آیه 25 سوره فصلت
<<24 | آیه 25 سوره فصلت | 26>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و ما رفیقان و یارانی (از شیاطین) بر آنها گماشتیم تا آنچه پیش روی آنهاست (از نعمت و لذتهای فانی دنیا) در نظرشان جلوه دادند و آنچه از عقب دارند (از نعمت و لذات ابدی آخرت فراموش کردند) و وعده عذاب الهی بر آنها حتم و لازم گردید و چون امّتانی از جنّ و انس که پیش از آنها (غرق دنیا بودند و با کفر و عصیان) درگذشتند، سخت زبون و زیانکار شدند.
[به خاطر کفر و طغیانشان] برای آنان همنشینانی [مفسد و تبهکار] گماشتیم که لذایذ مادی و شهوانی حال و آینده را در نظرشان زیبا و دلربا جلوه دادند، و فرمان عذاب بر آنان در [زمره] گروه هایی از جن و انس که پیش از آنان گذشتند، محقق و ثابت شد، آنان بی تردید زیانکارند.
و براى آنان دمسازانى گذاشتيم، و آنچه در دسترس ايشان و آنچه در پى آنان بود در نظرشان زيبا جلوه دادند و فرمان [عذاب] در ميان امّتهايى از جن و انس كه پيش از آنان روزگار به سر برده بودند، بر ايشان واجب آمد، چرا كه آنها زيانكاران بودند.
و برايشان همدمانى مقدر كرديم و آنان حال و آينده را در نظرشان بياراستند. و بر آنها نيز همانند پيشينيانشان از جن و انس، عذاب مقرر شد. زيرا زيانكار بودند.
ما برای آنها همنشینانی (زشتسیرت) قرار دادیم که زشتیها را از پیش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند؛ و فرمان الهی در باره آنان تحقق یافت و به سرنوشت اقوام گمراهی از جنّ و انس که قبل از آنها بودند گرفتار شدند؛ آنها مسلّماً زیانکار بودند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- قيضنا: قيض: شكافتن و شكافته شدن «قاض الشيء قيضا: شقه فانشق». تقييض: را تبديل و تقدير و آماده كردن گفتهاند «قيضنا»: آماده كردهايم.
- قرناء: قرين: مقرون و همنشين و رفيق. جمع آن قرناء است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «25»
و ما براى آنان همنشينانى گماشتيم، كه از پيش رو و پشت سرشان (كارهاى خلافشان را) برايشان زيبا جلوه دادند و فرمان عذابى كه قبل از آنان گروههايى از جن و انس را فراگرفته بود بر آنان نيز ثابت شد، همانا كه آنان زيانكارانند.
جلد 8 - صفحه 332
نکته ها
«قَيَّضْنا» به معناى احاطه و پوشش است. به پوستهى بالاى تخم مرغ قيض گفته مىشود.
«قُرَناءَ» جمع قرين به معناى همنشين است.
پیام ها
1- دوستان فاسد، فكر و شخصيّت انسان را مىپوشانند. «قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ»
2- دوست و همنشين بد، يكى از كيفرهاى الهى است. «قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ»»
3- دوست بد، همچون شيطان، زشتىهاى انسان را زيبا جلوه مىدهد. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ» «1»*، «فَزَيَّنُوا لَهُمْ»
4- منحرفان از خواستههاى طبيعى و غريزى انسان سوء استفاده مىكنند. (انسان فطرتاً زيبايى و خوبى را دوست دارد، اغفالگران از اين امر سوء استفاده كرده و كارهاى بد را زيبا و خوب جلوه مىدهند تا انسان به راحتى آن را بپذيرد.)
«فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ»
5- نتيجهى زيبا ديدن گناهان گذشته آن است كه انسان از گناهانش توبه نكند.
«ما خَلْفَهُمْ» و نتيجهى خوب ديدن اعمال امروز اين است كه انسان به رفتار انحرافى خود دلگرم باشد. «فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ»
6- انسان گام به گام سقوط مىكند: ابتدا دوستان فاسد زشتىها را برايش زيبا جلوه مىدهند، سپس مستحقّ قهر الهى مىشود. «حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ»
7- تهديد و تنبيه و كيفر، يك سنّت دائمى خداوند است. «حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ»
8- جن موجودى است مكلّف و انتخابگر كه همچون انسان گرفتار قهر الهى و مرگ و مير مىشود. «خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»
9- دوستِ بد، مايهى زيان آدمى است. لَهُمْ قُرَناءَ ... إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ
«1». انفال، 48.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 333
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «25»
وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ: و تقدير كرديم براى مشركان دوستان و همنشينان از شياطين، يعنى چون ايشان مصر در كفر و به آيات بينه و حجج ظاهره ما عناد و تكبر كردند با وجود علم آنها به آن، لذا پس از اتمام حجت آنها را در وادى خذلان وا گذاشتيم و مدد توفيق از ايشان باز گرفتيم، بنابراين شياطين بر آنها مستولى شدند فَزَيَّنُوا لَهُمْ: پس بياراستند و زينت دادند براى آنها، ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ: آنچه در پيش ايشان است از امتعه دنيويه و متابعات شهوات نفسانيه تا در طلب آن مستمر شدند، وَ ما خَلْفَهُمْ: و آنچه از پشت سر ايشان است از امور اخرويه كه بعث و نشور و بهشت و جهنم، يعنى عدم وقوع آن در خاطر ايشان مزين شد، وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ: و سزاوار شد بر ايشان كلمه عذاب، فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ: در حالتى كه بودند از جمله امتانى كه گذشته بودند پيش از ايشان، مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ: از جن و انس، يعنى اينها در ارتكاب معاصى و تكذيب انبياء در سلك امم سابقه بودند، إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ: بدرستى كه ايشان بودند از زيانكاران، زيرا سعادت سرمدى را به شقاوت ابدى بدل كردند، يعنى ايمان را به كفر و طاعت را به معصيت تبديل نمودند لا جرم به شآمت آن گرفتار شدند.
شأن نزول:
رؤساى كفار چون از معارضه قرآن عاجز شدند ترسيدند كه اعراب
جلد 11 - صفحه 365
از اطراف بيايند به استماع قرآن ايمان بياورند، پس با هم متفق شدند كه وقتى حضرت قرآن خواند كارى كنند كه در غلط افتد. چون حضرت هر گاه به قرآن مشغول، جمعى در مقام تعرض آوازها بلند و سخنان هرزه و بيهوده مىگفتند و صفير و دست بدست مىزدند و شعرها ميخواندند؛ آيه شريفه نازل:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21» وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22» وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ «23» فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ «24» وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «25»
ترجمه
و گويند به پوستهاى خود چرا گواهى داديد بر ما گويند بسخن آورد ما را خدائى كه بسخن آورد همه چيز را و او آفريد شما را نخستين بار و بسوى او بازگردانده ميشويد
و نبوديد كه پنهان نمائيد از آنكه گواهى دهد بر شما گوشهاتان و نه چشمهاتان و نه پوستهاتان ولى گمان كرديد كه خدا نميداند بسيارى از آنچه را كه ميكنيد
و اين گمان شما است كه گمان برديد بپروردگارتان هلاك كرد شما را پس گرديديد از زيانكاران
پس اگر شكيبائى نمايند پس آتش جايگاه آنها است و اگر طلب خوشنودى خدا كنند پس نيستند آنها از اجابت شدگان
و مقدّر نموديم براى آنها همنشينانى پس آرايش دادند براى آنها آنچه را پيش روى آنها است و آنچه پشت سرشان است و سزاوار شد بر آنها فرمان عذاب در شمار امّتهائى كه بتحقيق گذشتند پيش از آنها از جن و انس همانا آنها بودند زيانكاران
تفسير
كفار و فجّار سابق الذكر كه اعضاء و جوارح آنها بر گناهانشان اداء شهادت نموده بودند بآنها ميگويند شما كه اعضاء بدن مائيد و در معصيت فرمان بردارى از ما مينموديد چه شد كه حال بر ما اداء شهادت نموديد آنها جواب گويند آن خداوندى كه هر گويندهئى را گويا كرده ما را گويا كرد و بنطق آورد و گر نه ما كه گويا نبوديم و او شما را در بدو امر خلق فرمود و اينك بسوى او و حكم او است بازگشت شما و چارهاى جز رضا بقضاى او نداريد و بعضى گفتهاند كلام اعضاء تا كلّ شىء ختم شده و از هو خلقكم مستقلّا كلام
جلد 4 صفحه 554
خداوند است كه بكفار و فجّار ميفرمايد و بعدا فرموده و نبوديد شما در دنيا كه بتوانيد پنهان نمائيد اعمال خود را بطوريكه آگاه نشوند از آنها اعضاء و جوارحتان و امروز بر شما گواهى ندهند چون بوسيله آنها مرتكب معاصى مىشديد ولى گمان ميكرديد كه خدا از بسيارى از اعمال شما آگاه نيست با آنكه او از رگ گردن بشما نزديكتر است و از خود شما بحال شما آگاهتر ميباشد و در چند روايت جلود بفروج تفسير شده و باز خداوند ميفرمايد و همين گمان بد كه ناشى از بىمعرفتى بود و شما بخدا داشتيد كه تصوّر مينموديد ميشود امرى را از او مخفى نمود هلاك كرد شما را كه در دنيا و آخرت زيانكار شديد چون مايه ترقّى و تعالى را از دست داديد و بدركات جحيم نازل شديد حال ديگر كار شما چاره ندارد اگر صبر و شكيبائى نمائيد بر عذاب دوزخ آتش جايگاه ابدى شما خواهد بود و اگر در طلب رضا و خشنودى خداوند و عفو از تقصيرات خودتان جزع و فزع نمائيد ابدا بجائى نخواهد رسيد و نميتوانيد تحصيل نمائيد آنرا و التماس شما باجابت نخواهد رسيد خلاصه آنكه چارهئى جز سوختن و ساختن نداريد و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود سزاوار است براى مؤمن كه بترسد از خدا مانند كسيكه مشرف بآتش است و اميدوار باشد باو مانند كسيكه از اهل بهشت است خداوند فرموده ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ تا آخر آيه و بعدا فرمود خداوند نزد گمان بنده خود است اگر خير است خير و اگر شرّ است شر و قريب باين معنى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نيز نقل شده است و اخيرا خداوند سبب كفر و عصيان آنها را ذكر فرموده باين تقريب كه ما براى آنها بجاى مردمان صالح همنشينان و رفقاء و قرنائى مقدر نموديم بسوء اختيار خودشان از شياطين جنّى و انسى كه با آنها بنشينند و مصاحبت و مؤانست كنند و زخارف دنيا را در نظر آنها جلوه دهند و امر آخرت را موهون و سست و بىاساس ارائه نمايند و گويند خداوند داعى بر عذاب بندگان ندارد يا اصلا بعد از مرگ خبرى نيست و امثال اين مهملات كه در كسانيكه خداوند آنها را بحال خودشان واگذار نموده و با آنها كمك نميكند مؤثر ميشود و سزاوار بلكه واجب ميگردد بر آنها وعده عذاب خداوند و در زمره اقواميكه قبل از آنها بودند و مانند آنان مرتكب معاصى
جلد 4 صفحه 555
شدند و بوعده عذاب الهى معذب گشتند از جن و انس محسوب ميگردند و در خسران دنيا و آخرت و زيانكارى در دو سراى با آنها شريك خواهند بود و بعضى زينت ما بين ايدى را بگناهان فعلى و ما خلف را بمئالى از قبيل بدعت و سنّت سيّئه تفسير نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قَيَّضنا لَهُم قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُم ما بَينَ أَيدِيهِم وَ ما خَلفَهُم وَ حَقَّ عَلَيهِمُ القَولُ فِي أُمَمٍ قَد خَلَت مِن قَبلِهِم مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ إِنَّهُم كانُوا خاسِرِينَ «25»
و حكم كرديم از براي آنها قرينهايي پس زينت دادند آن قرناء از براي آنها آن چه مقابل آنها بود و آنچه خلف و پس از آنها بود و ثابت و محقق شد از براي آنها قولي که در امم سابقه که گذشتند از قبل از اينها از جن و انس محققا آنها بودند خاسر و زيانكار.
وَ قَيَّضنا لَهُم قُرَناءَ چنانچه ميفرمايد: وَ مَن يَعشُ عَن ذِكرِ الرَّحمنِ نُقَيِّض لَهُ شَيطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ الي قوله فَبِئسَ القَرِينُ زخرف آيه 35 قيّضنا يعني ميگماريم از براي آنها قرينهايي که از آنها جدا نميشوند و از رفقاء خصوصي آنها که با هم محشور و مانوس هستند از شياطين جني و انسي و اينکه گماريدن اينها در اثر متابعت آنها و اطاعت آنها است که خطاب بشيطان شد إِنَّ عِبادِي لَيسَ لَكَ عَلَيهِم سُلطانٌ إِلّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الغاوِينَ حجر آيه 42 و قرناء سوء همقطاران که آنها را ميبرند در مراكز فحشاء و مجالس فسق و فجور و شياطين هم اغوي ميكنند آنها را بعقائد باطله و صفات خبيثه و اعمال سيّئه و افعال قبيحه.
فَزَيَّنُوا لَهُم ما بَينَ أَيدِيهِم اعمالي که فعلا مشغول هستند و قبلا مرتكب شدهاند.
وَ ما خَلفَهُم که در مقام هستند انجام دهند بنظر آنها خوب ميآورند و ميگويند ترقي و تعالي و سعادت ما در اينکه است و اما وظايف شرعيه و اعمال عباديه و دعات حقه را بسيار بد ميدانند و مانع از ترقي و سعادت خود مي- پندارند چنانچه امم سابقه هم همين نحو بودند و عاقبت بچه عذابهايي هلاك شدند.
وَ حَقَّ عَلَيهِمُ القَولُ آن عذابهايي که انبياء بآنها وعده ميدادند.
فِي أُمَمٍ قَد خَلَت مِن قَبلِهِم از غرق خسف و صيحه و صاعقه بر اينها هم ثابت و محقق شد.
جلد 15 - صفحه 429
مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ متعلق بحق عليهم القول است که تمام در عذاب مشتركند چنانچه ميفرمايد: لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاسِ أَجمَعِينَ هود آيه 120.
إِنَّهُم كانُوا خاسِرِينَ در دنيا با هزار حسرت بدرود گفتند و در آخرت با هزار ندامت جهنم رفتند و أيّ خسران اعظم من ذلک.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- سپس به مجازات دردناک دنیوی آنها اشاره کرده، میفرماید: «ما برای آنها همنشینانی (زشت سیرت) قرار دادیم، که زشتیها را از پیش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند» (وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ).
همین معنی به صورت گویاتری در آیات 36 و 37 سوره زخرف آمده آنجا که میفرماید: «بر آنها که از یاد خداوند رحمان روی گردان شوند شیاطین را مسلّط
ج4، ص307
میسازیم که همواره با آنان قرین هستند، این شیاطین آنها را از راه حق باز میدارند در حالی که گمان میکنند هدایت یافتهاند».
سپس میافزاید: به سبب این وضع اسفبار «فرمان عذاب الهی در باره آنها تحقق یافت، و به سرنوشت اقوام گمراهی از جن و انس که قبل از آنها بودند گرفتار شدند» (وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ).
سر انجام آیه را با این جمله پایان میدهد «آنها مسلما زیانکار بودند» (إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص418
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم