مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اباضیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (Zamani صفحهٔ ایاضیه را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به اباضیه منتقل کرد)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
تاسيس مذهب اباضيه منسوب به عبد الله اباض تميمي است عده اي از محققان مذهب اباضي نسبت مذهب خود را به عبد الله اباضي نفي نمي کنند، ولي انتساب آنرا به جابر ابن زيد(ابوشعثاء) ترجيح مي دهند، وبرآنند که عبد الله در آراء و اعمال خود طبق فتاواي جابر تصميم مي گرفته است. وي در سال 18 هجري در نزديکي شهر نزوي، مرکز حکومت عمان، به دنيا آمد ودر سال 93 هجري در بصره وفات کرد.
+
{{خوب}}
  
برخي ديگر از محققان بر آنند که مذهب اباضي در اصل دو موسس داشته است: يکي رهبري سياسي آن را بر عهده داشته است که عبدالله اباض است و ديگري رهبري علمي و فقهي آنرا که جابر ابن زيد مي باشد.
+
«اِباضیه» یا «اَباضیه» یکى از فرقه‌هاى معتدل [[خوارج]] منسوب به عبداللّه بن اباض (متوفى ۸۶ ق) است که پس از [[تشیع]] و [[اهل سنت]] می‌توان آن را از لحاظ تاریخی مهم‌ترین [[فرقه‌های اسلامی|فرقۀ اسلامی]] به حساب آورد. این فرقه در حال حاضر پیروانى در شمال آفریقا و به ویژه کشور [[عمان]] دارد، چنان که مذهب رسمى عمان، اباضى است.<ref>دراسات عن الاباضیه ، نامى عمرو خلیفه ، ص۳۳ و ۳۵.</ref>
  
اگر بخواهيم درباره اباضيه هاي عمان که محل تولد جابر ابن زيد است کمي صحبت کنيم مطالب زير قابل ذکر است؛
+
==تاریخچه اباضیه==
عمان واقع در جنوب شرقي شبه جزيره عربستان، کشوري سلطان نشين است، پايتخت آن شهر مسقط مي باشد به روايت اصطخري آب و هواي آنجا گرم استوايي مي باشد. شهر هاي صحار، صور، قلهات و دبا مهمترين شهرهاي عمان بوده اند اما امروزه مسقط بندرگاه مهم عمان است، مردم اين کشور بيشتر پيرو مذهب اباضي هستند قبلا کانون امامت فرقه اباضي شهر"نزوي" بوده است. اولين کسي که از اهل عمان مسلمان شد " مازن بن غضوبه" ميباشد يکسال پس از اسلام آوردن مازن ، گروه ديگري از اهل عمان به نزد پيامبر رفتند و اسلام آوردند. پادشاه ايران در اين زمان شيرويه بود و مرزبان ايراني عمان هم"باذان نام داشت و شيرويه از مرزبان خواست که راجع به پيامبر نوظهور تحقيق کند مرزبان در اثر اين ملاقات مسلمان شد و اکثريت اهل عمان را نيز به اسلام در آورد.
+
اندکى پس از مرگ [[یزید بن معاویه]]، بنابر عواملى، در پیکره [[خوارج]] انشعاباتى پدید آمد و گروهى پیرامون عبداللّه بن اباض تمیمى گرد آمدند که ابتدا قاعدین خوانده و بعدها به اباضیه مشهور شدند.<ref>تاریخ طبرى ، ج۴ ، ص۴۳۸.</ref>
  
خوارجي که از زمان خلافت حضرت علي(ع) شروع به شکل گرفتن نمودند بعدها به دسته هاي مختلف بخش شدند که از آن جمله صفريان، نجدات، اباضيه، عجارده و... بودند، اما اکنون اباضيه آن تفکرات تند و شديد خوارج را ندارند ولي به هر حال آنها را جزء خوارج مي دانند.
+
گفته شده که عبداللّه بن اباض در زمان حکومت مروان بن محمد (مروان حمار) خروج کرده است؛<ref>الملل والنحل، شهرستانی، ج۱ ، ص۱۳۴.</ref> ولى این سخن با ادعاى اباضیه که او چهل سال پیش از عصر مروان درگذشته است ، سازگار نیست.<ref>الاعلام زرکى ، ج۴ ، ص۶۲.</ref>
  
==چند تن از شخصيت هاي اباضي عمان==
+
گفته شده است عبداللّه بن اباض حدود سال هاى ۶۳هـ مانند سایر خوارج ، دور [[عبدالله بن زبیر|عبداللّه بن زبیر]] گرد آمد و در سال هاى ۶۴ و ۶۵ با دیدگاه هاى افراطى ابن ازرق (پیشواى [[ازارقه]]) مخالفت کرد و وقتى عقیده ابن زبیر را مبنى بر تبرئه [[عثمان]] و [[زبیر]] ، مخالف عقیده خود یافت از او جدا شد و به سوى [[بصره]] حرکت کرد.<ref>تاریخ طبرى ، ج۴ ، ص۴۳۸ ; الکامل فى التاریخ ، ج۲ ، ص۲۱۳ .</ref>
  
1- الامام جابر ابن زيد، قواعد و اصول مذهبي فرقه [[اباضيه]] را ايشان پي ريزي کرده است.
+
مشهور دانشمندان ملل و نحل و محققان اباضیه بر این هستند که پیشواى نخستین و بنیان گذار فرقه اباضیه ، عبداللّه بن اباض است . اما برخى از اباضیه ، هر چند نسبت خود را به عبداللّه بن اباض نفى نمى کنند، ولى پیشواى اباضیه را فردى به نام ابوشعثاء جابر بن زید مى دانند.<ref>فرق و مذاهب کلامى، على ربانى گلپایگانى، ص۲۸۵.</ref>
2- ابو عبيده مسلم ابن ابي کريمه تميمي؛ تکميل صورت نهايي مذهب اباضي به لحاظ فکري و عقيدتي و تحرير آراء و اقوال آن در زمان وي انجام شد.
 
3- ربيع ابن حبيب فراهيدي؛ او محدث و فقيهي بزرگ بود.
 
  
==ويژگي هاي فقهي اين مذهب==
+
این گروه معتقدند که عبداللّه بن اباض در کلیه امور به [[فتوا|فتاوى]] جابر اتکا داشته و در کارها با او مشورت و از آراء او متابعت مى کرده و در حقیقت سخنگوى جابر بوده است و جابر در خفاء به رهبرى مى پرداخته است ، ولى این بیانات در تاریخ ثبت نشده چون به گمان غالب عبداللّه بن اباض قبل از جابر مرده است.<ref>الملل والنحل ، ج۵ ص۳۱۷.</ref> و ثابت نشده که جابر ، اباضى بوده باشد. چنان که خودش از انتساب به اباضیه برائت مى جست.<ref>الجرح والتعدیل، ابوحاتم رازى ، ج۸ ، ص۱۹۳.</ref> منابع مهم نیز انتساب جابر به اباضیه را انکار مى کنند.<ref>حلیة الأولیاء ، ج۳ ، ص۸۹ ; المعرفة والتاریخ، ابویوسف فسوى ،ج۲ ، ص۸.</ref>
  
مصادر تشريع اباضي قرآن،[[ سنت]] ، [[اجماع]]،[[ قياس]] و استدلال مي باشد، آنها مصدر اساسي دين در عقايد، عبادات، اخلاق ومعاملات را قرآن مي دانند.
+
برخی منابع ، آغاز فعالیت و پیدایش اباضیه را [[شوال]] سال ۳۷ هجرى ، و پس از [[جنگ صفین]] با انتخاب عبداللّه بن وهب راسبى به عنوان امام یا خلیفه و با شعار «حکمى جز حکم خدا نیست» اعلام مى دارند.<ref>آشنایى با مذهب اباضى، محمد عرب ، ص۲.</ref> این گروه به نام محکمة الاولى یا شراة یا خوارج نامیده مى شدند. عبداللّه بن وهب راسبى و دیگر همدستانش در [[نهروان]] کشته شدند.  
مصدر دوم:
 
  
سنتي است که بايد به حد تواتر رسيده باشد.
+
در سال ۶۳ هجرى سران خوارج به دنبال جنایات مسلم بن عقبه ([[واقعه حره|واقعه حرّه]]) براى دفاع از [[مکه]] ، در [[مدینه]] گرد هم آمدند ولى به زودى دچار اختلاف شدند ، گروهى اطراف نافع بن ازرق جمع شدند و خوارج افراطى و خشن را تشکیل دادند ، عده اى گرد نجدة بن عامر حنفى جمع شدند و با اعتدال گروه نجدات را تشکیل دادند ، گروهى به رهبرى شیبان فرقه میان روى صفریه را به وجود آوردند ، اما گروهى اطراف عبداللّه بن اباض گرد آمدند و از قیام علیه [[خلیفه]] وقت خوددارى کردند و در [[بصره]] باقى ماندند.<ref>آشنایى با مذهب اباضى ،ص ۵.</ref>
  
مصدر سوم:
+
پس از عبداللّه بن اباض و جابر بن زید عمانى معروف به ابوشعثاء ، ابوعبیده مسلم بن ابوکریمه تمیمى سومین پیشوا و از شخصیت هاى بارز اباضى است. برخى منابع او را از متروکین و ضعفاء<ref>کتاب الضعفاء والمتروکین ، ج۳ ص۱۱۸.</ref> و برخى دیگر او را مجهول به حساب آورده اند.<ref>الجرح والتعدیل، ابوحاتم رازى ، ج۸ ، ص۱۹۳.</ref> شمار زیادى از او کسب علم کرده اند. ربیع بن حبیب پیشواى بعدى اباضیه از شاگردان او بود.
  
