آیه 54 سوره نساء
<<53 | آیه 54 سوره نساء | 55>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بلکه حسد میورزند با مردم (یعنی پیامبر و مسلمین) چون آنها را خدا به فضل خود برخوردار نمود. که البته ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنها ملک و سلطنتی بزرگ عطا کردیم.
بلکه آنان به مردم [که در حقیقتْ پیامبر و اهل بیت اویند] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده، حسد می ورزند. تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان فرمانروایی بزرگی بخشیدیم.
بلكه به مردم، براى آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا كرده رشك مىورزند؛ در حقيقت، ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم، و به آنان ملكى بزرگ بخشيديم.
يا بر مردم به خاطر نعمتى كه خدا از فضل خويش به آنان ارزانى داشته حسد مىبرند؟ در حالى كه ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم و فرمانروايى بزرگ ارزانى داشتيم.
یا اینکه نسبت به مردم [= پیامبر و خاندانش]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد میورزند؟ ما به آل ابراهیم، (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم؛ و حکومت عظیمی در اختیار آنها [= پیامبران بنی اسرائیل] قرار دادیم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«النَّاس»: توده مردم. در اینجا مراد پیغمبر، یا او و مؤمنان، و یا ملّت عرب است. «الْحِکْمَة»: شناخت اسرار شریعت و رموز اشیاء. فهم اسرار موجود در کتاب آسمانی. نبوّت. «مُلْکاً عَظِیماً»: مراد حکومت بر دلها یا سلطنت بر ممالک از سوی برخی از پیغمبران ابراهیمی است.
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:
از طريق عوفى از ابن عباس نقل شده كه اهل كتاب مى گفتند: محمد پنداشته آنچه كه براى ما آمده از كتاب آسمانى براى او هم آمده است. در صورتى كه كوشش او جز ازدواج و نكاح چيز ديگرى نيست زيرا داراى 9 زن مى باشد و مى گفتند كدام پادشاه است كه به اين كيفيت باشد و نيز مى گفتند اگر محمد پيامبر مى بود به زنان رغبت نمى نمود سپس اين آية نازل گرديد و فرمود كه محمد از آل ابراهيم است در صورتى كه خودتان مى گوئيد كه از آل ابراهيم پيامبرانى مانند داود و سليمان بودند كه داراى زنان بسيارى بوده اند.[۲]
و نيز ابن شهر آشوب بعد از چند واسطه از كلبى، او از ابوصالح و او از ابن عباس نقل كند كه درباره رسول خدا صلى الله عليه و آله و على مرتضى عليهالسلام نازل شده است.[۳]
شيخ بزرگوار ما اشاره مختصرى به اين موضوع نموده ولى به عنوان شأن و نزول نياورده است.[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً «54»
يا اينكه (يهوديان) نسبت به مردم (مسلمان) به خاطر آنچه كه خداوند از فضل خويش به آنان داده است، حسد مىورزند. همانا ما قبلًا به آلابراهيم (كه شما از نسل او هستيد نيز) كتاب آسمانى و حكمت و سلطنت بزرگى داديم. (چرا اكنون به آلمحمّد عليهم السلام ندهيم؟)
نکته ها
آيهى قبل اشاره به بخل يهود بود و در اين آيه به حسادتشان اشاره شده است و حسد از بخل بدتر است. چون در بخل مال خود را نمىبخشد، ولى در حسد از بخششِ ديگرى هم ناراحت است.
يهود كه پيشتر مورد لطف و نعمت خدا قرار گرفتهاند، چرا از اينكه ديگران به نعمت و قدرتى برسند، از روى حسد، ناراحت مىشوند؟ چرا آلابراهيم برخوردار باشند و آلمحمّد و بنىهاشم، محروم؟
جلد 2 - صفحه 85
در روايات، اهلبيت فرمودهاند: آنان كه مورد حسادت قرار گرفتهاند، ماييم. «1»
در حديث از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه فرمود: مراد از «كتاب»، نبوّت و مراد از «حكمت»، فهم و قضاوت و مراد از «ملك عظيم»، اطاعت مردم است. «2»
امام باقر عليه السلام در تفسير «ملك عظيم» فرمود: مراد آن است كه خداوند در ميان آنان امامان بر حقّ قرار داد. «3»
در حديث ديگر از حضرت على عليه السلام مىخوانيم كه فرمود: مراد از آلابراهيم ما اهلبيت پيامبر هستيم. «4»
پیام ها
1- حسود، در مقابل ارادهى خدا قد علم مىكند. «يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ»
2- منشأ همهى نعمتها و بهرهگيرىها فضل خداست. «مِنْ فَضْلِهِ» به جاى آرزوى زوال نعمت ديگران، از خداوند آرزوى فضل او را داشته باشيد.
3- همسويى اهل كتاب با مشركان و قضاوت بر اينكه شرك شما بهتر از توحيد مسلمانان است، به خاطر حسادت است. در آيات قبل خوانديم كه يهوديان به مشركان گفتند: هؤُلاءِ أَهْدى ... در اين آيه مىخوانيم: «أَمْ يَحْسُدُونَ»
4- همهى الطاف از اوست. (سه بار كلمه «آتَيْنا» تكرار شده است)
5- حكومت الهى بايد بدست كسانى باشد كه قبل از حكومت، داراى مقام معنوى و علمى و بينش بالايى باشند. نام كتاب و حكمت قبل از ملك عظيم آمده است. (آرى نعمتهاى معنوى بر مادّى مقدّم است.) آتَيْنا ... الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً
«1». كافى، ج 1، ص 186.
«2». كافى، ج 1، ص 306.
«3». كافى، ج 1، ص 306.
«4». بحار، ج 28، ص 275.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 86
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً (54)
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ: (اضراب است از اعطاى ايشان) يعنى نه آنكه چيزى به مردمان مىدهند، بلكه حسد مىبرند بر مردمان كه قبايل عرب يا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اصحاب او، عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ: بر آنچه عطا فرموده ايشان را خداوند از فضل خود، كه آن نبوت و كتاب و نصرت و اعزاز و بعثت رسول از ايشان است. يا مراد همه مردمانند، زيرا هر كه حسد برد بر نبوت، فكانّه بر كمال و رشد همه مردم حسد برده. و گفتهاند مراد ناس، حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است. و عرب، جمع را بر واحد اطلاق مىكنند كه جامع باشد مقدار خصال خيرى را كه جمع نشود الّا در بسيارى از مردمان، كما قال: إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً: و مراد از فضل نزد بعضى، آنست كه حق تعالى مباح گردانيد حضرت را جمع ميان بيشتر از چهار زن، و يهود بر اين حال حسد مىبردند و طعنه مىزدند كه اگر او پيغمبر بودى، اين همه زن
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 467
نخواستى. حق تعالى فرمود: اگر حسد ايشان بر پيغمبر به واسطه اين نبوت و كتاب است، پس بايد بر پيغمبران صاحب كتاب حسد بردندى. و اگر حسد آنها به سبب تكثار زن باشد، اين صورت مخصوص به آن حضرت نيست، زيرا حضرت داود عليه السّلام صد زن داشت و همه بر او حلال بودند. و همچنين سليمان هزار زن داشت، سيصد مهيره و هفتصد سريره. در تفسير اهل بيت عليهم السلام از امام محمد باقر عليه السّلام مروى است كه: مراد به «ناس»، محمد و آل محمد صلوات اللّه عليهم اجمعين؛ و مراد به «حاسد»، آنانكه حسد بردند بر نبوت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بر امامت آل اطهار او. «1» فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ: پس بتحقيق ما عطا فرموديم اولاد ابراهيم را كه موسى و داود و عيسى و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است، الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ: كتاب تورات و زبور و انجيل و قرآن و همچنين علم حلال و حرام را، وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً: و عطا نموديم ايشان را ملك و پادشاهى بزرگ كه نبوت است. يا سلطنت، چنانكه يوسف و داود و سليمان داشتند. و گويند:
ملك عظيم، كثرت ازواج مىباشد. در تيسير آورده كه مراد آل ابراهيم، حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت او، و به كتاب، قرآن؛ و به حكمت، نبوت؛ و به ملك عظيم، امامت است؛ چه اين جمله در هيچكس جمع نبود، مگر خاندان حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
و عياشى در تفسير خود به اسناد ابو الصباح كنانى نقل نموده كه: قال ابو عبد اللّه عليه السّلام: يا ابا الصّباح نحن قوم فرض اللّه طاعتنا، لنا الانفال و لنا صفو المال، و نحن الرّاسخون فى العلم، و نحن المحسودون الّذين قال اللّه فى كتابه: «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» «2» ابو عبد اللّه عليه السّلام فرمود: اى
«1» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجّة، صفحه 206، حديث 2 و 4.
«2» تفسير عيّاشى، جلد 1، صفحه 247، حديث 155.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 468
ابو الصباح ما گروهى هستيم كه حق تعالى فرض فرمود طاعت ما را بر شما، و براى ماست غنايم دار الحرب، و براى ما باشد صفوه مال دار الحرب، و مائيم راسخان در علم، و مائيم آن جماعت كه بر ايشان حسد بردهاند. حيث قال سبحانه: أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ تا آخر. بعد از آن فرمود كه: مراد به كتاب، نبوت؛ و مراد به حكمت، فهم قضا؛ و مراد به ملك عظيم، افتراض طاعات ما بر شما است. و همچنانكه حق تعالى ملك عظيم را در دنيا به اهل بيت تفويض نمود، ملك كبير آخرت را نيز به ايشان تخصيص فرمود: حيث قال تعالى: وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً. پس اگر اهل خلاف بر ايشان حسد برند، عجب نباشد.
تنبيه: شبههاى نيست در آنكه حسد، خصلتى است كه حاسد را مذموم و محسود را محمود؛ و حسد چون آتشى است، مادامى كه در كانون سينه حاسد باشد، او را سوزد. و چون او به جهت آن سوخته شود، روايح طيبه و علوم و فواضل محسود به اطراف عالم رسيده، اهل عالم را طينت پاك او معلوم، و خبث باطن حاسد مكشوف گردد. پس بر محسود لازم است كه سپر صبر در سر كشد تا به جهت جزع، غصص صبر بر ايذاء حسد، نسائم و روايح طيبه صبر به همه اقطار عالم رسيده موجب اشتهار فضائل و كمالات محسود گردد. و به حسب حقيقت، حاسد كه حسد برد بر مقرّبان الهى كه مستغرق نعمت امامت و ولايت هستند، عدوّ خدا باشد. چنانچه در بعضى كتب سماويه آمده كه:
الحاسد عدوّ نعمتى.
در منهج «1»- روزى جماعتى از زنان قريش با نسوان سيّد عالميان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: مجالست نمودند و هر كسى از حسب و نسب خود چيزى مىگفتند. چون حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها بر ايشان وارد شد، همه ساكت شدند. يكى گفت: چرا خاموش شديد؟ گفتند: حسب و نسب ما، نزد
«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحه 46. در ادامه عبادت آمده: «غير راض بقسمتى».
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 469
حسب و نسب سيدة النساء چه نمايد؟ پس زنى برخاست و گفت: چه شده براى شما اى بنى هاشم، برديد سيادت را به تمامه؛ اى فاطمه، و اما پدر تو سيّد فرزندان آدم عليه السّلام، و اما شوهر تو پس سيّد عرب، و اما تو سيده زنان عالميان، و اما دو فرزند تو سيد جوانان بهشت، و اما عموى تو سيد شهداء مىباشد. چون حضرت فاطمه عليه السّلام اين سخن بشنيد، برخاست و اين آيه تلاوت نمود: أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً (54)
ترجمه
آيا حسد ميبرند مردمانرا بر آنچه داد ايشان را خدا از فضل خود پس بتحقيق داديم آل ابراهيم را كتاب و حكمت و داديم ايشانرا پادشاهىئى بزرگ..
تفسير
در كافى و تفسير عياشى و غير آندو در چند روايت از ائمه معصومين (ع) وارد شده است كه مراد از محسودان در اين آيه مائيم براى امامتى كه خداوند بما داده است از فضل خود و در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه مراد پيغمبر (ص) و آل او عليهم السلام است و در كافى و قمى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه مراد از كتاب نبوت است و مراد از حكمت فهم و قضا است و ملك عظيم طاعت واجبه بر خلق است و در كافى و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه مراد آنستكه خداوند از آل ابراهيم انبيا و رسل و ائمه برگزيده است چگونه در باره آنها اقرار دارند و در باره آل محمد (ص) انكار مينمايند و آنكه ملك عظيم امامت است كه اطاعت امام اطاعت خداوند و معصيت او معصيت حق است و از ابن عباس روايت شده است كه ملك عظيم آل ابراهيم ملك يوسف و داود و سليمان است و خلاصه آيه و روايات بنظر حقير آنستكه منشأ انكار كفار و مخالفين رسالت و امامت را فقط حسد است و الا جاى تعجب و انكار نيست زيرا آل ابراهيم همه ثمرات يك شجره طيبهاند و چنانچه نبوت و حكمت و سلطنت جمعى از آنها را از قبيل بنى اسرائيل قبول دارند بايد در باره پيغمبر (ص) و آل او هم كه بنى عم آنها و از اولاد حضرت اسمعيل هستند هم قبول داشته باشند و استنكاف و استكبار از سلطنت الهيه آنها ننمايند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم يَحسُدُونَ النّاسَ عَلي ما آتاهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ فَقَد آتَينا آلَ إِبراهِيمَ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ وَ آتَيناهُم مُلكاً عَظِيماً (54)
آيا حسد ميبرند مؤمنين را که خداوند بآنها عزت، دولت، شرف، هدايت و سعادت عنايت فرموده و حال آنكه ما عنايت فرموديم بآل ابراهيم كتاب و حكمت را و بآنها مرحمت فرموديم ملك و سلطنت با عظمتي.
حسد يكي از صفات ذميمه و اخلاق رذيله است که كسي هيچ نعمتي را در حق
جلد 5 - صفحه 105
كسي روا نداشته باشد و زوال آن را تمني كند، از پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود
(الحسد يأكل الحسنات کما تأكل النار الحطب)
و از حضرت باقر عليه السّلام است
ان الحسد يأكل الايمان کما يأكل النار الحطب)
و آيات و اخبار در مذمت حسد بسيار است بلكه ميتوان گفت هر مفسده و ظلمي که در عالم اتفاق افتاده منشأ آن حسد بوده، شيطان بآدم حسد برد رانده درگاه شد، پسر آدم ببرادرش حسد برد او را كشت، كفار بانبياء حسد بردند معذب شدند، خلفاء سه گانه بعلي (ع) حسد بردند اينکه همه ظلم كردند، بني اميه و بني عباس بائمه طاهرين حسد بردند بآنها اذيت كردند، جهال بعلماء، فساق بعدول، كافر بمؤمن، وضيع بشريف فقير بغني، قبيح بحسن، مبتلا بمتنعم و هكذا هر كدام بديگري حسد بردند و در مقام قتل و اذيت و ظلم و غيبت و تهمت و هزارها مفسده ديگر بر آمدند و در نتيجه خود را از بين بردند و بعذاب قيامت گرفتار شدند.
أَم يَحسُدُونَ النّاسَ عَلي ما آتاهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ با اينكه خداوند در هر موردي موافق حكمت و مصلحت هر که را هر چه قابل و لايق بداند ميدهد و در مقابل الهي حسود بلكه همه عالم كوچك و قدرتي بر زوال آن ندارند.
فَقَد آتَينا آلَ إِبراهِيمَ آل ابراهيم انبياء و اوصياء آنها و مؤمنين بآنها هستند از اولاد ابراهيم إِنَّ أَولَي النّاسِ بِإِبراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا آل عمران آيه 67، چنانچه خود ابراهيم عرض كرد فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَن عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ابراهيم آيه 63، و در اخبار بسيار دارد که ائمه طاهرين عليهم السلام آل ابراهيم هستند و اينکه بيان اظهر مصاديق است منافات با عموم ندارد (الكتاب) مثل تورية بر موسي، زبور بر داود، انجيل بر عيسي، قرآن بر محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم.
(و الحكمة) مقام نبوت و امامت و ولايت است، و از اينکه جمله استفاده ميشود
جلد 5 - صفحه 106
که مراد از آل ابراهيم همان انبياء و ائمه اطهار هستند که بر بعض آنها كتاب و بر بقيه خلافت و وصايت و امامت که حكمت باشد عنايت شده.
وَ آتَيناهُم مُلكاً عَظِيماً تفسير شد در اخبار بسياري بولاية كليه که بر تمام اهل عالم دارند و وجوب اطاعت آنها بر همه لازم.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 54)
دوم این که: آنها بر اثر ظلم و ستم و کفران نعمت، مقام نبوت و حکومت را از دست دادند، و به همین جهت مایل نیستند این موقعیت الهی به دست هیچ کس سپرده شود « یا این که نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش) در برابر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد میورزند» و با آن گونه قضاوتهای بیاساس میخواهند آبی بر شعلههای آتش حسد خویش بپاشند (أَم یحسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ).
سپس میفرماید: چرا از اعطای چنین منصبی به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و خاندان بنی هاشم تعجب و وحشت میکنید و حسد میورزید در حالی که «ما به آل ابراهیم (که یهود از خاندان او هستند نیز) کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیارشان (پیامبران بنی اسرائیل) قرار دادیم» (فَقَد آتَینا آلَ إِبراهِیمَ الکتابَ وَ الحِکمَةَ وَ آتَیناهُم مُلکاً عَظِیماً).
اما متأسفانه شما مردم ناخلف آن سرمایههای معنوی و مادی پرارزش را بر اثر شرارت و قساوت از دست دادید.
در روایتی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که در باره این آیه سؤال کردند، فرمود:
نحن المحسودون: یعنی «ماییم که مورد حسد دشمنان قرار گرفتهایم».
زیانهای معنوی و مادی، فردی و اجتماعی «حسد» فوق العاده زیاد است که در روایات پیشوایان اسلام به آن اشاره شده، از جمله در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که فرمود: «حسد و بدخواهی از تاریکی قلب و کوردلی است و از انکار نعمتهای خدا به افراد سر چشمه میگیرد، و این دو (کوردلی و ایراد بر بخشش خدا) دو بال کفر هستند، به سبب حسد بود که فرزند آدم در یک حسرت جاودانی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز از آن رهایی نمییابد».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.