محمد متقی همدانی
«آیتالله محمد متّقی همدانی» (۱۲۹۴-۱۳۸۱ ش)، عالم وارسته و واعظ شیعه معاصر و از شاگردان آیت الله بروجردی و میرزا احمد آشتیانی بود. ایشان از سوی برخی مراجع و اساتید خود، اجازه اجتهاد و اجازه روایت و امور حسبیه را دریافت نمود.
نام کامل | محمد متقی همدانی |
زادروز | ۱۲۹۴ شمسی |
زادگاه | همدان |
وفات | ۱۳۸۱ شمسی |
مدفن | قم |
اساتید |
آیت الله بروجردی، میرزا احمد آشتیانی، شیخ عبدالنبی اراکی، شیخ محمدتقی آملی، محمدعلی اراکی، سید محمدرضا گلپایگانی،... |
| |
| |
محتویات
ولادت
محمد متقی همدانی، روز جمعه ۲۰ رجب سال ۱۳۳۳ ق. برابر با ۱۵ خرداد سال ۱۲۹۴ ش. در یکی از محلههای شهر همدان متولد شد.
تحصیلات و استادان
محمد متقی همدانی در مکتبخانه، خواندن قرآن، گلستان سعدی و خوشنویسی را آموخت. پس از سپری شدن این مقطع چهار ساله پدرش او را برای کسب و کار روانه بازار همدان نمود. محمد تا حدود نوزده سالگی به عنوان شاگرد حجره در بازار اشتغال داشت. در این دوره شوق تحصیل علوم دینی در او به وجود آمد و روزبروز افزایش یافت تا آن که موفق شد با رضایت پدرش به این خواسته درونی خود در حدود هیجده یا نوزده سالگی جامه عمل بپوشاند و به مدرسه آخوند ملا حسین برود.
از دست نوشت های شیخ محمد متقی چنین استفاده می شود که او سطح حوزوی را در قم سپری نموده و پس از فوت شیخ عبدالکریم حائری در سال ۱۳۱۵ ش. به همدان بازگشته است. وی در این باره می نویسد: «در سال ۱۳۱۲ ش. برابر با ۱۳۵۲ ق. عشق به تحصیل مرا به حوزه علمیه قم رهنمون کرد... . در مدرسه رضویه حجره گرفتم و با فراغت بال مشغول کار شدم. مقدمات و ادبیات، حاشیه ملا عبدالله و معالم الدین را نزد استادان آن روز حوزه آموختم... چون هر سال اوایل تابستان حوزه تعطیل می شد آن سال هم پس از رحلت آیت الله حائری و فرارسیدن فصل تابستان به همدان رفتم. مدت پنج سال در همدان - که آن روزها حوزه علمیه آنجا زیر نظر آیت الله آخود ملا علی همدانی (م، ۱۳۹۷ ق) اداره می شد - بسر بردم و دروس سطح را نزد علمای آن روز حوزه مثل آخوند ملا علی و میرزا محمد ثابتی همدانی (م، ۱۳۶۵ق) خواندم... (سپس) از همدان عازم تهران شدم. در تهران به مدرسه مروی - که آن زمان زیر نظر آیت الله میرزا احمد آشتیانی (م، ۱۳۹۵ ق) اداره می شد - وارد شدم. حدود هشت سال در آن جا توقف نمودم و از مشایخ آن زمان آنجا: آقا شیخ محمدتقی آملی (م، ۱۳۹۱ق)؛ آقا میرزا محمدباقر آشتیانی (م، ۱۴۰۴ق)؛ آقا شیخ محمدرضا تنکابنی (م، ۱۳۸۵ق) و... استفاده نمودم... . سال ۱۳۳۰ شمسی به حوزه علمیه قم -که در آن روز زیر نظر آیت الله بروجردی (م، ۱۳۸۰ ق) اداره می شد- منتقل شدم و حدود ده سال در مجلس درس آن بزرگوار حاضر شدم. اکثر مباحث درس و تحقیقات آن قدوه اهل تحقیق را به رشته تحریر درآوردم. پس از رحلت آیت الله بروجردی، از درس دیگر مراجع حوزه علمیه قم مثل آیت الله محمدعلی اراکی (م، ۱۴۱۵ ق) و آیت الله شیخ عبدالنبی اراکی (م، ۱۳۸۷ ق) استفاده کردم و تا سال ۱۳۶۷ ش. در درس آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی (م، ۱۴۱۴ ق) شرکت نمودم».[۱]
شیخ محمد متقی همدانی از سوی آیت الله میرزا احمد آشتیانی اجازه اجتهاد و از آیت الله مرعشی نجفی، اجازه روایت و اجتهاد و امور حسبیه را به صورت مکتوب دریافت نمود، و از امام خمینی، شیخ محمدعلی اراکی و سید محمدرضا گلپایگانی در امور حسبیه دارای اجازه شفاهی بود.
تدریس و تبلیغ
آیت الله محمد متقی همدانی هیچگاه تدریس سنتی و رسمی حوزوی و نیز شاگردانی خاص نداشت، بلکه به طور متفرقه برخی از طلاب، دروس سطح حوزوی را نزد او می خواندند. بیشتر وقت ها طلاب و فضلایی که با او ارتباط داشتند از فضایل اخلاقی و عرفانی او بهرهمند می شدند.
آیت الله متقی برای تبلیغ به مسافرت نمی رفت و به طور رسمی و سنتی هم اهل منبر و سخنرانی نبود. حدود ۳۴ سال (۱۳۴۷-۱۳۸۱ ش) به طور مداوم در مسجد فرهنگ قم -که آیت الله متقی از آغاز تأسیس و تکمیل تا سال های آخر عمرش در این مسجد حضور داشت -، اقامه نماز جماعت نمود و در بین نمازها پس از اتمام آن در فرصتهای مناسب به بیان مواعظ کوتاه و پرمحتوای ائمه معصومین علیهم السلام و یا به گفتن مسئله ای از احکام شرعی می پرداخت. طرز ادا و بیان مواعظ مشفقانه او موجب جذب و گرایش فوق العاده اهالی و مسجدی ها به ویژه نوجوانان و جوانان محل و محل های همجوار مسجد شده بود. او نیز در مقابل به نوجوانان و جوانان علاقه وافر، ارتباط نزدیک و خودمانی داشت.
آیت الله متقی در جلسات شادی و سوگواری اهالی محل، همشهریان و دوستانش شرکت می کرد و حضور او در این جلسات موجب افتخار و برکت برای صاحبان مجلس بود. توجه و عنایت او به مستمندانی که برای دریافت کمک به مسجد و منزلش مراجعه می کردند از وی چهره ای مردمی و دوست داشتنی ترسیم نموده بود.
در دوران خفقان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مسجد وی از کانون های مخفی مبارزه با حکومت طاغوت بشمار می رفت و آیت الله متقی خود به عنوان یکی از یاران گمنام امام خمینی قدس سره فعالیت های تبلیغی و سیاسی می کرد.[۲] نیز پس از پیروزی انقلاب از پایگاه های مردمی حافظ انقلاب و امنیت شهر بود. در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی از سنگرهای جذب، آموزش و اعزام جوانان به جبههها بود و کمکهای مردمی شایسته و قابل توجهی از این پایگاه جمع آوری و به مناطق جنگی ارسال می شد.
ویژگیهای اخلاقی
از میان صفات پسندیده و فضایل اخلاقی آیت الله شیخ محمد متقی به چند فضیلت بارز ایشان که از زبان علما و فضلای هم ردیف و نزدیکان او شنیده شده و او را در بین اقران و امثال خود شاخص و ممتاز ساخته است اشاره می کنیم:
عشق به عبادت:
آیت الله متقی عاشق عبادت و اهل راز و نیازهای سحری بود. وی این شوق و عشق را در جوانی یافته بود و آن را تا پایان عمر با شب زنده داری، ذکر و تفکر ادامه داد. او جمله «الدّنیا ساعةٌ فاجعلها طاعةً» و «من کان لله کان الله له» را در توصیههایش زیاد تکرار می کرد و محتوای آن را به دیگران گوشزد می نمود. ذکر «لاحول و لاقوة الاّ بالله»، تکیه کلامش بود و به خواندن ادعیه، زیارات به ویژه دعاهای وارده در شب جمعه مثل: «کمیل» و «فرج» و «زیارت امین الله» توصیه می کرد.
توسل به اهل بیت:
آیت الله متقی توسلهای فراوانی به ائمه اطهار علیهم السلام داشته که نمونه ای از آن که به قلم وی نگاشته شده چنین است: «حدود سال های (۱۳۱۳ ش، ۱۳۵۳ ق) که مبتدی بودم و کتاب جامع المقدمات را می خواندم به خاطر محیط سوء سلطنت رضاخانی از همدان گریختم و به قم آمدم. در مدرسه رضویه حجرهای گرفتم که با فراغت بال مشغول کار خود شوم... در چنین روزگاری من مشمول نظام وظیفه اجباری بودم و یاد آن خاطرم را آزار می داد؛ تا آن که روزی در ماه محرم به مجلس سوگواری خامس آل عبا علیهم السلام در منزل یکی از بزرگان حوزه علمیه شرکت کردم. در آن مجلس باشکوه آقای تهرانی تشریف بردند منبر و پس از سخنان موعظه آمیز ادامه سخنان خود را طبق معمول، با روضه و مصیبتی از مصائب جانسوز حضرت ابا عبدالله علیه السلام خاتمه داد. آن مصیبت جانسوز، انقلابی در من به وجود آورد. در حالی که منقلب بودم به یاد «نظام اجباری» و رفتن به سربازی افتادم. فوراً قلب خود را متوجه آن حضرت نموده با آن حال منقلب با زبان دل عرض کردم یا ابا عبدالله، ای حسین عزیز! من شنیدهام که هرگاه صیادها در میان عرب بخواهند حیوانی را صید کنند و آن حیوان پناه ببرد به خیمه یا خانهای، صاحب آن خیمه یا خانه از آن صید دفاع می کند تا آن صید از آن پناه بیرون رود. اکنون من در زیر این خیمه که منسوب به تو است و این خیمه که مثل حرم و زیر بقعه تو است قرار دارم و دست توسل و تضرع به دامن مطهرت زده ام. آیا ممکن است مثل مرا تسلیم دشمن فرمایید!؟ هرگز! در همان لحظه به من یک نحوه آرامشی دست داد که قابل توصیف نیست... به حجرهام مراجعه نمودم و آن روز کسی از همدان آمد و اظهار داشت که: در همدان شایع شده که دفتر نظام وظیفه آتش گرفته، با شنیدن این خبر دچار افکار گوناگون شدم. آیا این شایعه راست است؟ همچنان دچار این افکار بودم تا پس از چند روز چند نفری از همدان به قم آمدند. من با شتاب به دیدن آنان رفتم و بی صبرانه از آتش سوزی پرسش کردم. آنها در پاسخ من با خونسردی گفتند: چیز مهمی نبود، یک مقدار از دفتر نظام وظیفه همدان که فقط متعلق به متولدین سال ۱۲۹۴ شمسی است آتش گرفته؛ اتفاقاً من هم جزء متولدین همان سال بودم. دلم اندکی آرام گرفت ولی منتظر بودم که اول خرداد آیا ما را احضار می کنند یا نه؟ منتظر شدم اول خرداد خبری نشده، نیمه خرداد هم خبری نشد و آخر خرداد هم خبری نشد تا رژیم رضاخان سقوط کرد. بعداً متوجه شدم آن تیر دعا به هدف رسیده و توسل نتیجه داده است.[۳]
حُسن خلق:
آیت الله متقی اخلاق نیکویی داشت و برخورد وی بسیار متین بود. این رفتار خوش در خانه و خانواده با همسر، فرزندان و بستگان در محل با همسایگان در مسجد با نمازگزاران در جلسهها و مصاحبتها با دوستان و همشهریان زبانزد بود. این صفت و سبب مجذوب شدن ناآشنایان و اغیار به وی شده بود. وی در مجالس دوستان و معاشرت ها و ملاقاتهایی که داشت مطالب پخته، قصه و پندهای حکیمانه و آموزنده می گفت و در نقل مطالب تاریخی، مواعظ اخلاقی، داستان ها و لطایف آن چنان با شیرینی و حلاوت بیان می کرد که بر جان و دل شنونده می نشست.
