وهابیت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
وهابیّت نام فرقه‌ای است که [[محمد بن عبد الوهاب|محمد بن عبدالوهاب]] (م ۱۲۰۶ق) بنیان نهاد. وهابیان با ادعای پیروی از سلف (مسلمانان قرون نخستین تاریخ اسلام)<ref>علیزاده موسوی، سلفی گری و وهابیت، ۱۳۹۳ش، ص۳۲.</ref> خود را سلفیه می‌نامند آنها با اعتقاد به اینکه مفهوم [[توحید]] در بین مسلمانان با [[شرک]] آمیخته شده، آنها را دعوت به بازگشت بر سر عقاید اسلامی پیشینیان می‌نمایند.<ref>أسود، الاتجاهات المعاصرة في دراسة السنة النبوية، ۲۰۰۸م، ص۳۴۲.</ref> و مخالفین از مسلمانان را غالبا کافر یا مشرک می‌دانند.
+
'''«وهابیّت»''' نام فرقه‌ای انحرافی در [[اسلام]] است که [[محمد بن عبدالوهاب]] (م، ۱۲۰۶ ق) بنیان نهاد. وهابیان با ادعای پیروی از سَلَف (مسلمانان قرون نخستین تاریخ اسلام)،<ref>علیزاده موسوی، سلفی گری و وهابیت، ۱۳۹۳ش، ص۳۲.</ref> خود را «سلفیه» می‌نامند. آنها با اعتقاد به اینکه مفهوم [[توحید]] در بین مسلمانان با [[شرک]] آمیخته شده، آنان را دعوت به بازگشت بر سر عقاید اسلامی پیشینیان می‌نمایند<ref>أسود، الاتجاهات المعاصرة في دراسة السنة النبوية، ۲۰۰۸م، ص۳۴۲.</ref> و مخالفین از مسلمانان را غالبا کافر یا مشرک می‌دانند.
  
 
==مؤسس وهابیّت==
 
==مؤسس وهابیّت==
«محمّد بن عبدالوهاب»، در شهر «عُیَیْنَه» از سرزمین نجد واقع در عربستان سعودی دیده به دنیا آمد. او علوم تفسیر، حدیث، عقاید و فقه را بر اساس مذهب احمد حنبل در خدمت پدرش فراگرفت، آنگاه برای ادامه تحصیل به مکّه و سپس به مدینه مسافرت کرد. و در همانجا بنای مخالفت با رفتار مسلمانان را نهاد و  زبان به انتقاد گشود که چرا مسلمانان به زیارت قبر پیامبر می روند و از آن حضرت شفاعت می جویند؟!
+
[[محمد بن عبدالوهاب]]، در شهر «عُیَیْنَه» از سرزمین [[نجد]] واقع در [[عربستان سعودی]] به دنیا آمد. او علوم [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]] و عقاید را بر اساس مذهب [[احمد بن حنبل]] در خدمت پدرش فراگرفت، آنگاه برای ادامه تحصیل به [[مکه]] و سپس به [[مدینه]] مسافرت کرد. و در همانجا بنای مخالفت با رفتار مسلمانان را نهاد و  زبان به انتقاد گشود که چرا مسلمانان به [[زیارت]] قبر [[پیامبر اسلام]] می روند و از آن حضرت [[شفاعت]] می جویند؟!
  
سپس به نجد بازگشت، آنگاه راهی بصره و دمشق شد. مدّتی بعد به «حُرَیْمَلَه» از قلمرو نجد رفت که پدرش به آنجا منتقل شده بود.
+
سپس به نجد بازگشت، آنگاه راهی [[بصره]] و [[دمشق]] شد. مدّتی بعد به «حُرَیْمَلَه» از قلمرو نجد رفت که پدرش به آنجا منتقل شده بود.
وی در آنجا نیز اعمال و رفتار مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد و تحت تأثیر افکار «ابن تیمیّه» و «ابن قیّم جوزیّه» با  توسّل، شفاعت، زیارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه بر فراز قبور بشدّت مخالفت ورزید. مخالفت او با آداب و سنن رایج زمان، موجب درگیری در منطقه شد؛ گروهی به طرفداری و گروه دیگری به مخالفت با او برخاستند.
 
  
اوّل کسی که علم مخالفت با او را برافراشت پدرش عبدالوهاب بود. عبدالوهّاب در آن روزگار قاضی شهر و عالم برجسته آن منطقه بشمار می آمد و لذا تا موقعی که او در قید حیات بود پسرش کاری از پیش نبرد. پس از درگذشت پدر - به سال 1153 ه. - بود که او به تبلیغ افکار خود پرداخت و به دنبال درگیری های فراوانی که بین هوداران و مخالفان او درگرفت، امیر «عُیَینه» از شهر بیرونش راند و او از آنجا راهی «درعیّه» شد و در این شهر با امیر درعیّه «محمد بن سعود» (نیای آل سعود)، ملاقات نموده، روابط نزدیک ایجاد کرد. و این دو به کمک هم حکومت آل سعود را در عربستان پس از کشتار و ویرانی بسیار پایه گذاری کردند. محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 ق درگذشت.<ref>فقیهی، علی اصغر، تاریخ وهابیت، قم، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، 1385ش، ص1-3</ref>
+
وی در آنجا نیز اعمال و رفتار مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد و تحت تأثیر افکار «[[ابن تیمیه]]» و «[[ابن قیم جوزیه]]» با اموری مانند [[توسل]]، [[شفاعت]]، [[زیارت اهل قبور|زیارت قبور]] و ساختن گنبد و بارگاه بر فراز [[قبر|قبور]] بشدّت مخالفت ورزید. مخالفت او با آداب و سنن رایج زمان، موجب درگیری در منطقه شد؛ گروهی به طرفداری و گروه دیگری به مخالفت با او برخاستند.
  
 +
اوّل کسی که علم مخالفت با او را برافراشت، پدرش عبدالوهاب بود. عبدالوهّاب در آن روزگار، قاضی شهر و عالم برجسته آن منطقه بشمار می آمد و لذا تا موقعی که او در قید حیات بود، پسرش کاری از پیش نبرد. پس از درگذشت پدر - به سال 1153 ق- بود که او به تبلیغ افکار خود پرداخت. به دنبال درگیری های فراوانی که بین هوداران و مخالفان او درگرفت، امیر «عُیَینه» از شهر بیرونش راند و او از آنجا راهی «درعیّه» شد و در این شهر با امیر درعیّه «محمد بن سعود» (نیای آل سعود)، ملاقات نموده و روابط نزدیک ایجاد کرد. پس این دو به کمک هم، حکومت آل سعود را در [[عربستان]] پس از کشتار و ویرانی بسیار پایه گذاری کردند. محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 ق. درگذشت.<ref>فقیهی، علی اصغر، تاریخ وهابیت، قم، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، 1385ش، ص1-3</ref>
  
==عقیده وهابیت==
+
چون امپراتوری عثمانی بدست کشورهای استعمارگر تجزیه شد، عربستان به آل سعود واگذار گشت؛ زیرا آنان بسیار قدرت یافته بودند و باورهایشان با اهداف استعمارگران ناسازگار نبود. از آن پس تاکنون، وهابیّت مذهب رسمی کشور عربستان است و وهابیان می‌کوشند تا مذهب خویش را در دیگر کشورهای اسلامی ترویج دهند.<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص۱۴۴.</ref>
 
 
وهّابیان در عقاید و برخی فروع بر روش [[ابن تیمیه]] (م. ۷۲۸ ق) هستند. اینان خود را «سلفیه» می‌خوانند و مدّعی‌اند که بر سیره سَلَف صالح - یعنی [[صحابی|اصحاب]] [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله - مشی می‌کنند.
 
 
 
وهّابیان به ظاهر [[قرآن]] و سنت تمسک دارند و هر آنچه را در کتاب و سنت نیابند، بدعت می‌شمارند و از این رو تنها خود را موحد می‌دانند و دیگر مسلمانان را در [[عبادت]]، [[شرک|مشرک]] می‌پندارند و اهل [[بدعت]] می‌انگارند.<ref>کشف الارتیاب، ص۷-۱۲.</ref> <ref>فرق و مذاهب کلامی، ص۱۸۱.</ref>
 
 
 
==ابن تیمیه منشا وهابیت==
 
 
 
بنیان آرا و عقاید وهابیت بر نظریه‌های ابوعباس احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرّانی دمشقی استوار است. او در قرن ۸ هجری می‌زیست و حنبلی مذهب بود و عقاید و آرایی را بر این مذهب افزود که پیش از آن در هیچ یک از مذاهب اسلامی وجود نداشتند.<ref>بحوث فی الملل والنّحل ج۴، ص۳۳۱.</ref> فقهای بزرگ زمان ابن تیمیّه، اقوال وی را مردود و محکوم دانستند و بسیاری از علمای دینی در بلاد اسلامی با او مخالفت کردند؛ چونان که برخی او را [[کفر|کافر]] دانستند و برخی دیگر خواستار حبس او شدند.<ref>بحوث فی الملل والنّحل، ج۴، ص۳۵-۶۳ .</ref> <ref>وهابیّت از دیدگاه مذاهب اهل سنّت، ص۵۷-۴۳.</ref> بدین روی، عقاید ابن تیمیّه تا قرن ۱۲ هجری رونق نیافت.
 
 
 
==عبدالوهاب و آل‌سعود احیاگران وهابیت==
 
 
 
در قرن ۱۲ هجری بود که محمد بن‌ عبدالوهاب نجدی به احیای نظریّه‌های او پرداخت. عبدالوهاب نیز در آغاز هواخواهی نیافت و به سال ۱۱۶۰ ق. به شهر دِرعیه از شهرهای مشهور [[نجد]] رفت. امیر آن دیار، محمد بن مسعود - جد آل سعود - بود و عقاید عبدالوهّاب را برای تقویت حکومت خویش مناسب دید.
 
 
 
محمّد بن مسعود با محمّد بن عبدالوهاب قرار گذاشت تا نیروی حکومتی خویش را برای تبلیغ و ترویج مذهب او بکار اندازد؛ به شرط آن که محمد بن عبدالوهّاب نیز از گذر جایگاه دینی خویش، حکومت را تأیید و تقویت کند.<ref>وهّابیان، ص۷۸.</ref> <ref>وهّابیان، ص۷۹. </ref> از آن پس، این دو تن به شهرهای بسیاری لشکر کشیدند و هر کس را با عقاید خویش ناسازگار یافتند، کافر خواندند و کشتند.
 
 
 
===واگذاری عربستان به آل سعود===
 
 
 
بدین سان، روز به روز قدرت [[آل سعود]] روی به فزونی گذاشت و در سایه آن آیین وهّابی نیز گسترش یافت. چون امپراتوری عثمانی بدست کشورهای استعمارگر تجزیه شد، [[عربستان]] به آل سعود واگذار گشت؛ زیرا آنان بسیار قدرت یافته بودند و باورهایشان با اهداف استعمارگران ناسازگار نبود. از آن پس تاکنون وهابیّت مذهب رسمی کشور عربستان است و وهابیان می‌کوشند تا مذهب خویش را در دیگر کشورهای اسلامی ترویج دهند.<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص۱۴۴.</ref>
 
  
 
==عقاید وهابیت==
 
==عقاید وهابیت==
 +
وهّابیان خود را «سلفیه» می‌خوانند و مدّعی‌اند که بر سیره سَلَف صالح - یعنی [[صحابی|اصحاب]] [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله - مشی می‌کنند. آنها در عقاید و برخی فروع بر روش [[ابن تیمیه]] (م، ۷۲۸ ق) هستند. او در قرن ۸ هجری می‌زیست و [[حنبلی]] مذهب بود و عقاید و آرایی را بر این مذهب افزود که پیش از آن در هیچ یک از مذاهب اسلامی وجود نداشتند.<ref>بحوث فی الملل والنّحل ج۴، ص۳۳۱.</ref> فقهای بزرگ زمان ابن تیمیّه، اقوال وی را مردود و محکوم دانستند و بسیاری از علمای دینی در بلاد اسلامی با او مخالفت کردند؛ چونان که برخی او را [[کفر|کافر]] دانستند و برخی دیگر خواستار حبس او شدند.<ref>بحوث فی الملل والنّحل، ج۴، ص۳۵-۶۳ .</ref> <ref>وهابیّت از دیدگاه مذاهب اهل سنّت، ص۵۷-۴۳.</ref> بدین روی، عقاید ابن تیمیّه تا قرن ۱۲ هجری رونق نیافت.
  
ویژگی بنیادی مذهب وهّابی، نفی و انکار است. عقاید وهّابی بر نفی عقاید و اعمال دیگر مسلمانان استوار است. آنان برخی اعتقادات و اعمال مسلمانان را با [[توحید در عبادت|توحید عبادی]] ناسازگار می‌پندارند.
+
وهّابیان به ظاهر [[قرآن]] و [[سنت]] تمسک دارند و هر آنچه را در کتاب و سنت نیابند، [[بدعت]] می‌شمارند و از این رو تنها خود را موحد می‌دانند و دیگر مسلمانان را در [[عبادت]]، [[شرک|مشرک]] می‌پندارند و اهل بدعت می‌انگارند.<ref>کشف الارتیاب، ص۷-۱۲.</ref> <ref>فرق و مذاهب کلامی، ص۱۸۱.</ref>
 
 
===استمداد از خدا===
 
  
وهّابیان [[توسّل‌‌‌‌‌|توسل]] به اولیای الهی و استمداد از آنان را برنمی‌تابند و معتقدند که باید [[الله|خدا]] را بی‌واسطه خواند و تنها باید از او استمداد کرد و اگر کسی جز این کند، کافر است.<ref>مجموعة الوسائل والمسائل، ج۳-۱، ص۲۰-۲۱.</ref> <ref>مجموعة الوسائل والمسائل ج۱-۳، ص۴۲-۴۶.</ref> <ref>کشف الارتیاب، ص۱۴۳-۱۱۹.</ref>
+
عقاید وهّابی بر نفی عقاید و اعمال دیگر مسلمانان استوار است. آنان برخی اعتقادات و اعمال مسلمانان را با [[توحید در عبادت|توحید عبادی]] ناسازگار می‌پندارند.
  
====جواب عقلی شیعیان====
+
برخی از عقاید و اعمالی که در نظر وهّابیان [[شرک]] به شمار می‌آیند، عبارت‌اند از: [[توسل]] به [[اولیاء الله|اولیای الهی]]، طلب [[شفاعت]] از آنان، بنا و [[زیارت اهل قبور|زیارت قبور]] مقدس، [[تبرک|تبرّک]]، استشفاء از اولیای الهی و [[سوگند]] به غیرخدا. در مقابل، علمای اسلام نیز به اشکال‌های وهابیان پاسخ‌های مفصّلی داده‌اند.
  
[[شیعه|شیعیان]] در برابر وهّابیان، بر آن‌اند که اگر استمداد از غیرخدا [[شرک]] است، باید همه انسان‌ها و از جمله وهّابیان را مشرک دانست؛ زیرا همه انسان‌ها محتاج یکدیگرند و خداوند آنان را به یکدیگر نیازمند ساخته است. شرک آنگاه تحقّق می‌یابد که استمداد از مخلوق، همراهِ خدا پنداشتن و مستقل پنداشتن او صورت گیرد.
+
'''الف. توسل:'''
  
====جواب از قرآن و سنت====
+
وهّابیان [[توسل]] به [[اولیاء الله|اولیای الهی]] و استمداد از آنان را برنمی‌تابند و معتقدند که باید [[الله|خدا]] را بی‌واسطه خواند و باید تنها از او استمداد کرد و اگر کسی جز این کند، کافر است.<ref>مجموعة الوسائل والمسائل، ج۳-۱، ص۲۰-۲۱ و ص۴۲-۴۶.</ref> <ref>کشف الارتیاب، ص۱۴۳-۱۱۹.</ref>
  
از قرآن و سنت برمی‌آید که واسطه کردن بندگان صالح خدا برای‌ حوایج و آمرزش، نه تنها شرک نیست که امری پسندیده است؛ زیرا آدمی در این حال از خداوند مدد می‌طلبد و در حقیقت از او یاری می‌خواهد.<ref>[[سوره نساء]]/سوره۴، آیه۶۴.</ref> <ref> اصل الشّیعة و اصولها، ص۱۰۰.</ref>
+
اما [[شیعه|شیعیان]] در برابر وهّابیان، بر آن‌اند که اگر استمداد از غیرخدا [[شرک]] است، باید همه انسان‌ها و از جمله وهّابیان را مشرک دانست؛ زیرا همه انسان‌ها محتاج یکدیگرند و خداوند آنان را به یکدیگر نیازمند ساخته است. شرک آنگاه تحقّق می‌یابد که استمداد از مخلوق، همراهِ خدا پنداشتن و مستقل دانستن او صورت گیرد.
  
===شفاعت اولیاءالله و زیارت قبور===
+
همچنین از [[قرآن]] و [[سنت]] برمی‌آید که واسطه کردن بندگان صالح خدا برای‌ حوایج و آمرزش، نه تنها شرک نیست، بلکه امری پسندیده است؛ زیرا آدمی در این حال از خداوند مدد می‌طلبد و در حقیقت از او یاری می‌خواهد، چنانکه می فرماید: {{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ...»}}؛<ref>[[سوره مائده]]، آیه۳۵.</ref> و نیز می فرماید: {{متن قرآن|«...وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»}}.<ref>[[سوره نساء]]، آیه۶۴.</ref> <ref> اصل الشّیعة و اصولها، ص۱۰۰.</ref>
  
برخی از عقاید و اعمال که در نظر وهّابیان شرک به شمار می‌آیند، عبارت‌اند از: توسّل به اولیای الهی، طلب [[شفاعت]] از آنان تعمیر و بنا و [[زیارت قبور]] مقدس و نیز [[تبرک|تبرّک]] و استشفا از [[اولیاء الله|اولیای الهی]].
+
'''ب: شفاعت:'''
  
===سوگند به غیرخدا===
+
وهابی ها گرچه معتقدند [[پیامبران]] علیهم السلام، [[فرشتگان]] و اولیای خدا، در روز رستاخیز حق شفاعت دارند؛ اما درخواست شفاعت از شفیعان را در حالتی که در عالم [[برزخ]] به سر می برند، شرک می دانند.<ref> الدرر السنیه، ج۱، ص۲۳۱.</ref>
  
وهّابیان [[قسم خوردن|سوگند]] به غیرخدا و عقیده به نیروی غیبی بندگان خاصّ خدا را نیز برنمی‌تابند.
+
اما به نظر شیعه، درخواست از غیر خدا به خودی خود مستلزم شرک نیست و شرک ورزیدن در جایی است که اعتقاد به الوهیت و ربوبیت و مستقل دانستن چیزی وجود داشته باشد.
  
====جواب علمای شیعه====
+
'''ج. عقاید دیگر:'''
  
علمای اسلام، به اشکال‌های وهابیان پاسخ‌های مفصّلی داده‌اند. سوگند به غیرخدا و شرک و استشفاء از اولیای الهی نیز با شرایطی ویژه در [[قرآن]] و سنت روا شمرده شده‌اند.<ref>[[سوره یوسف]]/سوره۱۲، آیه۹۳. </ref> <ref>[[سوره حجر]]/سوره۱۵، آیه۷۲. </ref> <ref>[[سوره آل عمران]]/سوره۳، آیه۳۵.</ref> <ref>وسائل الشّیعة، ج۱۶،‌ ص۱۹۰.</ref> <ref>بحوث فی الملل والنّحل، ج۴.</ref> درباره نیروی غیبی انبیا و اولیا نیز آیاتی روشن در قرآن به چشم می‌آید. <ref>[[سوره بقره]]/سوره۲، آیه۶۰. </ref> <ref>[[سوره آل عمران]]/سوره۳، آیه۴۹. </ref>
+
وهّابیان [[قسم خوردن|سوگند]] به غیرخدا، [[تبرک]] و عقیده به نیروی غیبی بندگان خاصّ خدا را نیز برنمی‌تابند.
  
===سایر عقائد وهابیان===
+
در حالی که سوگند به غیرخدا و تبرّک یا استشفاء از اولیای الهی نیز با شرایطی ویژه در [[قرآن]] و سنت روا شمرده شده‌اند: {{متن قرآن|«لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ»}}<ref>[[سوره حجر]]، آیه۷۲. </ref>؛ {{متن قرآن|«اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا...»}}.<ref>[[سوره یوسف]]، آیه۹۳. </ref> <ref>وسائل الشّیعة، ج۱۶،‌ ص۱۹۰.</ref> <ref>بحوث فی الملل والنّحل، ج۴.</ref>
  
وهّابیان، باورهای ویژه دیگری نیز دارند؛ از جمله نخستین پیامبر را [[حضرت نوح علیه السلام|نوح]] (علی نبینا و آله و علیه السلام) می‌شمارند. <ref>فرهنگ فرق اسلامی، ص۴۵۹.</ref>
+
درباره نیروی غیبی انبیا و اولیای الهی نیز آیاتی روشن در قرآن وجود دارد، از جمله آیه: {{متن قرآن|«وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ ۖ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا...»}}<ref> [[سوره بقره]]، آیه۶۰. </ref> و آیه: {{متن قرآن|«...أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ...»}}.<ref>[[سوره آل عمران]]، آیه۴۹. </ref>
  
آنان معتقدند که خدا را در آخرت می‌توان دید.<ref>منهاج السّنّة النبویّة، ج۱-۲، ص۲۱۵-۲۱۶. </ref> نیز بر آن‌اند که [[پیامبران]] تنها در مقام تبلیغ [[عصمت|معصوم‌]] اند و در غیر این مقام ممکن است گناه کنند و خلاف آیین خویش گام بردارند.<ref>منهاج السّنّة النبویّة، ج۱-۲، ص۲۲۸-۲۲۶.</ref> <ref> ادیان الهی و فرق اسلامی، ص۱۹۴. </ref>
+
از باورهای دیگر وهّابیان اینکه، نخستین پیامبر را [[حضرت نوح]] (علیه السلام) می‌شمارند. <ref>فرهنگ فرق اسلامی، ص۴۵۹.</ref> همچنین آنان معتقدند که [[خدا]] را در [[آخرت]] می‌توان دید!<ref>منهاج السّنّة النبویّة، ج۱-۲، ص۲۱۵-۲۱۶. </ref> نیز بر آن‌اند که [[پیامبران]] تنها در مقام تبلیغ [[عصمت|معصوم‌]] اند و در غیر این مقام، ممکن است [[گناه]] کنند و خلاف آیین خویش گام بردارند.<ref>منهاج السّنّة النبویّة، ج۱-۲، ص۲۲۸-۲۲۶.</ref> <ref> ادیان الهی و فرق اسلامی، ص۱۹۴. </ref>
  
 
==کتب علمای اسلام در رد وهابیت==
 
==کتب علمای اسلام در رد وهابیت==
  
علمای [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] در رد وهابیّت، کتاب‌های فراوانی نوشته‌اند.<ref>فرقه وهّابی و پاسخ شبهات آنها، ص۲۱-۱۵.</ref> نخستین کتاب در این باره را برادرِ سنی مذهبِ محمّد بن عبدالوهّاب نوشته و نام آن را الصّواعق الالهیّة فی الرّدّ علی الوهّابیّة نهاده است.
+
علمای [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در رد وهابیّت و اشکال‌های آنان، کتاب‌های فراوانی نوشته‌ و پاسخ‌های مفصّلی داده‌اند.<ref>فرقه وهّابی و پاسخ شبهات آنها، ص۲۱-۱۵.</ref> نخستین کتاب در این باره را برادرِ سنی مذهبِ محمّد بن عبدالوهّاب نوشته و نام آن را «الصّواعق الالهیّة فی الرّدّ علی الوهّابیّة» نهاده است.
 
 
از نخستین آثار شیعه در این باره کتاب [[منهج الارشاد لِمَن اراد السّداد]]، نوشته شیخ جعفر [[کاشف الغطا|کاشف الغطاء]] است.
 
 
 
[[:رده:منابع شناخت وهابیت|چند مورد از کتابهای شیعه در رد وهابیت]]
 
  
 +
از نخستین آثار شیعه در این موضوع نیز کتاب «منهج الرشاد لِمَن اراد السّداد»، نوشته [[شیخ جعفر کاشف الغطاء]] است.<ref>برای مطالعه بیشتر رجوع شود به [[:رده:منابع شناخت وهابیت|چند مورد از کتابهای شیعه در رد وهابیت]]. </ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
*فرهنگ شيعه، جمعى از نويسندگان، ص۴۶۵-۴۶۷.
 
*فرهنگ شيعه، جمعى از نويسندگان، ص۴۶۵-۴۶۷.
*فقیهی، علی اصغر، تاریخ وهابیت، قم، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، 1385ش
+
*تاریخ وهابیت، علی‌اصغر فقیهی، قم، مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام، 1385ش.
*سلفیه، ویکی شیعه.
+
*کاظم احمد زاده، شفاعت، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۱۴ بهمن ۱۳۹۱.
 +
*"سلفیه"، ویکی شیعه.
 +
[[رده:فرقه های انحرافی در اسلام]]
 
[[رده:وهابیت]]
 
[[رده:وهابیت]]
[[رده:فرقه های انحرافی در اسلام]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۵

«وهابیّت» نام فرقه‌ای انحرافی در اسلام است که محمد بن عبدالوهاب (م، ۱۲۰۶ ق) بنیان نهاد. وهابیان با ادعای پیروی از سَلَف (مسلمانان قرون نخستین تاریخ اسلام)،[۱] خود را «سلفیه» می‌نامند. آنها با اعتقاد به اینکه مفهوم توحید در بین مسلمانان با شرک آمیخته شده، آنان را دعوت به بازگشت بر سر عقاید اسلامی پیشینیان می‌نمایند[۲] و مخالفین از مسلمانان را غالبا کافر یا مشرک می‌دانند.

مؤسس وهابیّت

محمد بن عبدالوهاب، در شهر «عُیَیْنَه» از سرزمین نجد واقع در عربستان سعودی به دنیا آمد. او علوم تفسیر، حدیث، فقه و عقاید را بر اساس مذهب احمد بن حنبل در خدمت پدرش فراگرفت، آنگاه برای ادامه تحصیل به مکه و سپس به مدینه مسافرت کرد. و در همانجا بنای مخالفت با رفتار مسلمانان را نهاد و زبان به انتقاد گشود که چرا مسلمانان به زیارت قبر پیامبر اسلام می روند و از آن حضرت شفاعت می جویند؟!

سپس به نجد بازگشت، آنگاه راهی بصره و دمشق شد. مدّتی بعد به «حُرَیْمَلَه» از قلمرو نجد رفت که پدرش به آنجا منتقل شده بود.

وی در آنجا نیز اعمال و رفتار مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد و تحت تأثیر افکار «ابن تیمیه» و «ابن قیم جوزیه» با اموری مانند توسل، شفاعت، زیارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه بر فراز قبور بشدّت مخالفت ورزید. مخالفت او با آداب و سنن رایج زمان، موجب درگیری در منطقه شد؛ گروهی به طرفداری و گروه دیگری به مخالفت با او برخاستند.

اوّل کسی که علم مخالفت با او را برافراشت، پدرش عبدالوهاب بود. عبدالوهّاب در آن روزگار، قاضی شهر و عالم برجسته آن منطقه بشمار می آمد و لذا تا موقعی که او در قید حیات بود، پسرش کاری از پیش نبرد. پس از درگذشت پدر - به سال 1153 ق- بود که او به تبلیغ افکار خود پرداخت. به دنبال درگیری های فراوانی که بین هوداران و مخالفان او درگرفت، امیر «عُیَینه» از شهر بیرونش راند و او از آنجا راهی «درعیّه» شد و در این شهر با امیر درعیّه «محمد بن سعود» (نیای آل سعود)، ملاقات نموده و روابط نزدیک ایجاد کرد. پس این دو به کمک هم، حکومت آل سعود را در عربستان پس از کشتار و ویرانی بسیار پایه گذاری کردند. محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 ق. درگذشت.[۳]

چون امپراتوری عثمانی بدست کشورهای استعمارگر تجزیه شد، عربستان به آل سعود واگذار گشت؛ زیرا آنان بسیار قدرت یافته بودند و باورهایشان با اهداف استعمارگران ناسازگار نبود. از آن پس تاکنون، وهابیّت مذهب رسمی کشور عربستان است و وهابیان می‌کوشند تا مذهب خویش را در دیگر کشورهای اسلامی ترویج دهند.[۴]

عقاید وهابیت

وهّابیان خود را «سلفیه» می‌خوانند و مدّعی‌اند که بر سیره سَلَف صالح - یعنی اصحاب پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله - مشی می‌کنند. آنها در عقاید و برخی فروع بر روش ابن تیمیه (م، ۷۲۸ ق) هستند. او در قرن ۸ هجری می‌زیست و حنبلی مذهب بود و عقاید و آرایی را بر این مذهب افزود که پیش از آن در هیچ یک از مذاهب اسلامی وجود نداشتند.[۵] فقهای بزرگ زمان ابن تیمیّه، اقوال وی را مردود و محکوم دانستند و بسیاری از علمای دینی در بلاد اسلامی با او مخالفت کردند؛ چونان که برخی او را کافر دانستند و برخی دیگر خواستار حبس او شدند.[۶] [۷] بدین روی، عقاید ابن تیمیّه تا قرن ۱۲ هجری رونق نیافت.

وهّابیان به ظاهر قرآن و سنت تمسک دارند و هر آنچه را در کتاب و سنت نیابند، بدعت می‌شمارند و از این رو تنها خود را موحد می‌دانند و دیگر مسلمانان را در عبادت، مشرک می‌پندارند و اهل بدعت می‌انگارند.[۸] [۹]

عقاید وهّابی بر نفی عقاید و اعمال دیگر مسلمانان استوار است. آنان برخی اعتقادات و اعمال مسلمانان را با توحید عبادی ناسازگار می‌پندارند.

برخی از عقاید و اعمالی که در نظر وهّابیان شرک به شمار می‌آیند، عبارت‌اند از: توسل به اولیای الهی، طلب شفاعت از آنان، بنا و زیارت قبور مقدس، تبرّک، استشفاء از اولیای الهی و سوگند به غیرخدا. در مقابل، علمای اسلام نیز به اشکال‌های وهابیان پاسخ‌های مفصّلی داده‌اند.

الف. توسل:

وهّابیان توسل به اولیای الهی و استمداد از آنان را برنمی‌تابند و معتقدند که باید خدا را بی‌واسطه خواند و باید تنها از او استمداد کرد و اگر کسی جز این کند، کافر است.[۱۰] [۱۱]

اما شیعیان در برابر وهّابیان، بر آن‌اند که اگر استمداد از غیرخدا شرک است، باید همه انسان‌ها و از جمله وهّابیان را مشرک دانست؛ زیرا همه انسان‌ها محتاج یکدیگرند و خداوند آنان را به یکدیگر نیازمند ساخته است. شرک آنگاه تحقّق می‌یابد که استمداد از مخلوق، همراهِ خدا پنداشتن و مستقل دانستن او صورت گیرد.

همچنین از قرآن و سنت برمی‌آید که واسطه کردن بندگان صالح خدا برای‌ حوایج و آمرزش، نه تنها شرک نیست، بلکه امری پسندیده است؛ زیرا آدمی در این حال از خداوند مدد می‌طلبد و در حقیقت از او یاری می‌خواهد، چنانکه می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ...»؛[۱۲] و نیز می فرماید: «...وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا».[۱۳] [۱۴]

ب: شفاعت:

وهابی ها گرچه معتقدند پیامبران علیهم السلام، فرشتگان و اولیای خدا، در روز رستاخیز حق شفاعت دارند؛ اما درخواست شفاعت از شفیعان را در حالتی که در عالم برزخ به سر می برند، شرک می دانند.[۱۵]

اما به نظر شیعه، درخواست از غیر خدا به خودی خود مستلزم شرک نیست و شرک ورزیدن در جایی است که اعتقاد به الوهیت و ربوبیت و مستقل دانستن چیزی وجود داشته باشد.

ج. عقاید دیگر:

وهّابیان سوگند به غیرخدا، تبرک و عقیده به نیروی غیبی بندگان خاصّ خدا را نیز برنمی‌تابند.

در حالی که سوگند به غیرخدا و تبرّک یا استشفاء از اولیای الهی نیز با شرایطی ویژه در قرآن و سنت روا شمرده شده‌اند: «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ»[۱۶]؛ «اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا...».[۱۷] [۱۸] [۱۹]

درباره نیروی غیبی انبیا و اولیای الهی نیز آیاتی روشن در قرآن وجود دارد، از جمله آیه: «وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ ۖ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا...»[۲۰] و آیه: «...أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ...».[۲۱]

از باورهای دیگر وهّابیان اینکه، نخستین پیامبر را حضرت نوح (علیه السلام) می‌شمارند. [۲۲] همچنین آنان معتقدند که خدا را در آخرت می‌توان دید![۲۳] نیز بر آن‌اند که پیامبران تنها در مقام تبلیغ معصوم‌ اند و در غیر این مقام، ممکن است گناه کنند و خلاف آیین خویش گام بردارند.[۲۴] [۲۵]

کتب علمای اسلام در رد وهابیت

علمای شیعه و اهل سنت در رد وهابیّت و اشکال‌های آنان، کتاب‌های فراوانی نوشته‌ و پاسخ‌های مفصّلی داده‌اند.[۲۶] نخستین کتاب در این باره را برادرِ سنی مذهبِ محمّد بن عبدالوهّاب نوشته و نام آن را «الصّواعق الالهیّة فی الرّدّ علی الوهّابیّة» نهاده است.

از نخستین آثار شیعه در این موضوع نیز کتاب «منهج الرشاد لِمَن اراد السّداد»، نوشته شیخ جعفر کاشف الغطاء است.[۲۷]

پانویس

  1. علیزاده موسوی، سلفی گری و وهابیت، ۱۳۹۳ش، ص۳۲.
  2. أسود، الاتجاهات المعاصرة في دراسة السنة النبوية، ۲۰۰۸م، ص۳۴۲.
  3. فقیهی، علی اصغر، تاریخ وهابیت، قم، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، 1385ش، ص1-3
  4. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص۱۴۴.
  5. بحوث فی الملل والنّحل ج۴، ص۳۳۱.
  6. بحوث فی الملل والنّحل، ج۴، ص۳۵-۶۳ .
  7. وهابیّت از دیدگاه مذاهب اهل سنّت، ص۵۷-۴۳.
  8. کشف الارتیاب، ص۷-۱۲.
  9. فرق و مذاهب کلامی، ص۱۸۱.
  10. مجموعة الوسائل والمسائل، ج۳-۱، ص۲۰-۲۱ و ص۴۲-۴۶.
  11. کشف الارتیاب، ص۱۴۳-۱۱۹.
  12. سوره مائده، آیه۳۵.
  13. سوره نساء، آیه۶۴.
  14. اصل الشّیعة و اصولها، ص۱۰۰.
  15. الدرر السنیه، ج۱، ص۲۳۱.
  16. سوره حجر، آیه۷۲.
  17. سوره یوسف، آیه۹۳.
  18. وسائل الشّیعة، ج۱۶،‌ ص۱۹۰.
  19. بحوث فی الملل والنّحل، ج۴.
  20. سوره بقره، آیه۶۰.
  21. سوره آل عمران، آیه۴۹.
  22. فرهنگ فرق اسلامی، ص۴۵۹.
  23. منهاج السّنّة النبویّة، ج۱-۲، ص۲۱۵-۲۱۶.
  24. منهاج السّنّة النبویّة، ج۱-۲، ص۲۲۸-۲۲۶.
  25. ادیان الهی و فرق اسلامی، ص۱۹۴.
  26. فرقه وهّابی و پاسخ شبهات آنها، ص۲۱-۱۵.
  27. برای مطالعه بیشتر رجوع شود به چند مورد از کتابهای شیعه در رد وهابیت.

منابع

  • فرهنگ شيعه، جمعى از نويسندگان، ص۴۶۵-۴۶۷.
  • تاریخ وهابیت، علی‌اصغر فقیهی، قم، مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام، 1385ش.
  • کاظم احمد زاده، شفاعت، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۱۴ بهمن ۱۳۹۱.
  • "سلفیه"، ویکی شیعه.