آیه 3 سوره طلاق

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا

مشاهده آیه در سوره


<<2 آیه 3 سوره طلاق 4>>
سوره : سوره طلاق (65)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان می‌سازد و بر هر چیز قدر و اندازه‌ای مقرّر داشته است (و به هیچ تدبیری سر از تقدیرش نتوان پیچید).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

and provide for him from whence he does not count upon. And whoever puts his trust in Allah, He will suffice him. Indeed Allah carries through His commands. Certainly, Allah has ordained a measure [and extent] for everything.

معانی کلمات آیه

  • قدر: (بر وزن عقل): اندازه و اندازه‏‌گيرى. «القدر و التقدير: تبيين كميّة الشي‏ء».[۱]

نزول

شأن نزول آیات 2 و 3:

مفسرین گویند: که این قسمت از آیات «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لایحْتَسِبُ» درباره عوف بن مالک الاشجعى آمده که مردى فقیر و بى‌چیز بود و پسرى داشت که مشرکین او را اسیر کرده بودند. عوف نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از درد اندرونى خویش به خاطر اسارت فرزند و فقر و بى‌چیزى مى نالید. پیامبر او را تسکین داد و در عین حال فرمود: امشب در خانه ما هیچ برگ و توشه اى جز یک مد طعام یافت نمى شود سپس فرمود: اى عوف، صبر کن و پرهیزکار باش و زیاد کلمه «لاحول و لاقوّة الّا باللَّه» را بر زبان جارى ساز.

عوف به خانه خویش برگشت و به اهل خویش گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله ما را به تقوى و صبر امر فرموده و نیز فرمود: به گفتار «لاحول و لاقوّة الّا باللّه» زیاد بپردازیم. اهل وى گفتند: نیکو مداوائى و بهترین مرهمى است که پیامبر به ما داده اینان به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل کردند. چندى نگذشت که پسر عوف با گله اى از گوسفندان و قطارى از شتران بازگشت و به پدرش گفت: کسى که مرا اسیر نموده بود، او را غافلگیر کردم و در حال غفلت او گوسفندان و شتران او را به غنیمت آوردم.

عوف نزد پیامبر رفت و سؤال کرد که آیا این گوسفندان بر او حلال است یا نه؟ پیامبر فرمود: بلى بر شما حلال است سپس این آیات نازل گردید.[۲] چنان که از جابر و ابن مسعود[۳] و نیز از سالم بن ابى الجعد و سدى[۴] و همچنین از طریق کلبى از ابوصالح و او از ابن عباس[۵] و نیز از طریق جویبر از ضحاک[۶] هم روایت و نقل گردیده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً «2»

پس چون به پايان مدّت عدّه نزديك شدند، يا (با رجوع به آنان) به طرز شايسته و پسنديده‌اى نگاهشان داريد و يا (با پرداخت مهريه و ساير حقوق) به طرز شايسته‌اى از آنان جدا شويد و (هنگام طلاق) دو شاهد عادل از ميان خود به گواه گيريد و گواهى را براى خدا به پا داريد. هركس كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد، اين گونه پند داده مى‌شود و هركس كه از خدا پروا كند، خداوند براى او راه بيرون شدن و رهايى (از هر گونه مشكل) را قرار مى‌دهد.

وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً «3»

جلد 10 - صفحه 103

و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‌دهد و هر كس بر خدا توكل كند، او برايش كافى است. همانا خداوند كار خود را محقق مى‌سازد. همانا خداوند براى هر چيز اندازه‌اى قرار داده است.

نکته ها

مراد از رسيدن اجل‌ «بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ»، رسيدن به اواخر مدّت عدّه است نه پايان آن، زيرا اگر مدّت عدّه پايان يافت، امساك و نگهدارى زن حرام است. «1»

در قرآن، سى و هشت مرتبه كلمه معروف به كار رفته كه پانزده مرتبه آن مربوط به خانواده و همسردارى است، يعنى شيوه برخورد زن و مرد در زندگى بايد شايسته و پسنديده باشد.

