احمدعلی احمدی شاهرودی: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} ==حاج شيخ احمدعلى احمدى شاهرودى == '''ستاره درخشان''' عالمان ربا...' ایجاد کرد) |
(اضافه کردن رده) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{بخشی از یک کتاب}} | {{بخشی از یک کتاب}} | ||
− | |||
'''ستاره درخشان''' | '''ستاره درخشان''' | ||
سطر ۲۷۱: | سطر ۲۷۰: | ||
سيد محمد سجادى , ستارگان حرم، جلد 11 | سيد محمد سجادى , ستارگان حرم، جلد 11 | ||
+ | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۳۹
ستاره درخشان
عالمان ربانى، همواره در طول تاريخ در احياى دين و اجراى حدود و احكام الهى نقشى بسزا داشته اند؛ چنان كه مقام معظم رهبرى دام ظله مى فرمايند: «علماء، دين و معارف و فقه اسلامى را نگه داشتند، تحريف را از ساحت احكام الهى دور كردند، شعله ايمان را در دل مردم برافروختند و برافروخته نگه داشتند، توجه مردم را به قرآن و تعاليم اهل بيت علیهم السلام تأمين و برانگيختند. علماء بودند كه در طول تاريخ با ستمگران مبارزه كردند، پناه مظلومان و ملت هاى ضعيف و مردم مؤمن و مستضعف شدند».(1) در اين نوشتار برآنيم تا با يكى از همين عالمان ربانى آشنا شويم.
اسم و شهرت و نسب
در سال 1305 ش (1346 ق) در قصبه ميامى(2) واقع در ده فرسنگى شهر شاهرود، در خانه اى از خاندان علم و فضيلت و تقوا و دوستدار اهل بيت، كودكى پا به عرصه هستى نهاد كه نام او را احمد گذاردند. پدرش شيخ محمدحسن احمدى يكى از علماى بنام و مشهور منطقه بود كه در علوم مختلف، بالاخص علم طب، اطلاعات زيادى داشت و مردم آن بخش از وجودش استفاده مى كردند.(3)
جدش مرحوم آيت الله آقا شيخ احمد نير از علما و زهاد و اوتاد زمان خود بود. وى داراى تأليفات فراوان بوده است و همين طور پدران او تا چند نسل روحانى و از خدمتگزاران به دين اسلام و مكتب سعادت آفرين تشيع بوده اند.(4)
تحصيلات
آيت الله احمدى پس از دوران كودكى و تحصيلات ابتدايى در زادگاه خود، به اقتضاى شوق فطرى و سيره خانوادگى، به تحصيل علوم دينى روآورد. وى مقدمات عربى را نزد والد گراميش فراگرفت و پس از چند سالى كه در محضر پدر بزرگوارش تحت تعليم و تربيت بودند، به همت و سعى پدر به حوزه علميه مشهد مقدس آمده و در جوار حضرت ثامن الائمه علیه السلام، تحت سرپرستى رئيس وقت حوزه علميه، مرحوم حضرت آيت الله حاج شيخ احمد كفايى قرار گرفت.(5)
اقامت و اساتيد در مشهد مقدس
آيت الله احمدى به مدت ده سال در جوار ملكوتى امام هشتم علیه السلام اقامت گزيد و دوره مقدمات و ادبيات عرب را نزد استاد توانا، اديب نيشابورى، گذراند و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات، كه در ذيل اشاره مى شود، گذرانيد:
- 1. مرحوم آيت الله حاج شيخ مجتبى قزوينى.
- 2. ميرزا احمد مدرس يزدى.
- 3. مرحوم آيت الله ميرزا كاظم مهدوى دامغانى (معروف به محقق دامغانى و دايى پدر محقق مقاله).
- 4. حضرت آيت الله حاج شيخ هاشم قزوينى.
- 6. دروس معارف نزد محقق بزرگ و عارف بالله، آيت الله مرحوم ميرزا مهدى (معروف به اصفهانى).(6)
هجرت و اقامت به حوزه علميه قم
آيت الله احمدى سپس براى تكميل معلومات و فراگيرى دوره عالى دروس خارج فقه و اصول، در معيت عده اى از فضلاى حوزه علميه مشهد مقدس مانند مرحوم شهيد آيت الله سيد محمدرضا سعيدى و حضرت آيت الله العظمى حاج سيد على سيستانى (مقيم نجف اشرف) و آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم خزعلى و برخى ديگر از حجج الاسلام - كه هم اكنون در سمت هاى عالى مشغول خدمتگزارى به نظام جمهورى اسلامى ايران هستند - به شهر مقدس قم هجرت نمود و در جوار كريمه اهل بيت، حضرت معصومه سلام الله علیها سكنى گزيد.(7)
اساتيد آيت الله احمدى در قم
- 1. آيت الله العظمى سيد محمدحسين طباطبايى بروجردى كه رئيس و مرجع مطلق عالم تشيع بود.
