دعای شانزدهم صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش سوم)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای شانزدهم صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم - بخش سوم - بخش چهارم - بخش پنجم - بخش ششم - بخش هفتم

إِلَهِی لَا تُخَیبْ مَنْ لَا یجِدُ مُعْطِیاً غَیرَک، وَ لَا تَخْذُلْ مَنْ لَا یسْتَغْنِی عَنْک بِأَحَدٍ دُونَک.

إِلَهِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّی وَ قَدْ أَقْبَلْتُ عَلَیک، وَ لَا تَحْرِمْنِی وَ قَدْ رَغِبْتُ إِلَیک، وَ لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَینَ یدَیک.

أَنْتَ الَّذِی وَصَفْتَ نَفْسَک بِالرَّحْمَةِ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْحَمْنِی، وَ أَنْتَ الَّذِی سَمَّیتَ نَفْسَک بِالْعَفْوِ فَاعْفُ عَنِّی

قَدْ تَرَی یا إِلَهِی، فَیضَ دَمْعِی مِنْ خِیفَتِک، وَ وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیتِک، وَ انْتِقَاضَ جَوَارِحِی مِنْ هَیبَتِک؛ کلُّ ذَلِک حَیاءٌ مِنْک لِسُوءِ عَمَلِی، وَ لِذَاک خَمَدَ صَوْتِی عَنِ الْجَأْرِ إِلَیک، وَ کلَّ لِسَانِی عَنْ مُنَاجَاتِک.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

ای خدای من، آن را که جز تو عطاکننده‌ای نمی‌یابد ناامید مکن و کسی را که از تو به غیر تو بی‌نیاز نمی‌شود، بی‌یاری مگذار. خدای من، پس بر محمد و آلش درود فرست و اکنون که به تو روی آورده‌ام از من روی مگردان و در حالی که دل به تو داده‌ام محرومم منما و اکنون که در درگاهت به پای ایستاده‌ام دست رد به سینه‌ام مزن. تویی که ذات خود را به رحمت و مهر توصیف کرده‌ای.

پس بر محمد و آلش درود فرست، و بر من رحمت آور، و تویی آن که خود را خطابخش نامیده‌ای، پس مرا عفو کن، بی‌شک می‌نگری ‌ای خدای من، از خوفت جریان اشکم را، و از ترست پریشانی دلم را، و از هیبتت لرزش اعضایم را. این همه از شرمساری من به خاطر سوء رفتار من است، و به همین خاطر از شدّت زاری به درگاهت صدایم فرو خفته و زبانم از راز و نیاز با تو بازمانده.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

«إِلَهِی لاَ تُخَیبْ مَنْ لاَ یجِدُ مُعْطِیاً غَیرَک وَ لاَ تَخْذُلْ مَنْ لاَ یسْتَغْنِی عَنْک بِأَحَد دُونَک

إِلَهِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ لاَ تُعْرِضْ عَنِّی وَ قَدْ أَقْبَلْتُ عَلَیک

وَ لاَ تَحْرِمْنِی وَ قَدْ رَغِبْتُ إِلَیک وَ لاَ تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَینَ یدَیک

أَنْتَ الَّذِی وَصَفْتَ نَفْسَک بِالرَّحْمَةِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ ارْحَمْنِی وَ أَنْتَ الَّذِی سَمَّیتَ نَفْسَک بِالْعَفْوِ فَاعْفُ عَنِّی

قَدْ تَرَى یا إِلَهِی فَیضَ دَمْعِی مِنْ خِیفَتِک وَ وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیتِک وَ انْتِقَاضَ (انْتِفَاضَ) جَوَارِحِی مِنْ هَیبَتِک

کلُّ ذَلِک حَیاءٌ مِنْک لِسُوءِ عَمَلِی وَ لِذَاک خَمَدَ صَوْتِی عَنِ الْجَأْرِ إِلَیک وَ کلَّ لِسَانِی عَنْ مُنَاجَاتِک»:

"الهى آن که جز تو را دراین جهان هستى عطا کننده نمى شناسد، و غیر تو را دهنده و بخشنده نمى یابد، از پیشگاه مبارکت نومید منما.

و آن که از تو، به غیر تو در هیچ زمینه اى بى نیاز نمى شود، خفت و خوارى مده.

خداوندا بر محمد و آل محمد، درود و صلواتت را نثار کن، و اکنون که با کمال تواضع و خضوع و خوف و خشیت به تو رو آورده ام، از من روى مگردان، و در حالیکه بوجود مقدست، در عین عشق و علاقه، میل کرده ام، محرومم مکن.

در حالیکه براى دریافت فیوضات و برکاتت، در پیشگاه کرمت ایستاده ام، دست ردّ برسینه ام مکوب.

توئى که در کتابت، خود را به مهربانى و رحمت وصف نموده اى، پس بر محمد و آل محمد درود فرست، و مرا مشمول لطف و عنایت و مرحمت و رحمت قرار ده.

مولاى من، آقاى من، پروردگار من توئى که خود را خطا بخش نامیده اى، پس از من درگذر.

اى خداى مهربانم، تو ریزش اشک چشمم را از ترسى که از عظمت تو و خوفى که از جریمه گناهان دارم، و تپش قلبم را از خشیت، و لرزش دست و پایم را از هیبت شاهدى. همه اینها نشانه شرمسارى من از تو، بخاطر زشتى اعمال من است، بدین جهت نایم از نوا خاموش گشته، و زبانم از راز و نیاز باز مانده".

مناجات با خدا:

اى محبوب من و آقاى بزرگوارم، نمى دانم که بین ساکنان این کره خاک نظرت نسبت به من چگونه است; و در آن سراى وحشتناک با من چگونه رفتار خواهى کرد؟

مولاى من کاش مى دانستم که در پاسخ دعاى من چه مى گوئى؟ اگر بگوئى نه، پس واى بر من واى بر من، و واى از این بیچارگى.

واى بر عقلم اگر پروردگار او را از خود براند، و از مقام نور و شرف حضور، و مرتبه تمکین دور گردد، و بنده هوا و هوس، و مطیع خوک شهوت، و خادم سگ غضب گردد، و از مجاورت با پاکیزگان محجوب، و از نزدیکى به پروردگار محروم شود، در این صورت از حقیقت خود مسخ گشته و شیطانى فتنه گر، و ابلیسى حیله باز خواهد گشت.

واى بر روح من اگر از جوار خداوندى منع، و از تعلّق به عزّ قدس محروم، و از حضور مجلس انس طرد، و از ورود به مرتبه علیین محجوب گشته، و در درکات سجین جاى گزیند، و با شیاطین قرین گردد.

اى واى بر قلبى مثل قلب من، اگر از یاد خدا منع، و از محبت خداوند محروم گشته، و هواى شیطان کند، و عاشق این دنیا پست شده و شیداى محبت او گشته، و در دام او بیفتد، و بزمین بچسبد که آن وقت مثلش، مثل سگ است که اگرآهنگ او کنى بر تو پارس خواهدکرد، و در نتیجه از ظلمت معاصى سیاه گشته و یاد خدا را از یاد خواهد برد، و بجاى کسب علم و دانش گرفتار وسواس خواهد گشت.

اى سر من، چگونه خواهى بود اگر غضب الهى تو را بگیرد و در این دنیا بخواهد تو را عذاب کند، و به سر خوک و یا میمونى تو را مسخ گرداند، یا اینکه چهره ات را سیاه گردانیده و بین همه عالمیان تو را رسوا و مفتضح سازد، یا این که بینائى یا شنوائى و یا گویائى ترا از تو بگیرد، و یا چهره ات را زشت گرداند، آیا نشنیده اى که بسیار از گناهکاران بودند که خداوند بر آنان غضب نمود، و آنان را بدینگونه در همین دنیا عذاب فرمود، یا این که آشتى فرستاد که در همین دنیا آنها را سوزانید، و سپس به آتش دوزخ روانه کرد! حالت چگونه خواهد بود اگر پس از مرگ به عذاب الهى گرفتار شودى که آن عذاب به مراتب دردناک تر خواهد بود!!

آیا احوال قبر و پوسیدگى بدن را در گور در نظر نمى آورى، آنگاه که بهره ات را از این دنیا گرفتى، زود است که خاک قبر گوشت بدنت را بخورد، و کرمها در بینى ات، داخل شوند، و حدقه هاى چشم به گونه ات جارى گردد، و این منظر نظیف و جمال لطیف و جیفه گندیده اى مبدل شود، و گوشت صورتت بر خاک ریزد، و چرک و خون با هم درآمیزد!!

بدان که گناهکاران در آتشى افکنده مى شوند که حرارتش شدید، و گودى آن بسیار، و زیورآلات آن زنجیره اى آهنین، و شرابش آب جوش و چرک و خون است!

آه اى خداى من واى از این بى حیائى، آه از این فضاحت اى مولا و آقاى من، این چه جرأتى بود که من بر تو داشتم، این چه حسرتى بود که براى خود فراهم آوردم، به عزت و جلالت سوگند اى محبوب من، اگر مرا طاقت بر عذاب تو و قدرتى در مقابل انتقام تو بود، هرگز عفو و بخششت را خواستار نمى شدم، بلکه عذاب و عقاب مربوط به گناهانم را مى طلبیدم.

مرا چه شده که پس از این همه کرامات که بر من ارزانى داشتى باز تو را معصیت کردم، و با اینکه رو سویم نمودى از تو روى برگرداندم، منزهى تو اى مهربان خدا من، سبحان اللّه از این همه حلم و این همه لطف، که با همه این امور باز براى من و امثال من از گناهکاران فرو مایه پست، باب توبهرا گشوده و ما را از بازگشت به جوار خود منع ننموده، و براى تائبان وعده قبول، و عفو گناهان و تبدیل آن به چندین برابر ازحسنات مقررّ فرموده اى .(۶۶)

یا رب گناه اهل جهان را به ما ببخش *** ما را سپس به رحمت بى منتها ببخش

هر چند مانه ایم سزاوار رحمتت *** ما را بدانچه نیست سزاوار ما ببخش

گفتى که مستجاب کنم گر دعا کنى *** توفیق هم عطا کن و حال دعا ببخش

بگذر از آن گناه که سدرّه دعاست *** هم بر دعاى ما اثرى بر ملا ببخش

تا هم چو دیگران به نوائى مگر رسیم *** ما را به سوز سینه هر بى نوا ببخش

دلهاى ما که تیره شد از زنگ معصیت *** یا رب به نور معرفت خود صفا ببخش

دور از کاروان سعادت فتاده ایم *** ما را به رهروان طریق وفا ببخش

روزى که هر کس به شفیعى برد پناه *** ما را به آبروى شه انبیا ببخش

گر از خواص امت مرحومه نیستیم *** ما را به لطف عام شه اولیا ببخش

ما را ز اهل بیت ولایت امیدهاست *** تقصیر ما به حرمت خیر النسا ببخش

گیرم به ما معاویه نفس چیره شد *** ما را به رأفت حسن مجتبى ببخش

تا بر حسین عقل سلیم اقتدا کنیم *** عصیان ما به خامس آل عبا ببخش

از شیخ و شاب چون همه بیمار غفلتیم *** در سایه امام چهارم شفا ببخش

در راه علم و معرفت از ما قصور شد *** ما را به علم باقر احمد سخا ببخش

تا جز طریق صدق و صفا راه نسپریم *** ما را به زهد صادق حیدر عطا ببخش

زین تنگناى محبس تن تا برون رویم *** ما را به حلم موسى جعفر بیا ببخش

از قریب ار به غربت دنیا فتاده ایم *** عصیان ما به ساحت قدس رضا ببخش

ما را به آبروى جواد آن سپهر جود *** یعنى تقى به علم و عمل مرتقى ببخش

یا ر ب به سیدالنقیا شاه دین نقى *** ما را به راه دین نظر کیمیا ببخش

هر چند رحمت تو فزونتر ز جرم ماست *** ما را به حق عسگرى ذوالعطا ببخش

عمرى زما اگر چه ندیدى بجز خطا *** یا ذالکرم به مهدى صاحب لوا ببخش

پی نوشت:


۶۶- مناجاتهاى عارف باللّه حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى.