آداب سخن گفتن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
«سخن گفتن» به عنوان یکی از امتیازات [[انسان]]، گرچه در ابتدا بسیار آسان و بی‌مؤونه تلقی می‌گردد، اما به کارگیری این نعمت بی‌بدیل، دارای آداب و رسوم خاصی است، که در [[قرآن]] و روایات مورد توجه قرار گرفته است.
  
سخن گفتن، به عنوان یکی از امور، گرچه در بدو نظر بسیار آسان و بی موونه تلقی می گردد؛ اما باید گفت: به کارگیری این نعمت بی بدیل از امتیازات انسان است و دارای آداب و رسوم خاصی است.
+
==آداب سخن گفتن در قرآن==
  
== واژه سخن در قرآن ==
+
یکی از نعمتهایی که [[خداوند]] در [[قرآن مجید]] به آن اشاره فرموده، نعمت زبان و توانایی سخن گفتن است: {{متن قرآن|«أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ * وَ لِسانًا وَ شَفَتَینِ»}} ([[سوره بلد]]، ۸-۹). این نعمت با آنکه حجم کوچکی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما کارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می بینیم [[گناهان]] زیادی را برای این عضو بر شمرده اند.
«قول»و«قیل»در قرآن مجید به معنی مطلق سخن گفتن است.قول به معنی کلام یا لفظی است که زبان آن را افشا می‌کند؛چه تام و کامل باشد و چه ناقص و ناتمام.
 
راغب اصفهانی، در کتاب ارزشمند «مفردات» راغب اصفهانی، <ref> مفردات، ذیل واژه‌ی قول </ref> ، درباره‌ی کاربرد قول در قرآن مجید وجوهی را مطرح کرده است که به طور خلاصه از این قرارند:
 
1.قرآن مجید سخن معمولی و متداول را«قول»نامیده است؛آن جا که می‌فرماید:«قول معروف و مغفرة خیر من صدقة یتبعها اذی»:گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)و عفو(و گذشت از خشونت‌های آن‌ها)از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است، و خداوند بی‌نیاز و بردبار است..<ref> قرآن مجید، ترجمه‌ی آیت الله مکارم شیرازی، سوره‌ی مبارکه‌ی بقره، آیه‌ی 263. </ref>
 
2.به سخن خداوند متعال در این موارد «قول»اطلاق شده است:
 
الف)به شکل خلق صوت؛از جمله:«فلمّا اتاها نودی یا موسی انّی انا ربّک فاخلع نعلیک»:هنگامی که نزد آتش آمد، ندا داد که:ای موسی!من پروردگار تو هستم، کفش‌هایت را بیرون آر... .<ref> طه، آیات 11 و 12. </ref>
 
ب)فهماندن مطلب، وحی و الهام؛
 
از جمله:«اذ قال ربّک للملائکة انّی جاعل فی الارض خلیفة»:هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت:«من روی زمین، جانشینی قرار خواهم داد.»<ref>  بقره، آیه‌ی 30. </ref>
 
ج)حکم خداوند در کارها؛ مانند:«قلنا یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم»:گفتیم:«ای آتش!بر ابراهیم سرد و سالم باش.» .نساء، آیه‌ی 69.
 
3.مطلبی را در دل و ذهن آوردن نیز در قرآن مجید به«قول»و سخن تعبیر شده است؛برای مثال:«و یقولون فی انفسهم لو لا یعذّبنا اللّه بما نقول»:... و در دل می‌گویند:«چرا خداوند ما را به خاطر گفته‌هایمان عذاب نمی‌کند؟!».مجادله، آیه‌ی 8.
 
4.به اجابت تکوینی هم در قرآن «قول»گفته شده است:«...فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین»:...به آن و به زمین دستور داد:«به وجود آیید(و شکل بگیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!»آن‌ها گفتند:«ما از روی اطاعت می‌آییم.» فصلت، آیه‌ی 11.
 
 
 
== آداب سخن گفتن در قرآن ==
 
 
 
یکی از نعمتهایی که خداوند در قرآن کریم به آن اشاره فرموده، نعمت زبان است: « أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ ، وَ لِسانًا وَ شَفَتَینِ» بلد / 8 ـ 9 این نعمت با آنکه حجم کوچکی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما کارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می بینیم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده اند.
 
  
 
در این گفتار در صدد آنیم که از دید قرآن کریم برخی خصوصیات گفتار و استفاده های صحیح و ناصحیح آن را بشناسیم تا سعی کنیم استفاده ما از این این عضو بدن، قرآنی باشد.
 
در این گفتار در صدد آنیم که از دید قرآن کریم برخی خصوصیات گفتار و استفاده های صحیح و ناصحیح آن را بشناسیم تا سعی کنیم استفاده ما از این این عضو بدن، قرآنی باشد.
  
1. در سخن گفتن مواظب باشید؛ چرا که تمام سخنانتان نوشته می شود:
+
* ۱. در سخن گفتن مواظب باشید؛ چرا که تمام سخنانتان نوشته می شود:{{متن قرآن|«وَ إِنَّ عَلَیکُمْ لَحافِظینَ * کِراماً کاتِبین»}} ([[سوره انفطار]]، ۱۰ـ۱۱)
 
+
* ۲. پاکان، در سخن گفتن نیز به پاکی هدایت یافته اند: {{متن قرآن|«وَ هُدُوا إِلَی الطَّیبِ مِنَ الْقَوْلِ ...»}} ([[سوره حج]]، ۲۴)
وَ إِنَّ عَلَیکُمْ لَحافِظینَ ، کِراماً کاتِبین« انفطار10ـ 11
+
* ۳. [[سلام]] کردن، بهترین شروع برای آغاز سخن با مؤمنان: {{متن قرآن|«وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیکُمْ...»}} ([[سوره انعام]]، ۵۴)
 
+
* ۴. سلام، اولین سخن [[ملائکه]] هنگام قبض روح پاکان: {{متن قرآن|«الَّذینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیبینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکُمْ ...»}} ([[سوره نحل]]، ۳۲)
2. چه کسی از خداوند راستگوتر است؟
+
* ۵. سلام، بهترین جواب جاهلان: {{متن قرآن|«... وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامًا»}} ([[سوره فرقان]]، ۶۳)
 
+
* ۶. کسانی مورد [[شفاعت]] قرار می گیرند که گفتارشان مورد رضایت خداوند باشد: {{متن قرآن|«یوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِی لَهُ قَوْلاً»}} ([[سوره طه]]، ۱۰۹)
»... وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثًا« نساء/87
+
* ۷. محکم و مستدل حرف بزنید: {{متن قرآن|«یا أیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا»}} ([[سوره احزاب]]، ۷۰)
 
+
* ۸. در نصیحت دیگران سخن گفتن با نرمی احتمال تأثیرش بیشتر است: {{متن قرآن|«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیّنًا لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشی»}} (سوره طه، ۴۴)
3ـ چه کسی گفتارش نیکو تر است از کسی که به سوی خدا دعوت می کند؟
+
* ۹. با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید: {{متن قرآن|«... وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا»}} ([[سوره اسراء]]، ۲۳)
 
+
* ۱۰. با مردم به نیکی سخن بگویید: {{متن قرآن|«... وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا ...»}} ([[سوره بقره]]، ۸۳)
»وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللّهِ ... «فصلت/33
+
* ۱۱. سخنان را بشنوید، اما به بهترینش عمل کنید: {{متن قرآن|«... فَبَشِّرْ عِبادِ * الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ...»}} ([[سوره زمر]]، ۱۷ـ۱۸)
 
+
* ۱۲. وقتی سوار بر مرکب می شوید، این [[آیه]] را بخوانید: {{متن قرآن|«... سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ و انّا اِلی ربّنا لَمُنقَلِبون»}} ([[سوره زخرف]]، ۱۳).
4. آدمی زیر زبانش پنهان است:
 
 
 
»... فَلَمّا کَلَّمَهُ قالَ إِنَّکَ الْیوْمَ لَدَینا مَکینٌ أَمینٌ« یوسف/54
 
 
 
5. قرآن سخنی سنگین و با عظمت:
 
 
 
»إِنّا سَنُلْقی عَلَیکَ قَوْلاً ثَقیلاً« مزمل/5
 
 
 
6. پاکان، در سخن گفتن نیز به پاکی هدایت یافته اند:
 
 
 
»وَ هُدُوا إِلَی الطَّیبِ مِنَ الْقَوْلِ ...« حج/24
 
 
 
7. سلام کردن، بهترین شروع برای آغاز سخن با مؤمنان:
 
 
 
»وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِایاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیکُمْ ...«انعام/54
 
  
8. سلام، اولین سخن ملائکه هنگام قبض روح پاکان:
+
==آداب سخن گفتن در روایات==
  
»الَّذینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیبینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکُمْ ... «نحل/32
+
«قال الصّادق علیه السّلام: الکلام اظهار ما فی قلب المرء من الصّفاء و الکدر، و العلم و الجهل».
 +
حضرت [[امام صادق]] علیه السّلام مى‌فرماید که: گویائى و تکلّم، ظاهر مى‌کند هر چه در باطن متکلّم است از صفا و کدورت، و از علم و جهل. یعنى: از کلام هر کس حال او ظاهر مى‌شود. و اگر صفاى باطن و ربط به مبدأ دارد، کلام او جز ذکر الهى و هدایت مردم و نقل حدیث و نشر مسائل علمى نخواهد بود. و اگر کلام او اکثر لغو و هجو و شعر و خبث است، دلیل [[قساوت قلب]] و عدم ربط به مبدأ است. و به همین قیاس است علم و جهل.
  
9. سلام، بهترین جواب ابلهان:
+
«قال امیرالمؤمنین علیه السّلام: المَرءُ مَخبوءٌ تحتَ لسانِه».
 +
حضرت [[امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین]] علیه السّلام مى‌فرماید که: هر کسى پنهان است به زیر زبان خود. یعنى: تا حرف نزده است، معلوم نمى‌شود که عالم است یا جاهل؟ صالح است یا طالح؟
  
»... وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامًا «فرقان/63
+
«فَزِن کلامک و اعرضه على العقل، فان کان للَّه و فی الله فتکلّم به، و ان کان غیر ذلک فالسّکوت خیر منه».
 +
مى‌فرماید که: هر گاه خواهى که متکلّم شوى به کلامى، باید که پیش از گفتن بسنجى آن حرف را به عقل خود، اگر شایسته گفتن باشد و ضرر دنیوى یا اخروى بر گفتن او مترتّب نشود، بگو: و اگر نه این چنین باشد و مظنّه ضررى در او باشد، مگو. و نگفتن او را واجب دان.
  
10. کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند که گفتارشان مورد رضایت خداوند باشد:
+
«فلیس على الجوارح عبادة اخفّ مئونة، و افضل منزلة، و اعظم قدرا عندالله من الکلام فی رضا الله و لوجهه، و نشر آلائه و نعمائه فی عباده».
 +
مى‌فرماید که: نیست هیچ عبادتى بر اعضا و جوارح، سبک‌تر از روى مؤنت و فاضل‌تر از روى قدر و مرتبه نزد خداوند عالم از کلامى که در رضاى خدا و از براى رضاى خدا گفته شود و متضمّن نشر نعمتهاى ظاهرى و باطنى الهى باشد در میان مردمان.
  
»یوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِی لَهُ قَوْلاً« طه/109
+
«ألا تَرى انّ الله عزّ و جلّ، لم یجعل فیما بینه و بین رسله معنى یکشف ما اسرّ إلیهم من مکنونات علمه، و مخزونات وحیه غیر الکلام، و کذلک بین الرّسل و الامم».
 +
یعنى: آیا نمى‌بینى که نگردانیده است خداوند در میان خود و پیغمبران خود و همچنین میان پیغمبران و امّتهاى ایشان هیچ چیز را وسیله ظهور مکنونات و مخزونات وحى خود غیر کلام را. یعنى: شرافت مرتبه کلام از اینجا ظاهر مى‌شود که به وسیله کلام مخزونات علم الهى به انبیاى او مى‌رسد و از ایشان به امّتهاى ایشان سمت ظهور مى ‌یابد.
  
11. محکم و مستدل حرف بزنید:
+
«فثبت بهذا انّه افضل الوسائل، و الطف العبادة».
 +
و به همین ثابت شد که کلام، فاضل‌ترین وسیله‌ها است و لطیف‌ترین عبادت است.
  
»یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا«احزاب/70
+
«و کذلک لا معصیة اشغل على العبد، و أسرع عقوبة عند الله، و اشدّها ملامة، و أعجلها سامة عند الخلق منه».
 +
چون جهات خوبى کلام را ذکر کرد، جهات بدى او را نیز مى‌خواهد بیان کند.
 +
مى‌فرماید که: از جمله بدى کلام این است که هیچ معصیتى در ترتّب مفاسد، بدتر از کلام نیست. چه، گاه باشد که به یک گفتن، جان و مال جمعى در خطر باشد. و دیگر آن که وبال و عقاب گفتن، زودتر از سایر معاصى به آدمى مى‌رسد. چه به یک کلمه ردّه، یا استخفاف [[شرع]]، استحقاق خلود [[جهنم|جهنّم]] بهم مى‌رسد، و سایر معاصى و [[فسق|فسوق]] چنین نیست. چه در سایر فسوق، انتظار [[توبه]] و احتمال قبول رجوع هست. دیگر آن که کلام، سخت‌ترین معاصى است از روى ملامت بر نفس. امّا ملامت اخروى، مثل ملامتى که مترتّب شود بر گفتن ردّه و مثل او، و امّا ملامت دنیا، مثل آن که کسى در حضور جمعى، حرفى گوید که سامعان بر او [[استهزاء|استهزا]] و سخریه کنند و خفیف شود و این خفّت و الم، مستمرّ است از وقت گفتن تا انقضاى عمر، که هر گاه به خاطر بیاید متأثّر مى‌شود و ملامت خود مى‌کند و بسا باشد که شدّت الم و غصّه، به کوفتهاى مهلک منجرّ شود. و نیز الم کلام و اثر او، زودتر به متکلّم مى‌رسد از الم کارهاى دیگر. چرا که معاصى دیگر، الم آنها به حسب ظاهر منحصر به [[آخرت]] است و الم کلام، هم در دنیا است و هم در آخرت، چنانکه دانستى.
  
12. در نصیحت دیگران سخن گفتن با نرمی احتمال تأثیرش بیشتر است:
+
«و اللّسان ترجمان الضّمیر و صاحب خبر القلب».
 +
مى‌فرماید که: زبان، ترجمان ضمیر است که هر چه در خاطر خطور کرد، زبان او را ترجمه مى‌کند و ظاهر مى‌کند. و زبان، صاحب خبر دل است و هر چه در دل است، زبان خبر از او مى‌دهد.
  
»فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَینًا لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشی« طه/44
+
«و به ینکشف ما فی سرّ الباطن و علیه یحاسب الخلق یوم القیامة». و به وسیله زبان ظاهر مى‌شود هر چه در باطن، مکمون و مستور است. و بیشتر حساب خلایق در روز قیامت، متعلّق است به زبان و منوط است به گفتار زبان.
  
13. با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید:
+
«و الکلام خمر یسکر القلوب و العقول ما کان منه لغیر الله».
 +
مى‌فرماید که: گفتگوئى که از براى خدا نباشد و لغو و بى‌فایده باشد، مثل خمر موجب بیهوشى عقل است و عقل را مئوف و ناقص مى‌کند.
  
»... وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا« اسراء/23
+
«و لیس شی‌ء احقّ بطول السّجن من اللّسان».
 +
یعنى: نیست هیچ چیز سزاوارتر به زندان بودن در اکثر اوقات بلکه همیشه، از زبان، که زبان مستحقّ‌ترین چیزها است به زندان بودن در اکثر اوقات، بلکه به حبس مخلّد.
  
14. با مردم به نیکی سخن بگویید:
+
«قال بعض الحکماء: احفظ لسانک عن خبیث الکلام، و فی غیره لا تسکت ان استطعت».
 +
حکما گفته ‌اند که: حفظ کن زبان را از گفتار بد، که ضرر دنیوى یا اخروى در او باشد، و در غیر بد، اگر توانى و خوف آزار نباشد، بگو و ساکت مباش.
  
»... وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا ...« بقره/83
+
«فامّا السّکینة و الصّمت، فهی هیئة حسنة رفیعة من عند الله عزّ و جلّ لاهلها، و هم أمناء اسراره فی أرضه».
 +
مى‌فرماید که: آرمیدگى و خاموشى، صفت خوب است و خوشاینده است و صاحب این دو صفت، چنانکه نزد خلق عزیز و مکرّم است، نزد خالق نیز مرتبه‌اش بلند است، و نیز صاحبان این دو صفت حفظ کننده اسرار الهى‌ اند در زمین.
 +
ممکن است که «اسرار» عبارت از این دو صفت باشد. چه، هر صفت کمالى که از مبادى عالیه به نفوس قابله فایض مى‌شود، اسرارى است منسوب به جناب احدیت. و مى‌تواند که مراد از «اسرار» کمالاتى باشد که به سبب این صفات، فایض مى‌شود بر نفس. چه، هر که نفسش به آرام است و خیالات باطله و توهّمات زائفه در او راه ندارد و ساکت است، البتّه خالى از ذکر و فکر نخواهد بود.<ref> ترجمه مصباح الشریعة، ص: ۲۹۶-۲۹۹.
 +
</ref>
 +
==آداب سخنوری==
  
15. سخنان را بشنوید، اما به بهترینش عمل کنید:
+
بخشی از آداب سخنوری که زمینه تفاهم بهتر را فراهم و ما را از لغزش های احتمالی ایمن خواهد ساخت، به شرح زیر است:
  
»... فَبَشِّرْ عِبادِ ،الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ...« زمر17ـ 18
+
* ۱. سخن حق بگویید و با سخن خود [[حق]] را بر ملا سازید.
 
+
* ۲. از روی علم و آگاهی سخن گفته و هیچ گاه بدون تأمل کافی حرف نزنید؛ به آثار و پیامد های حرف های خود توجه کنید.
16ـ وقتی سوار بر مرکب می شوید، این ایه را بخوانید:
+
* ۳. شمرده، بدون عجله و با صدای ملایم حرف بزنید.
 
+
* ۴. سنجیده و بجا سخن گویید (سنجیده گویی) و حرف بیهوده ([[لغو از منظر قرآن|لغو]]) نزنید.
»... سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ «زخرف/13
+
* ۵. سعی کنید تنها به هنگام ضرورت صحبت کنید (کم گویی)
 
+
* ۶. مختصر و مفید سخن گویید (آفةُ الکلامِ الإطالَة).<ref> غررالحکم و دررالکلم، تمیمی آمدی، ح ۳۹۶۶.</ref>
== آداب سخنوری ==
+
* ۷. در نقل سخنان، امانت را رعایت کنید.
 
+
* ۸. در مورد اموری که به شما مربوط نیست، حرفی نزنید.
بخشی از آداب سخنوری که زمینه تفاهم بهتر را فراهم و ما را از لغزش های احتمالی ایمن خواهد ساخت، به شرح زیر عرضه می گردد:
+
* ۹. هرگز به گناه تکلم نکنید ([[دروغ]]، [[غیبت (گناه)|غیبت]]، [[تهمت]]، [[تمسخر]]، [[شایعه]]، افشای سر، هتک حرمت، [[عیب جویی کردن|عیب جویی]]، [[سب و فحش دادن|دشنام]]، [[تحقیر]]، سخنان نیش دار و اختلاف افکنی).
1. سخن حق بگویید و با سخن خود حق را بر ملا سازید.
+
* ۱۰. در وقت خشم و هیجان، در امور مهم سخن نگویید.
2. از روی علم و آگاهی سخن گفته و هیچ گاه بدون تأمل کافی حرف نزنید: به آثار و پیامد های حرف های خود توجه کنید.
+
* ۱۱. هرگز الفاظ و جملات زشت و ناپسند بر زبان جاری نکنید.
3. شمرده، بدون عجله و با صدای ملایم حرف بزنید.
+
* ۱۲. در سخن گفتن [[حیا]] را رعایت کنید.
4. سنجیده و بجا سخن گویید (سنجیده گویی) و حرف بیهوده (لغو) نزنید.
+
* ۱۳. سطح درک مخاطبان را رعایت کنید.
5. سعی کنید تنها به هنگام ضرورت صحبت کنید (کم گویی)
+
* ۱۴. در بین صحبت دیگران، حرف نزنید (شنونده خوبی باشید).
6. مختصر و مفید سخن گویید. (آفه الکلام الاطاله)
+
* ۱۵. بکوشید تا سخنان شما همراه با تشویق دیگران باشد.
7. در نقل سخنان، امانت را رعایت کنید.
+
* ۱۶. با سخنان خود، خوبی ها را به اطرافیان تلقین کنید.
8. در مورد اموری که به شما مربوط نیست، حرفی نزنید.
+
* ۱۷. نکات مثبت شخصیت افراد را یادآوری کنید.
9. هرگز به گناه تکلم نکنید (دروغ، غیبت، تهمت، تمسخر، شایعه، افشای سر، هتک حرمت، عیب جویی، دشنام، تحقیر، سخنان نیش دار و اختلاف افکنی).
+
* ۱۸. در نقل لطیفه ها و سخنان خنده دار افراط نکنید و اگر قصد [[شوخی]] دارید، مخاطب را از جدی نبودن سخن خود آگاه کنید.
10. در وقت خشم و هیجان، در امور مهم سخن نگویید.
+
* ۱۹. بهتر است در وقت صحبت، چهره ای [[تبسم|متبسم]] داشته باشید.
11. هرگز الفاظ و جملات زشت و ناپسند بر زبان جاری نکنید.
+
* ۲۰. بهتر است در بیان نقاط ضعف دیگران از کنایه استفاده کنید.
12. در سخن گفتن حیا را رعایت کنید.
+
* ۲۱. هیچ گاه بی دلیل کسی را با حرفهایتان نترسانید.
13. سطح درک مخاطبان را رعایت کنید.
+
* ۲۲. در محاورات، فرهنگ مخاطبین خود را در نظر بگیرید.<ref> فرهنگ عمومی جملات و عبارات خاصی برای بیان شادی، غم، تبریک، تسلیت و ... دارد که بهتر است این موارد را آموخته و رعایت کنیم. </ref>  
14. در بین صحبت دیگران، حرف نزنید. (شنونده خوبی باشید).
+
* ۲۳. صادقانه و از روی محبت صحبت کنید.
15. بکوشید تا سخنان شما همراه با تشویق دیگران باشد.
+
* ۲۴. در وقت سخن گفتن، به حرکات فک و لب خود دقت کنید.<ref> می توانید در مقابل آیینه تمرین و حرکات نامناسب را اصلاح کنید. </ref>  
16. با سخنان خود، خوبی ها را به اطرافیان تلقین کنید.
+
* ۲۵. حرکت دست و حالات چهره خود را با سخنانتان هماهنگ کنید.
17. نکات مثبت شخصیت افراد را یادآوری کنید.
+
* ۲۶. وقتی با افراد بزرگتر از خود سخن می گویید، صدای خود را از صدای آنان بالاتر نبرید.
18. در نقل لطیفه ها و سخنان خنده دار افراط نکنید و اگر قصد شوخی دارید، مخاطب را از جدی نبودن سخن خود آگاه کنید.
+
* ۲۷. اشتیاق و آمادگی شنوندگان را برای شنیدن سخنانتان در نظر بگیرید.
19. بهتر است در وقت صحبت، چهره ای متبسم داشته باشید.
+
* ۲۸. شایسته است بدون آن که اظهار بزرگی کنید، سخنانتان موجب هشدار و [[موعظه]] برای دیگران باشد.
20. بهتر است در بیان نقاط ضعف دیگران از کنایه استفاده کنید.
+
* ۲۹. سعی کنید سخنان شما، یاد [[خدا]] را در دل شنوندگان زنده کند و نیز سخنان خود را با نام خدا آغاز کنید.
21. هیچ گاه بی دلیل کسی را با حرفهایتان نترسانید.
+
* ۳۰. از کلمات محترمانه بهره بگیرید. (عرض می کنم، خواهش می کنم و ضمیر های جمع مانند: شما، ایشان، و...).
22. در محاورات، فرهنگ مخاطبین خود را در نظر بگیرید.<ref> فرهنگ عمومی جملات و عبارات خاصی برای بیان شادی، غم، تبریک، تسلیت و ... دارد که بهتر است این موارد را آموخته و رعایت کنیم </ref>.
+
* ۳۱. حتی المقدور از سخنی که بار منفی دارد، خودداری کنید (جملات تنفرآمیز، یأس آور، حاکی از شکایت و گله و سرزنش زا).
23. صادقانه و از روی محبت صحبت کنید.
+
* ۳۲. در غیر موارد لازم، از تکرار اظهارات خود بپرهیزید و در صورت نیاز، حرفتان را با بیانی رساتر تکرار کنید.
24. در وقت سخن گفتن، به حرکات فک و لب خود دقت کنید.<ref> می توانید در مقابل آیینه تمرین و حرکات نامناسب را اصلاح کنید. </ref>  
+
* ۳۳. سعی کنید از جملات امری کمتر استفاده کنید و از زیاد به کار بردن ضمیر «من» بپرهیزید.
25. حرکت دست و حالات چهره خود را با سخنانتان هماهنگ کنید.
+
* ۳۴. از آمیختن سخنان خود با اغراق و [[قسم خوردن|قسم]] زیاد خود داری کنید. در صورت نیاز، همراه با دلیل و [[برهان]] سخن گویید.
26. وقتی با افراد بزرگتر از خود سخن می گویید، صدای خود را از صدای آنان بالاتر نبرید.
+
* ۳۵. از به کارگیری کلمات و عبارات غیر مأنوس و ثقیل بپرهیزید.
27. اشتیاق و آمادگی شنوندگان را برای شنیدن سخنانتان در نظر بگیرید.
+
* ۳۶. سزاوار است سخنان شما، همیشه همراه با نقل کلام بزرگان [[دین]] و [[حکمت]] و حاوی نکات پند آموز باشد، تا به رشد مخاطبان منجر شود.
28. شایسته است بدون آن که اظهار بزرگی کنید، سخناتان موجب هشدار و موعظه برای دیگران باشد.
+
* ۳۷. دستور زبان فارسی را به خوبی فرا گیرید و از به کار بردن الفاظ غربی بپرهیزید.<ref> صاحب نظران فرهنگی، برای بسیاری از الفاظ نامأنوس واراداتی، معادلهای فارسی مناسب انتخاب کرده اند. شایسته است این موارد را شناخته و در به کارگیری و ترویج آن بکوشیم. </ref>  
29. سعی کنید سخنان شما، یاد خدا را در دل شنوندگان زنده کند و نیز سخنان خود را با نام خدا آغاز کنید.
+
* ۳۸. در استفاده از کلمات با معانی مشترک، فهم شنونده را در نظر داشته باشید.
30. از کلمات محترمانه بهره بگیرید. (عرض می کنم، خواهش می کنم، اختیار دارید و ضمیر های جمع مانند: شما، ایشان، و ...)
+
* ۳۹. تکیه کلام های زاید را با تمرین از سخنانتان حذف کنید. (بله، راستش، خوب و...).
31. حتی المقدور از سخنی که بار منفی دارد، خودداری کنید (جملات تنفر آمیز، یأس آور، حاکی از شکایت و گله، انتقاد آمیر و سرزنش زا).
+
* ۴۰. از پرخاشگری بپرهیزید و با سخن نرم با دیگران گفتگو کنید. پیوسته در نظر داشته باشید که سخنان شما، حاکی از شخصیت و میزان عقل شماست؛ «اللسان میزان الانسان».<ref> غررالحکم، تمیمی آمدی، ح ۱۲۸۲. </ref>
32. در غیر موارد لازم، از تکرار اظهارات خود بپرهیزید و در صورت نیاز، حرفتان را با بیانی رساتر تکرار کنید.
+
==پانویس==
33. سعی کنید از جملات امری کمتر استفاده کنید و از زیاد به کار بردن ضمیر «من» بپرهیزید.
 
34. از آمیختن سخنان خود با اغراق و قسم زیاد خود داری کنید. در صورت نیاز، همراه با دلیل و برهان سخن گویید.
 
35. از به کارگیری کلمات و عبارات غیر مأنوس و ثقیل بپرهیزید.
 
36. سزاوار است سخنان شما، همیشه همراه با نقل کلام بزرگان دین و حکمت و حاوی نکات پند آموز باشد، تا به رشد مخاطبان منجر شود.
 
37. دستور زبان فارسی را به خوبی فرا گیرید و از به کار بردن الفاظ غربی بپرهیزید.<ref> صاحب نظرات فرهنگی، برای بسیاری از الفاظ نامأنوس واراداتی، معادلهای فارسی مناسب انتخاب کرده اند. شایسته است طالب محترم این موارد را شناخته و در به کارگیری و ترویج آن بکوشند. </ref>  
 
38. در استفاده از کلمات با معانی مشترک، فهم شنونده را در نظر داشته باشید.
 
39. تکیه کلام های زاید را با تمرین از سخنانتان حذف کنید. (بله ـ راستش ـ خوب ـ و ...)
 
40. از پرخاشگری بپرهیزید و با سخن نرم با دیگران گفتگو کنید.
 
پیوسته در نظر داشته باشید که سخنان شما، حاکی از شخصیت و میزان عقل شماست.
 
«اللسان میزان الانسان»<ref> غرر الحکم، 1282. </ref>  
 
== نحوه سخن گفتن در روایات ==
 
 
 
قال الصّادق عليه السّلام: الكلام اظهار ما في قلب المرء من الصّفاء و الكدر، و العلم و الجهل.
 
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‌فرمايد كه: گويائى و تكلّم، ظاهر مى‌كند هر چه در باطن متكلّم است از صفا و كدورت، و از علم و جهل. يعنى: از كلام هر كس حال او ظاهر مى‌شود. و اگر صفاى باطن و ربط به مبدأ دارد، كلام او جز ذكر الهى و هدايت مردم و نقل حديث و نشر مسائل علمى نخواهد بود. و اگر كلام او اكثر لغو و هجو و شعر و خبث است، دليل قساوت قلب و عدم ربط به مبدأ است. و به همين قياس است علم و جهل.
 
قال امير المؤمنين عليه السّلام: المرء مخبوء تحت لسانه.
 
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مى‌فرمايد كه: هر كسى پنهان است به زير زبان خود.يعنى: تا حرف نزده است و متكلّم نشده است، معلوم نمى‌شود كه عالم است يا جاهل؟ صالح است يا طالح؟ فزن كلامك و اعرضه على العقل، فان كان للَّه و في الله فتكلّم به، و ان كان غير ذلك فالسّكوت خير منه.
 
مى‌فرمايد كه: هر گاه خواهى كه متكلّم شوى به كلامى، بايد كه پيش از گفتن بسنجى آن حرف را به عقل خود، اگر شايسته گفتن باشد و ضرر دنيوى يا اخروى بر گفتن او مترتّب نشود، بگو: و اگر نه اين چنين باشد و مظنّه ضررى در او باشد، مگو. و نگفتن او را واجب دان.
 
فليس على الجوارح عبادة اخفّ مئونة، و افضل منزلة، و اعظم قدرا عند الله، من الكلام في رضا الله و لوجهه، و نشر آلائه و نعمائه في عباده.
 
مى‌فرمايد كه: نيست هيچ عبادتى بر اعضا و جوارح، سبك‌تر از روى مؤنت و فاضل‌تر از روى قدر و مرتبه نزد خداوند عالم از كلامى كه در رضاى خدا و از براى رضاى خدا گفته شود و متضمّن نشر نعمتهاى ظاهرى و باطنى الهى باشد در ميان مردمان.
 
الا ترى انّ الله عزّ و جلّ، لم يجعل فيما بينه و بين رسله معنى يكشف ما اسرّ إليهم من مكنونات علمه، و مخزونات وحيه غير الكلام، و كذلك بين الرّسل و الامم.
 
يعنى: آيا نمى‌بينى كه نگردانيده است جناب عزّت در ميان خود و پيغمبران خود و همچنين ميان پيغمبران و امّتهاى ايشان هيچ چيز را وسيله ظهور مكنونات و مخزونات وحى خود غير كلام را. يعنى: شرافت مرتبه كلام از اينجا ظاهر مى‌شود كه به وسيله كلام مخزونات علم الهى به انبياى او مى‌رسد و از ايشان به امّتهاى ايشان سمت ظهور مى ‌يابد.
 
فثبت بهذا انّه افضل الوسائل، و الطف العبادة.
 
و به همين ثابت شد كه كلام، فاضل‌ترين وسيله‌ها است و لطيف‌ترين عبادت است.
 
و كذلك لا معصية اشغل على العبد، و أسرع عقوبة عند الله، و اشدّها ملامة، و أعجلها سامة عند الخلق منه.
 
چون جهات خوبى كلام را ذكر كرد، جهات بدى او را نيز مى‌خواهد بيان كند.
 
مى‌فرمايد كه: از جمله بدى كلام اين است كه هيچ معصيتى در ترتّب مفاسد، بدتر از كلام نيست. چه، گاه باشد كه به يك گفتن، جان و مال جمعى در خطر باشد. و ديگر آن كه وبال و عقاب گفتن، زودتر از ساير معاصى به آدمى مى‌رسد. چه به يك كلمه ردّه، يا استخفاف شرع، استحقاق خلود جهنّم بهم مى‌رسد، و سايرمعاصى و فسوق چنين نيست. چه در ساير فسوق، انتظار توبه و احتمال قبول رجوع هست. ديگر آن كه كلام، سخت‌ترين معاصى است از روى ملامت بر نفس. امّا ملامت اخروى، مثل ملامتى كه مترتّب شود بر گفتن ردّه و مثل او، و امّا ملامت دنيا، مثل آن كه كسى در حضور جمعى، حرفى گويد كه سامعان بر او استهزا و سخريّه كنند و خفيف شود و اين خفّت و الم، مستمرّ است از وقت گفتن تا انقضاى عمر، كه هر گاه به خاطر بيايد متأثّر مى‌شود و ملامت خود مى‌كند و بسا باشد كه شدّت الم و غصّه، به كوفتهاى مهلك منجرّ شود. و نيز الم كلام و اثر او، زودتر به متكلّم مى‌رسد از الم كارهاى ديگر. چرا كه معاصى ديگر، الم آنها به حسب ظاهر منحصر به آخرت است و الم كلام، هم در دنيا است و هم در آخرت، چنانكه دانستى.
 
و اللّسان ترجمان الضّمير.
 
مى‌فرمايد كه: زبان، ترجمان ضمير است كه هر چه در خاطر خطور كرد، زبان او را ترجمه مى‌كند و ظاهر مى‌كند.
 
و صاحب خبر القلب.
 
و زبان، صاحب خبر دل است و هر چه در دل است، زبان خبر از او مى‌دهد.
 
و به ينكشف ما في سرّ الباطن.
 
و به وسيله زبان ظاهر مى‌شود هر چه در باطن، مكمون و مستور است.
 
و عليه يحاسب الخلق يوم القيامة.
 
و بيشتر حساب خلايق در روز قيامت، متعلّق است به زبان و منوط است به گفتار زبان.
 
و الكلام خمر يسكر القلوب و العقول ما كان منه لغير الله.
 
مى‌فرمايد كه: گفتگوئى كه از براى خدا نباشد و لغو و بى‌فايده باشد، مثل خمرموجب بيهوشى عقل است و عقل را مئوف و ناقص مى‌كند.
 
و ليس شي‌ء احقّ بطول السّجن من اللّسان.
 
يعنى: نيست هيچ چيز سزاوارتر به زندان بودن در اكثر اوقات بلكه هميشه، از زبان، كه زبان مستحقّ‌ترين چيزها است به زندان بودن در اكثر اوقات، بلكه به حبس مخلّد.
 
قال بعض الحكماء: احفظ لسانك عن خبيث الكلام، و في غيره لا تسكت ان استطعت.
 
حكما گفته ‌اند كه: حفظ كن زبان را از گفتار بد، كه ضرر دنيوى يا اخروى در او باشد، و در غير بد، اگر توانى و خوف آزار نباشد، بگو و ساكت مباش.
 
فامّا السّكينة و الصّمت، فهي هيئة حسنة رفيعة من عند الله عزّ و جلّ لاهلها، و هم أمناء اسراره في أرضه.
 
مى‌فرمايد كه: آرميدگى و خاموشى، صفت خوب است و خوشاينده است و صاحب اين دو صفت، چنانكه نزد خلق عزيز و مكرّم است، نزد خالق نيز مرتبه‌اش بلند است، و نيز صاحبان اين دو صفت حفظ كننده اسرار الهى‌ اند در زمين.
 
ممكن است كه «اسرار» عبارت از اين دو صفت باشد. چه، هر صفت كمالى كه از مبادى عاليه به نفوس قابله، فايض مى‌شود، اسرارى است منسوب به جناب احديّت. و مى‌تواند كه مراد از «اسرار» كمالاتى باشد كه به سبب اين صفات، فايض مى‌شود بر نفس. چه، هر كه نفسش به آرام است و خيالات باطله و توهّمات زائفه در او راه ندارد و ساكت است، البتّه خالى از ذكر و فكر نخواهد بود. <ref> ترجمه مصباح الشريعة، ص: 296الي صفحه299
 
</ref>  
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
 
+
==منابع==
== منابع ==*شرح(ترجمه) مصباح الشريعة، عبد الرزاق گيلانى، انتشارات پيام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى‌.
+
*شرح و ترجمه مصباح الشریعة، عبدالرزاق گیلانى، انتشارات پیام حق، تهران، ۱۳۷۷ شمسى‌.
*آيين گفتگو در فرهنگ دين، ص 1 - 5،آداب گفتگو با دیگران،[http://www.andisheqom.com/Files/moshavere.php?idVeiw=31522&level=4&subid=31522 اندیشه قم] بازیابی:25دی ماه 1392.  
+
*آیین گفتگو در فرهنگ دین، ص ۱-۵، آداب گفتگو با دیگران، [http://www.andisheqom.com/Files/moshavere.php?idVeiw=31522&level=4&subid=31522 اندیشه قم]، بازیابی: ۲۵ دی ۱۳۹۲.
*پژوهشکده باقرالعلوم، در آداب سخن گفتن‌، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، بازیابی: 25 دی ماه 1392.
+
*پژوهشکده باقرالعلوم، "در آداب سخن گفتن‌"، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، بازیابی: ۲۵ دی ۱۳۹۲.
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده: آداب و سنن]]
 
[[رده: آداب و سنن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۹

«سخن گفتن» به عنوان یکی از امتیازات انسان، گرچه در ابتدا بسیار آسان و بی‌مؤونه تلقی می‌گردد، اما به کارگیری این نعمت بی‌بدیل، دارای آداب و رسوم خاصی است، که در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته است.

آداب سخن گفتن در قرآن

یکی از نعمتهایی که خداوند در قرآن مجید به آن اشاره فرموده، نعمت زبان و توانایی سخن گفتن است: «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ * وَ لِسانًا وَ شَفَتَینِ» (سوره بلد، ۸-۹). این نعمت با آنکه حجم کوچکی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما کارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می بینیم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده اند.

در این گفتار در صدد آنیم که از دید قرآن کریم برخی خصوصیات گفتار و استفاده های صحیح و ناصحیح آن را بشناسیم تا سعی کنیم استفاده ما از این این عضو بدن، قرآنی باشد.

  • ۱. در سخن گفتن مواظب باشید؛ چرا که تمام سخنانتان نوشته می شود:«وَ إِنَّ عَلَیکُمْ لَحافِظینَ * کِراماً کاتِبین» (سوره انفطار، ۱۰ـ۱۱)
  • ۲. پاکان، در سخن گفتن نیز به پاکی هدایت یافته اند: «وَ هُدُوا إِلَی الطَّیبِ مِنَ الْقَوْلِ ...» (سوره حج، ۲۴)
  • ۳. سلام کردن، بهترین شروع برای آغاز سخن با مؤمنان: «وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیکُمْ...» (سوره انعام، ۵۴)
  • ۴. سلام، اولین سخن ملائکه هنگام قبض روح پاکان: «الَّذینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیبینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکُمْ ...» (سوره نحل، ۳۲)
  • ۵. سلام، بهترین جواب جاهلان: «... وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامًا» (سوره فرقان، ۶۳)
  • ۶. کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند که گفتارشان مورد رضایت خداوند باشد: «یوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِی لَهُ قَوْلاً» (سوره طه، ۱۰۹)
  • ۷. محکم و مستدل حرف بزنید: «یا أیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا» (سوره احزاب، ۷۰)
  • ۸. در نصیحت دیگران سخن گفتن با نرمی احتمال تأثیرش بیشتر است: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیّنًا لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشی» (سوره طه، ۴۴)
  • ۹. با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید: «... وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا» (سوره اسراء، ۲۳)
  • ۱۰. با مردم به نیکی سخن بگویید: «... وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا ...» (سوره بقره، ۸۳)
  • ۱۱. سخنان را بشنوید، اما به بهترینش عمل کنید: «... فَبَشِّرْ عِبادِ * الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ...» (سوره زمر، ۱۷ـ۱۸)
  • ۱۲. وقتی سوار بر مرکب می شوید، این آیه را بخوانید: «... سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ و انّا اِلی ربّنا لَمُنقَلِبون» (سوره زخرف، ۱۳).

آداب سخن گفتن در روایات

«قال الصّادق علیه السّلام: الکلام اظهار ما فی قلب المرء من الصّفاء و الکدر، و العلم و الجهل». حضرت امام صادق علیه السّلام مى‌فرماید که: گویائى و تکلّم، ظاهر مى‌کند هر چه در باطن متکلّم است از صفا و کدورت، و از علم و جهل. یعنى: از کلام هر کس حال او ظاهر مى‌شود. و اگر صفاى باطن و ربط به مبدأ دارد، کلام او جز ذکر الهى و هدایت مردم و نقل حدیث و نشر مسائل علمى نخواهد بود. و اگر کلام او اکثر لغو و هجو و شعر و خبث است، دلیل قساوت قلب و عدم ربط به مبدأ است. و به همین قیاس است علم و جهل.

«قال امیرالمؤمنین علیه السّلام: المَرءُ مَخبوءٌ تحتَ لسانِه». حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام مى‌فرماید که: هر کسى پنهان است به زیر زبان خود. یعنى: تا حرف نزده است، معلوم نمى‌شود که عالم است یا جاهل؟ صالح است یا طالح؟

«فَزِن کلامک و اعرضه على العقل، فان کان للَّه و فی الله فتکلّم به، و ان کان غیر ذلک فالسّکوت خیر منه». مى‌فرماید که: هر گاه خواهى که متکلّم شوى به کلامى، باید که پیش از گفتن بسنجى آن حرف را به عقل خود، اگر شایسته گفتن باشد و ضرر دنیوى یا اخروى بر گفتن او مترتّب نشود، بگو: و اگر نه این چنین باشد و مظنّه ضررى در او باشد، مگو. و نگفتن او را واجب دان.

«فلیس على الجوارح عبادة اخفّ مئونة، و افضل منزلة، و اعظم قدرا عندالله من الکلام فی رضا الله و لوجهه، و نشر آلائه و نعمائه فی عباده». مى‌فرماید که: نیست هیچ عبادتى بر اعضا و جوارح، سبک‌تر از روى مؤنت و فاضل‌تر از روى قدر و مرتبه نزد خداوند عالم از کلامى که در رضاى خدا و از براى رضاى خدا گفته شود و متضمّن نشر نعمتهاى ظاهرى و باطنى الهى باشد در میان مردمان.

«ألا تَرى انّ الله عزّ و جلّ، لم یجعل فیما بینه و بین رسله معنى یکشف ما اسرّ إلیهم من مکنونات علمه، و مخزونات وحیه غیر الکلام، و کذلک بین الرّسل و الامم». یعنى: آیا نمى‌بینى که نگردانیده است خداوند در میان خود و پیغمبران خود و همچنین میان پیغمبران و امّتهاى ایشان هیچ چیز را وسیله ظهور مکنونات و مخزونات وحى خود غیر کلام را. یعنى: شرافت مرتبه کلام از اینجا ظاهر مى‌شود که به وسیله کلام مخزونات علم الهى به انبیاى او مى‌رسد و از ایشان به امّتهاى ایشان سمت ظهور مى ‌یابد.

«فثبت بهذا انّه افضل الوسائل، و الطف العبادة». و به همین ثابت شد که کلام، فاضل‌ترین وسیله‌ها است و لطیف‌ترین عبادت است.

«و کذلک لا معصیة اشغل على العبد، و أسرع عقوبة عند الله، و اشدّها ملامة، و أعجلها سامة عند الخلق منه». چون جهات خوبى کلام را ذکر کرد، جهات بدى او را نیز مى‌خواهد بیان کند. مى‌فرماید که: از جمله بدى کلام این است که هیچ معصیتى در ترتّب مفاسد، بدتر از کلام نیست. چه، گاه باشد که به یک گفتن، جان و مال جمعى در خطر باشد. و دیگر آن که وبال و عقاب گفتن، زودتر از سایر معاصى به آدمى مى‌رسد. چه به یک کلمه ردّه، یا استخفاف شرع، استحقاق خلود جهنّم بهم مى‌رسد، و سایر معاصى و فسوق چنین نیست. چه در سایر فسوق، انتظار توبه و احتمال قبول رجوع هست. دیگر آن که کلام، سخت‌ترین معاصى است از روى ملامت بر نفس. امّا ملامت اخروى، مثل ملامتى که مترتّب شود بر گفتن ردّه و مثل او، و امّا ملامت دنیا، مثل آن که کسى در حضور جمعى، حرفى گوید که سامعان بر او استهزا و سخریه کنند و خفیف شود و این خفّت و الم، مستمرّ است از وقت گفتن تا انقضاى عمر، که هر گاه به خاطر بیاید متأثّر مى‌شود و ملامت خود مى‌کند و بسا باشد که شدّت الم و غصّه، به کوفتهاى مهلک منجرّ شود. و نیز الم کلام و اثر او، زودتر به متکلّم مى‌رسد از الم کارهاى دیگر. چرا که معاصى دیگر، الم آنها به حسب ظاهر منحصر به آخرت است و الم کلام، هم در دنیا است و هم در آخرت، چنانکه دانستى.

«و اللّسان ترجمان الضّمیر و صاحب خبر القلب». مى‌فرماید که: زبان، ترجمان ضمیر است که هر چه در خاطر خطور کرد، زبان او را ترجمه مى‌کند و ظاهر مى‌کند. و زبان، صاحب خبر دل است و هر چه در دل است، زبان خبر از او مى‌دهد.

«و به ینکشف ما فی سرّ الباطن و علیه یحاسب الخلق یوم القیامة». و به وسیله زبان ظاهر مى‌شود هر چه در باطن، مکمون و مستور است. و بیشتر حساب خلایق در روز قیامت، متعلّق است به زبان و منوط است به گفتار زبان.

«و الکلام خمر یسکر القلوب و العقول ما کان منه لغیر الله». مى‌فرماید که: گفتگوئى که از براى خدا نباشد و لغو و بى‌فایده باشد، مثل خمر موجب بیهوشى عقل است و عقل را مئوف و ناقص مى‌کند.

«و لیس شی‌ء احقّ بطول السّجن من اللّسان». یعنى: نیست هیچ چیز سزاوارتر به زندان بودن در اکثر اوقات بلکه همیشه، از زبان، که زبان مستحقّ‌ترین چیزها است به زندان بودن در اکثر اوقات، بلکه به حبس مخلّد.

«قال بعض الحکماء: احفظ لسانک عن خبیث الکلام، و فی غیره لا تسکت ان استطعت». حکما گفته ‌اند که: حفظ کن زبان را از گفتار بد، که ضرر دنیوى یا اخروى در او باشد، و در غیر بد، اگر توانى و خوف آزار نباشد، بگو و ساکت مباش.

«فامّا السّکینة و الصّمت، فهی هیئة حسنة رفیعة من عند الله عزّ و جلّ لاهلها، و هم أمناء اسراره فی أرضه». مى‌فرماید که: آرمیدگى و خاموشى، صفت خوب است و خوشاینده است و صاحب این دو صفت، چنانکه نزد خلق عزیز و مکرّم است، نزد خالق نیز مرتبه‌اش بلند است، و نیز صاحبان این دو صفت حفظ کننده اسرار الهى‌ اند در زمین. ممکن است که «اسرار» عبارت از این دو صفت باشد. چه، هر صفت کمالى که از مبادى عالیه به نفوس قابله فایض مى‌شود، اسرارى است منسوب به جناب احدیت. و مى‌تواند که مراد از «اسرار» کمالاتى باشد که به سبب این صفات، فایض مى‌شود بر نفس. چه، هر که نفسش به آرام است و خیالات باطله و توهّمات زائفه در او راه ندارد و ساکت است، البتّه خالى از ذکر و فکر نخواهد بود.[۱]

آداب سخنوری

بخشی از آداب سخنوری که زمینه تفاهم بهتر را فراهم و ما را از لغزش های احتمالی ایمن خواهد ساخت، به شرح زیر است:

  • ۱. سخن حق بگویید و با سخن خود حق را بر ملا سازید.
  • ۲. از روی علم و آگاهی سخن گفته و هیچ گاه بدون تأمل کافی حرف نزنید؛ به آثار و پیامد های حرف های خود توجه کنید.
  • ۳. شمرده، بدون عجله و با صدای ملایم حرف بزنید.
  • ۴. سنجیده و بجا سخن گویید (سنجیده گویی) و حرف بیهوده (لغو) نزنید.
  • ۵. سعی کنید تنها به هنگام ضرورت صحبت کنید (کم گویی)
  • ۶. مختصر و مفید سخن گویید (آفةُ الکلامِ الإطالَة).[۲]
  • ۷. در نقل سخنان، امانت را رعایت کنید.
  • ۸. در مورد اموری که به شما مربوط نیست، حرفی نزنید.
  • ۹. هرگز به گناه تکلم نکنید (دروغ، غیبت، تهمت، تمسخر، شایعه، افشای سر، هتک حرمت، عیب جویی، دشنام، تحقیر، سخنان نیش دار و اختلاف افکنی).
  • ۱۰. در وقت خشم و هیجان، در امور مهم سخن نگویید.
  • ۱۱. هرگز الفاظ و جملات زشت و ناپسند بر زبان جاری نکنید.
  • ۱۲. در سخن گفتن حیا را رعایت کنید.
  • ۱۳. سطح درک مخاطبان را رعایت کنید.
  • ۱۴. در بین صحبت دیگران، حرف نزنید (شنونده خوبی باشید).
  • ۱۵. بکوشید تا سخنان شما همراه با تشویق دیگران باشد.
  • ۱۶. با سخنان خود، خوبی ها را به اطرافیان تلقین کنید.
  • ۱۷. نکات مثبت شخصیت افراد را یادآوری کنید.
  • ۱۸. در نقل لطیفه ها و سخنان خنده دار افراط نکنید و اگر قصد شوخی دارید، مخاطب را از جدی نبودن سخن خود آگاه کنید.
  • ۱۹. بهتر است در وقت صحبت، چهره ای متبسم داشته باشید.
  • ۲۰. بهتر است در بیان نقاط ضعف دیگران از کنایه استفاده کنید.
  • ۲۱. هیچ گاه بی دلیل کسی را با حرفهایتان نترسانید.
  • ۲۲. در محاورات، فرهنگ مخاطبین خود را در نظر بگیرید.[۳]
  • ۲۳. صادقانه و از روی محبت صحبت کنید.
  • ۲۴. در وقت سخن گفتن، به حرکات فک و لب خود دقت کنید.[۴]
  • ۲۵. حرکت دست و حالات چهره خود را با سخنانتان هماهنگ کنید.
  • ۲۶. وقتی با افراد بزرگتر از خود سخن می گویید، صدای خود را از صدای آنان بالاتر نبرید.
  • ۲۷. اشتیاق و آمادگی شنوندگان را برای شنیدن سخنانتان در نظر بگیرید.
  • ۲۸. شایسته است بدون آن که اظهار بزرگی کنید، سخنانتان موجب هشدار و موعظه برای دیگران باشد.
  • ۲۹. سعی کنید سخنان شما، یاد خدا را در دل شنوندگان زنده کند و نیز سخنان خود را با نام خدا آغاز کنید.
  • ۳۰. از کلمات محترمانه بهره بگیرید. (عرض می کنم، خواهش می کنم و ضمیر های جمع مانند: شما، ایشان، و...).
  • ۳۱. حتی المقدور از سخنی که بار منفی دارد، خودداری کنید (جملات تنفرآمیز، یأس آور، حاکی از شکایت و گله و سرزنش زا).
  • ۳۲. در غیر موارد لازم، از تکرار اظهارات خود بپرهیزید و در صورت نیاز، حرفتان را با بیانی رساتر تکرار کنید.
  • ۳۳. سعی کنید از جملات امری کمتر استفاده کنید و از زیاد به کار بردن ضمیر «من» بپرهیزید.
  • ۳۴. از آمیختن سخنان خود با اغراق و قسم زیاد خود داری کنید. در صورت نیاز، همراه با دلیل و برهان سخن گویید.
  • ۳۵. از به کارگیری کلمات و عبارات غیر مأنوس و ثقیل بپرهیزید.
  • ۳۶. سزاوار است سخنان شما، همیشه همراه با نقل کلام بزرگان دین و حکمت و حاوی نکات پند آموز باشد، تا به رشد مخاطبان منجر شود.
  • ۳۷. دستور زبان فارسی را به خوبی فرا گیرید و از به کار بردن الفاظ غربی بپرهیزید.[۵]
  • ۳۸. در استفاده از کلمات با معانی مشترک، فهم شنونده را در نظر داشته باشید.
  • ۳۹. تکیه کلام های زاید را با تمرین از سخنانتان حذف کنید. (بله، راستش، خوب و...).
  • ۴۰. از پرخاشگری بپرهیزید و با سخن نرم با دیگران گفتگو کنید. پیوسته در نظر داشته باشید که سخنان شما، حاکی از شخصیت و میزان عقل شماست؛ «اللسان میزان الانسان».[۶]

پانویس

  1. ترجمه مصباح الشریعة، ص: ۲۹۶-۲۹۹.
  2. غررالحکم و دررالکلم، تمیمی آمدی، ح ۳۹۶۶.
  3. فرهنگ عمومی جملات و عبارات خاصی برای بیان شادی، غم، تبریک، تسلیت و ... دارد که بهتر است این موارد را آموخته و رعایت کنیم.
  4. می توانید در مقابل آیینه تمرین و حرکات نامناسب را اصلاح کنید.
  5. صاحب نظران فرهنگی، برای بسیاری از الفاظ نامأنوس واراداتی، معادلهای فارسی مناسب انتخاب کرده اند. شایسته است این موارد را شناخته و در به کارگیری و ترویج آن بکوشیم.
  6. غررالحکم، تمیمی آمدی، ح ۱۲۸۲.

منابع

  • شرح و ترجمه مصباح الشریعة، عبدالرزاق گیلانى، انتشارات پیام حق، تهران، ۱۳۷۷ شمسى‌.
  • آیین گفتگو در فرهنگ دین، ص ۱-۵، آداب گفتگو با دیگران، اندیشه قم، بازیابی: ۲۵ دی ۱۳۹۲.
  • پژوهشکده باقرالعلوم، "در آداب سخن گفتن‌"، دانشنامه پژوهه، بازیابی: ۲۵ دی ۱۳۹۲.