رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آخوند کاشانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
 +
«'''آخوند ملا محمد کاشانى (کاشی)'''» (۱۲۴۳-۱۳۳۳ ق)، [[فقیه]]، حکیم و عارف نامدار [[شیعه]] در قرن ۱۴ هجری بود. او در [[حکمت]]، [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[علم هیئت|هیئت]] و [[ریاضی|ریاضى]] استاد مسلّم فلسفه در حوزه علمیه [[اصفهان]] بود و شاگردان بزرگی از جمله [[حاج آقا رحیم ارباب]] و [[شهید سید حسن مدرس]] تربیت نمود.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = آخوند ملا محمد کاشانى
 +
||تصویر= [[پرونده:Kashi.jpg|۲۴۰px]]
 +
||زادروز = ۱۲۴۳ قمری
 +
|زادگاه = کاشان
 +
|وفات =  ۱۳۳۳ قمری
 +
|مدفن =  [[اصفهان]]، [[تخت فولاد]]
 +
|اساتید = آقامحمدرضا قمشه‌ای، ملاحسن نوری، ملا عبدالجواد خراسانی،...
 +
|شاگردان =  [[حاج آقا رحیم ارباب]]، [[شهید سید حسن مدرس]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[میرزا علی آقا شیرازی]]،...
 +
|آثار =
 +
}}
 +
==زندگی‌نامه==
 +
در منابع به تاریخ ولادت ملا محمد کاشانى اشاره ای نشده، اما گفته شده چون وی در سال ۱۳۳۳ در ۸۴ سالگی درگذشته است،<ref>مصلح‌الدین مهدوی، تذکرة القبور، ص۷.</ref> احتمالا در حدود ۱۲۴۹ قمری به دنیا آمده باشد. البته بر اساس اشاره مرحوم میرزا حسن خان جابری، که مدت زندگی او را ۹۰ سال دانسته،<ref>جابری انصاری، ص۳۱۶. </ref> می توان او را تقریبا، متولد سال ۱۲۴۳ قمری دانست.
  
آخوند ملّا محمّد كاشانى (کاشی) (م ۱۳۳۳ ق) فقیه، حكيم و عارف بزرگ عصر قاجار است. که در حكمت و فلسفه، فقه و اصول، ادبيات و رياضى استاد مسلّم حوزه [[اصفهان]] بود و شاگردان بسیاری تربیت نمود.
+
از دقایق دوران نخست زندگی او نیز اطلاعی در دست نداریم؛ تنها بر اساس شهرت او، می توان دریافت که در کاشان زاده شده است. آخوند کاشی همواره از [[دنیا]] گریزان بود و تا آخر عمر، [[ازدواج]] نکرد و مجرد ماند.<ref>سعادت‌پرور، پاسداران حریم عشق، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۲۷۳.</ref>
  
==زندگی نامه==
+
مرحوم آخوند ملامحمد کاشانى، روز شنبه ۲۰ [[ماه شعبان|شعبان]] سال ۱۳۳۳ ه.ق در [[اصفهان]] در سن ۹۰ سالگی از دنیا رحلت کرد. وصیت کرده بود که مرا در بیابانی به خاک بسپارید که فقرا را دفن می کنند، لذا او را در محلی از [[تخت فولاد]] اصفهان که محل خاکسپاری فقیران و غریبان بود به خاک سپردند. آن خاک پاک، امروزه به تکیه ملک شهره است و در وسط گلستان شهدای اصفهان (در سالن اجتماعات گلستان شهدا) قرار دارد. ایشان همچنین در هنگام فوت وصیت کرد که بر سنگ مزارش عبارت «فقیرالحق، اضعف خلق اللّه، آخوند ملّا محمّد کاشانی» را بدون هیچ گونه القابى حک کنند.
  
بر اساس اشاره مرحوم ميرزا حسن خان جابري، كه مدت زندگي او را نود سال دانسته است (جابري انصاري، ص۳۱۶) مي توان او را به تقريب، متولد سال ۱۲۴۳ق دانست. از دقايق دوران نخست زندگي او نيز، اطلاعي در دست نداريم. تنها بر اساس شهرت او، مي توان دريافت كه در كاشان، زاده شده است.
+
== تحصیل و استادان ==
 +
آخوند کاشانی گویا در همان شهر کاشان، مراحل ابتدایی تحصیل را آغاز نموده، و سالهای بعد، آنگاه که ۴۳ سال از عمر او می گذشته، در [[اصفهان]] توطّن گزیده است. در این زمان، او در شمار فضلا قرار داشته، و نه تنها همچنان به تحصیل می پرداخته، که خود جلسه تدریسی نیز داشته است. علامه [[شهید سید حسن مدرس]]، درباره این دوره از زندگی این استاد خود می نگارد: او در سال ۱۲۸۶ق. بعد از آنکه بنابر قرائن خارجی، به مراتبی از فضل دست یافته بود، رحل اقامت خود را از کاشان به اصفهان کشید و در اصفهان در [[مدرسه صدر بازار|مدرسه صدر]] ساکن شد و به تحصیل پرداخت، پس از آنکه زمانی را به تحصیل گذرانید، به تدریس پرداخت.
 
   
 
   
كاشاني گويا در همان شهر، مراحل ابتدايي تحصيل را آغاز نموده، و سالهاي بعد، آنگاه كه ۴۳ سال از عمر او مي گذشته، در اصفهان توطن گزيده است. در اين زمان، او در شمار فضلا قرار داشته، و نه تنها همچنان به تحصيل مي پرداخته، كه خود جلسه تدريسي نيز داشته است. علامه شهيد سيد حسن مدرس، درباره اين دوره از زندگي اين استاد خود  مي نگارد: او در سال ۱۲۸۶ق بعد از آنكه بنابر قرائن خارجي، به مراتبي از فضل دست يافته بود، رحل اقامت خود را از كاشان به اصفهان كشيد و در اصفهان در مدرسه ساكن شد و به تحصيل پرداخت، پس از آن كه زماني را به تحصيل گذرانيد، به تدريس پرداخت.
+
او از همین دوران تا پایان عمر، در مدرسه صدرِ اصفهان، واقع در میانه بازار بزرگ صفوی این شهر، که در این زمان ها و تا امروز هم به عنوان مرکز حوزه شناخته می شده است، اقامت داشت. در این دوران، گویا زندگی او در نهایت تنگدستی می گذشته؛ به گونه ای که بعضی از تلامیذش، بر گونه زندگی استاد ترحم می آورده اند.<ref>دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل "آخوند کاشانی". </ref>
 
او از همين دوران تا پايان عمر، در مدرسه صدرِ اصفهان، واقع در ميانه بازار بزرگ صفويِ اين شهر، كه در اين زمان ها و تا امروز هم به عنوان مركز حوزه شناخته مي¬شده است، اقامت داشت. در اين دوران، گويا زندگي او در نهايت تنگدستي مي گذشته؛ به گونه-اي كه بعضي از تلاميذ او ، برگونه زندگيِ استاد ترحم مي آورده اند. <ref>دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل " آخوند کاشانی "، در دسترس در [http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageID=532&PageIDF=0&tempname=ISFInternal سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref>
 
  
==شاگردان==
+
آخوند کاشی نزد عالمانی چون آقامحمدرضا قمشه ای، ملاحسن نوری و ملا عبدالجواد خراسانی شاگردی کرد.
  
براى اين حكيم ربانى بيش از صد شاگرد ذكر كرده‌اند كه همگى از علماى بزرگ روزگاه خويش بودند. از جمله شاگردان او حاج آقا رحيم ارباب، شيخ محمّد حكيم خراسانى، شهيد بزرگوار سيّد حسن مدرس، حاج ميرزا على آقا شيرازى را مى‌توان نام برد.
+
==تدریس و شاگردان==
  
==حالات روحانی آخوند کاشی==
+
آخوند کاشی معاصر و معاشر [[جهانگیر خان قشقایی|جهانگیرخان قشقایی]] بود و هر دو، بدون رقابت و منازعت، در [[مدرسه صدر بازار|مدرسه صدر]] به تدریس [[فلسفه]] اشتغال داشتند و حضورشان موجب رونق فلسفه در حوزه فلسفی [[اصفهان]] و رواج فلسفه [[ملاصدرا]] گردید.
آخوند کاشانی در زهد و عبادت نيز بى‌نظير بود. براى اين عارف گرانقدر حالات غريب و مكاشفاتى نقل شده كه همگى دلالت بر عظمت روحى آن بزرگوار مى‌كند. چنانچه گويند در نماز صبح در سوره‌ى حمد عبارت «اياك نعبد و اياك نستعين» را گاه بيش از صد بار به حالت خضوع عاشقانه و عارفانه تكرار مى‌كرد و آنقدر اين را مكرر مى‌گفت كه به حالت بيهوشى نقش بر زمين مى‌شد و هنگامى كه به هوش مى‌آمد، برمى‌خواست و دو ركعت نماز معمولى و ساده مى‌خواند.
 
  
از بزرگانى چون حاج آقا رحيم ارباب در احوال آخوند ملّا محمّد كاشانى نقل است: «هر نيم شب نمازى چنان با سوز و گداز مى‌خواند و بدنش به لرزه مى‌افتاد كه از بيرون حجره صداى حركت استخوان‌هايش احساس مى‌شد.»
+
جاذبۀ درس آخوند كاشانی كه فلسفه را با [[عرفان]] می‌آمیخت، علاقه‌مندان به [[فلسفه]] به‌ویژه فلسفۀ صدرایی را از شهرهای دور و نزدیك و حتی از كشورهای دیگر به [[اصفهان]] می‌كشاند. در محضر درس وی شاگردان بسیاری [[حكمت]] آموخته‌اند که همگى از علماى بزرگ روزگار خویش بودند. از جمله شاگردان او [[حاج آقا رحیم ارباب]] (م ۱۳۹۶ق)، [[شهید سید حسن مدرس]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[میرزا علی آقا شیرازی]]، [[میرزا محمدنصیر شیرازی]] (م ۱۳۳۰ق) و شیخ محمد حکیم خراسانى (م ۱۳۵۰ق) را مى‌توان نام برد.
  
وى به دليل صفاى باطن و طهارت روح كه از طريق عبادت، تقوا و اخلاص به دست آورده بود حالاتى را از خويشتن بروز مى‌داد كه برخى اين خلق و خوى را حمل بر تندخويى او مى‌نمودند. حال آنكه او باطن آدميان را مشاهده مى‌كرد و با ديدن بدن برزخى افراد و اوضاعى كه بر اثر گناه و خطا به وجود آورده بودند عصبانى مى‌شد.
+
==حالات روحانی آخوند کاشی==
 
+
آخوند کاشانی در [[زهد]] و [[عبادت]] نیز بى‌نظیر بود. براى این عارف گرانقدر حالات غریب و کرامات و مکاشفاتى نقل شده که همگى دلالت بر عظمت روحى آن بزرگوار مى‌کند. چنانچه گویند در [[نماز صبح]] در [[سوره حمد]] عبارت «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را گاه بیش از صد بار به حالت [[خضوع]] عاشقانه و عارفانه تکرار مى‌کرد و آنقدر این را مکرر مى‌گفت که به حالت بیهوشى نقش بر زمین مى‌شد و هنگامى که به هوش مى‌آمد، برمى‌خواست و دو رکعت [[نماز]] معمولى و ساده مى‌خواند.
گويند آخوند افراد را به صورت‌هاى برزخى‌شان مشاهده مى‌كرد و از اين رو به هنگام عبور از بازار عباى خود را بر سر مى‌انداخت و از ميان آدم‌نمايانى كه در اثر وجود صفات رذيله، صورت آدمى آنان مسخ شده بود به سرعت عبور مى‌كرد.
 
 
 
شاگردانش چنان مجذوب نفس قدسى او بودند كه گاه بر بام مدرسه مى‌رفتند و به دربى كه استادشان از آن داخل مى‌شد مى‌نگريستند. ميرزاى ارسطو[ يكى از شاگردانش ] تا آخوند نمى‌آمد به همان حال روى بام باقى مى‌ماند، وى پس از ارتحال مرحوم كاشى به عزم شيراز، اصفهان را ترك نمود ولى اين مفارقت را تحمل نكرد و در مسير راه درگذشت.
 
 
 
سخنان وى در شاگردانش چنان مؤثر بود كه اكثر آنان را از تعلقات دنيوى دور و متوجّه آخرت مى‌‌نمود. چنانكه اكثر آنان را متمايل به شب‌‌زنده‌‌دارى و تهجّد مى‌‌نمود.
 
  
نقل است يكى از ارادتمندانش از آن مرحوم تقاضاى پند و نصيحتى نمود. مرحوم آخوند كاشى فرمود: «اخلاق خود را تهذيب كن و خود را از اخلاق رذيله پاك و متخلّق به اخلاق حميده نما، ولى بدان كه به سعى و كوشش خود و تحصيلات صورى و مطالعه كتب اخلاقى اين امر حاصل نمى‌‌شود، بلكه بايد با استمداد از حضرت باريتعالى در صدد جستجوى طبيب روحانى و عالم ربّانى بوده باشى، تا تو را اصلاح نمايد و الّا هرچه سعى و جدّيت كنى بى‌‌ثمر خواهد بود».<ref> [http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageID=532&PageIDF=0&tempname=ISFInternal سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref>
+
از بزرگانى چون حاج آقا رحیم ارباب در احوال آخوند ملّا محمّد کاشانى نقل است: «هر نیم شب نمازى چنان با سوز و گداز مى‌خواند و بدنش به لرزه مى‌افتاد که از بیرون حجره صداى حرکت استخوان‌هایش احساس مى‌شد.»<ref>مختاری، سیمای فرزانگان، ۱۳۷۱ش، ص۲۲۵-۲۲۶.</ref>
  
==تسبيح موجودات هم نوا با آخوند کاشانی==
+
وى به دلیل صفاى باطن و طهارت روح که از طریق عبادت، [[تقوا]] و [[اخلاص]] به دست آورده بود، حالاتى را از خویشتن بروز مى‌داد که برخى این خلق و خوى را حمل بر تندخویى او مى‌نمودند. حال آنکه او باطن آدمیان را مشاهده مى‌کرد و با دیدن بدن برزخى افراد و اوضاعى که بر اثر [[گناه]] و خطا به وجود آورده بودند عصبانى مى‌شد.
حكايت كردند عده‌اى از معتمدين اصفهان كه از آن جمله است آقاى شيخ عبدالرزاق كتابفروش خوانسارى از قول عالم عارف و محقق زاهد، ورع تقى، مرحوم حاج [[ملاحسين على صديقين]] كه ايشان فرموده بودند: در ايام تحصيل گاهى شبها در اطاق سيّد استادم مرحوم علّامه جليل آقا سيّد ابوالقاسم دهكردى در مدرسه صدر جهت مطالعه بيتوته مى‌كردم.
 
  
شب جمعه‌اى بود. حوالى سحر از حجره خارج شدم. هوا خيلى صاف بود و ظاهراً احدى از طلاب مدرسه در اين موقع بيدار نبودند، چون عده زيادى از آنها كه از دهات بودند شب جمعه را رفته بودند ده و عده‌اى هم كه در شهر خانه و مسكن داشتند به خانه رفته بودند و عده‌اى ديگر نيز جهت احياء و قرائت كميل و غيره به تخت فولاد رفته بودند. على‌هذا در اين شب ساكنين مدرسه خيلى كم بودند و در اين موقع هيچ‌كس بيدار نبود. چون به وسط صحن مدرسه رسيدم. ناگهان شنيدم در و ديوار و زمين و درخت همگى يك‌صدا و با هم مى‌‌گويند «يا حىّ يا قيّوم»؛ به خود لرزيدم و اندكى مكث كردم. چون كمى قرار گرفتم نزديك چاه وسط مدرسه رفتم و از چاه آب كشيده مشغول وضو شدم كه مرتبه دوم شنيدم كه همگى مى‌گفتند «يا حىّ يا قيّوم»و برخى ذكر «يا سبّوح يا قدّوس» مى‌‌گفتند. گفتم سبحان‌اللّه، من خوابم يا بيدار! كمى دست و پاى خود را حركت دادم و گفتم خير من بيدارم و اينجا وسط مدرسه است و اين هم چاه، به آسمان نگاه كردم و گفتم اين هم آسمان. خلاصه يقين حاصل كردم كه بيدار مى‌‌باشم و خواب نيستم كه سومين مرتبه، صداى «سبّوح قدّوس» شنيدم. حالتى در خود مشاهده كردم. مشغول زمزمه و راز و نياز با خداوند شدم و دور مدرسه كه خلوت بود شروع به قدم زدن كردم. چون محاذى در اطاق علاّمه بزرگوار و حكيم عالى‌مقدار، مرحوم آخوند ملامحمد كاشانى رسيدم شنيدم كه مرحوم آخوند در حال مناجات است و چون «يا حىّ يا قيّوم» مى‌‌گويد تمام موجودات با او هم‌آواز شده و همگى مى‌‌گويند «يا حىّ يا قيّوم» و آنچه من شنيده بودم آثار انفاس قدسى ايشان بود كه همه موجودات را به تسبيح و تهليل خداوند جليل واداشته است.  
+
گویند آخوند افراد را به صورت‌هاى برزخى‌شان مشاهده مى‌کرد و از این رو به هنگام عبور از بازار، عباى خود را بر سر مى‌انداخت و از میان آدم‌نمایانى که در اثر وجود صفات رذیله، صورت آدمى آنان مسخ شده بود به سرعت عبور مى‌کرد.
  
سيد مصلح ‌الدين مهدوى موسوى اصفهانى گويد من خود اين حكايت را از مرحوم حاج ملاحسين على صديقين شنيدم كه مى‌فرمودند: كسى در مدرسه صدر... بدون آنكه اظهار كنند آن كس خود ايشان است. <ref> [http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageID=532&PageIDF=0&tempname=ISFInternal سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref>
+
شاگردانش مجذوب نفس قدسى او بودند و سخنان وى در شاگردان چنان مؤثر بود که اکثر آنان را از تعلقات دنیوى دور و متوجّه آخرت مى‌‌نمود. چنانکه اکثر آنان را متمایل به شب‌‌زنده‌‌دارى و [[تهجد|تهجّد]] مى‌‌نمود.
  
==وفات==
+
نقل است یکى از ارادتمندانش از آن مرحوم تقاضاى پند و نصیحتى نمود. مرحوم آخوند کاشى فرمود: «[[اخلاق]] خود را [[تهذیب نفس|تهذیب]] کن و خود را از اخلاق رذیله پاک و متخلّق به اخلاق حمیده نما، ولى بدان که به سعى و کوشش خود و تحصیلات صورى و مطالعه کتب اخلاقى این امر حاصل نمى‌‌شود، بلکه باید با استمداد از حضرت باریتعالى در صدد جستجوى طبیب روحانى و عالم ربّانى بوده باشى، تا تو را اصلاح نماید و الّا هرچه سعى و جدّیت کنى بى‌‌ثمر خواهد بود».<ref>دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل "آخوند کاشانی". </ref>
این فقیه بزرگوار و عارف حکیم، روز شنبه 20 شعبان سال 1333 هـ ق در اصفهان در سن 90 سالگی از دنیا رحلت کرد. وصیت کرده بود که مرا در بیابانی به خاک بسپارید که فقرا را دفن می کنند، لذا او را در محلی از تخت فولاد اصفهان كه محل خاكسپاري فقيران و غريبان بود به خاك سپردند.<ref> [http://tahoor.com/fa/Article/View/111009 دائره المعارف طهور]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref> آن خاک پاک،  امروزه به تكيه ملك شهره است، و در وسط گلستان شهدای اصفهان قرار دارد. خاك جايِ اين حكيم و عارف الهي نيز، چندي است كه با سنگي نيمه بلند، در ميان سالنِ اجتماعاتِ گلستان شهدا، قرار گرفته است.
 
  
در هنگام فوت وصيت كرد كه بر سنگ مزارش عبارت «فقيرالحق، اضعف خلق اللّه» آخوند ملّا محمّد كاشاني. را بدون هيچ گونه القابى حك كنند.
+
شیخ عبدالرزاق کتابفروش خوانسارى از قول عالم عارف و زاهد، ملاحسین على صدیقین حکایت کرده است که ایشان فرموده بودند: «در ایام تحصیل گاهى شبها در اطاق سید استادم مرحوم علّامه جلیل [[سید ابوالقاسم دهکردی|سید ابوالقاسم دهکردى]] در مدرسه صدر جهت مطالعه بیتوته مى‌کردم. شب جمعه‌اى بود. حوالى سحر از حجره خارج شدم. هوا خیلى صاف بود و ظاهراً احدى از طلاب مدرسه در این موقع بیدار نبودند... چون به وسط صحن مدرسه رسیدم، ناگهان شنیدم در و دیوار و زمین و درخت همگى یک‌صدا و با هم مى‌‌گویند «یا حىّ یا قیوم»؛ به خود لرزیدم و اندکى مکث کردم. چون کمى قرار گرفتم نزدیک چاه وسط مدرسه رفتم و از چاه آب کشیده مشغول [[وضو]] شدم که مرتبه دوم شنیدم که همگى مى‌گفتند «یا حىّ یا قیوم» و برخى ذکر «یا سبّوح یا قدّوس» مى‌‌گفتند. گفتم سبحان‌اللّه، من خوابم یا بیدار! کمى دست و پاى خود را حرکت دادم و گفتم خیر من بیدارم و اینجا وسط مدرسه است و این هم چاه، به آسمان نگاه کردم و گفتم این هم آسمان. خلاصه یقین حاصل کردم که بیدار مى‌‌باشم و خواب نیستم که سومین مرتبه، صداى «سبّوح قدّوس» شنیدم. حالتى در خود مشاهده کردم. مشغول زمزمه و راز و نیاز با خداوند شدم و دور مدرسه که خلوت بود شروع به قدم زدن کردم. چون محاذى درب اطاق علاّمه بزرگوار و حکیم عالی‌مقدار، مرحوم آخوند ملامحمد کاشانى رسیدم شنیدم که مرحوم آخوند در حال مناجات است و چون «یا حىّ یا قیوم» مى‌‌گوید تمام موجودات با او هم‌آواز شده و همگى مى‌‌گویند «یا حىّ یا قیوم» و آنچه من شنیده بودم آثار انفاس قدسى ایشان بود که همه موجودات را به [[تسبیح]] و [[تهلیل]] خداوند جلیل واداشته است.»
  
 +
سید مصلح‌الدین مهدوى اصفهانى گوید من خود این حکایت را از مرحوم حاج ملاحسین على صدیقین شنیدم که مى‌فرمودند: «کسى در مدرسه صدر...» بدون آنکه اظهار کنند آن کس خود ایشان است.<ref> دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل "آخوند کاشانی". </ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|رده=دارد
 +
}}
 +
== منابع ==
 +
* دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل "آخوند کاشانی"، در دسترس در [http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageID=532&PageIDF=0&tempname=ISFInternal مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد].
 +
* "ملا محمد آخوند کاشانی"، [[دانشنامه جهان اسلام]]، شماره ۵۴۴۲.  
 +
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/237334/%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C "آخوند ملا محمد کاشانى"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 +
* "آخوند کاشانی"، سایت دائرةالمعارف طهور.
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:کاشی0.jpg|نشسته ردیف پایین: محمد کاشانى (کاشی)
 +
پرونده:کاشی1.jpg|قبر محمد کاشانى (کاشی) در [[تخت فولاد]] اصفهان
  
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
+
</gallery>
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|کاشانی،محمد]]
 +
[[رده:علماء شیعه]]
 
[[رده:عارفان]]
 
[[رده:عارفان]]
 
[[رده:فیلسوفان]]
 
[[رده:فیلسوفان]]
سطر ۵۲: سطر ۸۰:
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
 
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
 +
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۵

«آخوند ملا محمد کاشانى (کاشی)» (۱۲۴۳-۱۳۳۳ ق)، فقیه، حکیم و عارف نامدار شیعه در قرن ۱۴ هجری بود. او در حکمت، فلسفه، عرفان، فقه، اصول، هیئت و ریاضى استاد مسلّم فلسفه در حوزه علمیه اصفهان بود و شاگردان بزرگی از جمله حاج آقا رحیم ارباب و شهید سید حسن مدرس تربیت نمود.

۲۴۰px
نام کامل آخوند ملا محمد کاشانى
زادروز ۱۲۴۳ قمری
زادگاه کاشان
وفات ۱۳۳۳ قمری
مدفن اصفهان، تخت فولاد

Line.png

اساتید

آقامحمدرضا قمشه‌ای، ملاحسن نوری، ملا عبدالجواد خراسانی،...

شاگردان

حاج آقا رحیم ارباب، شهید سید حسن مدرس، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا علی آقا شیرازی،...


زندگی‌نامه

در منابع به تاریخ ولادت ملا محمد کاشانى اشاره ای نشده، اما گفته شده چون وی در سال ۱۳۳۳ در ۸۴ سالگی درگذشته است،[۱] احتمالا در حدود ۱۲۴۹ قمری به دنیا آمده باشد. البته بر اساس اشاره مرحوم میرزا حسن خان جابری، که مدت زندگی او را ۹۰ سال دانسته،[۲] می توان او را تقریبا، متولد سال ۱۲۴۳ قمری دانست.

از دقایق دوران نخست زندگی او نیز اطلاعی در دست نداریم؛ تنها بر اساس شهرت او، می توان دریافت که در کاشان زاده شده است. آخوند کاشی همواره از دنیا گریزان بود و تا آخر عمر، ازدواج نکرد و مجرد ماند.[۳]

مرحوم آخوند ملامحمد کاشانى، روز شنبه ۲۰ شعبان سال ۱۳۳۳ ه.ق در اصفهان در سن ۹۰ سالگی از دنیا رحلت کرد. وصیت کرده بود که مرا در بیابانی به خاک بسپارید که فقرا را دفن می کنند، لذا او را در محلی از تخت فولاد اصفهان که محل خاکسپاری فقیران و غریبان بود به خاک سپردند. آن خاک پاک، امروزه به تکیه ملک شهره است و در وسط گلستان شهدای اصفهان (در سالن اجتماعات گلستان شهدا) قرار دارد. ایشان همچنین در هنگام فوت وصیت کرد که بر سنگ مزارش عبارت «فقیرالحق، اضعف خلق اللّه، آخوند ملّا محمّد کاشانی» را بدون هیچ گونه القابى حک کنند.

تحصیل و استادان

آخوند کاشانی گویا در همان شهر کاشان، مراحل ابتدایی تحصیل را آغاز نموده، و سالهای بعد، آنگاه که ۴۳ سال از عمر او می گذشته، در اصفهان توطّن گزیده است. در این زمان، او در شمار فضلا قرار داشته، و نه تنها همچنان به تحصیل می پرداخته، که خود جلسه تدریسی نیز داشته است. علامه شهید سید حسن مدرس، درباره این دوره از زندگی این استاد خود می نگارد: او در سال ۱۲۸۶ق. بعد از آنکه بنابر قرائن خارجی، به مراتبی از فضل دست یافته بود، رحل اقامت خود را از کاشان به اصفهان کشید و در اصفهان در مدرسه صدر ساکن شد و به تحصیل پرداخت، پس از آنکه زمانی را به تحصیل گذرانید، به تدریس پرداخت.

او از همین دوران تا پایان عمر، در مدرسه صدرِ اصفهان، واقع در میانه بازار بزرگ صفوی این شهر، که در این زمان ها و تا امروز هم به عنوان مرکز حوزه شناخته می شده است، اقامت داشت. در این دوران، گویا زندگی او در نهایت تنگدستی می گذشته؛ به گونه ای که بعضی از تلامیذش، بر گونه زندگی استاد ترحم می آورده اند.[۴]

آخوند کاشی نزد عالمانی چون آقامحمدرضا قمشه ای، ملاحسن نوری و ملا عبدالجواد خراسانی شاگردی کرد.

تدریس و شاگردان

آخوند کاشی معاصر و معاشر جهانگیرخان قشقایی بود و هر دو، بدون رقابت و منازعت، در مدرسه صدر به تدریس فلسفه اشتغال داشتند و حضورشان موجب رونق فلسفه در حوزه فلسفی اصفهان و رواج فلسفه ملاصدرا گردید.

جاذبۀ درس آخوند كاشانی كه فلسفه را با عرفان می‌آمیخت، علاقه‌مندان به فلسفه به‌ویژه فلسفۀ صدرایی را از شهرهای دور و نزدیك و حتی از كشورهای دیگر به اصفهان می‌كشاند. در محضر درس وی شاگردان بسیاری حكمت آموخته‌اند که همگى از علماى بزرگ روزگار خویش بودند. از جمله شاگردان او حاج آقا رحیم ارباب (م ۱۳۹۶ق)، شهید سید حسن مدرس، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا علی آقا شیرازی، میرزا محمدنصیر شیرازی (م ۱۳۳۰ق) و شیخ محمد حکیم خراسانى (م ۱۳۵۰ق) را مى‌توان نام برد.

حالات روحانی آخوند کاشی

آخوند کاشانی در زهد و عبادت نیز بى‌نظیر بود. براى این عارف گرانقدر حالات غریب و کرامات و مکاشفاتى نقل شده که همگى دلالت بر عظمت روحى آن بزرگوار مى‌کند. چنانچه گویند در نماز صبح در سوره حمد عبارت «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را گاه بیش از صد بار به حالت خضوع عاشقانه و عارفانه تکرار مى‌کرد و آنقدر این را مکرر مى‌گفت که به حالت بیهوشى نقش بر زمین مى‌شد و هنگامى که به هوش مى‌آمد، برمى‌خواست و دو رکعت نماز معمولى و ساده مى‌خواند.

از بزرگانى چون حاج آقا رحیم ارباب در احوال آخوند ملّا محمّد کاشانى نقل است: «هر نیم شب نمازى چنان با سوز و گداز مى‌خواند و بدنش به لرزه مى‌افتاد که از بیرون حجره صداى حرکت استخوان‌هایش احساس مى‌شد.»[۵]

وى به دلیل صفاى باطن و طهارت روح که از طریق عبادت، تقوا و اخلاص به دست آورده بود، حالاتى را از خویشتن بروز مى‌داد که برخى این خلق و خوى را حمل بر تندخویى او مى‌نمودند. حال آنکه او باطن آدمیان را مشاهده مى‌کرد و با دیدن بدن برزخى افراد و اوضاعى که بر اثر گناه و خطا به وجود آورده بودند عصبانى مى‌شد.

گویند آخوند افراد را به صورت‌هاى برزخى‌شان مشاهده مى‌کرد و از این رو به هنگام عبور از بازار، عباى خود را بر سر مى‌انداخت و از میان آدم‌نمایانى که در اثر وجود صفات رذیله، صورت آدمى آنان مسخ شده بود به سرعت عبور مى‌کرد.

شاگردانش مجذوب نفس قدسى او بودند و سخنان وى در شاگردان چنان مؤثر بود که اکثر آنان را از تعلقات دنیوى دور و متوجّه آخرت مى‌‌نمود. چنانکه اکثر آنان را متمایل به شب‌‌زنده‌‌دارى و تهجّد مى‌‌نمود.

نقل است یکى از ارادتمندانش از آن مرحوم تقاضاى پند و نصیحتى نمود. مرحوم آخوند کاشى فرمود: «اخلاق خود را تهذیب کن و خود را از اخلاق رذیله پاک و متخلّق به اخلاق حمیده نما، ولى بدان که به سعى و کوشش خود و تحصیلات صورى و مطالعه کتب اخلاقى این امر حاصل نمى‌‌شود، بلکه باید با استمداد از حضرت باریتعالى در صدد جستجوى طبیب روحانى و عالم ربّانى بوده باشى، تا تو را اصلاح نماید و الّا هرچه سعى و جدّیت کنى بى‌‌ثمر خواهد بود».[۶]

شیخ عبدالرزاق کتابفروش خوانسارى از قول عالم عارف و زاهد، ملاحسین على صدیقین حکایت کرده است که ایشان فرموده بودند: «در ایام تحصیل گاهى شبها در اطاق سید استادم مرحوم علّامه جلیل سید ابوالقاسم دهکردى در مدرسه صدر جهت مطالعه بیتوته مى‌کردم. شب جمعه‌اى بود. حوالى سحر از حجره خارج شدم. هوا خیلى صاف بود و ظاهراً احدى از طلاب مدرسه در این موقع بیدار نبودند... چون به وسط صحن مدرسه رسیدم، ناگهان شنیدم در و دیوار و زمین و درخت همگى یک‌صدا و با هم مى‌‌گویند «یا حىّ یا قیوم»؛ به خود لرزیدم و اندکى مکث کردم. چون کمى قرار گرفتم نزدیک چاه وسط مدرسه رفتم و از چاه آب کشیده مشغول وضو شدم که مرتبه دوم شنیدم که همگى مى‌گفتند «یا حىّ یا قیوم» و برخى ذکر «یا سبّوح یا قدّوس» مى‌‌گفتند. گفتم سبحان‌اللّه، من خوابم یا بیدار! کمى دست و پاى خود را حرکت دادم و گفتم خیر من بیدارم و اینجا وسط مدرسه است و این هم چاه، به آسمان نگاه کردم و گفتم این هم آسمان. خلاصه یقین حاصل کردم که بیدار مى‌‌باشم و خواب نیستم که سومین مرتبه، صداى «سبّوح قدّوس» شنیدم. حالتى در خود مشاهده کردم. مشغول زمزمه و راز و نیاز با خداوند شدم و دور مدرسه که خلوت بود شروع به قدم زدن کردم. چون محاذى درب اطاق علاّمه بزرگوار و حکیم عالی‌مقدار، مرحوم آخوند ملامحمد کاشانى رسیدم شنیدم که مرحوم آخوند در حال مناجات است و چون «یا حىّ یا قیوم» مى‌‌گوید تمام موجودات با او هم‌آواز شده و همگى مى‌‌گویند «یا حىّ یا قیوم» و آنچه من شنیده بودم آثار انفاس قدسى ایشان بود که همه موجودات را به تسبیح و تهلیل خداوند جلیل واداشته است.»

سید مصلح‌الدین مهدوى اصفهانى گوید من خود این حکایت را از مرحوم حاج ملاحسین على صدیقین شنیدم که مى‌فرمودند: «کسى در مدرسه صدر...» بدون آنکه اظهار کنند آن کس خود ایشان است.[۷]

پانویس

  1. مصلح‌الدین مهدوی، تذکرة القبور، ص۷.
  2. جابری انصاری، ص۳۱۶.
  3. سعادت‌پرور، پاسداران حریم عشق، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۲۷۳.
  4. دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل "آخوند کاشانی".
  5. مختاری، سیمای فرزانگان، ۱۳۷۱ش، ص۲۲۵-۲۲۶.
  6. دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل "آخوند کاشانی".
  7. دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل "آخوند کاشانی".


منابع

آرشیو عکس و تصویر