آیه 70 سوره انفال: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَ...» ایجاد کرد)
 
(نزول)
 
سطر ۴۴: سطر ۴۴:
 
==نزول==
 
==نزول==
  
«[[شیخ طوسی]]» گویند: ابن عباس و ضحاک و قتادة و دیگران گویند که عباس عموى پیامبر گفت: این آیه درباره من و یاران من نازل گردیده است.<ref> محمد بن یعقوب کلینى بنا به نقل صاحب البرهان بعد از سه واسطه از معاویة بن عمار او از [[امام صادق]] علیه‌السلام روایت کند که این آیه درباره عباس عموى پیامبر و عقیل و نوفل در جنگ بدر نازل گردیده است و نیز گوید در [[جنگ بدر]] پیامبر دستور داد که از بنى‌هاشم کسانى که در صف کفار باشند کسى را به قتل نرسانند و نیز فرمود که ابوالبخترى را به قتل نرسانند و همه را اسیر نگه دارند و دستور فرمود که على بن ابى‌طالب علیه‌السلام در میان اسیران برود و افرادى که از بنى‌هاشم باشند، بشناسد. على پس از تفحص نزد پیامبر آمد و گزارش افراد بنى‌هاشم را که هر یک بدست فردى از اصحاب اسیر بودند به پیامبر داد. [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله نزد آنان آمد و وضع آن‌ها را از نزدیک مشاهده فرمود. وقتى به عباس عموى خود رسید، فرمود: اى عمّ براى خودت و برادرزاده ات عقیل فدیه بده تا آزاد شوید. عباس گفت: یا رسول اللّه دستور بده مرا رها کنند تا از قریش درباره فدیه خود چیزى بستانم. پیامبر فرمود: آن مالى را که در نزد ام‌الفضل به امانت گذاشته اى و به او گفتى که اگر در جنگ بدر بلائى بر سرت بیاید براى خود و فرزندش صرف نماید از آن مال فدیه بده. عباس در تعجب فرو رفت زیرا از امانت مزبور جز خودش و ام‌الفضل، دیگرى خبر نداشته است لذا با حالت مبهوت از پیامبر پرسید چه کسى خبر این امانت را به تو داده است. پیامبر فرمود: اى عم جبرئیل مرا از این امانت باخبر ساخته است. عباس وقتى این موضوع را شنید شهادتین را بر زبان جارى ساخت و اسلام اختیار نمود.</ref><ref> طبرانى در کتاب اوسط از ابن عباس روایت کرده که عباس گفت: به خدا سوگند این آیه درباره من نازل شده هنگامى که پیامبر را به مسلمان شدن خودم خبر دادم و از او خواستم که درباره من بیست اوقیه طلا حساب نموده و بگیرد پیامبر به جاى آن بیست برده به من عطا فرمود.</ref>
+
«[[شیخ طوسی]]» گوید: ابن عباس و ضحاک و قتادة و دیگران گویند که [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] عموى پیامبر گفت: این آیه درباره من و یاران من نازل گردیده است<ref> محمد بن یعقوب کلینى بنا به نقل صاحب البرهان بعد از سه واسطه از معاویة بن عمار او از [[امام صادق]] علیه‌السلام روایت کند که این آیه درباره عباس عموى پیامبر و عقیل و نوفل در جنگ بدر نازل گردیده است و نیز گوید در [[جنگ بدر]] پیامبر دستور داد که از بنى‌هاشم کسانى که در صف کفار باشند کسى را به قتل نرسانند و نیز فرمود که ابوالبخترى را به قتل نرسانند و همه را اسیر نگه دارند و دستور فرمود که على بن ابى‌طالب علیه‌السلام در میان اسیران برود و افرادى که از بنى‌هاشم باشند، بشناسد. على پس از تفحص نزد پیامبر آمد و گزارش افراد بنى‌هاشم را که هر یک بدست فردى از اصحاب اسیر بودند به پیامبر داد. [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله نزد آنان آمد و وضع آن‌ها را از نزدیک مشاهده فرمود. وقتى به عباس عموى خود رسید، فرمود: اى عمّ براى خودت و برادرزاده ات عقیل فدیه بده تا آزاد شوید. عباس گفت: یا رسول اللّه دستور بده مرا رها کنند تا از قریش درباره فدیه خود چیزى بستانم. پیامبر فرمود: آن مالى را که در نزد ام‌الفضل به امانت گذاشته اى و به او گفتى که اگر در جنگ بدر بلائى بر سرت بیاید براى خود و فرزندش صرف نماید از آن مال فدیه بده. عباس در تعجب فرو رفت زیرا از امانت مزبور جز خودش و ام‌الفضل، دیگرى خبر نداشته است لذا با حالت مبهوت از پیامبر پرسید چه کسى خبر این امانت را به تو داده است. پیامبر فرمود: اى عم جبرئیل مرا از این امانت باخبر ساخته است. عباس وقتى این موضوع را شنید شهادتین را بر زبان جارى ساخت و اسلام اختیار نمود.</ref><ref> طبرانى در کتاب اوسط از ابن عباس روایت کرده که عباس گفت: به خدا سوگند این آیه درباره من نازل شده هنگامى که پیامبر را به مسلمان شدن خودم خبر دادم و از او خواستم که درباره من بیست اوقیه طلا حساب نموده و بگیرد پیامبر به جاى آن بیست برده به من عطا فرمود.</ref>.<ref>محمدباقر محقق،‌ [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص396.</ref>
== تفسیر آیه ==
+
==تفسیر آیه==
 
<tabber>
 
<tabber>
 
  تفسیر نور=
 
  تفسیر نور=
سطر ۶۱: سطر ۶۱:
  
 
در تفاسير آمده است، پس از جنگ بدر برخى گفتند: به احترام پيامبر، از عبّاس، عموى آن حضرت فديه نگيريد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «و اللّه لا تذرن منه درهماً» به خدا سوگند از يك درهمش هم نگذريد! سپس آن حضرت به عموى خود فرمود: «تو ثروتمندى، براى خودت و برادرزاده‌ات عقيل، فديه بده». عبّاس گفت: «اگر فديه دهم بى‌پول مى‌شوم!» حضرت‌
 
در تفاسير آمده است، پس از جنگ بدر برخى گفتند: به احترام پيامبر، از عبّاس، عموى آن حضرت فديه نگيريد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «و اللّه لا تذرن منه درهماً» به خدا سوگند از يك درهمش هم نگذريد! سپس آن حضرت به عموى خود فرمود: «تو ثروتمندى، براى خودت و برادرزاده‌ات عقيل، فديه بده». عبّاس گفت: «اگر فديه دهم بى‌پول مى‌شوم!» حضرت‌
 
+
------
 
«1». تفسير نورالثقلين.
 
«1». تفسير نورالثقلين.
  
سطر ۲۰۴: سطر ۲۰۴:
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<div style="font-size:smaller"><references/></div>
+
<div style="font-size:smaller"><references /></div>
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* [[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
 
* [[اطیب البیان فی تفسیر القرآن‌]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام‌، 1378 ش‌، چاپ دوم‌
 
* [[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
 
* [[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
 
* [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه.
 
 
  
 +
*[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
 +
*[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن‌]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام‌، 1378 ش‌، چاپ دوم‌
 +
*[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
 +
*[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
 +
*[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 +
*[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 +
*محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه.
  
 
[[رده:آیات سوره انفال]]
 
[[رده:آیات سوره انفال]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]
 
[[رده:آیات دارای شان نزول]]
 
[[رده:آیات دارای شان نزول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۵۴

مشاهده آیه در سوره

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<69 آیه 70 سوره انفال 71>>
سوره : سوره انفال (8)
جزء : 10
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

ای رسول، به اسیرانی که در دست شما مسلمین‌اند بگو که اگر خدا در دل شما خیر و هدایتی مشاهده کند (و ایمان آرید) در مقابل آنچه از شما گرفته شده بهتر از آن را عطا می‌کند و از گناهان شما می‌گذرد که خدا آمرزنده و مهربان است.

