قرائت (علم الحدیث): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{متوسط}}
 
{{متوسط}}
طریق تحمّل «قرائت»، عبارت است از خواندن حدیث نزد استاد و [[شیخ الحدیث]] كه از آن تعبیر به «[[عرض]]» شده است؛ زیرا [[راوی]] [[حدیث]]، قرائت خود را از حدیثی كه شنیده، بر استاد خود عرضه، و او استماع می‌كند.
+
{{بخشی از یک کتاب}}
[[شهید ثانی]] می‌گوید: فی القرائه علی الشیخ ... و یسمّی عند اكثر القدماء المحدّثین: العرض، لأنّ القاریء یعرضه علی الشیخ سواء كانت القرائه من حفظ الراوی أو من كتاب. [۳۵]
+
طریق [[تحمل حدیث|تحمّل]] «قرائت»، عبارت است از خواندن [[حدیث]] نزد استاد و [[شیخ (علم الحدیث)|شیخ]] حدیث که از آن تعبیر به «عرض» نیز شده است؛ زیرا راوی حدیث، قرائت خود را از حدیثی که شنیده، بر استاد خود عرضه، و او استماع می‌کند. [[شهید ثانی]] می‌گوید: فی القرائه علی الشیخ ... و یسمّی عند اکثر القدماء المحدّثین العرض، لأنّ القاریء یعرضه علی الشیخ سواء کانت القرائه من حفظ الراوی أو من کتاب.
  
'''مراتب قرائت حدیث'''
+
'''مراتب قرائت حدیث:'''  
قرائت حدیث نیز از نظر رتبه دارای مراحلی می‌باشد كه مهم‌ترین آن‌ها چنین است:
 
۱. قرائت و خواندن حدیث به واسطه راوی و شاگرد از متن كتاب برای استاد حدیث، به شكلی كه آن متن در اختیار استاد هم هست و ضمن خواندن، مقارنه و تطبیق انجام می‌شود و استاد متن و قرائت شاگرد را در پایان تأیید می‌كند.
 
۲. قرائت و خواندن حدیث به واسطه راوی و شاگرد از متن كتاب برای استاد حدیث، به شكلی كه استاد آن متن را به حافظه دارد و آن را مرور و سپس تأیید می‌كند.
 
۳. قرائت روایت به واسطه راوی از حفظ و استماع و تطبیق آن توسّط استاد از متن كتاب و تأیید آن.
 
۴. قرائت روایت به واسطه راوی از حفظ و استماع و تطبیق استاد نیز بر حافظه و تأیید آن توسّط استاد به جهت صحّت و درستی قرائت راوی.
 
در طریق تحمّل قرائت، غالباً از الفاظ ذیل استفاده می‌شود: «قرأت علی فلان» یا «قریء علیه و أنا أسمع فأقرّ الشیخ به». شهید ثانی می‌گوید:
 
«فی عبارات العرض و هی علی مراتب، الرتبه الأولی: و العباره عن هذه الطریق أن یقول الراوی إذا اراد روایه ذلك: قرأت علی فلان او قریء علیه و أنا أسمع فاقرّ الشیخ به، أی لم یكتف بالقرائه علیه و لا بعدم انكاره و لا باشارته بل تلفّظ بما یقتضی الاقرار بكونه مروبه. [۳۶]
 
در قرائت بر شیخ اگر نسخه و متن اصلی، در دست فرد موثّق دیگری است و شیخ هم آن را حفظ دارد و به هنگام قرائت راوی برای شیخ، آن فرد ثقه هم، قرائت آن راوی را استماع و سپس تأیید می‌كند، در این صورت، چنین طریقی از قرائت از اهمیّت بیشتری برخوردار است. در قرائت بر شیخ، رؤیت او شرط نیست، بلكه اطمینان به استماع و تأیید او كافی است.
 
  
== منبع ==
+
قرائت حدیث نیز از نظر رتبه دارای مراحلی می‌باشد که مهم‌ترین آن‌ها چنین است:  
[http://www.wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA_%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB%DB%8C#%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA ویکی فقه]
 
  
 +
۱. قرائت و خواندن حدیث به واسطه راوی و شاگرد از متن کتاب برای استاد حدیث، به شکلی که آن متن در اختیار استاد هم هست و ضمن خواندن، مقارنه و تطبیق انجام می‌شود و استاد متن و قرائت شاگرد را در پایان تأیید می‌کند.
 +
 +
۲. قرائت و خواندن حدیث به واسطه راوی و شاگرد از متن کتاب برای استاد حدیث، به شکلی که استاد آن متن را به حافظه دارد و آن را مرور و سپس تأیید می‌کند.
 +
 +
۳. قرائت روایت به واسطه راوی از حفظ و استماع و تطبیق آن توسّط استاد از متن کتاب و تأیید آن.
 +
 +
۴. قرائت روایت به واسطه راوی از حفظ و استماع و تطبیق استاد نیز بر حافظه و تأیید آن توسّط استاد به جهت صحّت و درستی قرائت راوی.
 +
 +
در طریق تحمّل قرائت، غالباً از الفاظ ذیل استفاده می‌شود: «قرأت علی فلان» یا «قریء علیه و أنا أسمع فأقرّ الشیخ به». شهید ثانی می‌گوید: «فی عبارات العرض و هی علی مراتب، الرتبه الأولی: و العباره عن هذه الطریق أن یقول الراوی إذا اراد روایه ذلک: قرأت علی فلان او قریء علیه و أنا أسمع فاقرّ الشیخ به، أی لم یکتف بالقرائه علیه و لا بعدم انکاره و لا باشارته بل تلفّظ بما یقتضی الاقرار بکونه مرویه.
 +
 +
در قرائت بر شیخ اگر نسخه و متن اصلی، در دست فرد موثّق دیگری است و شیخ هم آن را حفظ دارد و به هنگام قرائت راوی برای شیخ، آن فرد ثقه هم، قرائت آن راوی را استماع و سپس تأیید می‌کند، در این صورت، چنین طریقی از قرائت از اهمیّت بیشتری برخوردار است. در قرائت بر شیخ، رؤیت او شرط نیست، بلکه اطمینان به استماع و تأیید او کافی است.
 +
 +
==منابع==
 +
 +
*درسنامه درایه الحدیث، سید رضا مودب
  
 
{{الگو:اصطلاحات حدیثی}}
 
{{الگو:اصطلاحات حدیثی}}
 
[[رده:طرق تحمل حدیث]]
 
[[رده:طرق تحمل حدیث]]
 
[[رده:اصطلاحات حدیثی]]
 
[[رده:اصطلاحات حدیثی]]
 +
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۴


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

طریق تحمّل «قرائت»، عبارت است از خواندن حدیث نزد استاد و شیخ حدیث که از آن تعبیر به «عرض» نیز شده است؛ زیرا راوی حدیث، قرائت خود را از حدیثی که شنیده، بر استاد خود عرضه، و او استماع می‌کند. شهید ثانی می‌گوید: فی القرائه علی الشیخ ... و یسمّی عند اکثر القدماء المحدّثین العرض، لأنّ القاریء یعرضه علی الشیخ سواء کانت القرائه من حفظ الراوی أو من کتاب.

مراتب قرائت حدیث:

قرائت حدیث نیز از نظر رتبه دارای مراحلی می‌باشد که مهم‌ترین آن‌ها چنین است:

۱. قرائت و خواندن حدیث به واسطه راوی و شاگرد از متن کتاب برای استاد حدیث، به شکلی که آن متن در اختیار استاد هم هست و ضمن خواندن، مقارنه و تطبیق انجام می‌شود و استاد متن و قرائت شاگرد را در پایان تأیید می‌کند.

۲. قرائت و خواندن حدیث به واسطه راوی و شاگرد از متن کتاب برای استاد حدیث، به شکلی که استاد آن متن را به حافظه دارد و آن را مرور و سپس تأیید می‌کند.

۳. قرائت روایت به واسطه راوی از حفظ و استماع و تطبیق آن توسّط استاد از متن کتاب و تأیید آن.

۴. قرائت روایت به واسطه راوی از حفظ و استماع و تطبیق استاد نیز بر حافظه و تأیید آن توسّط استاد به جهت صحّت و درستی قرائت راوی.

در طریق تحمّل قرائت، غالباً از الفاظ ذیل استفاده می‌شود: «قرأت علی فلان» یا «قریء علیه و أنا أسمع فأقرّ الشیخ به». شهید ثانی می‌گوید: «فی عبارات العرض و هی علی مراتب، الرتبه الأولی: و العباره عن هذه الطریق أن یقول الراوی إذا اراد روایه ذلک: قرأت علی فلان او قریء علیه و أنا أسمع فاقرّ الشیخ به، أی لم یکتف بالقرائه علیه و لا بعدم انکاره و لا باشارته بل تلفّظ بما یقتضی الاقرار بکونه مرویه.

در قرائت بر شیخ اگر نسخه و متن اصلی، در دست فرد موثّق دیگری است و شیخ هم آن را حفظ دارد و به هنگام قرائت راوی برای شیخ، آن فرد ثقه هم، قرائت آن راوی را استماع و سپس تأیید می‌کند، در این صورت، چنین طریقی از قرائت از اهمیّت بیشتری برخوردار است. در قرائت بر شیخ، رؤیت او شرط نیست، بلکه اطمینان به استماع و تأیید او کافی است.

منابع

  • درسنامه درایه الحدیث، سید رضا مودب