ای اهل ایمان، برای خدا پایدار و استوار بوده و به عدالت و راستی و درستی گواه باشید، و البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن دارد که از راه عدل بیرون روید، عدالت کنید که به تقوا نزدیکتر (از هر عمل) است، و از خدا بترسید، که البته خدا به هر چه میکنید آگاه است.
ای اهل ایمان! همواره [در همه امور] قیام کننده برای خدا و گواهان به عدل و داد باشید. و نباید دشمنی با گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ عدالت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیک تر است. و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، براى خدا، حق گفتن را بر پاى خيزيد و به عدل گواهى دهيد. دشمنى با گروهى ديگر وادارتان نكند كه عدالت نورزيد. عدالت ورزيد كه به تقوى نزديكتر است و از خدا بترسيد كه او به هر كارى كه مىكنيد آگاه است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
O you who have faith! Be maintainers, as witnesses for the sake of Allah, of justice, and ill feeling for a people should never lead you to be unfair. Be fair; that is nearer to Godwariness, and be wary of Allah. Allah is indeed well aware of what you do.
O you who believe! Be upright for Allah, bearers of witness with justice, and let not hatred of a people incite you not to act equitably; act equitably, that is nearer to piety, and he careful of (your duty to) Allah; surely Allah is Aware of what you do.
O ye who believe! Be steadfast witnesses for Allah in equity, and let not hatred of any people seduce you that ye deal not justly. Deal justly, that is nearer to your duty. Observe your duty to Allah. Lo! Allah is Informed of what ye do.
O ye who believe! stand out firmly for Allah, as witnesses to fair dealing, and let not the hatred of others to you make you swerve to wrong and depart from justice. Be just: that is next to piety: and fear Allah. For Allah is well-acquainted with all that ye do.
معانی کلمات آیه
قوامين: جمع قوام. قوام للَّه كسى است كه در كارش به طور كامل رضاى خدا را در نظر آورد و آن صيغة مبالغه قائم است.
شهداء: گواهان. مفرد آن شهيد است.
يجرمنكم: جرم (بر وزن عقل) در اصل به معنى قطع و در آيه به معنى وادار كردن است.لا يَجْرِمَنَّكُمْ: يعنى وادار نكند شما را.
«شیخ طوسی» گوید: عبدالله بن كثير گويد: اين آيه درباره يهود نازل شده هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به طرف قلعه و ديوار بنىقريظه رفت كه به آنها ديه بپردازد ولى يهوديان كوشش داشتند كه پيامبر را به قتل برسانند سپس اين آيه نازل گرديد[۳].[۴]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همواره براى خدا با تمام وجود قيام كنيد و به انصاف و عدالت گواهى دهيد و هرگز دشمنى با قومى، شما را به بىعدالتى وادار نكند. به عدالت رفتار كنيد كه به تقوا نزديكتر است و از خداوند پروا كنيد كه همانا خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
نکته ها
مشابه اين آيه با اندكى تفاوت، در آيه 135 سوره نساء آمده است، «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ» قيام به عدالت كنيد و گواهان براى خدا باشيد.
هر چند به زيان خود يا والدين و بستگان شما باشد. تفاوت ميان اين دو آيه، آن است كه اين آيه سفارش مىكند: كينهها و دشمنىها شما را منحرف نكند؛ ولى آيه سورهى نساء مىفرمايد: علاقهها و وابستگىها شما را از مرز عدالت خارج نكند. آرى، عوامل انحراف از عدالت يا بغض و كينه است، يا حبّ و دوستى كه هر آيه به يكى از آنها اشاره دارد.
از آنجا كه ناديده گرفتن كينههاى درونى درباره مردم دشوار است، لذا در اين آيه چند فرمان و چند تشويق به كار رفته است. لا يَجْرِمَنَّكُمْ ... اعْدِلُوا ... هُوَ أَقْرَبُ ... اتَّقُوا اللَّهَ ...
پیام ها
1- اگر انگيزهى انسان، كينههاى او شد، اخلاصى در كار نيست؛ ولى اگر قيام براى خدا باشد، كينهها در اجراى عدالت بىاثر مىشود. قَوَّامِينَ لِلَّهِ ... لا يَجْرِمَنَّكُمْ
2- عدالت مستمر به صورت ملكه و عادت، ارزش كاملى است، گرچه عدالت لحظهاى مطلوب است. كُونُوا ... شُهَداءَ بِالْقِسْطِ ...
3- مؤمنان، هم رابطه با خدا دارند. «قَوَّامِينَ لِلَّهِ» و هم در رابطه با مردم گواهى به
جلد 2 - صفحه 251
عدل مىدهند. «شُهَداءَ بِالْقِسْطِ»
4- اگر باور كنيم كه خدا عملكرد ما را مىداند، به عدل رفتار خواهيم كرد. شُهَداءَ بِالْقِسْطِ ... إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ
5- انسانهاى كينهتوز و عقدهاى، نمىتوانند عادل باشند. (براى رسيدن به عدالت بايد كينهها را كنترل كرد) «لا يَجْرِمَنَّكُمْ»
6- احساسات بايد تحت الشعاع عدالت باشد. لا يَجْرِمَنَّكُمْ ... اعْدِلُوا
7- كينهجويى، از عوامل انحراف از عدالت است. «شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا»
8- در سياستگذارىها و روابط داخلى و خارجى؛ حتّى نسبت به دشمنان هم عادل باشيم. «شَنَآنُ قَوْمٍ»
9- انسانهاى عادل و منصف، به تقوا نزديكترند. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»
چون ذكر وفاى به عهود نمود، در عقب آن ذكر مىفرمايد كه: آنچه لازم الوفا مىباشد اين است:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، باشيد قيام كنندگان به حق براى خدا، يعنى بايد كه مراعات شما قيام نمودن باشد به حق به جهت خدا و خالص براى او سبحانه. شُهَداءَ بِالْقِسْطِ: شاهدان براستى.
وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ: و بايد كه وادار نكند شما را فرط دشمنى گروهى مشركان. عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا: بر آنكه عدل نكنيد در باب ايشان و نقض عهد نمائيد بمثله و قتل و سبى ذرارى و نسوان آنها. اعْدِلُوا: عدالت كنيد و طريقه سويه و راستى را مرعى داريد هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى: آن عدالت نزديكتر است به پرهيزگارى، و چون عدالت با كفار اقرب است به مرتبه تقوى، پس نسبت به مؤمنان در چه مقام باشد؟
حاصل: حق تعالى امر فرموده است به مواظبت به عدل و تبيين فرموده كه اين مرتبه عظيمه است در تقوى بعد از آنكه نهى كرده بود از جور، و بيان فرمود كه غايت تباعد است ميان آن و تقوى جهت مبالغه به عدالت مىفرمايد كه:
وَ اتَّقُوا اللَّهَ: و بترسيد از خداى تعالى در ظلم و ستمكارى. إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ: بدرستى كه خداى تعالى بينا است به آنچه مىكنيد از عدل و ظلم، پس شما را بر وفق آن مجازات خواهد بود. تكرير اين حكم يا به جهت اختلاف سبب آن است، چنانچه آيه اولى در باره مشركان نازل شده و اين آيه در باره
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 34
يهود؛ يا به جهت مزيد اهتمام به عدل و مبالغه خاموش كردن آتش غضب.
تبصره- در كنز العرفان گويد: حق تعالى در اين آيه امر فرموده به آنكه همه حركات و افعال را خالص گردانند براى او سبحانه، به حيثيتى كه هيچ فعلى نباشد مگر كه ايقاع آن نمايند خالصا لوجهه. و نيز امر نموده به ايقاع شهادت به عدل، زيرا قوام دنيا و آخرت به آنست و قوله «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ» (الخ) به دلالت التزامى دلالت مىكند به امر، لكن چون دلالت مطابقه اقوى است از دلالت التزام، ثانيا تصريح به آن فرموده كه «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» و در قوله «هُوَ أَقْرَبُ» مبالغه عظيمه است در عدل؛ چه آن را اقرب به حصول مفهوم تقوى گردانيده. و نيز در آيه تأكيد امر است به اقامه شهادت به جهت رعايت مصالح بندگان، چنانچه امير المؤمنين عليه السّلام فرموده: فرض اللّه تعالى الشّهادات استظهارا على المجاحدات. «1»
اى آنكسانيكه ايمان آورديد باشيد ثابت قدمان براى خدا گواهان بعدل و وا ندارد شما را دشمنى گروهى بر آنكه عدالت نكنيد عدالت كنيد آن نزديكتر است بپرهيزكارى و بترسيد از خدا همانا خدا آگاه است بآنچه بجا مىآوريد.
تفسير
ثبات قدم براى خداوند استقامت در امتثال اوامر و نواهى او است و گواهى بعدل شهادت براستى و درستى است بدون ملاحظه نفع و ضرر براى احدى چنانچه در اواخر سوره نساء گذشت و عداوت با اشخاص غالبا موجب ظلم و تعدى نسبت بآنها ميشود لذا خداوند متنبّه فرموده است مردم را كه شدت بغض و عداوت شما با گروهى نبايد موجب شود كه عدالت ننمائيد نسبت بآنها و از حدود الهى تجاوز نمائيد در باره آنها مانند آنكه مثله نمائيد و بهتان بزنيد وزنها و بچههاى آنها را بكشيد و امثال اين كارها كه خارج از دستور است بلكه عدالت كنيد در باره آنها كه آن نزديك بتقوى و پرهيزكارى است بخلاف ظلم كه از تقوى دور است و بنابر اين اقرب از معنى تفضيل
جلد 2 صفحه 184
تجريد شده است و يا مراد آنستكه عدالت كنيد كه عدل از هر چيزى بتقوى نزديكتر است چنانچه نزديكتر است بتقوى از جور در مقابل جور كه منافى با تقوى نباشد و خداوند با خبر از اعمال بندگان است و هر كس را بقدر ثبات قدم و مرتبه تقوى و فراخور عملش مجازات ميفرمايد ..
است از حالت نفساني که در اثر ايمان خوفي ايجاد ميشود که آن حالت خوف باعث ميشود بر ترك معاصي كبيره و اصرار بر صغائر و منافيات مروت و بر فعل واجبات و اينکه عدالت موضوع احكام بسياري است: جواز اقتداء و جواز تقليد و نفوذ حكم و شاهد طلاق و قبولي شهادت و غير اينها و در آيه شريفه يَحكُمُ بِهِ ذَوا عَدلٍ مِنكُم مائده آيه 65، و آيه شريفه وَ أَشهِدُوا ذَوَي عَدلٍ مِنكُم طلاق آيه 2، مراد اينکه عدل است.
2- عدل اخلاقي است که بايد متخلق بجميع اخلاق حميده که متوسط بين دو دسته از اخلاق ذميمه است در طرف افراط و تفريط مثل علم متوسط بين سفسطه و جهل و شجاعت متوسط بين تهور و جبن و سخاوت بين بخل و اسراف و تبذير. و تواضع بين تكبر و ذلة و هكذا.
این آیه دعوت به قیام به عدالت می کند و نظیر آن با تفاوت مختصری در سوره نساء آیه 135 گذشت.
نخست خطاب به افراد با ایمان کرده، می گوید: «ای کسانی که ایمان آورده اید همواره قیام برای خدا کنید و به حق و عدالت گواهی دهید» (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کونُوا قَوّامِینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ).
سپس به یکی از عوامل انحراف از عدالت اشاره نموده، به مسلمانان چنین هشدار می دهد که: «نباید کینه ها و عداوتهای قومی و تصفیه حسابهای شخصی مانع از اجرای عدالت و موجب تجاوز به حقوق دیگران گردد، زیرا عدالت از همه اینها بالاتر است» (وَ لا یجرِمَنَّکم شَنَآنُ قَومٍ عَلی أَلّا تَعدِلُوا).
بار دیگر به خاطر اهمیت موضوع روی مسأله عدالت تکیه کرده، می فرماید:
«عدالت پیشه کنید که به پرهیزکاری نزدیکتر است» (اعدِلُوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوی).
و از آنجا که عدالت مهمترین رکن تقوا و پرهیزکاری است، برای سومین بار به عنوان تأکید اضافه می کند: «از خدا بپرهیزید، زیرا خداوند از تمام اعمال شما آگاه است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعمَلُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: