ميرزا محمد قمى مشهدى: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
جز
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
شیخ محمد بن محمدرضا قمى مشهدى دانشمندى جامع نگر، ادیبى کوشا، [[فقیه|فقیهى]] پارسا، [[محدث|محدثى]] مورد اعتماد و از همه مهمتر، یکى از برجسته ترین مفسران دنیاى [[تشیع]] و صاحب تفسیر [[كنزالدقائق و بحر الغرائب (کتاب)|کنز الدقائق]] در اوایل قرن دوازدهم است. او در یکى از بهترین دوران شکوفایى تشیع یعنى عصر [[صفویه|صفویه]] زندگى مى کرد. این عالم بزرگ بر اثر تلاش فراوان توانست آثار متعدد و پر ارجى را تألیف کند که به نوبه خود، زینت بخش محافل علمى و مذهبى و چراغى فروزان براى معرفت جویان گردید.
  
 +
==زندگی‌نامه==
 +
از تاریخ تولد، وفات، اساتید و شاگردان مفسر قمى اطلاعات دقیقى در دست نیست؛ وی در خطه عالم پرور [[خراسان]] و در شهر مقدس مشهد دیده به جهان گشود و بعد از تحصیلات ابتدایى به کسب علوم و دانش هاى رایج و معارف الهى پرداخت. میرزا محمد قمى در اول تفسیرش، خود را چنین معرفى مى کند: «اما بعد: فیقول الفقیر الى رحمة ربّه الغنى میرزا محمد المشهدى بن محمدرضا بن اسماعیل بن جمال الدین القمى...»<ref> کنزالدقائق، ج ۱، ص ۲، چاپ وزارت ارشاد اسلامى.</ref> بر این اساس او اصالتاً اهل [[قم]]، اما تولد و نشو و نماى وى در [[مشهد]] مقدس بوده است. وى علاوه بر مقدمه تفسیر، در دیگر تألیفات خود نیز به این نکته اشاره دارد.<ref>مقدمه تفسیر کنزالدقائق؛ ریحانة الادب، ج ۵، ص ۳۲۰ و الذریعه، ج ۱۸، ص ۱۵۲.</ref>
  
 +
میرزا محمد قمى مشهدى با بزرگ ترین دانشمندان، محدثان، فقیهان و فیلسوفان سده یازده و دوازده همنشین بود. برخى از آنان عبارتند از: [[فیض کاشانی|ملا محمدمحسن فیض کاشانى]] (م ۱۰۹۱ ق)، [[علامه مجلسى|علامه محمدباقر مجلسى]] (م ۱۱۱۱ ق)، علامه محقق [[ملا محمدباقر سبزواری|ملا محمدباقر سبزوارى]]، صاحب ذخیرة المعاد فى شرح الارشاد (م ۱۰۹۱ ق)، [[شیخ حر عاملى|شیخ محمد بن حسن حر عاملى]]، صاحب [[وسائل الشیعه (کتاب)|وسایل الشیعه]] (م ۱۱۰۴ ق) و [[ملا خلیل قزوینی|ملا خلیل بن غازى قزوینى]] نویسنده شرح عدة الاصول و الصافى فى شرح الکافى (م ۱۰۸۹ ق). میرزا محمد قمى بر اثر معاشرت با این بزرگان و سایر دانشمندان برجسته معاصرِ خویش، به مقامات عالیه علمى و معنوى و کمالات روحانى نایل آمد.
  
 +
از گفته ها و نوشته هاى برخى از [[علم رجال|رجال]] شناسان معتبر و متبحر و مورد اطمینان همانند [[محدث نوری|محدث نورى]] در الفیض القدسى، [[سید محمدباقر موسوی خوانساری|محقق خوانسارى]] در [[روضات الجنات (کتاب)|روضات الجنات]] و [[حاج شیخ عباس قمی|محدث قمى]] در [[فوائد الرضویه (کتاب)|فوائدالرضویه]] و [[سید محسن امین|سید محسن امین]] در [[اعیان  الشیعه]]، برمى آید که این شخصیت قرآنى بیش ترین بهره ها را از خرمن فضل و دانش علامه مجلسى و فیض کاشانى برده و در سال ۱۱۰۷ به افتخار اخذ [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] از علامه مجلسى نایل آمده است.<ref> الذریعة، ج ۱۳، ص ۱۴۵.</ref>
  
'''علامه مفسر ميرزا محمد قمى مشهدى'''
+
==میرزای مشهدی در نگاه دیگران==
  
صاحب تفسير كنز الدقائق
+
*۱. [[حاج شیخ عباس قمی|محدث قمى]]: «این عالم جلیل از شاگردان [[علامه مجلسى]] است و علامه مذکور، ثناى بلیغى از او و از تفسیر او نموده است و او را اجازه داده است».<ref> فوائدالرضویه، ص ۶۱۸.</ref>
  
'''آشنايى اجمالى'''
+
*۲. [[محدث نوری|میرزا حسین نورى]]، صاحب [[مستدرک الوسائل (کتاب)|مستدرک الوسائل]]: «تفسیر کنز الدقائق از بهترین، جامع ترین و کامل ترین تفاسیر است و از [[تفسیر صافی (کتاب)|تفسیر صافى]] و [[نور الثقلین (کتاب)|نورالثقلین]] مفیدتر مى باشد».<ref> الفیض  القدسى، ص ۱۰۰.</ref>
  
شيخ محمد بن محمدرضا قمى مشهدى دانشمندى جامع نگر، اديبى كوشا، فقيهى پارسا، محدثى مورد اعتماد و از همه مهم تر يكى از برجسته ترين مفسران دنياى تشيع در اوايل قرن دوازدهم است. او كه در يكى از بهترين دوران شكوفايى تشيع يعنى عصر صفويه زندگى مى كرد، با بزرگ ترين دانشمندان، محدثان، فقيهان و فيلسوفان سده يازده و دوازده همنشين بود. برخى از آنان عبارتند از: ملا محمدمحسن فيض كاشانى (م 1091 ق)، علامه محمدباقر مجلسى (م 1111 ق)، علامه محقق ملا محمدباقر سبزوارى، صاحب ذخيرة المعاد فى شرح الارشاد (م 1091 ق)، شيخ محمد بن حسن حر عاملى، صاحب وسايل الشيعه (م 1104 ق) و ملا خليل بن غازى قزوينى(1) نويسنده شرح عده الاصول والصافى فى شرح الكافى (م 1089).
+
*۳. [[سید محمدباقر موسوی خوانساری|میرزا محمدباقر خوانسارى]]: «او دانشمندى فاضل و عالمى عامل، ادیبى جامع نگر، محدثى فقیه و مفسرى مطلع و مورد اطمینان مى باشد. او از چهره هاى والامقام در عصر علامه مجلسى، [[محقق سبزواری]] و [[فیض کاشانی|ملا محسن فیض کاشانى]] است».<ref> روضات الجنات، ج ۷، ص ۱۱۰.</ref>
  
ميرزا محمد قمى بر اثر معاشرت با اين بزرگان و ساير دانشمندان برجسته معاصرِ خويش، به مقامات عاليه علمى و معنوى و كمالات روحانى نايل آمد. از تاريخ تولد، وفات، اساتيد و شاگردان وى اطلاعات دقيقى در دست نيست؛ اما از گفته ها و نوشته هاى برخى از رجال شناسان معتبر و متبحر و مورد اطمينان همانند محدث نورى در الفيض  القدسى، محقق خوانسارى در روضات الجنات و محدث قمى در فوائدالرضويه و سيد محسن امين در [[اعيان  الشيعه]]، برمى آيد كه اين شخصيت قرآنى از علامه مجلسى و فيض كاشانى بيش ترين بهره ها را از خرمن فضل و دانش آن بزرگان برده و در سال 1107 به افتخار اخذ اجازه از علامه مجلسى نايل آمده است.(2)
+
*۴. [[شیخ حر عاملى]]، صاحب [[وسائل الشیعه (کتاب)|وسائل الشیعه]]: «مولانا محمد بن رضا قمى از فضلاى هم عصر ما است. او شرح منظومه اى در علم معانى و [[علم بیان|بیان]] دارد که در صد بیت تنظیم شده و به نام نجاح المطالب موسوم گردیده است».<ref> امل الآمل، ج ۲، ص ۲۷۲.</ref>
  
ميرزا محمد قمى در اول تفسيرش، خود را چنين معرفى مى كند: «اما بعد: فيقول الفقير الى رحمة ربّه الغنى ميرزا محمد المشهدى بن محمدرضا بن اسماعيل بن جمال الدين القمى...»(3) بر اين اساس او اصالتاً اهل [[قم]]، اما تولد و نشو و نماى وى در [[مشهد]] مقدس بوده است. وى علاوه بر مقدمه تفسير، در ديگر تأليفات خود نيز به اين نكته اشاره دارد.(4)
+
==فعالیت‌های علمی و فرهنگی==
  
مفسر قمى در خطه عالم پرور خراسان و در شهر مقدس مشهد ديده به جهان گشود و بعد از تحصيلات ابتدايى به كسب علوم و دانش هاى رايج و معارف الهى پرداخت.
+
===تألیف کتب فارسی و عربی:===
  
اين عالم بزرگ بر اثر تلاش و كوشش فراوان توانست آثار متعدد و پرارجى را تأليف كند كه اين آثار به نوبه خود، زينت بخش محافل علمى و مذهبى و چراغى فروزان براى دانش دوستان و معرفت جويان گرديد. در ميان تأليفات پرارج وى، تفسير بى نظير «كنزالدقائق» منزلت ويژه اى دارد.
+
از مهم ترین ویژگى هاى عصر [[صفویه]]، رشد و بالندگى فرهنگ اسلامى، شیعى و [[ایران|ایرانى]] است. در آن دوران، علما و دانشمندان فرصت یافتند تا [[احکام]] و معارف [[اسلام|دین اسلام]] به ویژه مذهب [[شیعه|شیعه]] را بسط و توسعه دهند و آموزه هاى فرهنگ [[اهل البیت|اهل بیت]] را در قالب موسوعه هاى بزرگ فقهى، حدیثى، تفسیرى همانند [[وسائل الشیعه (کتاب)|وسایل الشیعه]]، [[بحارالانوار]]، [[الوافى (کتاب)|الوافى]]، العوالم، [[مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (کتاب)|مرآةالعقول]]، [[روضة المتقين (کتاب)|روضةالمتقین]]، و تفسیرهاى [[البرهان (کتاب)|البرهان]]، [[نور الثقلین (کتاب)|نورالثقلین]] و [[كنزالدقائق و بحر الغرائب (کتاب)|کنزالدقائق]] تدوین و به دوستداران فرهنگ و معارف اهل بیت عرضه کنند. در این دوران علاوه بر تألیف متون دینى به زبان عربى، نهضت ترجمه کتاب هاى [[حدیث]] به زبان فارسى نیز شکل گرفت. دانشمندان و علماى عصر صفویه از این دوران طلایى استقبال کردند و هر کدام به سهمِ خویش از این فرصت براى اهداف اسلامى بهره گرفتند.  
  
'''شناخت زمان'''
+
میرزا محمد قمى مشهدى نیز با استفاده از فرصت بدست آمده، گذشته از تألیف کتاب [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، کتاب هاى مختلف علمى دیگرى به زبان هاى فارسى و عربى نگاشت و با پاسخ به شبهه ها و سؤالات به ایفاى نقش پرداخت. او که عالمى زمان شناس و نوگرا بود، به نیازهاى عصر خود توجه کامل داشت. عرضه بخشى از آثار به زبان فارسى، ریشه در همین ویژگى او دارد.
  
از مهم ترين ويژگى هاى عصر صفويه، رشد و بالندگى فرهنگ اسلامى، شيعى و ايرانى است. در آن دوران، علما و دانشمندان فرصت يافتند تا [[احكام]] و معارف دين اسلام به ويژه مذهب شيعه را بسط و توسعه دهند و آموزه هاى فرهنگ اهل بيت را در قالب موسوعه هاى بزرگ فقهى، حديثى، تفسيرى همانند وسايل الشيعه، [[بحارالانوار]]، الوافى، العوالم، مرآةالعقول، روضةالمتقين، و تفسيرهاى البرهان، نورالثقلين و كنزالدقائق تدوين و به دوستداران فرهنگ و معارف اهل بيت عرضه كنند.
+
او در دیباچه کتاب ستة ضروریه خویش مى نویسد: اما بعد، چنین گوید فقیر حقیر میرزا محمد بن محمدرضا القمى اصلاً، المشهدى مولداً و مسکناً که: این چند مسئله است که به اعتقاد فقیر مبناى [[ایمان]] است و به گوش خاص و عام رسانیدن آن لازم... آن مسائل را باید به زبان فارسى ترجمه کرد که همه کس بفهمند، تا موالیان [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام منتفع گردند و ثواب آن به روزگار فرخنده آثارِ آن نامدار عاید شود. مفسر قمى از جذابیت [[شعر]] و ادب غافل نبود و در مباحث علمى و تفسیرى و توضیح مقصودِ خویش، از آن بهره مى گرفت.
  
در اين دوران علاوه بر تأليف متون دينى به زبان عربى، نهضت ترجمه كتاب هاى [[حديث]] به زبان فارسى نيز شكل گرفت. دانشمندان و علماى عصر صفويه از اين دوران طلايى استقبال كردند و هر كدام به سهمِ خويش از اين فرصت براى اهداف اسلامى بهره گرفتند. ميرزا محمد قمى مشهدى نيز با استفاده از فرصت بدست آمده، گذشته از تأليف كتاب تفسير، كتاب هاى مختلف علمى ديگرى به زبان هاى فارسى و عربى نگاشت و با پاسخ به شبهه ها و سؤالات به ايفاى نقش پرداخت. او كه عالمى زمان شناس و نوگرا بود، به نيازهاى عصر خود توجه كامل داشت. و عرضه بخشى از آثار به زبان فارسى، ريشه در همين ويژگى او دارد.
+
===مقابله با اندیشه‌هاى انحرافى:===
  
او در ديباچه كتاب ستة ضروريه خويش مى نويسد: اما بعد، چنين گويد فقير حقير ميرزا محمد بن محمدرضا القمى اصلاً، المشهدى مولداً و مسكناً كه: اين چند مسئله است كه به اعتقاد فقير مبناى [[ايمان]] است و به گوش خاص و عام رسانيدن آن لازم... آن مسائل را به زبان فارسى كرد كه همه كس بفهمند، بيان نمود تا مواليان اميرالمؤمنين علیه‌السلام منتفع گردند و ثواب آن به روزگار فرخنده آثارِ آن نامدار عايد شود.
+
در هر عصرى عالمان متعهد وظیفه دارند که دین خداوند را از انحرافات نجات دهند و غبارها و زنگارها را از آن بپیرایند؛ چنان که حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام مى فرماید: «عُلَماءُ شیعَتِنا... مُرابِطُونِ فِى الثَغرِ الّذى  یلى اِبلیسُ وَ عَفاریتُه یمْنَعُونَهُم عَنِ الْخُرُوجِ لِضُعَفاءِ شیعَتِنا...؛ عالمان پیرو ما...، مرزبانانى هستند که لشکر [[شیطان|شیطان]] را از هجوم به مرزهاى ایمان و تسلط بر مستضعفان فکرىِ شیعیان ما باز مى دارند».<ref>عوالى اللآلى، ج ۱، ص ۱۸.</ref>
  
او همچنين كتاب هاى التحفة الحسينيه، سُلّم درجات الجنّه، تبيان سليمانى، معاد، رساله وجود و شرح [[زيارت]] رجبيه را به زبان فارسى منتشر نمود. مفسر قمى از جذابيت شعر و ادب غافل نبود و در مباحث علمى و تفسيرى و توضيح مقصودِ خويش، از آن بهره مى گرفت.
+
در این راستا، مفسر قمى در فرصت هاى مناسب به مقابله با کج اندیشى و انحرافات برمى خیزد. در زمان این مفسر عالى مقام «[[تصوف|صوفیه]]» بسیار فعال بودند و سعى داشتند تا در میان اقشار مختلف ملت مسلمان ایران نفوذ کنند. از این رو، این دانشمند گرانمایه در آثار خویش فساد عقیده و انحراف آنان را بیان مى دارد، به خصوص در تفسیر برخى آیات، به نکوهش و فساد آنان مى پردازد؛ از جمله در تفسیر [[آیه|آیه]] شریفه «اهدنا الصّراط المستقیم» بعد از نقل قولى از صوفیه، مى گوید: مخفى نماند این قول و [[تأویل|تأویلى]] که قبلاً گذشت و اقوال و آرایى که بر این گفته ها مبتنى باشد، همه بر اساس مذهب صوفیه بنا شده و از اصول فاسد و باطل مى باشد و غرض از نقل آن، توضیح بطلان آن بود.<ref> تفسیر کنزالدقائق، ج ۱، ص ۶۶.</ref> همچنین در تفسیر آیه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یقُولُ آمَنّا» باز هم بعد از نقل قولى از صوفیه، مى گوید: غرض از طرح این گونه مباحث، توجه دادن خوانندگان به آراى بى ارزش و اعتقادات گمراه کننده آنان است؛ چرا که حق با ضد خودش شناخته مى شود.
  
'''مقابله با انديشه هاى انحرافى'''
+
مفسر قمى در تفسیر خود گاهى جهت تکمیلِ مطالب خویش سخنانى را از اقوال صوفیه آورده و با عبارات کوتاهى سریعاً از آن ها رد مى شود گویا بطلان اعتقادات آنان را واضح تر از آن مى داند که نیاز به بررسى و پاسخگویى مفصل داشته باشد.<ref>مقدمه تفسیر کنزالدقائق.</ref>
  
در هر عصرى عالمان متعهد وظيفه دارند كه دين خداوند را از انحرافات نجات دهند و غبارها و زنگارها را از آن بپيرايند؛ چنان كه حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام مى فرمايد: «عُلَماءُ شيعَتِنا... مُرابِطُونِ فِى الثَغرِ الّذى  يَلى اِبليسُ وَ عَفاريتُه يَمْنَعُونَهُم عَنِ الْخُرُوجِ لِضُعَفاءِ شيعَتِنا...؛ عالمان پيرو ما...، مرزبانانى هستند كه لشكر شيطان را از هجوم به مرزهاى ايمان و تسلط بر مستضعفان فكرىِ شيعيان ما باز مى دارند».(5)
+
ما در این جا به نقل سخنى شیوا از [[امام هادى]] علیه‌السلام در مورد صوفیه و اعتقادات آنان بسنده مى کنیم: «محمد بن ابى خطاب مى گوید: در [[مسجدالنبى]] در حضور امام هادى علیه‌السلام نشسته بودیم. ناگاه جماعتى از صوفیان وارد مسجد شدند و به گرد هم حلقه زدند و به ذکر «لا اله الّا اللّه» مشغول گردیدند. امام هادى علیه‌السلام به ما رو کرده و فرمود: «به این دغل بازانِ ریاکار اعتنا نکنید؛ آن ها هم پیمانان شیاطین و ویرانگران بنیادهاى دین هستند. آن ها براى آسایش جسم پارسایى مى کنند. شب زنده دارى آن ها براى به چنگ آوردن غذاهاى چرب و شیرین است. عمرى را با ریاضت و سختى مى گذرانند تا فرصت گناهکارى بیابند. گرسنگى مى کشند تا به سفره ها و غذاهاى رنگین دست یابند. اذکار و اوراد آن ها براى فریفتن مردم و جلب دل هاى افراد احمق و ساده لوح است. کسى که به دیدار زنده و مرده آنان رود، گویى به دیدار شیطان و بت پرستان رفته است».<ref> سفینة البحار، ج ۵، ص ۱۹۹.</ref>
  
در اين راستا، مفسر قمى در فرصت هاى مناسب به مقابله با كج انديشى و انحرافات برمى خيزد. در زمان اين مفسر عالى مقام «صوفيه» بسيار فعال بودند و سعى داشتند تا در ميان اقشار مختلف ملت مسلمان ايران نفوذ كنند. از اين رو، اين دانشمند گرانمايه در آثار خويش فساد عقيده و انحراف آنان را بيان مى دارد، به خصوص در تفسير برخى آيات، به نكوهش و فساد آنان مى پردازد؛ از جمله در تفسير آيه شريفه «اهدنا الصّراط المستقيم» بعد از نقل قولى از صوفيه، مى گويد: مخفى نماند اين قول و تأويلى كه قبلاً گذشت و اقوال و آرايى كه بر اين گفته ها مبتنى باشد، همه بر اساس مذهب صوفيه بنا شده و از اصول فاسد و باطل مى باشد و غرض از نقل آن، توضيح بطلان آن بود.(6)
+
===حفظ فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام:===
  
همچنين در تفسير آيه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنّا» باز هم بعد از نقل قولى از صوفيه، مى گويد: غرض از طرح اين گونه مباحث، توجه دادن خوانندگان به آراى بى ارزش و اعتقادات گمراه كننده آنان است؛ چرا كه حق با ضد خودش شناخته مى شود.
+
این مفسر گرانقدر، در موارد متعددى از تفسیر خویش به دفاع از مقام [[ولایت]] پرداخته و آیاتى را که در مورد [[امام علی علیه السلام|على]] علیه‌السلام نازل شده، به نحو شایسته اى توضیح داده و [[شأن نزول]] آن را مستدل و محکم و در پرتو روایات [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام مطرح نموده است. به عنوان نمونه او در ذیل آیه ۵۵ [[سوره مائده]] که به آیه «ولایت» معروف است، مى نویسد: [[امام باقر]] علیه‌السلام در مورد آیه «اِنّما وَلیکمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالّذینَ آمَنُوا الذّینَ یقیمُونَ الصّلوةَ وَ یؤتُونَ الزّکوةَ وَ هُمْ راکعُونَ»<ref>  «رهبر و ولى شما تنها خدا و پیامبر او و ایمان آورندگانى هستند که نماز را اقامه مى کنند و در حال رکوع، زکات (و صدقه) مى دهند.</ref> مى فرماید: عده اى از [[یهود|یهودیان]] که در میان آنان چهره هاى شاخصى مانند عبدالله بن سلام، اسید بن ثعلبه، ابن یامین و ابن صوریا وجود داشتند و به تازگى مسلمان شده بودند، آن روز براى تقویت ایمان و پرسش سؤالاتى، به محضر پیامبر آمده بودند. آنان به [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله گفتند: اى پیامبر خدا! [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسى]] براى خودش [[یوشع بن نون]] را وصى قرار داد، وصى شما کیست؟ ولى و سرپرست ما مسلمانان بعد از تو چه کسى خواهد بود؟ در این هنگام بود که آیه ولایت بر پیامبر نازل گردید. بعد از نزول [[وحى]]، رسول خدا به حاضرین فرمود: برخیزید! آنان بلند شدند و به همراه پیامبر به مسجد رفتند. همزمان با ورود پیامبر اکرم، سائلى از مسجد خارج مى شد. پیامبر به سائل فرمود: اى سائل! آیا کسى به تو چیزى عطا کرد؟ گفت: بلى، این انگشتر را به من دادند. فرمود: آن را چه کسى به تو داد؟ او در حالى که به على علیه‌السلام که در حال [[نماز]] بود اشاره مى کرد، گفت: آن مردى که در حال نماز است، این انگشتر را به من بخشیده است. پیامبر دوباره پرسید: او در چه حالى آن را به تو داد؟ سائل گفت: او در حال نماز و موقع [[رکوع|رکوع]]، آن را به من عطا کرد. در این موقع صداى پیامبر به تکبیر بلند شد و جمعیت حاضر در مسجد با پیامبر همصدا شدند. بعد پیامبر به مردم فرمود: على بن ابى طالب بعد از من، ولى و سرپرست شما است. آنان گفتند: ما راضى و خشنود هستیم که خداوند پروردگار ماست و [[اسلام]] دین ما و محمد صلی الله علیه و آله پیامبر ما و على بن ابى طالب علیه‌السلام رهبر و امام ما است. در این هنگام آیه بعد نازل شد که: «وَ مَنْ یتَوَلّ اللّهَ وَ رَسوُلَهُ وَالّذینَ آمَنُوا فَاِنّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ؛<ref> [[سوره مائده]]، آیه ۵۶.</ref> و کسانى که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند (پیروزند؛ زیرا) حزب خدا پیروز و برتر است».  
  
مفسر قمى در تفسير خود گاهى جهت تكميلِ مطالب خويش سخنانى را از اقوال صوفيه آورده و با عبارات كوتاهى سريعاً از آن ها رد مى شود گويا بطلان اعتقادات آنان را واضح تر از آن مى داند كه نياز به بررسى و پاسخگويى مفصل داشته باشد.(7)
+
==آثار و تألیفات==
  
ما در اين جا به نقل سخنى شيوا از [[امام هادى]] علیه‌السلام در مورد صوفيه و اعتقادات آنان بسنده مى كنيم: «محمد بن ابى خطاب مى گويد: در [[مسجدالنبى]] در حضور امام هادى علیه‌السلام نشسته بوديم. ناگاه جماعتى از صوفيان وارد مسجد شدند و به گرد هم حلقه زدند و به ذكر «لا اله الّا اللّه» مشغول گرديدند. امام هادى علیه‌السلام به ما رو كرده و فرمود: «به اين دغل بازانِ رياكار اعتنا نكنيد؛ آن ها هم پيمانان شياطين و ويرانگران بنيادهاى دين هستند. آن ها براى آسايش جسم پارسايى مى كنند. شب زنده دارى آن ها براى به چنگ آوردن غذاهاى چرب و شيرين است. عمرى را با رياضت و سختى مى گذرانند تا فرصت گناهكارى بيابند. گرسنگى مى كشند تا به سفره ها و غذاهاى رنگين دست يابند. اذكار و اوراد آن ها براى فريفتن مردم و جلب دل هاى افراد احمق و ساده لوح است. كسى كه به ديدار زنده و مرده آنان رود، گويى به ديدار شيطان و بت پرستان رفته است».(8)
+
میرزا محمد قمى به علوم مختلف عصر خویش احاطه داشته و در مورد هر موضوعى رساله اى جداگانه نگاشته است. او بر موضوعاتى چون: علوم [[بلاغت]]، سیره و تاریخ، [[علوم قرآنى]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، [[کلام]]، [[فلسفه]]، علم [[حدیث|حدیث]]، [[صرف]] و [[علم نحو|نحو]]، [[فقه]]، [[دعا]]، [[زیارت]]، [[شعر]] و ادبیات احاطه داشته و آرائى را ابراز نموده است.
  
'''تفسير كنز الدقائق '''
+
در میان تألیفات پرارج مرحوم میرزا محمد قمى، تفسیر بى نظیر «[[كنزالدقائق و بحر الغرائب (کتاب)|کنزالدقائق]]» منزلت ویژه اى دارد. این [[تفسیر قرآن|تفسیر]] محصول سال ها تلاش و مطالعه در آثار [[قرآن|قرآنى]] به جاى مانده از گذشتگان و مجموعه اى از بهترین نظریات برگزیده و زیباترین آثار دانشمندان و مفسران قبل از وى است. مفسر قمى در تفسیر خویش، احادیث تفسیری را از [[تفسیر فرات (کتاب)|تفسیر فرات بن ابراهیم]]، [[تفسیر قمی (کتاب)|تفسیر قمى]]، [[تفسیر عیاشی (کتاب)|عیاشى]] و [[التبیان (کتاب)|تبیان]] [[شیخ طوسی]] نقل مى کند. [[علامه مجلسى]] در [[تقریظ]] خود بر این تفسیر مى نویسد: خداوند جزاى خیر دهد به عالم شایسته، دانشمند کامل، پژوهشگر ژرف نگر، جانشین زبردست گذشتگان، شخصیتى که دقیق ترین معانى علمى را با فکر تیزبین خود بدست مى آورد و گوهرهاى حقیقت را با رأى صائب خود استخراج مى کند.
  
اين تفسير محصول سال ها تلاش و مطالعه مرحوم ميرزا محمد قمى در آثار قرآنى به جاى مانده از گذشتگان و مجموعه اى از بهترين نظريات برگزيده و زيباترين آثار دانشمندان و مفسران قبل از وى است.
+
میرزا محمد مشهدى قمى علاوه بر تفسیر کنز الدقائق، تألیفات دیگرى نیز به دانش دوستان عرضه کرده است که مهم ترین آن ها عبارتند از:
  
[[علامه مجلسى]] در تقريظ خود بر اين تفسير مى نويسد: خداوند جزاى خير دهد به عالم شايسته، دانشمند كامل، پژوهشگر ژرف نگر، جانشين زبردست گذشتگان، شخصيتى كه دقيق ترين معانى علمى را با فكر تيزبين خود بدست مى آورد و گوهرهاى حقيقت را با رأى صائب خود استخراج مى كند، عالم مطلع، نيك اقبال و تربيت يافته مكتب اهل بيت، مولانا ميرزا محمد مؤلف اين تفسير. انشاءاللّه پيوسته تحت تأييدات پروردگار توانا موفق باشد. او اين تفسير را زيبا، متقن، باكمال دقت، پرفايده و بجا نوشته و آيات بينات [[قرآن]] را با روايات ائمه طاهرين علیه‌السلام تفسير نموده است. نكته هاى ناب معانى را از پوسته لفظ جدا نموده و سنت و كتاب را با هم تلفيق كرده است. او تمام تلاش خود را در تفسير خويش بكار گرفته و آنچه از اخبار و [[احاديث]] لازم بوده استخراج نموده است. او همچنين معانى لطيف و رازهاى ناگفته را به تفسير خويش افزوده و تفسير خود را پربار و پسنديده تر كرده است. خداوند او را از بركات ايمانش بهره مند گرداند و اهل ايمان را از تفسير وى بهره ور سازد و به او بهترين جزاى نيكوكاران را عطا فرمايد و با ائمه طاهرين صلوات الله عليهم اجمعين محشور بگرداند. روز عيد غدير مبارك 1102. محمدباقر بن محمدتقى.(9)
+
*۱. انجاح المطالب فى الفوز بالمآرب: این رساله در موضوع [[علم معانی|علم معانى]] بیان و به صورت منظوم بوده و با تحقیق آقاى السید الحسینى در شماره ۴ مجلّه «تراثنا» چاپ شده است. این منظومه چنین آغاز مى شود:
  
آقا جمال خوانسارى، زبده ترين استاد مجامع علمى شيعه در عصر صفوى و صاحب تأليفات گرانسنگ علمى و تحقيقى، در مورد ميرزا محمد قمى و تفسير وى مى نويسد: اما بعد، خداوند متعال با فضل كامل خويش به جناب مولا، دانشمند عارف، فاضل هوشيار، جامع فضايل اخلاقى، داناى به علوم و حكمت هاى بشرى، عالم به اسرار وحيانى و معارف قرآنى... مولانا ميرزا محمد - كه خداوند در هر زمينه اى ياور او باشد - همچنان كه خداوند به او توفيق تأليف چنين تفسير ارزشمندى را عنايت كرده است. وى در تأليف و گردآورى تفسير خويش از معتبرترين تفاسير و مشهورترين كتاب هاى حديث بهره برده است. اين تفسير همانند نامش گنجينه نكات دقيق و درياى گوهرهاى ناياب و ارزشمند است. هر خواننده اى كه با ديد حقيقت بين به آن نظرى بيفكند، با صدف هاى پر از مرواريدِ حقيقت مواجه خواهد شد. خداوند دانش پژوهان و مشتاقان معارف قرآنى را از ثمرات و معارف آن بهره مند گرداند و اين تفسير گرانسنگ را براى مؤلف فاضلش ذخيره آخرت قرار دهد. جمال الدين محمد بن حسين الخوانسارى . [[محرم]] الحرام، سنه 1107.(10)
+
الحمدلله و صلّى اللّه * على رسوله الذى اصطفاهُ
  
علامه شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]]، كتابشناس مشهور اسلامى، در مورد تفسير كنز الدقائق چنين مى گويد: اين تفسير همچون تفسير نورالثقلين در پرتو معارف [[اهل بيت]] علیهم‌السلام آيات قرآن را تفسير كرده است؛ اما از جهات متعددى بر نورالثَقلين برترى دارد؛ از جمله اين كه:
+
محمّدٍ و آله و سَلّما * و بعد قد احببت ان اُنَظّما
  
* 1. اسناد روايات را بيان مى كند؛
+
فى عِلْمَى البیان والمعانى * رُجوزةً لطیفه المعانى
  
* 2. ارتباط آيات ديگر را با آيه مورد تفسير روشن مى نمايد؛
+
ابیاتُها عن مائةٍ لم تزد * فَقُلْتُ غیرَ آمنٍ من حسد
  
* 3. نكات ادبى و اِعراب آيات مورد توجه قرار گرفته است؛
+
مصحح این منظومه در مقدمه مى گوید: اشعار لطیف، نظم روان، اختصار و جامع بودن این مجموعه توجه مرا به خود جلب نمود و چون در علوم بلاغت آن را از هر لحاظ زیبا و پسندیده تر دیدم، به تحقیق و احیاى آن علاقه مند شدم.<ref> تراثنا، ش ۴، ص ۲۰۹.</ref>
  
* 4. توضيح آيات را به طور مختصر و با شرح مزجى برآورده است و سپس به نقل روايات در مورد آن مى پردازد؛
+
*۲. التحفة الحسینیه: این کتاب به زبان فارسى و در آداب [[نماز]] و سایر عبادات، [[دعا|ادعیه]]، آداب سفره و به نام سلطان حسین صفوى نگاشته شده است.
  
* 5. گاهى نكاتى را برخلاف نورالثقلين مطرح مى نمايد.(11)
+
*۳. حاشیه بر [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزئل (کتاب)|کشاف]] زمخشرى؛
  
'''شيوه تفسيرى كنز الدقائق '''
+
*۴. حاشیه بر حاشیه [[شیخ بهایی|شیخ بهایى]] بر [[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|تفسیر بیضاوى]]؛
  
علاوه بر امتيازاتى كه علامه تهرانى فرموده است، در اين تفسير مزاياى ديگرى نيز مشاهده مى شود؛ مثلاً مباحث صرفى و نحوى، نقل و نقد اقوال ديگران، شناخت لغات، ارتباط الفاظ و آيات، توضيح الفاظ و مفرداتِ روايات و [[احاديث]] وارده در ذيل آيات، و بهره گيرى از اشعار برترين شعراى عرب همچون نابغه و كميت بن زيد اسدى.
+
*۵. جواب اعتراضات و شبهات علماى [[ماوراءالنهر]] در مورد شیعه؛
  
مفسر قمى در تفسير خويش، احاديث قرآنى را از تفسير فرات بن ابراهيم، تفسير قمى، عياشى و تبيان [[شیخ طوسی]] نقل مى كند. در مباحث تفسيرى از مجمع البيان، تفسير [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام، تفسير ابن مسعود و ابن عباس، كشاف، برهان، بيضاوى، الدرالمنثور، على بن ابراهيم و ديگران بهره مى گيرد. ميرزا محمد قمى در آغاز تفسير خويش، هدف از تأليف اين اثر ارزشمند را چنين بيان مى كند: من در گذشته، تعليقاتى بر تفسير مشهور علامه زمخشرى نگاشته بودم و آن را با دقت و حوصله مطالعه و بررسى نمودم. سپس حواشى علامه زبردست، شيخ بهاءالدين عاملى را مطالعه نموده و در مورد مطالب آن انديشيدم.  
+
*۶. تبیان سلیمانى: به زبان فارسى و [[تفسیر روایی|تفسیر روایى]] قرآن از اول تا [[سوره عنکبوت]] مى باشد.
  
آن گاه به نظرم آمد كه تفسيرى را كه حاوى اسرار ناشناخته [[قرآن]] و دربردارنده نكات جديد و بكر در مورد تأويل آيات آن باشد، در پرتو احاديث و روايات و گفتارهاى قرآنىِ [[ائمه اطهار]] علیهم‌السلام تأليف نمايم.
+
*۷. سته ضروریه: این کتاب نیز فارسى و در مورد معارف دینى و اعتقادى نگاشته شده است.
  
اين تفسير علاوه بر چاپ هاى قديمى، كه در 4 مجلد بزرگ بود، اخيراً در 11 جلد به همت نشر اسلامى و با تحقيقات آيت الله مجتبى عراقى منتشر شده است. همچنين وزارت ارشاد اسلامى نيز در اسفند 1366 آن را در 14 جلد و با تحقيقات آقاى حسين درگاهى منتشر و به جامعه قرآنى عرضه كرده است. ترجمه اين تفسير در زمان مفسر انجام شده است و بخش هايى از آن در كتابخانه آيت الله مرعشى و قسمتى ديگر در كتابخانه آستان قدس موجود است.
+
. سُلّم درجات الجنه فى معرفة فضائل ابى الائمه علیه‌السلام: ترجمه و شرح چهل [[حدیث]] در فضایل [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه‌السلام و به زبان فارسى است.
  
در يك كلام مى توان گفت، اين تفسير چكيده مهم ترين تفاسير اماميه و عصاره انديشه هاى قرآنى تا عصر مفسر قمى است. كنز الدقائق سرشار از عبارت هاى زيباى انوارالتنزيل بيضاوى، جمع بندى و نظم و ترتيب مجمع البيان طبرسى، نكات جذاب و دلنشين كشاف زمخشرى و حاشيه هاى [[شیخ بهایی]] و سايرين است كه مؤلف، با تجزيه و تحليل آن ها، بهترين نظرات را برگزيده و سپس انديشه هاى بديع خويش را بر آن ها افزوده، در نتيجه تفسيرى نفيس، جامع و جالب توجه پديد آورده است. به همين جهت در طول سه قرن گذشته تفسير كنز الدقائق مورد توجه قرآن پژوهان بوده است.(12)
+
. الفوائد الشارحه: منظومه اى در علم تصریف که براى پسرش اسماعیل در مشهد نوشته است.
  
'''حفظ ميراث جاويدان'''
+
*۱۰. شرح [[زيارت رجبيه|زیارت رجبیه]]: مفسر قمى این کتاب را در سال ۱۰۹۷ در مشهد مقدس تحریر کرده و در شرح مطالب، اول اعراب و آن گاه به ترتیب لغت، ترجمه و توضیح معنى را آورده است.
  
از دختر نيكوكار و خيرانديش مرحوم ميرزا محمد قمى وقفنامه اى به يادگار مانده است كه در سال 1111 نوشته شده و چون حاوى نكات قابل توجهى است، متن آن را نقل مى كنيم:
+
*۱۱. شرح [[صحیفه سجادیه]]: در سال ۱۰۹۱ در [[مشهد]] نگارش یافته است.
  
بسم  الله الرحمن الرحيم. الحمدلله الواقف على الضمائر، والصلوة على محمد و آله اولى البصائر، يوم تبلى السرائر. و بعد، وقف مؤبّد و حبس مخلّد نمود اِبتغاءاً لوجه اللّه و طَلَباً لِمَرْضاتِهِ، بنت مرحوم مغفور مبرور مولانان ميرزا محمد الشهير بخياط و مؤلف هذا الكتاب كه موسوم گرديده به كنزالدقائق و بحرالغرائب، بركافه مؤمنين و متوطّنين مشهد مقدس كه مطالعه و مباحثه نموده، در مثوبات و اجور واقف و مؤلف شريك بوده باشند و متولى وقف نمود ارشد و اصلح و اعلمِ اولادِ مرحومِ مشاراليه را بطناً عن بطنٍ، به نظارت حاجى الحرمين الشريفين حاجى محمدرفيع، و بَعْدَ وَفاتِهِ به تجويز اصلحِ اولاد موصى اليه؛ مشروط آن كه اگر متولى و ناظر خود در كار داشته باشند فَبِها وَ اِلّا به هر يك از صُلحا و زوّار ساكنين [[مشهد]] مقدس كه معتمد بوده باشند، بدهند و زياده از سه ماه نزد كسى نباشد، مگر به تجديد اذن؛ و از حصار بند مشهد مقدس بيرون نبرند و نفروشند و رهن ننمايند و هبه ننمايند. فَمَنْ بَدّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَانّما اِثْمُهُ عَلَى الّذينَ يُبَدّلُونَهُ اِنّ اللّهَ سَميعٌ عليمٌ.(13)(14)
+
*۱۲. کتاب صید و ذباحه: که موضوع آن فقه استدلالى است.
  
در اين وقفنامه علاوه بر آشنايى با متونِ انشائات 300 سال قبل ايران، دختر دورانديش مفسر عالى مقام شيعه به نكات جالبى اشاره كرده است كه از جمله آن ها توجه دقيق به [[احكام]] وقف - كه وسيله اى مطمئن براى حفظ آثار گذشتگان و ميراث مكتوب فرهنگ دين بوده است - و چگونگى بهره گيرى از آن در حفظ و نگهدارى تفسير گرانمايه قرآن، با توجه به امكانات نشر و پخش كتاب در سه قرن پيش است.
+
*۱۳. کاشف الغمه: در موضوع تاریخ و سیره و شرح حال پیشوایان [[معصوم]] و در ۱۴ بخش تنظیم شده و مؤلف در سال ۱۰۷۵ از نگارش آن در مشهد فراغت یافته است.
  
'''تأليفات ديگر'''
+
*۱۴. مراصد العصمة والضلاله: مصنف، این کتاب را در مقدمه کاشف الغمه معرفى نموده است.
  
ميرزا محمد مشهدى قمى علاوه بر تفسير كنز الدقائق، تأليفات ديگرى نيز به دانش دوستان عرضه كرده است كه مهم ترين آن ها عبارتند از:
+
*۱۵. معاد و حشر و نشر اجساد: میرزا محمد قمى این اثر را به زبان فارسى و در موضوع [[معاد]] به رشته تحریر درآورده است. او همچنین در این کتاب تحقیقى نیز در معنى [[کفر|کفر]] و [[ایمان]] انجام داده است. آغاز این اثر چنین است: «زیباترین کلام، در هر مرام، ذکر مَلِک عَلاّم است که رشحه اى از بحر رحمت او...».
  
* 1. انجاح المطالب فى الفوز بالمآرب: اين رساله در موضوع علم معانى بيان و به صورت منظوم بوده و با تحقيق آقاى السيد الحسينى در شماره 4 مجلّه «تراثنا» چاپ شده است. اين منظومه چنين آغاز مى شود:
+
*۱۶. رساله اى در وجود: این اثر، رساله اى فارسى است که در آن سخنان مولا رجبعلى در رساله معروفش به نام «اشتراک لفظى و معنوى در وجود» مورد نقد و نقض قرار گرفته است.
  
الحمدلله و صلّى اللّه × على رسوله الذى اصطفاهُ
+
*۱۷. تصحیح شواهد ابن ناظم: مصحح آن را در سال ۱۰۸۷ تصحیح و به شیخ لطف الله مشهدى رضوى اهدا نموده است.<ref>در بخش تألیفات از کتاب هاى الذریعه ج ۳، ۱۲، ۱۳، ۱۶؛ مقدمه تفسیر کنز الدقائق؛ ریحانة الادب ج ۵ و روضات الجنات، ج ۷ استفاده شده است.</ref>
  
محمّدٍ و آله و سَلّما × و بعد قد احببت ان اُنَظّما
+
==وفات==
  
فى عِلْمَى البيان والمعانى × رُجوزةً لطيفه المعانى
+
این کاوشگر معارف عالیه [[قرآن]] در نیمه اول قرن دوازدهم و در حدود سال ۱۱۲۵ قمری دار فانى را وداع گفته، به لقاءالله پیوست.
  
ابياتُها عن مائةٍ لم تزد × فَقُلْتُ غيرَ آمنٍ من حسد.
+
==پانویس==
 
+
[[رده:علمای قرن دوازدهم]]
مصحح اين منظومه در مقدمه مى گويد: اشعار لطيف، نظم روان، اختصار و جامعه بودن اين مجموعه توجه مرا به خود جلب نمود و چون در علوم بلاغت آن را از هر لحاظ زيبا و پسنديده تر ديدم، به تحقيق و احياى آن علاقه مند شدم.(15)
+
<references />
 
+
==منبع==
* 2. التحفة الحسينيه: اين كتاب به زبان فارسى و در آداب [[نماز]] و ساير عبادات، ادعيه، آداب سفره و به نام سلطان حسين صفوى نگاشته شده است.
 
 
 
* 3. حاشيه بر كشاف زمخشرى؛
 
 
 
* 4. حاشيه بر حاشيه شيخ بهايى بر تفسير بيضاوى؛
 
 
 
* 5. جواب اعتراضات و شبهات علماى ماوراءالنهر در مورد شيعه؛
 
 
 
* 6. تبيان سليمانى: به زبان فارسى و تفسير روايى قرآن از اول تا [[سوره عنكبوت]] مى باشد.
 
 
 
* 7. سته ضروريه: اين كتاب نيز فارسى و در مورد معارف دينى و اعتقادى نگاشته شده است.
 
 
 
* 8. سُلّم درجات الجنه فى معرفة فضائل ابى الائمه علیه‌السلام: ترجمه و شرح چهل [[حديث]] در فضايل اميرمؤمنان علیه‌السلام و به زبان فارسى است.
 
 
 
* 9. الفوائد الشارحه: منظومه اى در علم تصريف كه براى پسرش اسماعيل در مشهد نوشته است.
 
 
 
* 10. شرح [[زيارت]] رجبيه: مفسر قمى اين كتاب را در سال 1097 در مشهد مقدس تحرير كرده و در شرح مطالب، اول اعراب و آن گاه به ترتيب لغت، ترجمه و توضيح معنى را آورده است.
 
 
 
* 11. شرح [[صحيفه سجاديه]]: در سال 1091 در [[مشهد]] نگارش يافته است.
 
 
 
* 12. كتاب صيد و ذباحه: كه موضوع آن فقه استدلالى است.
 
 
 
* 13. كاشف الغمه: در موضوع تاريخ و سيره و شرح حال پيشوايان معصوم و در 14 بخش تنظيم شده و مؤلف در سال 1075 از نگارش آن در مشهد فراغت يافته است.
 
 
 
* 14. مراصدالعصمة والضلاله: مصنف، اين كتاب را در مقدمه كاشف الغمه معرفى نموده است.
 
 
 
* 15. معاد و حشر و نشر اجساد: ميرزا محمد قمى اين اثر را به زبان فارسى و در موضوع معاد به رشته تحرير درآورده است. او همچنين در اين كتاب تحقيقى نيز در معنى كفر و [[ايمان]] انجام داده است. آغاز اين اثر چنين است: «زيباترين كلام، در هر مرام، ذكر مَلِكِ عَلاّم است كه رشحه اى از بحر رحمت او...».
 
 
 
* 16. رساله اى در وجود: اين اثر، رساله اى فارسى است كه در آن سخنان مولا رجبعلى در رساله معروفش به نام «اشتراك لفظى و معنوى در وجود» مورد نقد و نقض قرار گرفته است.
 
 
 
* 17. تصحيح شواهد ابن ناظم: مصحح آن را در سال 1087 تصحيح و به شيخ لطف الله مشهدى رضوى اهدا نموده است.(16)
 
 
 
'''مقام علمى'''
 
 
 
همچنان كه از ملاحظه تأليفات مفسر قمى برمى آيد، وى به علوم مختلف عصر خويش احاطه داشته و در مورد هر موضوعى رساله اى جداگانه نگاشته است. او بر موضوعاتى چون: علوم بلاغت، سيره و تاريخ، علوم قرآنى و تفسير، [[كلام]]، [[فلسفه]]، علم حديث، صرف و نحو، [[فقه]]، [[دعا]]، [[زيارت]]، شعر و ادبيات احاطه داشته و آرائى را ابراز نموده است.
 
 
 
'''فرزندان دانشمند و نيك انديش'''
 
 
 
ميرزا محمد قمى كه در مشهد زندگى مى كرد، دو پسر به نام هاى اسماعيل و محمدرضا و يك دختر نيكوكار داشته است كه در حفظ و نگهدارى تفسير كنزالدقائق نقش بسزايى ايفا نموده است. محمدرضا همانند پدر خويش در راه تأليف و تصنيف تلاش مى كرد كه نگارش رساله اى در شرح و ترجمه قصيده حميرى در [[جمادى  الثانى]] 1123 در مشهد، شاهد بر اين مدعا است.
 
 
 
در ديباچه اين رساله كه در مدح [[امام على]] علیه‌السلام نگاشته شده، چنين آمده است: ...اين رساله ايست مشتمل بر دو حديث كه دلالت مى كند بر فضيلت سيد اسماعيل حميرى و شرح قصيده او كه مترجم آن هست بروجه اختصار... خادم محبان على بن ابى طالب علیه‌السلام محمدرضا بن ميرزا محمد بن محمدرضا بن اسماعيل القمى اصلاً، مشهدى مولداً و مسكناً.(17)
 
 
 
همچنين ميرزا محمد قمى كتاب «الفوائد الشارحه لمشكلات المنظومة الصرفيه» را كه مشتمل بر چهار هزار بيت است، در [[مشهد]] به نام پسرش اسماعيل نوشته و در سال 1090 ق. آن را به پايان برده و به فرزند ارجمندش اهدا نموده است.(18)
 
 
 
'''در نگاه ديگران '''
 
 
 
* 1. محدث قمى: «اين عالم جليل از شاگردان [[علامه مجلسى]] است و علامه مذكور، ثناى بليغى از او و از تفسير او نموده است و او را اجازه داده است».(19)
 
 
 
* 2. ميرزا حسين نورى، صاحب مستدرك الوسائل: «تفسير كنز الدقائق از بهترين، جامع ترين و كامل ترين تفاسير است و از تفسير صافى و نورالثقلين مفيدتر مى باشد».(20)
 
 
 
* 3. ميرزا محمدباقر خوانسارى: «او دانشمندى فاضل و عالمى عامل، اديبى جامع نگر، محدثى فقيه و مفسرى مطلع و مورد اطمينان مى باشد. او از چهره هاى والامقام در عصر علامه مجلسى، [[محقق سبزواری]] و ملا محسن فيض كاشانى است».(21)
 
 
 
* 4. [[شيخ حر عاملى]]، صاحب وسائل الشيعه: «مولانا محمد بن رضا قمى از فضلاى هم عصر ما است. او شرح منظومه اى در علم معانى و بيان دارد كه در صد بيت تنظيم شده و به نام نجاح المطالب موسوم گرديده است».(22)
 
 
 
'''حافظ فرهنگ اهل بيت  علیهم‌السلام'''
 
 
 
اين مفسر گرانقدر، در موارد متعددى از تفسير خويش به دفاع از مقام ولايت پرداخته و آياتى را كه در مورد على علیه‌السلام نازل شده، به نحو شايسته اى توضيح داده و شأن نزول آن را مستدل و محكم و در پرتو روايات اهل بيت علیهم‌السلام مطرح نموده است.
 
 
 
به عنوان نمونه او در ذيل آيه 55 [[سوره مائده]] كه به آيه «ولايت» معروف است، مى نويسد: [[امام باقر]] علیه‌السلام در مورد آيه «اِنّما وَليّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالّذينَ آمَنُوا الذّينَ يُقيمُونَ الصّلوةَ وَ يُؤتُونَ الزّكوةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»(23) مى فرمايد: عده اى از يهوديان كه در ميان آنان چهره هاى شاخصى مانند عبدالله بن سلام، اسيد بن ثعلبه، ابن يامين و ابن صوريا وجود داشتند و به تازگى مسلمان شده بودند، آن روز براى تقويت ايمان و پرسش سؤالاتى، به محضر پيامبر آمده بودند. آنان به رسول اكرم صلی الله علیه و آله گفتند: اى پيامبر خدا! حضرت موسى براى خودش يوشع بن نون را وصى قرار داد، وصى شما كيست؟ ولى و سرپرست ما مسلمانان بعد از تو چه كسى خواهد بود؟
 
 
 
در اين هنگام بود كه آيه ولايت بر پيامبر نازل گرديد. بعد از نزول [[وحى]]، رسول خدا به حاضرين فرمود: برخيزيد! آنان بلند شدند و به همراه پيامبر به مسجد رفتند. همزمان با ورود پيامبر اكرم، سائلى از مسجد خارج مى شد. پيامبر به سائل فرمود: اى سائل! آيا كسى به تو چيزى عطا كرد؟ گفت: بلى، اين انگشتر را به من دادند. فرمود: آن را چه كسى به تو داد؟ او در حالى كه به على علیه‌السلام كه در حال [[نماز]] بود اشاره مى كرد، گفت: آن مردى كه در حال نماز است، اين انگشتر را به من بخشيده است. پيامبر دوباره پرسيد: او در چه حالى آن را به تو داد؟ سائل گفت: او در حال نماز و موقع ركوع، آن را به من عطا كرد. در اين موقع صداى پيامبر به تكبير بلند شد و جمعيت حاضر در مسجد با پيامبر همصدا شدند.
 
 
 
بعد پيامبر به مردم فرمود: على بن ابى طالب بعد از من، ولى و سرپرست شما است. آنان گفتند: ما راضى و خشنود هستيم كه خداوند پروردگار ماست و اسلام دين ما و محمد صلی الله علیه و آله پيامبر ما و على بن ابى طالب علیه‌السلام رهبر و امام ما است. در اين هنگام آيه بعد نازل شد كه: «وَ مَنْ يَتَوَلّ اللّهَ وَ رَسوُلَهُ وَالّذينَ آمَنُوا فَاِنّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ؛(24) و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد باايمان را بپذيرند (پيروزند؛ زيرا) حزب خدا پيروز و برتر است».
 
 
 
'''رحلت '''
 
 
 
اين كاوشگر معارف عاليه [[قرآن]] در نيمه اول قرن دوازدهم و در حدود سال 1125 ق. دار فانى را وداع گفته، به لقاءالله پيوست.
 
 
 
پى  نوشت
 
 
 
(1). در مورد مكارم اخلاق اين دانشمند و محقق گرانمايه نوشته اند كه در مسئله اى بين او و ملا محسن فيض كاشانى بحثى طولانى واقع شد و وى بر موضع خود بسيار پافشارى مى كرد؛ اما بعد از مدتى به اشتباه خود پى مى برد و براى عذرخواهى با زحمت تمام از قزوين به كاشان مى رود. هنگامى كه به در خانه ملا محسن فيض كاشانى مى رسد، از پشت در با صداى بلند مى گويد: «يا مُحْسِنُ! قَدْ اَتاكَ المسيئ؛ اى محسن! خطاكار به پيشگاهت آمد» وقتى كه مرحوم فيض در را مى گشايد، وى عذرخواهى مى كند و بعد از ساعتى به قزوين باز مى گردد. (ريحانةالادب، ج 4، ص 452)
 
 
 
(2). الذريعة، ج 13، ص 145.
 
 
 
(3). كنزالدقائق، ج 1، ص 2، چاپ وزارت ارشاد اسلامى.
 
 
 
(4). مقدمه تفسير كنزالدقائق؛ ريحانة الادب، ج 5، ص 320 و الذريعه، ج 18، ص 152.
 
 
 
(5). عوالى اللآلى، ج 1، ص 18.
 
 
 
(6). تفسير كنزالدقائق، ج 1، ص 66.
 
 
 
(7). مقدمه تفسير كنزالدقائق.
 
 
 
(8). سفينة البحار، ج 5، ص 199.
 
 
 
(9) و (10). [[اعيان  الشيعه]]، ج 9، ص 408، با تلخيص.
 
  
(11). الذريعه الى تصانيف الشيعه، ج 18، ص 152.
+
عبدالکریم پاک نیا، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۲.
 
 
(12). گفتنى است كه مفسر ديگرى به نام محمد مؤمن مشهدى (1005-1077) در اواخر قرن يازدهم و نزديك به زمان صاحب كنز الدقائق، تفسيرى تأليف نموده است كه به تفسير محمد مؤمن مشهدى معروف است و اين دو مفسر تشابه اسمى دارند.
 
 
 
(13). [[سوره بقره]]، آيه 181.
 
 
 
(14). كنزالدقائق، ج 1، ص 18.
 
 
 
(15). تراثنا، ش 4، ص 209.
 
 
 
(16). در بخش تأليفات از كتاب هاى الذريعه ج 3، 12، 13، 16؛ مقدمه تفسير كنز الدقائق؛ ريحانة الادب ج 5 و روضات  الجنات، ج 7 استفاده شده است.
 
 
 
(17). الذريعه، ج 22، ص 49 و مقدمه تفسير كنز الدقائق.
 
 
 
(18). الذريعه، ج 13، ص 145.
 
 
 
(19). فوائدالرضويه، ص 618.
 
 
 
(20). الفيض  القدسى، ص 100.
 
 
 
(21). روضات الجنات، ج 7، ص 110.
 
 
 
(22). امل الآمل، ج 2، ص 272.
 
 
 
(23). «رهبر و ولى شما تنها خدا و پيامبر او و [[ايمان]] آورندگانى هستند كه [[نماز]] را اقامه مى كنند و در حال [[ركوع]]، [[زكات]] (و [[صدقه]]) مى دهند.
 
 
 
(24). [[سوره مائده]]، آيه 56.
 
 
 
===منبع===
 
 
 
عبدالكريم پاك نيا, ستارگان حرم، جلد 12
 
[[رده:علمای قرن دوازدهم]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۳۴

شیخ محمد بن محمدرضا قمى مشهدى دانشمندى جامع نگر، ادیبى کوشا، فقیهى پارسا، محدثى مورد اعتماد و از همه مهمتر، یکى از برجسته ترین مفسران دنیاى تشیع و صاحب تفسیر کنز الدقائق در اوایل قرن دوازدهم است. او در یکى از بهترین دوران شکوفایى تشیع یعنى عصر صفویه زندگى مى کرد. این عالم بزرگ بر اثر تلاش فراوان توانست آثار متعدد و پر ارجى را تألیف کند که به نوبه خود، زینت بخش محافل علمى و مذهبى و چراغى فروزان براى معرفت جویان گردید.

زندگی‌نامه

از تاریخ تولد، وفات، اساتید و شاگردان مفسر قمى اطلاعات دقیقى در دست نیست؛ وی در خطه عالم پرور خراسان و در شهر مقدس مشهد دیده به جهان گشود و بعد از تحصیلات ابتدایى به کسب علوم و دانش هاى رایج و معارف الهى پرداخت. میرزا محمد قمى در اول تفسیرش، خود را چنین معرفى مى کند: «اما بعد: فیقول الفقیر الى رحمة ربّه الغنى میرزا محمد المشهدى بن محمدرضا بن اسماعیل بن جمال الدین القمى...»[۱] بر این اساس او اصالتاً اهل قم، اما تولد و نشو و نماى وى در مشهد مقدس بوده است. وى علاوه بر مقدمه تفسیر، در دیگر تألیفات خود نیز به این نکته اشاره دارد.[۲]

میرزا محمد قمى مشهدى با بزرگ ترین دانشمندان، محدثان، فقیهان و فیلسوفان سده یازده و دوازده همنشین بود. برخى از آنان عبارتند از: ملا محمدمحسن فیض کاشانى (م ۱۰۹۱ ق)، علامه محمدباقر مجلسى (م ۱۱۱۱ ق)، علامه محقق ملا محمدباقر سبزوارى، صاحب ذخیرة المعاد فى شرح الارشاد (م ۱۰۹۱ ق)، شیخ محمد بن حسن حر عاملى، صاحب وسایل الشیعه (م ۱۱۰۴ ق) و ملا خلیل بن غازى قزوینى نویسنده شرح عدة الاصول و الصافى فى شرح الکافى (م ۱۰۸۹ ق). میرزا محمد قمى بر اثر معاشرت با این بزرگان و سایر دانشمندان برجسته معاصرِ خویش، به مقامات عالیه علمى و معنوى و کمالات روحانى نایل آمد.

از گفته ها و نوشته هاى برخى از رجال شناسان معتبر و متبحر و مورد اطمینان همانند محدث نورى در الفیض القدسى، محقق خوانسارى در روضات الجنات و محدث قمى در فوائدالرضویه و سید محسن امین در اعیان الشیعه، برمى آید که این شخصیت قرآنى بیش ترین بهره ها را از خرمن فضل و دانش علامه مجلسى و فیض کاشانى برده و در سال ۱۱۰۷ به افتخار اخذ اجازه از علامه مجلسى نایل آمده است.[۳]

میرزای مشهدی در نگاه دیگران

  • ۱. محدث قمى: «این عالم جلیل از شاگردان علامه مجلسى است و علامه مذکور، ثناى بلیغى از او و از تفسیر او نموده است و او را اجازه داده است».[۴]
  • ۴. شیخ حر عاملى، صاحب وسائل الشیعه: «مولانا محمد بن رضا قمى از فضلاى هم عصر ما است. او شرح منظومه اى در علم معانى و بیان دارد که در صد بیت تنظیم شده و به نام نجاح المطالب موسوم گردیده است».[۷]

فعالیت‌های علمی و فرهنگی

تألیف کتب فارسی و عربی:

از مهم ترین ویژگى هاى عصر صفویه، رشد و بالندگى فرهنگ اسلامى، شیعى و ایرانى است. در آن دوران، علما و دانشمندان فرصت یافتند تا احکام و معارف دین اسلام به ویژه مذهب شیعه را بسط و توسعه دهند و آموزه هاى فرهنگ اهل بیت را در قالب موسوعه هاى بزرگ فقهى، حدیثى، تفسیرى همانند وسایل الشیعه، بحارالانوار، الوافى، العوالم، مرآةالعقول، روضةالمتقین، و تفسیرهاى البرهان، نورالثقلین و کنزالدقائق تدوین و به دوستداران فرهنگ و معارف اهل بیت عرضه کنند. در این دوران علاوه بر تألیف متون دینى به زبان عربى، نهضت ترجمه کتاب هاى حدیث به زبان فارسى نیز شکل گرفت. دانشمندان و علماى عصر صفویه از این دوران طلایى استقبال کردند و هر کدام به سهمِ خویش از این فرصت براى اهداف اسلامى بهره گرفتند.

میرزا محمد قمى مشهدى نیز با استفاده از فرصت بدست آمده، گذشته از تألیف کتاب تفسیر، کتاب هاى مختلف علمى دیگرى به زبان هاى فارسى و عربى نگاشت و با پاسخ به شبهه ها و سؤالات به ایفاى نقش پرداخت. او که عالمى زمان شناس و نوگرا بود، به نیازهاى عصر خود توجه کامل داشت. عرضه بخشى از آثار به زبان فارسى، ریشه در همین ویژگى او دارد.

او در دیباچه کتاب ستة ضروریه خویش مى نویسد: اما بعد، چنین گوید فقیر حقیر میرزا محمد بن محمدرضا القمى اصلاً، المشهدى مولداً و مسکناً که: این چند مسئله است که به اعتقاد فقیر مبناى ایمان است و به گوش خاص و عام رسانیدن آن لازم... آن مسائل را باید به زبان فارسى ترجمه کرد که همه کس بفهمند، تا موالیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام منتفع گردند و ثواب آن به روزگار فرخنده آثارِ آن نامدار عاید شود. مفسر قمى از جذابیت شعر و ادب غافل نبود و در مباحث علمى و تفسیرى و توضیح مقصودِ خویش، از آن بهره مى گرفت.

مقابله با اندیشه‌هاى انحرافى:

در هر عصرى عالمان متعهد وظیفه دارند که دین خداوند را از انحرافات نجات دهند و غبارها و زنگارها را از آن بپیرایند؛ چنان که حضرت امام صادق علیه‌السلام مى فرماید: «عُلَماءُ شیعَتِنا... مُرابِطُونِ فِى الثَغرِ الّذى یلى اِبلیسُ وَ عَفاریتُه یمْنَعُونَهُم عَنِ الْخُرُوجِ لِضُعَفاءِ شیعَتِنا...؛ عالمان پیرو ما...، مرزبانانى هستند که لشکر شیطان را از هجوم به مرزهاى ایمان و تسلط بر مستضعفان فکرىِ شیعیان ما باز مى دارند».[۸]

در این راستا، مفسر قمى در فرصت هاى مناسب به مقابله با کج اندیشى و انحرافات برمى خیزد. در زمان این مفسر عالى مقام «صوفیه» بسیار فعال بودند و سعى داشتند تا در میان اقشار مختلف ملت مسلمان ایران نفوذ کنند. از این رو، این دانشمند گرانمایه در آثار خویش فساد عقیده و انحراف آنان را بیان مى دارد، به خصوص در تفسیر برخى آیات، به نکوهش و فساد آنان مى پردازد؛ از جمله در تفسیر آیه شریفه «اهدنا الصّراط المستقیم» بعد از نقل قولى از صوفیه، مى گوید: مخفى نماند این قول و تأویلى که قبلاً گذشت و اقوال و آرایى که بر این گفته ها مبتنى باشد، همه بر اساس مذهب صوفیه بنا شده و از اصول فاسد و باطل مى باشد و غرض از نقل آن، توضیح بطلان آن بود.[۹] همچنین در تفسیر آیه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یقُولُ آمَنّا» باز هم بعد از نقل قولى از صوفیه، مى گوید: غرض از طرح این گونه مباحث، توجه دادن خوانندگان به آراى بى ارزش و اعتقادات گمراه کننده آنان است؛ چرا که حق با ضد خودش شناخته مى شود.

مفسر قمى در تفسیر خود گاهى جهت تکمیلِ مطالب خویش سخنانى را از اقوال صوفیه آورده و با عبارات کوتاهى سریعاً از آن ها رد مى شود گویا بطلان اعتقادات آنان را واضح تر از آن مى داند که نیاز به بررسى و پاسخگویى مفصل داشته باشد.[۱۰]

ما در این جا به نقل سخنى شیوا از امام هادى علیه‌السلام در مورد صوفیه و اعتقادات آنان بسنده مى کنیم: «محمد بن ابى خطاب مى گوید: در مسجدالنبى در حضور امام هادى علیه‌السلام نشسته بودیم. ناگاه جماعتى از صوفیان وارد مسجد شدند و به گرد هم حلقه زدند و به ذکر «لا اله الّا اللّه» مشغول گردیدند. امام هادى علیه‌السلام به ما رو کرده و فرمود: «به این دغل بازانِ ریاکار اعتنا نکنید؛ آن ها هم پیمانان شیاطین و ویرانگران بنیادهاى دین هستند. آن ها براى آسایش جسم پارسایى مى کنند. شب زنده دارى آن ها براى به چنگ آوردن غذاهاى چرب و شیرین است. عمرى را با ریاضت و سختى مى گذرانند تا فرصت گناهکارى بیابند. گرسنگى مى کشند تا به سفره ها و غذاهاى رنگین دست یابند. اذکار و اوراد آن ها براى فریفتن مردم و جلب دل هاى افراد احمق و ساده لوح است. کسى که به دیدار زنده و مرده آنان رود، گویى به دیدار شیطان و بت پرستان رفته است».[۱۱]

حفظ فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام:

این مفسر گرانقدر، در موارد متعددى از تفسیر خویش به دفاع از مقام ولایت پرداخته و آیاتى را که در مورد على علیه‌السلام نازل شده، به نحو شایسته اى توضیح داده و شأن نزول آن را مستدل و محکم و در پرتو روایات اهل بیت علیهم‌السلام مطرح نموده است. به عنوان نمونه او در ذیل آیه ۵۵ سوره مائده که به آیه «ولایت» معروف است، مى نویسد: امام باقر علیه‌السلام در مورد آیه «اِنّما وَلیکمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالّذینَ آمَنُوا الذّینَ یقیمُونَ الصّلوةَ وَ یؤتُونَ الزّکوةَ وَ هُمْ راکعُونَ»[۱۲] مى فرماید: عده اى از یهودیان که در میان آنان چهره هاى شاخصى مانند عبدالله بن سلام، اسید بن ثعلبه، ابن یامین و ابن صوریا وجود داشتند و به تازگى مسلمان شده بودند، آن روز براى تقویت ایمان و پرسش سؤالاتى، به محضر پیامبر آمده بودند. آنان به رسول اکرم صلی الله علیه و آله گفتند: اى پیامبر خدا! حضرت موسى براى خودش یوشع بن نون را وصى قرار داد، وصى شما کیست؟ ولى و سرپرست ما مسلمانان بعد از تو چه کسى خواهد بود؟ در این هنگام بود که آیه ولایت بر پیامبر نازل گردید. بعد از نزول وحى، رسول خدا به حاضرین فرمود: برخیزید! آنان بلند شدند و به همراه پیامبر به مسجد رفتند. همزمان با ورود پیامبر اکرم، سائلى از مسجد خارج مى شد. پیامبر به سائل فرمود: اى سائل! آیا کسى به تو چیزى عطا کرد؟ گفت: بلى، این انگشتر را به من دادند. فرمود: آن را چه کسى به تو داد؟ او در حالى که به على علیه‌السلام که در حال نماز بود اشاره مى کرد، گفت: آن مردى که در حال نماز است، این انگشتر را به من بخشیده است. پیامبر دوباره پرسید: او در چه حالى آن را به تو داد؟ سائل گفت: او در حال نماز و موقع رکوع، آن را به من عطا کرد. در این موقع صداى پیامبر به تکبیر بلند شد و جمعیت حاضر در مسجد با پیامبر همصدا شدند. بعد پیامبر به مردم فرمود: على بن ابى طالب بعد از من، ولى و سرپرست شما است. آنان گفتند: ما راضى و خشنود هستیم که خداوند پروردگار ماست و اسلام دین ما و محمد صلی الله علیه و آله پیامبر ما و على بن ابى طالب علیه‌السلام رهبر و امام ما است. در این هنگام آیه بعد نازل شد که: «وَ مَنْ یتَوَلّ اللّهَ وَ رَسوُلَهُ وَالّذینَ آمَنُوا فَاِنّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ؛[۱۳] و کسانى که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند (پیروزند؛ زیرا) حزب خدا پیروز و برتر است».

آثار و تألیفات

میرزا محمد قمى به علوم مختلف عصر خویش احاطه داشته و در مورد هر موضوعى رساله اى جداگانه نگاشته است. او بر موضوعاتى چون: علوم بلاغت، سیره و تاریخ، علوم قرآنى و تفسیر، کلام، فلسفه، علم حدیث، صرف و نحو، فقه، دعا، زیارت، شعر و ادبیات احاطه داشته و آرائى را ابراز نموده است.

در میان تألیفات پرارج مرحوم میرزا محمد قمى، تفسیر بى نظیر «کنزالدقائق» منزلت ویژه اى دارد. این تفسیر محصول سال ها تلاش و مطالعه در آثار قرآنى به جاى مانده از گذشتگان و مجموعه اى از بهترین نظریات برگزیده و زیباترین آثار دانشمندان و مفسران قبل از وى است. مفسر قمى در تفسیر خویش، احادیث تفسیری را از تفسیر فرات بن ابراهیم، تفسیر قمى، عیاشى و تبیان شیخ طوسی نقل مى کند. علامه مجلسى در تقریظ خود بر این تفسیر مى نویسد: خداوند جزاى خیر دهد به عالم شایسته، دانشمند کامل، پژوهشگر ژرف نگر، جانشین زبردست گذشتگان، شخصیتى که دقیق ترین معانى علمى را با فکر تیزبین خود بدست مى آورد و گوهرهاى حقیقت را با رأى صائب خود استخراج مى کند.

میرزا محمد مشهدى قمى علاوه بر تفسیر کنز الدقائق، تألیفات دیگرى نیز به دانش دوستان عرضه کرده است که مهم ترین آن ها عبارتند از:

  • ۱. انجاح المطالب فى الفوز بالمآرب: این رساله در موضوع علم معانى بیان و به صورت منظوم بوده و با تحقیق آقاى السید الحسینى در شماره ۴ مجلّه «تراثنا» چاپ شده است. این منظومه چنین آغاز مى شود:

الحمدلله و صلّى اللّه * على رسوله الذى اصطفاهُ

محمّدٍ و آله و سَلّما * و بعد قد احببت ان اُنَظّما

فى عِلْمَى البیان والمعانى * رُجوزةً لطیفه المعانى

ابیاتُها عن مائةٍ لم تزد * فَقُلْتُ غیرَ آمنٍ من حسد

مصحح این منظومه در مقدمه مى گوید: اشعار لطیف، نظم روان، اختصار و جامع بودن این مجموعه توجه مرا به خود جلب نمود و چون در علوم بلاغت آن را از هر لحاظ زیبا و پسندیده تر دیدم، به تحقیق و احیاى آن علاقه مند شدم.[۱۴]

  • ۲. التحفة الحسینیه: این کتاب به زبان فارسى و در آداب نماز و سایر عبادات، ادعیه، آداب سفره و به نام سلطان حسین صفوى نگاشته شده است.
  • ۳. حاشیه بر کشاف زمخشرى؛
  • ۷. سته ضروریه: این کتاب نیز فارسى و در مورد معارف دینى و اعتقادى نگاشته شده است.
  • ۸. سُلّم درجات الجنه فى معرفة فضائل ابى الائمه علیه‌السلام: ترجمه و شرح چهل حدیث در فضایل امیرمؤمنان علیه‌السلام و به زبان فارسى است.
  • ۹. الفوائد الشارحه: منظومه اى در علم تصریف که براى پسرش اسماعیل در مشهد نوشته است.
  • ۱۰. شرح زیارت رجبیه: مفسر قمى این کتاب را در سال ۱۰۹۷ در مشهد مقدس تحریر کرده و در شرح مطالب، اول اعراب و آن گاه به ترتیب لغت، ترجمه و توضیح معنى را آورده است.
  • ۱۲. کتاب صید و ذباحه: که موضوع آن فقه استدلالى است.
  • ۱۳. کاشف الغمه: در موضوع تاریخ و سیره و شرح حال پیشوایان معصوم و در ۱۴ بخش تنظیم شده و مؤلف در سال ۱۰۷۵ از نگارش آن در مشهد فراغت یافته است.
  • ۱۴. مراصد العصمة والضلاله: مصنف، این کتاب را در مقدمه کاشف الغمه معرفى نموده است.
  • ۱۵. معاد و حشر و نشر اجساد: میرزا محمد قمى این اثر را به زبان فارسى و در موضوع معاد به رشته تحریر درآورده است. او همچنین در این کتاب تحقیقى نیز در معنى کفر و ایمان انجام داده است. آغاز این اثر چنین است: «زیباترین کلام، در هر مرام، ذکر مَلِک عَلاّم است که رشحه اى از بحر رحمت او...».
  • ۱۶. رساله اى در وجود: این اثر، رساله اى فارسى است که در آن سخنان مولا رجبعلى در رساله معروفش به نام «اشتراک لفظى و معنوى در وجود» مورد نقد و نقض قرار گرفته است.
  • ۱۷. تصحیح شواهد ابن ناظم: مصحح آن را در سال ۱۰۸۷ تصحیح و به شیخ لطف الله مشهدى رضوى اهدا نموده است.[۱۵]

وفات

این کاوشگر معارف عالیه قرآن در نیمه اول قرن دوازدهم و در حدود سال ۱۱۲۵ قمری دار فانى را وداع گفته، به لقاءالله پیوست.

پانویس

  1. کنزالدقائق، ج ۱، ص ۲، چاپ وزارت ارشاد اسلامى.
  2. مقدمه تفسیر کنزالدقائق؛ ریحانة الادب، ج ۵، ص ۳۲۰ و الذریعه، ج ۱۸، ص ۱۵۲.
  3. الذریعة، ج ۱۳، ص ۱۴۵.
  4. فوائدالرضویه، ص ۶۱۸.
  5. الفیض القدسى، ص ۱۰۰.
  6. روضات الجنات، ج ۷، ص ۱۱۰.
  7. امل الآمل، ج ۲، ص ۲۷۲.
  8. عوالى اللآلى، ج ۱، ص ۱۸.
  9. تفسیر کنزالدقائق، ج ۱، ص ۶۶.
  10. مقدمه تفسیر کنزالدقائق.
  11. سفینة البحار، ج ۵، ص ۱۹۹.
  12. «رهبر و ولى شما تنها خدا و پیامبر او و ایمان آورندگانى هستند که نماز را اقامه مى کنند و در حال رکوع، زکات (و صدقه) مى دهند.
  13. سوره مائده، آیه ۵۶.
  14. تراثنا، ش ۴، ص ۲۰۹.
  15. در بخش تألیفات از کتاب هاى الذریعه ج ۳، ۱۲، ۱۳، ۱۶؛ مقدمه تفسیر کنز الدقائق؛ ریحانة الادب ج ۵ و روضات الجنات، ج ۷ استفاده شده است.

منبع

عبدالکریم پاک نیا، ستارگان حرم، جلد ۱۲.