آیه 29 سوره فتح: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''اشداء''': شديد، سخت، محكم جمع آن شداد و اشداء است. | |
+ | *'''رحماء''': جمع رحيم. | ||
+ | *'''ركع''': جمع راكع سجد: جمع ساجد است. | ||
+ | *'''سيماهم''': سيما: علامت و نشانه. | ||
+ | *'''شطئه''': شطأ: جوانه (شاخه كوچك). | ||
+ | *'''آزره''': أزر: نيرو، محكمى «أزره» آن را نيرومند گردانيد. | ||
+ | *'''سوقه''': (بضم اول) جمع ساق. | ||
+ | *'''زراع''': جمع زارع.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص258</ref> | ||
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۵
<<28 | آیه 29 سوره فتح | 29>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند، آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را میطلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانههای نورانیّت پدیدار است. این وصف حال آنها در کتاب تورات و انجیل مکتوب است که (مثل حال آن رسول) به دانهای ماند که چون نخست سر از خاک برآورد جوانه و شاخهای نازک و ضعیف باشد بعد از آن قوّت یابد تا آنکه ستبر و قوی گردد و بر ساق خود راست و محکم بایستد که دهقانان را (در تماشای خود) حیران کند (همچنین محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم و اصحابش از ضعف به قوّت رسند) تا کافران عالم را (از قدرت و قوّت خود) به خشم آرند. خدا وعده فرموده که هر کس از آنها ثابت ایمان و نیکوکار شود گناهانش ببخشد و اجر عظیم عطا کند.
محمّد، فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند، همواره آنان را در رکوع و سجود می بینی که پیوسته فضل و خشنودی خدا را می طلبند؛ نشانه آنان در چهره شان از اثر سجود پیداست، این است توصیف آنان در تورات، و اما توصیفشان در انجیل این است که وجودشان چون زراعتی است که جوانه های خود را رویانده پس تقویتش کرده تا ستبر و ضخیم شده، و در نتیجه بر ساقه هایش [محکم و استوار] ایستاده است، به طوری که دهقانان را [از رشد و انبوهی خود] به تعجب می آورد تا خدا به وسیله [انبوهی و نیرومندی] مؤمنان، کافران را به خشم آورد. [و] خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است.
محمد [ص] پيامبر خداست؛ و كسانى كه با اويند، بر كافران، سختگير [و] با همديگر مهربانند. آنان را در ركوع و سجود مىبينى. فضل و خشنودى خدا را خواستارند. علامت [مشخصّه] آنان بر اثر سجود در چهرههايشان است. اين صفت ايشان است در تورات، و مثَل آنها در انجيل چون كشتهاى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهى] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد. خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده دادهاست.
محمد پيامبر خدا، و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگيرند و با يكديگر مهربان. آنان را بينى كه ركوع مىكنند، به سجده مىآيند و جوياى فضل و خشنودى خدا هستند. نشانشان اثر سجدهاى است كه بر چهره آنهاست. اين است وصفشان در تورات و در انجيل، كه چون كشتهاى هستند كه جوانه بزند و آن جوانه محكم شود و بر پاهاى خود بايستد و كشاورزان را به شگفتى وادارد، تا آنجا كه كافران را به خشم آورد. خدا از ميان آنها كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است.
محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- اشداء: شديد، سخت، محكم جمع آن شداد و اشداء است.
- رحماء: جمع رحيم.
- ركع: جمع راكع سجد: جمع ساجد است.
- سيماهم: سيما: علامت و نشانه.
- شطئه: شطأ: جوانه (شاخه كوچك).
- آزره: أزر: نيرو، محكمى «أزره» آن را نيرومند گردانيد.
- سوقه: (بضم اول) جمع ساق.
- زراع: جمع زارع.[۱]
نزول
حریز از امام صادق علیهالسلام روایت کند که این قسمت از آیه «ذلِک مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ» درباره یهود و نصارى نازل شده زیرا خداوند صفات محمد و اصحاب و یاران و نیز هجرت او را در تورات و انجیل و زبور بیان داشته بود.[۲]
و نیز از رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره این قسمت از آیه «وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً» سؤال کردند که درباره چه کسى نازل شده است.
فرمود: در روز قیامت لوائى از نور سفید برپا میگردد و منادى ندا کند که على سید و آقاى مؤمنین از جاى برخیزد و این لواء را در دست بگیرد. امیرالمؤمنین على از جا برمیخیزد و لواء را در دست گرفته در حالتى که در تحت لواء مزبور جمیع سابقین اولین از مهاجرین و انصار خواهند بود و به وسیله لوائى که در دست على است به سوى جنت و بهشت راهنمائى خواهند گردید[۳] چنان که حدیث مزبور مرفوعاً از ابن عباس نیز روایت و نقل شده است.[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً «29»
محمّد، رسول خداست و كسانى كه با او هستند، بر كفّار، سخت و در ميان خودشان مهربانند. آنان را پيوسته در ركوع و سجود مىبينى، كه فضل و رضوان را از خدا مىجويند، نشانه آنان در رخسارشان از اثر سجود نمايان است. اين
جلد 9 - صفحه 147
است وصف ايشان در تورات و وصف آنان در انجيل، مانند زراعتى است كه جوانه را از زمين خارج كرده، پس آن را نيرو داده تا سخت شود و بر ساقهى خود بايستد، آن گونه كه كشاورزان را به شگفتى و شادى وامىدارد. تا خداوند به واسطه مؤمنان كفّار را به خشم آورد، ولى خداوند به كسانى از كفّار كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دهند، وعده آمرزش و پاداشى بزرگ داده است.