صبر و استقامت:
از ویژگی های دیگر آقای متقی صبر و استقامت بسیار در تمامی مراحل زندگی بود. وی عقیده داشت برخی بلاها و آزمون ها از الطاف مخفی الهی است که به برکت صبر و پایداری هاست که خداوند به انسان چیزهایی عطا می کند. هنگامی که دو فرزندش علی و حسین قبل از انقلاب به طرز مشکوکی (از سوی عوامل رژیم طاغوت) جان باختند کوچکترین جمله و کلمه ای که حکایت از نارضایتی و شکوه از خدا داشته باشد از او دیده و شنیده نشد. او بعد از شهادت سومین فرزندش، مصطفی نیز چنین بود. وی می گفت: «هرگاه به یاد فرزندانم می افتادم و احساس ناراحتی می کردم از قرآن و آیه «واستعینوا بالصبر والصلوة» کمک می گرفتم.» در جلسه ای که پس از رسیدن خبر شهادت مصطفی در منزلشان تشکیل شد، آثار غم در چهره همه بستگان و دوستان آشکار بود. آقای متقی در این جلسه گفت: «من خود از خدا خواستهام که مرگ مقدر پسرانم، شهادت در راه او باشد زیرا در قیامت بالاترین و والاترین مقام برای شهیدان است.[۴]
کمک به نیازمندان:
آقای متقی تلاش فراوانی برای رفع گرفتاری و تأمین نیاز مستمندان می نمود. منزل و مسجد ایشان بیشتر محل مراجعه این گونه افراد و نیز جوانانی بود که برای ازدواج به کمک احتیاج داشتند. ایشان بدون چشم داشت و منت هدایا و کمک هایی را که افراد خیر و نیکوکار همدانی و غیر آنان در اختیارش قرار می دادند به مراجعه کنندگان نیازمند می رساند و از آنان دلجویی می کرد.
آثار و دستنوشتهها
از آیت الله متقی دست نوشت های فراوانی در موضوعات گوناگون مانند: تقریرات درس و... باقی مانده است. برخی از این نوشته ها گلچینی از احادیث اهل بیت علیهم السلام و ادعیه وارده است که وی در ضمن مطالعه یادداشت و با توضیحاتی که پیرامون آن داده، گردآورده است. بعضی یادداشت ها اشعار نغز و نیکوی شاعران بزرگ گذشته و معاصر است که مورد پسند وی قرار گرفته و پاره ای از نوشته ها نیز پاسخ به نامههای ارسالی از سوی جوانان و رزمندگان اعزامی از محل و مسجد ایشان از مناطق عملیاتی و غیر آن است.
آقای متقی علاوه بر ویژگی های نیک اخلاقی، از ذوق هنری نیز برخوردار بود. او خطی زیبا داشت. قلمش روان و شیوا بود که در یادداشت ها و خاطرات و نامه نگاری های ایشان موجود است. نیز طبع روان و ذوق سرشارش به او این امکان را داده بود تا اشعار نغز، نیکو و حکمت آمیز شاعران بزرگ را به خاطر بسپارد. وی در مناسبت های مختلف این اشعار را می خواند و یا می نوشت و خودش هر از چندگاه و یا به مناسبتی شعر می سرود. ابیات زیر سروده و وصف حال شخصی اوست:
مرا عمر بگذشت ز هفتاد و پنج * ز دوران ندیدم به جز درد و رنج
هزاران جفا دیدم از روزگار * که نتوان دهم شرح یک از هزار
اگر چه بلا شد مرا بی شمار * کنم روز و شب شکر پروردگار
من از لطف او غرق در نعمتم * ز هر سو گشاید در از رحمتم
بود نعمتش بر همه بی شمار * که نتوان شمردن یکی از هزار
خدایا تو آگاهی از سر حال * چه حاجت کنم با تو قیل و مقال
خرد عاجز از فهم تدبیر توست * جهان زیر زنجیر تقدیر توست
دهی نعمتی را بصورت بلا * بلایی فرستی به ظاهر غنی
به ظاهر دهی درد و رنج و عنا * به باطن بود خیر و گنج و عطا
دهی ناخوشی در لباس خوشی * خوشی می دهی در نهان ناخوشی
خدایا گناهم بود بی شمار * مکن شرمسارم بروز شمار
اگر کرده ام کار نیکی ز توست * که از من نیاید کار درست
اگرچه گنهکار و شرمندهام * ولیکن ترا کمترین بندهام
ز چنگال نفسم رهایی بده * ببر تیرگی روشنایی بده
ترحّم کن از لطف بر «متقی» * رهایم کن از شرّ نفس شقی
فرازهایی از وصیتنامه و سفارشات اخلاقی:
«بسم الله الرحمن الرحیم. امروز سه شنبه ۲/۲/۶۵ برابر با ۱۲ شعبان ۱۴۰۶ است به عنوان وصیتنامه ترسیم شد: رضیت بالله ربّاً و بمحمدٍ علیه السلام نبیاً و بالاسلام دیناً.... و قال جلّ اسمه: «تزوّدوا فانّ خیر الزّاد التقوی»؛ تا توانید ای عزیزان توشه از تقوا کنید. ای عزیزان من، اندکی به خود آیید در هیچ حالی خدا را فراموش نکنید، بندگی خدا را سرلوحه زندگی خود قرار دهید. انس با خدا را در دل خود جایگزین کنید... متوجه باشید خوشی های روزگار و ناخوشی آن شما را از یاد خدا غافل نکند. از حضور در مجلس علمای راستین و آگاه غفلت نفرمایید و لو هفته ای یک بار. از جلسه هایی که به منظور سرگرمی و خوشگذرانی تشکیل می شود و حدود الهی در آن رعایت نمی شود دوری گزینید. به نماز اول وقت اهمیت دهید و در صورت امکان نماز خود را با جماعت برگزار نمایید. از احسان به پدر و مادر در حال حیات و بعد از ممات آنها دریغ نفرمایید.
هر روز یک مقدار از مال خود را که در امکان شما هست برای رضای خدا و برای سلامتی امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، سلامتی نواب بر حق آن بزرگوار، سلامتی خودتان و شادی ارواح گذشتگان از خاندانتان به عنوان صدقه در راه خدا انفاق کنید. از کمک به محتاجان، پیران، از دست و پا افتاده، نیازمندان و خانواده شهدا به ویژه مفقودالاثرها خودداری نفرمایید. از امر به معروف و نهی از منکر با رعایت شرایط آن خودداری نفرمایید و شرائط آن را علماء و فقها و متکلمین ذکر فرمودهاند. ارحام را فراموش نکنید. مخصوصاً آنان که به شما نزدیکترند چون پدر، مادر و... هر روز یک مقدار از قرآن را تلاوت کنید و در آیات آن تدبر نمایید. هر روز پس از نمازهای فریضه دعا برای تعجیل در فرج بقیةالله روحی فداه را فراموش نفرمایید. در هر سالی اقلاً ده روز اقامه مجلس عزای خامس آل عبا علیه السلام نمایید و از شرکت در مجالس عزای آن حضرت خودداری نفرمایید که ما هر چه داریم از برکت آن حضرت و مجالس عزای او داریم. با خواندن نماز شب بین خود و خدا ارتباط برقرار کنید. نیروی انسان ضعیف و ناتوان است به ویژه هنگامی که در مقابل سیل حوادث و خیل مشکلات قرار گیرد؛ در این گونه مواقع به وسیله نماز شب از خداوند تعالی استعانت جویید. «استعینوا بالصّبر والصّلوة... ربنا اغفرلی و لوالدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب... والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته».
وفات
مرحوم شیخ محمد متقی همدانی، آیینه اخلاص و اخلاق، سرانجام در ۸۷ سالگی و در تاریخ ۷/۱۰/۱۳۸۱ برابر با ۲۳ شوال ۱۴۲۳ ق. دعوت حق را اجابت کرد و به جوار ملکوتیان پیوست. مراسم تشییع وی باشکوه فراوان برگزار شد و آیت الله لطفالله صافی گلپایگانی بر پیکر وی نماز گزارد و پس از آن در مقبره خانودادگی اش در قسمت جنوبی باغ بهشت قم واقع در مقابل گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام به خاک سپرده شد.[۵]
پانویس
- پرش به بالا ↑ دست نوشتههای آیت الله متقی.
- پرش به بالا ↑ مجموعه اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۱۵۵.
- پرش به بالا ↑ از دست نوشته های آیت الله متقی.
- پرش به بالا ↑ حجةالاسلام والمسلمین آقا عبدالاحد رضوی تویسرکانی.
- پرش به بالا ↑ منابع استفاده شده: دست نوشتههای آیت الله متقی و مصاحبه حضوری با آیات و حجج اسلام آقایان حاج میرزا علی عراقچی، عبدالاحد رضوی تویسرکانی، حاج علی ثابتی همدانی، حاج علی نیری همدانی و حاج علی شریفی زابلی بوده است.
منابع
- ستارگان حرم، حبيبالله سلمانی آرانی، جلد 20، صفحه 97-126.