آیه 41 سوره واقعه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ|سوره=56|آیه =41}}...» ایجاد کرد)
 
(معانی کلمات آیه)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«أَصْحَابُ الشِّمَالِ»: (نگا: واقعه / .
+
*'''شمال''': چپ. ضد يمين. اصحاب شمال كسانى هستند كه نامه عمل به دست چپشان داده مى‏‌شود و يا شومى آنها را گرفته است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص523</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
و (اما) ياران دست چپ، چه هستند ياران دست چپ (شقاوتمندان و نامه به دست چپ داده شدگان). در ميان باد سوزان و آب داغ.
 
و (اما) ياران دست چپ، چه هستند ياران دست چپ (شقاوتمندان و نامه به دست چپ داده شدگان). در ميان باد سوزان و آب داغ.
 +
 +
وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ «43» لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ «44»
 +
 +
و سايه‌اى از دود غليظ و سياهند. كه نه خنك است و نه سودبخش.
 +
 +
إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ «45» وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ «46»
 +
 +
البتّه آنان پيش از اين (در دنيا) نازپرورده و خوشگذران بودند. و همواره بر گناه بزرگ پافشارى مى‌كردند.
 +
 +
وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ «47»
 +
 +
و پيوسته مى‌گفتند: آيا هنگامى كه ما مرديم و به صورت خاك و استخوان شديم. آيا حتماً ما برانگيخته مى‌شويم؟
 +
 +
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ «48»
 +
 +
و آيا نياكان ما (نيز برانگيخته مى‌شوند)؟
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
«سَمُومٍ» باد سوزانى است كه مثل سم در بدن نفوذ كند و «مسام» به سوراخ‌هاى ريز بدن گفته مى‌شود. «حَمِيمٍ» به معناى آب‌جوشان و بسيار داغ و «يَحْمُومٍ» دود غليظ سياه است.
 +
 +
«مترف» به معناى فرد برخوردار از نعمت‌هاى زياد كه گرفتار غفلت و طغيان شود.
 +
 +
جلد 9 - صفحه 429
 +
 +
«حنث» به معناى گناه بزرگ است و بيشتر در مورد پيمان شكنى و تخلّف از سوگند بكار مى‌رود. «يُصِرُّونَ» از «اصرار» است. اين لغت چهار مرتبه در قرآن آمده و در مورد اصرار بر انجام گناه است.
 +
 +
در قيامت، «اصحاب شمال» در عذاب و شكنجه بسيار قرار دارند: باد سوزان، آب جوشان و دود سياه، غليظ و سوزان. «1» «سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ»
 +
 +
هنر قرآن به گونه‌اى است كه آينده و حوادث قطعى آن را همچون گذشته ترسيم مى‌كند.
 +
 +
آن گونه قيامت را مطرح مى‌كند كه گويى مجرمان حاضر و در دادگاه محاكمه و پرونده آنان بسته و فرمان صادر شده است.
 +
 +
مقايسه بهشتيان و دوزخيان‌
 +
 +
در اينجا با توجّه به آيات متعدّد، ميان جايگاه اصحاب يمين در بهشت و اصحاب شمال در جهنّم مقايسه‌اى مى‌كنيم:
 +
 +
براى اصحاب يمين: براى اصحاب شمال:
 +
 +
سايه‌اى ممتد و دائم. «وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ» سايه‌اى از دود سياه. «ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ»
 +
 +
ميوه‌هايى مجاز و مدام. «لا مَقْطُوعَةٍ نه خنك و نه سودمند. «لا بارِدٍ
 +
وَ لا مَمْنُوعَةٍ» لا كَرِيمٍ‌»
 +
 +
نوشيدنى‌هايى پاكيزه. «شَراباً طَهُوراً» «2» آبى همچون فلز گداخته. «بِماءٍ كَالْمُهْلِ» «3»
 +
 +
رودهايى از آب. «أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ» «4» در آرزوى آب. أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ ... «5»
 +
 +
رودهايى از شير. «أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ» «6» آبى سوزان و زهرآلود. «حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ» «7»
 +
 +
رودهايى از شراب. «أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ» «8» آبى چرك و خون‌آلود. «مِنْ غِسْلِينٍ» «9»
 +
 +
رودهايى از عسل. «أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى» «10» آبى پست. «ماءٍ صَدِيدٍ» «11»
 +
 +
«1». تفسير مراغى.
 +
 +
«2». انسان، 21.
 +
 +
تفسير نور(10جلدى) ج‌9 ص429
 +
 +
«3». كهف، 29.
 +
 +
«4». محمّد، 15.
 +
 +
«5». اعراف، 50.
 +
 +
«6». محمّد، 15.
 +
 +
«7». ص، 57.
 +
 +
«8». محمّد، 15.
 +
 +
«9». حاقّه، 36.
 +
 +
«10». محمّد، 15.
 +
 +
«11». ابراهيم، 16.
 +
 +
جلد 9 - صفحه 430
 +
 +
دو بهشت و باغ بزرگ. «جَنَّتانِ» «1» مكانى تنگ. «مَكاناً ضَيِّقاً» «2»
 +
 +
برخوردهايى با سلام و سلامتى. «إِلَّا قِيلًا لعنت و نفرين به يكديگر. «كلما دخلت‌
 +
 +
سَلاماً سَلاماً» «3» امة لعنت اختها» «4»
 +
 +
ورودى با احترام. «طِبْتُمْ فَادْخُلُوها» «5» ورودى با قهر و نفرت. «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ» «6»
 +
 +
برخوردارى از رحمت و درود الهى. «سلام» توهين و بايكوت. «قالَ اخْسَؤُا فِيها
 +
 +
قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «7» وَ لا تُكَلِّمُونِ» «8»
 +
 +
پذيرايى كنندگانى بى‌نظير. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ‌ گردش در ميان آتش و آب‌سوزان. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» «9» بَيْنَها وَ بَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ» «10»
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- در قيامت دسته‌اى از مردم اهل شقاوتند و نامه عملشان را در دست چپ دارند. «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ»
 +
 +
2- وضع دوزخيان به قدرى هولناك است كه مايه‌ى شگفتى و تعجب مى‌شوند.
 +
«ما أَصْحابُ الشِّمالِ»
 +
 +
3- عذاب‌هاى قيامت، بسيار سخت است. ( «سَمُومٍ» و «حَمِيمٍ» نكره آمده كه نشانه سختى و عظمت است.)
 +
 +
4- خوشگذرانان سرمست بدانند كه كاميابى‌هاى غافلانه، آنان را به چه ذلّت و نكبت و زجرى خواهد كشيد. «مُتْرَفِينَ‌- فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ»
 +
 +
5- آنچه گناه را سنگين و خطرناك‌تر مى‌كند، اصرار بر آن است. «يُصِرُّونَ عَلَى‌
 +
 +
«1». الرّحمن، 46.
 +
 +
«2». فرقان، 13.
 +
 +
«3». واقعه، 26.
 +
 +
«4». اعراف، 38.
 +
 +
«5». زمر، 73.
 +
 +
«6». حاقّه، 30.
 +
 +
«7». يس، 58.
 +
 +
«8». مؤمنون، 108.
 +
 +
«9». واقعه، 17.
 +
 +
«10». الرّحمن، 44.
 +
 +
جلد 9 - صفحه 431
 +
 +
الْحِنْثِ الْعَظِيمِ»
 +
 +
6- خداوند عادل است و عذاب بر پايه عملكرد خود انسان است. اگر خلافكاران سه نوع شكنجه دارند: بادى سوزان، آب داغ وسايه داغ، به خاطر آن است كه سه خلاف پيوسته دارند. كانُوا ... مُتْرَفِينَ‌ ... كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ‌ ... كانُوا يَقُولُونَ‌
 +
 +
7- رفاه و عيّاشى، بستر ارتكاب گناه و ترديد در معاد است. مُتْرَفِينَ‌ ... يُصِرُّونَ‌ ...
 +
أَ إِذا مِتْنا ...
 +
 +
8- منكران معاد، دليل بر انكار ندارند و تنها بعيد مى‌شمردند. أَ إِذا مِتْنا ...
 +
 +
9- خطر آنجاست كه انسان، ترديد نابجاى خود را در جامعه گسترش دهد و عامل انحراف ديگران شود. «كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً»
 +
 +
10- افراد شبهه افكن، دامنه ترديد را توسعه مى‌دهند. «أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ»
 
}}
 
}}
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۶

مشاهده آیه در سوره

وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ

مشاهده آیه در سوره


<<40 آیه 41 سوره واقعه 42>>
سوره : سوره واقعه (56)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و اما اصحاب شومی و شقاوت (که نامه عملشان به دست چپ است) چقدر روزگارشان سخت است!

و شقاوتمندان، چه دون پایه اند شقاوتمندان!

و ياران چپ؛ كدامند ياران چپ؟

اما اصحاب شقاوت، اصحاب شقاوت چه حال دارند؟

و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالی (که نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده می‌شود)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And the People of the Left Hand—what are the People of the Left Hand?!

And those of the left hand, how wretched are those of the left hand!

And those on the left hand: What of those on the left hand?

The Companions of the Left Hand,- what will be the Companions of the Left Hand?

معانی کلمات آیه

  • شمال: چپ. ضد يمين. اصحاب شمال كسانى هستند كه نامه عمل به دست چپشان داده مى‏‌شود و يا شومى آنها را گرفته است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ «41» فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ «42»

و (اما) ياران دست چپ، چه هستند ياران دست چپ (شقاوتمندان و نامه به دست چپ داده شدگان). در ميان باد سوزان و آب داغ.

وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ «43» لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ «44»

و سايه‌اى از دود غليظ و سياهند. كه نه خنك است و نه سودبخش.

إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ «45» وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ «46»

البتّه آنان پيش از اين (در دنيا) نازپرورده و خوشگذران بودند. و همواره بر گناه بزرگ پافشارى مى‌كردند.

وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ «47»

و پيوسته مى‌گفتند: آيا هنگامى كه ما مرديم و به صورت خاك و استخوان شديم. آيا حتماً ما برانگيخته مى‌شويم؟

أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ «48»

و آيا نياكان ما (نيز برانگيخته مى‌شوند)؟

نکته ها

«سَمُومٍ» باد سوزانى است كه مثل سم در بدن نفوذ كند و «مسام» به سوراخ‌هاى ريز بدن گفته مى‌شود. «حَمِيمٍ» به معناى آب‌جوشان و بسيار داغ و «يَحْمُومٍ» دود غليظ سياه است.

«مترف» به معناى فرد برخوردار از نعمت‌هاى زياد كه گرفتار غفلت و طغيان شود.

جلد 9 - صفحه 429

«حنث» به معناى گناه بزرگ است و بيشتر در مورد پيمان شكنى و تخلّف از سوگند بكار مى‌رود. «يُصِرُّونَ» از «اصرار» است. اين لغت چهار مرتبه در قرآن آمده و در مورد اصرار بر انجام گناه است.

در قيامت، «اصحاب شمال» در عذاب و شكنجه بسيار قرار دارند: باد سوزان، آب جوشان و دود سياه، غليظ و سوزان. «1» «سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ»

هنر قرآن به گونه‌اى است كه آينده و حوادث قطعى آن را همچون گذشته ترسيم مى‌كند.

آن گونه قيامت را مطرح مى‌كند كه گويى مجرمان حاضر و در دادگاه محاكمه و پرونده آنان بسته و فرمان صادر شده است.

مقايسه بهشتيان و دوزخيان‌

در اينجا با توجّه به آيات متعدّد، ميان جايگاه اصحاب يمين در بهشت و اصحاب شمال در جهنّم مقايسه‌اى مى‌كنيم:

براى اصحاب يمين: براى اصحاب شمال:

سايه‌اى ممتد و دائم. «وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ» سايه‌اى از دود سياه. «ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ»

ميوه‌هايى مجاز و مدام. «لا مَقْطُوعَةٍ نه خنك و نه سودمند. «لا بارِدٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ» لا كَرِيمٍ‌»

نوشيدنى‌هايى پاكيزه. «شَراباً طَهُوراً» «2» آبى همچون فلز گداخته. «بِماءٍ كَالْمُهْلِ» «3»

رودهايى از آب. «أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ» «4» در آرزوى آب. أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ ... «5»

رودهايى از شير. «أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ» «6» آبى سوزان و زهرآلود. «حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ» «7»

رودهايى از شراب. «أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ» «8» آبى چرك و خون‌آلود. «مِنْ غِسْلِينٍ» «9»

رودهايى از عسل. «أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى» «10» آبى پست. «ماءٍ صَدِيدٍ» «11»

«1». تفسير مراغى.

«2». انسان، 21.

تفسير نور(10جلدى) ج‌9 ص429

«3». كهف، 29.

«4». محمّد، 15.

«5». اعراف، 50.

«6». محمّد، 15.

«7». ص، 57.

«8». محمّد، 15.

«9». حاقّه، 36.

«10». محمّد، 15.

«11». ابراهيم، 16.

جلد 9 - صفحه 430

دو بهشت و باغ بزرگ. «جَنَّتانِ» «1» مكانى تنگ. «مَكاناً ضَيِّقاً» «2»

برخوردهايى با سلام و سلامتى. «إِلَّا قِيلًا لعنت و نفرين به يكديگر. «كلما دخلت‌

سَلاماً سَلاماً» «3» امة لعنت اختها» «4»

ورودى با احترام. «طِبْتُمْ فَادْخُلُوها» «5» ورودى با قهر و نفرت. «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ» «6»

برخوردارى از رحمت و درود الهى. «سلام» توهين و بايكوت. «قالَ اخْسَؤُا فِيها

قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «7» وَ لا تُكَلِّمُونِ» «8»

پذيرايى كنندگانى بى‌نظير. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ‌ گردش در ميان آتش و آب‌سوزان. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» «9» بَيْنَها وَ بَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ» «10»

پیام ها

1- در قيامت دسته‌اى از مردم اهل شقاوتند و نامه عملشان را در دست چپ دارند. «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ»

2- وضع دوزخيان به قدرى هولناك است كه مايه‌ى شگفتى و تعجب مى‌شوند. «ما أَصْحابُ الشِّمالِ»

3- عذاب‌هاى قيامت، بسيار سخت است. ( «سَمُومٍ» و «حَمِيمٍ» نكره آمده كه نشانه سختى و عظمت است.)

4- خوشگذرانان سرمست بدانند كه كاميابى‌هاى غافلانه، آنان را به چه ذلّت و نكبت و زجرى خواهد كشيد. «مُتْرَفِينَ‌- فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ»

5- آنچه گناه را سنگين و خطرناك‌تر مى‌كند، اصرار بر آن است. «يُصِرُّونَ عَلَى‌

«1». الرّحمن، 46.

«2». فرقان، 13.

«3». واقعه، 26.

«4». اعراف، 38.

«5». زمر، 73.

«6». حاقّه، 30.

«7». يس، 58.

«8». مؤمنون، 108.

«9». واقعه، 17.

«10». الرّحمن، 44.

جلد 9 - صفحه 431

الْحِنْثِ الْعَظِيمِ»

6- خداوند عادل است و عذاب بر پايه عملكرد خود انسان است. اگر خلافكاران سه نوع شكنجه دارند: بادى سوزان، آب داغ وسايه داغ، به خاطر آن است كه سه خلاف پيوسته دارند. كانُوا ... مُتْرَفِينَ‌ ... كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ‌ ... كانُوا يَقُولُونَ‌

7- رفاه و عيّاشى، بستر ارتكاب گناه و ترديد در معاد است. مُتْرَفِينَ‌ ... يُصِرُّونَ‌ ... أَ إِذا مِتْنا ...

8- منكران معاد، دليل بر انكار ندارند و تنها بعيد مى‌شمردند. أَ إِذا مِتْنا ...

9- خطر آنجاست كه انسان، ترديد نابجاى خود را در جامعه گسترش دهد و عامل انحراف ديگران شود. «كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً»

10- افراد شبهه افكن، دامنه ترديد را توسعه مى‌دهند. «أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (41)

بعد از آن طبقه سوم را بيان فرمايد:

وَ أَصْحابُ الشِّمالِ‌: و اصحاب دست چپ، ما أَصْحابُ الشِّمالِ‌: چه كسانند اصحاب دست چپ.

«1» منهج الصادقين ج 9 ص 154- 155.

جلد 12 - صفحه 464

تفسير برهان- اصحاب شمال، دشمنان آل محمد و اصحاب ايشانند «1».

تعجب است از ذلت و فظاعت احوال آنان، يعنى ايشان در آن روز در نهايت خوارى و رسوائى باشند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (41) فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ (42) وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ (43) لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ (44) إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ (45)

وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ (46) وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (47) أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ (48) قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ (49) لَمَجْمُوعُونَ إِلى‌ مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (50)

ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ (51) لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ (52) فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (53) فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (54) فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ (55)

هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (56)

جلد 5 صفحه 131

ترجمه‌

و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ‌

در باد گرم سوزان و آب جوشان هستند

و در سايه‌اى از دود بسيار سياه‌

كه نه سرد است و نه پسنديده‌

همانا آنها بودند پيش از اين بناز و نعمت پرورده‌شدگان‌

و بودند كه اصرار مى‌ورزيدند بر گناه بزرگ‌

و بودند كه ميگفتند آيا وقتى كه مرديم و گشتيم خاك و استخوانها آيا همانا ما بر انگيخته شدگانيم‌

و آيا پدران پيشين ما

بگو همانا پيشينيان و پسينيان‌

هر آينه جمع‌شدگانند تا وقت روز معيّنى‌

پس همانا شما اى گمراهان تكذيب كنندگان‌

هر آينه خورندگانيد از درختى از زقوم‌

پس پر كنند گانيد از آن شكمها را

پس آشامندگانيد روى آن از آب جوشان‌

پس نوشندگانيد مانند نوشيدن شتران عطشان‌

اينست تشريفات ورودى آنها روز قيامت.

تفسير

اصحاب شمال كه صاحبان شئامت و شقاوتند و در آيات اوليّه اين سوره بيان شد جاى تعجّب است از حال آنها كه در باد سام مولود از حرارت آتش جهنم كه در نهايت سوزندگى و نافذ در مسامات بدن است جاى دارند و آب جوشى كه بر سر آنها ريخته ميشود بر آنها احاطه مينمايد و سايه‌اى از تراكم دودهاى بسيار سياه جهنم بر سر آنها افكنده شده كه نه برودت و خنكى دارد و نه خوبى ديگر جز عفونت و اينها كسانى هستند كه خداوند نعمت خود را از آنها دريغ نفرموده بود و در دنيا بعيش و عشرت مشغول بودند و لذا از ياد خدا و انجام وظايف بندگى خودشان غافل و بپرورش بدن خاكى دلخوش و مايل گشتند و پى در پى مرتكب معاصى كبيره شدند و توبه ننمودند و گفته‌اند مراد از حنث عظيم شرك است و حنث بر گناه اطلاق ميشود و بنظر حقير حنث همان خلف عهد ازلى الهى است كه بايد بنى آدم معصيت خدا و عبادت شيطان را ننمايند و آن هر چه باشد بزرگ است و لذا خداوند فرموده آنها در دنيا بطور تعجب ميگفتند آيا وقتى كه ما مرديم و خاك شديم و از ما جز استخوان پوسيده‌ئى باقى نماند دو مرتبه زنده ميشويم و بالاتر از اين آيا پدران ما كه سالهاى دراز است كه مرده‌اند و چيزى از

