آیه 5 سوره مسد

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ

مشاهده آیه در سوره


<<4 آیه 5 سوره مسد 5>>
سوره : سوره مسد (111)
جزء : 30
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

در حالی که (با ذلت و خواری) طنابی از لیف خرما به گردن دارد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

with a rope of palm fibre around her neck.

معانی کلمات آیه

  • جيد: گردن. «الجيد: العنق».
  • مسد: (بر وزن شرف): ريسمانى كه از ليف خرما تابيده شده (و بر وزن عقل) به معنى تابيدن است: «مسد الحبل مسدا: فتله».[۱]

نزول

شأن نزول آیات 1 تا 5:

«شیخ طوسى» گویند: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مردم را جمع کرد و گفت: خداوند مرا به سوى شما عموماً و به سوى قریش خصوصاً مبعوث نموده است و اگر این بعثت مرا بپذیرید، مالک عرب و عجم شده و آن‌ها را به تصرف خویش خواهید درآورد، گفتند: بعثت تو براى چیست؟

گفت: براى آنست که به شما بگویم، بگوئید: لا اله الّا اللّه و انّى رسول اللّه، ابولهب که در آن میان بود. گفت: تبّا لهذا من دین اللّه، سپس این سوره نازل گردید.[۲][۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ «1» ما أَغْنى‌ عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ «2» سَيَصْلى‌ ناراً ذاتَ لَهَبٍ «3» وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ «4» فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ «5»

بريده باد دو دست ابولهب و نابود باد. نه دارائيش و نه آنچه بدست آورد، به حالش سودى نكرد. به زودى به آتشى شعله‌ور درآيد. (همراه) زنش، آن هيزم‌كش (آتش افروز). (در حالى كه) در گردنش ريسمانى از ليف خرما است.

نکته ها

اين سوره به نامهاى تبّت و مسد معروف است. امام صادق عليه السلام فرمودند: هرگاه اين سوره را خوانديد بر ابولهب نفرين كنيد. «1»

هنگامى كه آيه‌ «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» «2» نازل شد، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نزديكان و خويشاوندان را دعوت كرد و پيام وحى را به آنان رساند. ابولهب كه عموى حضرت بود گفت:

«تبا لك» هلاكت بر تو باد. اين سوره نازل شد و گفتار او را به خودش ردّ كرد.

از آنجا كه اين نفرين عملى شد و ابولهب و همسرش با كفر از دنيا رفتند، معلوم مى‌شود كه در اين سوره نسبت به ابولهب يك پيشگويى نيز شده است.

«تَبَّتْ» از ريشه «تب» به معناى خسران و هلاكت است و مراد از «يد» در آيه، دستِ ظاهرى نيست، بلكه كنايه از وسيله قدرت و تلاش انسان است. بنابراين معناى آيه چنين‌

«1». تفسير كنزالدقائق.

«2». شعراء، 214.

جلد 10 - صفحه 631

است كه تلاشهاى ابولهب به هدر رفت و او گرفتار زيان و خسارت شد. «1»

در تاريخ آورده‌اند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله مردم را به كلمه «لا اله الا الله» دعوت مى‌كرد و ابولهب از پشت سر او را تكذيب و به سوى او سنگ پرتاب مى‌كرد.

گاهى زائران مكه به سراغ ابولهب مى‌آمدند و از او درباره حضرت محمد صلى الله عليه و آله سؤال مى‌كردند. او مى‌گفت: محمد مجنون است و ما مشغول مداواى او هستيم. «2»

ابولهب هيچ گاه از مخالفت با پيامبر و از همكارى با مخالفان او دست نكشيد. او و همسرش كلمات ركيك به حضرت مى‌گفتند و شايد به همين خاطر نام اين دو در قرآن برده شده است.

آهنگ اين سوره چنان كوبنده بود كه همه آن را حفظ كردند و ابولهب ضربه سنگينى خورد و خانه‌نشين شد تا آنكه مرد و باقى كفار حساب كار خودشان را كردند كه مبادا سوره‌اى نيز عليه آنان نازل شود.

علاقه‌ها و روابط خانوادگى نبايد خللى در ايمان و مكتب ايجاد كند. «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ»

با آنكه ابولهب و همسرش مردهاند و استخوانهايشان پوسيده است اما اين آيات همچنان بايد تلاوت شود تا مايه عبرت ديگران و زياد شدن قهر و عذاب الهى بر آنان گردد.

ابولهب برادران خوبى مثل حضرت حمزه و ابوطالب و پدر خوبى چون عبدالمطلب داشت اما هر كس براى خود حسابى دارد.

در قديم بته‌هاى هيزم را كه جمع مى‌كردند، آن را با طناب مى‌بستند و آن را به دوش مى‌انداختند. چون همسر ابولهب، هيزم در مسير راه پيامبر مى‌ريخت تا آن حضرت را آزار دهد، لذا قرآن مى‌فرمايد: در قيامت نيز هيزم آتش دوزخ است و آن طناب‌هايى كه براى جمع آورى هيزم استفاده مى‌كرد، به گردنش آويخته است. «3»

ابولهب فرزندى به نام لهب نداشت ولى شايد به خاطر سرخى صورتش او را ابولهب مى‌گفتند.

«1». تفسير الميزان.

«2». تفسير نمونه.

«3». تفسير الميزان.

جلد 10 - صفحه 632

زن ابولهب، فردى شاعر بود. نامش امّ جهل، خواهر ابوسفيان و عمه معاويه بود. كينه ديرينه با پيامبر داشت و خار بر سر راه پيامبر مى‌ريخت و اشعارى در تحقير و هجو آن حضرت مى‌سرود.

روز قيامت، مال و ثروت به درد انسان نمى‌خورد: «ما أَغْنى‌ عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ»

«ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ» مال و ثروتم چاره كارم نكرد.

«هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ» «1» سلطنت و حكومتم از بين رفت و برايم سودى نداشت.

«ما أَغْنى‌ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ» «2» جمعيّت و ثروت شما را بى‌نياز نكرد.

«لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ» «3»* نه ثروت و نه فرزند به حال آنان سودى نداشت.

در قرآن چهار نوع زن و شوهر ذكر شده است:

زن و شوهرى كه در كار نيك همفكر و همراهند. (حضرت على و حضرت زهراء عليهما السلام كه به يتيم و اسير و مسكين طعام دادند.) «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ» «4»

زن و شوهرى كه در كار بد همراهند. أَبِي لَهَبٍ‌ ... وَ امْرَأَتُهُ‌

زن و شوهرى كه مرد در راه حق و زن در راه باطل است نظير حضرت نوح و حضرت لوط كه همسرانشان به آنها ايمان نياوردند و با مخالفان همدست شدند. «كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ» «5»

زن و شوهرى كه زن در راه حق و مرد در راه باطل است. نظير فرعون و همسرش. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» «6»

زن ابولهب گردنبندى قيمتى داشت كه سوگند ياد كرد آن را در راه مخالفت پيامبر مصرف كند. «فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ»

حضرت على عليه السلام در نامه‌اى به معاويه نوشت: «منا خير نساء العالمين و منكم حمالة الحطب» «7» بهترين زنان از ماست و هيزم‌آور آتش از شماست.

سلمان فارسى از اهل بيت پيامبر مى‌شود و ابولهب عموى پيامبر، مورد لعن و نفرين‌

«1». حاقّه، 29.

«2». اعراف، 48.

«3». آل عمران، 10.

«4». انسان، 8.

«5». تحريم، 10.

«6». تحريم، 11.

«7». نهج‌البلاغه، نامه 28.

جلد 10 - صفحه 633

خداوند.

چون همسر ابولهب در سر راه پيامبر هيزم مى‌ريخت، ممكن است‌ «حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» اشاره به اين باشد كه ورود او به دوزخ در حالى است كه هيزم بدوش دارد.

دست و بازو براى تلاش است و تلاش براى رسيدن به هدف مطلوب. هدف ابولهب جلوگيرى از رشد اسلام بود و در اين راه تلاش بسيار كرد ولى به هدفش نرسيد، پس تلاش بازوى او هدر رفت. «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ»

پیام ها

1- اعلام برائت از نااهلان جزء دين است. «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ»

2- كيفر توهين به مقدسات، لعن و نفرين ابدى است. «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ»

3- بايد براى نابودى كامل كفر دعا كنيم. «يَدا» (قطع شدن دو دست نشانه بى‌نتيجه ماندن تلاشهاست.)

4- پاسخ مخالفان را مثل خودشان بدهيد. در پاسخ آنان كه به پيامبر گفتند: «تبا لك» خداوند فرمود: «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ»

5- در نظام مكتبى، ضابطه بر رابطه مقدم است. «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ»

6- مال و ثروت، يكى از ابزارهاى مخالفان انبياست. «ما أَغْنى‌ عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ» (ابولهب سرمايه دارى بود كه ثروتش را براى محو اسلام هزينه كرد.)

7- بدتر از فساد تكرار آن است. «حَمَّالَةَ»

8- در برابر قهر الهى نه ثروت كارائى دارد و نه هر چيز كه در اثر تلاش به دست آيد، خواه ثروت باشد يا مقام و عنوان و حكومت و شهرت. «ما أَغْنى‌ عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ»

9- قهر الهى نسبت به ستمگران دور نيست. «سَيَصْلى‌»

10- اشرافيّت دنيا، همراه با تحقير آخرت است. «فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 636

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص395
  2. پرش به بالا صاحب مجمع البیان از سعید بن جبیر و او از ابن عباس نقل نماید که گفت: روزى پیامبر بالاى کوه صفا رفت و فرمود: یا صباحاه قریش به او روى آوردند. گفتند: چه شده است؟ فرمود: اگر به شما خبر بدهم که دشمن در صبح یا در شب در کمین شما است. از من باور می‌دارید یا نه؟ گفتند: بلى باور مى کنیم سپس فرمود: بدانید که من نذیر و ترساننده شما هستم از عذابى که به علت گمراهى و جهالت در جلو روى شما قرار گرفته است. ابولهب گفت: تبا لک، براى همین موضوع ما را به اینجا خوانده اى؟
  3. پرش به بالا طبرى صاحب جامع البیان از طریق اسرائیل از ابواسحق و او از مردى از همدان که به او یزید بن زید مى گفتند: روایت کند که زن ابولهب اغلب خار و خاشاک را جمع می‌کرد و جلو راه پیامبر مى گذاشت و راه را بر او مسدود مى ساخت چنان که ابن المنذر نیز در تفسیر خود از عکرمة مانند آن را روایت نموده است.

منابع