- 2. آيت الله سيد صدرالدين صدر كه از اساتيد و مسئولين حوزه علميه قم بوده است.
- 3. آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى، از مراجع عظيم جهان اسلام.
- 4. آيت الله سيد محمد حجت كوهكمرى، همان چهره ممتازى كه مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى با تعظيم و اكرام از وى سخن مى گفت، وى را به اقامه جماعت به جاى خود، و به وصايت و نيابت تعيين نمود و بعد از رحلت آن مرد بزرگ و مرجع عاليقدر به سامان دادن امور حوزويان اهتمام ورزيد.(8)
- 6. حضرت آيت الله العظمى امام خمينى، بنيانگذار نظام جمهورى اسلامى ايران.
آيت الله احمدى در محضر چنين مراجع و بزرگانى زانوى ادب به زمين زد و از خرمن پرفيض آنان توشه ها برگرفت و بهره هاى فراوان برد.
هجرت به نجف اشرف
آيت الله احمدى، براى بهره گيرى از درس بزرگان حوزه نجف اشرف و جستجوى آراء و مبانى فقه و اصول آنان، رهسپار عراق گرديد. معظمله پس از زيارت عتبات عاليات و طلب توفيق از آن امامان معصوم علیهم السلام در نجف اشرف سكنى گزيد. او هر شب به حرم مطهر و منور مولا اميرمؤمنان علیه السلام مشرف مى شد و پس از انجام فرائض و زيارت، از آن حضرت طلب توفيق مى نمود.
اساتيد در نجف اشرف
هدف آيت الله احمدعلى احمدى از هجرت به عراق، علاوه بر زيارت مراقد ملكوتى ائمه اطهار علیهم السلام، استفاده علمى از محضر علما و فرزانگان نجف اشرف هم بود. از اين رو، ايشان بعد از استقرار در نجف از محضر اساتيد بزرگوارى همچون: حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محسن حكيم، حضرت آيت الله العظمى سيد محمود شاهرودى، حضرت آيت الله العظمى سيد ابوالقاسم خويى، حضرت آيت الله العظمى سيد عبدالهادى شيرازى، بسيار بهره برد.
ايشان سپس براى تدريس و انجام وظايف فرهنگى به ايران برگشت و در شهر مقدس قم اقامت گزيد و تا آخر عمر شريفش لحظه اى از تبليغ و تدريس، و تربيت نسل جوان و مردم كوتاهى نكرد.(9)
مراتب علمى
آيت الله احمدعلى احمدى همانند جد و پدر بزرگوارش، داراى مراتب علمى بالا بوده و در كلام، فلسفه، حديث، فقه، اصول و عرفان صاحب نظر و اهل قلم بوده است. اين مرد بزرگ سال هاى متمادى در يكى از حجره هاى صحن مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به تدريس رسائل، مكاسب و كفايتين و خارج فقه و اصول و اخلاق اشتغال داشت.
محصول تدريس اين فقيه، پرورش تعداد زيادى از طلاب فاضل است كه هم اكنون به مدارج بالاى علمى دست يافته و به خدمات علمى، فرهنگى پرداخته اند و بعضى از آن ها در سمت هايى از قبيل قضاوت و بعضى هم به تربيت طلاب حوزه و نسل جوان دانشگاهى اشتغال دارند.(10)
فعاليت هاى فرهنگى قبل از انقلاب
جايگاه وى نزد آيت الله العظمى بروجردى :
آيت الله احمدى كه از شاگردان برجسته و ممتاز حضرت آيت الله بروجردى بود، به دليل تقوا و حافظه قوى و دارا بودن مراتب علمى و فهم فقهى بالا، همواره مورد عنايت معظم له بود. اشتياق آيت الله احمدى به اشاعه فرهنگ والاى اسلامى و نيز توجه وافر ايشان به مسائل اجتماعى، سياسى و فرهنگى امت مسلمان، بخصوص مردم مظلوم ايران، باعث گرديد كه از جانب حضرت آيت الله بروجردى به همراه چند نفر از فضلاى حوزه علميه قم - كه هم اكنون بسيارى از آنان در شمار علماى طراز اول حوزه علميه قم هستند (مانند آيت الله على مشكينى، آيت الله ابراهيم امينى، آيت الله فقيد احمدى ميانجى، آيت الله فقيد روحانى، آيت الله سبحانى و جناتى شاهرودى و معزى ملايرى). - جهت تبليغ مبانى دينى و فرهنگ اسلامى و مبارزه با دشمنان عقيدتى اسلام همچون فرقه ضاله بهائيت به مناطق مختلف كشور اعزام شدند. ايشان در اين دوران فعاليت هاى وسيع و بسيار پرثمرى را ايفا نمودند.
از جمله مأموريت هاى ايشان به نمايندگى از طرف حضرت آيت الله بروجردى، هجرت به شهر آباده شيراز به مدت سه سال بود؛ زيرا اين شهر مركز تصوف و بهائيت بود و تفكرات انحرافى اين فرقه هاى گمراه در اكثر ادارات و در ميان اقشار مختلف مردم رسوخ كرده بود. آيت الله احمدى مبارزه جدى و پيگير با منحرفان و اهل بدعت را آغاز كرد و در اين راستا به موفقيت هاى چشمگيرى نايل آمد و بسيارى از آن منحرفان را توبه داد و به دامن اسلام بازگردانيد.(11)
نگارنده اين سطور هنگامى كه از ايشان سؤال كردم: شما از چه شيوه و روش هايى جهت تبليغ استفاده مى كرديد، ايشان جواب داد: «قرآن مجيد شيوه ارشاد را بيان فرموده است.» و آن گاه اشاره به آيه سوره نحل «ادع الى سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة...» و آيه سوره سبا «قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموالله مثنى و فرادى »(12) كرد.
ايشان رمز موفقيت و تأثير كلام را در خودسازى و تهذيب نفس و استمداد از ادعيه مأثوره و مطالعه و تحقيق زياد مى دانست و در ادامه بيان فرمود: «با نيتى خالص براى رضاى قادر منان و بدون توجه به اجرت مادى حركت كردم. براى خدا رنج ها و مشكلات را به جان خريدم و هيچ شكوه اى نداشتم و اميدوار بودم كه خداوند اجر و مزد مى دهد، هم در دنيا و هم در آخرت. وقتى احساس كردم تبليغاتم مؤثر واقع شده خيلى خوشحال بودم. زمانى كه به اطلاع مرجع عالم اسلام آيت الله بروجردى رسيده بود، بسيار خرسند گرديده و برايم دعا كرده بود. پس از مراجعت، معظم له چندين مأموريت ديگر به من واگذار نمودند و به نمايندگى از طرف آن مرجع تقليد به شهرستان هاى فيروزكوه، چهارمحال بختيارى، فريدن و داران از توابع اصفهان و همچنين و ادغان از توابع كاشان - كه مركز سران بهائيت و تبليغات گسترده آنان بود. - هجرت كردم. در وادغان جلسه مصاحبه و پرسش و پاسخ قرار دادم. نتيجه آن شد كه بسيارى توبه كرده و به دامن اسلام برگشتند(13) و يكى از سران بهائيت به نام دكتر برجيس به دست مسلمانان كشته و آن گروهك فريب خورده تضعيف و نابود شدند».(14)
توجه به نسل جوان
از جمله تلاش هاى فرهنگى آن مجاهد فقيد، توجه ويژه او به نسل جوان، قبل و بعد از انقلاب بود. در سال هاى حكومت ستم شاهى، بخصوص سال هاى 5-1354، كه شرايط فرهنگى حاكم بر جامعه بسيار نامطلوب بود و بسيارى از جوانان و نوجوانان اين مملكت تحت تأثير فرهنگ نظام طاغوتى برگرفته از فرهنگ منحط و انحرافى غرب، قرار گرفته بودند و زمينه هاى فساد و بى بندوبارى بر اثر تبليغات شوم راديو و تلويزيون و سينما و كاباره و غيره در جامعه ايجاد شده بود، اين عالم متعهد براى جلوگيرى از غوطه ور شدن نسل جوان در فساد اخلاقى، در شرق تهران در محله وحيديه اقدام به تأسيس كتابخانه وسيعى جنب مسجد جامع فاطميه كرد و بيش از 5 هزار جلد كتاب را تهيه نمود و خود عهده دار امامت جماعت آن مسجد شد. او همچنين به دعوت روحانيت روشنفكر حوزه علميه قم، كلاس هاى اعتقادى، سياسى، فرهنگى و جلسات متعدد پرسش و پاسخ را جهت شكوفاشدن استعدادهاى نهفته و رشد فكرى جوانان داير نمود. البته اين اقدام مؤثر واقع شد و جوانان زيادى به مسائل اعتقادى و سياسى گرايش يافتند.(15)
نكته قابل توجه اين است كه وى در كنار فعاليت هاى فرهنگى، به دليل جو خفقان و رعب و وحشت از ساواك، به طور مخفى و محرمانه با افراد سياسى-مذهبى كه عليه نظام طاغوت مبارزه مى كردند، ارتباط داشت و به صورت غيرمستقيم به آگاهى دهى سياسى و هدايت جوانان مى پرداخت؛ اين در زمانى بود كه ساواك به وى اجازه نمى داد در مسجد براى مردم سخنرانى كند.
يكى از فعاليت هاى آيت الله احمدى اين بود كه اطلاعيه ها و كتاب حكومت اسلامى را تهيه و تكثير مى كرد و به وسيله فرزندان خودش و بعضى از جوانان كه مورد اعتماد او بودند همچون شهيد علىاكبر وهاج در بين مردم توزيع مى شد. «علىاكبر وهاج» در 22 بهمن سال 1357 به دست ساواك، در حين پخش اطلاعيه به درجه شهادت نايل آمد.(16)
فعاليت هاى فرهنگى بعد از انقلاب
در سنگر نماز جمعه :
آيت الله احمدى بعد از پيروزى شكوهمند انقلاب اسلامى، در صحنه هاى فرهنگى حضورى چشمگير و درخشان داشت. اين عالم وارسته با حكم حضرت امام به عنوان امام جمعه و نماينده ولى فقيه در چابكسر (از توابع گيلان) منصوب و مشغول خدمتگزارى شد. ايشان در چند سالى كه در اين سمت بود، با ايراد خطبه ها و سخنرانى هاى پربار و روشنگر، مردم آن ديار را ارشاد مى كرد و با جريانات انحرافى ضدانقلاب و منافقين به مبارزه مى پرداخت. او براى دفاع از ارزش هاى والاى انقلاب و ولايت فقيه، با تحليل هاى علمى و استدلال هاى منطقى خود باعث شد كه منافقين كوردل و ضدانقلاب و ماركسيست ها نتوانند جوانان پاكدل آن خطه را اغفال و بر ضدنظام مقدس جمهورى اسلامى تحريك كنند.(17)
در سنگر جبهه :
يكى ديگر از سر فصل هاى مهم فعاليت فرهنگى آن مجاهد نستوه، حضور مستمر او در جمع رزمندگان اسلام در جبهه هاى غرب و جنوب، مخصوصاً در لشكر على بن ابى طالب قم در جبهه غرب بود. اين فقيه مجاهد با سخنرانى هاى شيوا و بيان جنگ هاى صدراسلام به تقويت روحيه رزمندگان اسلام مى پرداخت. از جمله فعاليت هاى ارزنده و ماندگار ايشان، سخنرانى هاى پربار او در لشكر على بن ابى طالب مستقر در جبهه غرب بود.
اين سخنرانى ها كه در مورد «حركت ارتش اسلام به نحو استتار»، «علت جنگ خيبر»، «نقاط حساس و راه هايى كه شبانه به اشغال لشكر اسلام درآمد»، «تاكتيك جنگى فتح قلعه خيبر»، «شيوه فتح سنگرهاى دشمن»، «بازشدن درِ خيبر به دست امیرالمومنین علیه السلام»، «عوامل پيروزى»، «عاطفه در صحنه نبرد»، «گذشت در هنگام پيروزى» و «سه نقطه درخشان از فضايل امام على علیه السلام در وقايع خيبر» بود، بعدها در جزوه اى جمع آورى شد.
اين جزوه بنا به درخواست سردار رشيد اسلام شهيد زينالدين كه فرماندهى لشكر به عهده ايشان بود، با عنوان «كانون خطر يا دژ آهنين خيبر» چاپ و منتشر شد. اين اثر ارزشمند به واسطه مؤثر بودنش در جبهه هاى غرب و جنوب حتى در جزيره مجنون بين رزمندگان اسلام توزيع و به سرعت نسخه هاى آن ناياب شد.(18) اين جزوه تنها يك نمونه از صدها سخنرانى حماسى آن مرد بزرگ در جبهه ها مى باشد.
زهد، تقوا، حسن سلوك، رفتار متواضعانه و بسيارى از ويژگى هاى خوب او در جمع رزمندگان اسلام چنان بود كه رزمنده اى به نام بشير اراكى براى آن عالم وارسته، اشعارى را سروده است كه چند بيتى از آن را مى آوريم:
اى عالمان، اى واعظان، آييد به جبهه اين زمان
با دانش و گفتارتان يارى كنيد رزمندگان
جبهه بود دانشگه خودسازى و علم و عمل
آييد درين كانون كنيد احكام اسلامى بيان
در لشگر مولا على علیه السلام، آييد به مسجد ظهر و شام
تا بنگريد احمدعلى احمدى را نغمه خوان
بين صلاتين مى دهد روح دليران صيقلى
اين پير نستوه مى كند با صحبتش دل ها جوان
پاسخ دهد با شور و حال، پيوسته بر صدها سؤال
حراف و نطاق و صبور، خوش مشرب و شيرين بيان
از حوزه علميه قم آمده در جبهه ها
خدمت كند بر دين و حق تا باشدش تاب و توان
شاهرودى و نيكوسرشت، يا رب ببر او را بهشت
كن همنشين نزد مولايش على علیه السلام اندر جنان.
حضور فعال در سنگر دانشگاه
اين عالم متقى غير از تدريس، تأليف، تبليغ و اقامه نماز جماعت در قم و تهران، تدريس دروس مختلف اسلامى را در دانشگاه ها به عهده داشت و به عنوان استادى فرزانه و خبره شناخته شده بود. بخشى از اوقات ايشان هم جهت پاسخگويى به سؤالات پيچيده عقيدتى اساتيد معارف مصروف مى گشت. زمانى كه نهاد نمايندگى ولى فقيه در دانشگاه آزاد اسلامى فعاليت خود را شروع كرد، او يكى از افرادى بود كه به عنوان مُمتِحن اساتيد دروس معارف اسلامى انتخاب شد.
ايجاد دفاتر فرهنگى دانشگاه ها، جذب طلاب، بازرسى، رفع مشكلات دفاتر فرهنگى، احداث نمازخانه ها و تقويت كتابخانه ها از جمله فعاليت هاى ديگر ايشان بود. اين عالم فداكار نقش بسيار مؤثرى در اسلامى شدن دانشگاه ها، جداسازى جوانان دانشجوى پسر و دختر، تشكيل جلسات اعياد و سوگوارى ائمه اطهار علیهم السلام با همكارى بسيج دانشجويى داشت و در اين راه از هيچ تلاشى فروگذارى نمى كرد.(19)
آثار ماندگار
آن استوانه فقه و فضيلت، از عمر پربركت خود نهايت استفاده را نمود. غير از سخنورى و تبليغ دين حنيف و تدريس در حوزه علميه قم و دانشگاه ها، به تحقيق و تأليف كتاب هاى فراوانى مبادرت نمود. كتاب هاى چاپ شده او هر كدام به نوبه خود جذاب و پرفايده براى عموم اقشار جامعه مى باشند كه ما به آن ها اشاره مى كنيم. اميد است با همت فرزندان آن عالم ربانى، كتاب هاى ديگر آن مرحوم به چاپ برسد.
- 1. «كتاب سيرى در عقايد»: چاپ اول اين كتاب در زمان مرجعيت حضرت آيت الله بروجردى بود كه پيرامون فِرَق مختلف و نقد و بررسى و تفكرات تصوف مى باشد. اين كتاب به دليل غناى علمى تاكنون بيش از 5 نوبت با تيراژ بالا چاپ و منتشر شده است. كتاب مذكور 5 بخش عمده دارد: 1- توحيد؛ 2- عدل؛ 3- نبوت؛ 4- امامت؛ 5- معاد.
- 2. «تقليد اعلم»، به زبان عربى: كه به دليل سياسى بودن، رژيم طاغوتى اجازه چاپ آن را نداد.
- 3. «انگيزه حق»: در پيرامون مناقب حضرت امیرالمومنین علیه السلام.
- 4. «به سوى خدا برويد».
- 5. «مجموعه مقالات پيرامون باب و بهاء».
- 6. «جنگ خيبر»: چنان كه گفته شد، اين عالم ربانى ماه ها در جبهه هاى جنگ حضور مؤثر داشته است. در طى اين مدت، جهت تقويت روحيه رزمندگان سخنرانى هاى بسيارى ايراد كرد. اين كتاب بخشى از سخنرانى هاى ايشان است كه بنا به درخواست سردار شهيد زينالدين و نماينده ولى فقيه در لشكر على بن ابى طالب علیه السلام تهيه و منتشر گرديد.
- 7. تفسير موضوعى قرآن مجيد.(20)
كتاب هاى در دست انتشار:
- 1. «ترجمه كتاب شريف جامع السعادات مرحوم نراقى كاشانى».
- 2. رساله «در مسئله بداء».
- 3. «تقريرات درس خارج فقه حضرت آيت الله العظمى سيد حسين طباطبايى بروجردى در باب لباس مشكوك».
- 4. «اخلاق حميده».
- 5. «رساله عمليه».(21)
اجازات اجتهاد
اين دانشمند متقى و عالم عامل، از تعدادى از مراجع بزرگ تشيع اجازه نامه اجتهاد داشت كه عبارتند از: آيت الله العظمى حكيم؛ آيت الله العظمى سيد محمدتقى خوانسارى؛ آيت الله العظمى حاج سيد محمود شاهرودى؛ آيت الله العظمى حاج شيخ عباسعلى شاهرودى، كه ضميمه مقاله مى باشد؛ آيت الله العظمى حاج سيد محمد حجت كوهكمرى؛ آيت الله العظمى حاج آقا حسين طباطبائى بروجردى؛ آيت الله العظمى حاج سيد محمدرضا گلپايگانى و آيت الله العظمى حاج سيد شهابالدين مرعشى نجفى.(22)
فضايل معنوى و اخلاقى
آيت الله احمدى بر اثر تربيت خانوادگى و تأثيرپذيرى از خلق و خوى اساتيد خود در حوزه هاى علميه مشهد و نجف و قم و نيز مجاهدات با نفس اماره و ارتباط با خداوند متعال و مأنوس بودن با ادعيه امامان معصوم علیهم السلام، مجموعه اى از صفات نيك را در خود جمع كرده بود كه به برخى از آن ها اشاره مى كنيم:
- 1. عبادت و بندگى: در سايه عبادت و بندگى خالصانه است كه انسان به مدارج عالى كمال نايل مى شود. خود (نويسنده مقاله) بارها شاهد بودم كه مى فرمود: «با خدا بساز بر همه بناز» لذا اين عالم عامل به عبادت عشق مى ورزيد. نماز شباش ترك نمى شد. در نماز جماعت صبح در مسجد امام رضا علیه السلام حضور مى يافت. بارها ديده مى شد كه همه روزه قرآن مى خواند. به تعقيبات نماز مى پرداخت و هنگامى كه مشغول دعا مى شد به شدت اشك مى ريخت. اين دعاها را بسيار تكرار مى كرد: «الهى لاتكلنى الى نفسى طرفة عينٍ ابداً» و مى فرمود: «اللهم ذَلّلْ نفسى فى نفسى . و عَظّمْ شأنك فى نفسى ».(23)
در شبهاى جمعه در عبادت، حال عارفانه و خالصانه ويژه اى داشت. در ماه مبارك رمضان بيشتر به عبادت و راز و نياز و تبليغ و ارشاد مى پرداخت.
- 2. تواضع و فروتنى: او با مردم و طلاب بسيار برخورد خودمانى داشت. در جلسات، رفتارى عادى و كمتر از منزلت خود بروز مى داد، و به همين علت بود كه طلاب و نسل جوان دانشگاهى و مردم مجذوب و شيفته اش مى شدند، بخصوص نسل جوان دانشگاهى او را عالمى متواضع و دور از تكبر مى شناختند. ايشان در محيط خانواده هم بسيار متواضع بود و احترام خاصى به همسر و فرزندانش مى گذاشت. هيچ گاه عبوس نبود و هميشه با چهره خندان و شاداب به آنان نگاه مى كرد. گاهى در امور خانه به همسرش كمك مى كرد.
- 3. شيداى ولايت: آيت الله احمدى رابطه اى قوى و انس و الفت خاصى با اهل بيت علیهم السلام داشت. يكى از انگيزه هاى رفتن او به نجف اشرف همين بود. در آن جا ضمن تحصيل علوم اسلامى، به صورت مستمر و همه شب، به حرم مولا امیرالمومنین علیه السلام شرفياب مى شد و بعد از اقامه نماز مغرب و عشا، زيارت جامعه را مى خواند و اشك مى ريخت.
بارها متذكر مى شد: «شما كه در دانشگاه ها هستيد، ياد و خاطره امامان معصوم را زنده نگه داريد؛ در اعياد مجلس جشن بگيريد و در شهادات مجلس عزادارى ترتيب دهيد تا نسل جوان با زندگى ائمه آشنا شوند؛ بين نماز ظهر و عصر يك حديث كوتاه بخوانيد و بيانات انسانساز ائمه را براى نسل جوان بازگو كنيد».
اين عالم بزرگوار احترام خاصى براى ذريه هاى پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله قائل بود. اگر سيدى وارد مجلسى مى شد كه او حضور داشت، به صورت كامل بلند مى شد. ديده نشد كه او جلوتر از سيدى به مجلس و محفلى وارد شود...(24)
4. ساده زيستى: يكى از ويژگى هاى بارز او، قناعت و سادهزيستى بود. از زرق و برق دنيا دورى مى كرد. وضع زندگى او بسيار ساده و بى آلايش بود؛ در محيط منزلش از تجملات و امور زينتى خبرى نبود، اين خصلت سازنده را تا آخر عمر حفظ كرد. از غذاهاى لذيذ به شدت پرهيز مى كرد. در اكثر مسافرت هاى طولانى كه جهت بازرسى دفاتر فرهنگى مى رفت، دستور مى داد در جايى كه آب و درخت باشد توقف كنند. اول عباى خود را پهن مى كرد و نماز مى خواند سپس غذاى ساده اى تناول مى كرد و به راه خود ادامه مى داد. مى فرمود: «انسان هايى كه به جايى رسيدند، به اندك قناعت كردند».
5. مسئوليت پذيرى: از ويژگى هاى بارز آن عالم ربانى همين احساس مسئوليت بود. او از گوشه گيرى و انزوا جداً دورى مى كرد و با وجود كهولت سن، مرتب به تهران و شهرستان ها جهت تدريس و بازرسى امور فرهنگى مى رفت. بارها مى فرمود: «انسان تا زنده است و توان دارد، بايد به خلق خدا خدمت كند. ما كه نان امام زمان علیه السلام را خورديم و در دورانى زندگى مى كنيم كه مردم براى انقلاب و جنگ تحميلى جان و مال داده اند و در مصدر انقلاب نايب امام زمان علیه السلام وجود دارد؛ بايد براى خدمت به مردم و نسل جوان حركت كرد و مردم را آگاه كرد. بايد به هر صورت كه ممكن است خدمت كنيد تبليغ كنيد، مسئله و احكام بگوييد، به جبهه برويد و مجاهدت هاى مسلمانان صدر اسلام را بگوييد و...».(25)
فرزندان
احمدى شاهرودى داراى چهار پسر و يك دختر مى باشد:
- 1. آقاى محمدحسن احمدى، هماكنون 50 سال سن دارد و كارمند نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى ايران است.
- 2. آقاى محمدمهدى احمدى، كه هماكنون مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامى شهر مقدس قم و 42 ساله است.
- 3. آقاى جواد احمدى، كه مشاور حقوقى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم و 35 ساله است.
- 4. حجة الاسلام حسين احمدى، از مدرسين حوزه علميه قم است و 28 سال دارد.
در ضمن همسر مرحوم آيت الله احمدى از بانوان عفيفه و داراى زهد و كمال است كه همراه با شوهر بزرگوارش قدم هاى مثبتى در انقلاب اسلامى برداشته و در دامن خود فرزندان صالحى را تربيت نمود.(26)
پرواز به ملكوت اعلى
سرانجام روح بلند و ملكوتى فقيه عارف و مجتهد وارسته، حاج شيخ احمدعلى احمدى شاهرودى، پس از سال ها تلاش و فعاليت دلسوزانه در راه دين مبين اسلام و مكتب سعادت آفرين تشيع در سال 1375 ش در سفر حج عمره، بعد از انجام مناسك حج و در حال طواف بيت الله الحرام بر اثر سكته قلبى به ميهمانى صاحب بيت شتافت. به مناسبت ارتحال ايشان، بعثه مقام معظم رهبرى در مكه مكرمه مجلس عزادارى برگزار كرد.
بنا به تقاضاى همسر و فرزندانش، جنازه مطهرش به ايران منتقل شد و تشييع باشكوهى در قم انجام گرفت و آيات عظام: صافى گلپايگانى و مكارم شيرازى نيز در تشييع شركت كردند و حضرت آيت الله العظمى بهجت بر پيكر آن مرحوم نماز خواندند. سپس در قبرستان شيخان، نزديك قبر ميرزاى قمى و حاج شيخ جواد ملكى تبريزى دفن گرديد. مجالس عزادارى از طرف شوراى مديريت حوزه علميه قم در مسجد محمديه و دانشگاه آزاد اسلامى مركزى در مسجد ارك تهران برگزار شد. طلاب و دانشجويان نيز در شهرهاى مختلف از قبيل تهران، دامغان، شاهرود، زنجان، تبريز، لرستان، مازندران و... براى آن عالم ربانى مجالس ختم برگزار كردند.(27)
رؤياى صادقه
يكى از دوستان حاج آقا نقل مى كند: بعد از اتمام مراسم تشييع، به استراحت پرداختم؛ در عالم خواب مشاهده كردم كه به همراه حاج آقاى احمدى شاهرودى به جايى مى روم. تا اين كه به منزلى رسيديم، ايشان به من تعارف كردند كه وارد خانه شوم. در همين موقع متوجه شدم كه دور تا دور اتاق، گروهى از سادات نشسته اند؛ حاج آقا به من فرمودند: «اين آقايان، امشب ميزبان من هستند...».
يكى از بستگان وى نيز مى گويد: قبل از اين كه جنازه حاج آقا را از كويت به ايران بياورند، در عالم خواب مشاهده كردم كه از داخل حرم حضرت معصومه سلام الله علیها تابوتى زيبا را بيرون آوردند؛ روى تابوت، پر از گل و عمامه حاج آقا هم روى گل ها بود، در حالى كه تابوت روى دوش عده اى سيد قرار داشت...
پى نوشت
(1). صحيفه ولايت، ج 6، ص 302.
(2). تاريخ قومس، عبدالرفيع حقيقت، انتشارات آفتاب، تهران، ص 256 و 357. قصبه ميامى در 60 كيلومترى خاور شاهرود از استان سمنان سر راه شاهرود به مشهد واقع شده است و هواى آن معتدل است.
(3). گنجينه دانشمندان، ج 9، ص 77.
(4). آينه پژوهش، سال هفتم، ش 6 (بهمن و اسفند 1375)، شماره پياپى 42.
(5). مقدمه كتاب سيرى در عقايد، تأليف مرحوم آيت الله احمدى شاهرودى.
(6). گنجينه دانشمندان، ج 9، ص 78.
(7). سيرى در عقايد، چاپ پنجم، ص 5.
(8). ستارگان حرم، ج 7، ص 95.
(9). گنجينه دانشمندان، ج 9، ص 77.
(10). آينه پژوهش، سال هفتم، ش 6 (بهمن و اسفند 75)، ص 89.
(11). گنجينه دانشمندان، ج 9، ص 78.
(12). سوره نحل/125 و سوره سبا/46.
(13). مصاحبه نويسنده اين مقاله با آيت الله احمدى در زمان حياتش.
(14). جزوه آشنايى با زندگينامه مرحوم آيت الله احمدى، ص 3. جريان دكتر برجيس را در كتاب «ربانى شيرازى، آيه استقامت» از مجموعه ديدار با ابرار به طور كامل ملاحظه فرماييد.
(15). روزنامه حياتنو (پنج شنبه 17 خرداد 1380)، ص 3.
(16) و (17). نقل از آقاى محمدمهدى احمدى فرزند آيت الله احمدى.
(18). جزوه كانون خطر يا دژ آهنين خيبر.
(19). نقل از نويسنده مقاله كه در دانشگاه مدتى با ايشان همكارى داشته است.
(20). سيرى در عقايد، مقدمه، ص 3.
(21) و (22). همان، ص 8.
(23). اعيان الشيعه، ج 1، ص 323 و اصول كافى، ج 2، ص 581.
(24). قسمتى از مصاحبه نويسنده مقاله با فرزند مرحوم و مشاهدات نويسنده.
(25) و (26). نقل از محمدمهدى احمدى.
(27). اطلاعيه مركز مديريت حوزه علميه قم.
منبع
سيد محمد سجادى , ستارگان حرم، جلد 11