ای پیامبر! به اسیرانی که در اختیار شمایند، بگو: اگر خدا خیری در دل های شما بداند، بهتر از مالی که [در برابر آزادی شما] از شما گرفته اند به شما می دهد، و گناهانتان را می آمرزد و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

اى پيامبر، به كسانى كه در دست شما اسيرند بگو: «اگر خدا در دلهاى شما خيرى سراغ داشته باشد، بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما عطا مى‌كند و بر شما مى‌بخشايد و خدا آمرزنده مهربان است.»

اى پيامبر، به اسيرانى كه در دست شما هستند بگو: اگر خدا در دلهايتان نشان ايمان ببيند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده ارزانيتان خواهد داشت و مى‌آمرزدتان، و خدا آمرزنده و مهربان است.

ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند بگو: «اگر خداوند، خیری در دلهای شما بداند، (و نیّات پاکی داشته باشید،) بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما می‌دهد؛ و شما را می‌بخشد؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

O Prophet! Say to the captives who are in your hands, ‘If Allah finds any good in your hearts, He will give you [something which is] better than what has been taken away from you, and He will forgive you, and Allah is all-forgiving, all-merciful.’

O Prophet! say to those of the captives who are in your hands: If Allah knows anything good in your hearts, He will give to you better than that which has been taken away from you and will forgive you, and Allah is Forgiving, Merciful.

O Prophet! Say unto those captives who are in your hands: If Allah knoweth any good in your hearts He will give you better than that which hath been taken from you, and will forgive you. Lo! Allah is Forgiving, Merciful.

O Prophet! say to those who are captives in your hands: "If Allah findeth any good in your hearts, He will give you something better than what has been taken from you, and He will forgive you: for Allah is Oft-forgiving, Most Merciful."

معانی کلمات آیه

«خَیْراً»: واژه اوّل صفت مشبّهه و مراد از آن ایمان راستین و صدق در پذیرش اسلام است. واژه دوم، اسم تفضیل و مراد از آن بهتر از چیزی است که مؤمنان از کافران دریافت داشته‌اند.

نزول

«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و ضحاک و قتادة و دیگران گویند که عباس عموى پیامبر گفت: این آیه درباره من و یاران من نازل گردیده است[۱][۲].[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى‌ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «70»

اى پيامبر! به اسيرانى كه در دست شمايند بگو: اگر خداوند در دلهاى شما خيرى بداند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده است به شما خواهد داد (و مسلمان خواهيد شد) و گناهانتان را مى‌بخشايد و خداوند بخشاينده و مهربان است.

نکته ها

در شأن نزول آيه آمده است: عباس، عقيل و نوفل در جنگ بدر اسير شدند، پيامبر صلى الله عليه و آله با گرفتن فديه آنان را آزاد كرد، آنان هم مسلمان شدند. پول فديه‌هايشان هم بعداً به آنان برگردانده شد. «1»

در تفاسير آمده است، پس از جنگ بدر برخى گفتند: به احترام پيامبر، از عبّاس، عموى آن حضرت فديه نگيريد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «و اللّه لا تذرن منه درهماً» به خدا سوگند از يك درهمش هم نگذريد! سپس آن حضرت به عموى خود فرمود: «تو ثروتمندى، براى خودت و برادرزاده‌ات عقيل، فديه بده». عبّاس گفت: «اگر فديه دهم بى‌پول مى‌شوم!» حضرت‌


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 3 - صفحه 359

فرمودند: «از پول‌هايى كه نزد همسرت امّ‌الفضل در مكّه گذاشته‌اى خرج كن». عبّاس گفت:

«احدى از اين ماجرا خبر نداشت، فهميدم كه به راستى تو پيامبر خدا هستى» و همانجا مسلمان شد.

در نظام اسلامى، براى اسراى جنگ، سه طرح مشروع و مقبول است:

1. آزاد كردن بدون فديه، مثل آنچه در فتح مكّه واقع شد، با آنكه مسلمانان قدرت اسير و فديه گرفتن را داشتند، ولى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله همه را با جمله‌ى «انتم الطلقاء» آزاد ساخت.

2. آزادى اسيران با گرفتن فديه‌ى نقدى يا مبادله‌ى اسرا.

3. نگه داشتن اسيران در دست مسلمانان، تا هم از قدرت يافتن دشمن جلوگيرى شود، هم به تدريج تعاليم دين را آموخته و به اسلام ارشاد شوند.

انتخاب هر يك از اين سه راه در اختيار حاكم اسلامى است.

پیام ها

1- پيامبر و رهبر حكومت اسلامى مأمور است تا با اسيران گفتگو كرده و آنان را ارشاد كند. يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ‌ ...

2- با اسيران چنان رفتار كنيد كه زمينه‌ى هدايت و ارشادشان فراهم شود. (بكار بردن كلمه «خير» و «مغفرت» براى شكست خوردگان، گوياى اين پيام است.)

3- تبليغ و ارشاد اسيران جنگى لازم است و از هر فرصتى بايد استفاده كرد. «قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ»

4- خير واقعى، اسلام و ايمان آوردن است. «إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً»

5- به مردم اميد بدهيد كه با كمترين خير، مى‌توانيد به سعادت برسيد. «إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً»

6- هدف از جنگ، هدايت مردم و شكست دادن طاغوت است، نه قتل، غارت، اسير و فديه گرفتن. «يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ»

7- حتّى شركت در جنگ بر ضد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، مانع توبه و برگشت و دريافت مغفرت الهى نيست. قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ‌ ... يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌

جلد 3 - صفحه 360

8- پذيرش اسلام، موجب گذشت از خطاها وسبب دريافت لطف ورحمت الهى است. إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً ... يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى‌ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (70)

مروى است كه چون عباس بعد از دادن فدا، به شرف اسلام مشرف شد، اين آيه آمد:

يا أَيُّهَا النَّبِيُ‌: اى پيغمبر برگزيده، قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى‌:

بگو مر آن كسانى را كه در دست شما هستند از اسيران «بدر» كه از آنها فدا اخذ نموديد، إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً: اگر خداى تعالى بداند در قلبهاى شما خيرى را از ايمان و اخلاص، يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ‌: عطا فرمايد به فضل و كرم، شما را بهتر از آنچه اخذ شده از شما نقدى كه براى فدا داده‌ايد، وَ يَغْفِرْ لَكُمْ‌: و بيامرزد مر شما را، وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌: و خداى متعال آمرزنده است گناهى را كه در وقت شرك واقع شده، مهربانست كه شما را توفيق اسلام مرحمت فرموده.

نقل شده كه: عباس بن عبد المطلب فرمود كه: حق تعالى مرا دو وعده داد:

يكى بهتر از آنچه از من گرفته عطا فرمايد و بدين وعده وفا فرمود، چه حالا بيست بنده دارم كه هر يك براى من بيست هزار دينار تجارت مى‌كنند و سقايه زمزم را به من مرحمت نموده كه از همه اموال عرب دوست‌تر دارم. وعده دوم مغفرت است، اميدوارم به آن نيز وفا فرمايد، و مرا بيامرزد، چه ذات احديت او كريم و در وعده كريم خلافى نيست.

در منهج- روايتى آمده كه اول حال، عباس عموى پيغمبر، اظهار اسلام نمود تا فديه ندهد، و از حضرت اجازه خواست كه برود ام الفضل و اطفال را بياورد. حضرت اجازه، و چون از مدينه خارج شد، قصد كرد در مكه اقامت و به عقيده سابق باقى باشد. جبرئيل نازل، و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را از سرّ

جلد 4 صفحه 380

عباس مطلع نمود، حضرت او را احضار، و فرمود: چنين قصدى كردى، اينجا محبوس باش تا به اعتقاد صحيح ايمان آرى، يا فديه دهى. عباس فكر كرد كه اين مطلب سرّى بود ميان من و ام الفضل و كسى مطلع بر اسرار نباشد، البته حضرت آن را از جانب خدا فرمايد، پس به صدق تمام اسلام آورد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى‌ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (70) وَ إِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (71)

ترجمه‌

اى پيغمبر بگو مر كسانيرا كه در دستهاى شمايند از اسيران اگر ميدانست خدا در دلهاى شما خوبى را ميداد شما را بهتر از آنچه گرفته شد از شما و مى‌آمرزيد شما را و خدا آمرزنده مهربان است‌

و اگر اراده كنند خيانت با تو را پس به تحقيق خيانت كردند با خدا از پيش پس مسلّط نمود بر آنها و خدا داناى درست كردار است.

تفسير

در كافى و عيّاشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پيغمبر (ص) در روز بدر نهى فرمود از قتل بنى هاشم و آنها اسير شدند و امير المؤمنين (ع) را فرستاد كه به بيند چند نفر از آنها اسيرند و آنحضرت مرور فرمود بر عقيل ابن ابى طالب و از او اعراض فرمود عقيل گفت اى پسر مادر من على تو را بخدا حال مرا ديدى امير المؤمنين (ع) مراجعت نمود و به پيغمبر (ص) عرضه داشت كه عباس و عقيل و نوفل در دست فلان و فلان و فلان اسيرند پيغمبر (ص) متوجه بجانب آنها شد و چون بعقيل رسيد خبر قتل أبو جهل را باو داد و او عرض كرد ديگر معارضى در مكه نداريد هر قسم خواسته باشيد مى‌توانيد با آنها رفتار فرمائيد پس عباس را نزد آنحضرت حاضر نمودند فرمود از خود و دو برادر زاده خود فديه بده عرض كرد اى محمد ميخواهى من از قريش سائل بكف شوم پيغمبر (ص) فرمود آنچه را نزد ام الفضل زوجه خود امانت گذاردى و گفتى اگر من از اين سفر برنگشتم خرج خود و اولادت نما عطا كن عباس گفت اى برادر زاده كه بتو خبر داد فرمود جبرئيل از جانب خدا عرض كرد قسم بخدا هيچكس از اين امر خبر نداشت جز من و امّ الفضل و شهادتين بر زبان جارى نمود و مسلمان شد و عقيل و نوفل هم اسلام اختيار نمودند و بقيّه اسيران بحال شرك مراجعت نمودند جز اين سه نفر و نازل شد در باره آنها اين آيه قل لمن فى ايديكم من الاسارى تا آخر و در قرب الاسناد از

جلد 2 صفحه 551

حضرت سجاد (ع) نقل نموده كه دويست درهم براى پيغمبر (ص) آوردند و آن حضرت بعباس فرمود هر قدر ميخواهى بردار و او برداشت و پيغمبر فرمود اين يكى از مواردى است كه خدا فرموده در اين آيه كه اگر ميدانست در دلهاى شما خير را ميداد بشما بهتر از آنچه گرفته شد از شما و بنابر اين مراد از خير اول عقيده صحيح و ايمان خالص است و مراد از خبر دوم پاداش دنيوى و اخروى و مراد از ما اخذ فديه است و قمى ره در ضمن بيان آيه دوم فرموده و اگر ميخواهند خيانت نمايند با تو در امر على (ع) پس بتحقيق خيانت كردند با خدا پيش از اين در باره تو ولى ظاهرا مراد آن باشد كه اگر بخواهند اسيران بعد از دادن فديه و رها شدن نقض عهد نموده ثانيا لشكر كشى كنند و با تو جنگ نمايند عجبى نيست زيرا اينها همان كسانى هستند كه قبل از اين با خدا خيانت نمودند و مشرك شدند و با پيغمبر او جنگ كردند و خدا تو را بر آنها مسلّط فرمود باز هم ميتواند بنمايد و به مقتضاى علم و حكمت با آنان رفتار فرموده و خواهد فرمود و اين معنى با بيان قمى ره منافات ندارد چون ممكن است هر دو مراد باشد يكى در ظاهر و ديگر در باطن كه ائمه اطهار (ع) بيان فرموده‌اند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا النَّبِي‌ُّ قُل‌ لِمَن‌ فِي‌ أَيدِيكُم‌ مِن‌َ الأَسري‌ إِن‌ يَعلَم‌ِ اللّه‌ُ فِي‌ قُلُوبِكُم‌ خَيراً يُؤتِكُم‌ خَيراً مِمّا أُخِذَ مِنكُم‌ وَ يَغفِر لَكُم‌ وَ اللّه‌ُ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ (70)

اي‌ ‌رسول‌ محترم‌ بفرما بآن‌ كفاري‌ ‌که‌ اسير ‌شما‌ شدند و ‌از‌ ‌آنها‌ فدا گرفتيد ‌اگر‌ خداوند ‌که‌ عالم‌ السرّ و الخفيات‌ ‌است‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌شما‌ خير و خوبي‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌شما‌ بداند بشما ميدهد بهتر ‌از‌ آنچه‌ ‌از‌ ‌شما‌ گرفته‌ ‌شده‌ و ‌از‌ تقصيرات‌ ‌شما‌ ‌هم‌ ميگذرد و ميآمرزد ‌شما‌ ‌را‌ و خداوند آمرزنده‌ مهربان‌ ‌است‌.

يا أَيُّهَا النَّبِي‌ُّ خطاب‌ بحضرت‌ رسالت‌ ‌است‌ ‌که‌ بفرمايد قُل‌ لِمَن‌ فِي‌ أَيدِيكُم‌ مِن‌َ الأَسري‌ ‌يعني‌ باسيراني‌ ‌که‌ ‌از‌ كفار ‌در‌ ميدان‌ حرب‌ بدست‌ آورديد بگو و دستور اسلامي‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ ‌از‌ اسراء ‌اگر‌ ‌خود‌ ‌ يا ‌ بستگان‌ ‌او‌ فداء دادند آزاد ميشدند، و گفتند اقل‌ فداء هزار درهم‌ بوده‌ و اكثر ‌آن‌ چهار هزار و ‌اينکه‌ فداء ‌غير‌ ‌از‌ غنائم‌ دار الحرب‌ بوده‌ و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌براي‌ تسليت‌ خاطر اسيران‌ نازل‌ ‌شده‌ ‌که‌ إِن‌ يَعلَم‌ِ اللّه‌ُ فِي‌ قُلُوبِكُم‌ خَيراً ‌که‌ ‌از‌ روي‌ حقيقت‌ و واقعيت‌ نه‌ ‌از‌ روي‌ نفاق‌ و ترس‌ ايمان‌ آورديد و متعبد بوظائف‌ اسلام‌ شديد و متخلق‌ باخلاق‌ ديني‌ شديد ‌که‌ معناي‌ خير همين‌ ‌است‌ بمراتب‌ مختلفه‌ يُؤتِكُم‌ خَيراً مِمّا أُخِذَ مِنكُم‌ خداوند بيشتر و بهتر ‌از‌ آنچه‌ فداء داده‌اند ‌از‌ بركات‌ اسلام‌ بهره‌مند ميشويد چنانچه‌ ‌از‌ عباس‌ عم‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ نقل‌ كرده‌اند ‌که‌ ‌گفت‌ ‌از‌ ‌من‌ بيست‌ وقيه‌ طلا گرفتند بعنوان‌ فداء و ‌پس‌ ‌از‌ تشرف‌ باسلام‌ خداوند بيست‌ غلام‌ بمن‌ عطاء فرمود ‌که‌ قيمت‌ ارزانترين‌ ‌آنها‌ بيست‌ هزار درهم‌ ‌بود‌ و زمزم‌ ‌را‌ بمن‌ عطاء فرمود ‌که‌ بهتر ‌از‌ جميع‌ اموال‌ اهل‌ مكه‌ ‌بود‌ نزد ‌من‌ و اميدوارم‌ ‌که‌ مورد مغفرت‌ واقع‌ شوم‌ وَ يَغفِر لَكُم‌ ‌از‌ گناه‌ شرك‌ و معاصي‌ ‌در‌ ايام‌ شرك‌ و محاربه‌ ‌با‌ مسلمين‌ و ظلمهايي‌ ‌که‌ برسول‌ (ص‌) و اصحابش‌ كردند ببركت‌ اسلام‌ آمرزيده‌ ميشوند ‌که‌ فرمود

(الاسلام‌ يجب‌ّ ‌ما قبله‌).

جلد 8 - صفحه 161

وَ اللّه‌ُ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ دو معامله‌ ‌با‌ ‌شما‌ ميفرمايد يكي‌ مورد عفو و غفران‌ ‌او‌ واقع‌ ميشويد، ديگر مشمول‌ عنايات‌ و تفضلات‌ و رحمتهاي‌ ‌او‌ ميگرديد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 70)- مسأله مهمی که در مورد اسیران جنگی وجود دارد موضوع اصلاح و تربیت و هدایت آنهاست.

لذا در این آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور می‌دهد که اسیران را با بیان دلگرم کننده‌ای به سوی ایمان و اصلاح روش خود دعوت و تشویق کند، می‌گوید: «ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند بگو: اگر خداوند در دلهای شما خیر و نیکی بداند

ج2، ص171

بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما می‌بخشد» (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْری إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ).

منظور از کلمه «خَیْراً» در جمله اول همان ایمان و پذیرش اسلام است و منظور از آن در جمله بعد پاداشهای مادی و معنوی است که در سایه اسلام و ایمان عاید آنها می‌شود.

علاوه بر این پاداشها لطف دیگری نیز در باره شما کرده «و گناهانی را که در سابق و قبل از پذیرش اسلام مرتکب شدید، می‌بخشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است» (وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. محمد بن یعقوب کلینى بنا به نقل صاحب البرهان بعد از سه واسطه از معاویة بن عمار او از امام صادق علیه‌السلام روایت کند که این آیه درباره عباس عموى پیامبر و عقیل و نوفل در جنگ بدر نازل گردیده است و نیز گوید در جنگ بدر پیامبر دستور داد که از بنى‌هاشم کسانى که در صف کفار باشند کسى را به قتل نرسانند و نیز فرمود که ابوالبخترى را به قتل نرسانند و همه را اسیر نگه دارند و دستور فرمود که على بن ابى‌طالب علیه‌السلام در میان اسیران برود و افرادى که از بنى‌هاشم باشند، بشناسد. على پس از تفحص نزد پیامبر آمد و گزارش افراد بنى‌هاشم را که هر یک بدست فردى از اصحاب اسیر بودند به پیامبر داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد آنان آمد و وضع آن‌ها را از نزدیک مشاهده فرمود. وقتى به عباس عموى خود رسید، فرمود: اى عمّ براى خودت و برادرزاده ات عقیل فدیه بده تا آزاد شوید. عباس گفت: یا رسول اللّه دستور بده مرا رها کنند تا از قریش درباره فدیه خود چیزى بستانم. پیامبر فرمود: آن مالى را که در نزد ام‌الفضل به امانت گذاشته اى و به او گفتى که اگر در جنگ بدر بلائى بر سرت بیاید براى خود و فرزندش صرف نماید از آن مال فدیه بده. عباس در تعجب فرو رفت زیرا از امانت مزبور جز خودش و ام‌الفضل، دیگرى خبر نداشته است لذا با حالت مبهوت از پیامبر پرسید چه کسى خبر این امانت را به تو داده است. پیامبر فرمود: اى عم جبرئیل مرا از این امانت باخبر ساخته است. عباس وقتى این موضوع را شنید شهادتین را بر زبان جارى ساخت و اسلام اختیار نمود.
  2. طبرانى در کتاب اوسط از ابن عباس روایت کرده که عباس گفت: به خدا سوگند این آیه درباره من نازل شده هنگامى که پیامبر را به مسلمان شدن خودم خبر دادم و از او خواستم که درباره من بیست اوقیه طلا حساب نموده و بگیرد پیامبر به جاى آن بیست برده به من عطا فرمود.
  3. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص396.

منابع