be He Glorified! He is Allah, the One, the Absolute.
Had Allah wished to take to Himself a son, He could have chosen whom He pleased out of those whom He doth create: but Glory be to Him! (He is above such things.) He is Allah, the One, the Irresistible.
معانی کلمات آیه
واحد: ظاهرا وقتى كه اين كلمه وصف خدا آيد نظر به عدد است يعنى يكى است و دو تا يا بيشتر نيست. راغب «بىتجزى و بىتكثّر» گفته است.
اگر خداوند اراده كرده بود (براى خود) فرزندى بگيرد قطعاً از آن چه مىآفريند، آن چه را مىخواست بر مىگزيد. او منزّه است (از اين كه فرزندى داشته باشد) او خداوند يگانهى پيروز است.
پیام ها
1- خداوند نه فرزند واقعى دارد «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ»، نه فرزند خوانده. «لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً»
2- اگر خداوند فرزندى بخواهد از ميان بهترينها انتخاب مىكند نه از سنگ و چوب. «أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ»
3- فرزندخواهى نشانهى نياز است و او منّزه است. «سُبْحانَهُ»
جلد 8 - صفحه 143
4- اگر فرزند حقيقى باشد نشانهى جسم بودن، تجزيه پذيرى، شبيه داشتن و همسر داشتن خداست، در حالى كه او واحد است. او تجزيهپذير نيست و همسر و شبيه ندارد. «وَ هُوَ الْواحِدُ»
5- اگر فرزند انتخابى باشد، فرزندگيرى نشانهى نياز جسمى يا انس روحى است، در حالى كه او قهّار است. «هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»
لَوْ أَرادَ اللَّهُ: اگر خواستى خدا بر سبيل فرض، أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً: اينكه فرا گيرد فرزندى چنانچه مشركين ادعا كنند، لَاصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ: هر آينه برگزيدى از آنچه مىآفريند، ما يَشاءُ: آنچه خواستى، زيرا غير از او هيچ موجودى نيست مگر آنكه مخلوق او است، پس از مخلوقات آنچه اراده نمودى ولد او خود اختيار نمودى، لكن ذات سبحانى اجلّ و اعلى باشد از احتياج به ولد و مخلوق مماثل خالق نخواهد بود. سُبْحانَهُ: منزّه است ذات او از اتخاذ ولد، هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ: او است خداى يگانه قهر كننده و درهم شكننده جميع جبابره.
تبصره: برهان نفى ولد را اشعار است، زيرا الوهيّت حقيقيّه مستلزم وحدت ذاتيّه است، و وحدت ذاتيّه منافى مماثلت و مشابهت او به ما سوى باشد فضلا از توالد و تناسل و قهاريّت منافات دارد با اتّخاذ شريك به حكم عقل.
اين نازل نمودن كتابست از جانب خداوند غالب درست كردار
همانا ما فرستاديم بسوى تو كتابرا بحق پس بپرست خدا را با آنكه خالصكننده باشى براى او دين را
بدانيد كه براى خدا است دين خالص و آنها كه گرفتند غير از او خداوندگارانى ميگويند نمىپرستيم آنها را مگر براى آنكه نزديك كنند ما را بخدا نزديك نمودنى همانا خدا حكم ميكند ميانشان در آنچه آنها در آن اختلاف ميكنند همانا خدا هدايت نمىكند كسى را كه او دروغگوى ناسپاس است
اگر ميخواست خدا كه بگيرد فرزندى هر آينه برگزيده بود از آنچه مىآفريند آنچه را كه ميخواست منزّه است او او است خداى يگانه داراى قهر و غلبه
آفريد آسمانها و زمين را بحق ميپوشاند لباس شب را بر روز و ميپوشاند لباس روز را بر شب و رام گردانيد خورشيد و ماه را هر يك جارى ميگردد تا مدتى نامبرده بدانيد او است خداوند غالب آمرزنده.
تفسير
خداوند متعال در اينسوره مباركه بدوا فرموده نزول قرآن از خداوند ارجمند درستكردار است و بنابراين تنزيل مبتدا و من اللّه خبر است و محتمل است تنزيل خبر مبتداء محذوف باشد چنانچه ترجمه شد و بعدا ميفرمايد
جلد 4 صفحه 483
ما آنرا براستى و درستى و حق و حقيقت فرستاديم نه بدون غرض صحيح و بيهوده و بباطل و براى تذكر عموم بندگان به پيغمبر خود دستور داده كه عبادت كن خدا را از روى اخلاص بدون ريا و شرك و اغراض ديگرى بطوريكه دين تو منحصر بخداپرستى باشد و بدانكه دين خدا خالص از غير خدا است و دينى كه در آن شرك باشد بهر وجه كه باشد منسوب بحقّ و بامر خدا نميشود و مرضىّ الهى نيست و نبوده و نخواهد بود و آنكه بتپرستان مكّه ميگويند ما خداوند بزرگ را كه خالق آسمانها و زمين است قبول داريم و اينكه پرستش مينمائيم بتها را براى آنستكه آنها نزديك كنند ما را بخدا بنزديكى مخصوصى كه آنشفاعت است و خدا حكم ميكند ميان آنها و موحّدين در آنچه با هم در آن اختلاف مينمايند از توحيد و شرك يا حكم مينمايد بين اهل شرك در اختلافاتيكه مينمايند با يكديگر در امور دينى و انواع شرك آنها از خفى و جلى و اجلى و غيرها و هر كس را بقدر استحقاق عذاب ميفرمايد و قدر مشترك ميان همه آنستكه آنها دروغ ميگويند بتها هيچ كار از دستشان برنمىآيد و بعبادت آنها كفران نعمت خدا را مينمايند و خداوند توفيق نيل بسعادت و هدايت بدار كرامت خود را بآنها نميدهد در احتجاج از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نقل نموده كه بمشركين عرب فرمود شما چرا عبادت ميكنيد بتها را گفتند براى آنكه آنها ما را بخدا نزديك كنند فرمود آيا آنها شنوا و مطيع و عبادت كننده پروردگارند تا شما براى تعظيم آنها مقرّب درگاه خدا شويد گفتند خير فرمود شما كسانى هستيد كه آن بتها را بدست خودتان تراشيده و ساختهايد گفتند بلى فرمود پس اگر قدرت داشتند آنها سزاوارتر بود عبادت شما را نمايند از شما كه عبادت آنها را نمائيد وقتى كه امر نفرموده باشد شما را بتعظيم آنها كسيكه عارف است بمصالح و عواقب شما و حكيم است در آنچه شما را بآن تكليف ميفرمايد و نيز اينكه بعضى از مشركين عرب ميگويند ملائكه دختران خدايند و يهود ميگويند عزير پسر خدا است و نصارى ميگويند مسيح پسر خدا است تمام دروغ و افتراء بخدا است چون خداوند منزّه است از آنكه مجانسى از زن و فرزند داشته باشد و اگر ميخواست كسيرا بفرزندى از بندگان خود قبول نمايد باختيار آنها نميگذارد كه براى او فرزند اختيار نمايند خودش براى خود از مخلوقاتش
جلد 4 صفحه 484
هر كس را ميخواست بفرزندى اختيار مينمود ولى او حاجت بگرفتن زن و فرزند براى خود ندارد و مقام مقدّسش اجلّ از اين امور است چون او يگانه است مجانس و مشابه و عديل و نظيرى ندارد و منقسم نميشود در وجودى و نه در عقلى و نه در وهمى چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و قاهر و غالب بر تمام موجودات است خلق فرموده آسمانها و زمين را بحقّ نه بباطل و بمقتضاى حكمت نه بيهوده و عبث و شب و روز را بر گرد يكديگر ميگرداند يا هر يك را غالب بر ديگرى مينمايد و مسخّر فرموده خورشيد و ماه و ساير سيّارات را كه هر يك از آنها در مدار خود بامر او سير مينمايند تا مدّت معيّنى كه نهايت دور آنها يا روز قيامت باشد كه پايان سير آنها است و همه مقهور بقهر الهى خواهند شد و اينها براى آنستكه تمام موجودات بكمال لايق خود برسند و هر موجودى بقدر قابليّت خود از معرفت و نعمت بىمنتهاى او كامياب و بهرهمند گردد و عزّت و عظمت خداوند آشكار شود و براى اهل ايمان احيانا اگر خلل و فتورى در اطاعت و عبادت حقّ روى دهد بمغفرت و رحمت او تلافى و تدارك گردد.
(آیه 4)- او حاکم بر همه چیز است، چه نیازی به فرزند دارد؟
مشرکان علاوه بر این که بتها را واسطه و شفیعان نزد خدا میدانستند عقیده دیگری در باره بعضی از معبودان خود مانند فرشتگان داشتند که آنها را دختران خدا میپنداشتند.
آیه شریفه به پاسخ این پندار زشت پرداخته، میگوید: «اگر (به فرض محال) خدا میخواست فرزندی انتخاب کند از میان مخلوقاتش آنچه را میخواست بر میگزید» (لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفی مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ).
«منزه است (از این که فرزندی داشته باشد) او خداوند یکتای پیروز است» (سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ).
آیه در صدد بیان این مطلب است که فرزند لابد برای «کمک» یا «انس روحی» است، به فرض محال که خداوند نیاز به چنین چیزی داشت فرزند لزومی نداشت، بلکه از میان مخلوقات شریف خود کسانی را بر میگزید که این هدف را تأمین کنند چرا فرزند انتخاب کند؟
ولی از آنجا که او واحد و یگانه و قاهر و غالب بر همه چیز و ازلی و ابدی
ج4، ص209
است نه نیازی به کمک کسی دارد، و نه وحشتی در او تصور میشود که از طریق انس گرفتن با چیزی بر طرف گردد و نه احتیاج به ادامه نسل دارد، بنابر این او منزه و پاک است از داشتن فرزند خواه فرزند حقیقی باشد و یا فرزند انتخابی.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: