آیه 22 سوره فصلت

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَٰكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِمَّا تَعْمَلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<21 آیه 22 سوره فصلت 23>>
سوره : سوره فصلت (41)
جزء : 24
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و شما که (اعمال زشت خود را) پنهان می‌داشتید برای این نبود که گوش و چشمهای شما و پوست بدنهایتان امروز شهادت ندهند (زیرا تصور نمی‌کردید که اعضای شما هم شاهد اعمال شما هستند) و لیکن (گناه را پنهان می‌کردید) به گمانتان که اکثر اعمال زشتی که (از خلق) پنهان می‌کنید از خدا هم پنهان است و بر آن آگاه نیست.

و شما [هنگام ارتکاب گناه در دنیا] از اینکه مبادا گوش و چشم و پوستتان بر ضد شما گواهی دهند، پنهان نمی شدید، بلکه گمان کردید که خدا بسیاری از آنچه را که [در خلوت] مرتکب می شدید، نمی داند!!

و [شما] از اينكه مبادا گوش و ديدگان و پوستتان بر ضدّ شما گواهى دهند [گناهانتان را] پوشيده نمى‌داشتيد ليكن گمان داشتيد كه خدا بسيارى از آنچه را كه مى‌كنيد نمى‌داند.

از اينكه گوش و چشمها و پوستهايتان به زيان شما شهادت دهند چيزى نهان نمى‌داشتيد، بلكه مى‌پنداشتيد كه خدا بر بسيارى از كارهايى كه مى‌كنيد آگاه نيست.

شما اگر گناهانتان را مخفی می‌کردید نه بخاطر این بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهای تنتان بیم داشتید، بلکه شما گمان می‌کردید که خداوند بسیاری از اعمالی را که انجام می‌دهید نمی‌داند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

You did not use to conceal yourselves [while perpetrating sinful acts] lest your hearing, your eyes, or your skins should bear witness against you, but you thought that Allah did not know most of what you did.

And you did not veil yourselves lest your ears and your eyes and your skins should bear witness against you, but you thought that Allah did not know most of what you did.

Ye did not hide yourselves lest your ears and your eyes and your skins should testify against you, but ye deemed that Allah knew not much of what ye did.

"Ye did not seek to hide yourselves, lest your hearing, your sight, and your skins should bear witness against you! But ye did think that Allah knew not many of the things that ye used to do!

معانی کلمات آیه

  • تستترون: استتار: اختفا و مخفى شدن، منظور از آن مخفى كردن خودشان است.[۱]

نزول

«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره سه نفر نازل شده که به یکدیگر مى گفتند: آیا تو مى بینى و یا گمان می‌برى که خداوند پنهانى هاى ما را مى شنود؟[۲][۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22»

(بر فرض) شما گمان مى‌كرديد كه خداوند بسيارى از عمكردتان را نمى‌داند، ولى (نسبت به اعضاى بدنتان كه وسيله‌ى گناه شما بودند) نمى‌توانستيد چيزى را پنهان كنيد كه گوش و چشم‌ها و پوستتان بر ضد شما گواهى دهد.

وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ «23»

و اين گمان (فاسد) شما نسبت به پروردگارتان بود كه شما را به هلاكت انداخت و از زيانكاران شديد.

پیام ها

1- مجرمان از گواهى اعضاى بدن غافلند و لذا بر گناه جرأت دارند. وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ‌ ...

2- گواه بودن اعضاى بدن در دنيا و گواهى آنها در قيامت، قابل كتمان و ترديد نيست. گرچه مجرمان از اين مسئله غافلند. وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ‌ ...

3- ايمان به اين كه ما در محضر خدا هستيم مهم‌ترين عامل هدايت و رشد انسان است. «ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ»

4- با استدلال و استمداد از خداوند، بايد عقايد خود را محكم و شفاف كنيم و از هر گونه سوءظن نسبت به خدا دورى كنيم. «ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ»

5- سوء ظن نسبت به كسى كه تحت ربوبيّت او هستيم بسيار زشت است. «ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ»

6- بينش غلط در مورد خداوند، سرچشمه‌ى خسارت و سقوط انسان است. ظَنَنْتُمْ‌ ... أَرْداكُمْ‌

جلد 8 - صفحه 331

7- ظنّ و گمان در مسائل اعتقادى ارزش ندارد. «ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22»

جلد 11 - صفحه 362

وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ‌: آن روز ملائكه بر سبيل الزام به امر الهى به آنها گويند: نبوديد شما كه پوشيده شويد و مخفى نمائيد، أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ‌: از آنكه گواهى دهند بر افعال و اعمال شما، سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ‌: گوشهاى شما و چشمان شما، وَ لا جُلُودُكُمْ‌: و نه اعضاى شما. اين كلام به جهت آن گويند كه در دنيا نزد ارتكاب فواحش از مردمان مستتر مى‌شدند و در پس حجب و ديوارها مخفى مى‌شدند به جهت ترس فضاحت، و گمان نمى‌بردند كه اعضاى ايشان بر آنها گواهى دهد به آنچه پنهان كرده باشند. حق تعالى در قيامت فرمايد شما در دنيا نمى‌توانستيد كه مخفى شويد از گوش و چشم و اعضا كه بر شما گواهى دهند و شما را به كلام فصيح رسوا سازند، وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ‌: و لكن گمان داشتيد، أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ‌: بدرستى كه خدا نمى‌داند، كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ‌: بسيارى از آنچه مى‌كنيد و بدين جهت در قبايح جرئت مى‌كرديد.

شأن نزول:

ابن عباس گويد: روزى من در پرده كعبه بودم، سه نفر از قريش آمدند با يكديگر مكالمه نمودند، با هم گفتند: آنچه ما گوئيم خدا مى‌شنود، يكى گفت: اگر بلند گوئى شنود. يكى گفت: اگر بلند را شنود آهسته را نيز بشنود. من آمدم حضرت را اعلام نمودم، خداى تعالى آيه شريفه نازل فرمود. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21» وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22» وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ «23» فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ «24» وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «25»

ترجمه‌

و گويند به پوستهاى خود چرا گواهى داديد بر ما گويند بسخن آورد ما را خدائى كه بسخن آورد همه چيز را و او آفريد شما را نخستين بار و بسوى او بازگردانده ميشويد

و نبوديد كه پنهان نمائيد از آنكه گواهى دهد بر شما گوشهاتان و نه چشمهاتان و نه پوستهاتان ولى گمان كرديد كه خدا نميداند بسيارى از آنچه را كه ميكنيد

و اين گمان شما است كه گمان برديد بپروردگارتان هلاك كرد شما را پس گرديديد از زيانكاران‌

پس اگر شكيبائى نمايند پس آتش جايگاه آنها است و اگر طلب خوشنودى خدا كنند پس نيستند آنها از اجابت شدگان‌

و مقدّر نموديم براى آنها همنشينانى پس آرايش دادند براى آنها آنچه را پيش روى آنها است و آنچه پشت سرشان است و سزاوار شد بر آنها فرمان عذاب در شمار امّتهائى كه بتحقيق گذشتند پيش از آنها از جن و انس همانا آنها بودند زيانكاران‌

تفسير

كفار و فجّار سابق الذكر كه اعضاء و جوارح آنها بر گناهانشان اداء شهادت نموده بودند بآنها ميگويند شما كه اعضاء بدن مائيد و در معصيت فرمان بردارى از ما مينموديد چه شد كه حال بر ما اداء شهادت نموديد آنها جواب گويند آن خداوندى كه هر گوينده‌ئى را گويا كرده ما را گويا كرد و بنطق آورد و گر نه ما كه گويا نبوديم و او شما را در بدو امر خلق فرمود و اينك بسوى او و حكم او است بازگشت شما و چاره‌اى جز رضا بقضاى او نداريد و بعضى گفته‌اند كلام اعضاء تا كلّ شى‌ء ختم شده و از هو خلقكم مستقلّا كلام‌

جلد 4 صفحه 554

خداوند است كه بكفار و فجّار ميفرمايد و بعدا فرموده و نبوديد شما در دنيا كه بتوانيد پنهان نمائيد اعمال خود را بطوريكه آگاه نشوند از آنها اعضاء و جوارحتان و امروز بر شما گواهى ندهند چون بوسيله آنها مرتكب معاصى مى‌شديد ولى گمان ميكرديد كه خدا از بسيارى از اعمال شما آگاه نيست با آنكه او از رگ گردن بشما نزديكتر است و از خود شما بحال شما آگاه‌تر ميباشد و در چند روايت جلود بفروج تفسير شده و باز خداوند ميفرمايد و همين گمان بد كه ناشى از بى‌معرفتى بود و شما بخدا داشتيد كه تصوّر مينموديد ميشود امرى را از او مخفى نمود هلاك كرد شما را كه در دنيا و آخرت زيانكار شديد چون مايه ترقّى و تعالى را از دست داديد و بدركات جحيم نازل شديد حال ديگر كار شما چاره ندارد اگر صبر و شكيبائى نمائيد بر عذاب دوزخ آتش جايگاه ابدى شما خواهد بود و اگر در طلب رضا و خشنودى خداوند و عفو از تقصيرات خودتان جزع و فزع نمائيد ابدا بجائى نخواهد رسيد و نميتوانيد تحصيل نمائيد آنرا و التماس شما باجابت نخواهد رسيد خلاصه آنكه چاره‌ئى جز سوختن و ساختن نداريد و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود سزاوار است براى مؤمن كه بترسد از خدا مانند كسيكه مشرف بآتش است و اميدوار باشد باو مانند كسيكه از اهل بهشت است خداوند فرموده‌ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ‌ تا آخر آيه و بعدا فرمود خداوند نزد گمان بنده خود است اگر خير است خير و اگر شرّ است شر و قريب باين معنى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نيز نقل شده است و اخيرا خداوند سبب كفر و عصيان آنها را ذكر فرموده باين تقريب كه ما براى آنها بجاى مردمان صالح همنشينان و رفقاء و قرنائى مقدر نموديم بسوء اختيار خودشان از شياطين جنّى و انسى كه با آنها بنشينند و مصاحبت و مؤانست كنند و زخارف دنيا را در نظر آنها جلوه دهند و امر آخرت را موهون و سست و بى‌اساس ارائه نمايند و گويند خداوند داعى بر عذاب بندگان ندارد يا اصلا بعد از مرگ خبرى نيست و امثال اين مهملات كه در كسانيكه خداوند آنها را بحال خودشان واگذار نموده و با آنها كمك نميكند مؤثر ميشود و سزاوار بلكه واجب ميگردد بر آنها وعده عذاب خداوند و در زمره اقواميكه قبل از آنها بودند و مانند آنان مرتكب معاصى‌

جلد 4 صفحه 555

شدند و بوعده عذاب الهى معذب گشتند از جن و انس محسوب ميگردند و در خسران دنيا و آخرت و زيانكارى در دو سراى با آنها شريك خواهند بود و بعضى زينت ما بين ايدى را بگناهان فعلى و ما خلف را بمئالى از قبيل بدعت و سنّت سيّئه تفسير نموده‌اند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما كُنتُم‌ تَستَتِرُون‌َ أَن‌ يَشهَدَ عَلَيكُم‌ سَمعُكُم‌ وَ لا أَبصارُكُم‌ وَ لا جُلُودُكُم‌ وَ لكِن‌ ظَنَنتُم‌ أَن‌َّ اللّه‌َ لا يَعلَم‌ُ كَثِيراً مِمّا تَعمَلُون‌َ «22»

و نيستيد و نميتوانيد پنهان‌ كنيد اينكه‌ شهادت‌

جلد 15 - صفحه 426

ميدهد ‌بر‌ ‌شما‌ سمع‌ ‌شما‌ و نه‌ ابصار ‌شما‌ و نه‌ جلود ‌شما‌ و لكن‌ گمان‌ كرديد اينكه‌ خداوند عالم‌ نميداند بسياري‌ ‌از‌ كارهاي‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌يعني‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ مخفي‌ كرده‌ايد.

وَ ما كُنتُم‌ تَستَتِرُون‌َ ‌اگر‌ ‌در‌ دنيا ‌بر‌ سايرين‌ مخفي‌ كرده‌ايد ‌حتي‌ ‌بر‌ ملائكه‌ ‌هم‌ مخفي‌ ‌شده‌ ‌حتي‌ ‌بر‌ اعضاء ‌هم‌ مخفي‌ ‌شده‌ ‌که‌ يد خبر ‌از‌ فعل‌ رجل‌ ندارد و بصر خبر ‌از‌ فعل‌ سمع‌ ندارد ‌حتي‌ ‌بر‌ ملائكه‌ كتبه‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هر‌ چه‌ ‌از‌ ‌شما‌ ظاهر ميشود مينويسند و ‌از‌ باطن‌ خبر ندارند ‌بر‌ ‌خدا‌ نميتوانيد مخفي‌ كنيد چنانچه‌ ‌در‌ دعاء كميل‌ ميخواني‌ ‌در‌ تعداد معاصي‌ و سيئات‌

و ‌کل‌ سيّئة أمرت‌ باثباتها الكرام‌ الكاتبين‌ ‌الّذين‌ وكّلتهم‌ بحفظ ‌ما ‌يکون‌ منّي‌ و جعلتهم‌ شهودا علي‌ّ ‌مع‌ جوارحي‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ و الشاهد ‌لما‌ خفي‌ عنهم‌‌-‌ الدعاء

أَن‌ يَشهَدَ عَلَيكُم‌ سَمعُكُم‌ وَ لا أَبصارُكُم‌ وَ لا جُلُودُكُم‌ ‌که‌ هيچ‌ كدام‌ ‌از‌ ‌آنها‌ شهادت‌ ندهند ولي‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ نميتوانيد مخفي‌ كنيد و ‌لو‌ گمان‌ ميبريد ‌که‌ ‌بر‌ ‌او‌ ‌هم‌ مخفي‌ ‌است‌.

وَ لكِن‌ ظَنَنتُم‌ أَن‌َّ اللّه‌َ لا يَعلَم‌ُ كَثِيراً مِمّا تَعمَلُون‌َ.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 22)- و باز می‌افزایند: «شما اگر گناهانتان را مخفی می‌کردید نه به خاطر این بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهای تنتان بیم داشتید» بلکه شما باور نمی‌کردید روزی اینها بر ضد شما گواهی دهند (وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا أَبْصارُکُمْ وَ لا جُلُودُکُمْ).

«بلکه (مخفی کاری شما به خاطر این بود که) گمان می‌کردید خداوند بسیاری از اعمالی را که انجام می‌دهید نمی‌داند» (وَ لکِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثِیراً مِمَّا تَعْمَلُونَ).

ج4، ص306

غافل از این که هم خداوند در همه جا شاهد و ناظر بر اعمال شماست، و از اسرار درون و برون شما آگاه است، و هم مأموران مراقبت او همه جا با شما هستند، آیا هرگز می‌توانید پنهان از چشم و گوش و حتی پوست تنتان عملی انجام دهید؟

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص418
  2. صاحب مجمع البیان آن را از ابن مسعود نقل و روایت نموده است، و در تفسیر على بن ابراهیم چنین آمده که این آیه درباره قومى که اعمال آن‌ها به ایشان عرضه شده سپس منکر شوند، نازل شده است و گویند: ما از این اعمال خبرى نداریم سپس فرشتگانى که اعمال را نوشته و ضبط کرده اند. شهادت ارتکاب آن‌ها را درباره اعمالشان می‌دهند.
  3. در صحیح بخارى و صحیح ترمذى و صحیح مسلم و مسند احمد و دیگران از علماء عامه از ابن مسعود چنین روایت شده که نزدیک خانه کعبه سه نفر که دو نفر از آن‌ها قریشى و یک نفر ثقفى بودند و یا بالعکس با یکدیگر بحث و جدال داشتند. یکى از آن‌ها مى گفت: آیا تو مى بینى و یا به گمان تو می‌رسد که آنچه ما مى گوئیم خداوند مى شنود. دیگرى در جواب مى گفت: اگر بلند سخن بگوئیم، خدا مى شنود و اگر پنهانى و سرّى سخن بگوئیم، نمى شنود سپس این آیه نازل گردید.

منابع