نکته ها
«ركع» جمع «راكع» به معناى ركوع كننده و «سجد» جمع «ساجد» به معناى سجده كننده است. اين دو كلمه براى كسانى به كار مىرود كه بسيار اهل سجده و ركوع و نماز باشند و بر آن مداومت كنند.
«سوق» به معناى ساق پا و ساقه گياه، «شطأ» به معناى جوانه گياه، «آزر» به معناى تقويت و كمك و «فَاسْتَغْلَظَ» از غلظت به معناى سفت و محكم شدن مىباشد.
در آغاز سوره، پيامبر صلى الله عليه و آله مورد خطاب بود، «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ» در پايان سوره نيز محور آن، رسول خدا است. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»
در اين آيه، شيوهى ارتباطات يك مؤمن ترسيم شده است:
رابطه با بيگانگان. «أَشِدَّاءُ» شدت و سختى.
با خودىها. «رُحَماءُ» محبت و مهربانى.
با خداوند. «رُكَّعاً سُجَّداً» عبوديت و بندگى.
با خود. «يَبْتَغُونَ» تلاش و كوشش و اميد به فضل خدا.
تشبيه جامعه اسلامى به مزرعه كشاورزى، قابل دقت است زيرا:
الف. كشت، از درون زمين است، عقيده نيز از درون انسان است.
ب. كشت، در محيط مناسب رشد مىكند، جامعه اسلامى هم نياز به زمينههاى مناسب دارد.
ج. كشت، داراى رشد طبيعى و تدريجى و اصيل و ثابت است، رشد امت اسلامى نيز مراحل و ثبوت و اصالت دارد.
در نوشتن صلحنامه حديبيّه، همين كه حضرت على عليه السلام نوشتند: محمّد رسول اللّه، نماينده
جلد 9 - صفحه 148
كفّار اصرار كرد كه اين كلمه بايد حذف شود، امام على عليه السلام از حذف لقبِ «رسول اللّه» ناراحت بود ولى خداوند به جاى آن در متن قرآن فرمود: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»
ياران پيامبر، در جستجوى دنيا و آخرتند، «فضل» به نعمتها و امكانات مادى، و «رضوان» به نعمتها و امور معنوى گفته مىشود. شايد هم مقصود اين باشد كه ياران پيامبر براى كار خود ارزشى قائل نيستند، بلكه به فضل او دلبستهاند نه به اعمال خود.
اين آيه، هم به نشانههاى ظاهرى مؤمن اشاره كرده كه خضوع و خشوع در گفتار و رفتار است، «سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» و هم به استوارى و ريشهدار بودن عقيده در دل و جان مؤمن كه همواره در حال رشد و گسترش است. كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ ...
در انجيل متى مىخوانيم: بار ديگر مثلى براى ايشان زد و گفت: ملكوت آسمان مثل دانه خردلى است كه شخصى گرفته در مزرعه خويش بكارد. هر چند دانه خردل از ساير دانهها كوچكتر است، ولى چون نمو كند، بزرگترين بقول (سبزيجات) و درختى مىشود چنان كه مرغان هوا در شاخههايش آشيانه مىگيرند. «1»
امام صادق عليه السلام در بيان آيه «سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ»، فرمودند: مراد آثار شب زندهدارى است. «هو السهر فى الصلاة» «2»
اسلام دين جامع است؛ در خط سياسى «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» و در اخلاق اجتماعى، «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» و در بعد معنوى «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً» است.
پیام ها
1- وعدههاى الهى شفاف است. (آن پيامبرى كه مكتبش بر تمام اديان غالب مىشود، محمّد رسول اللّه است.) أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى ... مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ...
2- جهانى شدن مكتب اسلام، به رهبرى الهى و يارانى صادق نيازمند است. لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ... مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ
3- يكى از ابزار و شيوههاى تربيت، معرّفى الگوهاست. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»
«1». انجيل متى، باب 13، شماره 31 و 32.
«2». من لايحضر، ج 1، ص 229.
جلد 9 - صفحه 149
4- ايمان به رسول خدا، «آمنوا به» گام اول است، مهمترين گام، همراهى با رسول است. «وَ الَّذِينَ مَعَهُ»
5- مسلمانان بايد در برابر دشمن؛ خشونت، قاطعيّت، صلابت و شدّت داشته و در برابر ديگر مؤمنان؛ رأفت، مودّت، رحمت و عطوفت، مهر و احساسات داشته باشند. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»
6- بىتفاوتى ممنوع، مسلمان بايد مظهر حبّ و بغض باشد. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»
7- ملاك مهر و قهر، ايمان و كفر است، نه قوم و قبيله و مال و ثروت. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»
8- عبادت، براى ياران پيامبر يك سيره دائمى است، نه يك عمل موسمى. «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً»
9- در جامعه اسلامى، بايد نماز ظهور و بروز داشته باشد، نه مخفى و پنهان. «تَراهُمْ»
10- ركوع و سجود در نماز، داراى محوريّت است. «رُكَّعاً سُجَّداً»
11- عبادتى مورد ستايش است كه همراه با كثرت و مداومت باشد. «رُكَّعاً سُجَّداً»
12- بخشهايى از تورات و انجيل فعلى، دست نخورده و تحريف نشده است، لذا قرآن در مواردى به آنها استناد مىكند. ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ ... الْإِنْجِيلِ
13- در كتب آسمانى قبل نيز پيشگويىهايى بوده است. در تورات و انجيل، سيماى ياران پيامبر اسلام مطرح شده است. ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ ... الْإِنْجِيلِ
14- مثالهاى كتب آسمانى، طبيعى، همهجايى، همه فهم، در دسترس و قابل تجربه است. كَزَرْعٍ أَخْرَجَ ...
15- رشدى پايدار است كه طبيعى، مستقل و تدريجى باشد. كَزَرْعٍ أَخْرَجَ ...
16- جامعه اسلامى بايد خودكفا، مستحكم و مستقل باشد تا روى پاى خود بايستد. «فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ»
جلد 9 - صفحه 150
17- دين از سياست جدا نيست. در كنار ركوع و سجود، موضعگيرىهاى قاطع و دشمن شكن لازم است. رُكَّعاً سُجَّداً ... لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ
18- رشد كمى و كيفى مسلمانان، كفّار را عصبانى مىكند. أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ ... لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ
19- ركوع و سجود و همگامى با رسول خدا كافى نيست، بايد تمام آن امور برخاسته از ايمان و عمل صالح باشد تا اجر عظيم دريافت شود. «الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً»
20- پاداش مؤمنان راستين در وهم نگنجد. «أَجْراً عَظِيماً»
21- دفع ضرر، مقدّم بر كسب منفعت است. (اول «مَغْفِرَةً» بعد «اجر عظيم»)
«والحمدللّه ربّ العالمين»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً «29»
«1» به اين مضمون بحار الانوار ج 51 ص 75 و 74 روايات 26 و 27 و ينابيع المودة ص 426.
«2» غاية المرام، سيد هاشم بحرانى- باب 24 ص 195 روايت 40.
جلد 12 - صفحه 170
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ: (جملهاى است مبين مشهوديت) يعنى كافى است خدا شاهد كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله فرستاده رسول خدا، وَ الَّذِينَ مَعَهُ: و آن كسانى كه با اويند از اهل ايمان، أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ: سخت دل و غليظند بر كافران، رُحَماءُ بَيْنَهُمْ: مهربان و مشفق ميان يكديگر چنانچه در آيه ديگر فرمايد (أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ) «1» حسن بصرى گفته: تشدد و غيظ آنها نسبت به كافران بر وجهى بود كه لباسهاى خود را از ايشان نگاه داشتى تا جامهها و بدنهاى ايشان بدان نرسد، و رأفت و مهربانى ايشان نسبت به مسلمانان به مثابهاى بود كه چون يكديگر را ديدى سلام نمودى و مصافحه و معانقه كردى.
تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً: مىبينى اى بيننده ايشان را ركوع كنندگان و سجود كنندگان به جهت اشتغال آنها به نماز در اكثر اوقات، [يبتغون: ... يعنى مىبينى مؤمنان را كه مىطلبند] «2»، فَضْلًا مِنَ اللَّهِ: فضيلتى از جانب خداى تعالى و مزيت ثواب، وَ رِضْواناً: و خشنودى او در جميع حالات. مراد آنكه طاعت ايشان براى قرب و رضاى الهى است بدون شايبه ريا و عجب و سمعه. سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ: علامت ايشان در روىهاى ايشان است، يعنى علامت در پيشانى آنها ظاهر و هويداست، مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ: از اثر و نشانه سجده كردن.
«1» مائده آيه 54.
«2» قسمت داخل كروشه از تفسير منهج الصادقين ج 8، ص 396 نقل گرديده است.
جلد 12 - صفحه 171
از اثر و نشانه سجده كردن.
ابن عباس گفته مراد از سيماى وجه، نورى باشد كه در قيامت در پيشانى ايشان ظاهر باشد و به اين علامت بدانند كه او اهل سجود است «1».
از شهر بن حوشب نقل شده كه محل سجده اهل ايمان در عرصات مانند ماه شب چهارده تابان باشد «2».
نزد بعضى مراد نماز شب است زيرا بسيارى نماز شب، مستمر نورى است كه در روز به صورت ظاهر شود، چنانچه از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مروى است: من كثر صلاته بالليل حسن وجهه بالنهار «3»: هر كه بسيار باشد نماز او شب، نيكو گردد صورت او در روز.
ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ: اين وصف عجيب ايشان كه مذكور شد، صفت ايشان است در كتاب تورات حضرت موسى عليه السّلام، وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ: و صفت ايشان است در كتاب انجيل حضرت عيسى عليه السّلام، كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ: مانند زرعى كاشته كه در اول حال بيرون آورد ساقههاى خرد كه در نهايت باريكى و ضعيفى است، فَآزَرَهُ: پس معاونت دهد و قوى و نيرومند گرداند آن را، فَاسْتَغْلَظَ: پس غليظ و ضخيم شود، فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ:
پس راست بايستد بر ساق و اصول خود، يعنى آن گياه ضعيف و نحيف بتدريج نشو و نما يابد بر وجهى كه قوى و تناور گردد كه، يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ: به شگفت آرد زارعان را به جسامت و قوت خود و حسن منظر.
وجه تمثيل: 1- بيان حال حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله با اصحاب است، يعنى چنانكه دانه مزروع در اول حال شاخههاى ضعيف و نحيف از او پيدا مىشود بتدريج تربيت و رشد نمايد تا كه قوى و جسيم مىشود و سبب تعجب زارعان مىگردد، همچنين حضرت رسالت و اصحاب او در بدايت حال در نهايت ضعف بودند بعد از آن بر سبيل تدريج قوت، تا كه قوت تمام گرفته بر
«1» مجمع البيان ج 5 ص 127.
«2» مجمع البيان ج 5 ص 127.
«3» منهج الصادقين، ج 8، ص 397. و در تهذيب شيخ طوسى ج 2 ص 119 روايت 217 چنين از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله) نقل شده: من صلى بالليل حسن وجهه بالنهار.
جلد 12 - صفحه 172
جميع عالميان فائق آمدند و سبب تعجب مردمان شدند.
2- مثل براى خود آن حضرت بخاصه به همان تقرير.
3- تمثيل اصحاب آن حضرت به همان بيان.
4- تمثيل دين اسلام كه در اول مرتبه در كمال ضعف بود، بعد بتدريج به جهت كثرت اهل ايمان و شوكت و قوت ايشان بر ساير اديان فائق آيد، همچنانكه دانه در اول در نهايت حقارت و بتدريج نشو و نما مىيابد و شاخهها از او پيدا مىشود تا آنكه بلند و پايدار مىگردد.
حاصل آنكه حق سبحانه براى ايمان و دين اسلام اين تشبيه فرمود، لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ: تا به خشم آورد به ايشان كافران را، وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا: وعده فرمود خداى تعالى آنانكه ايمان آورند به خدا و رسول، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ: و بجا آورند كارهاى شايسته از ايشان، يعنى از آنانكه مذكور شدند، مَغْفِرَةً: آمرزش گناهان، وَ أَجْراً عَظِيماً: و مزدى بزرگ و بىپايان.
تنبيه: آيه شريفه اشعار است به آنكه آنانكه معيّت حقيقيّه دارند با وجود مقدس حضرت محمدى صلّى اللّه عليه و آله داراى صفات خاصه باشند: 1- نهايت غلظت و شدت نسبت به كفار. 2- رحمت و رأفت بين يكديگر از مؤمنان. 3- بسيارى نماز. 4- طالب فضل و رضوان سبحانى. 5- آثار علامت سجده در صورت آنان. 6- ايمان به معتقدات حقه ايمانيه. 7- بجا آورنده كارهاى شايسته و پسنديده؛ متصفين به اوصاف مذكوره را در پايان وعده مغفرت و اجر عظيم خداوند عظيم مرحمت فرموده.
جلد 12 - صفحه 173
سوره چهل و نهم (حجرات)
سوره حجرات: اين سوره مباركه مدنى است الا آيه (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى) نزد ابن عباس مكى است.
عدد آيات: به اجماع هيجده است.
عدد كلمات: سيصد و چهل و سه.
عدد حروف: يكهزار و چهار صد و هفتاد و شش.
ثواب تلاوت: در ثواب الاعمال- ابن بابويه رحمه اللّه از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده: هر كه قرائت كند سوره حجرات را در هر شب يا روز، مىباشد از زوّار حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله «1». (به شرط عمل به اين سوره مبارك نه به صرف قرائت فقط).
تبصره: بدانكه اين سوره را تا آخر قرآن سوره مفصل خوانند به جهت كثرت فصل به بسم اللّه و چون از اين سوره تا به سوره (نبأ) نسبت به سور بعد از آن طويلند و از (نبأ) تا (و الضحى) نسبت به ما بعد و ما قبل متوسط، و از (و الضحى) تا آخر قرآن نسبت بما قبل قصيرند، لذا از اين سوره تا سوره (نبأ) طوال مفصل نامند، از (نبأ) تا (و الضحى) متوسطات مفصل، و از (و الضحى) تا
«1» ثواب الاعمال (چ بيروت، 1403 ق) ص 144.
جلد 12 - صفحه 174
آخر قصار مفصل نامند، و حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله مروى است فرمود:
اعطيت السّبع الطّوال مكان التّورية و اعطيت المثانى مكان الانجيل و اعطيت الماتين مكان الزّبور و فضّلت بالمفصّل «1»: يعنى عطا شدم هفت سوره طويل مكان تورات، و عطا شدم مثانى (سوره حمد) مكان انجيل و عطا شدم سورههائى كه در حدود صد آيه و زياده مكان زبور و فضيلت داده شدم به مفصل.
شأن نزول: از جابر بن عبد اللّه انصارى منقول است گروهى از اصحاب حضرت سيد انبياء صلّى اللّه عليه و آله در روز عيد قربان ذبح قربانى را بر نماز عيد مقدم داشتند، حضرت بعد از فراغ نماز عيد، ايشان را به استيناف ذبح امر فرمود، مقارن اين حال آيه شريفه نازل شد:
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً «26» لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً «27» هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً «28» مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً «29»
ترجمه
هنگاميكه قرار دادند آنانكه كافر شدند در دلهاشان خوى بد و عصبيّت زمان نادانيرا پس فرو فرستاد خدا آرامش را بر رسولش و بر گروندگان و ثابت نمود ايشانرا بسخن پرهيزكارى و بودند سزاوارتر بآن و اهلش و بوده است خدا بهمه چيز دانا
بتحقيق راست گردانيد خدا خواب پيغمبر خود را بحق كه هر آينه داخل خواهيد شد البته در مسجد الحرام اگر خواسته باشد خدا ايمنان با آنكه تراشندگانيد سرهاتان را و كوتاه كنندگان نمىترسيد پس دانست آنچه را ندانستيد پس قرار داد پيش از اين فتحى نزديك
او است آنكه فرستاد پيغمبرش را با هدايت و دين حق تا غالب سازدش بر همه اديان و كافى است خدا كه باشد گواه
محمد رسول خدا است و آنانكه با اويند سخت دلانند بر كافران و مهربانان ميان خودشان ميبينى ايشانرا ركوع كنندگان سجود كنندگان مىطلبند تفضّلى را از خدا و خشنودى او را نشانه ايشان در رويهاشان است از اثر سجده اينست صفتشان در تورية و صفتشان در انجيل آنان مانند كشتى باشند كه برآورد شاخهاش را پس قوى گرداند آنرا پس محكم شود پس راست بايستد بر ساقههايش كه بشگفت
جلد 5 صفحه 32
ميآورد زراعت كنندگانرا تا بخشم آورد بسبب ايشان كافران را وعده داد خدا آنانرا كه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته از ايشان آمرزشى و پاداشى بزرگ.
تفسير
كفّار مكّه مستحقّ عذاب موعود در آيات سابقه شدند وقتى كه در دل خودشان قرار دادند حميّت و حرارت ناشى از تأنّف و تفرعن و تعصّب زمان جاهليّت را كه مردم متخلّق بأخلاق اسلامى نبودند و در حديث قمّى ره كه اجمالى از آن در اول سوره نقل شد ذكر شده كه بعد از تراضى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم با قريش بصلح و قرار نوشتن صلحنامه آنحضرت بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود بنويس بسم اللّه الرّحمن الرّحيم پس سهيل بن عمرو كه از طرف قريش براى عقد صلح آمده بود گفت ما رحمن را نميشناسيم بنويس چنانچه پدرانت مينوشتند باسمك اللّهم حضرت بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود بنويس آنهم اسم خدا است پس امير المؤمنين نوشت اين قرارداد محمد رسول خدا و جماعت قريش است سهيل بن عمرو گفت اگر ما محمّد را پيغمبر خدا ميدانستيم با او جنگ نميكرديم بنويس محمّد بن عبد اللّه مگر از نسب خود عار داريد پس پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود من پيغمبر خدايم اگر چه شما اقرار نداريد و بامير المؤمنين فرمود محو كن و بنويس محمّد بن عبد اللّه حضرت عرض كرد من نام تو را هرگز از نبوّت محو نميكنم و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم آنرا بدست خود محو فرمود و بامير المؤمنين عليه السّلام گفت قسم بخدا از ابناء اين قوم براى تو چنين روزى خواهد آمد و چون در جنگ صفّين بنابر مصالحه و رأى حكمين شد نوشته گرديد اين قرارداد امير المؤمنين على عليه السّلام است با معاوية بن ابى سفيان پس عمرو بن عاص گفت اگر ما تو را امير المؤمنين ميدانستيم با تو جنگ نميكرديم و صدق فرمايش پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ظاهر گرديد آنچه ذكر شد خلاصه مستفاد از حديث سابق است و در ذيل اين آيه فرموده حميّت جاهليّت همان بود كه در باره خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم اعمال نمودند و گفتند ما رحمن و رحيم را نمىشناسيم و اگر تو را پيغمبر ميدانستيم با تو جنگ نميكرديم و بنظر حقير شامل است تأنّف آنها از ورود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در مكّه و امثال اين تكبّرات بيجا را كه در بعضى از موارد ضروريّه بايد تحمّل نمود لذا خداوند فرموده پس نازل نمود خدا
جلد 5 صفحه 33
سكينه و وقار و قدرت تحمّل از ناملائمات را بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان كه خريدند آن تكبّر بيجا را بجاى خود و حفظ نمودند نفوس مسلمانانرا از تلف و ثابت فرمود ايشانرا بر كلمه لا اله الا اللّه كه دلالت دارد بر نفى شرك و هر عمل ناروائى و اثبات توحيد و هر عمل شايسته بجائى و البتّه اهل ايمان احقّ و اولى بحق و حقيقت و اهل آن كلمه طيّبه بوده و هستند و در روايات كلمه تقوى بكلمه اخلاص و ايمان و امير المؤمنين عليه السّلام و اهل بيت اطهار تفسير شده و بنظر حقير هر قول و فعلى كه ناشى از پرهيزكارى و اجتناب از محارم الهيّه و اخلاق رذيله باشد كلمه تقوى و مظهر پرهيزكارى است و در روايات بمصاديق جليّه تفسير شده و خداوند بتمام اسرار و اعمال بندگان دانا است و بر طبق آن پاداش خواهد داد و چون منافقين مذكور در آيات سابقه تصوّر نموده يا ميگفتند خواب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه در حديث قمّى ره بدوا ذكر شده بود دروغ شده خداوند با تأكيد تمام آنها را ردّ فرموده كه نه چنين است خدا پيغمبر خود را در خوابى كه ديده محقّقا براستى و حق و حقيقت دلالت فرموده و قسم ياد فرموده خواب انبيا و اوليا دروغ نميشود البتّه در سال آتيه داخل در مسجد الحرام ميشويد و با كمال اطمينان موفق خواهيد شد بتمام اعمال عمره كه سر بتراشيد يا مو را كوتاه كنيد و از احرام بيرون آئيد انشاء اللّه تعالى با امنيّت و نداشتن ترس از احدى و ظاهرا تعليق بر مشيّت براى تيمّن و تبرّك بنام خدا و تعليم مردم در اخبار از آتيه است اگرچه گفتهاند راجع بدخول با امنيّت و نداشتن ترس است يا براى خارج نمودن كسانى است كه تا سال ديگر زنده نباشند از مسلمانان يا ان بمعناى اذاست و امثال اينها كه بنظر حقير وقعى ندارد در هر حال خدا ميداند مصالح تأخير فتح را و مردم نميدانند آن و ساير حكمتها را لذا در مراجعت از حديبيّه خداوند فتح پرفائده و غنيمت قلعه خيبر را بدست امير المؤمنين عليه السّلام مرزوق مسلمانان فرمود تا دلها بآن تسكين يابد و اميد فتح بآن تقويت گردد و بشارت بالاترى بمسلمانان داد و آن مژده غلبه اسلام است بر تمام اديان بنسخ دين حق و ابطال باطل با حجّت و دليل و تسلّط مسلمانان در عالم بر ارباب اديان بسرعت تا درجهاى و بحدّ كمال در زمان ظهور امام زمان كه جز دين حق و مذهب اثنى عشرى در دنيا نباشد و ظلم و
جلد 5 صفحه 34
فساد مبدّل بعدل و داد گردد و در اين مقام شمّهئى راجع باين آيه در سوره توبه گذشت و كافى است خدا كه شاهد باشد بر صدق اين مواعيد و آنكه محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدا است و تمام وعدههايش حق و صدق است و آنكسانيكه واقعا و ظاهرا با او هستند و به بيان و شمشير كمك بترويج اسلام مينمايند سخت دل و سختگير بر كفّار و رحيم و مهربان با مسلمانانند و در اين صفت امير المؤمنين عليه السّلام بمقامى رسيده كه منقاربند كرده ز سستى هزار جاى تا اولين دريچه آن طائر قياس سلام اللّه عليه و على اولاده الطاهرين بايد بحالات مختلفه آنحضرت در اين دو مورد نظر نمود و مبهوت و متحيّر شد كه چگونه مظهر غضب و رحمت الهى شده است مىبينى تو اى بيننده ايشانرا كه غالبا مشغول نمازند و ركوع و سجود مينمايند براى نيل به تفضّلات الهى در پاداش اعمالشان چون خودش وعده ثواب داده نه آنكه بآن اعمال ذى حقّ شوند بر خدا و براى خوشنودى او چون بنده بايد موجبات خوشنودى مولى را فراهم نمايد تا بوظيفه خود عمل نموده باشد و علامت ظاهرى ايشان در صورتهاشان اثر سجود در پيشانى است و بنقل فقيه از امام صادق عليه السّلام آن اثر بيدارى شب براى نماز است و شايد اشاره باشد بحديث نبوى كه زيادى نماز در شب روى را در روز نيكو كند اين اوصاف شگفتآور ياران حقيقى پيغمبر آخر الزمان است كه در تورية ذكر شده و مثل ايشان در انجيل هم همين است و نكته تكرار مثلهم و اكتفا ننمودن به و الانجيل بنظر حقير تأكيد معنى و نفى احتمال ذكر بعضى از اوصاف در تورية و بعضى در انجيل است خدا ميخواهد تصريح بفرمايد كه تمام اين اوصاف هم در تورية ذكر شده هم در انجيل و از خود براى آنها مثلى زده و آن آنستكه پيروان پيغمبر خاتم مانند كشتى باشند كه شاخههاى ضعيف خود را در بدو امر از زمين بيرون ميآورد و بتدريج قوى مينمايد آنرا و كمك ميرساند بآن پس درشت و محكم ميشود پس بپاى خود راست مىايستد و متمايل و متزلزل نميگردد و چون زارعان آنرا ببينند خورسند شوند و بشگفت درآيند تا بخشم درآورد خدا بآنشاخههاى ضعيفى كه در مدّت كمى قوى و پايدار شدند كه مسلمانانند كفار را و وعده داده است خدا آنكسانيرا كه قلبا ايمان آوردند باصول دين و مذهب و بجا آوردند اعمال صالحه را با شرط قبول
جلد 5 صفحه 35
آن كه ولايت ائمه اطهار است از بين اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم آمرزش گناهان و اجر بزرگ بىپايان آخرت را و بنابراين كلمه من تبعيضيه است و بنظر حقير رسيده از حديث نبوى كه در امالى نقل شده راجع بشأن نزول اين آيه كه مستفاد از آن اينست كه روز قيامت امير المؤمنين عليه السّلام لوائى از نور بدست ميگيرد و از ميان مهاجر و انصار و ساير مسلمانان دسته دسته شيعيان خود را تحت لواء قرار داده ببهشت ميبرد و ديگران را بجاى خود باقى ميگذارد و بعضى من را بيانيه گرفتهاند و بنا بر اين الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات مبيّن اوصاف ياران پيغمبر آخر الزّمان است و انصاف آنستكه من بيانيّه در اين قبيل موارد حسنى ندارد چون اوصاف مذكوره در آيه شريفه معرّف اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم است نه مبيّن اهل ايمان و اعمال صالحه و اللّه اعلم در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه حفظ كنيد اموال و كسان خود را از تلف بقرائت انّا فتحنا چون كسيكه مداومت بتلاوت آن داشته باشد روز قيامت منادى ندا كند او را بطوريكه تمام خلق بشنوند كه تو از بندگان شايسته منى او را در بهشت جاى دهيد و بنوشانيد باو از رحيق مختوم و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 36
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَي الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم تَراهُم رُكَّعاً سُجَّداً يَبتَغُونَ فَضلاً مِنَ اللّهِ وَ رِضواناً سِيماهُم فِي وُجُوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ وَ مَثَلُهُم فِي الإِنجِيلِ كَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوي عَلي سُوقِهِ يُعجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الكُفّارَ وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَ أَجراً عَظِيماً «29»
«محمّد رسول اللّه»
ذكر اسم شريف براي اينکه است که خلط نشود وَ الَّذِينَ مَعَهُ مراد مؤمنيني که با او هستند بمعيت ديني و عملي نه معيت مكاني و بلدي، مؤمن ثابت قدم.
أَشِدّاءُ عَلَي الكُفّارِ که در مقام خود دفع شر آنها را ميكنند و با آنها مقاتله ميكنند و سخت ميگيرند.
رُحَماءُ بَينَهُم که فرمود:
«المؤمن اخ المؤمن»
و فرمود:
«للمؤمن علي اخيه ثلاثون حقا لا براءة له الا بالاداء او العفو»
تَراهُم رُكَّعاً سُجَّداً باقامه صلوة فرائض و نوافل و باقسام سجود مثل سجده سهو و سجده تلاوت و سجده فراموش شده و سجده شكر و سجده تواضع.
يَبتَغُونَ فَضلًا مِنَ اللّهِ که مكرر گفتهايم که بنده استحقاق براي عبادت
جلد 16 - صفحه 220
ندارد فقط قابليت ميآورد پس مشمول تفضلات الهي ميشود.
وَ رِضواناً که بالاترين مقامات است: وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ أَكبَرُ توبه، آيه 73.
سِيماهُم فِي وُجُوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجُودِ پينههاي پيشاني ذلِكَ مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ که خداوند در الواح تورات باين نحو معرفي آنها را كرده وَ مَثَلُهُم فِي الإِنجِيلِ دو نحو قرائت شده بدون وقف که همين مثل تورات در انجيل هم هست، و وقف که مثل در انجيل جمله بعد است.
كَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ خرمي او فَآزَرَهُ رشد او فَاستَغلَظَ محكمي او فَاستَوي عَلي سُوقِهِ قائمه او يُعجِبُ الزُّرّاعَ آنكه غرس و زرع كرده لِيَغِيظَ بِهِمُ الكُفّارَ غيظ و غضب آنها.
وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَ أَجراً عَظِيماً تم بحمد اللّه سورة الفتح و يتلوه سورة الحجرات.
جلد 16 - صفحه 221
سورة الحجرات و هي ثمانية عشرة آية
حمدا للّه و شكرا لنعمائه و الصلاة علي أنبيائه و أوليائه و اللعن علي أعدائهم اعدائه اما في فضل هذه السورة فعن إبن بابويه مسندا عن الحسين بن العلاء عن ابي عبد اللّه عليه السلام قال:
«من قرأ سورة الحجرات في کل ليلة او في کل يوم کان من زوار محمّد «ص»
- و اخبار ديگري از خواص القرآن نقل كردهاند مثل قول النبي «ص»:
(من قرأ هذه السورة اعطي من الاجر بعدد من اطاع اللّه تعالي و عدد من عصاه عشر مرات «الي قوله «ص» و فتح اللّه علي يديه باب کل خير»
و غير ذلک:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 29)- در این آیه به ترسیم بسیار گویائی از اصحاب و یاران خاص پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و آنها که در خط او بودند از لسان تورات و انجیل بیان کرده که هم افتخار و مباهاتی است برای آنها که در «حدیبیه» و مراحل دیگر پایمردی به خرج دادند، و هم درس آموزندهای است برای همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار.
در آغاز میفرماید: «محمد (ص) فرستاده خداست» (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ).
سپس به توصیف یارانش پرداخته و اوصاف ظاهر و باطن و عواطف و افکار و اعمال آنها را طی پنج صفت چنین بیان میکند: «و کسانی که با او هستند در برابر کفار سر سخت و شدیدند» (وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ).
و در دومین وصف میگوید: «و در میان خود مهربانند» (رُحَماءُ بَیْنَهُمْ).
در حقیقت عواطف آنها در این «مهر» و «قهر» خلاصه میشود، اما نه جمع میان این دو در وجود آنها تضادی دارد، و نه قهر آنها در برابر دشمن و مهر آنها در برابر دوست سبب میشود که از جاده حق و عدالت قدمی بیرون نهند.
در سومین صفت که از اعمال آنها سخن میگوید، میافزاید: «پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی» و همواره به عبادت خدا مشغولند (تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً).
این تعبیر عبادت و بندگی خدا را که با دو رکن اصلیش «رکوع» و «سجود» ترسیم شده، به عنوان حالت دائمی و همیشگی آنها ذکر میکند، عبادتی که رمز تسلیم در برابر فرمان حق، و نفی کبر و خود خواهی و غرور، از وجود ایشان است.
در چهارمین توصیف که از نیت پاک و خالص آنها بحث میکند، میفرماید:
«آنها همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند» (یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً).
نه برای تظاهر و ریا قدم بر میدارند، و نه انتظار پاداش از خلق خدا دارند،
ج4، ص488
بلکه چشمشان تنها به رضا و فضل او دوخته شده.
و در پنجمین و آخرین توصیف از ظاهر آراسته و نورانی آنها بحث کرده میگوید: «نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است» (سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ).
قرآن بعد از بیان همه این اوصاف میافزاید: «این توصیف آنان در تورات است (ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ).
این حقیقتی است که از پیش گفته شده و توصیفی است در یک کتاب بزرگ آسمانی که پیش از هزار سال قبل نازل شده است.
ولی نباید فراموش کرد که تعبیر «وَ الَّذِینَ مَعَهُ» (و کسانی که با او هستند) سخن از افرادی میگوید که در همه چیز با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بودند، در فکر و عقیده و اخلاق و عمل، نه تنها کسانی که همزمان با او بودند هر چند خطشان با او متفاوت بود.
سپس به توصیف آنها در یک کتاب بزرگ دیگر آسمانی یعنی «انجیل» پرداخته، چنین میگوید: «و توصیف آنها در انجیل، همانند زراعتی است که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و به قدری نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وا میدارد» (وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ).
در حقیقت اوصافی که در تورات برای آنها ذکر شده اوصافی است که ابعاد وجود آنها را از نظر عواطف و اهداف و اعمال و صورت ظاهر بیان میکند و اما اوصافی که در انجیل آمده بیانگر حرکت و نمو و رشد آنها در جنبههای مختلف است- دقت کنید.
آری! آنها انسانهائی هستند با صفات والا که آنی از «حرکت» باز نمیایستند.
همواره اسلام را با گفتار و اعمال خود در جهان نشر میدهند و روز به روز خیل تازهای بر جامعه اسلامی میافزایند.
ج4، ص489
سپس در دنباله آیه میافزاید: این اوصاف عالی، این نمو و رشد سریع، و این حرکت پر برکت، به همان اندازه که دوستان را به شوق و نشاط میآورد سبب خشم کفار میشود «این برای آن است که کافران را به خشم آورد» (لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ).
و در پایان آیه میفرماید: « (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است» (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً).
بدیهی است اوصافی که در آغاز آیه گفته شد ایمان و عمل صالح در آن جمع بود، بنابر این تکرار این دو وصف اشاره به تداوم آن است، یعنی خداوند این وعده را تنها به آن گروه از یاران محمد صلّی اللّه علیه و اله داده که در خط او باقی بمانند، و ایمان و عمل صالح را تداوم بخشند، و گر نه کسانی که یک روز در زمره دوستان و یاران او بودند، و روز دیگر از او جدا شدند و راهی بر خلاف آن را در پیش گرفتند، هرگز مشمول چنین وعدهای نیستند.
«پایان سوره فتح»
ج4، ص491
سوره حجرات [49]
اشاره
این سوره در «مدینه» نازل شده و 18 آیه دارد
محتوای سوره:]
در این سوره مسائل بسیار مهمی در ارتباط با شخص پیامبر و جامعه اسلامی نسبت به یکدیگر مطرح شده است.
بخشهای مختلف این سوره را این گونه میتوان خلاصه کرد:
بخش اول: آیات آغاز سوره است که آداب برخورد با پیشوای بزرگ اسلام پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله، و اصولی را که مسلمانان در محضر او باید به کار بندند، بیان میکند.
بخش دوم: مشتمل بر یک سلسله اصول مهم «اخلاق اجتماعی» است.
بخش سوم: دستوراتی است که مربوط به چگونگی مبارزه با اختلافات و درگیریهایی است که احیانا در میان مسلمانان روی میدهد.
بخش چهارم: از معیار ارزش انسان در پیشگاه خدا و اهمیت مسأله تقوا سخن میگوید.
بخش پنجم: روی این مسأله تأکید دارد که ایمان تنها به گفتار نیست بلکه باید علاوه بر اعتقاد قلبی، آثار آن در اعمال انسانی و در جهاد با اموال و نفوس آشکار گردد.
و بالاخره آخرین قسمت این سوره از علم خداوند و آگاهی او از همه اسرار نهان عالم هستی و اعمال انسانها سخن میگوید که در حقیقت به منزله ضامن اجراست برای تمام بخشهائی که در این سوره آمده است.
ج4، ص492
نامگذاری این سوره به سوره «حجرات» به تناسب آیه چهارم این سوره است که این کلمه در آن به کار رفته و تفسیر آن را به زودی خواهیم دانست.
فضیلت تلاوت سوره:]
در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله میخوانیم:
«هر کس سوره «حجرات» را بخواند به عدد تمام کسانی که خدا را اطاعت یا عصیان کردهاند ده حسنه به او داده میشود»! و در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام آمده است: «هر کس سوره حجرات را در هر شب یا هر روز بخواند از زائران محمد صلّی اللّه علیه و اله خواهد بود».
بدیهی است این همه حسنات به عدد مطیعان و عاصیان در صورتی است که اعمال هر یک از این دو را که در آیات این سوره منعکس است دقیقا در نظر بگیرد، و در آن بیندیشد، و مسیر خود را بر اولی منطبق و از دومی جدا سازد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.