شهید سید محمدباقر صدر: تفاوت بین نسخهها
(←آرشیو عکس و تصویر) |
|||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{خوب}} | |
− | == | + | '''شهید آیت الله سید محمدباقر موسوی صدر''' (۱۳۵۳ - ۱۴۰۰ ق)، از بزرگترین اندیشمندان مسلمان در [[تاریخ اسلام]] به ویژه در قرن اخیر است. او فقیهی جامع الشرایط، فیلسوفی اجتماعی، مفسّری بزرگ، متفکری آگاه به [[فرهنگ]] و علوم زمانش، نویسنده ای توانمند و پر کار و سیاستمداری هوشمند و شجاع و دردمند بود که گاه به «شهید خامس» نیز لقب گرفته است. شهید صدر به همراه خواهرش توسط حزب بعث [[عراق]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. |
+ | {{شناسنامه عالم | ||
+ | ||نام کامل = سید محمدباقر موسوی صدر | ||
+ | ||تصویر= [[پرونده:Baqir-sadr.jpg]] | ||
+ | ||زادروز = ۱۳۵۳ قمری | ||
+ | |زادگاه = [[کاظمین]] | ||
+ | |وفات = ۱۴۰۰ قمری | ||
+ | |مدفن = [[نجف]] | ||
+ | |اساتید = شیخ محمدرضا آل یاسین، [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی]]، شیخ صدرا بادکوبه ای، ... | ||
+ | |شاگردان = سید محمدباقر حکیم، [[سید محمود هاشمى شاهرودى|سید محمود هاشمی]]، شیخ غلامرضا عرفانیان، ... | ||
+ | |آثار = اقتصادنا، فلسفتنا، [[بحوث فی علم الاصول]]، ... | ||
+ | }} | ||
+ | ==ولادت و خاندان== | ||
− | سید محمدباقر صدر در تاریخ | + | سید محمدباقر صدر در تاریخ ۲۵ [[ذی القعده]] ۱۳۵۳ در شهر مقدس [[کاظمین]] دیده به جهان گشود.<ref> مباحث الاصول، سید کاظم حسینی حائری، چاپ ۱۴۰۷، قم، مقدمه، ص ۳۳.</ref> اجدادش همه از عالمان [[دین]] بودند: پدرش سید حیدر بود، پدربزرگش آیت الله العظمی [[حاج سید اسماعیل صدر|سید اسماعیل صدر]] که یکی از مراجع بزرگ [[تقلید]] [[شیعه]] در نیمه اول قرن چهارده اسلامی بود و در سال ۱۳۳۸ ق. وفات کرد. و دیگر اجدادش که شاخههایی سرسبز و پربار از شجره پربرکت «خاندان صدر» و از تبار پاک [[امام کاظم]] علیه السلام بودهاند و در سرزمین [[ایران]]، [[لبنان]] و [[عراق]] از پاسداران [[فرهنگ]] و اندیشه و دانش و دین بشمار میرفته اند. |
− | برادر بزرگ و معلمش سید اسماعیل نیز از علماء و مجتهدان پرتلاش و جوان [[نجف]] بود | + | برادر بزرگ و معلمش سید اسماعیل نیز از علماء و مجتهدان پرتلاش و جوان [[نجف]] بود که در سال ۱۳۸۸ ق. در چهل و هشت سالگی درگذشت. خواهرش «آمنه بنت الهدی صدر» یکی از زنان دانشمند، شاعر، نویسنده و معلم [[فقه]] و [[اخلاق]] بود که در مسیر [[جهاد]] و مبارزه، با برادرش سید محمدباقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] و سعادت ابدی ختم گشت.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی قلی زاده، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ ۱۳۷۲، ص ۱۷ـ۱۸.</ref> |
− | سید محمدباقر، از پنج سالگی به مدرسه رفت و تا یازده سالگی دوره ابتدایی را به اتمام رساند. در این دوران، نبوغ شگفت انگیز و استعداد سرشار خدادادی در او درخشید و تعجب آموزگاران و | + | ==تحصیلات و استادان== |
+ | سید محمدباقر، از پنج سالگی به مدرسه رفت و تا یازده سالگی دوره ابتدایی را به اتمام رساند. در این دوران، نبوغ شگفت انگیز و استعداد سرشار خدادادی در او درخشید و تعجب آموزگاران و همکلاس های خود را برانگیخت، به طوری که اولیای مدرسه تصمیم گرفتند او را به مدرسه کودکان تیزهوش و نابغه بگذارند تا به هزینه دولت درس بخواند و پس از طی مراحل لازم و قانونی، به دانشگاههای اروپا یا آمریکا اعزام کنند و در رشته های علوم جدید تحصیل کند و به کشور خود بازگردد. | ||
− | او به تحصیل علوم دینی و پرداختن به رشته | + | او به تحصیل علوم دینی و پرداختن به رشته کار پدرانش گرایش داشت و از طرفی مادر و برادر بزرگش رضایت ندادند که او به پول دولت وابسته به غرب و دست اندرکاران خود باخته آموزش و پرورش آن روز [[عراق]]، درس بخواند... بالاخره با راهنمایی دو دایی [[فقیه]] و دانشمندش آیت الله «شیخ محمدرضا آل یاسین» و آیت الله «شیخ مرتضی آل یاسین» به فراگیری دروس حوزوی و علوم دینی پرداخت.<ref> همان، ص ۲۳.</ref> |
− | تحصیلات علوم دینی را با | + | تحصیلات علوم دینی را با کتاب «معالم الاصول» نزد برادرش سید اسماعیل آغاز کرد و دیگر کتاب های دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسیار در مدتی کوتاه خواند و تمام کرد. او علاوه بر تحصیل، دروس ابتدایی را نیز به خواهرش بنت الهدی می آموخت.<ref> همان، ص ۲۴.</ref> |
− | + | سید صدر در سال ۱۳۶۵ ق. که دوازده ساله بود به همراه برادرش سید اسماعیل به [[نجف]] اشرف رفت تا در محضر اساتید بزرگ [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] شهر [[امامت]]، به تحصیلات عالی بپردازد. | |
− | + | او دوره عالی [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را در نزد مرحوم آیت الله العظمی [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی]] و مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا آل یاسین گذراند.<ref> مباحث الاصول، مقدمه، ص ۴۲.</ref> [[فلسفه]] اسلامی ([[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] [[ملاصدرا]]) را از مرحوم «شیخ صدرا بادکوبه ای» آموخت. و در کنار آن، طی سالها، فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غیرمسلمان را به دقت مورد تحقیق و نقد قرار داد.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۲۹.</ref> کتاب «فلسفتنا» (فلسفه ما) گویای ابعاد گسترده اندیشه های فلسفی سید محمدباقر صدر است. | |
− | در دیگر رشته های علوم مثل [[حدیث]]، [[رجال]]، [[درایه]]، [[ | + | در دیگر رشته های علوم مثل [[حدیث]]، [[رجال]]، [[درایه]]، [[کلام]] و [[تفسیر]] نیز سالها به تحصیل و تحقیق و مطالعه گذراند و به کمال رسید. سید محمدباقر در طول هفده ـ هیجده سال تحصیل (از آغاز تا پایان) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوق العاده اش، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصیل و مطالعه و مباحثه و تحقیق می پرداخت.<ref> مباحث الاصول، مقدمه، ص ۴۴.</ref> و خودش نیز همیشه می گفته است که من به اندازه چند طلبه درسخوان، تلاش میکنم. در سایه این پشتکار جانانه بود که بر همه مشکلات فایق آمد و در کسب دانش و فضیلت به مقامی عالی دست یافت و گفتهاند که از هنگام بلوغ شرعی، خود مجتهد شده بوده و از مجتهد دیگری تقلید نکرده است.<ref> همان، ص ۵۲.</ref> |
− | == | + | ==تدریس و شاگردان== |
− | سید محمدباقر از بیست سالگی با تدریس | + | سید محمدباقر از بیست سالگی با تدریس کتاب «[[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه الاصول]]»<ref> از مهمترین کتب اصول فقه شیعی، تالیف آخوند خراسانی، که محور تدریس اصول فقه در سطوح عالی حوزههای علمیه است.</ref> تدریس خارج [[اصول فقه|اصول]] و از بیست و هشت سالگی به تدریس دوره خارج فقه بر اساس کتاب «[[العروة الوثقی (کتاب)|العروه الوثقی]]»<ref> کتابی فقهی و بسیار مهم، تالیف مرحوم آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی.</ref> پرداخت. بعدها [[فلسفه]] و [[تفسیر قرآن]] نیز تدریس میکرد. او در طول نزدیک به سی سال تدریس و تعلیم، شاگردانی جوان، محقق، پرشور، متقی، متفکر، آگاه، مجاهد و سیاستمدار تربیت کرد که هر یک از آن ها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آیین [[جهاد]] در راه خدا شدند و بعد از استادشان، راه علمی، فکری و سیاسی ـ اجتماعی او را ادامه دادند از جمله: |
− | # سید محمدباقر | + | #سید محمدباقر حکیم |
− | # سید محمود هاشمی | + | #[[سید محمود هاشمى شاهرودى|سید محمود هاشمی]] |
− | # سید | + | #سید کاظم حسینی حائری |
− | # شیخ مهدی آصفی | + | #شیخ [[محمدمهدی آصفی|مهدی آصفی]] |
− | # سید عبدالغنی اردبیلی | + | #سید عبدالغنی اردبیلی |
− | # شیخ غلامرضا عرفانیان و...<ref> برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به: مباحث الاصول، ص | + | #شیخ [[غلامرضا عرفانیان یزدی|غلامرضا عرفانیان]] و...<ref> برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به: مباحث الاصول، ص ۷۹ـ۸۳؛ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۳۳ـ۳۴؛ گفتگویی با حجت الاسلام سید محمدباقر مهری، چاپ ۱۳۶۱ شمسی، ص ۲۰.</ref> |
− | == | + | ==آثار و تألیفات== |
+ | [[پرونده:Iqtisaduna.jpg|thumb|left|اقتصادنا - یکی از آثار شهید صدر]] | ||
− | + | آثار قلمی متفکر بزرگ، شهید سید محمدباقر صدر، همه علمی، تحقیقی، ابتکاری، کم نظیر و مورد استفاده و مراجعه اندیشمندان و اهل علم و مصداق روشن «باقیات صالحات» است. در این جا به معرفی فهرست گونه این آثار درخشان میپردازیم: | |
− | + | #فدک فی التاریخ ([[فدک|فدک]] در تاریخ). | |
+ | #غایة الفکر فی علم الاصول. | ||
+ | #فلسفتنا (فلسفه ما). | ||
+ | #اقتصادنا (اقتصاد ما). | ||
+ | #الاسس المنطقیه للاستقراء. | ||
+ | #[[المعالم الجدیده للاصول]]. | ||
+ | #بحوث فی شرح [[عروة الوثقى (کتاب)|العروه الوثقی]]. | ||
+ | #[[دروس فی علم الاصول]]، معروف به «حلقات». | ||
+ | #[[بحوث فی علم الاصول]] | ||
+ | #الفتاوی الواضحه، رساله عملیه شهید صدر است که در نوع خود سبک خاصی دارد. | ||
− | == | + | ==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی== |
+ | '''حزب دعوت اسلامی:''' | ||
− | + | بعضی از عالمان آگاه و روشن بین از جمله شهید سید محمدمهدی حکیم، سید طالب رفاعی، شیخ مهدی سماوی، پس از مطالعه اوضاع سیاسی و اجتماعی [[عراق]]، به این نتیجه رسیده بودند که باید حزبی را مبتنی بر اندیشه و ایدئولوژی [[اسلام|اسلامی]] تاسیس کنند تا بتوانند مبارزات مسلمانان آن سامان را سر و سامان بدهند و به اهداف خود نائل آیند. پس از مطرح کردن این اندیشه با آیت الله صدر، «حزب الدعوه الاسلامیه» (حزب دعوت اسلامی) را در سال ۱۳۷۷ تاسیس کردند.<ref> مباحث الاصول، ص ۸۸.</ref> | |
− | + | آیت الله صدر اساسنامه ای را نیز بر اساس اعتقادات دینی برای حزب دعوت تنظیم کرد. حزب دعوت به فعالیت خود پرداخت. آیت الله سید محمدباقر صدر، پنج سال بعد از تاسیس حزب، بنا به مصالحی خود را از آن کنار کشید. اما به دیگر اعضای حزب توصیه کرد که به کار خود ادامه دهند و او نیز پشتیبان آنان خواهد بود.<ref> همان، ص ۸۸ـ۸۹؛ گفتگویی با سید محمدباقر مهری، ص ۳۵؛ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۵۳ـ۵۸.</ref> | |
− | + | '''جماعة العلماء:''' | |
− | + | در سال ۱۹۵۸ م. «عبدالکریم قاسم» با ظاهری پیشرو و چپ نما به حکومت [[عراق]] رسید و میدان را برای کمونیستها باز کرد. در نتیجه آن موجی الحادی و مخالف [[اسلام]]، سرزمین عراق را فراگرفت. حوادث دوران حکومت عبدالکریم قاسم، عالمان آگاه و متعهد [[شیعه]] را در آن کشور به حرکت واداشت. | |
− | + | آنان ضروری دیدند که برنامههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فکری مکتب اسلام را هماهنگ با نیازهای حیات بشر معاصر عرضه نمایند. بدین گونه، تشکیل «جماعة العلماء فی النجف» (جامعه روحانیت [[نجف]] اشرف) پدید آمد و عالمان بزرگی همچون شیخ مرتضی آل یاسین، شیخ محمدرضا آل یاسین، شیخ محمدرضا مظفر و شهید سید مهدی حکیم (فرزند آیت الله [[سید محسن حکیم|سید محسن حکیم]]) از اعضای اصلی آن بودند. | |
− | + | سید محمدباقر صدر در آن زمان گرچه به خاطر جوان بودن نسبت به سایر اعضاء، که کمتر از سی سال داشت، عضو جماعه العلماء نبود، ولی با آنان همکاری جدی داشت و حتی نخستین بیانیه جماعه العلماء را نیز او نوشت! و اکثر نوشتههای آنان به قلم او نوشته میشد، زیرا وی قلمی توانا و نثری محکم و نو داشت و آگاهی های سیاسی و اجتماعی و فلسفی او نیز وسیعتر از دیگران بود. | |
− | |||
− | + | انتشار مجله «الاضواء» در سال ۱۶۹۱ م. مهمترین فعالیت فرهنگی جماعة العلماء بود که سر مقالههای پنج شماره اول آن تحت عنوان «رسالتنا» به قلم آیت الله سید محمدباقر صدر نگارش یافت. خواهرش بنت الهدی نیز در این مجله مقالات خود را به چاپ میرساند.<ref> التحرک الاسلامی فی العراق، شهید سید محمدمهدی حکیم، ص ۲۱.</ref> | |
− | + | همزمان با این فعالیتها، به پیشنهاد مرحوم آیت الله [[سید محسن حکیم|سید محسن حکیم]] ـ مرجع تقلید وقت ـ کتاب کم نظیر «فلسفتنا» را تالیف کرد.<ref> همان، ص ۶۰.</ref> این کتاب در دو بخش تنظیم شده است: | |
− | |||
− | + | *بخش اول: نظریه شناخت ([[معرفت]]) از دیدگاههای فلاسفه معاصر و در مقایسه با [[فلسفه]] اسلامی. | |
+ | *بخش دوم: بینش فلسفی [[اسلام]] درباره جهان و نقد و رد [[جهان بینی]] مادی و الحادی. | ||
− | + | از آن پس به بررسی نظامهای اقتصادی اسلام و مکاتب شرق و غرب (سوسیالیسم و کاپیتالیسم) پرداخت که حاصل این تحقیق عمیق و بی سابقه، کتاب پرارج «اقتصادنا» (اقتصاد ما) شد که در سال ۱۳۸۱ ق. به چاپ رسید. این کتاب پرارج نخستین اثری است که سیستم اقتصادی اسلام را در طرحی علمی و محققانه ارائه کرده و مشتمل بر دو بخش است: | |
− | در | + | *بخش نخست: در این بخش مکتب های اقتصادی شرق و غرب را بررسی کرده و به محک نقد روشن بینانه و عالمانه زده و مردود و فاقد ارزش دانسته است. |
+ | *بخش دوم: طرح تفصیلی سیستم اقتصادی اسلام.<ref> مشتاقان میتوانند برای آشنایی بیشتر به متن کتاب، چاپ شانزدهم، بیروت، ۱۴۰۳ ق. یا به ترجمه آن (اقتصاد ما) جلد اول به قلم آقای محمدکاظم موسوی، و جلد دوم به قلم آقای عبدالعلی سپهبدی، مراجعه نمایند.</ref> | ||
− | + | '''دوران مرجعیت:''' | |
− | دوران مرجعیت آیت الله سید محمدباقر صدر، پس از وفات آیت الله | + | دوران [[مرجعیت]] آیت الله سید محمدباقر صدر، پس از وفات [[سید محسن حکیم|آیت الله حکیم]] (۱۳۹۰ ق.) آغاز شد و بسیاری از مردم [[عراق]] از او تقلید کردند.<ref> همان، ص ۶۱.</ref> در سال ۱۳۹۲ ق. رژیم بعث [[عراق]]، بیش از پیش از تحرک های ضداستبدادی حزب دعوت اسلامی و دیگر گروه های مبارز و مسلمان به وحشت افتاد. بنابراین با یورش به خانههای مبارزان و مجاهدان، عده زیادی را دستگیر و زندانی کردند. آیت الله صدر نیز با این که بیمار بود و در بیمارستان [[نجف]] بستری شده بود، تحت نظر مأموران سازمان امنیت رژیم بعث قرار گرفت. تا این که با اعتراض مردم و علما، سازمان امنیت دست از او برداشت.<ref> مباحث الاصول، ص ۱۰۵ـ۱۰۷.</ref> |
− | + | در سال ۱۳۹۴ ق. رژیم بعث عراق، پنج تن از شاگردان و مریدان صدر، یعنی شیخ عارف بصری، سید عزالدین قبانچی، سید عمادالدین طباطبایی تبریزی، حسین جلوخان و سید نوری طعمه، را دستگیر و اعدام کرد! این گروه شهیدان، طلایهدار شهدای انقلاب اسلامی عراق بودند. این حادثه اثر ناگوار و سنگینی بر روح آیت الله صدر گذاشت و مدت ها به سختی متأثر و بیمار بود. | |
− | در سال | + | از حوادث مهم دیگر در دوران مرجعیت آیت الله صدر، حرکت اربعین سال ۱۳۹۷ قمری بود. مردم نجف از قدیم هر سال در روز [[اربعین حسینی]]، مویه کنان و عزادار، با پای پیاده از [[نجف]] تا [[کربلا]] راهپیمایی میکنند. در آن سال، آیت الله صدر هر چه در توان داشت به هیئت های عزادار مساعدت کرد تا مراسم شورانگیز اربعین را هر چه باشکوهتر برگزار نمایند. آن روز دهها هزار نفر در قالب عزاداران حسینی، اعتراض خود را علیه سلطه ضدانسانی رژیم بعث عراق، اعلام کردند. |
− | + | به دنبال آن قیام تاریخی، آیت الله صدر، را دستگیر و به سازمان امنیت [[بغداد]] منتقل کردند، در آن جا پس از بازجویی، هشت ساعت تحت شکنجه جسمی و روحی قرار دادند. آثار آن شکنجهها، تا آخر عمر در بدنش هویدا بود و به سختی میتوانست از پلهها بالا برود.<ref> همان، ص ۱۰۷ـ۱۰۹.</ref> | |
− | به | + | '''تحریم پیوستن به حزب بعث:''' |
− | + | یکی از برنامههای خطرناک رژیم بعثی عراق، «بعثی کردن نظام آموزش و پرورش» بود. به همه دست اندرکاران امور تعلیم و تربیت از مدارس گرفته تا دانشگاه ها تکلیف کردند که به حزب بعث عراق بپیوندند و برنامههای ضداسلامی آن را در تمام سطوح آموزش کشور اجرا کنند... در این هنگام، آیت الله صدر در مقام [[مرجعیت]] و یگانه پرچمدار مبارزه با حزب کافر بعث، با صدور [[فتوا|فتوایی]]، پیوستن به حزب و هرگونه همکاری با آن را تحریم کرد. این فتوا، تکلیف مردم را روشن ساخت و مردم از پیوستن به حزب و عضویت در آن پرهیز کردند، جز اندکی فرو مایه و بی دین و ترسو. | |
− | + | تاثیر فتوای آیت الله صدر به حدی بود که یکی از مسؤولان حزب در این باره، اعتراف کرد: فتوای سید محمدباقر، همه نقشههای ما را نقش بر آب کرده و هیچ کس، جز عده کمی ترسو و بزدل، از پذیرفتن عضویت حزب و همکاری با آن استقبال نکرد.<ref> گفتگویی با سید محمدباقر مهری، ص ۵۹.</ref> بدین گونه حزب بعث، دشمن اصلی خود را شناخت. | |
− | + | '''حامی امام و انقلاب:''' | |
− | + | سید محمدباقر صدر، نهضت [[امام خمینی]] در [[ایران]] را روزنه امیدی برای نجات [[امت]] اسلامی میدانست. بنابراین از آغاز نهضت اسلامی امام در سال ۱۳۴۲ ش. آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمایت میکرد. | |
− | آیت الله | + | در تاریخ ۹ [[جمادی الثانی]] ۱۳۸۵، حضرت امام خمینی از تبعیدگاه [[ترکیه]] به [[نجف]] اشرف منتقل شد. ورود امام به [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] نجف، جنب و جوشی در آن ایجاد کرد. علما و روحانیون نجف درباره استقبال از امام، نظرات مختلفی داشتند. آیت الله صدر با اشتیاق تمام به همراه عدهای از علمای دیگر، در مراسم استقبال و پیشواز از امام شرکت، و شاگردان و همفکرانش را نیز به آن دعوت کرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سید محمدباقر با ایشان ارتباط نزدیکی داشت و به امام عشق میورزید، عشقی که تا آخر عمر در بین او و امام موجود بود.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۳۹.</ref> |
− | در | + | امام در پاریس بود که سید محمدباقر صدر، طی نامهای پیشتیبانی خود را از ایشان و ملت انقلابی ایران اعلام، و از مقام شهدای انقلاب، تجلیل کرد. همین فعالیت های او بود که ملت مسلمان [[عراق]] را به سوی حمایت از مردم ایران سوق میداد و رژیم آمریکایی صدام حسین ـ حاکم خونخوار عراق ـ را خشمگین میکرد. |
− | فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی، در بسیاری از شهرهای عراق راهپیمایی | + | در شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که شب پیروزی شکوهمند مردم مسلمان و انقلابی ایران به رهبری امام بر [[طاغوت]] آمریکایی ـ رژیم پهلوی ـ بود، آیت الله صدر در مسجد جواهری [[نجف]] اشرف به منبر رفت و برای مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامی ایران و نقش امام خمینی در احیای اندیشههای دینی و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تکلیف مردم عراق را در برابر حکومت ضددینی بعثی، معین کرد: قیام!... قیام... فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی، در بسیاری از شهرهای عراق راهپیمایی کردند.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۸۹ـ۹۴.</ref> |
− | + | از دیگر کارهای آیت الله صدر، در جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران، تالیف سلسله کتابهای «الاسلام یقود الحیاة» در شش جلد بود که شامل بحث هایی نظیر: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منابع قدرت دولت اسلامی، اقتصاد جامعه اسلامی و... میشود. | |
− | + | '''با قرآن در صحنه:''' | |
− | + | از کارهای شگفت انگیز آیت الله صدر برای بیداری مردم [[عراق]] و آماده کردن آن ها برای قیام و حرکت در مقابل حکومت جائر آن کشور، برگزاری [[تفسیر موضوعی|تفسیر موضوعی قرآن]] بود. آن هم بعد از تعطیل کردن درس خارج [[فقه]]! | |
− | درس | + | در حوزه علمیه [[نجف]] کمتر دیده شده بود که یک مرجع تقلید [[تفسیر قرآن]] بگوید آن هم به جای درس خارج فقه، که این بیشتر مایه تعجب دیگران میشد. به طوری که برخی از شاگردان او، در این باره از وی سؤال کردند او جواب داد: «برای من تدریس و تالیف و تحقیق، صورت حرفه و هدف در زندگی ندارد، بلکه ادای وظیفه شرعی به هر نحو ممکن برای من از همه چیز مهمتر است. امروز در این برهه از [[تاریخ اسلام]] و مسلمین، که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی پیروز شده و پوزه قدرت های شیطانی شرق و غرب را به خاک مالیده و امت اسلام را در سرتاسر دنیا بیدار کرده است، من وظیفه خود میدانم که با تفسیر [[قرآن]]، افکار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمان های انقلابی [[اسلام]] را مطرح نمایم و با بیان مفاهیم شورآفرین، حماسی و اجتماعی قرآن کریم، دل ها را برای پیوستن به انقلاب اسلامی ایران آماده کنم... از طرفی، درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]]، بیش از حد لازم در حوزه گفته می شود، اما جای تفسیر قرآن سخت خالی است!».<ref> همان، ص ۱۰۲.</ref> |
− | درس تفسیر قرآن | + | درس تفسیر شهید صدر هر هفته دو روز از تاریخ ۱۷ [[جمادی الاول]] تا ۵ [[رجب]] ۱۳۹۹ طی چهارده جلسه برگزار شد.<ref> المدرسه القرآنیه، شهید صدر، ص ۲۳۹. مجموع آن چهارده جلسه درس تفسیر قرآن در کتاب «المدرسه القرآنیه» تدوین شده است.</ref> که بعد از آن رژیم طاغوتی صدام حسین از ترس بیداری مردم، درس تفسیر بیدارگرانه آیت الله صدر را به تعطیلی کشاند. |
− | + | درس تفسیر قرآن جنب و جوشی در میان توده مردم به وجود آورده بود. حکومت ظالمانه صدام از این پدیده خجسته اسلامی، به وحشت افتاد و برای جلوگیری از هرگونه تحرک، در یک یورش وحشیانه، همه نمایندگان آیت الله صدر را در تمام شهرهای کشور دستگیر و زندانی کرد. | |
− | + | شهید صدر روز ۱۶ [[رجب]] ۱۳۹۹ را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژیم اعلام کرد. مردم به اطاعت رهبر و مرجع تقلید خود برخاستند، دست از کارهای خود کشیدند، بازارها را تعطیل کردند و برای بیعت با رهبرشان به خانه او شتافتند... همان شب آیت الله صدر دستگیر و روانه [[بغداد]] شد. در سازمان امنیت بغداد، از او خواستند که دست از پشتیبانی انقلاب اسلامی بردارد و مردم عراق را تحریک نکند. اما شجاعانه جواب داد: «من یک مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان ـ و نه تنها عراق و ایران ـ مسؤولم و باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم و وظیفه شرعی منحصر به ایران و عراق نیست. حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن هم، یک وظیفه شرعی است!».<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۲۰.</ref> | |
− | + | همان روز بنت الهدی، به ایراد یک سخنرانی در حرم [[امام علی]] علیه السلام پرداخت و از مردم خواست که به خیابانها بریزند و در مقابل دستگیری آیت الله صدر، به رژیم بعثی اعتراض کنند. همین گونه نیز شد و رژیم برای ایجاد آرامش و جلوگیری از گسترش اعتراض مردم، مجبور شد که آیت الله صدر را آزاد کنند.<ref> همان، ص ۱۰۹ـ۱۲۲.</ref> | |
− | + | ==شهادت== | |
− | رژیم ستم پیشه صدام حسین، از تجدید پیمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان، سخت به وحشت افتاد و برای قطع رابطه مردم با آیت الله صدر، نیروهای امنیتی را در سر | + | روز ۱۸ [[رجب]] ۱۳۹۹، خانه آیت الله صدر و کوچههای اطراف آن از اول صبح تا پاسی از شب، مملو از جمعیتی بود که دیروز برای آزادی رهبرشان دست به تظاهرات اعتراض آمیز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار دیگر با او بیعت کنند. رژیم ستم پیشه صدام حسین، از تجدید پیمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان، سخت به وحشت افتاد و برای قطع رابطه مردم با آیت الله صدر، نیروهای امنیتی را در سر کوچه آیت الله صدر و کوچههای اطراف، مستقر کردند. بدین گونه محاصره نه ماهه خانه آیت الله صدر آغاز شد.<ref> همان، ص ۱۲۵.</ref> |
− | در مدت نه ماه محاصره، رژیم با فرستادن ماموران و مزدوران خود به نزد آیت الله صدر، سعی | + | در مدت نه ماه محاصره، رژیم با فرستادن ماموران و مزدوران خود به نزد آیت الله صدر، سعی کرد او را از راهی که در پیش گرفته، منصرف کند، ولی آیت الله صدر ثابت و استوار ایستاد و همچنان از انقلاب اسلامی ایران و امام و مردم انقلابی ایران حمایت کرد و هرگز به خواستههای رژیم خونخوار صدام، گردن ننهاد.<ref> همان، ص ۱۲۸ـ۱۳۵.</ref> تا این که روز شنبه ۱۹ [[جمادی الاول]] ۱۴۰۰ (۱۶ فروردین ۱۳۵۹)، «ابوسعید» رئیس سازمان امنیت [[نجف]]، با عدهای از مزدوران امنیتی، آیت الله صدر را دستگیر و به سرعت از نجف به [[بغداد]] منتقل کرد. آیت الله صدر این بار میدانست که دیگر برنخواهد گشت، چون وقتی ابوسعید جنایتکار گفت: «آماده باشید به بغداد برویم!» به آرامی گفت: «من خیلی وقت است که آماده شهادتم!». |
− | + | فردای آن روز، حکومت جبار بغداد، اقدام به دستگیری بنت الهدی کرد، چون بیم داشت مبادا بنت الهدی بار دیگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت کند و رژیم را رسوا نماید! برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام و رئیس سازمان امنیت کشور، در زندان از آیت الله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضد [[امام خمینی]] و انقلاب اسلامی بنویسد، تا آزاد شود، وگرنه کشته خواهد شد! آیت الله صدر این خواسته را رد کرد و گفت: «من آماده شهادتم، هرگز خواستههای غیرانسانی و ضددینی شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم...!».<ref> همان، ص ۱۴۱.</ref> | |
− | + | وقتی که مزدوران بعثی، از منصرف کردن آیت الله صدر و خواهرش مأیوس شدند، آن دو علوی پاک نژاد مظلوم را در روز سه شنبه ۲۳ [[جمادی الاول]] ۱۴۰۰ (۱۹ فروردین ۱۳۵۹) زیر شکنجه به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رساندند. جنازه آن دو شهید در جوار مرقد [[امام علی]] علیه السلام، در آرامگاه خانوادگی «شرف الدین» به خاک سپرده شد.<ref> همان، ص ۱۴۴.</ref> | |
− | آیت الله صدر این | + | امام خمینی، در پیامی که به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهید داد، سوگمندانه نوشت: «... مرحوم آیت الله شهید سید محمدباقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او که معلمین دانش و [[اخلاق]] و مفاخر [[علم]] و ادب بود، به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه [[شهادت]] رسیدهاند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیت های عزیز از موالیان خود بردهاند. من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که ملتهای مسلم را بیدار کند و ملت عراق را هوشیار کند و خودشان را [رها کنند] از قید و بند این قدرتهای بزرگ و این جرثومههای فسادی که به اسم اسلام مسلمین را قتل عام میکنند و به اسم اسلام احکام اسلام را زیر پا میگذارند و با اسم اسلام علمای اسلام را شهید میکنند، آن هم مثل سید محمدباقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهرهبرداریهای زیادتری بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاءاللّه خداوند تعالی او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومۀ او را هم با جدهاش محشور کند و امیدواریم که ملتهای اسلامی با قیام خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور خودشان کوتاه کنند.»<ref> صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۵۷.</ref> |
− | == | + | ==پانویس== |
+ | <references /> | ||
+ | ==منابع== | ||
− | + | *تلخیص از مجموعه [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۲، زندگی نامه "سید محمدباقر صدر" از مصطفی قلی زاده. | |
+ | *شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی صدر، [http://www.irdc.ir/fa/calendar/15/default.aspx مرکز اسناد انقلاب اسلامی]، بازیابی: ۲۸ بهمن ۱۳۹۲. | ||
+ | *سخنرانی امام خمینی (ره) پس از شهادت سیّد محمّد باقر صدر، [http://www.wikiresist.com/?summary=%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C_%28%D8%B1%D9%87%29_%D9%BE%D8%B3_%D8%A7%D8%B2_%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA_%D8%B3%DB%8C%D9%91%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%91%D8%AF_%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1_%D8%B5%D8%AF%D8%B1 فرهنگ نامه آزاد مقاومت اسلامی]. | ||
− | + | ==آرشیو عکس و تصویر== | |
+ | <gallery mode="packed" heights="170"> | ||
+ | پرونده:صدر (7).jpg|alt=شهید صدر در طفولیت در کنار برادرشان|شهید سید محمدباقر موسوی صدر و سید اسماعیل موسوی صدر | ||
+ | پرونده:صدر0.jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر در دوران کودکی (دایره قرمز) | ||
+ | پرونده:صدر (2).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر و سید موسی موسوی صدر در نوجوانی | ||
+ | پرونده:صدر (4).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر و [[سید عبدالحسین شرف الدین عاملی|سید عبدالحسین شرف الدین موسوی عاملی]] | ||
+ | پرونده:خویی (5).jpg|alt=شهید صدر و آیت الله خویی و سیستانی|از راست: شهید محمدتقی جواهری، سید علی حسینی سیستانی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر، شهید سید نصرالله مستنبط، سید عبدالرزاق حبوبی ( مقام استاندار شهر نجف اشرف) و [[سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم موسوی خویی]] | ||
+ | پرونده:صدر (9).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر و [[امام موسی صدر|سید موسی موسوی صدر]] در جوانی | ||
+ | پرونده:سید علی حسینی سیستانی (7).jpg|[[سید علی حسینی سیستانی]]، شهید سید محمدباقر موسوی صدر، سید یوسف طباطبایی حکیم و سید ابوالقاسم موسوی خویی | ||
+ | پرونده:صدر (8).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر و [[شیخ محمدجواد مغنیه|محمدجواد مغنیه]] | ||
+ | پرونده:صدر (6).jpg|[[آیت الله سید عبدالله شیرازی|سید عبدالله موسوی شیرازی]]، سید ابوالقاسم موسوی خویی و شهید سید محمدباقر موسوی صدر | ||
+ | پرونده:صدر000.jpg|از راست: سید اسماعیل موسوی صدر، سید هادی حکیم و شهید سید محمدباقر موسوی صدر | ||
+ | پرونده:صدر (10).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر | ||
+ | پرونده:صدر1.jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر در کنار خانواده | ||
+ | پرونده:صدر00.jpg|alt=شهید صدر و امام خمینی|از راست: ناشناس، علی غروی تبریزی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر و [[امام خمینی|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]] | ||
+ | پرونده:شاهرودی (3).jpg|alt=شهید صدر در بین شاگردانشان|از راست: سید عبدالعزیز طباطبایی حکیم، [[سید محمود هاشمی شاهرودی]]، سید مرتضی مستجاب الدعواتی، سید محمود خطیب نعمانی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر، شهید سید محمد موسوی صدر، سید محمدباقر مهری و محمدرضا نعمانی | ||
+ | پرونده:صدر (12).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر | ||
+ | پرونده:صدر (5).jpg|دومین تدفین شهید سید محمدباقر موسوی صدر | ||
+ | پرونده:صدر (1).jpg|قبر شهید سید محمدباقر موسوی صدر | ||
+ | </gallery> | ||
− | + | [[رده:علمای معاصر|صدر،سید محمدباقر]] | |
− | + | [[رده:علمای شهید]] | |
− | + | [[رده:فقیهان]] | |
− | + | [[رده:مفسرین قرآن]] | |
− | + | [[رده:فیلسوفان]] | |
− | + | [[رده:مدفونین در وادی السلام]] | |
− | + | [[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]] | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
سطر ۱۶۱: | سطر ۱۸۹: | ||
|کیفیت پژوهش= خوب | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
}} | }} | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− |
نسخهٔ کنونی تا ۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۹
شهید آیت الله سید محمدباقر موسوی صدر (۱۳۵۳ - ۱۴۰۰ ق)، از بزرگترین اندیشمندان مسلمان در تاریخ اسلام به ویژه در قرن اخیر است. او فقیهی جامع الشرایط، فیلسوفی اجتماعی، مفسّری بزرگ، متفکری آگاه به فرهنگ و علوم زمانش، نویسنده ای توانمند و پر کار و سیاستمداری هوشمند و شجاع و دردمند بود که گاه به «شهید خامس» نیز لقب گرفته است. شهید صدر به همراه خواهرش توسط حزب بعث عراق به شهادت رسید.
نام کامل | سید محمدباقر موسوی صدر |
زادروز | ۱۳۵۳ قمری |
زادگاه | کاظمین |
وفات | ۱۴۰۰ قمری |
مدفن | نجف |
اساتید |
شیخ محمدرضا آل یاسین، آیت الله سید ابوالقاسم خویی، شیخ صدرا بادکوبه ای، ... |
شاگردان |
سید محمدباقر حکیم، سید محمود هاشمی، شیخ غلامرضا عرفانیان، ... |
آثار |
اقتصادنا، فلسفتنا، بحوث فی علم الاصول، ... |
محتویات
ولادت و خاندان
سید محمدباقر صدر در تاریخ ۲۵ ذی القعده ۱۳۵۳ در شهر مقدس کاظمین دیده به جهان گشود.[۱] اجدادش همه از عالمان دین بودند: پدرش سید حیدر بود، پدربزرگش آیت الله العظمی سید اسماعیل صدر که یکی از مراجع بزرگ تقلید شیعه در نیمه اول قرن چهارده اسلامی بود و در سال ۱۳۳۸ ق. وفات کرد. و دیگر اجدادش که شاخههایی سرسبز و پربار از شجره پربرکت «خاندان صدر» و از تبار پاک امام کاظم علیه السلام بودهاند و در سرزمین ایران، لبنان و عراق از پاسداران فرهنگ و اندیشه و دانش و دین بشمار میرفته اند.
برادر بزرگ و معلمش سید اسماعیل نیز از علماء و مجتهدان پرتلاش و جوان نجف بود که در سال ۱۳۸۸ ق. در چهل و هشت سالگی درگذشت. خواهرش «آمنه بنت الهدی صدر» یکی از زنان دانشمند، شاعر، نویسنده و معلم فقه و اخلاق بود که در مسیر جهاد و مبارزه، با برادرش سید محمدباقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به شهادت و سعادت ابدی ختم گشت.[۲]
تحصیلات و استادان
سید محمدباقر، از پنج سالگی به مدرسه رفت و تا یازده سالگی دوره ابتدایی را به اتمام رساند. در این دوران، نبوغ شگفت انگیز و استعداد سرشار خدادادی در او درخشید و تعجب آموزگاران و همکلاس های خود را برانگیخت، به طوری که اولیای مدرسه تصمیم گرفتند او را به مدرسه کودکان تیزهوش و نابغه بگذارند تا به هزینه دولت درس بخواند و پس از طی مراحل لازم و قانونی، به دانشگاههای اروپا یا آمریکا اعزام کنند و در رشته های علوم جدید تحصیل کند و به کشور خود بازگردد.
او به تحصیل علوم دینی و پرداختن به رشته کار پدرانش گرایش داشت و از طرفی مادر و برادر بزرگش رضایت ندادند که او به پول دولت وابسته به غرب و دست اندرکاران خود باخته آموزش و پرورش آن روز عراق، درس بخواند... بالاخره با راهنمایی دو دایی فقیه و دانشمندش آیت الله «شیخ محمدرضا آل یاسین» و آیت الله «شیخ مرتضی آل یاسین» به فراگیری دروس حوزوی و علوم دینی پرداخت.[۳]
تحصیلات علوم دینی را با کتاب «معالم الاصول» نزد برادرش سید اسماعیل آغاز کرد و دیگر کتاب های دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسیار در مدتی کوتاه خواند و تمام کرد. او علاوه بر تحصیل، دروس ابتدایی را نیز به خواهرش بنت الهدی می آموخت.[۴]
سید صدر در سال ۱۳۶۵ ق. که دوازده ساله بود به همراه برادرش سید اسماعیل به نجف اشرف رفت تا در محضر اساتید بزرگ حوزه علمیه شهر امامت، به تحصیلات عالی بپردازد.
او دوره عالی فقه و اصول را در نزد مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی و مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا آل یاسین گذراند.[۵] فلسفه اسلامی (اسفار ملاصدرا) را از مرحوم «شیخ صدرا بادکوبه ای» آموخت. و در کنار آن، طی سالها، فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غیرمسلمان را به دقت مورد تحقیق و نقد قرار داد.[۶] کتاب «فلسفتنا» (فلسفه ما) گویای ابعاد گسترده اندیشه های فلسفی سید محمدباقر صدر است.
در دیگر رشته های علوم مثل حدیث، رجال، درایه، کلام و تفسیر نیز سالها به تحصیل و تحقیق و مطالعه گذراند و به کمال رسید. سید محمدباقر در طول هفده ـ هیجده سال تحصیل (از آغاز تا پایان) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوق العاده اش، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصیل و مطالعه و مباحثه و تحقیق می پرداخت.[۷] و خودش نیز همیشه می گفته است که من به اندازه چند طلبه درسخوان، تلاش میکنم. در سایه این پشتکار جانانه بود که بر همه مشکلات فایق آمد و در کسب دانش و فضیلت به مقامی عالی دست یافت و گفتهاند که از هنگام بلوغ شرعی، خود مجتهد شده بوده و از مجتهد دیگری تقلید نکرده است.[۸]
تدریس و شاگردان
سید محمدباقر از بیست سالگی با تدریس کتاب «کفایه الاصول»[۹] تدریس خارج اصول و از بیست و هشت سالگی به تدریس دوره خارج فقه بر اساس کتاب «العروه الوثقی»[۱۰] پرداخت. بعدها فلسفه و تفسیر قرآن نیز تدریس میکرد. او در طول نزدیک به سی سال تدریس و تعلیم، شاگردانی جوان، محقق، پرشور، متقی، متفکر، آگاه، مجاهد و سیاستمدار تربیت کرد که هر یک از آن ها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آیین جهاد در راه خدا شدند و بعد از استادشان، راه علمی، فکری و سیاسی ـ اجتماعی او را ادامه دادند از جمله:
- سید محمدباقر حکیم
- سید محمود هاشمی
- سید کاظم حسینی حائری
- شیخ مهدی آصفی
- سید عبدالغنی اردبیلی
- شیخ غلامرضا عرفانیان و...[۱۱]
آثار و تألیفات
آثار قلمی متفکر بزرگ، شهید سید محمدباقر صدر، همه علمی، تحقیقی، ابتکاری، کم نظیر و مورد استفاده و مراجعه اندیشمندان و اهل علم و مصداق روشن «باقیات صالحات» است. در این جا به معرفی فهرست گونه این آثار درخشان میپردازیم:
- فدک فی التاریخ (فدک در تاریخ).
- غایة الفکر فی علم الاصول.
- فلسفتنا (فلسفه ما).
- اقتصادنا (اقتصاد ما).
- الاسس المنطقیه للاستقراء.
- المعالم الجدیده للاصول.
- بحوث فی شرح العروه الوثقی.
- دروس فی علم الاصول، معروف به «حلقات».
- بحوث فی علم الاصول
- الفتاوی الواضحه، رساله عملیه شهید صدر است که در نوع خود سبک خاصی دارد.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
حزب دعوت اسلامی:
بعضی از عالمان آگاه و روشن بین از جمله شهید سید محمدمهدی حکیم، سید طالب رفاعی، شیخ مهدی سماوی، پس از مطالعه اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق، به این نتیجه رسیده بودند که باید حزبی را مبتنی بر اندیشه و ایدئولوژی اسلامی تاسیس کنند تا بتوانند مبارزات مسلمانان آن سامان را سر و سامان بدهند و به اهداف خود نائل آیند. پس از مطرح کردن این اندیشه با آیت الله صدر، «حزب الدعوه الاسلامیه» (حزب دعوت اسلامی) را در سال ۱۳۷۷ تاسیس کردند.[۱۲]
آیت الله صدر اساسنامه ای را نیز بر اساس اعتقادات دینی برای حزب دعوت تنظیم کرد. حزب دعوت به فعالیت خود پرداخت. آیت الله سید محمدباقر صدر، پنج سال بعد از تاسیس حزب، بنا به مصالحی خود را از آن کنار کشید. اما به دیگر اعضای حزب توصیه کرد که به کار خود ادامه دهند و او نیز پشتیبان آنان خواهد بود.[۱۳]
جماعة العلماء:
در سال ۱۹۵۸ م. «عبدالکریم قاسم» با ظاهری پیشرو و چپ نما به حکومت عراق رسید و میدان را برای کمونیستها باز کرد. در نتیجه آن موجی الحادی و مخالف اسلام، سرزمین عراق را فراگرفت. حوادث دوران حکومت عبدالکریم قاسم، عالمان آگاه و متعهد شیعه را در آن کشور به حرکت واداشت.
آنان ضروری دیدند که برنامههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فکری مکتب اسلام را هماهنگ با نیازهای حیات بشر معاصر عرضه نمایند. بدین گونه، تشکیل «جماعة العلماء فی النجف» (جامعه روحانیت نجف اشرف) پدید آمد و عالمان بزرگی همچون شیخ مرتضی آل یاسین، شیخ محمدرضا آل یاسین، شیخ محمدرضا مظفر و شهید سید مهدی حکیم (فرزند آیت الله سید محسن حکیم) از اعضای اصلی آن بودند.
سید محمدباقر صدر در آن زمان گرچه به خاطر جوان بودن نسبت به سایر اعضاء، که کمتر از سی سال داشت، عضو جماعه العلماء نبود، ولی با آنان همکاری جدی داشت و حتی نخستین بیانیه جماعه العلماء را نیز او نوشت! و اکثر نوشتههای آنان به قلم او نوشته میشد، زیرا وی قلمی توانا و نثری محکم و نو داشت و آگاهی های سیاسی و اجتماعی و فلسفی او نیز وسیعتر از دیگران بود.
انتشار مجله «الاضواء» در سال ۱۶۹۱ م. مهمترین فعالیت فرهنگی جماعة العلماء بود که سر مقالههای پنج شماره اول آن تحت عنوان «رسالتنا» به قلم آیت الله سید محمدباقر صدر نگارش یافت. خواهرش بنت الهدی نیز در این مجله مقالات خود را به چاپ میرساند.[۱۴]
همزمان با این فعالیتها، به پیشنهاد مرحوم آیت الله سید محسن حکیم ـ مرجع تقلید وقت ـ کتاب کم نظیر «فلسفتنا» را تالیف کرد.[۱۵] این کتاب در دو بخش تنظیم شده است:
- بخش اول: نظریه شناخت (معرفت) از دیدگاههای فلاسفه معاصر و در مقایسه با فلسفه اسلامی.
- بخش دوم: بینش فلسفی اسلام درباره جهان و نقد و رد جهان بینی مادی و الحادی.
از آن پس به بررسی نظامهای اقتصادی اسلام و مکاتب شرق و غرب (سوسیالیسم و کاپیتالیسم) پرداخت که حاصل این تحقیق عمیق و بی سابقه، کتاب پرارج «اقتصادنا» (اقتصاد ما) شد که در سال ۱۳۸۱ ق. به چاپ رسید. این کتاب پرارج نخستین اثری است که سیستم اقتصادی اسلام را در طرحی علمی و محققانه ارائه کرده و مشتمل بر دو بخش است:
- بخش نخست: در این بخش مکتب های اقتصادی شرق و غرب را بررسی کرده و به محک نقد روشن بینانه و عالمانه زده و مردود و فاقد ارزش دانسته است.
- بخش دوم: طرح تفصیلی سیستم اقتصادی اسلام.[۱۶]
دوران مرجعیت:
دوران مرجعیت آیت الله سید محمدباقر صدر، پس از وفات آیت الله حکیم (۱۳۹۰ ق.) آغاز شد و بسیاری از مردم عراق از او تقلید کردند.[۱۷] در سال ۱۳۹۲ ق. رژیم بعث عراق، بیش از پیش از تحرک های ضداستبدادی حزب دعوت اسلامی و دیگر گروه های مبارز و مسلمان به وحشت افتاد. بنابراین با یورش به خانههای مبارزان و مجاهدان، عده زیادی را دستگیر و زندانی کردند. آیت الله صدر نیز با این که بیمار بود و در بیمارستان نجف بستری شده بود، تحت نظر مأموران سازمان امنیت رژیم بعث قرار گرفت. تا این که با اعتراض مردم و علما، سازمان امنیت دست از او برداشت.[۱۸]
در سال ۱۳۹۴ ق. رژیم بعث عراق، پنج تن از شاگردان و مریدان صدر، یعنی شیخ عارف بصری، سید عزالدین قبانچی، سید عمادالدین طباطبایی تبریزی، حسین جلوخان و سید نوری طعمه، را دستگیر و اعدام کرد! این گروه شهیدان، طلایهدار شهدای انقلاب اسلامی عراق بودند. این حادثه اثر ناگوار و سنگینی بر روح آیت الله صدر گذاشت و مدت ها به سختی متأثر و بیمار بود.
از حوادث مهم دیگر در دوران مرجعیت آیت الله صدر، حرکت اربعین سال ۱۳۹۷ قمری بود. مردم نجف از قدیم هر سال در روز اربعین حسینی، مویه کنان و عزادار، با پای پیاده از نجف تا کربلا راهپیمایی میکنند. در آن سال، آیت الله صدر هر چه در توان داشت به هیئت های عزادار مساعدت کرد تا مراسم شورانگیز اربعین را هر چه باشکوهتر برگزار نمایند. آن روز دهها هزار نفر در قالب عزاداران حسینی، اعتراض خود را علیه سلطه ضدانسانی رژیم بعث عراق، اعلام کردند.
به دنبال آن قیام تاریخی، آیت الله صدر، را دستگیر و به سازمان امنیت بغداد منتقل کردند، در آن جا پس از بازجویی، هشت ساعت تحت شکنجه جسمی و روحی قرار دادند. آثار آن شکنجهها، تا آخر عمر در بدنش هویدا بود و به سختی میتوانست از پلهها بالا برود.[۱۹]
تحریم پیوستن به حزب بعث:
یکی از برنامههای خطرناک رژیم بعثی عراق، «بعثی کردن نظام آموزش و پرورش» بود. به همه دست اندرکاران امور تعلیم و تربیت از مدارس گرفته تا دانشگاه ها تکلیف کردند که به حزب بعث عراق بپیوندند و برنامههای ضداسلامی آن را در تمام سطوح آموزش کشور اجرا کنند... در این هنگام، آیت الله صدر در مقام مرجعیت و یگانه پرچمدار مبارزه با حزب کافر بعث، با صدور فتوایی، پیوستن به حزب و هرگونه همکاری با آن را تحریم کرد. این فتوا، تکلیف مردم را روشن ساخت و مردم از پیوستن به حزب و عضویت در آن پرهیز کردند، جز اندکی فرو مایه و بی دین و ترسو.
تاثیر فتوای آیت الله صدر به حدی بود که یکی از مسؤولان حزب در این باره، اعتراف کرد: فتوای سید محمدباقر، همه نقشههای ما را نقش بر آب کرده و هیچ کس، جز عده کمی ترسو و بزدل، از پذیرفتن عضویت حزب و همکاری با آن استقبال نکرد.[۲۰] بدین گونه حزب بعث، دشمن اصلی خود را شناخت.
حامی امام و انقلاب:
سید محمدباقر صدر، نهضت امام خمینی در ایران را روزنه امیدی برای نجات امت اسلامی میدانست. بنابراین از آغاز نهضت اسلامی امام در سال ۱۳۴۲ ش. آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمایت میکرد.
در تاریخ ۹ جمادی الثانی ۱۳۸۵، حضرت امام خمینی از تبعیدگاه ترکیه به نجف اشرف منتقل شد. ورود امام به حوزه علمیه نجف، جنب و جوشی در آن ایجاد کرد. علما و روحانیون نجف درباره استقبال از امام، نظرات مختلفی داشتند. آیت الله صدر با اشتیاق تمام به همراه عدهای از علمای دیگر، در مراسم استقبال و پیشواز از امام شرکت، و شاگردان و همفکرانش را نیز به آن دعوت کرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سید محمدباقر با ایشان ارتباط نزدیکی داشت و به امام عشق میورزید، عشقی که تا آخر عمر در بین او و امام موجود بود.[۲۱]
امام در پاریس بود که سید محمدباقر صدر، طی نامهای پیشتیبانی خود را از ایشان و ملت انقلابی ایران اعلام، و از مقام شهدای انقلاب، تجلیل کرد. همین فعالیت های او بود که ملت مسلمان عراق را به سوی حمایت از مردم ایران سوق میداد و رژیم آمریکایی صدام حسین ـ حاکم خونخوار عراق ـ را خشمگین میکرد.
در شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که شب پیروزی شکوهمند مردم مسلمان و انقلابی ایران به رهبری امام بر طاغوت آمریکایی ـ رژیم پهلوی ـ بود، آیت الله صدر در مسجد جواهری نجف اشرف به منبر رفت و برای مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامی ایران و نقش امام خمینی در احیای اندیشههای دینی و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تکلیف مردم عراق را در برابر حکومت ضددینی بعثی، معین کرد: قیام!... قیام... فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی، در بسیاری از شهرهای عراق راهپیمایی کردند.[۲۲]
از دیگر کارهای آیت الله صدر، در جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران، تالیف سلسله کتابهای «الاسلام یقود الحیاة» در شش جلد بود که شامل بحث هایی نظیر: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منابع قدرت دولت اسلامی، اقتصاد جامعه اسلامی و... میشود.
با قرآن در صحنه:
از کارهای شگفت انگیز آیت الله صدر برای بیداری مردم عراق و آماده کردن آن ها برای قیام و حرکت در مقابل حکومت جائر آن کشور، برگزاری تفسیر موضوعی قرآن بود. آن هم بعد از تعطیل کردن درس خارج فقه!
در حوزه علمیه نجف کمتر دیده شده بود که یک مرجع تقلید تفسیر قرآن بگوید آن هم به جای درس خارج فقه، که این بیشتر مایه تعجب دیگران میشد. به طوری که برخی از شاگردان او، در این باره از وی سؤال کردند او جواب داد: «برای من تدریس و تالیف و تحقیق، صورت حرفه و هدف در زندگی ندارد، بلکه ادای وظیفه شرعی به هر نحو ممکن برای من از همه چیز مهمتر است. امروز در این برهه از تاریخ اسلام و مسلمین، که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی پیروز شده و پوزه قدرت های شیطانی شرق و غرب را به خاک مالیده و امت اسلام را در سرتاسر دنیا بیدار کرده است، من وظیفه خود میدانم که با تفسیر قرآن، افکار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمان های انقلابی اسلام را مطرح نمایم و با بیان مفاهیم شورآفرین، حماسی و اجتماعی قرآن کریم، دل ها را برای پیوستن به انقلاب اسلامی ایران آماده کنم... از طرفی، درس خارج فقه و اصول، بیش از حد لازم در حوزه گفته می شود، اما جای تفسیر قرآن سخت خالی است!».[۲۳]
درس تفسیر شهید صدر هر هفته دو روز از تاریخ ۱۷ جمادی الاول تا ۵ رجب ۱۳۹۹ طی چهارده جلسه برگزار شد.[۲۴] که بعد از آن رژیم طاغوتی صدام حسین از ترس بیداری مردم، درس تفسیر بیدارگرانه آیت الله صدر را به تعطیلی کشاند.
درس تفسیر قرآن جنب و جوشی در میان توده مردم به وجود آورده بود. حکومت ظالمانه صدام از این پدیده خجسته اسلامی، به وحشت افتاد و برای جلوگیری از هرگونه تحرک، در یک یورش وحشیانه، همه نمایندگان آیت الله صدر را در تمام شهرهای کشور دستگیر و زندانی کرد.
شهید صدر روز ۱۶ رجب ۱۳۹۹ را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژیم اعلام کرد. مردم به اطاعت رهبر و مرجع تقلید خود برخاستند، دست از کارهای خود کشیدند، بازارها را تعطیل کردند و برای بیعت با رهبرشان به خانه او شتافتند... همان شب آیت الله صدر دستگیر و روانه بغداد شد. در سازمان امنیت بغداد، از او خواستند که دست از پشتیبانی انقلاب اسلامی بردارد و مردم عراق را تحریک نکند. اما شجاعانه جواب داد: «من یک مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان ـ و نه تنها عراق و ایران ـ مسؤولم و باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم و وظیفه شرعی منحصر به ایران و عراق نیست. حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن هم، یک وظیفه شرعی است!».[۲۵]
همان روز بنت الهدی، به ایراد یک سخنرانی در حرم امام علی علیه السلام پرداخت و از مردم خواست که به خیابانها بریزند و در مقابل دستگیری آیت الله صدر، به رژیم بعثی اعتراض کنند. همین گونه نیز شد و رژیم برای ایجاد آرامش و جلوگیری از گسترش اعتراض مردم، مجبور شد که آیت الله صدر را آزاد کنند.[۲۶]
شهادت
روز ۱۸ رجب ۱۳۹۹، خانه آیت الله صدر و کوچههای اطراف آن از اول صبح تا پاسی از شب، مملو از جمعیتی بود که دیروز برای آزادی رهبرشان دست به تظاهرات اعتراض آمیز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار دیگر با او بیعت کنند. رژیم ستم پیشه صدام حسین، از تجدید پیمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان، سخت به وحشت افتاد و برای قطع رابطه مردم با آیت الله صدر، نیروهای امنیتی را در سر کوچه آیت الله صدر و کوچههای اطراف، مستقر کردند. بدین گونه محاصره نه ماهه خانه آیت الله صدر آغاز شد.[۲۷]
در مدت نه ماه محاصره، رژیم با فرستادن ماموران و مزدوران خود به نزد آیت الله صدر، سعی کرد او را از راهی که در پیش گرفته، منصرف کند، ولی آیت الله صدر ثابت و استوار ایستاد و همچنان از انقلاب اسلامی ایران و امام و مردم انقلابی ایران حمایت کرد و هرگز به خواستههای رژیم خونخوار صدام، گردن ننهاد.[۲۸] تا این که روز شنبه ۱۹ جمادی الاول ۱۴۰۰ (۱۶ فروردین ۱۳۵۹)، «ابوسعید» رئیس سازمان امنیت نجف، با عدهای از مزدوران امنیتی، آیت الله صدر را دستگیر و به سرعت از نجف به بغداد منتقل کرد. آیت الله صدر این بار میدانست که دیگر برنخواهد گشت، چون وقتی ابوسعید جنایتکار گفت: «آماده باشید به بغداد برویم!» به آرامی گفت: «من خیلی وقت است که آماده شهادتم!».
فردای آن روز، حکومت جبار بغداد، اقدام به دستگیری بنت الهدی کرد، چون بیم داشت مبادا بنت الهدی بار دیگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت کند و رژیم را رسوا نماید! برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام و رئیس سازمان امنیت کشور، در زندان از آیت الله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضد امام خمینی و انقلاب اسلامی بنویسد، تا آزاد شود، وگرنه کشته خواهد شد! آیت الله صدر این خواسته را رد کرد و گفت: «من آماده شهادتم، هرگز خواستههای غیرانسانی و ضددینی شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم...!».[۲۹]
وقتی که مزدوران بعثی، از منصرف کردن آیت الله صدر و خواهرش مأیوس شدند، آن دو علوی پاک نژاد مظلوم را در روز سه شنبه ۲۳ جمادی الاول ۱۴۰۰ (۱۹ فروردین ۱۳۵۹) زیر شکنجه به شهادت رساندند. جنازه آن دو شهید در جوار مرقد امام علی علیه السلام، در آرامگاه خانوادگی «شرف الدین» به خاک سپرده شد.[۳۰]
امام خمینی، در پیامی که به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهید داد، سوگمندانه نوشت: «... مرحوم آیت الله شهید سید محمدباقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او که معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود، به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیدهاند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیت های عزیز از موالیان خود بردهاند. من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که ملتهای مسلم را بیدار کند و ملت عراق را هوشیار کند و خودشان را [رها کنند] از قید و بند این قدرتهای بزرگ و این جرثومههای فسادی که به اسم اسلام مسلمین را قتل عام میکنند و به اسم اسلام احکام اسلام را زیر پا میگذارند و با اسم اسلام علمای اسلام را شهید میکنند، آن هم مثل سید محمدباقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهرهبرداریهای زیادتری بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاءاللّه خداوند تعالی او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومۀ او را هم با جدهاش محشور کند و امیدواریم که ملتهای اسلامی با قیام خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور خودشان کوتاه کنند.»[۳۱]
پانویس
- ↑ مباحث الاصول، سید کاظم حسینی حائری، چاپ ۱۴۰۷، قم، مقدمه، ص ۳۳.
- ↑ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی قلی زاده، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ ۱۳۷۲، ص ۱۷ـ۱۸.
- ↑ همان، ص ۲۳.
- ↑ همان، ص ۲۴.
- ↑ مباحث الاصول، مقدمه، ص ۴۲.
- ↑ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۲۹.
- ↑ مباحث الاصول، مقدمه، ص ۴۴.
- ↑ همان، ص ۵۲.
- ↑ از مهمترین کتب اصول فقه شیعی، تالیف آخوند خراسانی، که محور تدریس اصول فقه در سطوح عالی حوزههای علمیه است.
- ↑ کتابی فقهی و بسیار مهم، تالیف مرحوم آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی.
- ↑ برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به: مباحث الاصول، ص ۷۹ـ۸۳؛ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۳۳ـ۳۴؛ گفتگویی با حجت الاسلام سید محمدباقر مهری، چاپ ۱۳۶۱ شمسی، ص ۲۰.
- ↑ مباحث الاصول، ص ۸۸.
- ↑ همان، ص ۸۸ـ۸۹؛ گفتگویی با سید محمدباقر مهری، ص ۳۵؛ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۵۳ـ۵۸.
- ↑ التحرک الاسلامی فی العراق، شهید سید محمدمهدی حکیم، ص ۲۱.
- ↑ همان، ص ۶۰.
- ↑ مشتاقان میتوانند برای آشنایی بیشتر به متن کتاب، چاپ شانزدهم، بیروت، ۱۴۰۳ ق. یا به ترجمه آن (اقتصاد ما) جلد اول به قلم آقای محمدکاظم موسوی، و جلد دوم به قلم آقای عبدالعلی سپهبدی، مراجعه نمایند.
- ↑ همان، ص ۶۱.
- ↑ مباحث الاصول، ص ۱۰۵ـ۱۰۷.
- ↑ همان، ص ۱۰۷ـ۱۰۹.
- ↑ گفتگویی با سید محمدباقر مهری، ص ۵۹.
- ↑ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۳۹.
- ↑ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۸۹ـ۹۴.
- ↑ همان، ص ۱۰۲.
- ↑ المدرسه القرآنیه، شهید صدر، ص ۲۳۹. مجموع آن چهارده جلسه درس تفسیر قرآن در کتاب «المدرسه القرآنیه» تدوین شده است.
- ↑ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۲۰.
- ↑ همان، ص ۱۰۹ـ۱۲۲.
- ↑ همان، ص ۱۲۵.
- ↑ همان، ص ۱۲۸ـ۱۳۵.
- ↑ همان، ص ۱۴۱.
- ↑ همان، ص ۱۴۴.
- ↑ صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۵۷.
منابع
- تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد ۲، زندگی نامه "سید محمدباقر صدر" از مصطفی قلی زاده.
- شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی صدر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بازیابی: ۲۸ بهمن ۱۳۹۲.
- سخنرانی امام خمینی (ره) پس از شهادت سیّد محمّد باقر صدر، فرهنگ نامه آزاد مقاومت اسلامی.
آرشیو عکس و تصویر
شهید سید محمدباقر موسوی صدر و سید عبدالحسین شرف الدین موسوی عاملی
از راست: شهید محمدتقی جواهری، سید علی حسینی سیستانی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر، شهید سید نصرالله مستنبط، سید عبدالرزاق حبوبی ( مقام استاندار شهر نجف اشرف) و سید ابوالقاسم موسوی خویی
شهید سید محمدباقر موسوی صدر و سید موسی موسوی صدر در جوانی
سید علی حسینی سیستانی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر، سید یوسف طباطبایی حکیم و سید ابوالقاسم موسوی خویی
شهید سید محمدباقر موسوی صدر و محمدجواد مغنیه
سید عبدالله موسوی شیرازی، سید ابوالقاسم موسوی خویی و شهید سید محمدباقر موسوی صدر
از راست: ناشناس، علی غروی تبریزی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر و سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی
از راست: سید عبدالعزیز طباطبایی حکیم، سید محمود هاشمی شاهرودی، سید مرتضی مستجاب الدعواتی، سید محمود خطیب نعمانی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر، شهید سید محمد موسوی صدر، سید محمدباقر مهری و محمدرضا نعمانی