آیه 95 سوره مائده: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۹۳: | سطر ۹۳: | ||
2- فلسفهى حلال و حرام بودن، هميشه ذاتى و مربوط به خود موارد نيست، بلكه | 2- فلسفهى حلال و حرام بودن، هميشه ذاتى و مربوط به خود موارد نيست، بلكه | ||
− | + | ----- | |
«1». تهذيب ج 5، ص 341. نورالثقلين، ج 1، ص 673. براى توضيح بيشتر در مورد كفّارهى شكار و احكام و خصوصيّات آن، به كتب فقهى و توضيح المسائل مراجعه شود. | «1». تهذيب ج 5، ص 341. نورالثقلين، ج 1، ص 673. براى توضيح بيشتر در مورد كفّارهى شكار و احكام و خصوصيّات آن، به كتب فقهى و توضيح المسائل مراجعه شود. | ||
سطر ۲۵۰: | سطر ۲۵۰: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | (آیه 95) | ||
+ | |||
+ | در این آیه با صراحت و قاطعیت بیشتر و بطور عموم فرمان تحریم صید را در حال احرام صادر کرده، می گوید: «ای کسانی که ایمان آورده اید؟ در حال احرام شکار نکنید» (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقتُلُوا الصَّیدَ وَ أَنتُم حُرُمٌ). | ||
+ | |||
+ | سپس به کفاره صید در حال احرام اشاره کرده، می گوید: «کسی که عمدا صیدی را به قتل برساند، باید کفارهای همانند آن از چهارپایان بدهد» یعنی، آن را قربانی کرده و گوشت آن را به مستمندان بدهد (وَ مَن قَتَلَهُ مِنکم مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ). | ||
+ | |||
+ | در اینجا منظور از «مثل» همانندی در شکل و اندازه حیوان است به این معنی که مثلا اگر کسی حیوان وحشی بزرگی را همانند شترمرغ صید کند، باید کفاره آن را شتر انتخاب کند و یا اگر آهو صید کند باید گوسفند که تقریبا به اندازه آن است قربانی نماید. | ||
+ | |||
+ | و از آنجا که ممکن است مسأله همانندی برای بعضی مورد شک و تردید واقع شود، قرآن در این زمینه دستور داده است که «باید این موضوع زیر نظر دو نفر از افراد مطلع و عادل انجام پذیرد» (یحکمُ بِهِ ذَوا عَدلٍ مِنکم). | ||
+ | |||
+ | و در باره این که این کفاره در کجا باید ذبح شود، دستور می دهد که به صورت «قربانی و «هدی» اهداء به کعبه شود و به سرزمین کعبه برسد» (هَدیاً بالِغَ الکعبَةِ). | ||
+ | |||
+ | سپس اضافه می کند که، لازم نیست حتما کفاره به صورت قربانی باشد، بلکه دو چیز دیگر نیز هر یک می توانند جانشین آن شوند، نخست این که «معادل پول آن را در راه اطعام مساکین مصرف کند» (أَو کفّارَةٌ طَعامُ مَساکینَ). | ||
+ | |||
+ | «و یا معادل آن روزه بگیرد» (أَو عَدلُ ذلِکَ صِیاماً). | ||
+ | |||
+ | «این کفارات به خاطر آن است که کیفر کار خلاف خود را ببیند» (لِیذُوقَ وَبالَ أَمرِهِ). | ||
+ | |||
+ | اما از آنجایی که هیچ حکمی معمولا شامل گذشته نمی شود، تصریح می کند که «خدا از تخلفاتی که در این زمینه در گذشته انجام داده اید، عفو فرموده است» (عَفَا اللّهُ عَمّا سَلَفَ). «و هر گاه کسی به این اخطارهای مکرر و حکم کفاره اعتنا نکند و باز هم مرتکب صید در حال احرام شود، خداوند از چنین کسی انتقام خواهد گرفت و خداوند تواناست، و به موقع انتقام می گیرد» (وَ مَن عادَ فَینتَقِمُ اللّهُ مِنهُ وَ اللّهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ). | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۰۹
<<94 | آیه 95 سوره مائده | 96>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای مؤمنان، در حال احرام صید را نکشید و هر کس آن را عمداً کشت مثل آن صید را از جنس چهارپایان، که به مثلیّت آن دو مؤمن عادل حکم کنند، به عنوان هَدْی به کعبه رساند یا چند مسکین را طعام دهد یا معادل آن روزه بدارد، تا بچشد عقوبت مخالفتش را. و خدا از گذشته درگذشت، ولی هر که دیگر بار (به مخالفت) باز گردد خدا از وی انتقام میکشد، و خدا مقتدر و انتقام کشنده است.
ای اهل ایمان! در حالی که در احرام [حج یا عمره] هستید، شکار را نکشید. و هر کس از شما عمداً آن را بکشد، کفّاره ای همانند آن از جنس چهارپایانِ [اهلی] بر عهده اوست؛ که [همانند بودن آن را] دو عادل از خودتان گواهی دهند، و به عنوان قربانی به [حریم] کعبه رسد، یا به کفّاره [آن شکار کشته شده معادل قیمت قربانی] به مستمندان طعام دهد، یا برابر تعداد مستمندی که طعام می دهد روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خدا از [گناه] کشتن شکارهایی که پیش از این حکم انجام گرفته، درگذشت. و هر که [پس از کفّاره دادن] به شکار کردن بازگردد، خدا از او انتقام می گیرد؛ و خدا توانای شکست ناپذیر و صاحب انتقام است.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، در حالى كه محرميد شكار را مكشيد، و هر كس از شما عمداً آن را بكشد، بايد نظير آنچه كشته است از چهارپايان كفارهاى بدهد، كه [نظير بودنِ] آن را دو تن عادل از ميان شما تصديق كنند، و به صورت قربانى به كعبه برسد. يا به كفاره [آن] مستمندان را خوراك بدهد، يا معادلش روزه بگيرد، تا سزاى زشتكارى خود را بچشد. خداوند از آنچه در گذشته واقع شده عفو كرده است، و[لى] هر كس تكرار كند خدا از او انتقام مىگيرد، و خداوند، توانا و صاحبانتقام است.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هرگاه كه در احرام باشيد شكار را مكشيد. هر كه صيد را به عمد بكشد جزاى او قربانى كردن حيوانى است همانند آنچه كشته است به شرط آنكه دو عادل از شما گواهى دهند و قربانى را به كعبه رساند، يا به كفاره درويشان را طعام دهد، يا برابر آن روزه بگيرد، تا عقوبت كار خود بچشد. از آنچه در گذشته كردهايد خدا عفو كرده است، ولى هر كه بدان باز گردد خدا از او انتقام مىگيرد، كه خدا پيروزمند و انتقامگيرنده است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفارهای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفارهای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی،) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام میگیرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
حرم: (بر وزن شتر) جمع محرم و آن كسى كه در حال احرام است. (مائده/ 1)
متعمّد: عمد: قصد. عامد و متعمد: كسى كه كار را دانسته و از روى عمد انجام دهد.
نعم: (بر وزن شرف) چهارپايان، مراد گاو، گوسفند و شتر است. (انعام ثلاثه) اين كلمه جمع است و از لفظ خودش مفرد ندارد.
هديا: هدى: قربانى مكه. در جاهاى ديگر اضحيه گويند.
عدل: برابرى. برابر. در اينجا معناى دوم مراد است.
ليذوق: ذوق: چشيدن. «ليذوق» تا بچشد.
وبال: كيفر و عذاب. وبل: شدت. وبال: كيفر و عقوبتى است كه بر انسان سنگين و سخت است.
سلف: (بر وزن شرف) گذشته و گذشتن. مصدر و اسم هر دو آمده است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
اين آيه در شأن ابواليسر نازل شد. نام وى عمرو بن مالك الانصارى بود و در سال حديبيه محرم بود و به گورخرى رسيد و آن را شكار كرد و با نيزهاى او را افكند و بكشت سپس اين آية نازل گرديد[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ «95»
جلد 2 - صفحه 373
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حال احرام، شكار را نكشيد، و هر كس از شما به عمد، شكارى را بكشد، كيفر و كفّارهاش كشتن نظير آن حيوان از چهارپايان است كه (به اين نظير بودن) دو شاهد عادل از ميان خودتان حكم كنند. (اين حيوان قربانى) هديهاى است كه به كعبه برسد (وآنجا ذبح شود) يا (به جاى قربانى) براى جبران آن (به شصت) فقير طعام بدهد يا برابر آن روزه بگيرد. (اين كفّارههاى سهگانه) براى آن است كه جزاى كار خود را بچشد. خداوند از گذشتهى شما (كه قانون كفّاره نيامده بود) گذشت و هر كس اين كار را تكرار كند، خداوند از او انتقام مىگيرد، و خداوند، شكستناپذير و انتقام گيرنده است.
نکته ها
كلمهى «حُرُمٌ» به معناى كسى است كه براى حج يا عمره، مُحرم شده است.
كلمهى «نعم» كه جمع آن «انعام» است، به شتر، گاو و گوسفند گفته مىشود.
كلمهى «مسكين» از «سكن»، به كسى گفته مىشود كه به خاطر تهىدستى و فقر، از مسكن خود خارج نمىشود وبه اصطلاح فقر او را از پا در آورده و خانهنشين كرده است.
امام صادق عليه السلام فرمود: «كفّارهى شترمرغ، شتر و كفّارهى الاغ وحشى، گاو و كفّارهى آهو، گوسفند و كفّارهى گاو وحشى، گاو اهلى است». «1»
پیام ها
1- امنيّت در حال احرام، حتّى براى حيوانات نيز بايد حفظ شود. «لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
2- فلسفهى حلال و حرام بودن، هميشه ذاتى و مربوط به خود موارد نيست، بلكه
«1». تهذيب ج 5، ص 341. نورالثقلين، ج 1، ص 673. براى توضيح بيشتر در مورد كفّارهى شكار و احكام و خصوصيّات آن، به كتب فقهى و توضيح المسائل مراجعه شود.
جلد 2 - صفحه 374
گاهى به اقتضاى شرايط زمانى و مكانى است، پس زمان و مكان، تاريخ و جغرافيا، در حكم الهى تأثير دارد. «وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
3- اسلام براى حالات خاص، دستورات ويژهاى دارد. «وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
4- قوانين اسلام براى همه است. «وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ»
5- خطرناكتر از خود تخلّف (عمل خلاف)، انگيزه و هدف و سوء قصد آگاهانه است. «مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً»
6- كيفر، بايد عادلانه باشد. «مِثْلُ ما قَتَلَ»
7- اسلام به هر مناسبتى به مسئلهى گرسنگان و فقرزدايى توجّه دارد. «طَعامُ مِسْكِينٍ»
8- حيواناتى كه در مكّه ذبح مىشوند، هديه هستند. «هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ»
9- دست مجرم را در انتخاب نوع جريمه (قربانى، اطعام، روزه) باز بگذاريم و شرايط مالى و توان جسمى او را ناديده نگيريم. فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ ... أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً
10- كيفر قانونشكنى به قدرى سنگين است كه اطعام شصت فقير يا گرفتن شصت روزه تنها گوشهاى از آن است، نه تمام آن. «لِيَذُوقَ»
11- اجراى قوانين، پس از ابلاغ رسمى آنهاست. «عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ» قانون موارد قبلى را شامل نمىشود.
12- در تكرار شكار، علاوه بر جريمه، انتقام و قهر الهى نيز وجود دارد. «وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ»
13- اصرار بر گناه و تكرار آن، بسيار خطرناك وعقوبت سختى در پى دارد. «وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ»
14- تهديدات الهى را جدّى بگيريم. فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ ... عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 375
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ (95)
بعد از آن در ذكر عقوبت دنيويه تعدى از حكم مذكور مىفرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ:
مكشيد حيوان برى را كه وحشى مأكول اللحم و غير آن، مگر آنچه خارج شده به دليل. وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ: و حال آنكه شما احرام گيرندگان باشيد به حج يا به عمره.
در تهذيب از حضرت صادق عليه السّلام مروى است وقتى محرم شدى پس
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 181
بپرهيز كشتن جنبنده را تماما إلّا افعى و عقرب و موش. «1» اما موش، پس آن مىدرد مشك آب را و ويران كند خانه را، و اما عقرب، پس بدرستى كه پيغمبر خدا كشيد دستش را به سنگ، گزيد او را عقربى؛ فرمود لعنت كند تو را خدا كه وانگذارى خوب و نه بدى را. و مار هر گاه اراده تو كند پس بكش او را، و اگر قصد تو نكرد قصد او نكن. و سگ و گرگ هر گاه قصد تو كنند بكش هر دو را، و اگر قصد تو نكرد قصد او نكن. و سگ سياه هار، پس بكش او را در هر حال، و بأسى نيست به رمى غراب «2» و حدئه «3» بر پشت شتر خود وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً: و هر كه بكشد آنصيد را از شما به عمد، يعنى داند كه محرم و قتل صيد بر او حرام است. مراد ابو البشر است كه در عام حديبيه حمار وحشى را به نيزه كشت عمدا و الا هر محرمى كه صيد بكشد از روى عمد و خطا فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ: پس بر او واجب است جزائى كه مانند آن چيزى باشد كه كشته است، يعنى فدا دهند مانند صيد خود مِنَ النَّعَمِ: از چهار پايان يعنى شتر و گاو و گوسفند يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ: جزا و فدائى كه حكم بدان كنند دو صاحب عدل از اهل ملت شما، يعنى دو مرد مسلمان كه عادل باشند و عارف، بگويند مماثل مقتول از چهار پا كدام است. در تهذيب از حضرت باقر عليه السّلام فرمود:
«عدل» رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و امام بعد از او باشد، حكم مىكند به آن، و اوست صاحب عدل. چون دانستى آنچه حكم فرموده به آن رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و امام، پس كافى است براى تو و سؤال نكن از آن. «4» هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ: در حالتى كه آن جزا قربانى باشد رسنده به كعبه، يعنى به حرم برند و آنجا ذبح كنند. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: كسى كه واجب شد
«1» تهذيب الاحكام، شيخ طوسى، جلد 5، صفحه 365، حديث 186- فروع كافى، جلد 4، كتاب الحجّ، صفحه 363، حديث 2 (روايتى كه مؤلّف در متن آورده است، با حديث كافى منطبق است و با حديث تهذيب تفاوت مختصرى دارد.)
«2» غراب كلاغ و زاغ را گويند.
«3» حدئه: زغن (از پرندگان شكارى)
«4» تفسير صافى، جلد 2، صفحه 88 (بنقل از تهذيب)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 182
بر او فداى صيد در حالت احرام، اگر حاج باشد، نحر كند آن را به منى؛ و اگر معتمر باشد نحر كند به مكه مقابل كعبه. «1» أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ: و واجب است بر او كفارهاى كه طعام دادن فقراء است تا بپوشد و رفع كند گناه او را.
اصحاب ما گفتهاند اگر محرم قتل چهارپا كند «شتر» بر او واجب است، و اگر عاجز شد قيمت آن را گندم خريده، شصت مسكين را طعام دهد هر يك را مدى.
و اگر تمام آنها را وفا نكند مجزى است و در صورت زياده، زايد بر شصت واجب نيست، بلكه زايد متعلق به اوست. أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً: يا برابر و مساوى آن اطعام روزه داشتن. در كافى- سؤال شد از حضرت صادق عليه السّلام محرمى كه صيد چهار پا يا الاغ وحشى نمايد. فرمود: بر او است شتر.
اگر قادر نبود اطعام شصت مسكين و با عدم قدرت روزه هيجده روز. و سؤال از صيد گاو. فرمود: بر او است گاو، اگر قادر نبود اطعام سى فقير، و الّا نه روز روزه. عرض شد صيد آهو. فرمود: بر اوست گوسفند، و الّا با عدم قدرت، اطعام ده فقير، و با عدم قدرت بر آن سه روز روزه. «2» لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ: اين جزاى مثل صيد يا اطعام يا صيام به جهت آنست كه تا بچشد سختى و وبال و سنگينى كار خود را، چه آن مزيت شدت تكليف است بسبب خروج او از طاعت. عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ: عفو فرمود خداى تعالى از آنچه گذشته كه محرم، قتل صيد مىكرده در جاهليت. وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ: و هر كه باز گردد به مثل اين عمل، پس انتقام كشد خداى تعالى از او. وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ: خداى متعال غالب است در حكم خود، صاحب انتقام از كسى كه اصرار مىكند در معصيت به قدر استحقاق، و جزاى اعمال ايشان.
«1» تهذيب، جلد 5، صفحه 373، حديث 212.
«2» فروع كافى، جلد 4، كتاب الحجّ، صفحه 385، حديث اوّل.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 183
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ (95)
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد نكشيد شكار را با آنكه شما محرم باشيد و كسيكه بكشد آنرا از شما عمدا پس جزائى است مانند آنچه كشته باشد از شتر و گاو و گوسفند كه حكم كند بآندو نفر داراى عدالت از شما در حاليكه قربانى و اصل بكعبه باشد يا كفارهئى است خوراك مسكينان يا برابر آن روزه تا بچشد نتيجه بد كارش را عفو فرمود خدا از آنچه گذشت و كسيكه بازگشت كند پس انتقام ميكشد خدا از او و خدا قوىّ صاحب انتقام است.
جلد 2 صفحه 271
تفسير
خداوند نهى فرموده از كشتن شكار در حال احرام و چون نهى وقتى حسن دارد كه بچيزى تعلق پيدا كند كه مردم بالطبع مرتكب ميشوند اكثر فقهاء اماميه اختصاص دادهاند حرمت را بحيوانات حلال گوشت زيرا از شكار حيوان حرام گوشت در حال احرام مسلمانان بالطبع اجتناب مينمودند و چندان حاجتى بنهى نداشتند علاوه بر آنكه حيوانات حرام گوشت نوعا درنده و گزندهاند و قتل آنها جائز بلكه در صورت خوف اضرار واجب است و چون شكار صادق نيست مگر بر حيوان غير اهلى فرمودهاند آنچه حرام است قتل حيوان وحشى اصلى است و كشتن امثال شتر و گاو و گوسفند و مرغ خانگى كه اهلى باشند و بواسطه عوارض خارجى وحشى شده باشند جائز است و از حيوانات حرام گوشت كشتن روباه و خرگوش و سوسمار و موش صحرائى و خارپشت جائز نيست و احوط اجتناب از قتل مطلق حيوان وحشى صحرائى است خواه حرام گوشت باشد خواه حلال گوشت مگر در صورت خوف ضرر از آنها كه مسلما جائز است و در اين مقام روايات زيادى وارد شده است كه حاصل آنها همان است كه بيان گرديد و كسيكه بكشد صيدى را كه كشتن آن جائز نباشد پس جزاء او و كفاره عملش گفتهاند آنستكه حيوانى از جنس شتر و گاو و گوسفند كه شامل بز هم ميشود بكشد كه دو نفر شاهد عادل شهادت بدهند كه اين فدا مانند آن صيد است در خلقت و بنظر حقير بايد كفاره بدهد كه پيغمبر (ص) يا امام (ع) حكم نمايند بآنكه تدارك گناه او بآنست و ثواب آن بميزان و مانند گناه قتل آنحيوانى است كه كشته است از جنس انعام يعنى حيوانات چرنده چنانچه در ذيل آيه اول اين سوره بيان شد و بنابر اين من النعم بيان ما قتل ميباشد نه مثل كه مفسّرين گفتهاند و مؤيد اين معنى است آنكه قتل حيوانات درنده كفاره ندارد اجماعا خواه رونده باشند و خواه پرنده و آنچه شهادت دو عادل در آن معتبر است امورى است كه محسوس و مشاهد باشد و در امور حدسيّه نظريّه شهادت عادل معتبر نيست و مماثلت حيوانى با حيوانى اگر محسوس باشد كه حاجت باستشهاد نيست و اگر معقول باشد كه شهادت در آن معتبر نيست علاوه بر آنكه خداوند تعيين مثل را موكول بحكم دو نفر عادل فرموده و وظيفه عادل شهادت است نه حكم و آن از وظائف پيغمبر (ص) يا امام (ع) يا نائب او است و ظاهر از هر وصفى واقعى آنست و عادل كامل واقعى معصوم است و ساير عدول عادل ظاهرى هستند زيرا راهى براى احراز عدالت واقعيه حقيقيه جز ادله عصمت نيست و باين
جلد 2 صفحه 272
جهت هر حيوانيكه كفاره آن بحكم معصوم (ع) بطور خصوص يا عموم تعيين شده است فقهاء اماميه بر طبق آن فتوى دادهاند و در موارديكه تعيين نشده است فرمودهاند بايد قيمت آنرا بدهد براى آنكه رجوع بقيمت هم در روايت صحيحه از معصوم (ع) رسيده است پس تعيين مثل يا قيمت با پيغمبر (ص) يا امام (ع) است و بعادل ظاهرى مربوط نيست چنانچه در تهذيب از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه عدل پيغمبر خدا است و بعد از او امام است كه حكم جزاء صيد را مىفرمايد و او است مراد بصاحب عدالت پس وقتى كه دانستى حكم پيغمبر (ص) و امام (ع) را كافى است براى تو ديگر از كسى سؤال منما و در بعضى از روايات اشاره شده است بآنكه رسم الف در كلمه ذوا عدل از خطاء كتّاب است گفته اند چون اگر الف ثابت باشد دلالت دارد بر آنكه حاكم بايد دو نفر باشد با آنكه مسلما حكم پيغمبر (ص) يا امام (ع) هر يك بتنهائى كافى است چون در هر عصرى حاكم يكنفر است و آن يا پيغمبر است يا امام حقير عرض مىكنم در ذيل آيه شريفه انّما وليّكم اللّه بيان شد كه ولايت امام در زمان پيغمبر در رتبه خود محفوظ است و معلوم است هر حكمى از پيغمبر صادر شود امام هم بر طبق آن حكم مينمايد پس اگر الف ثابت هم باشد محذورى ندارد با آنانكه ائمه اطهار عليهم السلام امر فرمودهاند كه قرآن را بطريق متعارف قرائت نمائيد و بر طبق آن عمل كنيد علاوه بر اين ظاهر آيه شريفه آنستكه حاكم دو عادل است نه آنكه بايد دو عادل باشد و اين منافى نيست با آنكه هر يك در يك زمان باشد و بمقتضاى روايات فرقى نيست در وجوب كفاره بين عمد و سهو و خطا و نسيان و جهل در مرتبه اول و در صورت تكرار اگر عالم و عامد باشد كفاره ندارد چون گناهش زيادتر از آنستكه باداء كفاره تدارك شود و بايد مورد انتقام الهى واقع شود و اگر عالم و عامد نباشد مانند دفعه اول است بايد كفاره بدهد اگر چه بعضى از فقهاء قائل به ثبوت كفاره شدهاند مطلقا ولى اقوى و اشهر همان است كه عرض شد و بنابر اين قيد عمد در آيه شريفه بملاحظه دفعه دوم است كه انتقام مخصوص بارتكاب عمدى است و با ساير اقسام ارتكاب فرق دارد اگر چه گفتهاند بملاحظه شأن نزول آيه است كه در بدو امر در باره متعمّد نازل شده است و بنظر حقير اعتبار مفهوم وصف وقتى است كه اگر ذكر آن براى اثبات حكم مخالف نباشد كلام لغو شود و در جائيكه از براى قيد نكته تصور بشود وصف مفهوم ندارد مثلا اگر بگويند مرد عالم را اكرام كن دلالت ندارد بر آنكه مرد غير عالم
جلد 2 صفحه 273
را اكرام مكن زيرا ممكن است ذكر علم براى ترغيب باكرام عالم باشد نه براى اثبات عدم وجوب اكرام غير عالم و در آيه شريفه علاوه بر آنكه صيد غالبا از روى عمد واقع ميشود و اصوليون گفتهاند در صورتى كه قيد غالبى باشد وصف مفهوم ندارد ممكن است ذكر قيد براى ترغيب بجز او كفاره باشد چون كسيكه عمدا گناهى بنمايد بيشتر مناسب است كه در مقام تدارك برآيد و نيز انتقام الهى و عصيان مخصوص بعامد است كه شامل جاهل مقصر هم ميشود پس نكته ذكر عمد در دفعه اول ترغيب بكفاره است و بيان اختصاص گناه كه لفظ جزا مشعر بآنست بعامد و در دفعه دوم بيان اختصاص جزاء عامد است بانتقام كه مشعر باثبات كفاره است براى غير آن (دقّت لازم است) در هر حال آن حيوانيكه براى فداء معيّن شده است اگر صياد محرم باحرام حج باشد بايد در منى بكشد و اگر محرم باحرام عمره باشد بايد در مكه بكشد و در هر صورت گوشت آنرا بايد تصدق بفقراء نمايد و از براى هر يك از انعام كه براى كفاره تعيين شده است بدل مخصوصى از طعام در صورت عجز از مبدل معيّن فرمودهاند و در صورت عجز از طعام ايام معدودى روزه تعيين نمودهاند و در بعضى از موارد بدل را استغفار قرار دادهاند مثلا در قتل شترمرغ گفتهاند بايد شتر نحر نمايد و در صورت عجز بايد شصت مسكين طعام دهد و در صورت عجز بايد شصت روز روزه بگيرد و در گاو وحشى گفتهاند بايد گاو اهلى ذبح نمايد و در صورت عدم امكان سى نفر طعام دهد و اگر مقدورش نباشد سى روز روزه بگيرد و در آهو بايد گوسفند قربانى نمايد و اگر ممكن نشود ده مسكين اطعام كند و اگر نتوانست ده روز روزه بگيرد و همچنين در قتل روباه و خرگوش و امثال كبوتر از پرندگان حلال گوشت و در صيد سنگخوار و درّاج و اشباه آن گفتهاند بايد برّه قربانى نمايد و در قتل سوسمار و خارپشت و موش صحرائى بزغاله و در گنجشك و قبرّه و سنگانه يك چارك طعام گفتهاند بايد بدهد و بدل كمتر از گوسفند را استغفار و توبه قرار دادهاند و در موارديكه بدل قربانى اطعام مينمايد گفتهاند قيمت قربانى را در گندم تعيين نمايد و بعدّه فقرائى كه در مقابل آن قربانى تعيين شده نفرى دو مد كه تقريبا نيم من تبريز است بدهد اگر زياد آمد بقيه از آن خودش است و اگر كم آمد ضررى بر او وارد نمىآيد و در صورت عجز از روزهاش بهمان اندازه كم ميشود خلاصه آنكه هر يك روز روزه بدل نصف صاع است و تمام اين خصوصيات بمقتضاى روايات ائمه اطهار
جلد 2 صفحه 274
عليهم السلام است كه دلالت دارد بر آنكه تعيين مثل و ترتيب كفارات اختيارش با معصوم است و مقصود از مماثلت همانستكه بدوا عرض شد نه آنچه مفسرين ذكر فرمودهاند و بايد در اين باب بكتب فقهيه مراجعه شود كه احكام و شرائط كفارات و ترتيب آنها مفصلا ذكر شده است و ظاهر آيه شريفه اگر چه تخيير است بين قربانى و اطعام و روزه ولى چون مقدار طعام بيان نشده و مقدار روزه در معادل آن تعيين شده و قبلا اهتمام بحكم هدى و احاله آن بمعصوم شده مشعر است كه اصل قربانى است و اطعام بدل آن و روزه بدل اطعام است و بيان همه با معصوم است و ظاهر اخبار ترتيب است چنانچه ذكر شد و بنابر اين كلمه او براى تقسيم و تنويع است و اكثر فقها فتوى بترتيب دادهاند و احتياط طريق نجات است و اللّه الموفق للصواب ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقتُلُوا الصَّيدَ وَ أَنتُم حُرُمٌ وَ مَن قَتَلَهُ مِنكُم مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحكُمُ بِهِ ذَوا عَدلٍ مِنكُم هَدياً بالِغَ الكَعبَةِ أَو كَفّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَو عَدلُ ذلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمرِهِ عَفَا اللّهُ عَمّا سَلَفَ وَ مَن عادَ فَيَنتَقِمُ اللّهُ مِنهُ وَ اللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ (95)
اي كساني که ايمان آورديد نكشيد صيد را و حال آنكه شما محرم هستيد و كسي که از شما بكشد در حال احرام صيد را عمدا پس جزاء و كفاره آن اينست که مماثل آن صيد را که كشته از نعم که شتر و گاو و گوسفند باشد فديه دهد و مماثلة را بايد دو نفر عادل از شما حكم كنند و بايد اينکه فديه و هدي را برسانيد بكعبه
جلد 6 - صفحه 471
يا مطابق قيمت آن انعام اطعام مساكين كنيد يا مطابق عدد اطعام و مساكين روزه بگيريد تا اينكه بچشيد و بال كار خود را خداوند از گذشته را عفو فرمود و كسي که باز اعاده كرد و صيد ديگري را كشت پس خداوند از او انتقام خواهد كشيد و خداوند قادر و صاحب انتقام است.
مسائل مربوطه باين آيه شريفه که بيان كفاره صيد را ميفرمايد بسيار مفصل است که در فقه متعرض شدهاند و نديدم كتابي در اينکه باب ابسط از جواهر در كتاب حج در مقصد ثاني از ركن ثالث که در لواحق است در احكام صيد بآنجا مراجعه فرمائيد بسط آن از وضع تفسير خارج است و ما تا اندازه استعداد خود بشرح آيه شريفه اكتفاء ميكنيم.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقتُلُوا الصَّيدَ وَ أَنتُم حُرُمٌ قتل صيد در دو مورد حرام است يكي بر شخص محرم که اينکه آيه بيان ميفرمايد که يكي از محرمات احرام صيد است چه در حرم باشد چه در خارج حرم و ديگر صيد حرم است چه محرم باشد چه محل و بر هر دو كفاره تعلق ميگيرد لكن كفاره اينکه دو مختلف است، و اگر محرم در حرم صيد كرد دو كفاره دارد يكي از جهت احرام و ديگر از جهت داخل حرم و بيانش ميآيد.
وَ مَن قَتَلَهُ مِنكُم مُتَعَمِّداً كفاره قتل صيد بر محرم دو قسم است يكي متعمد باشد و ديگر ناسي باشد، اما اگر متعمد باشد فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ اگر نعامه (شترمرغ) باشد كفاره آن يك شتر است و اگر حمار وحشي يا گاو وحشي باشد و امثال آنها كفارهاش يك گاو است و اگر آهو و بز كوهي و امثال آنها باشد كفارهاش گوسفند است و در اينجا فروع بسياري است مثل اينكه اگر صيد مماثل نداشته باشد مثل كبوتر و خرگوش و امثال اينها و اگر صيد حرام گوشت باشد مثل وحوش و طيور محرمة الاكل يا از هوام باشد مثل عقرب،
جلد 6 - صفحه 472
مار، مورچه و امثال آنها و اگر صغار از شترمرغ يا حمار يا گاو وحشي باشد يا آنكه حيواني باشد که هم در آب زندگي دارد و هم در خاك چون حيوان دريايي صيدش مانعي ندارد يا اگر تخم شترمرغ باشد جوجهدار يا بيجوجه و همچنين اگر دو نفر يا بيشتر يك صيد كردند يا يكي دلالت كرد و ديگري صيد نمود و همچنين اگر صيد را آسيبي رسانيد چشم او را كور كرد يا دست يا پاي او يا شاخ او را شكست يا آنكه پس از صيد كردن او را رها كرد يا صيد را رهانيد و غير اينها از فروع که تماما مذكور در فقه است و بحث در آن و اخبار وارده و اختلاف فتاوي بسيار طولاني ميشود و از وضع تفسير خارج ميشود.
يَحكُمُ بِهِ ذَوا عَدلٍ مِنكُم در بعضي از اخبار قرائت شده ذو عدل منكم و تفسير شده برسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار عليهم السلام، و ذوا عدل از خطاء كتاب وحي شمردهاند لكن مراد ظاهر سياهي که مرام ما است که تعدي نكنيم دو نفر عادل از اهل خبره تعيين مماثلت كنند در موارد اشتباه.
هَدياً بالِغَ الكَعبَةِ اگر در احرام عمره باشد بايد در مكه قرباني شود و اگر در احرام حج باشد در مني.
أَو كَفّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ به اينكه آن هدي که مماثل بوده قيمت كنند و آن قيمت را گندم خريداري كنند و بهر فقيري در بعض اخبار دارد يك مد و در بعضي دو مد از طعام بدهند تا شصت مسكين و اگر قيمت زيادتر باشد زائد لازم نيست.
أَو عَدلُ ذلِكَ صِياماً يعني مطابق عدد مساكين که اگر اطعام ميكرد روزه بگيرد تا دو ماه اگر بيشتر باشد لازم نيست و اختلاف شده بين علماء که هدي و اطعام و صيام واجب تخييري است چنانچه مشهور گفتند و مطابق با ظاهر آيه است که تعبير به او فرموده، و بعضي گفتند واجب ترتيبي است اولا هدي و اگر ممكن
جلد 6 - صفحه 473
نشد اطعام و اگر مقدور نيست صيام.
لِيَذُوقَ وَبالَ أَمرِهِ که خداوند تفضل فرموده که از عقوبت قيامت نجات پيدا كند عَفَا اللّهُ عَمّا سَلَفَ مراد قبل از نزول اينکه آيه شريفه است که اگر صيد كردند كفاره لازم نيست وَ مَن عادَ يعني متعمدا فَيَنتَقِمُ اللّهُ مِنهُ ديگر كفاره ندارد عقوبت آن را براي قيامت گذارده لكن اينکه مختص بصيد عمدي است و اما در غير صور عمد هر چه صيد مكرر شود كفاره هم مكرر ميشود.
وَ اللّهُ عَزِيزٌ قادر متعال ذو انتقام انتقام الهي سخت است مگر آنكه توبه كند و خداوند عفو فرمايد، اينکه حكم محرم که صيد كند چه در حرم باشد چه خارج از حرم.
اما حكم صيد حرم چه صياد محرم باشد يا محل فديه لازم است و بدل ندارد و اگر محرم در حرم صيد كرد هم كفاره بايد بدهد و هم فديه و فديه دم شات و در بعض حيوانات صدقه يك درهم يا نصف درهم يا ربع درهم باختلاف حيوانات و بحث در آنها و فروع متفرعه و اقسام حيوانات بسيار طولانيست صرف نظر ميكنيم.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 95)
در این آیه با صراحت و قاطعیت بیشتر و بطور عموم فرمان تحریم صید را در حال احرام صادر کرده، می گوید: «ای کسانی که ایمان آورده اید؟ در حال احرام شکار نکنید» (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقتُلُوا الصَّیدَ وَ أَنتُم حُرُمٌ).
سپس به کفاره صید در حال احرام اشاره کرده، می گوید: «کسی که عمدا صیدی را به قتل برساند، باید کفارهای همانند آن از چهارپایان بدهد» یعنی، آن را قربانی کرده و گوشت آن را به مستمندان بدهد (وَ مَن قَتَلَهُ مِنکم مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ).
در اینجا منظور از «مثل» همانندی در شکل و اندازه حیوان است به این معنی که مثلا اگر کسی حیوان وحشی بزرگی را همانند شترمرغ صید کند، باید کفاره آن را شتر انتخاب کند و یا اگر آهو صید کند باید گوسفند که تقریبا به اندازه آن است قربانی نماید.
و از آنجا که ممکن است مسأله همانندی برای بعضی مورد شک و تردید واقع شود، قرآن در این زمینه دستور داده است که «باید این موضوع زیر نظر دو نفر از افراد مطلع و عادل انجام پذیرد» (یحکمُ بِهِ ذَوا عَدلٍ مِنکم).
و در باره این که این کفاره در کجا باید ذبح شود، دستور می دهد که به صورت «قربانی و «هدی» اهداء به کعبه شود و به سرزمین کعبه برسد» (هَدیاً بالِغَ الکعبَةِ).
سپس اضافه می کند که، لازم نیست حتما کفاره به صورت قربانی باشد، بلکه دو چیز دیگر نیز هر یک می توانند جانشین آن شوند، نخست این که «معادل پول آن را در راه اطعام مساکین مصرف کند» (أَو کفّارَةٌ طَعامُ مَساکینَ).
«و یا معادل آن روزه بگیرد» (أَو عَدلُ ذلِکَ صِیاماً).
«این کفارات به خاطر آن است که کیفر کار خلاف خود را ببیند» (لِیذُوقَ وَبالَ أَمرِهِ).
اما از آنجایی که هیچ حکمی معمولا شامل گذشته نمی شود، تصریح می کند که «خدا از تخلفاتی که در این زمینه در گذشته انجام داده اید، عفو فرموده است» (عَفَا اللّهُ عَمّا سَلَفَ). «و هر گاه کسی به این اخطارهای مکرر و حکم کفاره اعتنا نکند و باز هم مرتکب صید در حال احرام شود، خداوند از چنین کسی انتقام خواهد گرفت و خداوند تواناست، و به موقع انتقام می گیرد» (وَ مَن عادَ فَینتَقِمُ اللّهُ مِنهُ وَ اللّهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.