آیه 23 سوره شوری: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
|||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''قربى''': قربى در قرابت نسبى به كار مىرود، الف و لام آن در آيه عوض از مضاف اليه و تقدير آن «قرباى» است يعنى قرابت من. | |
+ | *'''يقترف''': قرف و اقتراف در اصل به معنى كندن پوست از درخت و كندن پوست روى زخم است، به طور استعاره بر اكتساب، اقتراف گفتهاند در كار نيك باشد يا در كار بد.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص473</ref> | ||
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۳
<<22 | آیه 23 سوره شوری | 24>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این (بهشت ابد) همان است که خدا به بندگانی که ایمان آورده و نیکوکار شدند بشارت آن را داده است. بگو: من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودّت و محبّت مرا در حقّ خویشاوندان منظور دارید (و دوستدار آل محمّد باشید، که این اجر هم به نفع امت و برای هدایت یافتن آنهاست)، و هر که کاری نیکو انجام دهد ما نیز در آن مورد بر نیکوییش بیفزاییم که خدا بسیار آمرزنده گناهان و پذیرنده شکر بندگان است.
این است چیزی که خدا آن را به بندگانش که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، مژده می دهد. بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی جز مودّت نزدیکان را [که بنابر روایات بسیار اهل بیت ـ علیهم السلام ـ هستند] را نمی خواهم. و هر کس کار نیکی کند، بر نیکی اش می افزاییم؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و عطاکننده پاداش فراوان در برابر عمل اندک است.
اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [بدان] مژده داده است. بگو: «به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى در باره خويشاوندان.» و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد]، براى او در ثواب آن خواهيم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.
اين است آن چيزى كه خدا آن گروه از بندگانش را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، بدان مژده مىدهد. بگو: بر اين رسالت مزدى از شما، جز دوست داشتن خويشاوندان، نمىخواهم. و هر كه كار نيكى كند به نيكويىاش مىافزاييم، زيرا خدا آمرزنده و شكرپذير است.
این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند به آن نوید میدهد! بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم [= اهل بیتم]؛ و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکیاش میافزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- قربى: قربى در قرابت نسبى به كار مىرود، الف و لام آن در آيه عوض از مضاف اليه و تقدير آن «قرباى» است يعنى قرابت من.
- يقترف: قرف و اقتراف در اصل به معنى كندن پوست از درخت و كندن پوست روى زخم است، به طور استعاره بر اكتساب، اقتراف گفتهاند در كار نيك باشد يا در كار بد.[۱]
نزول
شأن نزول آیات 23، 24 و 25:
محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیهالسلام شنیدم که مى فرمود: انصار نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند: یا رسول الله ما به وسیله تو هدایت یافته ایم، از تو میخواهیم که مقدارى از اموال ما را که مورد احتیاج شما باشد، بگیرید سپس این آیه نازل گردید و فرمود که من براى رسالت و نبوت اجر و مزدى نمیخواهم جز مودت و دوستى با اهل بیت من.[۲]
محمد بن یعقوب کلینى بعد از سه واسطه از اسماعیل بن عبدالخالق نقل کند که گفت: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که از ابوجعفر الاحول سؤال فرمود که مردم بصره درباره این آیه چه مى گویند؟
ابوجعفر گفت: قربانت گردم، مى گویند: این آیه براى خویشاوندان پیامبر نازل شده است. فرمود: دروغ مى گویند، این آیه درباره ما به خصوص یعنى اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله امام على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین اصحاب کساء علیهمالسلام نازل گردیده است.[۳]
سعید بن جبیر از عبدالله بن عباس نقل کند که هنگامى که پیامبر به مدینه وارد شد و دین اسلام به استحکام و محکمى خود رسید. انصار گفتند: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله میرویم و به او مى گوئیم که اموال ما در اختیار او خواهد بود. هر قدر بخواهد مى تواند بدون هیچ رنج و زحمتى از اموال ما برگیرد لذا نزد پیامبر آمدند و درخواست خویش را معروض داشتند و آیه 23 نازل گردید و پیامبر پس از نزول آن را براى انصار قرائت کرد و فرمود: از شما مزد رسالت و نبوت جز دوستى اقربا و اهل بیت من نمیخواهم.
منافقین گفتند: محمد میخواهد ما را مطیع و ذلیل خویشاوندان و اقرباى خود بنماید سپس آیه 24 نازل گردید وقتى آیه مزبور را شنیدند به گریه افتادند و از گفتار خویش ابراز ندامت و پشیمانى نمودند سپس آیه 25 نازل گردید.
سدى گوید: مراد از اقتراف حسنه و انجام کار نیک در آیه مودت و دوستى آل محمد است.[۴]
امام حسن مجتبى علیهالسلام در خطبه اى که ایراد کرد، چنین فرمود: منظور خداوند از اقتراف حسنه و کار نیک انجام دادن در آیه «قُلْ لاأَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً» مودت و دوستى ما است[۵] و نیز امام حسن علیهالسلام بعد از شهادت پدر بزرگوارش خطبه اى ایراد کرد و فرمود: اى گروه مردم، کسانى که مرا مى شناسند، شناخته اند و کسانى که مرا نمى شناسند به آنها مى گویم من حسن فرزند رسول خدایم که نذیر و ترساننده بود و مردم را به سوى خداوند میخواند من فرزند آن چراغ فروزان نبوت و از اهل بیتى هستم که آیه تطهیر «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ» درباره او نازل شده و نیز فرزند کسى هستم که مودت و دوستى شما بر اهل بیت او واجب و لازم گردید و منظور خداوند از آیه «وَ مَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً» مودت و دوستى ما اهل بیت است.[۶]
سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتى که آیه 23 نازل شد. گفتند: یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانى هستند که مودت و دوستى آنها بر ما واجب گردیده است. فرمود: على و فاطمه و حسن و حسین[۷] و نیز سعید بن جبیر و ابن عباس گویند منظور از قربى در آیه آل محمّد مى باشند.[۸]
ابن عباس گوید: سبب نزول آیه 23 چنین بوده چون پیامبر در مدینه مالى نداشت و احتیاج وى به مال زیاد بود. انصار گفتند: این مرد از خویشاوندان ما است و در این شهر غریب است و خدا ما را بدست او هدایت بخشیده است و گاهى او را حقوقى پیش آید و او را چنان وسعتى در مال نیست که به آن قیام کند، بهتر است. براى او مالى جمع کنیم، رفتند و به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: سپس این آیه نازل گردید و نیز گویند که اهل مکه گفتند: این محمد براى اداى رسالت و نبوت خویش مزدى طمع دارد سپس این آیه نازل شد چنان که قتاده گوید و این بهتر است زیرا سوره شورى مکى است[۹] و نیز عبدالله بن عباس گوید: وقتى که آیه «قُلْ لاأَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً» نازل شد، عده اى از مردم گفتند: محمد میخواهد درباره اهل بیت خود به مردم سفارش کند و به یارى آنها برخیزد سپس آیه 24 به همین سبب نازل شد و در قبال این خیال که مى گفتند: محمد میخواهد مردم به اهل بیت وى رغبت حاصل کنند.
خداوند فرمود: اگر شما مى گوئید، پیامبر بر خدا دروغ بسته است خیال باطلى است سپس آیه 25 نازل شد فهمیدند که پیامبر از روى وحى گفته و از خود نگفته است لذا ترسیدند و پشیمان شدند و نزد پیامبر آمدند و توبه کردند و بدست و پاى رسول خدا صلی الله علیه و آله افتادند و ایمان تازه کردند.[۱۰]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23»
اين (فضل بزرگ) چيزى است كه خداوند به بندگانش، آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند بشارت مىدهد. (اى پيامبر! به مردم) بگو: من از شما بر اين (رسالت خود) هيچ مزدى جز مودّت نزديكانم را نمىخواهم و هركس كار نيكى انجام دهد، براى او در نيكويى آن مىافزاييم. همانا خداوند بسيار آمرزنده و قدردان است.
نکته ها
در آيه قبل خوانديم كه پاداش مؤمنان نيكوكار، باغهاى بهشتى و رسيدن به تمام خواستهها و فضل بزرگ پروردگار است. در اين آيه سخن از پاداش كسى است كه با هدايت خود صدها ميليون نفر را به اين باغها و خواستهها رسانده است، يعنى پيامبر اسلام.
اگر هديه يك شاخه گل تشكّر و پاداش لازم دارد، نجات بشريّت چه پاداشى خواهد داشت.
با نگاهى به قرآن مىبينيم كه شعار تمام انبيا اين بود كه ما جز از پروردگارمان پاداشى نمىخواهيم. در سوره شعراء از آيه 109 تا آيه 127، سخن حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعيب عليهم السلام و در سوره سبأ آيه 47، سخن پيامبر اسلام چنين است: مزد و پاداش من تنها بر خداوند است. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ»*
البتّه شكى نيست كه مراد انبيا اين بود كه ما پاداش مادى نمىخواهيم، ولى اطاعت كردن و
جلد 8 - صفحه 394
هدايت شدن شما را مىخواهيم، زيرا همه آنان پس از آنكه در سوره شعراء درخواست مزد را منتفى دانستند، به مردم سفارش تقوا و اطاعت از خداوند مىكردند. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»* پس انبيا پاداش مادى نمىخواهند، ولى مزد معنوى و هدايت مردم را خواهانند كه اين مزد در واقع به نفع خود مردم است، نظير اينكه استادى به شاگردش بگويد: من از تو مزدى نمىخواهم و پاداش من تنها يك چيز است و آن اينكه تو درس بخوانى كه در واقع اين پاداش براى شاگرد است.
مزد رسالت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله چيست؟ پيامبر اسلام نيز از مردم درخواست مزد مادى نداشت، ولى چندين مرتبه از طرف خداوند با كلمه «قُلْ» مأمور شد تا مزد معنوى را كه به نفع خود مردم است، از مردم تقاضا كند. «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ» «1»
اين مزد معنوى نيز در دو تعبير آمده است. يك بار مىفرمايد: من هيچ مزدى نمىخواهم جز آنكه هر كه خواست راه خدا را انتخاب كند، «إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا» «2» و يك بار در آيه مورد بحث كه مىفرمايد: «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» بنابراين مزد رسالت دو چيز است: يكى انتخاب راه خدا و ديگرى مودّت قربى. جالب آنكه در هر دو تعبير كلمه «إِلَّا» مطرح شده است، يعنى مزد من تنها همين مورد است.
با كمى تأمل مىفهميم كه بايد راه خدا و مودّت اهل بيت يكى باشد، زيرا اگر دو تا باشد، تناقض است، يعنى نمىتوان گفت: من فقط تابستانها مطالعه مىكنم و بار ديگر گفت: من فقط زمستانها مطالعه مىكنم. زيرا محصور بايد يك چيز باشد.
پيامبر اسلام از طرف خداوند يك بار مأمور مىشود كه به مردم بگويد: مزد من تنها انتخاب راه خداست و بار ديگر مأمور مىشود كه بگويد: مزد من فقط مودّت قربى است. در واقع بايد اين دو درخواست يكى باشد. يعنى راه خدا همان مودّت قربى باشد.
از طرفى مودّت با دو چيز ملازم است: يكى شناخت و معرفت، زيرا تا انسان كسى را نشناسد نمىتواند به او عشق بورزد. دوم اطاعت، زيرا مودّت بدون اطاعت نوعى تظاهر و رياكارى و
«1». سبأ، 47.
«2». فرقان، 57.
جلد 8 - صفحه 395
دروغ و تملّق است. پس كسانى كه دستورات خود را از غير اهل بيت پيامبر عليهم السلام مىگيرند، راه خدا را پيش نگرفتهاند. اين از ديدگاه قرآن.
امّا از نظر عقل. پاداش بايد همسنگ و هموزن عمل باشد. رسالت، جز امامت كه ادامه آن است هم وزنى ندارد، مزد رسالت ادامه هدايت است، مزد يك معصوم، سپردن كار به معصوم ديگر است. مزد عادل آن است كه زحمات او را به عادل ديگر بسپاريم.
عقل مىگويد: تا لطف هست بايد تشكّر نيز باشد و اگر امروز لطف پيامبر شامل حال ما شده و ما به اسلام هدايت شدهايم بايد مزد رسالتش را بپردازيم و اگر مزد رسالت، مودّت قربى است، امروز هم بايد قُربايى باشد تا نسبت به او مودّت و اطاعت داشته باشيم. آرى، امروز هم بايد نسبت به حضرت مهدى عليه السلام مودّت داشته و نسبت به او مطيع باشيم. مگر مىشود بگوييم مسلمانان صدر اسلام مأمور بودند مزد رسالت را بپردازند و نسبت به قربى مودّت داشته باشند، ولى مسلمانان امروز يا اين وظيفه را ندارند و يا قربايى نيست تا به او مودّت بورزند و مزد رسالت را بپردازند. البتّه مودّت حضرت مهدى عليه السلام در زمان غيبت، عمل به پيامهاى او و رفتن در راه كسانى است كه ما را به آنان سپرده است، يعنى فقهاى عادل و بى هوا و هوس.
عقل انسان از اينكه مودّت قربى پاداش پيامبرى قرار گرفته كه صدها ميليون نفر را به هدايت و سعادت و فضل كبير الهى رسانده مىفهمد كه قربى و كسانى كه مورد مودّت هستند، برترين افراد بشر و معصومند. زيرا هرگز مودّت گنهكار پاداش پيامبر معصوم قرار نمىگيرد. نمىتوان باور كرد كه مودّت افرادى گنهكار بر مسلمانان جهان در طول تاريخ واجب باشد و هيچ فرقهاى از مسلمانان (غير از شيعه) رهبران خود را معصوم نمىداند و هيچ فرد يا گروهى تا كنون نه براى امامان معصوم گناهى نقل كرده و نه براى آن بزرگواران استادى نام برده است.
عقل مىگويد: گذاشتن دست بشر در دست غير معصوم نه تنها ظلم به انسانيّت است، بلكه ظلم به تمام هستى است. زيرا هستى براى انسان آفريده شده (تمام آيات «خَلَقَ لَكُمْ»*، «سَخَّرَ لَكُمُ»* و «مَتاعاً لَكُمْ»* نشانهى آن است كه هستى براى انسان است) و انسان براى
جلد 8 - صفحه 396
تكامل واقعى و معنوى و خدايى شدن و آيا سپردن اين انسان با آن اهداف والا به رهبران غير معصوم، ظلم به او و ظلم به هستى نيست؟
اگر در روايات، رهبر معصوم و ولايت او زير بنا و پايه و اساس دين شناخته شده است، بنى الاسلام على خمس ... الولاية «1» و اگر حضرت على عليه السلام تقسيم كننده مردم ميان بهشت و دوزخ معرّفى شده است، «قسيم الجنة و النار» «2» و اگر نماز بى ولايت پذيرفته نمىشود، «3» و اگر مودّت اهل بيت حسنه است، «4» و اگر زيارت و توسّل به آنان سفارش شده، همه به خاطر همان جوهر كيميايى مودّت است.
زمخشرى و فخررازى كه از بزرگان اهل سنّت هستند، در تفاسير خود آوردهاند كه رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمودند:
«من مات على حب آل محمد مات شهيدا» هر كه با دوستى آلمحمّد از دنيا برود، شهيد است.
«من مات على حب آل محمد مات تائبا» هر كه با دوستى آل محمّد از دنيا برود، توبهكننده است.
«من مات على حب آل محمد مات مستكمل الايمان» هر كه با دوستى آل محمّد از دنيا برود، با ايمان كامل از دنيا رفته است.
«من مات على حب آل محمد مات على السنة و الجماعة» هر كه با دوستى آل محمّد از دنيا برود، طبق سنّت و سيره پيامبر از دنيا رفته است.
حال اين سؤال پيش مىآيد كه آيا مودّت بدون اطاعت، مىتواند هم وزنِ شهادت، مغفرت و ايمان كامل قرار گيرد؟
در همين تفاسير ذيل اين آيه حديثى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله آمده است كه:
«ألا و من مات على بغض آل محمد جاء يوم القيامة مكتوب بين عينيه آيس من رحمة الله»، آگاه باشيد، هركه با كينه و بغض آل محمّد بميرد، روز قيامت مىآيد در حالى كه ميان دو
«1». كافى، ج 2، ص 18.
«2». بحار، ج 7، ص 186.
«3». بحار، ج 27، ص 167.
«4». بحار، ج 43، ص 362.
جلد 8 - صفحه 397
چشم او نوشته شده: او از رحمت خداوند مأيوس و محروم است.
«ألا و من مات على بغض آل محمد مات كافرا» آگاه باشيد، هر كه با بغض آلمحمّد بميرد، كافر مرده است.
«ألا و من مات على بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة» هر كه با بغض آلمحمّد بميرد، بوى بهشت را استشمام نمىكند.
فخر رازى در تفسير خود آورده است: همين كه آيه مودّت نازل شد از پيامبر اكرم پرسيدند:
قربى چه كسانى هستند كه مودّت آنها بر ما واجب است؟
حضرت فرمودند: علىّ و فاطمه و فرزندانش، سپس اضافه مىكند كه حضرت فرمودند:
«فاطمة بضعة منى يؤذينى ما يؤذيها» فاطمه پاره تن من است هر كس او را اذيّت كند مرا اذيّت كرده و كيفر كسانى كه رسول خدا را اذيّت كنند، در قرآن چنين آمده است. «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً» «1»
در حديث مىخوانيم كه امام حسن عليه السلام در ذيل جملهى «وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً» فرمود: «اقتراف الحسنة مودتنا اهل البيت» «2» كسب نيكى، مودّت ما اهل بيت است.
پیام ها
1- بشارت خداوند بس بزرگ و عظيم است. «رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ- ما يَشاؤُنَ- الْفَضْلُ الْكَبِيرُ- ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ»
2- نشانه بنده خدا ايمان و عمل صالح است. «عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
3- رمز دريافت آن همه نعمت و بشارت، بندگى خدا و ايمان و نيكوكارى است.
عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا ...
4- مودت قربى مصداق روشن ايمان و عمل صالح است. يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ ... إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى
5- درخواست مزد از زبان خود سنگين است، لذا پيامبر مأمور مىشود از طرف
«1». احزاب، 57.
«2». تفاسير نمونه و صافى.
جلد 8 - صفحه 398
خداوند مزد خود را به مردم اعلام كند. قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ ...
6- مودّت بدون معرفت امكان ندارد. (پس مزد رسالت قبل از هر چيز شناخت اهل بيت پيامبر است سپس مودّت آنان) «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»
7- مودّت بدون اطاعت، ريا و تملّق است. (پس مودّت قربى يعنى اطاعت از آنان) «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»
8- قربى معصومند. زيرا مودّت گناهكار نمىتواند مزد رسالت قرار گيرد. «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»
9- مودّتى كه قهراً همراه با معرفت و اطاعت است تنها در اهلبيت مستقر است.
(كلمه «فى» رمز آن است كه جايگاه مودّت تنها اهلبيت است.) «فِي الْقُرْبى»
10- مودّت فى القربى، راهى براى كسب خوبىهاست. «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً»
11- مودّت اهل بيت عليهم السلام، برجستهترين حسنه است. «الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً»
12- مودّت قربى حسنه است. «مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً»
13- مودّت قربى سبب دريافت پاداش بيشتراست. «نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً»
14- دوستى اهل بيت پيامبر، زمينهى دريافت مغفرت است. إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى ...
إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ
15- خداوند قدردان كسانى است كه به وظيفه خود در مودت اهل بيت عمل مىكنند. «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 399
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23»
ذلِكَ: آن ثواب عظيم، الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ: آنست كه مژده مىدهد خداى تعالى، عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا: بندگان خود را آن كسانى كه ايمان آوردهاند، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجا مىآورند كارهاى شايسته و پسنديده تا به سبب آن سرور و بهجت در مراسم عبادت افزايند و در وظايف طاعت جدّ و جهد نمايند.
شأن نزول:
در كافى حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: بعد از رجوع حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله از حجة الوداع به مدينه، انصار خدمت حضرت عرض كردند: اى رسول خدا بدرستى كه خداوند بسيار نيكوئى فرمود به ما از تشريف آوردن شما و از ورود شما فرج داد بر دوستان ما و سرنگون نمود دشمنان ما را، و از حال به بعد بسيار بر شما وارد شوند و مال زياد نداريد تا بتوانيد از عهده مخارج آنان برآئيد، پس دشمنان بر شما شماتت كنند، آيا ميل داريد ثلث مال خود را به شما تمليك نمائيم تا بتوانيد عطا نمائيد به آنانكه از مكه مىآيند؟ حضرت جواب
«1» كفاية الموحدين، چاپ اسلاميه، ج 4، ص 383.
«2» كفاية الموحدين، چاپ اسلاميه، ج 4، ص 383.
جلد 11 - صفحه 417
نفرمود، انتظار وحى داشت، جبرئيل نازل، آيه شريفه آورد «1»:
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ: بگو اى پيغمبر مؤمنان را كه نمىخواهم از شما، عَلَيْهِ أَجْراً: بر تبليغ رسالت و احكام الهى مزدى و براى امر به معروف و نهى از منكر توقع جزائى از شما ندارم، إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى: مگر طلب مىكنم از شما دوستى كه ثابت و متمكن باشد در حق خويشان نزديك من، يعنى توقع دارم كه ذى القربى مرا دوست داريد و تعظيم ايشان را واجب شماريد.
نكته:
مودت از «ود» اصل آن از «وتد» كه ميخ باشد، يعنى محبتى مانند ميخ كه به ديوار فرو رود در سويداى قلب فرو رود كه تزلزل نيابد و متحرك نشود.
وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً: و هر كه كسب كند نيكى را، يعنى چيزى را كه موجب قربت باشد، نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً: زياد كنيم مر او را در آن حسنه نيكوئى، يعنى مضاعف سازيم ثواب آن حسنه را، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ: بدرستى كه خداى تعالى بسيار بسيار آمرزنده است مر بندگان را، جزا دهنده است طاعت مطيعان را به توفيه ثواب و تفضل نمودن بر ايشان زياده بر قدر استحقاق.
بيان:
تسميه مجازى به شكور بر سبيل مجازات است، يعنى حق تعالى معامله فرمايد با بندگان در جزاى اعمال همچون معامله شاكر در حق مطيع و محسن خود، اگرچه نفع طاعت به او سبحانه واصل نشود زيرا غنى على الاطلاق است.
تحقيق: در آيه شريفه سه مطلب است:
مطلب اول: اقسام محبت:
مودت و محبت از امور اضافى و اقسام مختلفه دارد: سببى، خلقى، التزامى، تكليفى.
محبت تكليفى آنست كه خداى تعالى كافه امت را تكليف و امر فرموده كه محبت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و ذريه معصومين او را در قلب و سينههاى خود جاى دهند به مرتبهاى كه محبت ايشان از نفس و مال و جان و اولاد و پدر و مادر خود بيشتر باشد، چنانچه:
«1» نور الثقلين، ج 4، ص 573، حديث 73 بنقل از كافى.
جلد 11 - صفحه 418
1- حديث نبوى- و الّذى نفسى بيده لا يؤمننّ عبد حتّى اكون احبّ اليه من نفسه و ابويه و اهله و ولده و النّاس اجمعين. فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: قسم به آن خدائى كه جان من به يد قدرت او است، ايمان نياورد البته البته بندهاى تا آنكه باشم من دوستتر به او از پدر و مادر و اهل و اولاد او و مردم تماما «1».
2- فرمود: احبّوا اهل بيتى بحبّى: دوست بداريد اهل بيت مرا به سبب دوستى من «2».
3- صواعق محرقه: ما من مؤمن إلّا و فى قلبه حبّ علىّ و اهل بيته: نيست هيچ مؤمنى مگر در قلب او دوستى على عليه السّلام و اهل بيت او باشد «3».
پس اين قسم از محبت واجب بلكه قبولى اعمال و رستگارى منوط به آن خواهد بود.
مطلب دوم: احاديث وارده در فضيلت آل محمد عليهم السّلام:
شمهاى از كتب عامه نقل شود «4»:
1- امام احمد ثعلبى از اكابر علماى عامه در تفسير خود در ذيل آيه مودت آورده كه: محبت و مودت اهل بيت طهارت از جمله اصول دين و اركان اسلام است، و هر كس خلاف اين عقيده داشته باشد كافر و از دين اسلام خارج و ناصبى مىباشد.
و دليل بر اين خبرى است كه عبد اللّه بن حامد اصفهانى به اسناد خود از جرير بن عبد اللّه بجلى روايت نموده و سيد ابى بكر بن شهاب الدين علوى در صفحه 45 از باب 4 «رشفة الصادى من بحر فضائل النبى الهادى» چاپ مطبعه اعلاميه مصر سال 1303 از تفسير ثعلبى و امام فخر رازى در صفحه 405 جلد
«1» رجوع شود: كتاب «سيرتنا و سنتنا سيرة نبينا و سنته- صلّى اللّه عليه و آله» تاليف مرحوم علامه امينى فضائل الخمسة من الصحاح السنة، چاپ 2 و 14 بيروت، ج 2، ص 90- 83.
«2» رجوع شود: كتاب «سيرتنا و سنتنا سيرة نبينا و سنته- صلّى اللّه عليه و آله» تاليف مرحوم علامه امينى فضائل الخمسة من الصحاح السنة، چاپ 2 و 14 بيروت، ج 2، ص 90- 83.
«3» رجوع شود: كتاب «سيرتنا و سنتنا سيرة نبينا و سنته- صلّى اللّه عليه و آله» تاليف مرحوم علامه امينى فضائل الخمسة من الصحاح السنة، چاپ 2 و 14 بيروت، ج 2، ص 90- 83.
«4» مراجعه شود به كتاب شواهد التنزيل (چ بيروت) ج 2 ص 130 تا 146. و ينابيع المودة (چ هشتم)، ص 106 باب 32. و احقاق الحق ج 14 ص 106 تا 115 (مستدرك احاديثى است كه درج 3 و ج 4 بيان كرده است)
جلد 11 - صفحه 419
هفتم تفسير كبير در ذيل آيه مودت از صاحب كشاف نقل نموده كه رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله فرمود:
من مات على حبّ آل محمّد مات شهيدا. ألا و من مات على حبّ آل محمّد مات مغفورا له. الا و من مات على حبّ آل محمّد مات تائبا. الا و من مات على حبّ آل محمّد مات مؤمنا مستكمل الايمان. الا و من مات على حبّ آل محمّد بشّره ملك الموت بالجنّة ثم منكر و نكير. الا و من مات على حبّ آل محمّد يزفّ الى الجنّة كما تزفّ العروس الى بيت زوجها. الا و من مات على حبّ آل محمّد فتح له بابان الجنّة. الا و من مات على حبّ آل محمّد جعل اللّه قبره مزار ملئكة الرّحمة الا و من مات على حبّ آل محمّد مات على السّنّة و الجماعة. الا و من مات على بغض آل محمّد جاء يوم القيمة مكتوبا بين عينيه آيس من رحمة اللّه. الا و من مات على بغض آل محمّد مات كافرا. الا و من مات على بغض آل محمّد لم يشمّ رائحة الجنّة.
هر كه بميرد بر دوستى آل محمد مرده است شهيد، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد مرده است آمرزيده، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد مرده است توبه كننده، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد مرده است مؤمن كامل الايمان، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد بشارت دهد او را ملك الموت به بهشت بعد منكر و نكير، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد مىرود به بهشت چنانچه مىرود عروس به خانه شوهرش، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد باز شود براى او دو درب به بهشت، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد قرار دهد خدا قبر او را مزار ملائكه رحمت، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد بميرد بر سنت و جماعت، آگاه باشيد هر كه بميرد بر بغض آل محمد مىآيد روز قيامت در حالتى كه نوشته شده به پيشانيش مأيوس از رحمت خدا، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دشمنى آل محمد بميرد كافر، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دشمنى آل محمد استشمام نكند بوى بهشت «1».
«1» فرائد السمطين (چ بيروت) ج 2 باب 49 ص 256- 255؛ و احقاق الحق ج 9 ص 486 حديث 88.
[پس از نقل حديث از تفسير ثعلبى مدارك ديگرى را نيز ذكر مىكند تا ص 490].
جلد 11 - صفحه 420
2- كواشى در تفسير خود موسوم به تبصره، از ضحاك و عكرمه از مشاهير مفسرين از پيغمبر روايت نموده كه فرمود: لا اسئلكم على ما ادعوكم اليه اجرا الّا ان تحفظونى فى قرابتى علىّ و فاطمة و الحسن و الحسين و ابنائهما:
من براى ارشاد شما بسوى حق و حقيقت مزدى نخواهم مگر آنكه حفظ نمائيد مقام مرا در اقارب من، يعنى براى خاطر من احترام نمائيد، و آنها حضرت على و فاطمه و حسن و حسين و اولاد ايشانند «1».
3- ابن حجر مكى در صواعق محرقه از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله:
من لم يعرف حقّ عترتى من الانصار و العرب فهو لإحدى ثلاث: إمّا منافق و إمّا ولد زانية و إمّا امرء حملت به امّه فى غير طهر:
كسى كه نشناسد حق عترت مرا از انصار و عرب، پس او يكى از سه چيز خواهد بود، يا منافق يا ولد الزنا يا ولد حيض است «2».
مطلب سوم: نزول آيه شريفه:
بخارى و مسلم در «صحيح» خود، امام ثعلبى در «تفسير»، امام احمد حنبل در «مسند»، طبرانى در «معجم الكبير»، سليمان بلخى حنفى در باب 32 «ينابيع الموده» از ابن ابى حاتم و حاكم و وسيط و واحدى، و «حلية الاولياء» حافظ ابو نعيم اصفهانى، و «فرائد» حموينى، ابن حجر مكى در ذيل آيه 14 «صواعق» از احمد، محمد بن طلحه شافعى در صفحه 8 «مطالب السئوال»، طبرى در «تفسير»، واحدى در «اسباب النزول»، ابن مغازلى شافعى در «مناقب»، محب الدين طبرى در «رياض»، مؤمن شبلنجى در «نور الابصار»، زمخشرى در «تفسير»، سيوطى در «در المنثور»، ابن عساكر در «تاريخ»، علامه سمهودى در «تاريخ المدينه»، فاضل نيشابورى در «تفسير»، قاضى بيضاوى در «تفسير»، امام فخر در «تفسير كبير»، سيد ابى بكر شهاب الدين علوى در صفحه 22 تا صفحه 23 باب اول «رشفة الصادى من بحر فضايل نبى الهادى» از «تفسير بغوى» و ثعلبى و سيره ملا و مناقب احمد و كبير واسط طبرانى و سدى؛
«1» به نقل: شبهاى پيشاور، ص 67.
«2» به نقل: شبهاى پيشاور، ص 65.
جلد 11 - صفحه 421
شيخ عبد اللّه بن محمدبن عامر شيراوى شافعى در صفحه 5 كتاب «الاتحاف» از حاكم و طبرانى و احمد؛ جلال الدين سيوطى در احياء الميت از تفاسير ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه و معجم الكبير طبرانى. ابن ابى حاتم و حاكم عموم اكابر علماى عامه از ابن عباس «حبر امت» و ديگران نقل نموده كه: وقتى آيه «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» نازل شد، جمعى از اصحاب عرض كردند يا رسول اللّه نزديكان شما كيانند كه خدا واجب فرموده مودت و دوستى آنها را بر ما؟ فرمود: ايشان حضرت على و فاطمه و حسن و حسين و پسران ايشان هستند عليهم السّلام «1».
اين مطلب مجملى بود از نقل عامه، و اما خاصه هم بسيار است:
1- در كافى- از حضرت باقر عليه السّلام سؤال شد از اين آيه، فرمود:
ايشان ائمهاند «2».
2- حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمود اهل بصره چه مىگويند در اين آيه؟ عرض كردند: قرابتى براى رسول خدا نيست. فرمود: دروغ گويند بدرستى كه جز اين نيست نازل شده در حق ما خاصه در اهل بيت حضرت على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام اصحاب كساء «3».
3- در محاسن- از حضرت باقر عليه السّلام از اين آيه سؤال شد، فرمود:
آن به خدا قسم فريضه است از جانب خدا بر بندگان براى حضرت محمد در اهل بيت او. «4»
شأن نزول:
چون آيه «وجوب مودت آل رسول» نازل شد، جمعى كه در اعتقاد راسخ نبودند، حضرت را متهم ساختند به اينكه مراد او اينست كه مردم را به اهل بيت خود ترغيب كند تا در حكومت و امامت مطيع ايشان شوند. حق تعالى بر رد قول آنها فرمود: نه چنان است كه ايشان گمان مىبرند كه پيغمبر اين سخن را بر
«1» در اين مورد رجوع شود: فضايل الخمسة، چاپ بيروت 1402 بيروت، ج 1، ص 311- 306.
«2» برهان ج 4 ص 121 حديث 1.
«3» برهان ج 4 ص 122 حديث 2.
«4» نور الثقلين، ج 4 ص 571 حديث 62 بنقل از محاسن.
جلد 11 - صفحه 422
خدا افترا نموده؛
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «21» تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «22» ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23» أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «24» وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ «25»
ترجمه
آيا براى آنها شريكهائى است كه آئين نهادند براى آنها از دين چيزى را كه اذن نداد بآن خدا و اگر نبود وعده فصل خصومت در قيامت هر آينه حكم شده بود ميانشان و همانا ستمكاران براى آنان عذابى است دردناك
ميبينى ستمكاران را ترسندگان از آنچه كسب كردند و آن واقع شونده است بر آنها و آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته در مرغزارهاى خرمى از بهشتها باشند براى ايشان است آنچه ميخواهند نزد پروردگارشان اين است آن تفضل بزرگ
آنست آنچه مژده ميدهد خدا بندگانش را آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته بگو نمىخواهم از شما بر آن مزدى مگر دوستى در باره نزديكانم را و هر كه كسب كند خوبى را مىافزائيم براى او در آن خوبى خوبى را همانا خداوند آمرزنده شكرپذير است
يا آنكه ميگويند بست بر خدا دروغى را پس اگر بخواهد خدا مهر مينهد بر دلت و محو ميكند خدا باطل را و ثابت ميگرداند حق را بسخنان خود همانا او است دانا بآنچه در سينهها است
و او است آنكه مىپذيرد توبه را از بندگانش و مىگذرد از بديها و ميداند آنچه را بجا مىآوريد.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان مبناى دين اسلام كه كتاب خدا و ميزان عدل الهى است ميفرمايد كه آيا اين كفار شريكهائى در عقايد و اعمال دارند كه براى آنان دينى بدون دستور الهى وضع نمودند يا بتها كه اينها آنها را شريك خدا قرار دادند بچنين امرى اقدام نمودند در هر حال اگر مقدّر نشده بود فصل
جلد 4 صفحه 578
خصومت بين بندگان بحكم خدا در قيامت و وعده تأخير عذاب هر آينه حكم ميفرمود بين آنها و اهل حق بعذاب دنيا ولى عذاب اليم ستمكاران بخلق بخصوص انبيا و اوليا در آخرت مسلّم است خود آنها را هم مىبيند بينا كه از اعمال بدشان ترس دارند و البته نتيجه بد آن بآنها و اصل خواهد شد ولى اهل ايمان و اعمال صالحه در قطعات خرّم و مرغزارهاى با صفاى بهشتهاى عنبر سرشت مهيّا و آماده شده است براى ايشان آنچه را بخواهند از مأكول و مشروب و ملبوس و منكوح و منظور و مسموع در ظلّ لطف الهى و مهمانخانه حضرت احديّت كه بساط قرب و منزلت است و اين مزيّت بزرگ ابدى و فضيلت عظيم سرمدى است آن مزيّت و فضيلتى كه خداوند بندگان خوب خود را بشارت بآن داده است و بگو اى پيغمبر من براى هدايت نمودن شما را باين نعمت و رساندن شما را باين منزلت اجر و مزدى نميخواهم مگر دوستى و مودّت كسانم را آنانكه مورد علاقه و دوستى منندنه بيگانگان اگر چه از خويشاوندان باشند چون آنها از نزديكان من محسوب نميشوند و كسيكه در باره آنان بدوستى و قبول ولايت حسنهاى بجا آورد ما بر حسنه او حسنى مىافزائيم براى او تا برسد بحدّ كمال كه فوق آن حسنى نباشد و خداوند گناهان او را ميآمرزد و قدردانى و شكرگزارى از اعمال خوب او خواهد فرمود در كافى از امام باقر عليه السّلام در ذيل اين آيه نقل نموده كه فرمود كسيكه موالات نمايد با اوصياء از آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و متابعت كند آثار ايشانرا اين موجب شود كه افزوده گردد بر او ولايت انبياء گذشته و سابقين از اهل ايمان تا برسد ولايت ايشان بآدم على نبيّنا و آله و عليه السّلام و در چند روايت معتبر ديگر از آنحضرت و امام مجتبى و سجّاد (ع) اقتراف حسنه بمودّت اهل بيت و ائمه اطهار و تسليم امر ايشان و صدق در حديث از آنذوات مقدّسه تفسير شده است و بمقتضاى روايات متواتره از خاصّه و عامّه مراد از اقارب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه مودّت ايشان واجب و اجر رسالت است اهل بيت عصمت و طهارتند و مراد كليّه خويشاوندان نيست و در بعضى از روايات به اين معنى تصريح شده و در بعضى آنرا مخصوص باصحاب كساء و اولاد حضرت زهرا عليها السلام فرمودهاند و اينكه در مجمع از بعضى مفسّرين اهل سنّت نقل نموده كه مراد از اقارب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله قريشند واضح الفساد است چون
جلد 4 صفحه 579
بيشتر از تمام قبائل عرب آنها با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و عترت طاهره او و با مسلمانان و اسلام مخالفت و معاندت نمودند و اغلب با كفر و نفاق و عناد از دنيا رفتند چگونه ميشود مودّت آنها واجب و اجر رسالت باشد با آنكه غير از بنى هاشم ساير طوائف قريش براى دورى نسبت از صدق اقارب خارجند و نيز آنچه نسبت بجمعى از مفسّرين آنها داده كه مراد از قربى تقرّب بخدا در اعمال صالحه است بكلّى بى وجه و خلاف ظاهر آيه شريفه است چون تقرّب بخداوند در طاعت و اعمال صالحه وظيفه عبوديّت و حق الوهيّت است كه بايد بنده ادا نمايد ربطى باجر رسالت و حق تبليغ احكام و هدايت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ندارد كه بايد از امّت بآنحضرت ادا شود و معلوم است كه آيه در مقام اثبات حق زائدى است براى پيغمبر علاوه بر حق خدا كه ثابت و مسلّم بوده است و بنابر اين ظاهر آيه شريفه كه مؤيّد باخبار فريقين است همان است كه بدوا ذكر شد و در مجمع آنرا قول سوّم قرار و نسبت بائمه اطهار و اصحاب كبار داده است و ظاهرا اينمعنى نزد اماميّه متعيّن است و محلّ خلاف نيست و آنچه در شأن نزول اين آيه از عامّه و خاصّه نقل شده است بنظر حقير محتاج بذكر نيست چون هر پيغمبرى اين اظهار را در بدو دعوت بامّت خود نموده كه من از شما توقع مالى بر ارشاد و هدايت ندارم اجر من با خدا است پيغمبر اسلام هم اين اظهار را فرموده بود نهايت آنكه براى عظمت مقام عترت طاهره و وجوب حرمت ايشان خداوند باين بيان گوشزد فرموده كه اداء حق رسالت بمودّت عترت و ذريّه طاهره آنحضرت است و ظاهرا بعد از نزول اين آيه منافقين اين امّت تصوّر نموده و گفته باشند العياذ باللّه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم اين معنى را بخدا افترا بسته و مودّت اهل بيت بر امّت واجب نيست لذا خداوند بعد از استعجاب از قول آنها فرموده اگر بخواهد خدا كه فضل اهل بيت ظاهر نشود قلب تو را مهر ميكند از قبول وحى كه نتوانى بيان وجوب مودّت ايشانرا نمائى چون تو بدون وحى تكلّم نميكنى ولى خدا محو و نابود ميكند تصوّر و قول باطل آنها را و اثبات و احقاق ميكند حق و فضل اهل بيت را بكلمات خود و از باطن اهل نفاق آگاه است كه چه قصدهاى سوئى دارند و بعد از تو چه ظلمها و تعدّياتى باهل بيت خواهند نمود در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در ضمن حديث سابق كه در ذيل آيه سابقه
جلد 4 صفحه 580
گذشت و خداوند اراده فرمود كه اعلام كند به پيغمبر خود آنچه را مخفى نمودند منافقين در سينههاى خودشان پس نازل فرمود ام يقولون افترى على اللّه كذبا فان يشأ اللّه يختم على قلبك ميفرمايد اگر بخواهم حبس ميكنم از تو وحى را تا تكلّم ننمائى بفضل اهل بيت خود و نه بمودّت ايشان و فرموده و يمحو اللّه الباطل و يحقّ الحقّ بكلماته و مراد از حق ولايت اهل بيت است كه خدا احقاق آنرا ميفرمايد و مراد از عليم بذات الصّدور علم خداوند بعد اوت و قصد ظلم به ايشان است كه آنها در دلهاشان جاى داده بودند و ظاهرا بعد از نزول اين آيه و رسوا شدن منافقين حضرات پشيمان شدند و اظهار توبه و انابه نمودند و خداوند توبه آنها را ظاهرا قبول فرموده و از مقام توّابيّت و عفوّيّت خود بطور كلّى خبر داده چون مصلحت در طرد آنها نبوده و ضمنا اشاره فرموده است كه خداوند از اعمال آتيه شما آگاه است و ميداند كه توبه شما ظاهرى است و چه تعدّيات و ستمها از شما بر اهل بيت اطهار وارد خواهد شد و در عيون از سيّد الشهداء عليه السلام در ضمن حديثى كه بر طبق بعضى از روايات ديگر متعرّض شأن نزول آيه سابقه شده قريب به اين معنى راجع باين آيه ذكر گرديده و از ابن عبّاس نيز نقل شده است و آنچه در چند حديث معتبر راجع به آيه سابقه ذكر شده اجمالش آنستكه اصحاب تقاضا نمودند از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كه براى بعضى مصارف لازمه مقام سياست و شئون رياست كمك مالى از آنها قبول فرمايد تا موفّق باداء بعضى از حقوق آنحضرت شده باشند و او تأمّل فرمود تا آيه وجوب مودّت براى اداء اجر رسالت نازل گرديد و يعلم ما يفعلون بصيغه مغايب در ذيل اين آيه شريفه نيز قرائت شده است و در بعضى از روايات معتبره تصريح شده كه اين حق را كسى از اصحاب ادا ننمود مگر هفت نفر سلمان و أبو ذر و عمّار و مقداد بن اسود كندى و جابر بن عبد اللّه انصارى و بندهاى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و زيد بن ارقم اللّهم العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذالك اللّهم العنهم جميعا.
جلد 4 صفحه 581
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِي القُربي وَ مَن يَقتَرِف حَسَنَةً نَزِد لَهُ فِيها حُسناً إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23»
اينکه فضل بزرگ که روضات الجنات است و از براي آنها «ما يشاءون عند ربهم» است چيزي است که خداوند بشارت ميدهد بندگان خود را بكساني که ايمان آوردند و عمل صالح دارند بفرما من از شما اجري و مزدي طلب نميكنم مگر مودت و محبت ذي القربي را و كسي که بجا آورد حسنهاي زياد ميكنيم براي او نيكويي را محققا خداوند غفور و شكور است.
ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللّهُ عِبادَهُ که در آيه قبل بيان فرموده، امّا كدام بندگان را.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اما غير مؤمنين از عباد از كفّار و مشركين و ضالّين و مضلّين بشارت آنها عذاب جهنم است چنانچه ميفرمايد إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ لَهُم عَذابٌ شَدِيدٌ بِما
جلد 15 - صفحه 481
نَسُوا يَومَ الحِسابِ- ص 25- و اما مؤمن که اعمال صالحه چندان نداشته و آلوده به معاصي شده و لو عاقبت براي ايمانش نجات پيدا كند لكن اگر خطرات سيئات موجب زوال ايمانش نشود.
قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربي كلام در اينکه جمله در چند مقام واقع ميشود:
مقام اول- در اينكه در بسياري از آيات در حق انبياء تصريح دارد که ميگفتند ما از شما اجر نميخواهيم اجر ما با خدا است بعلاوه گفتيم که تبليغ بر انبياء واجب است و اجرت بر واجبات حرام است چرا در اينکه آيت اجرت قرار داده مودت ذوي القربي را.
جواب: اينکه معني اينست: مودت ذوي القربي دخيل در ايمان است و معني اينکه است که توقع از شما ايمان شماست و مودت، ذوي القربي محقق ايمانست لذا ميفرمايد قُل ما سَأَلتُكُم مِن أَجرٍ فَهُوَ لَكُم إِن أَجرِيَ إِلّا عَلَي اللّهِ- سبأ آيه 46-.
مقام دوّم: در مراد از ذوي القربي مفسرين عامه تأويلاتي دارند بعضي گفتند مراد ذي القربي شخصيت است يعني هر كس نسبت بارحام و خويشاوندان خود مودت داشته باشد بعضي گفتند مراد قريش هستند بعضي گفتند مراد اولاد عبد المطلب هستند لكن بضرورت دين اسلام و نص اخبار متواتره مراد اهل بيت پيغمبر (ص) علي و فاطمه و حسن و حسين (ع) و در بسياري از اخبار ائمه اطهار صلوات اللّه عليهم اجمعين هستند.
مقام سوّم: مسئله مودت و محبت غير از مسئله وصايت و خلافت و امامت است، مودت و محبت از ضروريات دين اسلام است و مخالف
جلد 15 - صفحه 482
آن مثل نواصب و خوارج از اسلام خارج هستند و احكام كفر بر آنها بار ميشود از نجاست بدن و وجوب قتل و عدم غسل و كفن و دفن و صلوة بر آنها و اما وصايت و امامت از ضروريات مذهب است و مخالف آن از ايمان خارج است و لو احكام اسلام بر آن بار است و از اينکه بيان تكليف عايشه و طلحه و زبير و اصحاب جمل و معاويه و اصحاب صفّين و يزيد و لشكر كربلا و بني اميه و بني عباس و اشباه آنها معلوم ميشود.
وَ مَن يَقتَرِف حَسَنَةً نَزِد لَهُ فِيها حُسناً در اخبار بسياري داريم تفسير فرموده اقتراف حسنه را به مودّت ذي القربي و البته اينکه افضل افراد است و آيه عموم دارد تمام حسنات را شامل است و معني ازدياد در آنها ممكن است توفيق باشد چنانچه در اخبار داريم که هر عبادتي مورث توفيق به يك عبادت ديگري ميشود و باعث قوت ايمان و رشد آن ميشود، و قلب را روشن ميكند و نعمتهاي الهي و تفضلات او را بر بنده زياد ميكند و اسباب خشنودي پيغمبر و ائمه اطهار و رضاي حق ميشود و بسا باعث ميشود که ديگران هم باو اقتداء كنند و غير اينها از فوائد بعكس معصيت که موجب سلب توفيق و زوال نعم و سياهي قلب و ضعف ايمان و نزول بليات و تسلط شيطان و غير اينها از مضارّ دنيوي و ممكن است ازدياد در مثوبات اخروي باشد که ميفرمايد مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها- انعام آيه 161- و غير اينها از آيات.
إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ هم گناهان را ميبخشد و هم عبادات را اجر كامل ميدهد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 23)
شأن نزول:
در تفسیر مجمع البیان شأن نزولی برای آیات 23 تا 26 این سوره از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله نقل شده است که حاصلش چنین است:
«هنگامی که پیامبر وارد مدینه شد و پایههای اسلام محکم گردید، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله میرسیم و عرض میکنیم: اگر مشکلات مالی پیدا شد این اموال ما بدون هیچ گونه قید و شرط در اختیار تو قرار دارد.
هنگامی که این سخن را خدمتش عرض کردند آیه (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً
ج4، ص340
إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)
نازل شد، و پیامبر صلّی اللّه علیه و اله بر آنها تلاوت کرد، آنها با خوشحالی و رضا و تسلیم از محضرش بیرون آمدند، اما منافقان گفتند: این سخنی است که او بر خدا افترا بسته، و هدفش این است که ما را بعد از خود در برابر خویشاوندانش ذلیل کند، آیه بعد نازل شد (أَمْ یَقُولُونَ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً)، و به آنها پاسخ گفت، پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنها تلاوت کرد، گروهی پشیمان شدند و گریه کردند و سخت ناراحت گشتند آیه سوم نازل گردید: (وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ).
پیامبر به سراغ آنها فرستاد و آنها را بشارت داد که توبه خالصانه آنان مقبول درگاه خداست.
تفسیر:
مودت اهل بیت علیهم السّلام پاداش رسالت است: به دنبال آیه قبل که پاداش مؤمنان را بیان میکرد در این آیه، برای بیان عظمت این پاداش بزرگ میافزاید: «این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند به آن نوید میدهد» (ذلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
بشارت میدهد تا رنجهای طاعت و بندگی و مبارزه با هوای نفس و جهاد در برابر دشمنان بر آنها سخت نیاید.
و از آنجا که ابلاغ این رسالت از سوی پیامبر بزرگوار اسلام صلّی اللّه علیه و اله گاه این توهّم را ایجاد میکرد که او چه اجر و پاداشی در برابر رسالت خود از مردم میطلبد به دنبال این سخن به پیامبر دستور میدهد: «بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم]» (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی).
دوستی ذوی القربی بازگشت به مسأله ولایت و قبول رهبری ائمه معصومین علیهم السّلام از دودمان پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میکند که در حقیقت تداوم خط رهبری پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و ادامه مسأله ولایت الهیه است و پر واضح است که قبول این ولایت و رهبری همانند نبوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله سبب سعادت خود انسانهاست و نتیجهاش به
ج4، ص341
خود آنها بازگشت میکند.
«احمد بن حنبل» در «فضائل الصحابه» با سند خود از سعید بن جبیر از عامر چنین نقل میکند: «هنگامی که آیه «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» نازل شد اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟
فرمود: «علی و فاطمه و دو فرزند آن دو، و این سخن را سه بار تکرار فرمود»!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص473
- ↑ تفسیر على بن ابراهیم.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن.
- ↑ تفاسیر ابوحمزه ثمالى و مجمع البیان.
- ↑ کتاب امالى از شیخ طوسى.
- ↑ کتاب مقاتل الطالبین از على بن حسین بن محمد اصفهانى.
- ↑ مسند احمد بن حنبل.
- ↑ صحیح بخارى جزء ششم و صحیح مسلم جزء پنجم.
- ↑ تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.
- ↑ تفسیر طبرانى.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.