گواهى دو شاهد عادل بر طلاق، منافعى دارد. از جمله آن كه دو شاهد عادل، به خاطر عدالت و محبوبيتى كه دارند، به طور طبيعى با موعظه سعى مى‌كنند به جاى طلاق، طرفين را به آشتى ترغيب كنند.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «انى لأعلم آية لو اخذ بها الناس لكفتهم» من آيه‌اى را مى‌شناسم كه اگر مردم به آن عمل كنند، تمام مشكلاتشان حل مى‌شود و سپس آيه‌ «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» را تلاوت فرمودند. «2»

در روايات مى‌خوانيم: هنگامى كه آيه 3 نازل شد، جمعى از ياران پيامبر، كار و تجارت را رها كردند و گفتند: خداوند روزى ما را ضمانت كرده است، پس به كار و تلاش نيازى نيست.

پيامبر صلى الله عليه و آله آنان را احضار و توبيخ كرد و فرمود: هركس كار و تلاش را رها كند، دعايش مستجاب نمى‌شود. «انه من فعل ذلك لا يستجاب له» «3»

در قرآن، هم مهر الهى با جمله، «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» «4» آمده است و هم قهر الهى.

«فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا» «5» يعنى گاهى مهر و قهر الهى غير منتظره و به شكلى كه گمان نمى‌رود به انسان مى‌رسد.

«1». تفسير الميزان.

«2». تفسير مجمع البيان.

«3». تفسير نور الثقلين.

«4». طلاق، 3.

«5». حشر، 2.

جلد 10 - صفحه 104

أثر تقوا فقط در آخرت نيست. امام صادق عليه السلام در مورد جمله، «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» فرمود: اين گشايش روزى، براى تقوا پيشه‌گان در دنياست. «1»

پیام ها

1- زمان‌بندى احكام دينى، بايد به دقت مراعات شود. (هم آغاز زمان عدّه: «فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ» و هم پايان آن: «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ» ذكر شده است.)

2- كارها بايد از ابتدا داراى برنامه و زمان مشخص باشند. «أَجَلَهُنَّ»

3- هم ادامه زندگى بايد به نحو پسنديده باشد و هم جدايى و طلاق. «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ»

4- رفتار شايسته چه در حال صلح و آشتى و چه در حال قهر و جدايى، از حقوق همسر است. فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ‌ ...

5- نگاه دارى همسر، مقدّم بر جدايى است. ابتدا فرمود: «فَأَمْسِكُوهُنَّ» و سپس‌ «فارِقُوهُنَّ»

6- آيين همسردارى يا طلاق بايد مورد پذيرش شرع و پسند عقل باشد. «بِمَعْرُوفٍ»

7- به دليل ضعف جسمى و نارسايى، آداب و رسوم اجتماعى و تاريخى، حقوق زنان بيشتر پايمال شده و مى‌شود. لذا بيشترين خطاب‌هاى قرآن در مورد مراعات حقوق به مردان است. «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ‌، فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ»

8- جدايى و طلاق، همراه با كرامت و به دور از هر گونه تحقير صورت گيرد. «فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ»

9- شرط صحت طلاق، حضور دو شاهد عادل است. «وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ»

10- براى حفظ حقوق طرفين، گرفتن دو شاهد عادل، نشانه محكم كارى و دقّت است. «وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ»

«1». تفسير نور الثقلين.

جلد 10 - صفحه 105

11- كسانى‌كه در محضر آنان طلاق جارى مى‌شود، بايد عادل باشند. «ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ» يعنى عدالت سرمايه آنان باشد.

12- افراد عادل نيز به تذكّر نيازمندند. «أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ»

13- حبّ و بغض‌ها نبايد در قضاوت ما تأثيرگذار باشد. «أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ» (مشابه اين جمله، در آيه 135 نساء آمده است كه مى‌فرمايد: «كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ»)

14- گواهى دو شاهد عادل بايد همراه با حفظ حقوق مردم و اخلاص باشد.

«أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ» (در كلمه‌ «أَقِيمُوا» برپاداشتن حقوق مردم و در كلمه‌ «لِلَّهِ» اخلاص در عمل نهفته است).

15- اقامه حقوق مردم، ارزشى هم وزن اقامه نماز و دين دارد. (در قرآن كلمه‌ «أَقِيمُوا» درباره نماز، دين، شهادت و وزن مطرح شده است. «أَقِيمُوا الدِّينَ» «1»، «أَقِيمُوا الصَّلاةَ» «2»*، «أَقِيمُوا الْوَزْنَ» «3» و «أَقِيمُوا الشَّهادَةَ» «4»

16- موعظه تنها تذكرات اخلاقى نيست، بلكه دستورات فقهى نيز نوعى موعظه است. فَأَمْسِكُوهُنَ‌ ... فارِقُوهُنَ‌ ... أَشْهِدُوا ... ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ‌

17- پند پذيرى، نشانه ايمان واقعى است. «يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ»

18- به جاى پيمودن راه‌هاى ناشناخته سير و سلوك، عمل به احكام الهى بهترين موعظه و راه سازندگى انسان است. «يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ»

19- حل مشكلات از طريق گناه، رفتن به بيراهه است. تقوا و خدا ترسى موجب خروج انسان از مشكلات و تنگناهاى زندگى است. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»

20- راه رهايى از تمام بن بست‌ها، (كه از جمله آن اختلافات زن و شوهر است، تقواست. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»

«1». شورى، 13.

«2». بقره، 43.

«3». الرّحمن، 9.

«4». طلاق، 2.

جلد 10 - صفحه 106

21- در مديريّت بحران‌ها و فتنه‌ها، دو چيز راه نجات است:

الف) تقوا. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»

ب) تمسك به قرآن. «اذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن» «1»

22- زن و شوهرى كه به ناچار با طلاق از هم جدا مى‌شوند، اگر تقوا را مراعات كنند، مشمول لطف ويژه خداوند مى‌شوند. «يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»

23- كسانى كه با گناه زندگى خود را تأمين مى‌كنند، راه دريافت روزى‌هاى پيش بينى نشده را به روى خود مى‌بندند. وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ‌ ... يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ‌

24- اراده خدا در چارچوب محاسبات انسان نيست. «يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»

25- رعايت امور معنوى، در زندگى مادّى اثر گذار است. (امدادهاى غيبى، در زندگى انسان نقش مؤثرى دارند.) «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»

26- انسان متقى، خواست خود را در مسير خواست و اراده خدا قرار مى‌دهد و چون اراده الهى بن بست ندارد، انسان متقى نيز به بن بست نخواهد رسيد. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»

27- هميشه رزق زياد وابسته به كار زياد نيست. وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ‌ ... يَرْزُقْهُ‌ (همان گونه كه هميشه مقدار و كمّيت آن مهم نيست. امام صادق عليه السلام در تفسير «يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» فرمود: خداوند در آنچه به او داده بركت مى‌دهد. «2»)

28- تقوا و توكل دو اهرم براى خروج از بن بست است. وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ‌ ... وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ‌ ...

29- براى تأمين زندگى امروز، تقوا وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ‌ ... يَرْزُقْهُ‌ و براى آينده، توكل لازم است. «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»

30- تقوا، مقدّم بر توكل است. وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ‌ ... وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ‌

31- بدون لطف خداوند، هيچ عامل ديگرى كارآمد و كافى نيست. «فَهُوَ حَسْبُهُ»

«1». كافى، ج 2، ص 598.

«2». تفسير نور الثقلين.

جلد 10 - صفحه 107

32- در اراده و خواست تمام افراد و حكومت‌ها، احتمال شكست و ناكارآمدى و بن بست وجود دارد. تنها امرى كه شكست در آن راه ندارد، خواست و اراده خداوند است. «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ»

33- دليل توكل ما، قدرت بى نهايت الهى است. وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ‌ ... إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ‌

34- معناى توكل ما و قدرت خداوند آن نيست كه انسان به همه خواسته‌هاى خود مى‌رسد، زيرا تمام امور هستى قانونمند است و حساب و كتاب دارد. «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص204
  2. پرش به بالا تفاسیر روض الجنان از خاصه و کشف الاسرار و ثعلبى از عامه.
  3. پرش به بالا حاکم صاحب المستدرک.
  4. پرش به بالا طبرى صاحب تفسیر جامع البیان.
  5. پرش به بالا تفسیر ابن مردویه.
  6. پرش به بالا تاریخ خطیب.

منابع

آرشیو عکس و تصویر