اجماع مصدر سوم است که البته اجماع قولي را حجت قطعي و اجماع سکوتي را حجت ظني مي دانند.
+
چهارمین پیشواى اباضیه ابوعمرو ربیع بن حبیب فراهیدى ازدى بصرى از پیشوایان اباضیه و صاحب مسند مطبوع به نام الجامع الصحیح یا المسند الاباضى مى باشد ، وى شرح حال مناسبى در کتاب هاى رجالى ندارد ، ابوعبیده وصیت کرده بود که وى نیابت او را در هدایت قوم عهده دار شود .<ref>طبقات المشایخ بالمغرب ، ج۲ ، ص۲۴۵.</ref>
  
مصدر چهارم :
+
اعتقاد اباضیه به مسند ربیع تا آن جاست که شیخ عبداللّه بن حمید سالمى ادعا کرده که صحیح ترین کتاب حدیثى از لحاظ روایت و با فضیلت ترین کتاب حدیثى از لحاظ سند است و بعد از قرآن کریم صحیح ترین کتاب ها است.<ref>الاباضیة عقیدة ومذهباً ،ص۱۰۶.</ref> ثلاثیات ربیع بن حبیب در مسندش جمع شده و رجال سلسله سه گانه آن ابوعبیده تمیمى و جابر بن زید ازدى و [[ابن عباس|عبداللّه بن عباس]] وسایر [[صحابه]] اند ، در این مسند روایاتى بسیار عالى از [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین على]] علیه السلام نقل کرده که معلوم مى شود این مرد با انصاف و با ثبات و استوار است. در دوران ربیع ، حرکت اباضیه در [[بصره]] رو به سستى نهاد و با پیش آمدن موقعیت هاى بهتر رو به عمان و مغرب نهادند و در سال ۱۷۷ق دومین دوره امامت اباضى در [[عمان]] شکل گرفت.<ref>آشنایى با مذهب اباضى ،ص ۷.</ref>
  
قياس است که طبق قواعد و ضوابط خاص خود در کتب اصول بايد به آن پرداخت.
+
ابویحیى عبداللّه بن یحیى بن عمر بن الاسود... ابن الحارث الکندى (طالب الحق) از دیگر رهبران اباضیه است ، اهل [[حضرموت]] بود از طرف ابراهیم بن جبله کارگزار مروان در [[یمن|یمن]] ، قاضى آنجا بود.<ref>العقود الفضیه ، ص۱۸۷.</ref> طى نامه اى از اباضیه بصره درباره قیام نظرخواهى کرد به او نوشتند اگر توانایى بر قیام دارى حتى یک روز هم درنگ نکن ، یارانش با او [[بیعت|بیعت]] کردند و بدین ترتیب اولین امامت [علنى] اباضیه تأسیس شد. به دارالعماره حمله کردند و حکومت حضرموت را گرفتند پیروان او زیاد شد و او را طالب الحق لقب دادند. در سال ۱۲۸هـ بر صنعا و یمن دست یافت و خطاب به مردم گفت [[اسلام]] دین ماست و [[پیامبر اسلام|محمد]] پیامبر ماست [[کعبه]] قبله و [[قرآن]] پیشواى ماست... هر کس زنا کند ، دزدى کند ، شراب بخورد کافر است و هر کسى در اینها شک کند کافر است.<ref>الاغانى ، ج۲۳ ، ص۲۲۴.</ref>
  
مصدر پنجم:
+
در زمانى که شورش [[حکومت بنی عباس|بنى عباس]] از [[خراسان]] آغاز شده بود و دولت مرکزى [[مروان بن محمد]] سرگرم جنگ با آنها بود، طالب الحق از این فرصت استفاده و مکه و مدینه و تمام [[حجاز]] را تصرف کرد. در سال ۱۳۰هـ مروان ، سپاهى براى سرکوبى آنها فرستاد که تا یمن پیش رفت. طالب الحق از صنعا براى مقابله بیرون آمد طى یک نبرد خونین طالب الحق و همراهانش کشته شدند و بقیه به حضرموت پناه بردند ، [[مسعودی|مسعودى]] مى گوید: هم اکنون که سال ۳۳۲ است بیشتر مردم آن جا اباضى اند و با خوارج عمان تفاوتى ندارند.<ref>مروج الذهب ، ج۳ ، ص۲۴۲ ; تاریخ طبرى ، ج۶ ، ص۴۱/</ref>
  
استدلال است که استصحاب، استحسان و مصالح مرسله در آن مي گنجد.
+
به هر حال اباضیه در قرن دوم هجرى در یمن ، حضرموت و حجاز منتشر گردید ، عنصر فعال در نشر این مذهب قیام عبداللّه بن یحیى (طالب الحق) در زمان مروان آخرین خلیفه اموى بود.  
  
==مميزات فقهي اباضيه==
+
اباضیه در چهار نقطه از سرزمین اسلامى دولت هایى به وجود آوردند ; در عمان از سال ۱۳۲هجرى دولتى مستقل از دولت [[ابوالعباس سفاح]] تشکیل دادند که امروزه نیز اباضیان آنجا حاکم هستند ; در [[لیبی|لیبى]] در سال ۱۴۰هجرى دولتى به وجود آوردند که پس از سه سال سقوط کرد که امروزه نیز در کوه نفوسه حضور دارند ; در [[الجزایر|الجزایر]] در سال ۱۶۰هجرى دولت اباضى به رهبرى عبداللّه بن رستم با مرکزیت تاهرت روى کار آمد که تا حوالى سال ۱۹۰ دوام یافت و امروزه در منطقه میزاب حضور دارند ; در [[اندلس]] مخصوصاً در دو جزیره میورقه و مینورقه دولت اباضى روى کار آمد که با سقوط اندلس برافتاد و امروزه در جزیره جربه حضور دارند.<ref>آشنایى با مذهب اباضى ، ص ۸.</ref>
  
1- شهادت به يکتايي خدا، نبوت، حقانيت قرآن، عباداتي مثل نماز و روزه را جزء ايمان مي دانند.
+
تاریخ عمان حاکى از مقابله مستمر سلاطین و امامان اباضى است ، اقتصاد نیرومند عمان در گذشته و موقعیت دریایى آن زمینه مساعدى براى انتشار اباضیان در افریقا و خاور دور بوده است.<ref>آشنایى با مذهب اباضى ،ص ۹.</ref>
  
2- از مميزات فقهي اباضيه اعتدال آنان در بين افراط و تفريط است اين اعتدال در چند جنبه مورد بررسي قرار مي گيرد:
+
امامت اباضیان در عمان یک بار دیگر در آغاز قرن بیستم قدرت و اعتبار گرفت در سال ۱۹۱۳م سالم بن راشد به عنوان امام انتخاب گردید و اباضیان در صدد براندازى سلطنت مسقط برآمدند ولى سلطنت مورد حمایت دولت انگلیس ، پس از ترور امام سالم در ۱۹۲۰م با محمد بن عبداللّه خلیلى که به جاى او به امامت رسیده بود موافقت نامه معروف به سیب را امضا کرد که ۳۵ سال آرامش نسبى را به دنبال داشت. امام محمد بن عبداللّه خلیلى به تحکیم قدرت داخلى در عمان پرداخت و در جهت کسب استقلال توانست عضویت در اتحادیه عرب و سازمان ملل را به دست آورد.
  
اعتدال در مساله حديث و راي،
+
در سال ۱۹۵۴م خلیلى درگذشت و غالب بن على هنائى به جاى او نشست که در این دوره اباضیان با سلطان عمان به جنگ پرداختند و در سال ۱۹۵۹م غالب شکت خورد و در [[عربستان]] به مبارزه خود علیه سلطان ادامه داد و با روى کار آمدن سلطان قابوس ۱۹۷۰م مبارزه با اباضیه کم رنگ و مسئله امامت اباضیان به فراموشى سپرده شد.
  
اعتدال در منش سياسي و روش مذهبي.
+
غالب بن على ، اکنون (سال ۱۳۷۰) پیرمرد زمین گیر و مقیم شهر دمام عربستان است ، برادرش طالب فرماندهى نیروهاى جنگى اباضى را عهده دار است و فرزندانش در رأس قدرت اند ، خاندان سلطنتى عمان خود را معتقد به مذهب اباضى مى دانند ، یکى از علماى جوان اباضى به نام شیخ احمد بن حمد خلیلى به عنوان مفتى اعظم با درجه وزیرى در دولت عمان حضور دارد.<ref>آشنایى با مذهب اباضى ،ص ۷ـ۱۱.</ref> اباضیه امروز در عمان و مغرب عربى ([[لیبی|لیبى]] ، [[الجزایر|الجزایر]] ، [[تونس]] و [[مصر]]) به سر مى برند.  
  
==مسائل فقهي اباضيه==
+
==ماهیت اباضیه==
 +
اباضیه به‌عنوان یکی از فرقه‌های [[خوارج]] از گروههای دیگر آن جدا شدند و طریقی خاص به وجود آوردند. لیکن وجوه اختلاف، کلاً در برخی مسائل [[کلام|کلامی]] و دیدگاه آنان دربارۀ [[خلفای نخستین|خلفای راشدین]] بود. نظریات اباضیه در آراء سیاسی، به‌ویژه در قضیه [[حکمیت|تحکیم]]، همچنان وجه مشترک آنان با فرق دیگر خوارج باقی ماند، اما اباضیۀ معاصر که سخت می‌کوشند که ارتباط خود را با خوارج انکار کنند، آن را دلیلی بر وحدت اعتقادی خود با آنان نمی‌شمارند. به عقیدۀ آنان توافقشان با خوارج در این موضوعات و در قضیه [[خلافت]]، دلیل بر جمع شدنشان در یک مجموعه و گروه دینی نیست.
  
1- طعام اهل کتاب را حرام مي دانند ولي اگر تحت ذمه بيايند طعامشان حلال است.
+
بررسى سرگذشت اباضیه و سران آن در منابع معتبر نشان مى دهد که این فرقه از انشعابات [[خوارج]] است ، ولى دانشمندان اباضى از این که خوارج و یا شعبه اى از آن نامیده شوند اکراه دارند<ref>اباضیه یکى از فرقه هاى میانه رو ، مجله مشکوة ، ج۳۳ ، ص۶۷.</ref> و مخالفت سران فرقه اباضیه با امامت [[حضرت علی]] (علیه السلام) را به مخالفت هاى چون اهل ردّه در عصر [[ابوبکر|ابوبکر]] و مخالفت هاى اصحاب با [[عثمان]] و مخالفت اهل [[جنگ جمل|جمل]] با امام على (علیه السلام) تشبیه مى کنند که هیچ کدام از مخالفت هاى مذکور موجب خروج علیه [[اسلام]] و اطلاق خارجى نشد.<ref>آشنایى با مذهب اباضیه ،ص۲ـ۳.</ref>
  
2- دفع مفسده بر جلب آن تقدم دارد.
+
مى گویند اتفاق نظر اباضیه با خوارج در مورد [[امامت]] (عدم انحصار خلافت در خاندان یا قبیله معین) موجب نمى شود اباضیه از فرقه خوارج باشد و گرنه اباضیه با [[اشاعره]] در مسئله [[قضا و قدر|قدر]] و با [[معتزله]] در خلق قرآن و با [[شیعه]] در مسائل [[توحید]] و [[ایمان]] و خلود در [[دوزخ]] هم عقیده است و مع ذلک هر کدام فرقه هاى جدایى هستند.<ref>آشنایى با فرقه اباضى ، ص ۲۰.</ref>
  
3- مسافر نمازش را بايد قصر بخواند.  
+
نویسندگان اباضى مى گویند مذهب اباضیه در اواخر قرن اوّل پایه گذارى شد و خوارج تنها افراطى هایى چون [[ازارقه]] هستند که مسلمانان را مشرک و مال شان را مباح مى دانستند و اینان از دین خارجند ، اما اباضیه به جماعت مسلمین ، اهل حق و استقامت و دعوت معروف اند ; هر چند دشمنان افراطى همچون خوارج و ازارقه این مذهب را به قعده و قاعدین خوانده اند ، چون پنداشته بودند که اباضیه از جهاد در برابر ستمگران دست کشیده اند.<ref>الاباضیه فى مصر والمغرب ، ص۱۲ و ۵۴.</ref>
  
4- باب اجتهاد را باز مي دانند. صفات مجتهد، عالم در لغت واصول دين و فقه و مصادر ادله.
+
و نیز مى گویند: اباضیه على رغم آن که ولایت محکمه اولى و در رأس آن عبداللّه بن وهب راسبى و ردّ [[حکمیت|حکمیت]] على (علیه السلام) و [[معاویه]] را پذیرفته اند (همچون تمام فرقه هاى خوارج) امّا با ازارقه و کسانى که ولایت اشخاصى پس از راسبى را پذیرفته اند ، موافق نیستند؛ بنابراین اباضیه غیر از خوارج اند. در ابتدا نام خوارج در بین اصحاب على (علیه السلام) شناخته شده نبود و شاید پس از بالا گرفتن کار ازارقه و استقرار خلافت معاویه این اصطلاح ظهور کرد و آنان در این اطلاق بین منحرفان (ازارقه) و دیگران (اباضیه) فرقى نگذاشتند.<ref>الامام جابر بن زید ، صالح صوافى، ص ۲۱۳.</ref>
  
5- واجبات؛ علم وايمان ، [[نماز]]، [[روزه]]،[[ زکات]] ، [[حج]] ، [[توبه]]، امر به معروف و نهي از منکر و جهاد.
+
ناصر سابحى مى گوید: اصطلاح خوارج مخصوص کسانى است که مخالفان خود از سایر فرقه هاى اسلامى را مشرک مى دانند ، اما اباضیه آنان را کافر نعمت ولى موحد مى دانند.<ref>الخوارج والحقیقة الغائیه ، ص۱۸۶.</ref>
  
6- معتقد به وجوب [[نماز جمعه]] هستند.
+
بازخوانى تاریخ و شواهد تحلیلى ، جدا انگارى اباضیه از خوارج را مورد تردید قرار مى دهد،<ref>الاباضیة عقیدة ومذهباً ، ص۲۹ و ۳۱.</ref> بلکه در مواردى شمول خوارج بر اباضیه را تأیید مى کند ، که این جا برخى از شواهد یادآورى مى شود:
  
7- قنوت را نمي خوانند.
+
* اصطلاح خوارج به هیچ وجه ابتکار عوامل معاویه نبوده است ، بلکه [[رسول اکرم]] (صلى الله علیه وآله) درباره ذوالخویصره از سران خوارج اصطلاح خارجى را به کار برده و فرموده است: به زودى او پیروانى خواهد داشت که دین را با ا فکار خام خود مى سنجد و از دین خارج مى شود مانند تیرى که بر صید نشیند و از آن بیرون رود.<ref>سیرة النبویه، ابن هشام ، ج۴ ، ص۱۳۹ ; الکامل ابن اثیر ، ج۲ ، ص۲۷۱.</ref>
 +
* عنوان خارجى در عصر امام على (علیه السلام) بر عبداللّه راسبى و ذوالخویصره و همراهانشان در [[جنگ نهروان]] اطلاق مى شده است ، امام (علیه السلام) پس از پیروزى در نهروان فرمودند: پس از من خوارج را نکشید...<ref>نهج البلاغه ، شریف رضى ، خطبه ۶۰.</ref>
 +
* از اشعار خوارج به دست مى آید که اسم خارجى پیش از فتنه ازارقه و... بر آنها اطلاق مى شده است.
 +
* جنایات محکمه اولى و وهب راسبى از مسلمات تاریخ است و این جنایات پیش از قیام نافع بن ازرق (پیشواى ازارقه) است و فتنه ازارقه و صفریه و نجدیه از گروه هاى خوارج به زمان تسلط معاویه بر [[کوفه]] برمى گردد.
  
==چند نمونه از کتابهاي احکام اباضيه==
+
بنابراین اعتراض بر تحکیم و شیوه امام على (علیه السلام) ، پذیرش امامت راسبى و رضایت به جنایات او ، گواه محکمى بر انشعاب اباضیه از خوارج است ، پدید آمدن اصطلاح خوارج در عصر معاویه و از طرف عمال او و نیز متوجه ساختن جنایت ها به ازارقه و صفریه و... ادعاى بى دلیل است.
  
اجوبه ابي نبهان
+
افزون بر این شواهد ، ارباب ملل و نحل و تاریخ و [[علم کلام|کلام]] ، اباضیه را از فرقه هاى انشعابی خوارج مى دانند.<ref>مقالات الاسلامیین ،ص ۱۸ و ۱۰۱ ; الفرق بین الفرق ، ص۴۹ ; الملل والنحل ، ج۱ ، ص۱۱۴ و ۱۳۸ ، الکامل ،ج ۲ ، ص۲۱۴.</ref> به هر حال اباضیه از نظر مشهور دانشمندان ملل و نحل ، نزدیک ترین فرقه ها به اهل سنت<ref>الکامل فى التاریخ ، ج۲ ،ص۲۱۴.</ref> و از فرقه هاى معتدل خوارج اند که به دلیل همین اعتدال و دورى از افراط تا امروز باقى مانده اند.
  
اجوبه فقهيه ابو يعقوب وارجلاني
+
==عقاید و احکام اباضیه==
 +
اباضیه در آغاز به صورت یک مکتب منسجم [[فقه|فقهى]] و [[کلام|کلامى]] نبوده، بلکه مانند [[خوارج]] صرفاً یک حرکت سیاسى بوده است.<ref>بحوث فى الملل والنحل ، ج۵ ، ص ۲۵۰.</ref> اباضیه در کتاب هایشان ، غیر از تخطئه [[حکمیت|تحکیم]] و تصویب محکمه اولى چیز دیگرى نمى گویند و با [[امام على]] (علیه السلام) اظهار عداوت نمى کنند ، پس ما در حق آنان جز آنچه آشکار است نمى گوییم و از طرفى به اظهارات آنان نیز اتکا نمى شود چون [[تقیه]] و کتمان یکى از مسالک چهارگانه آنان است.<ref>بحوث فى الملل والنحل، شیخ جعفر سبحانى ،ج۵ ، ص۲۴۲.</ref>
  
احکام الدماء ابي العباس احمد ابن محمد
+
اباضیه در امورى با دیگر فرقه هاى خوارج مشترک است ، از جمله:
  
احکام الزکات جاعد ابن خميس خروصي
+
* تخطئه تحکیم یعنى همه کسانى که در [[جنگ صفین]] به [[حکمیت|حکمیت]] رأى دادند معصیت کرده و واجب است [[توبه]] کنند ; از جمله خود [[امام على]] (علیه السلام) بر همین اساس محکمه اولى را قبول دارند.
 +
* عدم لزوم [[قریش|قریشى]] بودن در [[امامت]] و [[خلیفه]] شدن ، از همین روى امامت عبداللّه بن وهب راسبى را قبول دارند.<ref>بحوث فى الملل والنحل ،ج۵ ، ص۲۴۹.</ref>
 +
* لزوم قیام بر ضد حاکم ستمگر.<ref>مقالات الاسلامیین ،ص۱۸۹.</ref>
 +
* اعتراض بر [[عثمان بن عفان]] و [[امام علی علیه السلام|امام على بن ابی طالب]] (علیه السلام).<ref>بدء الاسلام ، ابن سلام اباضى ،  ص۱۰۶.</ref>
  
احکام السفر في الاسلام يحيي معمر
+
گزیده اى از عقاید و احکام اباضیه به قرار ذیل است:
  
رساله" في احکام الزکات" مسلم ابن ابي کريمه
+
* مسلمانان غیر اباضى پس از اتمام حجت ، خونشان حلال و مالشان حرام است ولى مشرک نیستند بلکه تنها کافر نعمت هستند.<ref>تاریخ طبرى ، ج۴ ، ص۴۳۸-۴۴۰ ; الکامل فى التاریخ ،ج۲ ، ص۲۱۳ ; بحوث فى الملل والنحل ،ج ۵ ، ص۲۲۳.</ref> به خلاف عقیده ازارقه که مسلمانان غیر ازرقى مذهب را مشرک مى دانستند.
 +
* اموال مسلمانان غیر اباضى نظیر سلاح و آذوقه ، اگر در جنگ گرفته شود غنیمت و حلال است ، [[ارث|ارثیه]] آنان و [[ازدواج]] با آنان حلال است ، ترور و آدم ربایى حرام است مگر ترور کسى که در بلاد [[تقیه|تقیه]] دیگران را به شرک دعوت کند و خود نیز مشرک باشد ، سرزمین فرقه هاى مخالف ، سرزمین توحید و تنها اردوگاه نظامى سلطان سرزمین کفر محسوب مى شود ، به سبب همین عقاید اعتدالى ، دیگر فرقه هاى خوارج از اباضیه تبرى جسته اند.<ref>مقالات الاسلامیین ، ص۱۰۴ ; الفرق بین الفرق ، ص۷۰.</ref>
 +
* [[تولّی|تولّى]] یعنى وجوب محبت هر اباضى نسبت به مؤمنى که مشتاق به انجام فرایض و دورى از محرمات است و [[تبرّی|تبرّى]] یعنى دورى جستن از هر فاسقى مشرک و یا کافر نعمت یکى دیگر از اصول اباضیه است.<ref>بحوث فى الملل والنحل ، ج۵ ، ص۲۲۹ تا ۲۳۵.</ref>
 +
* نزد ارباب ملل و نحل مشهور و در متون اباضى مستند است که اباضیه ، شیخین ([[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]]) را دوست و صهرین ([[عثمان]] و [[امام علی علیه السلام|امام على]] (علیه السلام)) را دشمن مى دارند.<ref>الفصول المختاره ، شیخ مفید، ج۱ ، ص۱۷.</ref>
 +
* اباضیان بر آنند که اگر مرتکبان کبایر بدون توبه از دنیا روند ، براى همیشه در آتش [[دوزخ]] اند با این حال به [[شفاعت]] هم قایلند و آن را به معنای دخول سریع مؤمنان به [[بهشت]] تفسیر کرده اند. بر خلاف اهل حدیث و مشهور [[اشاعره]] ، اباضیه دیدار حسى خداوند را در دنیا و [[آخرت]] ممتنع مى دانند و بر خلاف اشاعره قایلند صفات خدا زاید بر ذاتش نیست بلکه صفات نه قایم به ذاتند و نه جداى از آن ، از این رو وجود مستقل از ذات ندارند.<ref>بحوث فى الملل والنحل ،ج ۵ ، ص۲۱۳.</ref>
  
==موسس مذهب اباضيه==
+
برخى از احکام و عقاید مهم اباضیه از زبان مفتى اعظم و معاصر (احمد بن حمد خلیلى) و على یحیى معمّر از نویسندگان معاصر اباضیه به شرح ذیل است:
  
آن روايتي که بين مورخان ملل ونحل مشهور است اين است که موسس مذهب اباضي عبدالله بن اباض تميمي است، مشهور است که ايشان عصر معاويه ابن ابي سفيان را درک کرده است.البته عده ديگري موسس اين فرقه را جابر ابن زيد مي دانند، جابر از بسياري از صحابه کسب دانش کرده . در فقه و حديث متبحر بود و از علي ابن ابي طالب، ابن عباس و عايشه حديث نقل کرده است. جابر اهل عمان بود و به همين دليل بررسي تحولات تاريخي عمان ما را در شناخت جابر و مذهبش مي تواند کمک کند.
+
* هرگاه اهل بغى (مسلمانانى که علیه امام حق مى جنگند) کشته شود ، اموال آنها حلال نیست [بر سربازان امام].<ref>وسقط القناع ، احمد خلیلى، ص ۵۹.</ref>
 
+
* قرآن مجید کتابی است که براى فهم و تفسیرش نیاز به چیز دیگرى نیست.<ref>همان ، ص۷۹ و ۱۴۸.</ref>
==تحولات تاريخي اباضيه==
+
* [[عصمت]] تنها از آن [[پیامبر اکرم]] (صلى الله علیه وآله) است و هیچ کس پس از او معصوم نیست.<ref>همان ،ص۱۵۳ ; الاباضیه بین الفرق الاسلامیة ، ص۳۲۶.</ref>
 
+
* رؤیة اللّه به هیچ عنوان درست نیست.<ref>همان ،ص ۱۴۲ و ۱۴۰ ; الحق الدامغ ، احمد خلیلى، ص۹۵.</ref>
انديشه اباضيه از سال 132 مذهب رسمي عمان شد. البته اولين تاريخ رسمي ورود اباضيه به عمان بين سالهاي 75 تا 95 ميباشد، وقتي جابر ابن زيد توسط حجاج ابن يوسف ثقفي از بصره به عمان تبعيد شد. چند دليل اجابت اهل عمان به دعوت اباضيه عبارتند از؛ اولا اينکه جابر خود اهل ازد است و قبيله غالب در عمان هم همين قبيله بوده است.
+
* قرآن مجید مانند دیگر مخلوقات خدا ، حادث است ، اگر قدیم باشد تعدد قدماء لازم مى آید.<ref>الحق الدامغ ، ص۱۸۰.</ref>
علاوه بر اين افکار معتدل و آراء رهبر اباضي يعني جابر ابن زيد نيز در اين مساله نقش مهمي داشته است.  
+
* اصحاب کبایر (کسانى که مرتکب گناه کبیره شده اند) خالد در [[جهنم]] اند و مدعى اند این عقیده برگرفته از [[قرآن]] و روایات است.<ref>همان ،ص۲۲۶.</ref>
در اواخر دوران اموي، اباضيان به صورت غير رسمي و در مرحله کتمان در جبال و کوهستانهاي عمان زندگي مي کردند و آنها عمر ابن عبدالعزيز را امير المومنين مي خواندند.در زمان عباسيان هم که جناح ابن عباده و محمد ابن جناح حاکم عباسي بودند ودر قدرت يابي اباضيه نقش موثري داشتند. پس از سالها دعوت مخفيانه و کتماني اباضيه توسط داعيان ورهبران اين فرقه بالاخره تمامي تلاشهاي گذشتگان براي اقامه امامت و حاکميت اباضيه در عمان به ثمر نشست.  
+
* سرزمین مخالفین اباضیه از دیگر فرقه هاى اسلامى ، سرزمین توحید محسوب مى شود جز لشگرگاه سلطان که سرزمین بغى است.
 
+
* کسى که مرتکب زنا ، دزدى و... مى شود حدّ شرعى بر او اقامه و [[توبه]] داده مى شود و اگر توبه نکرد کشته مى شود.
امامان اباضيه به ترتيب عبارتند از؛
+
* کسانى که [[ارتداد|مرتد]] شوند مانند مشبّهه محکوم به قتل اند ، همان طور که [[ابوبکر]] چنین کرد.<ref>الاباضیه بین الفرق الاسلامیة ، معمّر على یحیى ، ص۱۲۲.</ref>
 
+
* نسبت به هیچ یک از [[صحابه]] دشمنى ندارند همه عادل ، طاهر ، منزه و مورد توصیف اند.<ref>همان ،ص ۳۲۵.</ref>
جلندي بن مسعود، محمد ابن عبدالله ابن ابي عفان، وارث ابن کعب خروصي، غسان ابن عبدالله يحمدي، عبدالملک ابن حميد، مهنا ابن جيفر، راشد ابن نظر.
+
* [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین على بن ابی طالب]] علیه السلام، احتیاجى به ذکر فضایل او مانند زهد و عقل و علم و شجاعت و عدل نیست چون مشهورتر از آن است که نیاز به بیان باشد.<ref>همان ، ص۳۲۶.</ref>
حضور استعمارگران در منطقه و بالخصوص در عمان و عدم اقتدا ر ا رگان امامت در جامعه ديني و سياسي قرن نهم و دهم هجري ، باعث استقرار دو لت هاي غربي در اين کشور مي شود.  
+
* اباضى ها با [[وهابیت|وهابیون]] اختلافات عمیق و دشمنانه اى دارند به ویژه در مقوله عدم رؤیت خداوند در قیامت ، اباضى ها بر عقاید [[غلاة]] ایراداتى دارند ، در مباحث [[امامت]] مسائلى را مطرح ساخته اند که با بحث [[ولایت فقیه|ولایت فقیه]] مشابهاتى دارد.<ref>آشنایى با مذهب اباضى ، محمد عرب ، ص۱۰.</ref> خصومت اباضیه با وهابیت در جدیدترین اثر اباضى که توسط مفتى اعظم آنان نگارش یافته است به خوبى روشن است که در چندین جا به [[ابن تیمیه|ابن تیمیه]] و سران وهابی تاخته است.<ref>وسقط القناع ، ص۱۰۲ ، ۱۴۲ و ۱۵۲.</ref>
 
 
==عقايد کلامي اباضيه==
 
 
 
دسته اي اين عقيده را دارند که اباضيه تنها در مساله تخطئه حکميت و شرط ندانستن قرشي بودن امام با ساير فرق تفاوت دارند اما در ساير مسائل نهايتا با يکي از فرق موافق هستند چنانچه مثلا در مساله صفات خدا، رويت، تنزيه، تاويل و حدوث قرآن با معتزله و شيعه توافق دارند راي آنها در مساله شفاعت به معتزله نزديک است.  
 
چند مورد از تفاوتها و توافق هاي آنها را با مذاهب ديگر ذکر مي کنيم،
 
 
 
==تفاوتهاي آنها با اهل سنت و اشاعره ==
 
 
 
مرتکبان گناه کبيره ممکن است شفاعت يابند، صفات خدا زائد بر ذات او هستند، مرتکبان گناه کبيره الزاما به دوزخ نمي روند،اثبات صفات خبريه بدون تاويل، رويت بصري خدا در قيامت براي مومنان.
 
 
 
با [[قدريه]] و [[معتزله]] در عقايد زير مخالفند؛
 
 
 
نفي قدر الهي در افعال انسان، اراده خدا بر افعال قبيح تعلق نمي گيرد، اينکه منزلتي بين ايمان وکفر براي مرتکبان گناه کبيره وجود دارد.
 
ودر عقايد زير با آنها موافقند؛ صفات خدا عين ذات او هستند، عدم امکان رويت بصري خدا ،انکار نص در مساله امامت، اثبات استحقاق ثواب براي مومن، هر گاه مرتکب گناه نشود يا توبه کند.
 
  
 +
مذهب اباضی در بسیاری از [[احکام شرعی|احکام فقهی]] همچون [[نماز]] (اوقات و شمار رکعات)، [[حج]] (ارکان و مناسک)، [[زکات]] (نصاب و مصارف) و [[روزه]] (بیش‌تر شروط صحت و مبطلات) با مذاهب چهارگانۀ [[اهل سنت]] چندان تفاوتی ندارد.<ref>ابوالربیع بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ص۷۸.</ref>
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*دانشنامه کلام اسلامی، جمعی از محققین، ج۱ ص۱۶.
1- الکشف والبيان قلهاتي
+
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/258827/%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D9%91%D9%87 "اباضیه"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 
+
{{سنجش کیفی
2- اللمعه المرضيه من اشعه الاباضيه سالمي ، نورالدين2
+
|سنجش=شده
 
+
|شناسه= ضعیف
3- معجم مصادر الاباضيه علي اکبر ضيائي
+
|عنوان بندی مناسب= خوب
 
+
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
4- الاباضيه في المصر والمغرب عبد الحليم ، رجب محمد
+
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 
+
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
5- الاباضيه بين الفرق الاسلاميه معمر ، علي يحيي
+
|جامعیت= خوب
 
+
|رعایت اختصار= خوب
6- دايره المعارف بزرگ اسلامي جلد2
+
|سیر منطقی= خوب
 
+
|کیفیت پژوهش= متوسط
7- مشوهات الاباضيه بحاز، ابراهيم
+
|رده=دارد
 
+
}}
8- من هم الاباضيه خليفه نامي، عمرو
 
 
 
[http://www.rohama.org/fa/news/27522/اباضيه  ایاضیه، سایت رحماء ( بخش دانشنامه فرق و مذاهب)]  بازیابی: دهم مرداد 1394
 
 
 
 
[[رده:مذاهب اسلامی]]
 
[[رده:مذاهب اسلامی]]
 +
[[رده:فرقه های کلامی]]
 +
[[رده:فرقه های انحرافی در اسلام]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۵


«اِباضیه» یا «اَباضیه» یکى از فرقه‌هاى معتدل خوارج منسوب به عبداللّه بن اباض (متوفى ۸۶ ق) است که پس از تشیع و اهل سنت می‌توان آن را از لحاظ تاریخی مهم‌ترین فرقۀ اسلامی به حساب آورد. این فرقه در حال حاضر پیروانى در شمال آفریقا و به ویژه کشور عمان دارد، چنان که مذهب رسمى عمان، اباضى است.[۱]

تاریخچه اباضیه

اندکى پس از مرگ یزید بن معاویه، بنابر عواملى، در پیکره خوارج انشعاباتى پدید آمد و گروهى پیرامون عبداللّه بن اباض تمیمى گرد آمدند که ابتدا قاعدین خوانده و بعدها به اباضیه مشهور شدند.[۲]

گفته شده که عبداللّه بن اباض در زمان حکومت مروان بن محمد (مروان حمار) خروج کرده است؛[۳] ولى این سخن با ادعاى اباضیه که او چهل سال پیش از عصر مروان درگذشته است ، سازگار نیست.[۴]

گفته شده است عبداللّه بن اباض حدود سال هاى ۶۳هـ مانند سایر خوارج ، دور عبداللّه بن زبیر گرد آمد و در سال هاى ۶۴ و ۶۵ با دیدگاه هاى افراطى ابن ازرق (پیشواى ازارقه) مخالفت کرد و وقتى عقیده ابن زبیر را مبنى بر تبرئه عثمان و زبیر ، مخالف عقیده خود یافت از او جدا شد و به سوى بصره حرکت کرد.[۵]

مشهور دانشمندان ملل و نحل و محققان اباضیه بر این هستند که پیشواى نخستین و بنیان گذار فرقه اباضیه ، عبداللّه بن اباض است . اما برخى از اباضیه ، هر چند نسبت خود را به عبداللّه بن اباض نفى نمى کنند، ولى پیشواى اباضیه را فردى به نام ابوشعثاء جابر بن زید مى دانند.[۶]

این گروه معتقدند که عبداللّه بن اباض در کلیه امور به فتاوى جابر اتکا داشته و در کارها با او مشورت و از آراء او متابعت مى کرده و در حقیقت سخنگوى جابر بوده است و جابر در خفاء به رهبرى مى پرداخته است ، ولى این بیانات در تاریخ ثبت نشده چون به گمان غالب عبداللّه بن اباض قبل از جابر مرده است.[۷] و ثابت نشده که جابر ، اباضى بوده باشد. چنان که خودش از انتساب به اباضیه برائت مى جست.[۸] منابع مهم نیز انتساب جابر به اباضیه را انکار مى کنند.[۹]

برخی منابع ، آغاز فعالیت و پیدایش اباضیه را شوال سال ۳۷ هجرى ، و پس از جنگ صفین با انتخاب عبداللّه بن وهب راسبى به عنوان امام یا خلیفه و با شعار «حکمى جز حکم خدا نیست» اعلام مى دارند.[۱۰] این گروه به نام محکمة الاولى یا شراة یا خوارج نامیده مى شدند. عبداللّه بن وهب راسبى و دیگر همدستانش در نهروان کشته شدند.

در سال ۶۳ هجرى سران خوارج به دنبال جنایات مسلم بن عقبه (واقعه حرّه) براى دفاع از مکه ، در مدینه گرد هم آمدند ولى به زودى دچار اختلاف شدند ، گروهى اطراف نافع بن ازرق جمع شدند و خوارج افراطى و خشن را تشکیل دادند ، عده اى گرد نجدة بن عامر حنفى جمع شدند و با اعتدال گروه نجدات را تشکیل دادند ، گروهى به رهبرى شیبان فرقه میان روى صفریه را به وجود آوردند ، اما گروهى اطراف عبداللّه بن اباض گرد آمدند و از قیام علیه خلیفه وقت خوددارى کردند و در بصره باقى ماندند.[۱۱]

پس از عبداللّه بن اباض و جابر بن زید عمانى معروف به ابوشعثاء ، ابوعبیده مسلم بن ابوکریمه تمیمى سومین پیشوا و از شخصیت هاى بارز اباضى است. برخى منابع او را از متروکین و ضعفاء[۱۲] و برخى دیگر او را مجهول به حساب آورده اند.[۱۳] شمار زیادى از او کسب علم کرده اند. ربیع بن حبیب پیشواى بعدى اباضیه از شاگردان او بود.

چهارمین پیشواى اباضیه ابوعمرو ربیع بن حبیب فراهیدى ازدى بصرى از پیشوایان اباضیه و صاحب مسند مطبوع به نام الجامع الصحیح یا المسند الاباضى مى باشد ، وى شرح حال مناسبى در کتاب هاى رجالى ندارد ، ابوعبیده وصیت کرده بود که وى نیابت او را در هدایت قوم عهده دار شود .[۱۴]

اعتقاد اباضیه به مسند ربیع تا آن جاست که شیخ عبداللّه بن حمید سالمى ادعا کرده که صحیح ترین کتاب حدیثى از لحاظ روایت و با فضیلت ترین کتاب حدیثى از لحاظ سند است و بعد از قرآن کریم صحیح ترین کتاب ها است.[۱۵] ثلاثیات ربیع بن حبیب در مسندش جمع شده و رجال سلسله سه گانه آن ابوعبیده تمیمى و جابر بن زید ازدى و عبداللّه بن عباس وسایر صحابه اند ، در این مسند روایاتى بسیار عالى از امیرالمؤمنین على علیه السلام نقل کرده که معلوم مى شود این مرد با انصاف و با ثبات و استوار است. در دوران ربیع ، حرکت اباضیه در بصره رو به سستى نهاد و با پیش آمدن موقعیت هاى بهتر رو به عمان و مغرب نهادند و در سال ۱۷۷ق دومین دوره امامت اباضى در عمان شکل گرفت.[۱۶]

ابویحیى عبداللّه بن یحیى بن عمر بن الاسود... ابن الحارث الکندى (طالب الحق) از دیگر رهبران اباضیه است ، اهل حضرموت بود از طرف ابراهیم بن جبله کارگزار مروان در یمن ، قاضى آنجا بود.[۱۷] طى نامه اى از اباضیه بصره درباره قیام نظرخواهى کرد به او نوشتند اگر توانایى بر قیام دارى حتى یک روز هم درنگ نکن ، یارانش با او بیعت کردند و بدین ترتیب اولین امامت [علنى] اباضیه تأسیس شد. به دارالعماره حمله کردند و حکومت حضرموت را گرفتند پیروان او زیاد شد و او را طالب الحق لقب دادند. در سال ۱۲۸هـ بر صنعا و یمن دست یافت و خطاب به مردم گفت اسلام دین ماست و محمد پیامبر ماست کعبه قبله و قرآن پیشواى ماست... هر کس زنا کند ، دزدى کند ، شراب بخورد کافر است و هر کسى در اینها شک کند کافر است.[۱۸]

در زمانى که شورش بنى عباس از خراسان آغاز شده بود و دولت مرکزى مروان بن محمد سرگرم جنگ با آنها بود، طالب الحق از این فرصت استفاده و مکه و مدینه و تمام حجاز را تصرف کرد. در سال ۱۳۰هـ مروان ، سپاهى براى سرکوبى آنها فرستاد که تا یمن پیش رفت. طالب الحق از صنعا براى مقابله بیرون آمد طى یک نبرد خونین طالب الحق و همراهانش کشته شدند و بقیه به حضرموت پناه بردند ، مسعودى مى گوید: هم اکنون که سال ۳۳۲ است بیشتر مردم آن جا اباضى اند و با خوارج عمان تفاوتى ندارند.[۱۹]

به هر حال اباضیه در قرن دوم هجرى در یمن ، حضرموت و حجاز منتشر گردید ، عنصر فعال در نشر این مذهب قیام عبداللّه بن یحیى (طالب الحق) در زمان مروان آخرین خلیفه اموى بود.

اباضیه در چهار نقطه از سرزمین اسلامى دولت هایى به وجود آوردند ; در عمان از سال ۱۳۲هجرى دولتى مستقل از دولت ابوالعباس سفاح تشکیل دادند که امروزه نیز اباضیان آنجا حاکم هستند ; در لیبى در سال ۱۴۰هجرى دولتى به وجود آوردند که پس از سه سال سقوط کرد که امروزه نیز در کوه نفوسه حضور دارند ; در الجزایر در سال ۱۶۰هجرى دولت اباضى به رهبرى عبداللّه بن رستم با مرکزیت تاهرت روى کار آمد که تا حوالى سال ۱۹۰ دوام یافت و امروزه در منطقه میزاب حضور دارند ; در اندلس مخصوصاً در دو جزیره میورقه و مینورقه دولت اباضى روى کار آمد که با سقوط اندلس برافتاد و امروزه در جزیره جربه حضور دارند.[۲۰]

تاریخ عمان حاکى از مقابله مستمر سلاطین و امامان اباضى است ، اقتصاد نیرومند عمان در گذشته و موقعیت دریایى آن زمینه مساعدى براى انتشار اباضیان در افریقا و خاور دور بوده است.[۲۱]

امامت اباضیان در عمان یک بار دیگر در آغاز قرن بیستم قدرت و اعتبار گرفت در سال ۱۹۱۳م سالم بن راشد به عنوان امام انتخاب گردید و اباضیان در صدد براندازى سلطنت مسقط برآمدند ولى سلطنت مورد حمایت دولت انگلیس ، پس از ترور امام سالم در ۱۹۲۰م با محمد بن عبداللّه خلیلى که به جاى او به امامت رسیده بود موافقت نامه معروف به سیب را امضا کرد که ۳۵ سال آرامش نسبى را به دنبال داشت. امام محمد بن عبداللّه خلیلى به تحکیم قدرت داخلى در عمان پرداخت و در جهت کسب استقلال توانست عضویت در اتحادیه عرب و سازمان ملل را به دست آورد.

در سال ۱۹۵۴م خلیلى درگذشت و غالب بن على هنائى به جاى او نشست که در این دوره اباضیان با سلطان عمان به جنگ پرداختند و در سال ۱۹۵۹م غالب شکت خورد و در عربستان به مبارزه خود علیه سلطان ادامه داد و با روى کار آمدن سلطان قابوس ۱۹۷۰م مبارزه با اباضیه کم رنگ و مسئله امامت اباضیان به فراموشى سپرده شد.

غالب بن على ، اکنون (سال ۱۳۷۰) پیرمرد زمین گیر و مقیم شهر دمام عربستان است ، برادرش طالب فرماندهى نیروهاى جنگى اباضى را عهده دار است و فرزندانش در رأس قدرت اند ، خاندان سلطنتى عمان خود را معتقد به مذهب اباضى مى دانند ، یکى از علماى جوان اباضى به نام شیخ احمد بن حمد خلیلى به عنوان مفتى اعظم با درجه وزیرى در دولت عمان حضور دارد.[۲۲] اباضیه امروز در عمان و مغرب عربى (لیبى ، الجزایر ، تونس و مصر) به سر مى برند.

ماهیت اباضیه

اباضیه به‌عنوان یکی از فرقه‌های خوارج از گروههای دیگر آن جدا شدند و طریقی خاص به وجود آوردند. لیکن وجوه اختلاف، کلاً در برخی مسائل کلامی و دیدگاه آنان دربارۀ خلفای راشدین بود. نظریات اباضیه در آراء سیاسی، به‌ویژه در قضیه تحکیم، همچنان وجه مشترک آنان با فرق دیگر خوارج باقی ماند، اما اباضیۀ معاصر که سخت می‌کوشند که ارتباط خود را با خوارج انکار کنند، آن را دلیلی بر وحدت اعتقادی خود با آنان نمی‌شمارند. به عقیدۀ آنان توافقشان با خوارج در این موضوعات و در قضیه خلافت، دلیل بر جمع شدنشان در یک مجموعه و گروه دینی نیست.

بررسى سرگذشت اباضیه و سران آن در منابع معتبر نشان مى دهد که این فرقه از انشعابات خوارج است ، ولى دانشمندان اباضى از این که خوارج و یا شعبه اى از آن نامیده شوند اکراه دارند[۲۳] و مخالفت سران فرقه اباضیه با امامت حضرت علی (علیه السلام) را به مخالفت هاى چون اهل ردّه در عصر ابوبکر و مخالفت هاى اصحاب با عثمان و مخالفت اهل جمل با امام على (علیه السلام) تشبیه مى کنند که هیچ کدام از مخالفت هاى مذکور موجب خروج علیه اسلام و اطلاق خارجى نشد.[۲۴]

مى گویند اتفاق نظر اباضیه با خوارج در مورد امامت (عدم انحصار خلافت در خاندان یا قبیله معین) موجب نمى شود اباضیه از فرقه خوارج باشد و گرنه اباضیه با اشاعره در مسئله قدر و با معتزله در خلق قرآن و با شیعه در مسائل توحید و ایمان و خلود در دوزخ هم عقیده است و مع ذلک هر کدام فرقه هاى جدایى هستند.[۲۵]

نویسندگان اباضى مى گویند مذهب اباضیه در اواخر قرن اوّل پایه گذارى شد و خوارج تنها افراطى هایى چون ازارقه هستند که مسلمانان را مشرک و مال شان را مباح مى دانستند و اینان از دین خارجند ، اما اباضیه به جماعت مسلمین ، اهل حق و استقامت و دعوت معروف اند ; هر چند دشمنان افراطى همچون خوارج و ازارقه این مذهب را به قعده و قاعدین خوانده اند ، چون پنداشته بودند که اباضیه از جهاد در برابر ستمگران دست کشیده اند.[۲۶]

و نیز مى گویند: اباضیه على رغم آن که ولایت محکمه اولى و در رأس آن عبداللّه بن وهب راسبى و ردّ حکمیت على (علیه السلام) و معاویه را پذیرفته اند (همچون تمام فرقه هاى خوارج) امّا با ازارقه و کسانى که ولایت اشخاصى پس از راسبى را پذیرفته اند ، موافق نیستند؛ بنابراین اباضیه غیر از خوارج اند. در ابتدا نام خوارج در بین اصحاب على (علیه السلام) شناخته شده نبود و شاید پس از بالا گرفتن کار ازارقه و استقرار خلافت معاویه این اصطلاح ظهور کرد و آنان در این اطلاق بین منحرفان (ازارقه) و دیگران (اباضیه) فرقى نگذاشتند.[۲۷]

ناصر سابحى مى گوید: اصطلاح خوارج مخصوص کسانى است که مخالفان خود از سایر فرقه هاى اسلامى را مشرک مى دانند ، اما اباضیه آنان را کافر نعمت ولى موحد مى دانند.[۲۸]

بازخوانى تاریخ و شواهد تحلیلى ، جدا انگارى اباضیه از خوارج را مورد تردید قرار مى دهد،[۲۹] بلکه در مواردى شمول خوارج بر اباضیه را تأیید مى کند ، که این جا برخى از شواهد یادآورى مى شود:

  • اصطلاح خوارج به هیچ وجه ابتکار عوامل معاویه نبوده است ، بلکه رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) درباره ذوالخویصره از سران خوارج اصطلاح خارجى را به کار برده و فرموده است: به زودى او پیروانى خواهد داشت که دین را با ا فکار خام خود مى سنجد و از دین خارج مى شود مانند تیرى که بر صید نشیند و از آن بیرون رود.[۳۰]
  • عنوان خارجى در عصر امام على (علیه السلام) بر عبداللّه راسبى و ذوالخویصره و همراهانشان در جنگ نهروان اطلاق مى شده است ، امام (علیه السلام) پس از پیروزى در نهروان فرمودند: پس از من خوارج را نکشید...[۳۱]
  • از اشعار خوارج به دست مى آید که اسم خارجى پیش از فتنه ازارقه و... بر آنها اطلاق مى شده است.
  • جنایات محکمه اولى و وهب راسبى از مسلمات تاریخ است و این جنایات پیش از قیام نافع بن ازرق (پیشواى ازارقه) است و فتنه ازارقه و صفریه و نجدیه از گروه هاى خوارج به زمان تسلط معاویه بر کوفه برمى گردد.

بنابراین اعتراض بر تحکیم و شیوه امام على (علیه السلام) ، پذیرش امامت راسبى و رضایت به جنایات او ، گواه محکمى بر انشعاب اباضیه از خوارج است ، پدید آمدن اصطلاح خوارج در عصر معاویه و از طرف عمال او و نیز متوجه ساختن جنایت ها به ازارقه و صفریه و... ادعاى بى دلیل است.

افزون بر این شواهد ، ارباب ملل و نحل و تاریخ و کلام ، اباضیه را از فرقه هاى انشعابی خوارج مى دانند.[۳۲] به هر حال اباضیه از نظر مشهور دانشمندان ملل و نحل ، نزدیک ترین فرقه ها به اهل سنت[۳۳] و از فرقه هاى معتدل خوارج اند که به دلیل همین اعتدال و دورى از افراط تا امروز باقى مانده اند.

عقاید و احکام اباضیه

اباضیه در آغاز به صورت یک مکتب منسجم فقهى و کلامى نبوده، بلکه مانند خوارج صرفاً یک حرکت سیاسى بوده است.[۳۴] اباضیه در کتاب هایشان ، غیر از تخطئه تحکیم و تصویب محکمه اولى چیز دیگرى نمى گویند و با امام على (علیه السلام) اظهار عداوت نمى کنند ، پس ما در حق آنان جز آنچه آشکار است نمى گوییم و از طرفى به اظهارات آنان نیز اتکا نمى شود چون تقیه و کتمان یکى از مسالک چهارگانه آنان است.[۳۵]

اباضیه در امورى با دیگر فرقه هاى خوارج مشترک است ، از جمله:

گزیده اى از عقاید و احکام اباضیه به قرار ذیل است:

  • مسلمانان غیر اباضى پس از اتمام حجت ، خونشان حلال و مالشان حرام است ولى مشرک نیستند بلکه تنها کافر نعمت هستند.[۳۹] به خلاف عقیده ازارقه که مسلمانان غیر ازرقى مذهب را مشرک مى دانستند.
  • اموال مسلمانان غیر اباضى نظیر سلاح و آذوقه ، اگر در جنگ گرفته شود غنیمت و حلال است ، ارثیه آنان و ازدواج با آنان حلال است ، ترور و آدم ربایى حرام است مگر ترور کسى که در بلاد تقیه دیگران را به شرک دعوت کند و خود نیز مشرک باشد ، سرزمین فرقه هاى مخالف ، سرزمین توحید و تنها اردوگاه نظامى سلطان سرزمین کفر محسوب مى شود ، به سبب همین عقاید اعتدالى ، دیگر فرقه هاى خوارج از اباضیه تبرى جسته اند.[۴۰]
  • تولّى یعنى وجوب محبت هر اباضى نسبت به مؤمنى که مشتاق به انجام فرایض و دورى از محرمات است و تبرّى یعنى دورى جستن از هر فاسقى مشرک و یا کافر نعمت یکى دیگر از اصول اباضیه است.[۴۱]
  • نزد ارباب ملل و نحل مشهور و در متون اباضى مستند است که اباضیه ، شیخین (ابوبکر و عمر) را دوست و صهرین (عثمان و امام على (علیه السلام)) را دشمن مى دارند.[۴۲]
  • اباضیان بر آنند که اگر مرتکبان کبایر بدون توبه از دنیا روند ، براى همیشه در آتش دوزخ اند با این حال به شفاعت هم قایلند و آن را به معنای دخول سریع مؤمنان به بهشت تفسیر کرده اند. بر خلاف اهل حدیث و مشهور اشاعره ، اباضیه دیدار حسى خداوند را در دنیا و آخرت ممتنع مى دانند و بر خلاف اشاعره قایلند صفات خدا زاید بر ذاتش نیست بلکه صفات نه قایم به ذاتند و نه جداى از آن ، از این رو وجود مستقل از ذات ندارند.[۴۳]

برخى از احکام و عقاید مهم اباضیه از زبان مفتى اعظم و معاصر (احمد بن حمد خلیلى) و على یحیى معمّر از نویسندگان معاصر اباضیه به شرح ذیل است:

  • هرگاه اهل بغى (مسلمانانى که علیه امام حق مى جنگند) کشته شود ، اموال آنها حلال نیست [بر سربازان امام].[۴۴]
  • قرآن مجید کتابی است که براى فهم و تفسیرش نیاز به چیز دیگرى نیست.[۴۵]
  • عصمت تنها از آن پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) است و هیچ کس پس از او معصوم نیست.[۴۶]
  • رؤیة اللّه به هیچ عنوان درست نیست.[۴۷]
  • قرآن مجید مانند دیگر مخلوقات خدا ، حادث است ، اگر قدیم باشد تعدد قدماء لازم مى آید.[۴۸]
  • اصحاب کبایر (کسانى که مرتکب گناه کبیره شده اند) خالد در جهنم اند و مدعى اند این عقیده برگرفته از قرآن و روایات است.[۴۹]
  • سرزمین مخالفین اباضیه از دیگر فرقه هاى اسلامى ، سرزمین توحید محسوب مى شود جز لشگرگاه سلطان که سرزمین بغى است.
  • کسى که مرتکب زنا ، دزدى و... مى شود حدّ شرعى بر او اقامه و توبه داده مى شود و اگر توبه نکرد کشته مى شود.
  • کسانى که مرتد شوند مانند مشبّهه محکوم به قتل اند ، همان طور که ابوبکر چنین کرد.[۵۰]
  • نسبت به هیچ یک از صحابه دشمنى ندارند همه عادل ، طاهر ، منزه و مورد توصیف اند.[۵۱]
  • امیرالمؤمنین على بن ابی طالب علیه السلام، احتیاجى به ذکر فضایل او مانند زهد و عقل و علم و شجاعت و عدل نیست چون مشهورتر از آن است که نیاز به بیان باشد.[۵۲]
  • اباضى ها با وهابیون اختلافات عمیق و دشمنانه اى دارند به ویژه در مقوله عدم رؤیت خداوند در قیامت ، اباضى ها بر عقاید غلاة ایراداتى دارند ، در مباحث امامت مسائلى را مطرح ساخته اند که با بحث ولایت فقیه مشابهاتى دارد.[۵۳] خصومت اباضیه با وهابیت در جدیدترین اثر اباضى که توسط مفتى اعظم آنان نگارش یافته است به خوبى روشن است که در چندین جا به ابن تیمیه و سران وهابی تاخته است.[۵۴]

مذهب اباضی در بسیاری از احکام فقهی همچون نماز (اوقات و شمار رکعات)، حج (ارکان و مناسک)، زکات (نصاب و مصارف) و روزه (بیش‌تر شروط صحت و مبطلات) با مذاهب چهارگانۀ اهل سنت چندان تفاوتی ندارد.[۵۵]

پانویس

  1. دراسات عن الاباضیه ، نامى عمرو خلیفه ، ص۳۳ و ۳۵.
  2. تاریخ طبرى ، ج۴ ، ص۴۳۸.
  3. الملل والنحل، شهرستانی، ج۱ ، ص۱۳۴.
  4. الاعلام زرکى ، ج۴ ، ص۶۲.
  5. تاریخ طبرى ، ج۴ ، ص۴۳۸ ; الکامل فى التاریخ ، ج۲ ، ص۲۱۳ .
  6. فرق و مذاهب کلامى، على ربانى گلپایگانى، ص۲۸۵.
  7. الملل والنحل ، ج۵ ص۳۱۷.
  8. الجرح والتعدیل، ابوحاتم رازى ، ج۸ ، ص۱۹۳.
  9. حلیة الأولیاء ، ج۳ ، ص۸۹ ; المعرفة والتاریخ، ابویوسف فسوى ،ج۲ ، ص۸.
  10. آشنایى با مذهب اباضى، محمد عرب ، ص۲.
  11. آشنایى با مذهب اباضى ،ص ۵.
  12. کتاب الضعفاء والمتروکین ، ج۳ ص۱۱۸.
  13. الجرح والتعدیل، ابوحاتم رازى ، ج۸ ، ص۱۹۳.
  14. طبقات المشایخ بالمغرب ، ج۲ ، ص۲۴۵.
  15. الاباضیة عقیدة ومذهباً ،ص۱۰۶.
  16. آشنایى با مذهب اباضى ،ص ۷.
  17. العقود الفضیه ، ص۱۸۷.
  18. الاغانى ، ج۲۳ ، ص۲۲۴.
  19. مروج الذهب ، ج۳ ، ص۲۴۲ ; تاریخ طبرى ، ج۶ ، ص۴۱/
  20. آشنایى با مذهب اباضى ، ص ۸.
  21. آشنایى با مذهب اباضى ،ص ۹.
  22. آشنایى با مذهب اباضى ،ص ۷ـ۱۱.
  23. اباضیه یکى از فرقه هاى میانه رو ، مجله مشکوة ، ج۳۳ ، ص۶۷.
  24. آشنایى با مذهب اباضیه ،ص۲ـ۳.
  25. آشنایى با فرقه اباضى ، ص ۲۰.
  26. الاباضیه فى مصر والمغرب ، ص۱۲ و ۵۴.
  27. الامام جابر بن زید ، صالح صوافى، ص ۲۱۳.
  28. الخوارج والحقیقة الغائیه ، ص۱۸۶.
  29. الاباضیة عقیدة ومذهباً ، ص۲۹ و ۳۱.
  30. سیرة النبویه، ابن هشام ، ج۴ ، ص۱۳۹ ; الکامل ابن اثیر ، ج۲ ، ص۲۷۱.
  31. نهج البلاغه ، شریف رضى ، خطبه ۶۰.
  32. مقالات الاسلامیین ،ص ۱۸ و ۱۰۱ ; الفرق بین الفرق ، ص۴۹ ; الملل والنحل ، ج۱ ، ص۱۱۴ و ۱۳۸ ، الکامل ،ج ۲ ، ص۲۱۴.
  33. الکامل فى التاریخ ، ج۲ ،ص۲۱۴.
  34. بحوث فى الملل والنحل ، ج۵ ، ص ۲۵۰.
  35. بحوث فى الملل والنحل، شیخ جعفر سبحانى ،ج۵ ، ص۲۴۲.
  36. بحوث فى الملل والنحل ،ج۵ ، ص۲۴۹.
  37. مقالات الاسلامیین ،ص۱۸۹.
  38. بدء الاسلام ، ابن سلام اباضى ، ص۱۰۶.
  39. تاریخ طبرى ، ج۴ ، ص۴۳۸-۴۴۰ ; الکامل فى التاریخ ،ج۲ ، ص۲۱۳ ; بحوث فى الملل والنحل ،ج ۵ ، ص۲۲۳.
  40. مقالات الاسلامیین ، ص۱۰۴ ; الفرق بین الفرق ، ص۷۰.
  41. بحوث فى الملل والنحل ، ج۵ ، ص۲۲۹ تا ۲۳۵.
  42. الفصول المختاره ، شیخ مفید، ج۱ ، ص۱۷.
  43. بحوث فى الملل والنحل ،ج ۵ ، ص۲۱۳.
  44. وسقط القناع ، احمد خلیلى، ص ۵۹.
  45. همان ، ص۷۹ و ۱۴۸.
  46. همان ،ص۱۵۳ ; الاباضیه بین الفرق الاسلامیة ، ص۳۲۶.
  47. همان ،ص ۱۴۲ و ۱۴۰ ; الحق الدامغ ، احمد خلیلى، ص۹۵.
  48. الحق الدامغ ، ص۱۸۰.
  49. همان ،ص۲۲۶.
  50. الاباضیه بین الفرق الاسلامیة ، معمّر على یحیى ، ص۱۲۲.
  51. همان ،ص ۳۲۵.
  52. همان ، ص۳۲۶.
  53. آشنایى با مذهب اباضى ، محمد عرب ، ص۱۰.
  54. وسقط القناع ، ص۱۰۲ ، ۱۴۲ و ۱۵۲.
  55. ابوالربیع بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ص۷۸.

منابع