آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ خداست، همانا خداوند بىنياز و ستوده است.
«1». زمر، 3.
«2». تفسير نورالثقلين، ذيل آيه و توحيد صدوق، ص 330.
جلد 7 - صفحه 279
پیام ها
1- خداوند، نه در آفريدن و نه در اداره عالم، نيازمند كسى نيست. خَلَقَ السَّماواتِ ...
لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ ... هُوَ الْغَنِيُ
2- تنها خداوند، خالق و مالكِ آفريدههاست، «لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و تنها اوست كه بىنياز و سزاوار ستايش است. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»
3- سفارش به حمد و ستايش خداوند در آيهى قبل، به خاطر نياز او نيست. قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ ... هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ
لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: براى خداست خاصه آنچه در آسمانها و زمينها است، يعنى همه مخلوق او، و او مالك همه و متصرف در آنها بر وجه اراده تامه و قدرت كامله، پس در آسمان و زمين غير ذات يكتاى سبحانى مستحق پرستش نباشد. إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ: بدرستى كه خداى، او است بىنياز به ذات خود از هر چيز قبل از خلق اشياء، ستوده در همه صفات خود قبل از نطق احياء، پس غنى است از ستايش كنندگان، و ستوده و سزاوار حمد اگرچه هيچ حامدى نباشد.
شأن نزول: على بن ابراهيم قمى روايت نموده كه يهود سؤال نمودند حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را از روح، فرمود: (الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا) يعنى روح از عالم پروردگار من، و عطا نشدهايد شما از علم مگر كمى. يهود گفتند: ما خصوصا، حضرت فرمود: بلكه مردم عموما. گفتند:
«1» كتاب التوحيد صدوق، ص 331، ادامه روايت نهم.
جلد 10 - صفحه 360
چگونه جمع شود اينكه داده نشده مگر كمى علم و حال آنكه عطا شده تو راى قرآن و داده شدهايم ما تورات راى و در آن علم به همه چيز باشد. حضرت فرمود: هر چند علم بندگان بسيار باشد؛ حق تعالى آيه شريفه نازل فرمود «1».
مر خدا را است آنچه در آسمانها و زمين است همانا خدا او است بىنياز ستوده
و اگر آنكه بوده باشد آنچه در زمين است از درخت قلمها و درياى بزرگ مدد كند آنرا بعد از تمام شدنش هفت درياى ديگر بآخر نميرسد مخلوقات خدا همانا خداوند تواناى درست كردار است
نيست آفريدن شما و نه بر انگيختن شما مگر چون يكتن همانا خداوند شنواى بينا است
آيا نديدى كه خدا در ميآورد شب را در روز و در ميآورد روز را در شب و مسخّر گردانيد آفتاب و ماه را هر يك سير ميكند تا مدّتى نامبرده شده و همانا خداوند بآنچه ميكنيد آگاه است
اين بسبب آنستكه خدا او حق است و آنكه آنچه ميخوانند غير از او باطل است و آنكه خدا او بلند رتبه بزرگ است.
جلد 4 صفحه 281
تفسير
آنچه در آسمانها و زمين است از ملائكه و جن و انس و نبات و جماد مملوك خدا است بملكيّت حقّه حقيقيه و مخلوق و محتاج باو و او بىنياز از آنها و ستوده در ذات و صفات و مستحق ستايش و پرستش و اگر آنچه در زمين است از اشجار قلم شود و درياى بزرگ محيط مركّب و مداد گردد و بعد از اتمام آن هفت درياى ديگر پيوسته به امداد آنمداد آيد معلومات و مقدورات و مخلوقات خدا در نوشتن بپايان نرسد چون نامتناهى و بىپايان است و خداوند ارجمند بر تمام آنها غالب و مسلّط و در همه متصرّف و نافذ است و بحكمت و مصلحت قيام و اقدام باداره امور آنها مينمايد قمّى ره فرموده كه يهود از پيغمبر پرسيدند روح چيست فرمود روح از امر پروردگار من است و داده نشديد شما از دانش مگر كمى گفتند ما خصوصا اين طوريم فرمود خير عموما مردم اينطورند گفتند چگونه ميشود علم تو كم باشد با آنكه بتو قرآن داده شده و بما تورية و تو خواندى و من يؤت الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا و تورية حكمت است پس اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه علم خدا بيشتر است و آنچه بشما داده شده زياد است در ميان شما كم است نزد خدا و البحر بنصب نيز قرائت شده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و البحر مداده قرائت فرموده است و بنابر اين معنى واضح است يعنى اگر آنچه در زمين اشجار است اقلام شود و درياى بزرگ مداد آن و بعدا هفت درياى ديگر بپايان نرسد معلومات خدا و براى رفع استبعاد كفّار از بعث خلق اوّلين و آخرين در يكزمان فرموده خلق و بعث شما باراده الهى نيست مگر مانند خلق و بعث يكنفر در سهولت چون مشغول نميكند خدا را كارى از كار ديگر لذا تمام مسموعات را در يك آن با هم ميشنود و تمام مبصرات را در يك لحظه با هم ميبيند و هر چه را اراده كند ميگويد بشو ميشود و هر كارى براى او آسان است و خلق و بعث همه مانند خلق و بعث يكنفر است چون همه امثال يكديگرند و حكم امثال در ما يجوز و ما لا يجوز يكى است كسيكه بتواند يكنفر را خلق و بعث كند تمام مردم را هم ميتواند خلق و بعث كند و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه بما رسيده است و خدا داناتر است كه گفتند اى محمّد بگمان تو ما خلق شديم اطوارى از نطفه و علقه و انشاء خلق آخر و گمان ميكنى كه ما مبعوث ميشويم در يكزمان پس خدا فرمود
جلد 4 صفحه 282
ما خَلْقُكُمْ وَ لا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ واحِدَةٍ فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ* و بنابر اين شايد مراد اشاره باشد بآنچه بيان شد در سوره بقره ذيل آيه فقلنا اضربوه ببعضها در تحت عنوان تبيين سماوى از كيفيّت احياء موتى بعد از آمدن بارانيكه طبع منى دارد و جذب آن ذرّه باقيه از انسان ذرّات مناسبه خود را كه اين اطوار بر انسان طارى ميشود و قيام مينمايد ولى باراده الهى طول نميكشد بلكه بفوريّت انجام ميگيرد پس كيفيّت خلق و بعث يكى است و تفاوت بطول و قصر مدّت است باراده خدا و براى بيان سعه قدرت خويش فرموده اى فرزند آدم مگر نمىبينى كه خدا باختلاف ايّام و فصول داخل ميكند شب را در روز و روز را در شب چنانچه قمّى ره فرموده كه آنچه كم ميشود از شب داخل ميشود در روز و آنچه كم ميشود از روز داخل ميشود در شب و مسخّر اراده خود فرموده براى بهره بردارى بندگان آفتاب و ماه را كه هر يك در مسير معيّن خودشان بدون كمترين انحراف و اختلاف و سبقت و فتورى تا وقت مقدّر الهى از ماه و سال و قيامت سير ميكنند و خداوند از باطن اعمال شما با خبر است تمام اينها كه ذكر شد از ملكيّت حقّه حقيقيه و علم و قدرت و كلمات بىنهايت و انتظام امور عالم دليل است بر آنكه خدا حق و ثابت و مستحق پرستش و ستايش است و غير او هر چه باشد باطل و زائل و ناقابل براى شركت با او است و او است برتر و بالاتر از هر چيز و بزرگى كه همه در برابر او هيچ ميباشند.
موحد نقص و عيب و احتياج است در ساحت قدس او نيست.
نه مركب بود و جسم نه جوهر نه عرض
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 26)- سپس به مسأله «مالکیت» حق میپردازد چرا که بعد از ثبوت خالقیت نیاز به دلیل دیگری بر مالکیت او نیست، میفرماید: «آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست» (لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
بدیهی است آن کس که «خالق» و «مالک» است مدبر امور جهان نیز میباشد.
ج3، ص565
و کسی که چنین است از همه چیز بینیاز و شایسته هر گونه ستایش است به همین دلیل در پایان آیه میافزاید: «خداوند غنی و حمید است» (إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ).
او غنیّ علی الاطلاق، و حمید از هر نظر است، چرا که هر موهبتی در جهان است به او باز میگردد، و هر کس هر چه دارد از او دارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: