آیه 4 سوره انفال
<<3 | آیه 4 سوره انفال | 5>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنها به راستی و حقیقت اهل ایمانند که نزد خدا مراتب بلند و آمرزش و روزی نیکو دارند.
مؤمنان واقعی و حقیقی فقط آنانند، برای ایشان نزد پروردگارشان درجاتی بالا و آمرزش و رزق نیکو و فراوانی است.
آنان هستند كه حقاً مؤمنند، براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود.
اينان مؤمنان حقيقى هستند. در نزد پروردگارشان صاحب درجاتند و مغفرت و رزقى نيكو.
(آری،) مؤمنان حقیقی آنها هستند؛ برای آنان درجاتی (مهم) نزد پروردگارشان است؛ و برای آنها، آمرزش و روزی بینقص و عیب است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«حَقّاً»: صفت مصدر محذوفی است و تقدیر چنین است: إیماناً حَقّاً.
«کَریمٌ»: پاک. فراوان
نزول
شأن نزول آیات 2 تا 4:
این آیات درباره امیرالمومنین على علیهالسلام و ابوذر و سلمان فارسی و مقداد نازل شده است[۱].[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ «4»
آنان همان مؤمنان حقيقى هستند، براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزىِ سخاوتمندانه و نيكو است.
نکته ها
«رِزْقٌ كَرِيمٌ»، به معناى رزق و روزى دائمى، بىمنّت، وسيع و خالص است.
پیام ها
1- ايمان آنگاه كامل است كه همراه با خوف الهى، توكّل، نماز وانفاق باشد. آرى، ايمان به شعار نيست، به عمل است. «أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا»
2- رمز دريافت درجات الهى، نماز و انفاق است. يُقِيمُونَ ... يُنْفِقُونَ، لَهُمْ دَرَجاتٌ (يك عمر، براى گرفتن درجه دنيوى مىكوشيم، ولى از درجات الهى غافليم!)
3- درجاتى كه خداوند عطا مىكند، براى بشر دنيوى ناشناخته و بسيار مهم است.
(كلمهى «دَرَجاتٌ»، نكره آمده است)
4- چون ايمان مردم قابل كم و زياد شدن است، درجات الهى هم افزايش يا كاهش مىيابد. زادَتْهُمْ إِيماناً ... لَهُمْ دَرَجاتٌ
جلد 3 - صفحه 270
5- درجات الهى، منحصر در بهشت نيست، در همين دنيا و در برزخ هم وجود دارد. ( «عِنْدَ رَبِّهِمْ» مطلق آمده است)
6- حتّى مؤمنان حقيقى نيز در معرض لغزش بوده و نيازمند مغفرت الهى مىباشند. الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ ... مَغْفِرَةٌ
7- تنها ايمان حقيقى، زمينهى رسيدن انسان به جايگاه ويژه و دريافت مغفرت و نعمتهاى ويژهى خداوند است. الْمُؤْمِنُونَ ... عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ «4»
أُولئِكَ: آن گروه كه جمع نموده اعمال قلب را كه خوف و رجا و توكل و يقين است با اعمال جوارح كه صلات و زكات است، هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا:
ايشانند مؤمنين حقيقى و مهذب از شوائب ريبى، چه ايشان محقق ساختند ايمان خود را به ضم مكارم خصال و محاسن افعال. ابن عباس گفته: من لم يكن منافقا فهو مؤمن حقا.
لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ: مر ايشان راست به خاصه درجههاى بلند و مرتبههاى ارجمند در محضر پروردگارشان كه مزيد كرامت و علو مرتبه است يا درجات بهشت، وَ مَغْفِرَةٌ: و مر ايشان راست آمرزش گناهان، وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ:
و روزى بزرگوارى، يعنى نعم جنت كه صافى باشد از كد اكتساب و خالى از خوف حساب و غير منقطع العدد و مننهى الامد.
«1» مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 39- عياشى، جلد اوّل، صفحه 26- معانى الاخبار، صفحه 23، حديث
«2» (در عياشى و معانى آمده است: و ممّا علّمناهم ينبون)
جلد 4 صفحه 294
تنبيه: استدلال نمودهاند كسانى كه قائلند به نقصان و زيادتى ايمان و اينكه افعال جزء ايمان است به آيات شريفه، بدين تقرير كه: حق تعالى نفى فرموده اينكه مؤمن متصف به اين صفات نباشد به سبب حصر در كلمه «انّما كأنّه قال لا يكون احد مؤمنا الّا ان يكون بهذه الصّفات.
جواب: شيخ طبرسى رحمه اللّه فرمايد: اين صفات خيار مؤمنين و افاضلشان است، فكأنّه قال: انما خيار المؤمنين من له هذه الاوصاف، و ممتنع نيست اينكه مؤمنين متفاضل باشند در طاعات و متساوى در ايمان. و دليل بر اين مطلب آنكه:
اجماع حاصل شده كه خوف قلب واجب نيست، بلكه مستحب است، و ايضا صلاة داخل است در آن تمام فرائض و نوافل، و انفاق نيز همچنين است، و ايضا خوف، شرط ايمان نيست، به دليل قوله تعالى: الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ چه عطف مقتضى مغايرت است. و نيز نماز و روزه جزو ايمان نباشد، زيرا اعمال صالحه قسيم آنست در كريمه: إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ*.
پس بدين بيانات دانسته شد كه آيه شريفه اشاره باشد به خيار و امثال ايشان، و عدم دلالت آنكه پستتر آنها در منزلت خارج از ايمان باشد. و ابن عباس گفته: خداى تعالى اراده فرموده به اينكه منافق خشيت وارد نشود در قلبش نزد ذكر الهى، و اين اوصاف را فاقد است. نقل است كه شخصى از حسن بصرى پرسيد: تو مؤمنى؟ گفت: ايمان دو است، اگر مراد تو ايمان به خدا و انبيا و ملائكه و قيامت و بهشت و جهنم باشد من داخل هستم، و اگر مقصود آيه شريفه: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ ... باشد نمىدانم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ «2» الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «3» أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ «4»
ترجمه
جز اين نيست كه اهل ايمان آنانند كه چون ياد كرده شود خدا بترسد دلهاى ايشان و چون تلاوت شود بر ايشان آيات او بيفزايد آنها را ايمان و بر پروردگارشان توكل ميكنند
آنانكه بر پا ميدارند نماز را و از آنچه روزى داديم ايشانرا انفاق ميكنند
آنگروه ايشانند اهل ايمان از روى حقيقت از براى آنها است مراتبى نزد پروردگارشان و آمرزش و روزى ستوده.
تفسير
صفات اهل ايمان كامل است كه چون نام خدا نزد آنها برده شود دلهاى آنها بترس و لرز مىآيد از خوف عذاب و شوق لقاء و هر قدر زيادتر آيات قرآن را بشنوند ايمان و يقين و اطمينان و بصيرت آنها زياد ميشود و بحق در امور توكّل مينمايند لذا خوف و رجاء آنها از غير خدا كم ميشود و دل گرم بحق ميگردند و بمقام تسليم و تفويض و رضا ميرسند و اقامه نماز مينمايند و انفاق در راه خدا ميكنند چنانچه در سوره بقره گذشت و اهل ايمان حقيقى كه فارغ از ريا و شرك و نفاقند اينها هستند كه بحسب مراتب ايمان و عمل خودشان داراى مراتب و درجاتى ميباشند در بهشت و بساط قرب حق و اگر احيانا قصورى از آنها در اداء وظائف شود مشمول مغفرت و رحمت خواهند شد و روزى آنها منزّه از عيب و پاكيزه و خوب خواهد بود در آخرت براى دخول در بهشت و در دنيا براى اجتناب از حرام و قمى ره فرموده نازل شده است در شأن امير المؤمنين عليه السلام و سلمان و أبو ذر و مقداد ره و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه بتماميّت ايمان
جلد 2 صفحه 512
داخل بهشت ميشوند اهل ايمان و بزيادتى آن زياد ميشود مراتب آنها نزد خدا و بكمى آن داخل جهنم ميشوند تقصير كاران و صدر حديث در اواخر سوره توبه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ إِذا تُلِيَت عَلَيهِم آياتُهُ زادَتهُم إِيماناً وَ عَلي رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ «2» الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ «3» أُولئِكَ هُمُ المُؤمِنُونَ حَقًّا لَهُم دَرَجاتٌ عِندَ رَبِّهِم وَ مَغفِرَةٌ وَ رِزقٌ كَرِيمٌ «4»
جز اينکه نيست که مؤمنين كساني هستند که زماني که بياد خدا افتادند دلهاي آنها از خوف ميلرزد و موقعي که آيات شريفه بر آنها تلاوت شد درجات ايمان آنها بالا ميرود و ازدياد پيدا ميكند و در كليه امور توكل بخدا ميكنند، كساني هستند که نماز را برپا ميدارند و از آنچه ما بآنها دادهايم بذل و انفاق ميكنند، اينها ايمان حقيقي دارند و سزاوار ايمان هستند از براي آنها درجاتي است نزد پروردگارشان و آمرزش و روزي بسيار محترم و گوارا إِنَّمَا المُؤمِنُونَ كلمه انّما از ادات حصر است که مؤمن منحصر است بكساني که داراي اينکه صفات باشند، و از اينکه جمله توليد اشكالي ميشود که كساني
جلد 8 - صفحه 75
که جامع اينکه صفات نباشند كلّا ام بعضا مؤمن نيستند و حال آنكه اينکه صفات تحقق پيدا نميكند مگر در آحادي من النّاس که معصوم باشد يا تالي تلو معصوم مثل سلمان و ابا ذر و خواص اصحاب ائمه و بعضي اوتاد از علماء و مسلما مؤمن منحصر باينها نيست.
و لكن جواب اشكال را بدو نحو ميتوان داد يكي آنكه مراد اينکه باشد که مؤمن سزاوار است داراي اينکه صفات باشد نه اينكه اگر فاقد باشد مؤمن نيست ديگر آنكه هر که داراي اينکه صفات باشد مؤمن است نه اينكه هر که مؤمن است داراي اينکه صفات است (مثل كلّ انسان حيوان و لا عكس) مثل معروف است هر گردويي گرد است نه هر گردي گردو است.
الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ اشكال- در قرآن ميفرمايد الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكرِ اللّهِ أَلا بِذِكرِ اللّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ رعد آيه 28، و در اينکه آيه ميفرمايد وَجِلَت قُلُوبُهُم و اينکه تناقض و تضاد است.
جواب- مورد آيتين مختلف است در آيه رعد ذكر وعدههاي الهي و نعم اخروي و مثوبات اعمال صالحه و نحوه اينها است، و در اينکه آيه ذكر عقوبات اعمال سيئه و نقمت و غضب و وعيدهاي الهيه است که مؤمن بايد بين خوف و رجاء باشد نه مغرور و نه مأيوس. و معناي وجل تپش قلب است که از صفت خوف پيدا ميشود و از آثار او است اگر خوف شدّت پيدا كند حتي بسا منجر بضعف و سستي اعضاء و غشوه ميشود چنانچه در حالات اولياء بسيار تحقق پيدا كرده وَ إِذا تُلِيَت عَلَيهِم آياتُهُ در اخبار دارد هر آيه از آيات القرآن را بايد در موقع تلاوتش حق آن را اداء كرد مثلا بآيات جنّة و مثوبات رسيد از خداوند طلب كند، بآيات عذاب رسيد استعاذه كند، بآيات توحيد و ساير امور اعتقاديه رسيد اقرار كند، بآيات اعمال صالحه و عبادات رسيد طلب توفيق كند، بآيات قصص
جلد 8 - صفحه 76
انبياء سلف و قوم آنها رسيد عبرت بگيرد، بآثار قدرت الهيه رسيد تفكر كند و تدبر نمايد، بمناهي الهيه رسيد عزم بر ترك كند و هكذا زادَتهُم إِيماناً مراتب ايمان بسيار است مستقرّ و مستودع، علم اليقين، عين اليقين، حق اليقين كجا ميتوان مقايسه كرد ايمان امير المؤمنين عليه السّلام را با ايمان اضعف عباد که پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بفرمايد اگر ايمان پسر عمم علي را در يك كفه ميزان گذارند و ايمان جنّ و انس را در كفه ديگر بر تمام آنها زيادتي ميكند و خود آن حضرت بفرمايد
(لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا)
البته هر چه انسان عقائدش محكمتر شود و اخلاقش نيكوتر و اعمال صالحهاش بيشتر گردد ايمانش زيادتي پيدا ميكند وَ عَلي رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ تا انسان توحيد افعالي او كامل نشود به اينكه قلبا بر او روشن شود که (لا مؤثر في الوجود الّا اللّه) و تمام اسباب را مقهور اراده حق بداند مقام توكل بر او حاصل نميشود بمجرد گفتن توكلت علي اللّه توكل نيست.
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ که صفت بارزه اهل ايمان است زيرا عمود دين و قربان كلّ تقي، و اول ما يحاسب به العبد يوم القيمة، و ان قبلت قبل ما سواها و ان ردّت ردّ ما سواها، و عنوان صحيفة المؤمن است. وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ شامل جميع انفاقات واجبه مثل انفاق در حفظ دين، نفقه عيالات واجب النفقه و ارحام اولاد و والدين با فقر آنها و زكوات و اخماس و حج و نذورات و دستگيري مضطرين و حفظ نفوس محترمه و غير اينها، و مستحبه مثل صله ارحام، اعانت فقراء، دستگيري بيچارگان، قضاي حوائج محتاجين، تشرف ببقاع محترمه، ضيافت مؤمنين و غير اينها أُولئِكَ هُمُ المُؤمِنُونَ حَقًّا حقّ در اينجا بمعني سزاوار است يعني سزاوار است که مؤمنين چنين باشند و حقيقة ايمان اينکه است که اينکه آثار از او ظاهر شود اگر چنين باشند لَهُم دَرَجاتٌ عِندَ رَبِّهِم درجات مراتب قرب است هر كس بهر
جلد 8 - صفحه 77
مرتبه نائل شد درجه او زياد ميشود چنانچه در دستگاه دولتي هر كس خدمتش بهتر و بيشتر و عاليتر باشد درجه بالاتري پيدا ميكند حقوقش بيشتر ميشود احترامش زيادتر ميگردد و ميتوان گفت که اهل ايمان و لو اينكه تماما اهل نجات و سعادتمند ميشوند لكن درجات مختلفه دارند از انبياء و اولياء و صديقين و شهداء و من دونهم و در دستگاه الهي درجه بالاتر از درجه آل عصمت عليهم السلام نيست ثم الامثل فالامثل.
و مغفرة غفران بمعني ستر است و خداوند ستّار العيوب است حتي از نظر ملائكه و نامههاي اعمال و اعضاء حتي از خود انسان بلكه يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان آيه 70 وَ رِزقٌ كَرِيمٌ از روي احترام و تفضل و عنايت و لطف بدون منّت در بهشت روزي ميدهد چنانچه ميفرمايد فَلَهُم أَجرٌ غَيرُ مَمنُونٍ سوره تين آيه 60.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 4)- در این آیه موقعیت و مقام والا و پاداشهای فراوان این گونه مؤمنان راستین را بیان میکند، نخست میگوید: «مؤمنان حقیقی تنها آنها هستند» (أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا).
سپس سه پاداش مهم آنها را بیان میکند: «آنها درجات مهمی نزد پروردگارشان دارند» (لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ).
درجاتی که میزان و مقدار آن تعیین نشده، و همین ابهام دلالت بر فوق العادگی آن دارد.
ج2، ص131
به علاوه آنها «مشمول مغفرت (و رحمت و آمرزش) او خواهند شد» (وَ مَغْفِرَةٌ). «و روزیهای کریم (یعنی مواهب بزرگ و مستمر و همیشگی که نقص و عیبی در آن راه ندارد و حد و حسابی برای آن نیست) در انتظارشان میباشد» (وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص367.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.