آیه 40 سوره نبأ
<<39 | آیه 40 سوره نبأ | 40>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ما شما را از روز عذاب که نزدیک است ترسانیده و آگاه ساختیم، روزی که هر کس هر چه کرده در پیش روی خود حاضر بیند و کافر در آن روز گوید که ای کاش خاک بودم (تا چنین به آتش کفر خود نمیسوختیم).
ما شما را از عذابی نزدیک هشدار دادیم، روزی که آدم آنچه را [از خیر و شر] پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید: ای کاش من خاک بودم [و موجودی مکلّف آفریده نمی شدم تا چنین روز سختی را ببینم!]
ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم: روزى كه آدمى آنچه را با دست خويش پيش فرستاده است بنگرد؛ و كافر گويد: «كاش من خاك بودم.»
ما شما را از عذابى نزديك مىترسانيم: روزى كه آدمى هر چه را پيشاپيش فرستاده است مىنگرد و كافر مىگويد: اى كاش من خاك مىبودم.
و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم! این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده میبیند، و کافر میگوید: «ای کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمیشدم)!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَوْمَ»: مفعولٌفیه برای (عَذَاباً) است. «یَنظُرُ»: مینگرد. میبیند. «یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَاباً»: کاش من خاک میبودم! یعنی شخص کافر از مشاهده این همه عذاب و هول و هراس، آرزو میکند که کاش از آغاز زاده نمیشدم و از مرحله خاک فراتر نمیرفتم! یا این که میگوید: ای کاش! بعد از آن که زادم و انسان شدم و مُردَم، هرگز پس از مردن و خاک شدن، زندهشدنی در میان نمیبود، و آن گونه که خودم در دنیا معتقد بودم که رستاخیزی در میان نیست، همچنان میبود!
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً «40»
همانا ما شما را از عذابى نزديك بيم داديم، روزى كه انسان به آنچه از پيش فرستاده بنگرد و كافر گويد: اى كاش خاك بودم.
پیام ها
1- براى افراد غافل، هشدار و انذار مهمتر از بشارت است. «إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ»
2- دليل غفلت آن است كه مردم، قيامت را دور مىپندارند. «عَذاباً قَرِيباً»
3- پشيمانى، دليل بر اختيار انسان است. «يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً»
4- در قيامت، انسان ناظر بر عملكرد خويش است. «يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ»
5- سرنوشت اخروى هر كس به دست خود اوست. «يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ»
6- خاك يك دانه مىگيرد، يك خوشه مىدهد، ولى كفّار صدها دليل و برهان مىشنوند ولى يكى را نمىپذيرند. پس خاك بر كافر برترى دارد. «كُنْتُ تُراباً»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 370
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً (40)
إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ: بدرستى كه ما ترسانيديم شما را به توسّط كتاب آسمانى، عَذاباً قَرِيباً: از عذاب نزديك كه عذاب آخرت است؛ و نزديكى او به اعتبار تحقّق او است. زيرا هر آينده [اى] قريب است، يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ: روزى كه بنگرد آدمى، جزاى ما قَدَّمَتْ يَداهُ: آن چيزى را كه پيش فرستاده از عمل. يعنى هر كس باشد از مؤمن و كافر، در آن روز كردارهاى خود را ببيند، از خير و شرّ و طاعت و معصيت. وَ يَقُولُ الْكافِرُ: و گويد كافر به خدا و رسول و قيامت، يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً: اى كاشكى من بودم خاك! يعنى هرگز آفريده نشده بودم در دنيا. يا امروز خاك بودمى و زنده نشدمى و اين روز را نديدمى.
عبد اللّه بن عمر روايت نموده كه روز قيامت تمام حيوانات را حشر كنند به جهت قصاص كه گوسفند بىشاخ را شاخ دهند تا از گوسفند شاخدار قصاص كند، اگر باو در دنيا شاخ خورده باشد. «1» و بعد از آن حيوانات خاك شوند. كافر چون آن حال را بيند، گويد اى كاش من خاك مىشدم، مثل حيوانات.
«1» مجمع البيان، چ 1403 هج، ج 5 ص 427.
جلد 14 - صفحه 26
تتمّه- در «علل» از ابن عباس سؤال شد كه چرا مكنّى كرد حضرت رسول امير المؤمنين عليهما السّلام را به ابى تراب؟ «1» گفت: به جهت آنكه حضرت على عليه السّلام صاحب زمين و حجّت خداست بر اهل زمين بعد از حضرت رسول؛ و از وجود على عليه السّلام زمين باقى و آرام است. و من شنيدم از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: در وقتى كه روز قيامت شود و ببينند كافران آنچه را كه خدا مهيّا فرموده براى شيعيان على عليه السّلام از ثواب و تقرّب و كرامت، پس ميگويد «يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً»، يعنى از شيعيان ابو تراب و على عليه السّلام. «2»
«1» چنانكه در تفسير قمى (چ نجف) ج 2، ص 402 آمده است: «... المكنّى امير المؤمنين ابو تراب.».
«2» علل الشرايع شيخ صدوق (چ نجف 1385 هج) ج 1 باب 125، ص 156. همين روايت را در معانى الاخبار (چ حيدرى تهران) ص 120 آورده است.
جلد 14 - صفحه 27
سوره هفتاد و نهم « (النّازعات)»
سورة النّازعات- اين سوره مباركه مكّى است.
عدد آيات- چهل و شش نزد كوفى، و چهل و پنج نزد باقى.
عدد كلمات- يكصد و هفتاد و نه.
عدد حروف- هفت صد و سه.
ثواب تلاوت- ثواب الاعمال- از حضرت صادق عليه السّلام: هر كه سوره و النّازعات تلاوت كند، نميرد مگر سيراب و مبعوث نگردد، مگر سيراب، و در بهشت داخل نشود مگر سيراب. «1» (به شرط ايمان و تقوى و ثبات) و چون حق تعالى اختتام سوره النبأ فرمود به ذكر احوال قيامت، افتتاح اين سوره نيز به ذكر آن فرمايد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً (31) حَدائِقَ وَ أَعْناباً (32) وَ كَواعِبَ أَتْراباً (33) وَ كَأْساً دِهاقاً (34) لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً (35)
جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً (36) رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً (37) يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً (38) ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ مَآباً (39) إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً (40)
ترجمه
همانا براى پرهيزكاران است جاى نيل بسعادت ابدى
باغهائى است و انگورها
و دخترانى تازه بر آمده پستان همسنّ
و جام شراب پياپى
نميشنوند در آنها سخن بيهوده و نه دروغى
بپاداش از پروردگار تو كه بخششى است از روى حساب
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است كه بخشنده است و قادر نيستند در برابر او چون و چرائى را
روزى كه مىايستند روح الامين و فرشتگان صف زده سخن نميگويند مگر كسيكه اذن دهد او را خداى بخشنده و گويد سخن بسزا و صلاحى
آنروز روز محقّق الوقوعى است كه خواهد آمد پس هر كه بخواهد بايد بگيرد بسوى پروردگار خود جاى بازگشتى
همانا ماييم داديم شما را از عذابى نزديك روزى كه مينگرد مرد آنچه را كه پيش فرستاده دو دستش و ميگويد كافر اى كاش من بودم خاك.
تفسير
خداوند متعال حسب المعمول بعد از ذكر احوال كفّار بيان فرموده است الطاف خود را در روز قيامت نسبت باهل تقوى و صلاح باين تقريب كه براى ايشان است در آنروز فوز و فلاح و نجات و رستگارى و سلامت و سعادت ابدى و كرامت سرمدى يا محلّ اين امور كه بهشت عنبر سرشت است و آن بوستانهائى است مملوّ از اشجار مثمره و انواع انگورها و شايد بملاحظه كثرت انواع و اقسام و وفور منافع آن مخصوص بذكر شده باشد و نيز براى ايشان است زنان جوانيكه تازه پستانهاى آنها بيرون آمده مانند ليمو و همسنّ با يكديگرند چون گفته
جلد 5 صفحه 335
شده آنها شانزده ساله و مردان بهشتى سى ساله يا سى و سه سالهاند و جام شراب پريا پى در پى و نميشنوند در بهشت سخن بيهوده و نه دروغى را از يكديگر و كذابا بتخفيف نيز قرائت شده جزا داده شوند اهل تقوى از جانب پروردگار جزائى كه آن عطاى خداوند است نسبت بايشان و كافى است براى آنها يا بحساب اعمال حسنه آنان است يك برده تا هفتصد چنانچه در امالى از امير المؤمنين عليه السّلام اينمعنى را با تمسّك باين آيه نقل نموده است يا از روى حساب است يعنى گزاف نيست و بر حسب استحقاق ايشان است پروردگار تو اى پيغمبر اكرم پروردگار و مدّبر امور و پرورش دهنده آسمانها و زمين و موجودات ما بين آن دو است كه بخشنده و مهربان است و كسى حق گفتگو با او و چون و چرا در كار او ندارد چون مالك حقيقى آنها است و ثواب و عقاب و تمام افعالش بر طبق حكمت و مصلحت است و اينمعنى منافات با جواز شفاعت نمودن از گناهكاران باذن او ندارد و اين در روزى است كه روح الامين يعنى جبرئيل يا ملكى كه بزرگتر از او و ميكائيل است و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار ميباشد چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده با ساير ملائكه صف ميكشند و مىايستند و تكلم نميكنند از آنان و مردم مگر كسانيكه مأذون باشند از طرف خداوند در سخن گفتن و سخن صواب و خوب و بسزا گويند و در مجمع از امام صادق و در كافى از امام كاظم عليهما السلام نقل نموده كه مائيم و اللّه آنكسانيكه مأذونند از طرف خداوند در روز قيامت و آنانكه گويندگان صوابند عرض شد چه ميگوئيد فرمودند تمجيد ميكنيم از پروردگارمان و صلوات ميفرستيم بر پيغمبرمان و شفاعت ميكنيم از شيعيانمان و ردّ نميفرمايد ما را پروردگارمان اين روز روز حقّى است كه بايد حتما بيايد و شك و شبهه در وقوع آن نيست پس هر كس خواسته باشد در آنروز سعادتمند باشد بايد مرجع و مئال كار خود را كه بسوى حكم خدا است بأعمال صالحه خوب نمايد و در دنيا عمر خود را به بيهودگى تلف ننمايد ما شما مردم را از عذاب نزديكى ميترسانيم چون مرگ بآدمى نزديك است و از آنجا عذاب و ثواب شروع ميشود و قيامت هم چون محقّق الوقوع است نزديك است و بايد در فكر آنروز بود و آن روزى است كه هر كس بنامه
جلد 5 صفحه 336
اعمال خود كه آنرا بدست خويش در دنيا تهيّه نموده و پيش فرستاده نگاه ميكند و منتظر است كه به بيند خوب است يا بد و كافر ميگويد كاش من خاك بودم و از قبر سر بيرون نمىآوردم يا اصلا خاك بودم و در دنيا وجود پيدا نميكردم و مكلّف نميشدم كه چنين روزى را به بينم در علل از ابن عباس ره نقل نموده كه پرسيدند چرا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام را ابو تراب خوانده فرمود چون او صاحب زمين و حجت خدا است بر اهل آن بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از بركت وجود او است بقاء زمين و آرامش و قرار آن و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود چون روز قيامت شود و كافر ببيند آنچه را خداوند مهيّا فرموده براى شيعيان على عليه السّلام از ثواب و قرب و منزلت خواهد گفت ايكاش من خاك بودم يعنى شيعه على عليه السّلام بودم و او پدر من بود و مراد از قول خداوند و يقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا اين است و قمّى ره هم قريب به اين معنى را نقل نموده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره عمّ يتسائلون را همه روزه قرائت نمايد بسال نميرسد مگر آنكه موفق بزيارت مكّه مىگردد و فقنا اللّه تعالى انشاء اللّه
جلد 5 صفحه 337
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنّا أَنذَرناكُم عَذاباً قَرِيباً يَومَ يَنظُرُ المَرءُ ما قَدَّمَت يَداهُ وَ يَقُولُ الكافِرُ يا لَيتَنِي كُنتُ تُراباً (40)
محققا ما شما را انذار و تخويف نموديم عذاب نزديك روزي که نظر ميكند هر كس بآنچه پيش فرستاده از اعمال که بدستهاي خود انجام داده و ميگويد كافر اي كاش من بودم خاك.
إِنّا متكلم مع الغير است گفتيم افعال الهي دو قسم است آنچه که بدون واسطه است متكلم وحده تعبير ميفرمايد و آنچه مع الواسطه است متكلم مع الغير بيان مينمايد.
أَنذَرناكُم انذار مقابل بشارت است که خداوند بشارت ميدهد ببهشت و سعادت كساني را که ايمان بياورند و اعمال صالحه بجا آورند و تقواي از معاصي داشته باشند و انذار ميكند كساني را که شرك و كفر و ضلالت و ظلم و فسق و فجور را اختيار كردند.
جلد 17 - صفحه 368
عَذاباً قَرِيباً اولا قيامت نزديك: إِنَّهُم يَرَونَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً معارج آيه 6. و ثانيا عذاب كفار و امثال آنها از حين احتضار و موت هست الي الابد و هيچ چيز بانسان از مرگ نزديكتر نيست.
يَومَ يَنظُرُ المَرءُ که تمام اعمال و اقوال و افعال خود را مشاهده ميكند چنانچه ميفرمايد:
وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً كهف آيه 48.
ما قَدَّمَت يَداهُ اعمال يدي از باب مثال است و الا تمام اعمالش در نظرش حاضر ميشود از افعال چشم نگاه كردن، افعال گوش شنيدن، افعال پا رفتن، افعال قلب و نفس از عقائد و اخلاق، افعال بدن از لمس عورت از جماع و لواط لب از بوسيدن و غير اينها.
وَ يَقُولُ الكافِرُ يا لَيتَنِي كُنتُ تُراباً در تفسير اينکه جمله اقوال زيادي است.
بعضي گفتند: مراد اينکه است که پس از خاك شدن اي كاش بهمان حالت بودم و مبعوث نميشدم، بعضي گفتند: اي كاش اصلا خلق نشده بودم و بهمان حالت اولي که خاك بودم باقي مانده بودم، بعضي گفتند: چون وحوش و بهائم و دواب محشور ميشوند خداوند از آنها تقاص مظلوم را از ظالم ميكند حتي گوسفند شاخدار بگوسفند بي شاخ شاخ زده باشد پس از اينکه ميفرمايد: برگرديد همان خاك شويد كافر هم آرزو ميكند که من هم جزو آنها بودم، بعضي گفتند، چون ابليس افتخار كرد که من از آتش هستم و آدم از خاك تمني ميكند که اي كاش من هم از خاك بودم، بعضي گفتند: چون پيغمبر اكرم امير المؤمنين را باين كنيه مكني نمود ابو تراب و فرمود:
(انا و علي أبوا هذه الامة)
كافر فرداي قيامت آرزو ميكند که اي كاش من هم ترابي بودم يعني علوي بودم و از موالي ابو تراب بودم و علي (ع) در حق من پدري ميكرد چنانچه نسبت بشيعيان خود ميكند که نجات فرداي قيامت منحصر بموالي اينکه خاندان است که ايمان محقق نميشود مگر بولايت اينکه خاندان، و بر طبق اينکه احاديثي داريم از حضرت صادق (ع) که ابي بصير روايت ميكند که ميفرمايد:
(يعني علويا يوالي ابا تراب)
و در حديث
جلد 17 - صفحه 369
ديگر در تفسير باطن اينکه جمله را دارد که چون امير المؤمنين قسيم الجنة و النار است شيعيان را ببهشت و دشمنان را بجهنم كافر تمني ميكند اي كاش من از شيعه علي بودم، و حديثي از إبن عباس پرسيدند وجه تسميه علي (ع) بابي تراب گفت: براي اينکه است که او صاحب زمين بود و حجت بر اهل زمين و بقاء زمين بواسطه او بود لذا ابا تراب شد و كافر آرزو ميكند که من از شيعيان او بودم.
هذا آخر ما اردنا في تفسير سورة النبأ و يتلوه ان شاء اللّه تفسير بقيه السور.
و الحمد للّه، و الصلاة علي رسوله و آل رسوله آل اللّه، و اللعن علي اعدائهم اعداء اللّه.
و انا العبد السيد عبد الحسين طيب غفر له.
سورة النازعات
اما فضلها- از إبن بابويه باسناده از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود:
(من قرأ سورة النازعات لم يمت الا ريانا، و لم يبعثه اللّه الا ريّانا، و لم يدخله الجنة الا ريّانا)
و در اخبار مرسله از پيغمبر (ص) و از حضرت صادق (ع) فوائد زيادي در قرائت آن نقل كردهاند مثل اينكه از مشروب سرد خداوند سيرابش ميفرمايد و مواجه با دشمنان از اذيت آنها ايمن ميشود و آنها از او اعراض ميكنند، و اگر بر كسي که از او خوف دارد از شرش محفوظ ميشود و غير اينها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 40)- سپس به عنوان تأکید روی مسأله مجازات مجرمان، و بیان نزدیک بودن آن روز بزرگ در برابر کسانی که آن را دور یا نسیهاش میپندارند، میافزاید:
«و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم»نا انذرناکم عذابا قریبا)
.امیر مؤمنان علی علیه السّلام میفرماید: «هر چیزی که میآید قریب و نزدیک است».
چرا نزدیک نباشد در حالی که مایه اصلی عذاب الهی اعمال خود انسانها است که همیشه با آنهاست «و جهنم هم اکنون کافران را احاطه کرده» (عنکبوت/ 54).
و از آنجا که در آن روز گروه عظیمی غرق حسرت و اندوه شده، نادم و پشیمان میگردند، حسرتی که به حالشان سودی نخواهد داشت و ندامتی که نتیجهای ندارد، به دنبال این هشدار میافزاید: «این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده میبیند، و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» و گرفتار عذاب نمیشدم!وم ینظر المرء ما قدمت یداه و یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا)
.اصولا یکی از بهترین پاداشهای نیکوکاران، و یکی از بدترین کیفرهای بدکاران همین اعمال مجسم آنهاست که همراهشان خواهد بود.
آری! کار انسانی که اشرف مخلوقات است گاه بر اثر کفر و گناه به جائی
ج5، ص392
میرسد که آرزو میکند در صف یکی از موجودات بیروح و پست باشد.
در آیات قرآن میخوانیم: کفار و مجرمان هنگامی که صحنه قیامت و دادرسی پروردگار و جزای اعمال را مشاهده میکنند، عکس العملهای مختلفی نشان میدهند که همگی حکایت از شدت تأثر و تأسف آنها میکند.
گاه میگویند: «وای بر ما از این حسرت که در اطاعت فرمان خدا کوتاهی کردیم» (زمر/ 56).
و گاه میگویند: «خداوندا! ما را به دنیا بازگردان تا عمل صالح انجام دهیم» (الم سجده/ 12).
و گاه میگویند: «ای کاش خاک بودیم و هرگز زنده نمیشدیم» همان گونه که در آیات مورد بحث آمده است.
«پایان سوره نبأ»
ج5، ص393
سوره نازعات [79]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 46 آیه است
محتوای سوره:]
محتوای این سوره در شش بخش خلاصه میشود:
1- نخست با قسمهای مؤکدی که ارتباط با مسأله معاد دارد روی تحقق این روز بزرگ تأکید میکند.
2- سپس به قسمتی از مناظر هول انگیز و وحشتناک آن روز اشاره مینماید.
3- و بعد اشاره کوتاه و گذرائی به داستان موسی و سرنوشت فرعون طغیانگر دارد که هم مایه تسلی خاطر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مؤمنان است و هم هشدار به مشرکان طغیانگر، و هم اشارهای است به این که انکار معاد انسان را به چه گناهانی آلوده میکند.
4- در بخش بعد نمونههایی را از مظاهر قدرت خداوند در آسمان و زمین که خود دلیلی است برای امکان معاد و حیات بعد از مرگ بر میشمرد.
5- بار دیگر به شرح قسمتی دیگر از حوادث وحشتناک آن روز بزرگ و سرنوشت طغیانگران و پاداش نیکوکاران میپردازد.
6- سر انجام در پایان سوره بر این حقیقت تأکید میکند که: هیچ کس از تاریخ آن روز با خبر نیست، ولی همین اندازه مسلم است که نزدیک است.
انتخاب نام «نازعات» برای این سوره به خاطر نخستین آیه آن است.
فضیلت تلاوت سوره:]
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده است: «کسی که
ج5، ص394
سوره نازعات را بخواند توقف و حساب او در روز قیامت تنها به اندازه خواندن یک نماز روزانه است، و بعد از آن وارد بهشت میشود».
مسلم است کسی که محتوای این سوره را که آیات تکان دهندهاش ارواح خفته را بیدار و متوجه وظائف خود میسازد در جان خویش پیاده کند از چنان پاداشهائی برخوردار خواهد شد، نه آنها که فقط به خواندن الفاظ قناعت میکنند.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم