آیه 80 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ ۚ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ ۚ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا ۗ وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ۗ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<79 آیه 80 سوره انعام 81>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

قوم ابراهیم با او در مقام خصومت و احتجاج برآمدند، گفت: آیا با من درباره خدا محاجّه می‌کنید؟ و حال آنکه خدا مرا هدایت کرده و هیچ از آنچه شما شریک خدا می‌خوانید بیمی ندارم مگر آنکه خدا بر من چیزی بخواهد، پروردگار من علمش به همه موجودات محیط است، آیا متذکر نمی‌شوید؟!

قومش با او به گفتگوی بی منطق و ستیز برخاستند، گفت: آیا درباره خدا با من گفتگوی بی منطق و ستیز می کنید و حال آنکه او مرا هدایت کرد؟ و من از آنچه که شما شریک او قرار می دهید نمی ترسم مگر آنکه پروردگارم چیزی را [درباره من] بخواهد، دانش پروردگارم همه چیز را فراگرفته است، آیا [برای فهم توحید] متذکّر نمی شوید؟

و قومش با او به ستيزه پرداختند. گفت: «آيا با من در باره خدا محاجّه مى‌كنيد و حال آنكه او مرا راهنمايى كرده است؟ و من از آنچه شريك او مى‌سازيد بيمى ندارم، مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد. علم پروردگارم به هر چيزى احاطه يافته است. پس آيا متذكّر نمى‌شويد؟»

و قومش با او به ستيزه برخاستند. گفت: آيا درباره اللّه با من ستيزه مى‌كنيد، و حال آنكه او مرا هدايت كرده است؟ من از آن چيزى كه شريك او مى‌انگاريد، نمى‌ترسم. مگر آنكه پروردگار من چيزى را بخواهد. علم پروردگار من همه چيز را در برگرفته است. آيا پند نمى گيريد؟

ولی قوم او [= ابراهیم‌]، با وی به گفتگو و ستیز پرداختند؛ گفت: «آیا درباره خدا با من گفتگو و ستیز می‌کنید؟! در حالی که خداوند، مرا با دلایل روشن هدایت کرده؛ و من از آنچه شما همتای (خدا) قرار می‌دهید، نمی‌ترسم (و به من زیانی نمی رسانند)! مگر پروردگارم چیزی را بخواهد! وسعت آگاهی پروردگارم همه چیز را در برمی‌گیرد؛ آیا متذکّر (و بیدار) نمی‌شوید؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

His people argued with him. He said, ‘Do you argue with me concerning Allah, while He has guided me for certain? I do not fear what you ascribe to Him as [His] partners, excepting anything that my Lord may wish. My Lord embraces all things in [His] knowledge. Will you not then take admonition?

And his people disputed with him. He said: Do you dispute with me respecting Allah? And He has guided me indeed; and I do not fear in any way those that you set up with Him, unless my Lord pleases; my Lord comprehends all things in His knowledge; will you not then mind?

His people argued with him. He said: Dispute ye with me concerning Allah when He hath guided me? I fear not at all that which ye set up beside Him unless my Lord willeth aught. My Lord includeth all things in His knowledge. Will ye not then remember?

His people disputed with him. He said: "(Come) ye to dispute with me, about Allah, when He (Himself) hath guided me? I fear not (the beings) ye associate with Allah: Unless my Lord willeth, (nothing can happen). My Lord comprehendeth in His knowledge all things. Will ye not (yourselves) be admonished?

معانی کلمات آیه

حاجه: محاجه: به هم ديگر دليل و حجت آوردن. مجادله كردن.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ «80»

و قومش با وى به گفتگو و ستيزه پرداختند، او گفت: آيا درباره‌ى خدا با من محاجّه و ستيزه مى‌كنيد؟ و حال آن كه او مرا هدايت كرده است و من از آنچه شما شريك او مى‌پنداريد بيم ندارم، مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد، (كه اگر هم آسيبى به من برسد، خواست خداست، نه بت‌ها) علم‌ پروردگارم همه چيز را فراگرفته، پس آيا پند نمى‌گيريد؟

جلد 2 - صفحه 499

پیام ها

1- اهل باطل، تعصّب دارند. «حاجَّهُ قَوْمُهُ» (آن‌گونه كه اگر بدهكار را آرام بگذارند طلبكار مى‌شود، قوم منحرف هم به جاى شرم از شرك خود، قد علم كرده احتجاج مى‌كنند)

2- تعصّب و پافشارى اهل باطل، شگفت‌آور است. «أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ»

3- موحّد، حتّى اگر تنها باشد، از مقابله‌ى با جمعيّت نگرانى ندارد. أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ‌ ... وَ لا أَخافُ‌ ...

4- حقّ جويى از انسان است ولى هدايت از خدا. «هَدانِ» (حتّى انبياهم نياز به هدايت الهى دارند)

5- آنكه مشمول هدايت الهى شود، بيم ندارد. «هَدانِ وَ لا أَخافُ»

6- نترسيدن از غير خدا، نشانه‌ى توحيد است. «لا أَخافُ» (مشركان، حضرت ابراهيم را به خطر و انتقام تهديد مى‌كردند)

7- از ريشه‌هاى شرك، گمان ضرر و ترس از آسيب‌رسانى بت‌ها و طاغوت‌ها مى‌باشد. «لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ» (ترس از بت‌ها، سبب پافشارى و تعصّب بر بت‌پرستى بود)

8- تأثير و نقش هر پديده‌اى وابسته به اراده خداوند است. «لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي»

9- ربوبيّت، سزاوار كسى است كه احاطه‌ى علمى دارد. «وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً»

10- حقيقت، امرى فطرى و وجدانى است كه براى شناخت آن، تذكّر كافى است. «أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 500

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ (80)

وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ‌: و محاجه و مخاصمه نمودند با او قوم در توحيد قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ‌: گفت بر وجه انكار و تقريع آيا مخاصمه مى‌كنيد در وحدانيت خدا و مى‌خواهيد بر من غلبه نمائيد در اين‌ وَ قَدْ هَدانِ‌: و حال آنكه هدايت فرموده مرا به توحيد خود بر وجه لطف و توفيق نظر در دلايل ملكوت.

بت‌پرستان تخويف او كردند كه به معبودان ما استهزا مى‌كنى بلا به تو خواهند رسانيد؛ حضرت فرمود: وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ‌: و باكى ندارم و نمى‌ترسم از آنچه شرك آورده‌ايد و در هيچوقت از بتان شما انديشه ندارم، چه آنها جمادند و به كسى ضرر نتوانند رسانند و كواكب را به دليل افول و غروب دانسته‌ام كه محدث و محتاجند به خالق‌ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً: مگر آنكه خواهد پروردگار من چيزى را از مكاره كه بسبب ايشان به من رسد به اين وجه كه حيات و تمكين اضرار به آنها دهد تا مضرت به من رسانند. ضرر و نفع ايشان نيز دليل حدوث آنها. و توحيد حق تعالى، و بر آنكه مستحق عبادت، ذات الهى است نه غير او، و شريكى در ملك و ملكوت ندارد وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً: وسعت دارد و احاطه نموده هر چيز را از روى دانش و علم. او به همه چيز محيط است.

اين در حكم استثناء است، يعنى چون علم او به همه چيز محيط است. پس دور نيست كه در علم او گذشته باشد به من مكروهى رسد از جهت بتان. پس بر وجه ترغيب و تحريص ايشان فرمود: أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ‌: آيا متذكر نمى‌شويد و پند

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 318

نمى‌گيريد و ميان جاهل و عالم و عاجز و قادر فرق نمى‌گذاريد.؟


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ (80)

ترجمه‌

و محاجّه كردند با او قومش گفت آيا محاجّه ميكنيد با من در خدا و بتحقيق هدايت كرد مر او نميترسم از آنچه شريك ميگيريد بآن مگر آنكه بخواهد پروردگار من چيزيرا وسعت دارد پروردگار من هر چيزيرا از جهت علم آيا پس متذكّر نمى‌شويد.

تفسير

أ تحاجّوني بتخفيف نون بجهت التقاء نونين و حذف نون دوم براى كراهت تضعيف نيز قرائت شده است و حاصل مستفاد از آيه شريفه آنستكه بعد از آنكه حضرت ابراهيم اقامه برهان بر نفى شرك و اثبات توحيد در مقابل قوم خود فرمود آنها در مقام مجادله با آنحضرت بر آمدند مثلا گاهى استبعاد مينمودند كه چگونه ميشود دست از دين آباء و اجداد برداشت و گاهى مى‌گفتند چگونه ما خدائيرا كه نمى‌بينم و نميدانيم‌

جلد 2 صفحه 343

كجا است پرستش كنيم و گاهى هم تهديد ميكردند كه اگر با خدايان ما معارضه كنى بغضب آنها ديوانه يا فلج خواهى شد چنانچه رسم جهّال است كه وقتى از اقامه برهان يا ردّ آن عاجز شوند شروع بمجادله و مخاصمه و تهديد و تحذير مينمايند و حضرت ابراهيم (ع) در جواب آنها استبعاد فرمود از مجادله آنها با خودش در امر توحيد كه ببرهان قطعى براى آنها اثبات فرموده بود با آنكه اثبات چيزى دلالت بر ثبوت آن دارد نزد مثبت و ممكن است جمله و قد هدان اشاره بارائه ملكوت سماوات باشد در آيات سابقه و نفى فرمود خوف از بت بلكه از هر موجودى جز خدا را از خود و تعليق فرمود ضرر موعود آنها را در معارضه با بتان بلكه مطلق ضرر را باراده خداوند و بنابر اين استثناء از نفى ضرر است كه لازم نفى خوف است كه تصريح بآن شده است و ممكن است استثناء از نفى خوف باشد از بتان بملاحظه آنكه ممكن است خداوند بآنها قدرت اضرار بدهد تا آنكه اين خود دليل بر حدوث و احتياج آنها باشد چنانچه در مجمع اين معنى را تقويت فرموده و بنظر حقير معنى اوّل اقرب است چون خداوند چنين قدرتى به بت عنايت نمى‌كند چنانچه معجزه را بدست مدّعى كاذب جارى نمى‌فرمايد و تأكيد فرمود اين معنى را كه اختيار ضرر و نفع بدست خدا است بآنكه بسا باشد كه در علم خدا گذشته باشد كه بر بنده ضررى وارد شود براى مصلحتى چون علم خداوند احاطه دارد بتمام اشخاص و اوضاع و احوال و در اين صورت نبايد بنده راضى برضاى خدا نباشد بلكه بايد تسليم امر او شود و در خاتمه باز استبعاد فرمود از آنكه چگونه آنها متذكر نمى‌شوند و عاجز و قادر را از يكديگر تميز نمى‌دهند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ حاجَّه‌ُ قَومُه‌ُ قال‌َ أَ تُحاجُّونِّي‌ فِي‌ اللّه‌ِ وَ قَد هَدان‌ِ وَ لا أَخاف‌ُ ما تُشرِكُون‌َ بِه‌ِ إِلاّ أَن‌ يَشاءَ رَبِّي‌ شَيئاً وَسِع‌َ رَبِّي‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ عِلماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُون‌َ (80)

و محاجه‌ نمودند قوم‌ ابراهيم‌ ‌با‌ ابراهيم‌ فرمود آيا ‌با‌ ‌من‌ محاجه‌ ميكنيد درباره‌ خداوند و حال‌ آنكه‌ مرا هدايت‌ فرموده‌ و نميترسم‌ ‌از‌ خدايان‌ ‌شما‌ ‌که‌ شريك‌ ‌خدا‌ قرار داده‌ايد مگر آنكه‌ پروردگار ‌من‌ بخواهد چيزي‌ ‌را‌ علم‌ پروردگار ‌من‌ سعه‌ دارد ‌هر‌ چيزي‌ ‌را‌ آيا يادآور نميشويد.

وَ حاجَّه‌ُ قَومُه‌ُ حاج‌ّ ‌از‌ باب‌ مفاعله‌ طرفيني‌ ‌است‌ ‌يعني‌ يكديگر اقامه‌ حجت‌ ميكنند ‌بر‌ طرف‌ و حجة بمعني‌ دليل‌ و برهان‌ ‌است‌ ‌بر‌ اثبات‌ مطلب‌ ‌خود‌ و بطلان‌ مطلب‌ طرف‌ بترتيب‌ مقدمات‌ ‌براي‌ اخذ نتيجه‌ ‌از‌ راه‌ فكر و تأمل‌ چنانچه‌

جلد 7 - صفحه 123

سبزواري‌ ميگويد

(الفكر حركة ‌الي‌ المبادي‌

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 80)

قرآن در باره ادامه گفتگوی ابراهیم با قوم و جمعیت بت پرست می گوید: «قوم ابراهیم با او به گفتگو و محاجّه پرداختند» (وَ حاجَّهُ قَومُهُ).

ابراهیم در پاسخ آنها گفت: «چرا در باره خداوند یگانه با من گفتگو و مخالفت می کنید، در حالی که خداوند مرا در پرتو دلایل منطقی و روشن به راه توحید هدایت کرده است»! (قالَ أَ تُحاجُّونِّی فِی اللّهِ وَ قَد هَدانِ) از این آیه به خوبی استفاده می شود که جمعیت بت پرست قوم ابراهیم تلاش و کوشش داشتند که به هر قیمتی که ممکن است او را از عقیده خود بازدارند.

لذا او را تهدید به کیفر و خشم خدایان و بتها کردند، و او را از مخالفت آنان بیم دادند، زیرا در دنباله آیه از زبان ابراهیم چنین می خوانیم: «من هرگز از بتهای شما نمی ترسم زیرا آنها قدرتی ندارند که به کسی زیان برسانند مگر این که خدا چیزی را بخواهد» (وَ لا أَخافُ ما تُشرِکونَ بِهِ إِلّا أَن یشاءَ رَبِّی شَیئاً).

گویا ابراهیم با این جمله می خواهد یک پیشگیری احتمالی کند و بگوید اگر در گیرودار این مبارزه ها فرضا حادثه ای هم برای من پیش بیاید هیچ گونه ارتباطی به بتها ندارد، بلکه مربوط به خواست پروردگار است.

سپس می گوید: «علم و دانش پروردگار من آن چنان گسترده و وسیع است که همه چیز را دربرمیگیرد» (وَسِعَ رَبِّی کلَّ شَیءٍ عِلماً).

و سر انجام برای تحریک فکر و اندیشه، آنان را مخاطب ساخته می گوید: «آیا با این همه باز متذکر و بیدار نمی شوید»! (أَ فَلا تَتَذَکرُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع