پر خوری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


بدن برای سلامتی و نشاط خود به غذا نیاز دارد، اما پرخوری و شکم‌بارگی، ضد آن را نتیجه می دهد. پرخوری چه از نظر پزشکی و چه از نظر تعالیم اسلامی مضرّ و ناپسند است، و یکی از مهمترین عواملی است که مانع رشد فکری و ارتقاء روحی انسان می گردد.

معیار غذا خوردن

بر اساس فرمایشات معصومین و افراد اهل فن، باید قبل از سیری دست از غذا کشید. بر اساس این مبنا کسی که از این محدوده تجاوز کند، مرتکب پرخوری شده است و محدوده آن چنین است که معده را سه قسمت کنید: قسمتی برای غذا، ثلثی برای نوشیدن و ثلثی دیگر را برای نفس کشیدن.[۱] رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «لیس لابن آدم بدّ من أکلة یقیم بها صلبه، فإذا أکل أحدکم طعاماً، فلیجعل ثلث بطنه للطعام، و ثلث بطنه للشراب و ثلثه للنفس...»؛ انسان ناچار باید غذا بخورد تا سرپا باشد، پس هنگامى که شخصى غذا مى خورد یک سوم شکم را براى غذا در نظر بگیرد ویک سوم آنرا براى آشامیدنیها نگهدارد و یک سوم آنرا هم براى نفس کشیدن خالى بگذارد.

در کتاب مصباح الشریعة از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «خوردن تنها به چهار صورت پسندیده است. ضرورت، عُدّه، فتوح و قوت. خوردن به صورت ضرورت مخصوص برگزیدگان و عُدّه شیوه پرهیزکارانى است که امور مردم را به عهده دارند و فتوح روش متوکلین و قوت براى مؤمنین است».[۲]

مرحوم علامه مجلسى در شرح حدیث فوق مى‌فرماید: ممکن است منظور از ضرورت آن باشد که در مواد غذایى جز به هنگام ناچارى تصرف نکند و این طریقه برگزیدگان است؛ و مراد از عدّه این است که غذا را براى فقراء و ضعفاء ذخیره کند و این شأن گردانندگان امور خلق است که تقوى پیشه گرفته اند، زیرا آنان خیانت نمى‌کنند و آن را در موارد خود مصرف مى‌کنند؛ و فتوح آن است که چیزى را ذخیره نکند و منتظر باشد تا خدا چه مى‌رساند آنگاه کم یا زیاد آن را مصرف کند و این رسم متوکلین است؛ و منظور از قوت آن است که به اندازه مصرف یکسالش ذخیره کند؛ زیرا این مقدار ذخیره براى مؤمن جایز است.[۳]

آثار پرخوری

آثار ظاهری و جسمی

طبع انسان همیشه خواهان سیری کامل است. از این رو شرع مقدس در مدح گرسنگی و کم خوری بسیار مبالغه کرده است تا میل پرخوری طبع انسان و منع شرعی با هم تلاقی کرده و از برخورد آنها اعتدال حاصل شود.

می توان گفت که سبب تمام امراض غیر از تب،[۴] پرخوری و ایجاد زائده هایی از اخلاط است که در اثر پرخوری در معده و رگها پیدا می شود. و سیری است که بیماری ها را زیاد کرده[۵] انسان را بدبو می کند.[۶] و معلوم است که مرض انسان را به انواع درمان چون رگ زدن و حجامت و دکتر و دارو و صرف هزینه هایی در این راه محتاج می کند.

همانطور که دکتر لیندمر می گوید: یک سوم آنچه را می خورید به شما سود می رساند دو سوم دیگر معاش و خرجی پزشک را تأمین می کند.[۷] پس از بهبودی هم برای جبران آنها غالبا دچار خستگی می شود.[۸]

به علت محدود بودن شیره هاضمه از لحاظ کمیت و کیفیت و قدرت اثر، پرخوری نه تنها موجب اختلال در عمل هضم و یا ناقص ماندن آن می شود، بلکه منجر به عدم هضم کامل و باقیماندن مقادیری از مواد غذائی اضافی در روده ها می گردد که این مواد غذایی نیمه هضم شده و یا هضم نشده مسیر تخمیرات میکروبی روده ای را تغییر داده و در اثر تخمیر غیرطبیعی، تجزیه شده و به مواد سمی تبدیل می گردد.

همچنین پرخوری یکی از علل عمده یبوست (که می توان آن را مادر امراض دانست) معرفی شده است. به طور کلی در نتیجه پرخوری به علت این که همواره مقادیر زیادی از مواد غذائی در معده و روده انباشته می شود، لذا برای هضم آنها کار معده و روده سنگین تر و طولانی تر است و طبعاً مدت های طولانی جریان خون متوجه ناحیه شکم شده، به همان نسبت در سایر اعضاء نیز به علت کم خونی عارضی، فعالیت عضو رو به کاهش می رود که مغز و مراکز مغزی از مهمترین و حساسترین اعضاء بدن در مقابل این تغییرات بوده و طبعاً بیشتر و جلوتر از تمام اعضاء از این کم خونی متأثر می شوند و در نتیجه از فعالیت مغزی کاسته شده و تفکر و تعقل قهراً رو به نقصان رفته و حتی در آن وقفه ایجاد می شود.[۹] حال به روشنی فرمایش امیرالمؤمنین واضح و آشکار می شود که پرخوری را پرده و حجاب تیزهوشی می شمارند.

آثار باطنی و معنوی

در روایات معصومین علیهم السلام آثار زیادی بر پرخوری مترتب دانسته اند که فهرست وار به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

  • تباهی پاکدامنی: امام علی علیه السلام می فرماید: پرخوری بد همدمی برای پاکدامنی است.[۱۰]
  • طغیان و سرکشی در بارگاه الهی: روایتی از امام باقر علیه السلام هست که می فرماید: شکم چون پر شود طغیان و سرکشی می کند.[۱۱]
  • مبغوض ترین حالات مؤمن هنگام پرخوری است.[۱۲]
  • میراندن قلب: چرا که قلوب مانند کشتزار هستند که با فراوانی خوراک و آشامیدن می میرند.[۱۳]
  • کند و تنبل شدن بدن در فرمانبرداری از خدا.[۱۴] لقمان حکیم نیز در ضمن وصایای خود به پسر خویش چنین وصیت می کند: «اى فرزند چون معده پر شود قوه فکر مى‌خوابد و حکمت و دانائى گنگ مى‌شود و اعضاء و جوارح از عبادت باز مى‌ایستد».[۱۵]
  • اراده ها را از شنیدن اندرز ناشنوا ساخته، دیگر نصیحت و خیرخواهی در آنها اثر نمی کند.[۱۶]
  • تباهی نفس و جلب ضرر و زیان.[۱۷]
  • سرپوش گذاشتن بر روی تیزهوشی که نادانی را به همراه دارد: امام علی علیه السلام می فرماید: پرخوری حجاب و پرده تیزهوشی است.[۱۸]
  • آشفتگی در خواب: که بنا به فرمایش امام علی علیه السلام: هر کسی همدم پرخوری شود خوابهایش آشفته می شود.[۱۹] چرا که به تجربه رسیده است که وقتی شکم پر از غذا شد فکر کار نمی کند و خواب بر او مسلط می شود، دل و مغز میدان خیالات و اوهام می گردد و در نتیجه خوابهای وحشتناک و آشفته می بینند.[۲۰]
  • ظلمت دل: که اگر شکم (حتی) از مباح پر شود دل از یافتن راه درست کور می گردد.[۲۱] اهمیت مسأله تا به آن اندازه است که در تورات آمده: «خدا عالِم فربه را دشمن دارد».[۲۲] زیرا چاقی معمولاً دلالت بر غفلت و پرخورى مى‌کند.

آثار اجتماعی

پرخوردی باعث دو چیز مى‌شود: یکى قساوت قلب و دیگرى هیجان شهوت.[۲۳] زیرا به دنبال آن شهوت جنسی به هیجان آمده باعث روى آوردن به آمیزش هاى بسیار مى‌گردد و این دو شهوت (شهوت شکم و شهوت جنسی) میل و رغبت به جاه طلبى و مال جوئى را افزون مى‌کند تا به خوراک و آمیزش بیشتر دست یابد و در پی آن انواع بیماری هاى روانى در اجتماع از حسد و هم چشمى و ریا و تفاخر و عجب و کبر پدید مى‌آید، که اینان نیز به نوبه خود آبستن کینه و دشمنى در جامعه هستند و این همه، آدمى را به انجام گناهان و ستم و تجاوز و منکرات و فحشاء مى‌کشاند که ادامه آن جامعه را به سراشیبی سقوط و انحلال سوق داده، اجتماعی را پایه ریزی می کند که قانون جنگل در آن حکمفرما می باشد.[۲۴]

درمان پرخوری

با توجه به معایبی که برای این خصلت ناروا بیان شد، پس بر شکم پرستان لازم است که درصدد علاج خود برآیند و آیات و روایاتی که در مذمت پرخورى و فواید گرسنگى رسیده ملاحظه کنند. باید سیره و روش زندگانی انبیاء مرسلین و ائمه دین و علماء و دانشمندان بزرگ و عرفای ره یافته را مطالعه و جستجو کنند و ببینند هر کس که به جائی و مقامی معنوی رسیده و مرتبه‌اى یافته، بدون گرسنگى نبوده است و در مقام مقایسه باشند که آیا خود را شبیه ملائکه آسمانها کردن بهتر است یا همخوانی و همنوائی کردن با حیوانات؟ زیرا ملائکه بی نیاز از غذا هستند در حالی که پرخوری روش چهار پایان است که به غیر از شکم، چیزى نمی دانند. باید ببینند چه فضیلت است در این که هر لحظه شکم را پر کنند و در مستراح تردد نموده آن را خالى نمایند و باز پر سازند و شب و روز خود را که مایه تحصیل سعادت ابدی است به آن صرف کنند.

همچنین دعا خواندن قبل از غذا و با حالت آرامش غذا خوردن سهم بسزایی در کاهش غذا دارد؛ زیرا در حالت عصبانیت و ناهماهنگی روحی، شخص برای تسلی و آرامش خاطر خود و خالی کردن عقده و بدون این که متوجه باشد به پرخوری مبتلا می شود. علاوه بر این که موجب سوء هاضمه و اختلالات گوارشی می شود.

مشخص کردن میزانی از غذا قبل از شروع آن و کاهش مقدار آن در طول دوره نسبتاً دراز و به آرامی، از جمله راهکارهای دیگری است که می تواند در کاهش مقدار غذا سهیم باشد. علاوه بر اینها خوب جویدن غذا، هم موجب سیر شدن شخص می شود و هم کار گوارش بدن را آسان و سریع می کند.

در ضمنِ طی این مراحل نیز، خویشتن را از زیاده روی در خوردن نگاه دارد مخصوصا قبل از سیر شدن دست از غذا بکشد تا اعتدال و میانه‌روى در او عادت و نهادینه شود.[۲۵]

خلاصه این که در باب تغذیه ملاک این است که انسان تا به چیزى - چه خوردنى و چه نوشیدنى - میل و اشتهاء پیدا نکند آن را مصرف نکند و هنگامى که به چیزى اشتهاء پیدا کرد یعنى گرسنه یا تشنه شد از خوردن و نوشیدن خوددارى نکند، اما باید به اندازه ای مصرف کند که سنگینی معده را احساس نکند و قبل از سیر شدن دست از غذا بکشد.

پانویس

  1. کلینی، کافی، تصحیح و تحقیق علی اکبر غفاری، مؤسسه دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۷ ق، ج۶، ص۲۶۹، حدیث ۴.
  2. منسوب به امام صادق علیه السلام؛ مصباح الشریعه، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۰۰ق، ص۷۸.
  3. سید محمدرضا جباران، ترجمه اخلاق، انتشارت هجرت، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ ش، ج۱، ص۲۱۷.
  4. امام صادق علیه السلام: «هر دردی از تخمه و پرخوری پدید می آید مگر تب که ناگهان می رسد». علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج۶۶، ص۳۳۷، ح۳۳.
  5. امام علی علیه السلام می فرماید: «الشبع یکثر الأدواء» عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، تصحیح مهدی انصاری قمی، نشر مؤسسه انتشاراتی امام عصر علیه السلام، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ش، ح ۹۴۵.
  6. قال علی علیه السلام: «کثرة الأکل تذفر»، همان، ح۷۰۳۵.
  7. محمدعلی خلیلی، طب الصادق، نصیرالدین امیر صادقی، انتشارات عطائی، ۱۳۷۰ ش، چاپ ۱۲، ص۱۴۲.
  8. سید محمدرضا جباران، ترجمه اخلاق، انتشارت هجرت، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ ش، جلد ۱، ص ۲۱۴.
  9. احمد صبور اردوبادی، راههای مبارزه با سموم میکروبی روده ها (در غرب و اسلام)، دانشگاه آذر آبادگان، چاپ اول،۱۳۵۴ش، صص۲۱۴ ـ۲۱۸.
  10. عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، تصحیح مهدی انصاری قمی، نشر مؤسسه انتشاراتی امام عصر علیه السلام، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ش، ح۴۳۹۷.
  11. علامه مجلسی، بحارالأنوار، المکتبه الإسلامیه، ۱۳۸۹ق، ج۶۶، ص۳۳۶، ح۲۳.
  12. همان، ج۶۶، ص۳۳۳، ح۱۴.
  13. قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لاتمیتوا القلوب بکثرة الطعام والشراب، فإن القلوب تموت کالزرع إذا کثر علیها». همان، ج ۶۶، ص۳۳۱، ح۷.
  14. همان، ج۷۷، ص۱۸۲، ح۱۰ و ج۱۰۳، ص۲۷، ح۴۰: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ایاکم و فضول المطعم، فإنه یسم القلب بالقسوة، و یبطئ بالجوارح عن الطاعة، و یصم الهمم عن سماع الموعظة».
  15. فیض کاشانی، ملا محسن؛ المحجه البیضاء، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۵۱.
  16. علامه مجلسی، بحارالانوار، المکتبه الإسلامیه، ۱۳۸۹ق، ج۷۷، ص۱۸۲، ح۱۰.
  17. قال علی علیه السلام: «کثرة الأکل والنوم تفسدان النفس، و تجلبان الضرة». ـ عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، تصحیح مهدی انصاری قمی، نشر مؤسسه انتشاراتی امام عصر علیه السلام، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش، ح۷۰۳۴.
  18. همان، ح۶۹۵.
  19. همان، ح۲۶۳۸.
  20. محمدعلی خلیلی، طب الصادق، نصیرالدین امیر صادقی، انتشارات عطائی، ۱۳۷۰ش، چاپ ۱۲، ص۱۴۲.
  21. عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، تصحیح مهدی انصاری قمی، نشر مؤسسه انتشاراتی امام عصر علیه السلام، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ش، ح۴۱۲۸.
  22. فیض کاشانی، المحجه البیضاء، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۴۸.
  23. منسوب به امام صادق علیه السلام؛ مصباح الشریعه، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۰۰ق، ص ۷۷، باب ۳۴؛ ملکی تبریزی، میرزا جوادآقا؛ اسرارالصلاه، مترجم رضا رجب زاده، انتشارات پیام آزادی، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ ش، ص۲۲۸.
  24. سید جلال الدین مجتبوی، علم اخلاق اسلامی (جامع السعادات)، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۱۳؛ نراقی، ملااحمد؛معراج السعاده، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۳.
  25. ملااحمد نراقی، معراج السعاده، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۴.

منابع