جلد 5 صفحه 132

آنها باقى نمانده زنده ميشوند بگو اى پيغمبر در جواب اين مردم نفهم بى‌فكر بلى تمام مردم دنيا از اوّلين تا آخرين را خدا براى روز معيّنى كه قيامت كبرى باشد جمع ميفرمايد و همه را زنده ميكند و در پيشگاه خود حاضر ميسازد پس شما گمراهانى كه تكذيب نموديد انبيا و اوصيا و علما را از شدّت گرسنگى از ميوه تلخ بد بوى درخت زقوم كه در سوره الصّافات بيان شد ميخوريد و شكمهاى خودتان را پر ميكنيد پس عطش بر شما غلبه ميكند و مجبور ميشويد روى آن آب داغ جهنّمى را مانند شترانى كه از آب خوردن سير نميشوند بخوريد و اين بمنزله تشريفات ورودى ميهمان است كه براى آنها در اوّل وقت جزاء تهيّه شده و تقديم ميشود عذابهاى گوناگون آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفته‌اند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود و قمى ره نقل فرموده كه اين ثواب آنها است در روز مجازات.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَصحاب‌ُ الشِّمال‌ِ ما أَصحاب‌ُ الشِّمال‌ِ (41) فِي‌ سَمُوم‌ٍ وَ حَمِيم‌ٍ (42)

اصحاب‌ شمال‌ كساني‌ هستند ‌که‌ بدون‌ ايمان‌ ‌از‌ روي‌ تقصير ‌از‌ دنيا رفتند چه‌ اصحاب‌ شمالي‌ ‌که‌ ‌در‌ چه‌ عذابها و شدائد گرفتار مي‌شوند و اما كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ قصور بي‌ايمان‌ رفتند مثل‌ اطفال‌ كفار و مجانين‌ ‌آنها‌ و قاصرين‌ نه‌ داخل‌ ‌در‌ اصحاب‌ يمين‌ هستند چون‌ ايمان‌ نداشتند و نه‌ داخل‌ ‌در‌ اصحاب‌ شمال‌ چون‌ تقصير نداشتند فعليهذا خطاب‌ كُنتُم‌ أَزواجاً ثَلاثَةً خطاب‌ ‌به‌ مكلفين‌ ‌است‌.

جلد 16 - صفحه 400

‌در‌ شعله آتش‌ و آب‌ جوشان‌. شرح‌ سموم‌ و حميم‌ ‌در‌ سوره الرحمن‌ آيه 35 يُرسَل‌ُ عَلَيكُما شُواظٌ مِن‌ نارٍ وَ نُحاس‌ٌ فَلا تَنتَصِران‌ِ و آيه 44 يَطُوفُون‌َ بَينَها وَ بَين‌َ حَمِيم‌ٍ آن‌ٍ گذشت‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 41)- کیفرهای دردناک اصحاب شمال! در تعقیب مواهب عظیم گروه مقربان و گروه اصحاب الیمین به سراغ گروه سوم و عذابهای دردناک و وحشتناک آنان می‌رود تا در یک مقایسه وضع حال سه گروه روشن گردد.

می‌فرماید: «و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالی» (وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ).

همانها که نامه اعمالشان به دست چپشان داده می‌شود که رمزی است

ج5، ص78

برای آنان که گنهکار و آلوده و ستمگرند و اهل دوزخ، و همان گونه که در توصیف مقربان و اصحاب الیمین گفتیم این تعبیر برای بیان نهایت خوبی یا بدی حال کسی است، فی المثل می‌گوئیم سعادتی به ما رو کرد، چه سعادتی؟ یا مصیبتی رو کرد؟

چه مصیبتی؟!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص523

منابع