عبدالعزيز بن مهتدى قمى: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
| (۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | {{بخشی از یک کتاب}} | + | {{بخشی از یک کتاب|کتاب=ستارگان حرم}} |
| + | '''«عبدالعزیز بن مهتدى قمی»''' از محدثان [[شیعه]] در قرن سوم قمری و از اصحاب و راویان [[امام کاظم]]، [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] و [[امام جواد]] علیهمالسلام بود. همه علمای [[رجال]] او را فردی موثق و معتبر معرفی کردهاند. | ||
| + | {{شناسنامه عالم | ||
| + | |نام شخصیت = | ||
| + | |نام کامل = عبدالعزیز بن مهتدى قمی | ||
| + | |تصویر= | ||
| + | |زادروز = | ||
| + | |زادگاه = [[قم]] | ||
| + | |وفات = قرن سوم قمری | ||
| + | |مدفن = | ||
| + | |اساتید = [[سعد بن سعد اشعری قمی]]، [[عبدالله بن ابی یعفور|عبدالله بن ابىیعفور]]، [[عبدالله بن جندب بجلى كوفى]]، [[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمان]]،... | ||
| + | |شاگردان = [[ابراهیم بن هاشم قمی]]؛، [[احمد بن محمد بن خالد برقى]]، [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری]]، [[عبدالله بن صلت قمی|عبدالله بن صلت قمى]]،... | ||
| + | |آثار = کتابی در حدیث،... | ||
| + | }} | ||
| + | ==عبدالعزیز در عصر امامان == | ||
| − | + | بیشتر دانشوران، عبدالعزیز بن مهتدى را از اصحاب [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیهالسلام دانسته اند،<ref> رجال الطوسى، شیخ طوسى، ص ۳۸۰؛ دارالذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ هـ.ق.</ref> ولى احتمال این که از اصحاب [[امام کاظم]] علیهالسلام به حساب آید نیز وجود دارد، چه این که خود نقل میکند: از «اباالحسن علیهالسلام سوال کردم: آیا در پنبه و زعفران [[زکات]] وجود دارد؟ حضرت فرمود: نه».<ref>اصول کافى، محمد بن یعقوب کلینى، ج ۳، ص ۵۱۲؛ دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، ۱۳۶۷ هجرى شمسى.</ref> معمولاً مقصود از اباالحسن، امام کاظم علیهالسلام است. | |
| − | |||
| − | و اما در مورد [[امام جواد]] علیهالسلام احتمال | + | و اما در مورد [[امام جواد]] علیهالسلام احتمال این که او از اصحاب آن حضرت باشد بسیار قوى است، چرا که وى نامه اى خدمت امام نوشته و در مورد وجوهات شرعى و اموالى که در اختیار داشته توضیح خواسته است.<ref>رجال الکشى، ابوعمرو الکشى، ج ۲، ص ۷۹۵؛ مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، ۱۴۰۴ هـ.ق؛ الغیبة، شیخ طوسى، ص ۳۴۹، مؤسسة المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ هـ.ق.</ref> |
| − | + | تاریخ و [[احادیث]]، نشانگر آن است که عبدالعزیز بن مهتدى مورد توجه و عنایت [[امام رضا]] علیهالسلام و [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] علیهالسلام بوده است. اما در مورد امام هشتم علیهالسلام دو مطلب شاهد گفتار ماست: | |
| − | + | '''<I>۱. وکالت امام:</I>''' | |
| − | + | دوران امام رضا علیهالسلام و بعد از آن به دلیل برخوردارى از حساسیت هاى زیاد، تشکلى منظم تحت عنوان «وکالت» را ایجاد مى کرد. این حساسیت ها عبارت بودند از: سرعت فزاینده فعالیت هاى علمى، پیدایش گروههاى [[فلسفه|فلسفى]] و [[کلام|کلامى]]، کنترل شدید و جوّ خفقان از سوى [[عباسیان]]، پیدایش بعضى از افکار انحرافى به اسم [[شیعه|شیعه]] مانند [[تصوف]] و [[غلو]]، لزوم تغذیه فکرى و تأمین مسائل اقتصادى شیعیان. وکلا، نمایندگان [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام بودند که ضمن دریافت حقوق شرعى مربوط به مقام [[امامت]] ([[معصوم]])، وظایف سنگین فرهنگى را نیز بر عهده داشتند و خود از موقعیت سیاسى خاص برخوردار بودند.<ref> ر.ک، حیات فکرى و سیاسى امان شیعه، رسول جعفریان، ج ۲، ص ۱۵۴، نشر سازمان تبلیغات اسلامى.</ref> | |
| − | + | افتخار وکالت على بن موسى علیهالسلام شامل عبدالعزیز بن مهتدى نیز گردید و او به دلیل لیاقت هاى خاص به این مقام نائل آمد.<ref> رجال الکشى، ج ۲، ص ۷۹۵.</ref> گرچه حدود اختیارات و این که در کدام ناحیه وکالت آن حضرت بر عهده وى بوده معلوم نیست. آرى، ملاک گزینش، در فرهنگ امام معصوم و اولیاى خدا همانا ارزشهاى والاى انسانى و الهى است و عبدالعزیز به همین جهت به این جایگاه بلند دست یافت و مورد انتخاب امامانش قرار گرفت. | |
| − | + | '''<I>۲. صحابى خاص امام:</I>''' | |
| − | + | اصحاب ائمه علیهالسلام در یک رتبه قرار نداشتند. برخى از آنان از شاگردان ضعیف محسوب مى شدند و تعدادى در حد متوسط و جمعى از یاران خاص به شمار مى آمدند. در نتیجه، [[ائمه اطهار|امامان]] معصوم علیهمالسلام نیز به گونه هاى متفاوت با آنان برخورد مى کردند و براى هر کس با توجه به مرتبه علمى و منزلتى که در [[تقوا]] و [[عرفان]] الهى داشت جایگاه ویژه اى در نظر مى گرفتند. از این روى از یاران ائمه علیهمالسلام عنوان «صحابى خاص» اطلاق شده است. عبدالعزیز مهتدى نیز از زمره اصحاب خاص امام هشتم علیهالسلام به شمار مى رود. [[فضل بن شاذان]] فقیه و راوى شیعه در این مورد مى گوید: عبدالعزیز بن مهتدى از اصحاب خاص امام على بن موسى الرضا علیهالسلام بود.<ref>همان کتاب، ص ۷۷۹.</ref> | |
| − | + | '''''۳. مورد رضایت امام:''''' | |
| − | + | و اما نظر [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] علیهالسلام در مورد عبدالعزیز بن مهتدى از نامه اى که آن حضرت در پاسخ وى نوشتند معلوم مى شود: «نامه تو به دستم رسید، خداوند گناهان تو را ببخشاید و ما و تو را مورد رحمت خودش قرار دهد و همان گونه که من از تو راضى هستم او نیز از تو راضى باشد؛ رَحِمَنا و ایاک و رضى اللّه عنک برضاى عنک».<ref>همان کتاب، ص ۷۹۵.</ref> این جملات، بیانگر احترام خاص امام علیهالسلام نسبت به وى و حاکى از [[تقوا]] و [[عدالت]] و مقام قدسى اوست، علاوه بر این که مى تواند دلالت کننده بر تدبیر و سیاست او در جهت پیشبرد اهداف آن حضرت تلقى گردد. | |
| − | + | ==جایگاه عبدالعزیز در نظر شیعه== | |
| − | + | ابن مهتدى در نظر دانشمندان [[شیعه]] جایگاهى خاص داشته و همه او را امین در نقل [[حدیث]]، بزرگوار و علاقه مند به [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهمالسلام مى دانند. شاهد گفتار ما این است که همه نقدکنندگان حدیثى و رجالى و اصولى، روایت او را در مورد [[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمان]] نقل کرده اند و به آن در موارد مختلف استدلال کرده اند و حدیث را به سبب وجود عبدالعزیز در سند مخدوش ندانسته اند. این، حاکى از مقبول بودن او نزد همگان است. او نامه اى خدمت [[امام رضا]] علیهالسلام نوشت و سؤال کرد: من همه اوقات نمى توانم خدمت شما برسم. آیا یونس بن عبدالرحمان موثق (مورد اطمینان) است تا از او مطلب دینم را سؤال کنم؟ حضرت فرمود: آرى.<ref>وسائل الشیعه، حر عاملى، ج ۲۷، ص ۱۴۷. دانشمندان علم اصول و از جمله شیخ انصارى در مورد حجیت خبر واحد به این حدیث استدلال کرده اند، به این بیان که او از مؤثق بودن یونس سؤال مى کند و این بدان معنى است که اگر کسى موثق باشد سخن او پذیرفتنى است (فرائدالاصول، شیخ انصارى، ص ۸۵، نشر مصطفوى، ۱۳۷۴ هـ.ق).</ref> | |
| − | فضل بن شاذان بزرگ | + | علاوه بر این، دانشوران مذکور به تصریح در جلالت وى سخن گفته اند: [[فضل بن شاذان]] عالم و راوى بزرگ -که داراى یکصد و شصت کتاب بوده- در مورد او مى گوید: «عبدالعزیز بن مهتدى بهترین اهل [[قم]] است. من هیچ قمى را به مانند وى ندیده ام، او وکیل حضرت رضا علیهالسلام و از اصحاب خاص آن بزرگوار بود».<ref>رجال الکشى، ج ۲، ص ۷۹۵ و ۷۷۹.</ref> این سخن فضل بن شاذان داراى اهمیت زیاد است، چه این که او خود داراى عظمت بسیار و با عده بیشمارى از راویان آشنا بوده است. |
| − | + | رجالى بزرگ، [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] مى گوید: «عبدالعزیز بن مهتدى اشعرى مورد اعتماد است و از [[امام رضا]] علیهالسلام روایت کرده است».<ref>رجال النجاشى، احمد بن على النجاشى، ص ۲۴۵؛ مؤسسة النشر الاسلامى، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ هـ.ق.</ref> | |
| − | + | [[شیخ طوسى]] که صاحب دو کتاب از کتابهاى چهارگانه معتبر شیعه است، او را مورد اطمینان دانسته و طریق خود را به کتاب وى ذکر مى کند.<ref>الفهرست، شیخ طوسى، ص ۱۱۹، انتشارات رضىّ.</ref> | |
| − | + | [[سید بن طاووس]] نیز او را توثیق کرده و سخن فضل بن شاذان را در مورد وى یادآور مى شود.<ref> تحریر الطاوسى، شیخ حسن بن زین الدین، ص ۴۴۵، نشر مکتبه آیت الله مرعشى، ۱۴۱۱ هـ.ق.</ref> | |
| − | + | [[علامه حلى]]، عبدالعزیز را در بخش اول کتاب خود (کسانى را که مورد اعتماد مى داند) قرار داده و از او تمجید کرده است.<ref> رجال العلامة الحلى، حسن بن یوسف الحلى، ص ۱۱۶، نشر رضى، ۱۴۰۲ هـ.ق. | |
| − | + | </ref> | |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | + | ==ویژگیهای اخلاقی== | |
| − | + | عبدالعزيز بن مهتدى قمى، خصوصیاتى را در روح و روان خویش جاى داد که هر کدام آنها براى پیروان [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام قابل توجه است: | |
| − | + | '''<I>الف) تسلیم امامان:</I>''' | |
| − | + | او با این که وکالت [[امام رضا]] علیهالسلام را بر عهده داشت، اما بعد از شهادت آن بزرگوار، نامه اى به [[امام جواد]] علیهالسلام نوشت و در مورد [[بیت المال]] و صرف اموالی که در اختیار داشت راهنمایى خواست.<ref>تاریخ قم، ناصرالشریعه، ص ۲۰۳، با مقدمه و تصحیح استاد على دوانى.</ref> این در حالى بود که بعضى از وکلاى [[امام کاظم]] علیهالسلام به سبب اموالى که در اختیار داشتند، [[امامت]] حضرت رضا علیهالسلام را انکار کردند و مدعى شدند موسى بن جعفر علیهالسلام براى همیشه زنده هستند. این انکار بدان جهت بود که اموال را به امام هشتم تحویل نداده و خود مصرف کنند. اینان، بنیانگذران [[واقفیه|واقفیه]] بودند که علاقه به دنیا آنها را از مسیر حق منحرف کرد.<ref>الغیبة، ص ۴۲-۴۳، نشر بصیرتى، ۱۳۸۵ هـ.ق.</ref> | |
| − | + | '''<I>ب) صراط مستقیم:</I>''' | |
| − | + | ابن مهتدى، فردی هدایت یافته بود و بعد از شهادت امام کاظم علیهالسلام هیچ گونه تردیدى در امامت حضرت رضا علیهالسلام نکرده بر صراط مستقیم پا بر جاى ماند. در حالى که -چنانکه گفته شد- عده اى از شیعیان (و بعضى بلندمرتبه) به علت تبلیغات واقفیه حداقل براى مدتى در امامت آن حضرت دچار شک و تحیر گردیدند. از این روست که نمى بینیم کسى از دانشمندان [[علم رجال|رجال]] و تاریخ وى را جزء واقفیان به شمار آورد. | |
| − | + | '''<I>ج) احتیاط در دین:</I>''' | |
| − | + | عبدالعزیز با یکى از اصحاب بزرگ [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیهالسلام به نام «[[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمان]]» ارتباط داشت. جلالت و مقام یونس بر همگان آشکار بود ولى ابن مهتدى با این همه، جانب احتیاط را از دست نداده نامه اى خدمت امام رضا علیهالسلام نوشت و سؤال کرد: من همه اوقات نمى توانم خدمت شما برسم. آیا یونس بن عبدالرحمان موثق (مورد اطمینان) است تا از او مطلب دینم را سؤال کنم؟ حضرت فرمود: آرى.<ref>وسائل الشیعه، حر عاملى، ج ۲۷، ص ۱۴۷؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، ح ۲، ص ۲۵۱.</ref> | |
'''<I>د) تواضع:</I>''' | '''<I>د) تواضع:</I>''' | ||
| − | مطلب | + | مطلب دیگرى که از [[حدیث]] ذکر شده به دست مى آید این که عبدالعزیز بن مهتدى با این که از اصحاب خاص و وکیل امام رضا علیهالسلام و داراى موقعیت و مقام سیاسى و اجتماعى بود، اما براى کسب معارف دینى سراغ یونس بن عبدالرحمان را گرفت و در مورد آنچه نمى دانست به اهل دانش مراجعه کرد. این نیز درسى براى طالبان حقیقت و شیفتگان علم مى باشد. |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | + | ==استادان و راویان== | |
| + | برخی [[مشایخ]] و استادان عبدالعزیز مهتدی عبارتند از: | ||
| + | *۱. [[سعد بن سعد اشعری قمی]]؛ | ||
| − | + | *۲. سیف بن مبارک بن یزید؛ | |
| − | * | + | *۳. [[عبدالله بن ابی یعفور|عبدالله بن ابى یعفور]]؛ |
| − | * | + | *۴. [[عبدالله بن جندب بجلى كوفى]]؛ |
| − | * | + | *۵. محمد بن نصیر؛ |
| − | * | + | *۶. [[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمان]]. |
| − | + | و برخی راویان و شاگردان او عبارتند از: | |
| − | * | + | *۱. [[ابراهیم بن هاشم قمی]]؛ |
| − | + | *۲. [[احمد بن محمد بن خالد برقى]]؛ | |
| − | * | + | *۳. [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری]]؛ |
| − | * | + | *۴. بکر بن زیاد؛ |
| − | * | + | *۵. حسن بن حسین؛ |
| − | * | + | *۶. [[حسن بن محبوب]]؛ |
| − | * | + | *۷. [[علی بن مهزیار اهوازی]]؛ |
| − | * | + | *۸. [[عبدالله بن صلت قمی|عبدالله بن صلت قمى]]؛ |
| − | * | + | *۹. [[فضل بن شاذان]]؛ |
| − | * | + | *۱۰. محمد بن عیسى بن عبید؛ |
| − | * | + | *۱۱. نوح بن شعیب نیشابورى. |
| − | + | ==آثار و روایات== | |
| − | + | عبدالعزیز بن مهتدى در زندگى علمى خود موفق به گردآورى مجموعه روایى گردید و از صاحبان «کتاب» به شمار مى آید، بدین جهت است که [[احمد بن علی نجاشی|ابوالعباس نجاشى]] از وى نام مى برد چرا که قصد او معرفى صاحبان کتاب است. | |
| − | + | روایات او هر چند زیاد نیست، اما در بیشتر کتابهاى معتبر [[شیعه|شیعه]] احادیثى از وى به چشم مى خورد. در کتابهاى چهارگانه معتبر شیعیان پانزده [[حدیث|حدیث]]، در [[وسائل الشیعه]] هفده و در [[بحارالانوار]] نوزده مورد از او حدیث نقل شده است. مجموع روایات وى بدون تکرار به بیست و یک مورد بالغ مى گردد. بیشتر [[احادیث]] عبدالعزیز بن مهتدى از [[امام رضا]] علیهالسلام و به صورت شفاهى و کتبى است و از [[امام صادق]] علیهالسلام نیز روایاتى با واسطه نقل کرده است. | |
| − | در | + | در یک تقسیمبندى کلى، روایاتى که عبدالعزیز بن مهتدى نقل کرده، پیرامون این محورهاست: مقام [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهمالسلام، عظمت [[شیعه|شیعیان]]، مسائل [[فقه|فقهى]] و [[اخلاق|اخلاقى]]، علاج بعضى امراض به وسیله [[صدقه]] و [[دعا]] و خواص بعضى از میوه ها. در انتها برخی از این روایات ذکر می شود: |
| − | + | '''<I>امامان وارثان انبیا:</I>''' | |
| − | + | عبدالعزیز بن مهتدى نقل مى کند که [[امام رضا]] علیهالسلام ضمن نامه اى خطاب به [[عبدالله بن جندب بجلى كوفى|عبدالله بن جندب]] نوشتند: اما بعد، همانا [[پیامبر اسلام|محمد]] صلی الله علیه و آله امین خدا در میان خلق بود و چون رحلت فرمود ما [[اهل البیت|اهل البیت]] وارث او شدیم. پس ما هستیم امین هاى خدا در زمین. علم بلاها و مرگها و نژاد عرب نزد ماست. ما هستیم که کافر و مسلمان را مى شناسیم. ما هستیم که وقتى مردى را ببینیم مى دانیم حقیقتا مؤمن است یا منافق. اسامى شیعیان ما و پدرانشان نوشته شده و خداوند در مورد [[امامت]] ما از آنها پیمان گرفته و آنها مطیع ما مى باشند. جز ما و ایشان کسى در کیش [[اسلام]] نیست. مائیم نجیب و رستگار، ما هستیم بازماندگان [[پیامبران]] و فرزندان اوصیاء، ما در کتاب خداوند عزوجل خصوصیت داریم و سزاوارتر به کتاب خدا و رسول او هستیم. و ما چنان کسانى هستیم که خداوند دینش را براى ما مقرر داشته آنجا که مى فرماید: آنچه به [[نوح]] و [[ابراهیم]] و [[موسى]] و [[حضرت عیسی|عیسى]] سفارش کردیم و آنچه به تو اى پیامبر [[وحى]] کردیم همه براى شما (آل محمد صلی الله علیه وآله) مقرر کردیم. آن سفارش این بود که اى آل محمد دین را بپادارید و متفرق نشوید و این بر (منکران [[ولایت]] على علیهالسلام) گران آمد. اى محمد، خداوند کسى را که ولایت [[امام علی علیه السلام|على]] (علیهالسلام) را بپذیرد هدایت مى کند.<ref>اصول کافى، ج ۱، ص ۳۲۴ و ۲۸۴، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهمالسلام.</ref> | |
| − | + | '''<I>توحید:</I>''' | |
| − | + | عبدالعزیز بن مهتدى مى گوید: از امام رضا علیهالسلام در مورد [[توحید|توحید]] سؤال کردم حضرت فرمود: هر کس "قل هو اللّه احد" ([[سوره اخلاص]]) را بخواند و به آن [[ایمان]] داشته باشد، توحید را شناخته است. عرض کردم: چگونه بخواند؟ فرمود: همان گونه که مردم مى خوانند و بعد سه مرتبه بگوید: "کذلک اللّه ربّى"؛ خداى من این چنین است.<ref>التوحید، شیخ صدوق، ص ۲۸۴، نشر جامعه مدرسین، ۱۳۹۸ ق.</ref> | |
| − | </ref> | ||
| − | + | '''<I>حضور قلب در نماز:</I>''' | |
| − | + | عبدالعزیز بن مهتدى از [[عبدالله بن ابی یعفور|عبدالله بن ابى یعفور]] نقل مى کند که [[امام صادق]] علیهالسلام خطاب به ابن ابى یعفور فرمودند: یا عبداللّه اذا صلیت صلاة فریضه فصلّها لوقت لها صلاة مودّع یخاف أن لایعود الیها ثم اصرف ببصرک الى موضع سجودک فلو من عن یمینک و شمالک لاحسنت صلاتک واعلم انک بین یدى من یراک ولاتراه.<ref>وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۴۷۵.</ref> یعنى اى عبدالله، نماز واجب را در وقت خود به جاى آور بدانگونه که آخرین [[نماز]] توست و چشمت را به محل سجده ات متوجه ساز. اگر بدانى چه کسى بر تو احاطه دارد نمازت را کامل به جاى مى آورى. بدان که تو در پیشگاه کسى هستى که تو را مى بیند ولى تو او را نمى بینى. | |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
'''<I>دعاى مستجاب:</I>''' | '''<I>دعاى مستجاب:</I>''' | ||
| − | + | عبدالعزیز با یک واسطه از [[امام کاظم]] علیهالسلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود: هرگاه یک نفر از شما مریض شد، اجازه دهد که مردم به [[عیادت بیماران|عیادت]] او بیایند (تا در حق او دعا کنند) زیرا هر کسى یک دعاى مستجاب دارد.<ref> کافى، ج ۳، ص ۱۱۷؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۴۱۴.</ref> | |
| − | '''<I> | + | '''<I>خواص بعضى از میوهها و خوراکىها:</I>''' |
| − | ابن مهتدى با | + | ابن مهتدى با یک واسطه از [[امام صادق]] علیهالسلام نقل مى کند: در هر کسى ریشه اى از مرض جذام وجود دارد، پس شلغم را در زمان خودش بخورید تا آن مرض و هر درد دیگر را از بین ببرد.<ref>المحاسن، خالد برقى، ج ۲، ص ۳۳۳، نشر مجمع جهانى اهل بیت علیهمالسلام، ۱۴۱۶ هـ.ق. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۲۲۰، کافى، کلینی، ج ۶، ص ۷۲. </ref> |
| − | + | و نیز در [[حدیث]] دیگرى که با یک واسطه از امام صادق علیهالسلام نقل کرده آن حضرت فرمودند: چند چیز مزاج را تعدیل مى کند؛ انار سورانى<ref>سوران سرزمینى است در عراق و جزء بابل به حساب مى آمده. (معجم البلدان، یاقوت حموى، ج ۳، ص ۲۷۸).</ref>، خرماى نارس، بِه پخته شده و بنفشه و کاسنى.<ref>الخصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۴۹، نشر جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۴ هـ.ق. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۲۴.</ref> | |
| − | + | ==پانویس== | |
| − | + | <references /> | |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | == | ||
| − | <references/> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
| − | ستارگان | + | |
| + | * [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، سید جعفر ربانى، جلد ۲. | ||
| + | [[رده:اصحاب امام کاظم علیه السلام]][[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]][[رده:اصحاب امام جواد علیه السلام]][[رده:علمای قرن سوم]][[رده:راویان حدیث]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۸ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۰۶
«عبدالعزیز بن مهتدى قمی» از محدثان شیعه در قرن سوم قمری و از اصحاب و راویان امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهمالسلام بود. همه علمای رجال او را فردی موثق و معتبر معرفی کردهاند.
| نام کامل | عبدالعزیز بن مهتدى قمی |
| زادگاه | قم |
| وفات | قرن سوم قمری |
| اساتید |
سعد بن سعد اشعری قمی، عبدالله بن ابىیعفور، عبدالله بن جندب بجلى كوفى، یونس بن عبدالرحمان،... |
| شاگردان |
ابراهیم بن هاشم قمی؛، احمد بن محمد بن خالد برقى، احمد بن محمد بن عیسی اشعری، عبدالله بن صلت قمى،... |
| آثار |
کتابی در حدیث،... |
محتویات
عبدالعزیز در عصر امامان
بیشتر دانشوران، عبدالعزیز بن مهتدى را از اصحاب امام رضا علیهالسلام دانسته اند،[۱] ولى احتمال این که از اصحاب امام کاظم علیهالسلام به حساب آید نیز وجود دارد، چه این که خود نقل میکند: از «اباالحسن علیهالسلام سوال کردم: آیا در پنبه و زعفران زکات وجود دارد؟ حضرت فرمود: نه».[۲] معمولاً مقصود از اباالحسن، امام کاظم علیهالسلام است.
و اما در مورد امام جواد علیهالسلام احتمال این که او از اصحاب آن حضرت باشد بسیار قوى است، چرا که وى نامه اى خدمت امام نوشته و در مورد وجوهات شرعى و اموالى که در اختیار داشته توضیح خواسته است.[۳]
تاریخ و احادیث، نشانگر آن است که عبدالعزیز بن مهتدى مورد توجه و عنایت امام رضا علیهالسلام و امام جواد علیهالسلام بوده است. اما در مورد امام هشتم علیهالسلام دو مطلب شاهد گفتار ماست:
۱. وکالت امام:
دوران امام رضا علیهالسلام و بعد از آن به دلیل برخوردارى از حساسیت هاى زیاد، تشکلى منظم تحت عنوان «وکالت» را ایجاد مى کرد. این حساسیت ها عبارت بودند از: سرعت فزاینده فعالیت هاى علمى، پیدایش گروههاى فلسفى و کلامى، کنترل شدید و جوّ خفقان از سوى عباسیان، پیدایش بعضى از افکار انحرافى به اسم شیعه مانند تصوف و غلو، لزوم تغذیه فکرى و تأمین مسائل اقتصادى شیعیان. وکلا، نمایندگان ائمه علیهم السلام بودند که ضمن دریافت حقوق شرعى مربوط به مقام امامت (معصوم)، وظایف سنگین فرهنگى را نیز بر عهده داشتند و خود از موقعیت سیاسى خاص برخوردار بودند.[۴]
افتخار وکالت على بن موسى علیهالسلام شامل عبدالعزیز بن مهتدى نیز گردید و او به دلیل لیاقت هاى خاص به این مقام نائل آمد.[۵] گرچه حدود اختیارات و این که در کدام ناحیه وکالت آن حضرت بر عهده وى بوده معلوم نیست. آرى، ملاک گزینش، در فرهنگ امام معصوم و اولیاى خدا همانا ارزشهاى والاى انسانى و الهى است و عبدالعزیز به همین جهت به این جایگاه بلند دست یافت و مورد انتخاب امامانش قرار گرفت.
۲. صحابى خاص امام:
اصحاب ائمه علیهالسلام در یک رتبه قرار نداشتند. برخى از آنان از شاگردان ضعیف محسوب مى شدند و تعدادى در حد متوسط و جمعى از یاران خاص به شمار مى آمدند. در نتیجه، امامان معصوم علیهمالسلام نیز به گونه هاى متفاوت با آنان برخورد مى کردند و براى هر کس با توجه به مرتبه علمى و منزلتى که در تقوا و عرفان الهى داشت جایگاه ویژه اى در نظر مى گرفتند. از این روى از یاران ائمه علیهمالسلام عنوان «صحابى خاص» اطلاق شده است. عبدالعزیز مهتدى نیز از زمره اصحاب خاص امام هشتم علیهالسلام به شمار مى رود. فضل بن شاذان فقیه و راوى شیعه در این مورد مى گوید: عبدالعزیز بن مهتدى از اصحاب خاص امام على بن موسى الرضا علیهالسلام بود.[۶]
۳. مورد رضایت امام:
و اما نظر امام جواد علیهالسلام در مورد عبدالعزیز بن مهتدى از نامه اى که آن حضرت در پاسخ وى نوشتند معلوم مى شود: «نامه تو به دستم رسید، خداوند گناهان تو را ببخشاید و ما و تو را مورد رحمت خودش قرار دهد و همان گونه که من از تو راضى هستم او نیز از تو راضى باشد؛ رَحِمَنا و ایاک و رضى اللّه عنک برضاى عنک».[۷] این جملات، بیانگر احترام خاص امام علیهالسلام نسبت به وى و حاکى از تقوا و عدالت و مقام قدسى اوست، علاوه بر این که مى تواند دلالت کننده بر تدبیر و سیاست او در جهت پیشبرد اهداف آن حضرت تلقى گردد.
جایگاه عبدالعزیز در نظر شیعه
ابن مهتدى در نظر دانشمندان شیعه جایگاهى خاص داشته و همه او را امین در نقل حدیث، بزرگوار و علاقه مند به اهل بیت علیهمالسلام مى دانند. شاهد گفتار ما این است که همه نقدکنندگان حدیثى و رجالى و اصولى، روایت او را در مورد یونس بن عبدالرحمان نقل کرده اند و به آن در موارد مختلف استدلال کرده اند و حدیث را به سبب وجود عبدالعزیز در سند مخدوش ندانسته اند. این، حاکى از مقبول بودن او نزد همگان است. او نامه اى خدمت امام رضا علیهالسلام نوشت و سؤال کرد: من همه اوقات نمى توانم خدمت شما برسم. آیا یونس بن عبدالرحمان موثق (مورد اطمینان) است تا از او مطلب دینم را سؤال کنم؟ حضرت فرمود: آرى.[۸]
علاوه بر این، دانشوران مذکور به تصریح در جلالت وى سخن گفته اند: فضل بن شاذان عالم و راوى بزرگ -که داراى یکصد و شصت کتاب بوده- در مورد او مى گوید: «عبدالعزیز بن مهتدى بهترین اهل قم است. من هیچ قمى را به مانند وى ندیده ام، او وکیل حضرت رضا علیهالسلام و از اصحاب خاص آن بزرگوار بود».[۹] این سخن فضل بن شاذان داراى اهمیت زیاد است، چه این که او خود داراى عظمت بسیار و با عده بیشمارى از راویان آشنا بوده است.
رجالى بزرگ، نجاشى مى گوید: «عبدالعزیز بن مهتدى اشعرى مورد اعتماد است و از امام رضا علیهالسلام روایت کرده است».[۱۰]
شیخ طوسى که صاحب دو کتاب از کتابهاى چهارگانه معتبر شیعه است، او را مورد اطمینان دانسته و طریق خود را به کتاب وى ذکر مى کند.[۱۱]
سید بن طاووس نیز او را توثیق کرده و سخن فضل بن شاذان را در مورد وى یادآور مى شود.[۱۲]
علامه حلى، عبدالعزیز را در بخش اول کتاب خود (کسانى را که مورد اعتماد مى داند) قرار داده و از او تمجید کرده است.[۱۳]
ویژگیهای اخلاقی
عبدالعزيز بن مهتدى قمى، خصوصیاتى را در روح و روان خویش جاى داد که هر کدام آنها براى پیروان اهل بیت علیهم السلام قابل توجه است:
الف) تسلیم امامان:
او با این که وکالت امام رضا علیهالسلام را بر عهده داشت، اما بعد از شهادت آن بزرگوار، نامه اى به امام جواد علیهالسلام نوشت و در مورد بیت المال و صرف اموالی که در اختیار داشت راهنمایى خواست.[۱۴] این در حالى بود که بعضى از وکلاى امام کاظم علیهالسلام به سبب اموالى که در اختیار داشتند، امامت حضرت رضا علیهالسلام را انکار کردند و مدعى شدند موسى بن جعفر علیهالسلام براى همیشه زنده هستند. این انکار بدان جهت بود که اموال را به امام هشتم تحویل نداده و خود مصرف کنند. اینان، بنیانگذران واقفیه بودند که علاقه به دنیا آنها را از مسیر حق منحرف کرد.[۱۵]
ب) صراط مستقیم:
ابن مهتدى، فردی هدایت یافته بود و بعد از شهادت امام کاظم علیهالسلام هیچ گونه تردیدى در امامت حضرت رضا علیهالسلام نکرده بر صراط مستقیم پا بر جاى ماند. در حالى که -چنانکه گفته شد- عده اى از شیعیان (و بعضى بلندمرتبه) به علت تبلیغات واقفیه حداقل براى مدتى در امامت آن حضرت دچار شک و تحیر گردیدند. از این روست که نمى بینیم کسى از دانشمندان رجال و تاریخ وى را جزء واقفیان به شمار آورد.
ج) احتیاط در دین:
عبدالعزیز با یکى از اصحاب بزرگ امام رضا علیهالسلام به نام «یونس بن عبدالرحمان» ارتباط داشت. جلالت و مقام یونس بر همگان آشکار بود ولى ابن مهتدى با این همه، جانب احتیاط را از دست نداده نامه اى خدمت امام رضا علیهالسلام نوشت و سؤال کرد: من همه اوقات نمى توانم خدمت شما برسم. آیا یونس بن عبدالرحمان موثق (مورد اطمینان) است تا از او مطلب دینم را سؤال کنم؟ حضرت فرمود: آرى.[۱۶]
د) تواضع:
مطلب دیگرى که از حدیث ذکر شده به دست مى آید این که عبدالعزیز بن مهتدى با این که از اصحاب خاص و وکیل امام رضا علیهالسلام و داراى موقعیت و مقام سیاسى و اجتماعى بود، اما براى کسب معارف دینى سراغ یونس بن عبدالرحمان را گرفت و در مورد آنچه نمى دانست به اهل دانش مراجعه کرد. این نیز درسى براى طالبان حقیقت و شیفتگان علم مى باشد.
استادان و راویان
برخی مشایخ و استادان عبدالعزیز مهتدی عبارتند از:
- ۲. سیف بن مبارک بن یزید؛
- ۵. محمد بن نصیر؛
و برخی راویان و شاگردان او عبارتند از:
- ۴. بکر بن زیاد؛
- ۵. حسن بن حسین؛
- ۶. حسن بن محبوب؛
- ۹. فضل بن شاذان؛
- ۱۰. محمد بن عیسى بن عبید؛
- ۱۱. نوح بن شعیب نیشابورى.
آثار و روایات
عبدالعزیز بن مهتدى در زندگى علمى خود موفق به گردآورى مجموعه روایى گردید و از صاحبان «کتاب» به شمار مى آید، بدین جهت است که ابوالعباس نجاشى از وى نام مى برد چرا که قصد او معرفى صاحبان کتاب است.
روایات او هر چند زیاد نیست، اما در بیشتر کتابهاى معتبر شیعه احادیثى از وى به چشم مى خورد. در کتابهاى چهارگانه معتبر شیعیان پانزده حدیث، در وسائل الشیعه هفده و در بحارالانوار نوزده مورد از او حدیث نقل شده است. مجموع روایات وى بدون تکرار به بیست و یک مورد بالغ مى گردد. بیشتر احادیث عبدالعزیز بن مهتدى از امام رضا علیهالسلام و به صورت شفاهى و کتبى است و از امام صادق علیهالسلام نیز روایاتى با واسطه نقل کرده است.
در یک تقسیمبندى کلى، روایاتى که عبدالعزیز بن مهتدى نقل کرده، پیرامون این محورهاست: مقام ائمه علیهمالسلام، عظمت شیعیان، مسائل فقهى و اخلاقى، علاج بعضى امراض به وسیله صدقه و دعا و خواص بعضى از میوه ها. در انتها برخی از این روایات ذکر می شود:
امامان وارثان انبیا:
عبدالعزیز بن مهتدى نقل مى کند که امام رضا علیهالسلام ضمن نامه اى خطاب به عبدالله بن جندب نوشتند: اما بعد، همانا محمد صلی الله علیه و آله امین خدا در میان خلق بود و چون رحلت فرمود ما اهل البیت وارث او شدیم. پس ما هستیم امین هاى خدا در زمین. علم بلاها و مرگها و نژاد عرب نزد ماست. ما هستیم که کافر و مسلمان را مى شناسیم. ما هستیم که وقتى مردى را ببینیم مى دانیم حقیقتا مؤمن است یا منافق. اسامى شیعیان ما و پدرانشان نوشته شده و خداوند در مورد امامت ما از آنها پیمان گرفته و آنها مطیع ما مى باشند. جز ما و ایشان کسى در کیش اسلام نیست. مائیم نجیب و رستگار، ما هستیم بازماندگان پیامبران و فرزندان اوصیاء، ما در کتاب خداوند عزوجل خصوصیت داریم و سزاوارتر به کتاب خدا و رسول او هستیم. و ما چنان کسانى هستیم که خداوند دینش را براى ما مقرر داشته آنجا که مى فرماید: آنچه به نوح و ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کردیم و آنچه به تو اى پیامبر وحى کردیم همه براى شما (آل محمد صلی الله علیه وآله) مقرر کردیم. آن سفارش این بود که اى آل محمد دین را بپادارید و متفرق نشوید و این بر (منکران ولایت على علیهالسلام) گران آمد. اى محمد، خداوند کسى را که ولایت على (علیهالسلام) را بپذیرد هدایت مى کند.[۱۷]
توحید:
عبدالعزیز بن مهتدى مى گوید: از امام رضا علیهالسلام در مورد توحید سؤال کردم حضرت فرمود: هر کس "قل هو اللّه احد" (سوره اخلاص) را بخواند و به آن ایمان داشته باشد، توحید را شناخته است. عرض کردم: چگونه بخواند؟ فرمود: همان گونه که مردم مى خوانند و بعد سه مرتبه بگوید: "کذلک اللّه ربّى"؛ خداى من این چنین است.[۱۸]
حضور قلب در نماز:
عبدالعزیز بن مهتدى از عبدالله بن ابى یعفور نقل مى کند که امام صادق علیهالسلام خطاب به ابن ابى یعفور فرمودند: یا عبداللّه اذا صلیت صلاة فریضه فصلّها لوقت لها صلاة مودّع یخاف أن لایعود الیها ثم اصرف ببصرک الى موضع سجودک فلو من عن یمینک و شمالک لاحسنت صلاتک واعلم انک بین یدى من یراک ولاتراه.[۱۹] یعنى اى عبدالله، نماز واجب را در وقت خود به جاى آور بدانگونه که آخرین نماز توست و چشمت را به محل سجده ات متوجه ساز. اگر بدانى چه کسى بر تو احاطه دارد نمازت را کامل به جاى مى آورى. بدان که تو در پیشگاه کسى هستى که تو را مى بیند ولى تو او را نمى بینى.
دعاى مستجاب:
عبدالعزیز با یک واسطه از امام کاظم علیهالسلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود: هرگاه یک نفر از شما مریض شد، اجازه دهد که مردم به عیادت او بیایند (تا در حق او دعا کنند) زیرا هر کسى یک دعاى مستجاب دارد.[۲۰]
خواص بعضى از میوهها و خوراکىها:
ابن مهتدى با یک واسطه از امام صادق علیهالسلام نقل مى کند: در هر کسى ریشه اى از مرض جذام وجود دارد، پس شلغم را در زمان خودش بخورید تا آن مرض و هر درد دیگر را از بین ببرد.[۲۱]
و نیز در حدیث دیگرى که با یک واسطه از امام صادق علیهالسلام نقل کرده آن حضرت فرمودند: چند چیز مزاج را تعدیل مى کند؛ انار سورانى[۲۲]، خرماى نارس، بِه پخته شده و بنفشه و کاسنى.[۲۳]
پانویس
- ↑ رجال الطوسى، شیخ طوسى، ص ۳۸۰؛ دارالذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ هـ.ق.
- ↑ اصول کافى، محمد بن یعقوب کلینى، ج ۳، ص ۵۱۲؛ دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، ۱۳۶۷ هجرى شمسى.
- ↑ رجال الکشى، ابوعمرو الکشى، ج ۲، ص ۷۹۵؛ مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، ۱۴۰۴ هـ.ق؛ الغیبة، شیخ طوسى، ص ۳۴۹، مؤسسة المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ هـ.ق.
- ↑ ر.ک، حیات فکرى و سیاسى امان شیعه، رسول جعفریان، ج ۲، ص ۱۵۴، نشر سازمان تبلیغات اسلامى.
- ↑ رجال الکشى، ج ۲، ص ۷۹۵.
- ↑ همان کتاب، ص ۷۷۹.
- ↑ همان کتاب، ص ۷۹۵.
- ↑ وسائل الشیعه، حر عاملى، ج ۲۷، ص ۱۴۷. دانشمندان علم اصول و از جمله شیخ انصارى در مورد حجیت خبر واحد به این حدیث استدلال کرده اند، به این بیان که او از مؤثق بودن یونس سؤال مى کند و این بدان معنى است که اگر کسى موثق باشد سخن او پذیرفتنى است (فرائدالاصول، شیخ انصارى، ص ۸۵، نشر مصطفوى، ۱۳۷۴ هـ.ق).
- ↑ رجال الکشى، ج ۲، ص ۷۹۵ و ۷۷۹.
- ↑ رجال النجاشى، احمد بن على النجاشى، ص ۲۴۵؛ مؤسسة النشر الاسلامى، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ هـ.ق.
- ↑ الفهرست، شیخ طوسى، ص ۱۱۹، انتشارات رضىّ.
- ↑ تحریر الطاوسى، شیخ حسن بن زین الدین، ص ۴۴۵، نشر مکتبه آیت الله مرعشى، ۱۴۱۱ هـ.ق.
- ↑ رجال العلامة الحلى، حسن بن یوسف الحلى، ص ۱۱۶، نشر رضى، ۱۴۰۲ هـ.ق.
- ↑ تاریخ قم، ناصرالشریعه، ص ۲۰۳، با مقدمه و تصحیح استاد على دوانى.
- ↑ الغیبة، ص ۴۲-۴۳، نشر بصیرتى، ۱۳۸۵ هـ.ق.
- ↑ وسائل الشیعه، حر عاملى، ج ۲۷، ص ۱۴۷؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، ح ۲، ص ۲۵۱.
- ↑ اصول کافى، ج ۱، ص ۳۲۴ و ۲۸۴، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهمالسلام.
- ↑ التوحید، شیخ صدوق، ص ۲۸۴، نشر جامعه مدرسین، ۱۳۹۸ ق.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۴۷۵.
- ↑ کافى، ج ۳، ص ۱۱۷؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۴۱۴.
- ↑ المحاسن، خالد برقى، ج ۲، ص ۳۳۳، نشر مجمع جهانى اهل بیت علیهمالسلام، ۱۴۱۶ هـ.ق. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۲۲۰، کافى، کلینی، ج ۶، ص ۷۲.
- ↑ سوران سرزمینى است در عراق و جزء بابل به حساب مى آمده. (معجم البلدان، یاقوت حموى، ج ۳، ص ۲۷۸).
- ↑ الخصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۴۹، نشر جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۴ هـ.ق. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۲۴.
منابع
- ستارگان حرم، سید جعفر ربانى، جلد ۲.




