آیه 87 سوره آل عمران
<<86 | آیه 87 سوره آل عمران | 88>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
کیفر آن گروه کافر این است که خدا و فرشتگان و همه مردمان بر آنان لعنت کنند.
اینان کیفرشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنان است.
آنان، سزايشان اين است كه لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى برايشان است.
جزايشان اين است كه لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنان است.
کیفر آنها، این است که لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگی بر آنهاست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«جَزَآؤُهُمْ»: مبتدای دوم است.
نزول
محل نزول:
اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول آیات 86، 87، 88 و 89:
«شیخ طوسى» گوید: حسن بصرى گويد: اين آيات درباره اهل كتاب نازل شده كه قبل از بعثت پيامبر به خاطر صفات او كه در كتاب خود ديده بودند ايمان آورده بودند. وقتى كه خداوند او را مبعوث نمود انكار كردند.[۲]
مجاهد و سدى گويند كه درباره مردى از انصار نازل شد كه به او حرث بن سويد مى گفتند: اين مرد مرتد شد سپس توبه نمود و خداوند با نزول آيه 89 «إِلَّا الَّذِينَ تابُوا» توبه او را قبول كرد و ما نيز اين موضوع را از امام صادق عليهالسلام (در آيه 83) روايت كرده ايم،[۳] و نيز گويند درباره قومى نازل گرديد كه ميخواستند پيامبر درباره آنها به اسلام حكم نمايند در صورتى كه در قلوب آنها كفر بوده است و خداوند به وسيله نزول اين آيات پيامبر خود را از قلوب و ضماير اندرون آنان مطلع ساخت[۴].[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«87» أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ
آنان (كه با آن همه دلايل روشن وسابقهى ايمان، مرتدّ شدند،) كيفرشان آن است كه لعنت خدا و فرشتگان و عموم مردم بر آنان باشد.
«88» خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ
آنها همواره مورد لعن (خدا وفرشتگان ومردم) هستند، نه عذاب از آنان كاسته شود و نه به آنها مهلت داده شود.
نکته ها
نفرين تمام مردم، به افراد مرتدّ، شايد بدان جهت باشد كه وجدانهاى آگاه و فطرتهاى سالم، اين اعراض و كفر آگاهانه را محكوم مىكند. شايد هم از آن رو باشد كه شعاعِ كفرِ آگاهانه، به نسلها و عصرها سرايت كرده و افراد زيادى را در آتش خود مىسوزاند.
مشابه اين لعنت خدا و فرشتگان و مردم را در آيهى 159 سوره بقره نسبت به دانشمندانى كه حقايق را كتمان مىكنند، مىخوانيم. بنابراين گناه عالمى كه كتمان حق كند و مرتدّى كه آگاهانه دست از ايمان بردارد، يكسان است.
پیام ها
1- ملائكه در برابر افكار واعمال زشت انسان، واكنش نشان مىدهند. «عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ ...»
2- مردم بايد در برابر افراد مرتدّ و منحرف، عكس العمل نشان بدهند. «عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ ... النَّاسِ»
جلد 1 - صفحه 558
3- علم و آگاهى در مقدار و كيفيّت عذاب الهى مؤثر است. «شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ ... لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (87)
أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ: آن جماعت مرتدّين از دين مبين، جزا و پاداش آنها، أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ: اينكه بر ايشان است لعنت خدا، كه آن دورى از رحمت واسعه الهى است، وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ: و لعنت ملائكه، كه آن بيزارى ايشان است و لعنت مؤمنان تماما.
فخر رازى گفته: مراد از «ناس» مردمانى هستند كه در لعن آنها تأثر و اثرى باشد، پس لعنت كنندگان از مردم دو قسماند:
اول- فرد خاص از مردم، و ايشان انبياء و اوصياء اصفيا و خواص اولياى خدا هستند، چه در لعن ايشان اشدّ و تأثيرى سريعتر باشد، چنانچه فرمايد: لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ (الخ) «1» و نيز از اهل بيت عصمت و طهارت مروى است كه فرمودند: نحن اللّاعنون، يعنى ما آل محمد عليهم السّلام لعنت كنندگانيم بر دشمنان خدا و دشمنان دين خدا. «2» قسم دوم- فرد عام، و آنها مخلصين مؤمنين مىباشند، زيرا ايشان به متابعت سنت خدا و سنت جميع ملائكه و سنّت جميع انبياء و اصفياء، لعنت كنندگان بر دشمنان خدا و پيغمبران و منحرفين و محرفين اديان و كتب آسمانى و معرضين از سنت انبياء مىباشند.
تتمه: آيه شريفه دليل است بر جواز لعن مخالف ايمان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (87)
ترجمه
آنگروه پاداششان آنستكه بر آنها است لعنت خدا و ملائكه و مردمان همگى.
تفسير
در نتيجه ارتداد سه مصيبت بر مرتدين وارد شد اول آنها لعنت خدا است كه بعد از رحمت او و نعيم آخرت و نيل بعذاب اليم است دوم لعنت ملائكه كه بيزارى و اعراض و نفرين آنها است سوم لعنت مردمان عاقل حقيقى كه مؤمنين باشند چون مناط انسانيت و مردمى عقل است و عقل در لسان شرع روح تقوى است پس غير مسلمانان در زمره مردم حساب نميشوند اين رباعى را نسبت بشيخ الرئيس مى- دهند كه در باره مكفرين خود گفته
كفر چو منى گزاف و آسان نبود
محكمتر از ايمان من ايمان نبود
در دهر يك آدمى و آنهم كافر
پس در همه دهر يك مسلمان نبود
جلد 1 صفحه 453
و ممكن است مراد از ناس تمام مردم باشند و مجوز عموم آنكه كفار هم خودشان يكديگر را لعن مىكنند چنانچه در باره اهل جهنم گفتهاند كه هر دسته دسته ديگر را لعن ميكنند مومنين هم كه آنها را لعن مىكنند پس همه مردم آنها را لعن ميكنند و ممكن است گفته شود همه آنها را لعن ميكنند نهايت آنكه مؤمنين دانسته و شناخته لعن ميكنند ولى كفار ندانسته و نشناخته لعن ميكنند مخالف حق را و نميدانند كه خودشانند و ممكن است اجمعين تاكيد باشد بالنسبه بسه لعن كننده كه خداوند و ملائكه و مردمند نه خصوص مردم و مراد از لعن مردم معلوم است كه نفرت و مذمت و طلب حرمان از رحمت است و شايد بتوان از اين آيه استفاده نمود كه لعن ظالمين واجب است اقلا در عمر يك مرتبه خصوصا نسبت به ظالمين حق آل محمد عليهم السلام چنانچه در باره لعن شيطان گفتهاند و البته لازمه تبرى از اعداء اللّه اين مقدار مسلم است كه در عمر يك مرتبه اظهار نمايد اللهم العنهم جميعا و عذبهم عذابا شديدا.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أُولئِكَ جَزاؤُهُم أَنَّ عَلَيهِم لَعنَةَ اللّهِ وَ المَلائِكَةِ وَ النّاسِ أَجمَعِينَ (87)
اينکه قوم كفار بعد از ايمان که قابليت هدايت ندارند جزاي آنها لعنت خدا و ملائكه و جميع ناس بالتمامي است.
جلد 4 - صفحه 276
اولئك اشاره بقوم كفروا بعد ايمانهم است جزائهم پاداش كفر آنها است أَنَّ عَلَيهِم لَعنَةَ اللّهِ لعنت دوري از رحمت الهي است که بوي رحمت بمشام آنها نميرسد.
و الملائكة لعنة ملائكه نفرين آنها است که خداوند آنها را از رحمت واسعه بيبهره نمايد.
و النّاس که آنها هم طلب كنند بعد رحمت را از اينها.
اجمعين ممكن است بيان النّاس باشد يعني جميع ناس از كافر و مسلم و ممكن است بيان هر سه باشد: خدا و جميع ملائكه و جميع ناس، و شايد ظاهر همين باشد.
(اشكال)
كفار همه كسي را لعنت نميكنند بلكه تمجيد ميكنند که دست از ايمان كشيده و بكفر روي آورده.
(جواب)
آنكه آيه نميفرمايد که جميع ناس او را لعنت ميكنند بلكه ميفرمايد اينها مستحق لعنة جميع هستند بقرينه جزاؤهم مضافا اينكه كفار هم از همچه كسي که يك روز مؤمن و يك روز كافر و ثباتي در او نيست نكوهش ميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 87)- سپس میافزاید: «آنها کیفرشان این است که لعن خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنهاست» (أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 693.
- ↑ صاحب مجمع البيان آن را از جبائى و ابومسلم نيز نقل نموده است و موضوع حرث بن سويد را كه شيخ بزرگوار ما در آيه 83 عنوان نموده در اين آيات آورده است.
- ↑ نسائى و حاكم و ابن حبان از ابن عباس و نيز مسدد در مسند خود و نيز عبدالرزاق در تفسير خود از مجاهد قضيه حارث را برخى بدون ذكر نام و بعضى بدون ذكر ارتكاب قتل از ناحيه او نقل نموده اند.
- ↑ صاحب روض الجنان درباره پشيمانى حرث بن سويد كه قبلا بدان اشاره گرديد، گويد كه وى نامه اى به برادرش خلاس بن سويد نوشته بود. از او خواست كه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برود و پشيمانى او را متذكّر شود، مجاهد گويد: درباره مردى از بنىعمر و بن عوف آمده كه كافر شده بود و دوباره به اسلام بازگشته بود.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 131.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.