تا (خداوند) كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، از فضل خويش پاداش دهد؛ (و كافران را محروم كند، زيرا) او كافران را دوست نمىدارد.
نکته ها
در آيهى قبل فرمود: در قيامت، مردم پراكنده و در گروههاى مختلف از هم جدا مىشوند، اين آيه، جدايى مذكور را توضيح مىدهد كه هر يك از اهل ايمان و كفر به پاداش و كيفر خود مىرسند.
«يَمْهَدُونَ» از «مهد»، به معناى محلّى است كه براى استراحت آماده شده و در اينجا به معناى زمينهسازى و آمادهسازى است.
پیام ها
1- انسان، داراى اختيار است و ايمان و كفر را خود انتخاب مىكند. «مَنْ كَفَرَ- مَنْ عَمِلَ»
2- تشويق و تنبيه هر دو لازم است. «فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ- فَلِأَنْفُسِهِمْ»
3- كفر و ايمان مردم، در خداوند اثرى ندارد. «فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ- فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ»
گر جملهى كاينات كافر گردند
بر دامن كبرياش ننشيند گرد
4- ايمان و عمل صالح، شما را مغرور نكند، زيرا كه دريافت هر نعمتى از فضل خداست. لِيَجْزِيَ ... مِنْ فَضْلِهِ
5- كفر به تنهايى سبب بدبختى است، گرچه كار خلافى نكند، ولى ايمان به تنهايى كافى نيست، بلكه نيازمند عمل صالح است. «مَنْ كَفَرَ- آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
6- در قيامت، فضل الهى شامل حال كسانى است كه اهل ايمان و عمل صالح باشند، نه ديگران. «لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ»
جلد 7 - صفحه 211
7- براى رفتن به بهشت، ايمان تنها كافى نيست، بلكه اعمال صالح نيز لازم است.
«آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا: تا جزا دهد خداى تعالى آنانكه ايمان آوردهاند، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجا آورند كارهاى شايسته، مِنْ فَضْلِهِ: از محض بخشايش خود، يعنى پاداش دهد ايشان را به آنچه تفضل فرمايد بر ايشان بعد از توفيه واجب كه ثواب ايمان و اعمال صالح است. اين فرمايش شبيه است به كنايه، زيرا فضل، تابع ثواب است، پس آن نمىباشد مگر بعد از حصول آن چيزى كه فضل تابع آنست. يا معنى آنكه جزا دهد آنها را بر قدر استحقاق و زياد فرمايد ايشان را از فضل و بخشش خود. إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ: بدرستى كه خدا دوست نمىدارد ناگرويدگان را، يعنى لازمه دوستى كه انعام و احسان و افضال باشد، با كفار منظور نفرمايد تا آنها را با مؤمنان جمع نمايد، بلكه آنها را جدا ساخته به جهنم اندازد، زيرا به سوء اختيار خود كفر را كه موجب خلود در آتش جحيم است اختيار نمودند، لا جرم به شآمتش گرفتار شدند.
نكته: زمخشرى در كشاف بيان نموده كه اين تقرير بعد از تقرير است بر طرد و عكس «1».
آشكار شد تباهى در خشكى و دريا بسبب آنچه كسب كرد دستهاى مردمان تا بچشاند بآنها بعضى از آنچه كردند باشد كه آنها برگردند
بگو سير كنيد در زمين پس بنگريد چگونه بود انجام كار آنها كه بودند از پيش بودند بيشتر آنها مشركان
پس بپادار رويت را براى دين راست معتدل پيش از آنكه بيايد روز كه نيست باز گرداندنى براى آن از خدا روزى چنين متفرّق ميشوند
آنكه كافر شد پس بر ضرر او است كفرش و آنانكه كردند كار شايسته پس براى خودشان آماده ميكنند
تا جزا دهد آنانرا كه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته از فضلش همانا او دوست نميدارد كافران را.
تفسير
خداوند متعال اخبار فرموده از ظهور فساد و تباهى و قحط و غلا و نابود شدن حيوانات و نباتات در صحرا و دريا و سبب آن كه زيادى معصيت خدا است چون آن موجب ميشود كه خداوند باران رحمت خود را از بندگان باز ميدارد و حيوانات صحرائى و دريائى از فقدان آن بهلاكت ميرسند چنانچه از امام صادق عليه السّلام روايت شده است و اين بمقتضاى حكمت الهى است كه بندگان بپاداش بعضى از اعمال خود برسند و متوجه بحق شوند و نجات خودشان را از آن مهلكه بخواهند و در روايات معتبره بسيارى از فسادها مرتّب بر بسيارى از معاصى شده از قبيل ناخوشى و گرانى و قحط و خونريزى و زلزله كه مستند بزنا و لواط و كم فروشى و حكم ناحق و ربا خوردن شده و نيامدن باران كه مربوط بتعدّى سلاطين و ندادن زكوة است و امثال اينها كه در محل خود ذكر فرمودهاند و البته پاداش كامل اين گناهان در آخرت است و اين بليّات نمونهايست از غضب الهى براى تنبّه مردم اگر معتقد بمبدء و معاد باشند و پس از آن خطاب بپيغمبر اكرم فرموده كه
جلد 4 صفحه 261
بمشركين مكه بگو نظر كنيد در تاريخ و سير كنيد در زمين و آثار باقيه اقوام سابقه را مشاهده نمائيد كه چگونه بپاداش معاصى خودشان معذب بعذاب الهى شدند و خرابه ابنيه آنها در طرق و شوارع شما مشهود مسافرين است و بيشتر آنها مانند شما مشرك بودند و كمى گنهكار بگناهان ديگر يا آنكه بيشتر اقوام سابقه مشرك بودند كه معذّب شدند ولى در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد نظر نمودن در قرآن و مطلع شدن از احوال اقوام سابقه است كه خداوند از آن خبر داده است و بعد از اين بيانات وافيه روى دل خود را متوجه نما و ثابت بدار بر دين قويم مستقيم معتدل اسلام پيش از آنكه بيايد روزى كه بر گشت براى آن نيست از جانب خداوند و بايد حتما بيايد كه آن روز قيامت است و مردم در آنروز از يكديگر متفرّق و جدا شوند يكدسته ببهشت و يكدسته بجهنم روند و كسيكه كافر گردد بخودش ضرر آن وارد شود چون عذاب دائم را براى خود تهيه كرده و كسانيكه اعمال صالحه نمايند كه از آن جمله ايمان بخدا و رسول است براى خودشان بهشت جاويد را منزل راحت و عيش سر مد مهيّا مينمايند در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه عمل صالح سبقت ميگيرد بر صاحبش ببهشت پس آماده ميكند براى او چنانچه آماده ميكند براى يكى از شما خدمتگزارش جايگاه او را و چنين روز براى آنستكه پاداش دهد خداوند كسانيرا كه ايمان آوردند و اعمال صالحه نمودند از مقام فضل و كرم خودش نه بقدر استحقاق آنها و بمقتضاى عدل خود ولى كفّار از فضل الهى در آخرت بهرهاى نخواهند داشت چون خداوند آنها را دوست ندارد و اينكه در دنيا آنها را متنعّم بنعمت خود فرموده براى تكميل استحقاق آنها است و آنكه نعم دنيوى در نظر خداوند و در جنب فضل و كرم او قدر و قابليّتى ندارد كه آنرا از مخلوق خود مضايقه فرمايد.
مسئله: آنچه خداوند باهل ايمان و بندهگان صالح خود از انبياء و اوصياء و اولياء و متقين و ساير مؤمنين عنايت ميفرمايد از راه تفضل و كرم است نه از راه استحقاق و طلب كاري
إِنَّهُ لا يُحِبُّ الكافِرِينَ مسئله: حب و بغض و غضب و رحمت نسبت بخداوند چون محل حوادث نيست و تغيير در ساحت قدسش روا نيست بعنايت و مجاز است يعني آثار حب و بغض و رضا و سخط و رحمت و غضب را بار ميفرمايد و معني لا يحب الكافرين اينست که هيچگونه تفضلي در حق آنها
«لكنك تقدست اسماؤك اقسمت ان تملأها من الكافرين من الجنة و النّاس اجمعين و ان تخلد فيها المعاندين».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 45)- در این آیه در مورد مؤمنان توضیح میدهد که نه تنها اعمال خود را در آنجا میبینند، بلکه خدا مواهب بیشتری که شایسته فضل و کرم اوست به آنها میبخشد، میگوید: «هدف این است که (خداوند) کسانی را که ایمان آوردهاند، و عمل صالح انجام دادهاند از فضلش پاداش دهد» (لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ).
مسلما این فضل الهی شامل حال کافران نمیشود، «چرا که خدا کافران را دوست ندارد» (إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: