آیه 28 سوره ابراهیم
<<27 | آیه 28 سوره ابراهیم | 29>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
هیچ ندیدی حال مردمی را که نعمت خدا را به کفر مبدل ساختند و (خود و) قوم خود را به دیار هلاکت رهسپار کردند؟
آیا کسانی را که [شکر] نعمت خدا را به کفران و ناسپاسی تبدیل کردند و قوم خود را به سرای نابودی و هلاکت درآوردند، ندیدی؟
آيا به كسانى كه [شكر] نعمت خدا را به كفر تبديل كردند و قوم خود را به سراى هلاكت درآوردند ننگريستى؟
آيا نديدهاى آن كسان را كه نعمت خدا را به كفر بدل ساختند و مردم خود را به ديار هلاك بردند؟
آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
بوار: بوار: هلاكت. اصل آن ، بور به معنى كساد يا كساد بيشتر است.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» گوید: درباره کسانى که این آیه نازل گردیده است دو قول است: اول، امیرالمومنین على علیهالسلام فرماید و نیز ابن عباس و سعید بن جبیر و مجاهد و ضحاک گویند درباره بنىمغیرة و بنىامیه از کفار قریش نازل شده است. سپس على علیهالسلام فرماید: اما بنىمغیرة از قریش خداوند آنان را در جنگ بدر نابود ساخت و اما بنىامیه از قریش تا روز معین مهلت داده شده بودند.
دوم، قتاده گوید: اینان کفار قریش بوده اند که این آیه درباره آنان نازل گردیده است.
از عمر بن الخطاب روایت کنند که گوید: اینان دو طائفه از قریش مى باشند یکى بنىمغیره و دیگرى بنىامیه. اما بنىامیه تا روز معینى مهلت داده شده بودند و اما بنىمغیرة در روز جنگ بدر به قتل رسیدند.
در صورتى که خداوند به این طائفه نعمت نبوت را به وجود رسول خدا صلى الله علیه و آله عطا کرده بود ولى آنها قدر نشناختند و به پیامبر کافر گردیدند و نیز افراد طائفه خود را به کافر شدن نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله وادار کردند[۲].[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ «28»
آيا به كسانىكه نعمت خداوند را به كفر تبديل كردند و قوم خود را به سراى هلاكت در آوردند ننگريستى؟
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ «29»
(آنان) به دوزخ درآيند كه چه بد جايگاهى است.
نکته ها
«بوار» به معناى بىرونقى و كساد شديدى است كه به هلاكت كشيده شود. «1»
كفّار و مشركان نعمتهاى بزرگ الهى را به كفر تبديل كردند:
الف: به جاى نعمت توحيد، شرك را برگزيدند.
ب: نعمت فطرت پاك را رها كردند و به تقليد از نياكان گمراه خود پرداختند.
ج: خرافات را بر وحى الهى ترجيح دادند.
د: در برابر نعمتِ رهبران آسمانى، ناسپاسى كردند و از طاغوتها پيروى كردند. «بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ»
«1». مفردات راغب.
جلد 4 - صفحه 413
در روايات بسيار مىخوانيم: امامان شيعه عليهم السلام فرمودند: «نحن و الله نعمة الله التى انعم بها على عباده» «1» به خدا سوگند نعمتهايى كه تبديل شدند، وجود ما بود. مردم ما را رها كردندو به سراغ رهبران ديگر رفتند. «بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ»
مشابه اين آيه در آيات ديگر نيز آمده است، مثلًا در آيه 41 قصص مىفرمايد: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» و در آيه 98 سوره كهف مىفرمايد: «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ»
پیام ها
1- هرگونه تبديل، تغيير و تحريف نعمتها و آيات الهى كفر است. «بَدَّلُوا ... كُفْراً»
2- رهبران منحرف، مايهى هلاكت و فساد جامعه مىشوند و مردم را به جهنّم مىفرستند. «وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ»
«1». مجمع البيان.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ «28»
بعد از آن بيان سوء عاقبت احوال اهل كفر و جدال را فرمايد:
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً: آيا نديدى و ندانستى و نظر
«1» سوره فرقان آيه 24.
جلد 7 - صفحه 52
نكردى اين مطالب به سوى آنانكه تبديل كردند شكر نعمت الهى را به كفران و بجاى حق شناسى ناسپاسى نمودند؛ يا بدل كردند نفس نعمت را به كفر، يعنى چون در نعمت كافر شدند، آن نعمت از ايشان سلب شد و جز كفر به دست آنها چيزى نماند. مراد اهل مكهاند كه حق تعالى ايشان را سكان حرم خود گردانيد و ابواب رزق بر ايشان گشاد و به نعمت وجود شريف حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مشرف ساخت، ايشان ناسپاسى كردند لا جرم هفت سال به محنت قحطى گرفتار، و خوار و بىمقدار شدند، و بعضى از آنها در جنگ بدر مقتول و منكوب گشتند.
و از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام منقول است «1» كه: مراد دو قبيلهاند كه فاجرترين قبايل قريشاند: بنى مغيره و بنى اميه كه نعمت حق را تغيير دادند.
اما بنو مغيره در بدر به قتل رسيدند، و بنو اميه از نعمت دنيا متمتع و عاقبت مستأصل گشتند.
قمّى عليه الرحمه از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده «2» كه فرمود:
نحن و اللّه نعمة اللّه التى انعم اللّه بها على عباده و بنا يفوز من فاز: يعنى: قسم به خدا مائيم نعمت خداى تعالى كه انعام فرمود بر بندگان، و به سبب ما رستگار مىشود هر كه رستگار شد.
ايضا در كافى شريف «3» از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: چه باعث شده اقوامى را كه تغيير دادهاند سنت پيغمبر را و اعراض نمودند از وصى او و نترسيدند از آنكه عذاب بر آنها نازل شود، و خواندند اين آيه را. بعد فرمود:
مائيم آن نعمت كه خداوند انعام فرمود به بندگان، و به سبب ما رستگار شد هر كه رستگار شد تا روز قيامت.
«1» مجمع البيان جلد 3، صفحه 314.
«2» تفسير على بن ابراهيم جلد 1 صفحه 371.
«3» اصول كافى، جلد 1، كتاب الحجّة، صفحه 217، حديث اوّل.
جلد 7 - صفحه 53
وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ: و فرود آورند تابعان خود را به جهت گمراه كردن آنان به سراى هلاكت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ «27» أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ «28» جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ «29» وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ (30)
ترجمه
- ثابت ميگرداند خدا آنانرا كه ايمان آوردند بگفتاريكه به ثبوت رسيده در زندگانى دنيا و در آخرت و گمراه ميكند خدا ستمكاران را و بجا مىآورد خدا آنچه را ميخواهد
آيا نظر ننمودى بآنانكه تبديل نمودند نعمت خدا را بكفر و فرود آوردند قومشان را در سراى هلاك
كه جهنّم است در آيند آنرا و بد قرارگاهى است
و قرار دادند براى خداوند همتايانى تا گمراه گردانند از راهش بگو برخوردار شويد پس همانا بازگشت شما بسوى آتش است..
تفسير
كسانيكه در اصول عقائد حقّه از قبيل توحيد و نبوّت و امامت و معاد بديده انصاف نظر و تأمّل و تدبّر نمودند و ببراهين عقليّه و شواهد نقليّه و حجج قطعيّه ايمان آوردند بخدا و پيغمبر و امام و كتاب و حساب خداوند ايشانرا ثابت و مستقرّ و مطمئن ميفرمايد بر اين عقائد بطوريكه ابدا و اصلا در خاطرشان تزلزل و فتورى روى نميدهد و بتشكيك مشكّك و تفتين مفتّن اين عقائد حقّه از آنها سلب نميگردد و منتفى نميشود در دنيا و آخرت بطوريكه در جواب سؤال مردم و ملائكه از اين حقائق بدون درنگ و تأمّل و لكنت و تزلزل اقرار و اظهار مينمايند بخلاف كسانيكه از باب لجاج و عناد خود دارى نمودند از نظر و تأمّل در آيات الهى و ظلم كردند بخودشان و خلق خدا كه موجب گمراهى آنها شدند قولا و عملا خداوند آنها را بحال خودشان واگذار ميفرمايد و كمك نميفرمايد با آنها در رفع شبهه و تزلزل و دفع شكّ و تحيّر از قلوبشان لذا در وادى جهالت و نادانى و حيرت و ضلالت و اله و سرگردانند تا روز
جلد 3 صفحه 230
قيامت كه راه بهشت را گم كنند بامر الهى چنانچه از امام صادق عليه السّلام در توحيد نقل نموده كه مراد اضلال خداوند است آنها را از دار كرامت خود در روز قيامت و خدا آنچه را ميخواهد ميكند از ثابت نمودن اهل ايمان در عقائد حقّه و مخذول فرمودن اهل ظلم و هر چه ممكن باشد و قبيح نباشد و كسيرا قدرت جلوگيرى از مشيّت او نيست و حقّ چون و چرا در كار او ندارد در فقيه و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان در وقت مرگ ميآيد نزد مردى از دوستان ما از دست راست و چپ او براى آنكه گمراه كند او را از عقائد حقّهاش ولى خداوند نميگذارد در او مؤثر شود و اين است مراد از قول خداوند يثبّت اللّه الّذين آمنوا تا آخر آيه و در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آن دو ملك سؤال ميكنند در قبر از او كه كيست پروردگار تو و كيست پيغمبرت و چيست دينت و او ميگويد خداوند پروردگار من و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر من و اسلام دين من است پس آندو ميگويند خدا تو را ثابت بدارد بر آنچه مىپسندد و خوشنود ميشود و اين است مراد از قول خداوند يثبت اللّه الذين آمنوا تا آخر آيه و باين معنى رواياتى از امام صادق عليه السّلام نيز نقل شده است و خداوند اظهار تعجّب فرموده از حال كسانيكه شناختند نعمت خدا را كه اعظم آن وجود پيغمبر و امام است و تبديل نمودند شكر را بكفر لذا خطاب به پيغمبر خود فرموده كه آيا نديدى و نظر نكردى بسوى اين اشخاص كه تبديل نمودند نعمت خدا را بكفر و وارد كردند قوم خود را در سراى هلاكت كه جهنّم است يعنى بجاى شكر نعمت كفران نمودند و كافر شدند بخدا و پيغمبر و امام منصوب از طرف او و مراد كفّار قريش عموما، و خصوصا بنى اميّه و بنى مغيرهاند كه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جنگ نمودند و منكر اوصياء او شدند و ذريّه او را شهيد كردند و خداوند نسل آنها را قطع و نامشان را محو و آثارشانرا نابود فرمود و اين معنى را در كافى از صادقين عليهما السّلام و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده نهايت آنكه در بعضى اختصاص به دو قبيله نامبرده داده شده و در بعضى بتعميم آن نسبت بقريش تصريح فرمودهاند و بايد حمل بر بيان مصداق واضح و اوضح شود چنانچه معلوم است كه مصداق اوضح و اعظم و اكمل نعم الهيّه پيغمبر و امام است كه خداوند از طائفه قريش انتخاب فرمود و آنها قدردانى و شكر گذارى نكردند بلكه حقّ كشى و ناشكرى نمودند و بجزاى
جلد 3 صفحه 231
خود رسيدند و خواهند رسيد و قرار دادند براى خداوند همتايانى از جنس بتها كه عبادت مينمودند آنها را و نتيجه آن اين بود كه گمراه ميكردند مردم را از راه خداشناسى و عبادت او يا گمراه ميشدند بنابر قرائت يضلّوا بفتح ياء اگر چه اين عمل را براى گمراهى خود و خلق نمىنمودند و بنابراين لام در ليضلّوا لام عاقبت است كه بمنزله غرض قرار داده شده و خداوند نصيب آنها را فقط نعم فانيه دنياى دنى قرار داده كه چندى از آنها متمتّع و بهرهمند شوند چون قابليت غير آنرا ندارند و چنان سرگرم بآن زخارف شدهاند كه در فكر جز آن نيستند و عاقبت وارد در جهنم شوند و مخلّد در آتش گردند و راه نجاتى براى آنها نباشد لذا ظاهرا امر نموده است آنها را بتمتع در دنيا با آنكه مقصود تهديد و تنبيه آنقوم است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَم تَرَ إِلَي الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعمَتَ اللّهِ كُفراً وَ أَحَلُّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ «28» جَهَنَّمَ يَصلَونَها وَ بِئسَ القَرارُ «29»
آيا نميبيني بكساني که تبديل دادند نعمت الهي را بكفر و حلول دادند قوم خود را بدار هلاكت که آن دار هلاكت جهنم است که واصل ميشوند او را و بد جايگاهي است.
أَ لَم تَرَ إِلَي الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعمَتَ اللّهِ كُفراً در اخبار بسيار تفسير شده نعمت اللّه بوجود مقدّس پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار عليهم السلام و تبديل كنندگان را ببني مغيره که در بدر كشته شدند و بني اميّه که مدت كمي زيست كردند، ولي مكرر بيان شده که اخبار بيان مصداق ميكند و آيه عموم دارد شامل جميع نعم الهيه ميشود چه نعم تشريعيه ارسال رسل که بآنها كافر شدند و محاربه كردند و جعل خلفاء حقّه ائمه طاهرين عليهم السلام که بآنها خلفاء سه گانه و بني اميه و بني العباس كردند آنچه كردند و قرآن مجيد که آن را مهجور كردند و بدستوراتش عمل نكردند و دين مقدس اسلام که ترك كردند و مرتد شدند و احكام دين که تغيير دادند و بدعت در دين نهادند يا منكر شدند و اطاعت اوامر که تبديل بمخالفت و معصيت كردند.
و چه نعم تكوينيه عقل را سركوب نفس كردند. روزي را و مال و منال و جاه را مستند بغير خدا دانستند و بلكه ساير نعم الهيه را كفران كردند که ميفرمايد در همين سوره آيه 7 لَئِن شَكَرتُم لَأَزِيدَنَّكُم وَ لَئِن كَفَرتُم إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ.
وَ أَحَلُّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ حلول شيئي در شيئي دخول در او است حالّ و محلّ اينها که تبديل نعمت بكفر كردند قوم خود و اتباع خود را حلول دادند
جلد 11 - صفحه 388
و داخل كردند در دار هلاكت که از دار سعادت آنها را مانع شدند و جلوگيري كردند و بدار هلاكت سوق دادند و آن دار هلاكت جهنم است يصلونها و اصل بجهنم شوند، وصل مقابل فصل است خداوند و انبياء و قرآن و ائمه و علماء دين ميخواهند اينها را از جهنم دور كنند و فاصله بيندازند و اينها وصل ميكنند و بئس القرار بد جايگاهي است.
از جهنم خبري ميشنوي
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 28)- سر انجام کفران نعمتها: در اینجا روی سخن به پیامبر است و در حقیقت ترسیمی از یکی از موارد «شجره خبیثه» در آن به چشم میخورد.
ج2، ص509
نخست میفرماید: «آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را تبدیل به کفران کردند» (أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً).
«و سر انجام قوم خود را به دار البوار و سرزمین هلاکت و نیستی فرستادند» (وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ).
اینها همان ریشههای شجره خبیثه و رهبران کفر و انحرافند.
گرچه مفسران گاهی این نعمت را به وجود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تفسیر کردهاند، و گاهی به ائمه اهل بیت علیهم السّلام و کفران کنندگان این نعمت را گاهی «بنی امیه» و «بنی مغیره» و گاهی همه کفار عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله معرفی نمودهاند، ولی مسلما مفهوم آیه وسیع است و اختصاص به گروه معینی ندارد و همه کسانی را که نعمتی از نعمتهای خدا را کفران کرده و از آن سوء استفاده کنند شامل میشود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ در تفسیر على بن ابراهیم نیز بعد از دو واسطه از عثمان بن عیسى او از امام صادق علیهالسلام روایت شده که گوید درباره این آیه از امام سؤال کردم، فرمود: درباره دو طائفه از قریش نازل شده: یکى بنىمغیرة و دیگرى بنىامیه و در تفسیر جامع البیان از عطاء بن یسار نقل گردیده که این آیه درباره کفارى نازل شده که در جنگ بدر بدست مسلمین کشته شدند.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص471.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.